..:::: کشف ارتباط اندازه انگشتان زنان با انتخاب شغل ::::..

نتایج یک پژوهش جدید نشان داد که انتخاب شغلی زنان با اندازه انگشتان آن‌ها مرتبط است. محققان دانشگاه ملی تحقیقات در روسیه دریافتند، زنانی که انگشت اشاره آن‌ها از انگشت حلقه‌شان کوتاه‌تر است، بیشتر احتمال دارد که یک شغل سنتی مردانه مانند وکالت یا مدیریت صنعتی را انتخاب کنند. 
 همچنین زنان دارای انگشت اشاره بلندتر ممکن است در کارهای زنانه‌تری مانند پرستاری یا معلم کودکان ابتدایی مشغول شوند. نسبت انگشت که نسبت انگشت چهارم به انگشت دوم نامیده می‌شود، با میزان هورمون مردانه تستوسترون که جنین در رحم با آن مواجه است، مرتبط است؛ زنان با نسبت انگشت کوتاهتر بیش از افراد با نسبت انگشت بلندتر در معرض تستوسترون قرار دارند. 
 
محققان در این پژوهش به بررسی داده‌های 1500 مرد و زن پرداختند که انگشتان آن‌ها با استفاده از کولیس دیجیتال اندازه‌گیری شده بود. آن‌ها دریافتند که تفاوت چشمگیر در اختلاف نسبت انگشتان تنها در زنان و بیشتر در دست چپ آن‌ها مشاهده می‌شود. 
 
به گفته محققان، پیش از این مشخص شده بود زنانی که در دوره جنینی در معرض سطوح بالای تستوسترون قرار داشتند، اعتماد‌ به نفس، پرخاشگری و خطرپذیری بالاتری دارند؛ اما تاکنون تاثیر آن برای انتخاب شغل نامشخص باقی مانده بود. هفته گذشته نیز پژوهش محققان دانشگاه آکسفورد نشان داد که نسبت انگشتان می‌تواند به پیش‌بینی وفاداری افراد کمک کند؛ بر این اساس، افرادی که اندازه انگشت حلقه آن‌ها مشابه انگشت اشاره باشد، وفادارتر از افراد دارای انگشت حلقه بلندتر هستند. نتایج این پژوهش در مجله Personality and Individual Differences منتشر شده است.  

..:::: زنان مبتلا به زخم معده در برابر ام‌اس ایمن هستند ::::..

تحقیقات صورت گرفته توسط پژوهشگران استرالیایی نشان می‌دهد، زنانی که به عفونت هلیکوباکتر پیلوری مبتلا هستند، در مقایسه با سایر زنان در معرض خطر کمتری برای ابتلا به بیماری ام‌اس قرار دارند. محققان موسسه تحقیقات علوم اعصاب استرالیا در این پژوهش، نمونه‌های خونی و داده‌های بالینی 850 شخص مبتلا به ام‌اس را مورد بررسی قرار دادند. 
 
نتایج این تحقیق نشان می‌دهد، هلیکوباکتر پیلوری (باکتری عامل زخم معده) نقش حفاظتی در مقابل بیماری ام‌اس ایفا می‌کند؛ همچنین رویایی زودهنگام با عفونت‌ها می‌تواند سیستم ایمنی بدن را یاری کرده و خطر ابتلا به بیماری‌های خودایمن و آلرژی‌ها را در آینده کاهش دهد. محققان بر این باورند که نتایج این تحقیق می‌تواند به تولید داروهای جدید با مکانیسم مشابه هلیکوباکتر پیلوری برای مقابله با بیماری ام‌اس منجر شود. نتایج این پژوهش در مجله Neurology, Neurosurgery and Psychiatry منتشر شده است.  

..:::: افزایش هشت برابری حمله قلبی با عصبانیت شدید ::::..

مشاجرات خانوادگی، خشونت‌های جاده‌ای و مناقشات کاری برای افزایش فشار خون فرد و بروز عکس‌العمل‌های عصبی کافی هستند، اما پژوهش جدید در استرالیا حاکی از آن است که عصبانی شدن می‌تواند تا هشت برابر خطر حمله قلبی را افزایش دهد. عصبانیت‌هایی که طی آن فرد پنجه‌های خود را مشت کرده، بدن وی سفت شده و آماده انفجار است، می‌تواند خطر بیماری‌های قلبی را افزایش دهد. 
 
