دارو107- دارودرمانی سرگیجه
گيجي، واژهاي غيراختصاصي و شامل طيف وسيعي از علايم نظير سرگيجه دوراني شديد تا علايم مرتبط با تحريک عصب واگ نظير سبکي سر، عدم تعادل، حس گم گشتگي و فقدان هماهنگي حرکات است. سرگيجه از لحاظ پزشکي به تصور حرکت يا هرگونه حس غيرطبيعي جابجايي بين بيمار و محيط اطرافش گفته ميشود. گيجي، شکايتي شايع بهخصوص در ميان سالمندان است. آنها اغلب از شرح مشکل خود عاجزند بنابراين درک علت اصلي گيجي و سرگيجه در ارزيابي و مديريت صحيح بيمار اهميت زيادي دارد. گيجي، سومين شکايت شايع ميان بيماران سرپايي است. حدود 5 نفر از هر 1000 بيماري که ساليانه به پزشک مراجعه ميکنند از سرگيجه شکايت دارند.
تشخيص و ارزيابي
در مورد بيمار با شکايت گيجي، گرفتن شرح حال از بيمار و معاينه فيزيکي دقيق براي يافتن علت اصلي ضروري است. به علاوه، اطلاع از زمان و نحوه شروع، طول مدت و تعداد اپيزودها، عوامل مسبب يا تشديدکننده حملات و هرگونه تغيير شنوايي و نورولوژيک در تصميمگيري درماني بسيار اهميت دارد. شايعترين علل گيجي عبارتند از سرگيجه وضعيتي پاروکسيسمال خوشخيم، ترس از سقوط، سردردهاي ميگرني، حساسيت به حرکت و آسيب عصب وستيبولار.
به دليل عموميت داشتن واژه گيجي، طبقه?بندي اين عارضه ضروري است. اولين نوع آن عبارت است از تصور حرکت که با حس چرخش و سرگيجه تشريح ميشود. نوع دوم، اپيزود پيشسنکوپ يا احساس سقوط قريب?الوقوع يا از دست دادن هوشياري؛ نوع سوم، عدم تعادل؛ نوع چهارم سبکي سر؛ واژهاي مبهم است که براي تشريح علايمي که در ساير گروهها قرار نميگيرند، بهکار ميرود. ممکن است با احساس جداشدگي از محيط توضيح داده شود. اگر گيجي مرتبط با سرگيجه نباشد، بيماريهاي ديگري نظير آريتمي قلبي، ديابت و اختلالات تيروييدي بايد بررسي شوند.
تظاهر شايع سرگيجه واقعي، احساس چرخش است که ممکن است ابژکتيو(بيمار شکايت دارد که اشياي اطرافش ميچرخند) يا سابژکتيو (بيمار احساس ميکند، که دارد ميچرخد) باشد. اگر شک به سرگيجه وجود دارد، بايد مشخص شود علت آن محيطي است يا مرکزي. سرگيجه مرکزي معمولا با ميگرن، بيماري عروق مغزي يا تومورهاي زاويه سربلوپونتين مرتبط است. سرگيجه محيطي شايعتر و معمولا ناشي از عفونت، التهاب، تحريک بخشهاي مختلف اعصاب شنوايي و ارگانهاي مرتبط است. تظاهرات شايع سرگيجه محيطي عبارتند از کوتاه بودن دوره آن، وجود يک عامل قابل پيشبيني و وجود علايم اتونوميک (نظير تعريق، رنگ پريدگي، تهوع و استفراغ). همچنين سرگيجه محيطي ممکن است با وزوز گوش، کاهش شنوايي، گرفتگي گوش يا ضعف عصب صورت مرتبط باشد. در مورد سرگيجه مرکزي، علايم اتونوم با شدت کمتري همراه هستند و کاهش شنوايي متداول نيست. معمولا شروع آن با علايم کلي همراه و با نشانههاي نورولوژيک نظير مشکلات بينايي(دوبيني، همي آنوپسي)، ضعف، بيحسي، آتاکسي و از بين رفتن هوشياري مرتبط است.
بررسي سابقه مصرف دارو نيز الزامي است. تجويز برخي داروها نظير استيل ساليسيليک اسيد، آميودارون، اتاکرينيک اسيد، فوروزمايد، جنتامايسين، کوئينين، استرپتومايسين، توبرامايسين ممکن است باعث مسموميت عصب شنوايي شوند. داروهاي روانپزشکي، داروهاي ضدفشارخون، داروهاي ضدالتهاب و شلکنندههاي عضلاني نيز در برخي بيماران احساس سبکي در سر و عدم تعادل ايجاد ميکنند. برخي از اين داروها ممکن است باعث افت فشارخون وضعيتي شوند که با علامت گيجي تظاهر ميکند. گيجي اين بيماران معمولا پس از قطع دارو برطرف ميشود.