محققان دانشگاه سیدنی در استرالیا همچنین دریافتند، در افرادی که سطوح بالای اضطراب را تجربه می‌کنند، خطر حمله قلبی در ساعات پس از عصبانیت 9.5 برابر بیشتر است. آن‌ها در بررسی‌های خود نشان دادند، بیماران مشکوک به حمله قلبی که در بیمارستان بستری شده‌اند، اغلب پیش از حمله یک دوره عصبانیت یا اضطراب را پشت سر گذاشته بودند. به گفته محققان، دعواهای خانوادگی، جاده‌ای یا کاری همگی می‌توانند محرک باشند. 
 
یافته‌های آن‌ها به تائید پژوهش‌های قبلی و شواهد نقلی پرداخته که بر اساس آن‌ها، عصبانیت می‌تواند منجر به حمله یا سکته قلبی شود. این یافته‌ها می‌توانند راه را برای پزشکان به منظور ارائه تمرینات کاهش عصبانیت و سطوح تنش بیماران هموار کرده و خطر حمله قلبی را در آن‌ها کاهش دهند. به گفته محققان، افزایش خطر حمله قلبی پس از عصبانیت یا اضطراب شدید می‌تواند بیشتر به دلیل تندتر شدن ضربات قلب یا افزایش فشار خون باشد که رگ‌های خونی را تنگ‌تر کرده و منجر به بروز لخته خون و در نهایت حمله قلبی می‌شود. 
 
این پژوهش به بررسی بیماران مشکوک به حمله قلبی که بین سال‌های 2006 تا 2012 برای آنژیوپلاستی اولیه در بیمارستان سلطنتی ساحل شمالی سیدنی بستری شده بودند، پرداخت. این بیماران با آنژیوگرافی عروق کرونر مورد ارزیابی قرار گرفتند که یک آزمایش پرتو ایکس تخصصی برای بررسی مسدود شدن رگهای قلب است. در بخشی از این پژوهش، 313 بیمار که از یک رگ نیمه یا کاملا مسدود برخوردار بودند وارد مطالعه شدند. 
 
عصبانیت بیماران در 48 ساعت قبل از بروز علائم حمله قلبی توسط پرسش‌نامه‌هایی مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس عصبایت آن‌ها بر اساس یک مقیاس هفت امتیازی - شماره یک نشانگر «آرامش» و هفت نشانگر «عصبانیت شدید غیرقابل کنترل که با پرت کردن اجسام و آسیب رساندن به خود و دیگران همراه است» - سنجیده شد. آستانه عصبانیت در این پژوهش، عدد پنج در نظر گرفته شد که نشانگر عصبانیت شدید، سفت شدن بدن، مشت شدن دست‌ها و آماده انفجار بودن است. 
 
نتایج بدست آمده نشان داد، هفت نفر از 313 مورد که حمله قلبی در آن‌ها تائید شده بود، حداقل عصبانیت در سطح پنج را دو ساعت قبل از آغاز علائم حمله را تجربه کرده بودند. سطح عصبانیت چهار شامل عصبانیت نسبی که تنها در صدا تشخیص داده می‌شود، دو ساعت پیش از حمله قلبی در دو شرکت‌کننده و در سه شرکت‌کننده دیگر حدود چهار ساعت قبل از آن رخ داده بود. خطر رویداد حمله قلبی در دو ساعت پس از رسیدن به سطح عصبانیت پنج یا بالاتر تا هشت برابر بیشتر از سطوح عادی آن است. به توصیه محققان، میل به خشم و اضطراب باید در مدیریت یک فرد مبتلا به بیماری قلبی و یا برای جلوگیری از بیماری قلبی در دیگران ارزیابی شود.  

..:::: نقش جنسیت و شخصیت بر سلامت فرد ::::..