درمان دارويي
گيجي: در بيماران بدون علايم واضح سرگيجه، تشخيص گيجي يک شکايت کلي و مبهم است. اغلب موارد گيجي يک اختلال چندگانه و ناشي از نوروپاتي محيطي، اختلال بينايي و بيماري عضلاني-اسکلتي است. معمولا درمان عامل ايجادکننده، گيجي را برطرف ميکند. آنمي، کمبود آهن، بدخيمي، کمبود ويتامينها و خونريزي مزمن ممکن است باعث جريان ناکافي خون مغز و احساس سبکي در سر شود. مبتلايان به اختلالات عملکرد تيروييد و هايپوگليسمي نيز ممکن است دچار گيجي شوند. بارداري يا خونريزي قاعدگي ممکن است به دنبال تغييرات حاد سطح هورمونها باعث احساس سبکي سر شوند.
مبتلايان به افت فشارخون وضعيتي را ميتوان با افزايش فشارخون به دنبال مصرف ميدودرين و فلودروکورتيزون درمان کرد. البته مانيتورينگ دقيق فشارخون در بيماران تحت درمان با اين داروها الزامي است. ميدودرين را نبايد طي 4ساعت نزديک به خواب شبانه يا در هنگام دراز کشيدن مصرف کرد. زيرا ميتواند باعث افزايش فشارخون خوابيده شود. ساير عوارض جانبي عبارتند از احتباس ادرار و بثورات پوستي. فلودروکورتيزون يک مينرالوکورتيکوييد است که باعث افزايش احتباس آب و سديم ميشود، بنابراين مانيتورينگ سطح پتاسيم براي پيشگيري از نارسايي قلبي الزامي است. ساير علايم شايع عبارتند از ادم، هايپرگليسمي، افزايش خطر عفونت و ضعف عضلاني. سودوافدرين، پاروکستين و دسموپرسين در زماني که ميدودرين و فلودروکورتيزون چندان اثربخش نبودهاند، ميتوانند مورد استفاده قرارگيرند.
گيجي و سرگيجه ممکن است در مبتلايان به ميگرن هم تظاهر کنند. حملات حاد ميگرن را ميتوان با ضددردهاي غيراپيوييدي، ضداستفراغها، داروهاي ضدالتهاب غيراستروييدي و آنتاگونيستهاي 5-HT درمان کرد. داروهاي پيشگيريکننده از حملات ميگرن عبارتند از آميتريپتيلين، بتابلاکرها، بلوککنندههاي کانال کلسيمي و استازولاميد. گيجي ناشي از اضطراب مزمن را نيز بايد درنظر گرفت. مهارکنندههاي انتخابي بازجذب سروتونين را ميتوان براي درمان اضطراب مزمن و حملات ناگهاني اضطراب مورد استفاده قرار داد. بنزوديازپينها نيز در درمان کوتاه مدت اضطراب کاربرد دارند.
سرگيجه: درمان دارويي سرگيجه براساس علت ايجادکننده بيماري انتخاب ميشود. مهارکنندههاي وستيبولار را ميتوان براي کنترل علايم سرگيجه مصرف کرد، اما اين گروه داروها بايد فقط براي دوره کوتاهي مصرف شوند. (حدود يک هفته). 3 گروه اصلي مهارکنندههاي وستيبولار وجود دارند:داروهاي آنتيکولينرژيک، داروهاي آنتيهيستامين، داروهاي بنزوديازپينها.
در ميان آنتيکولينرژيکها، گليکوپيرولات از ساير داروهاي مورد استفاده در درمان سرگيجه خاصيت خواب آلودگي کمتري دارد. آنتيهيستامينهايي نظير مکلزين اثرات آنتيکولينرژيک دارند و در مقايسه با آنتيکولينرژيکهاي واقعي خاصيت خوابآوري آنها بيشتر دارند. بنزوديازپينها نيز در درمان سرگيجه موثرند اما ممکن است بيمار به آنها عادت کند. در موارد سرگيجه حاد و شديد، پرومتازين داخل عضلاني يا دروپريدول داخل وريدي ميتواند تجويز شود.
ضداستفراغها را ميتوان براي کنترل تهوع مرتبط با سرگيجه تجويز کرد. متوکلوپرامايد يک آنتاگونيست دوپامين است که باعث افزايش حرکات لوله گوارش نيز ميشود و تخليه معده را تسريع ميکند. اندانسترون يک آنتاگونيست سروتونين است که براي پيشگيري از استفراغ ناشي از شيميدرماني تجويز ميشود. پروکلرپرازين و پرومتازون هر دو فنوتيازين هستند که روي نوروترانسميترهاي متعددي اثر کرده و پاسخ ضداستفراغي القا ميکنند. شدت تهوع بيمار و عوارض جانبي داروي مربوطه، پزشک را در انتخاب بهترين دارو براي هر بيمار کمک خواهد کرد.
منبع: نشریه سپید شماره ۲۹۶