تحقیقات صورت گرفته توسط پژوهشگران آمریکایی نشان می‌دهد، جنسیت و شخصیت افراد نقش مهمی در مبارزه با بیماری‌های روحی و روانی ایفا می‌کنند. محققان دانشگاه واشنگتن در این پژوهش 2859 نفر شامل 1471 مرد و 1388 زن را مورد بررسی قرار داده و از افراد در مورد شادی و رضایت از زندگی، همچنین سلامت روحی و روانی سوالاتی پرسیدند. 
 
محققان دریافتند، مردان در برابر بیماری‌های تک علامتی نسبت به زنان، آسیب‌پذیری کمتری دارند و در برابر بیماری‌های چندعلامتی آسیب‌پذیرتر هستند؛ همچنین زنان با دو نوع شخصیت متمایز، نسبت به سایر زنان کمتر به بیماری‌های روانی مبتلا می‌شوند. «رابرت رزمن» نویسنده این تحقیق تأکید کرد، شخصیت و جنسیت نقش بسیاری در ابتلا به بیماری ایفا می‌کند. تعداد علائم بیماری در زنان نقش کمتری داشته و آسیب‌پذیری آنها را نیز کمتر می‌کند. زنانی که سازگاری بیشتری دارند، روابط اجتماعی بهتری داشته و در مقابله با بیماری‌های روحی، حمایت بیشتری می‌شوند؛ علاوه بر این، زنانی که وظیفه‌شناسی کمتری دارند، کنترل مناسبی بر روی احساسات خود دارند.  

..:::: حذف بدون درد خالکوبی با استفاده از کرم جدید ::::..

یک محقق کانادایی، کرمی را تولید کرده است که شیوه‌ای ایمن‌تر و ملایم‌تر برای برداشتن خالکوبی‌های ناخوشایند در مقایسه با روش‌های دیگر به شمار می‌آید. بسیاری از افرادی که خالکوبی می‌کنند، معمولا خیلی زود پشیمان می‌شوند، این در حالی است که برای برداشتن خالکوبی از روی بدن باید هزینه‌ هنگفتی را پرداخت کنند. «آلک فالکنهام»، دانشجوی دکترای پاتولوژی دانشگاه دالهاوسی کانادا، کرمی موسوم به «حذف بیوفسفونات لیپوزومی تاتو» (BLTR) را برای حذف بدون درد خالکوبی‌ها ارائه داده است. 
 
کرم جدید با الهام از عملکرد سیستم ایمنی و واکنش آن به جوهر خالکوبی، طراحی شده است. این واکنش شامل درشت‌خوارها (ماکروفاژها) و گلبول‌های سفیدی است که به منظور حفاظت از بافت اطراف عامل تهاجم، ماده خارجی را مصرف می‌کنند. درشت‌خوارها، مصرف‌کنندگان بزرگ سیستم ایمنی لقب گرفته‌اند و جوهر خالکوبی موجود در پوست را مصرف می‌کنند. 
 
در مورد خالکوبی‌ها، دو نوع درشت‌خوار وارد عمل می‌شوند؛ یکی از آن‌ها، بخشی از رنگدانه واردشده به پوست را به غدد لنفاوی برده و رنگدانه را از پوست حذف می‌کند. نوع دیگر درشت‌خوارها پس از مصرف رنگدانه‌ها، به عمق پوست می‌روند و در آنجا نوعی خالکوبی مرئی را شکل می‌دهند؛ با گذشت زمان، درشت‌خوارهایی که این خالکوبی‌ مرئی را در عمق پوست شکل‌ داده‌اند، با درشت‌خوارهای جدید جایگزین می‌شوند و این موضوع منجر به ناپدیدشدن خالکوبی می‌شود. 
 
کرم BLTR مبتنی بر درشت‌خوارهای حاوی رنگدانه است و دارای نوعی لیپوزوم تولیدشده توسط محققان است. لیپوزوم‌ها، کیسه‌های مصنوعی هستند که اغلب برای تحویل‌دادن مواد مغذی و داروها به بدن به کار می‌روند. زمانی که درشت‌خوارهای جدید، اقدام به برداشتن لیپوزوم موجود در کرم از سلول‌های آلوده به رنگدانه می‌کنند، رنگدانه‌ را هم با خود به غدد لنفاوی می‌برند و در نهایت، منجر به ناپدیدشدن خالکوبی می‌شوند. 
 
این موضوع همچنین موجب ارائه فرآیند حذف هدفمندتری می‌شود که طی آن، سلول‌های عاری از رنگدانه در اطراف خالکوبی، کمتر آسیب می‌بینند. استفاده از کرم دو بار در روز بمدت هفت روز، بهترین بازه زمانی برای حذف خالکوبی محسوب می‌شود؛ در آزمایش‌های صورت گرفته، کاهش قابل‌توجه میزان جوهر خالکوبی پوست در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. تیم علمی به دنبال انجام آزمایش‌های بیشتری برای ارزیابی عملکرد کرم BLTR هستند؛ هنوز زمان عرضه تجاری این محصول اعلام نشده است.  

..:::: ظهور نوعی باکتری‌ مضر با مصرف آنتی‌بیوتیک‌ ::::..

دانشمندان دانشگاه کارولینای شمالی و دانشگاه سن‌دیگو نشان داده‌اند، مصرف نوعی آنتی‌بیوتیک منجر به ظهور گونه‌ای باکتری جدید می‌شود. این کشف می‌تواند درک انسان از این موضوع را تغییر دهد که چرا باکتری‌ها، آنتی‌بیوتیک تولید می‌کنند. دانشمندان مدت‌ها بر این باور بوده‌اند باکتری‌ها برای کشتن باکتری‌های دیگر، آنتی‌بیوتیک تولید می‌کنند، با این حال، محققان در مطالعه جدید نشان داده‌اند، باکتری‌ها احتمالا به منظور تولید بیوفیلم‌ها و نه فقط کشتن باکتری‌های دیگر، این ماده را می‌سازند. 
 
بیوفیلم‌ها، باکتری‌هایی هستند که بر روی سطوح شکل می‌گیرند؛ پدیده‌ای که دندانپزشکان از آن به عنوان پلاک نام می‌برند. بیوفیلم‌ها می‌توانند از ریشه گیاهان در مقابل پاتوژن‌ها حفاظت کنند با این حال، آن‌ها ممکن است مضر هم باشند؛ به طور مثال، این مولفه‌ها می‌توانند بر روی کاتترها یا لوله‌های تغذیه بیماران جمع شده و منجر به ابتلای آن‌ها به بیماری شوند. بسیاری از باکتری‌ها ممکن است بیوفیلم‌ها را در واکنش به آنتی‌بیوتیک شکل دهند، زیرا بیوفیلم، موجب زنده‌ماندن آن‌ها از حمله آنتی‌بیوتیک می‌شود. دانشمندان آنتی‌بیوتیکی کشف کرده‌اند که به طور خاص شکل‌گیری بیوفیلم را فعال کرده و آن را به روشی انجام می‌دهد که هیچ ارتباطی با توانایی‌اش برای کشتن ندارد. 
 
محققان با استفاده از تصویربرداری طیف‌سنجی جرمی دریافته‌اند، باکتری Bacillus cereus (نوعی باکتری موجود در خاک و دستگاه گوارش) در رویارویی با آنتی‌بیوتیک thiocillin، بیوفیلم تولید می‌کند. آنتی‌بیوتیک thiocillin متعلق به گروه آنتی‌بیوتیک‌های پپتید تیازولیل (thiazolyl peptide) است. بر اساس یافته‌های بدست‌آمده، آنتی‌بیوتیک‌ها می‌توانند به طور همزمان و مستقل موجب شکل‌گیری بیوفیلم خطرناک در باکتری‌های دیگر شوند و این موضوع دارای مضامینی مهم برای سلامت انسان خواهد بود. جزئیات این دستاورد علمی در مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم منتشر شده است. 

..:::: اثرات مضر نور خورشید تا ساعاتی پس از تاریک شدن هوا ::::..

تحقیقات صورت گرفته توسط پژوهشگران آمریکایی نشان می‌دهد، اثرات مضر نور خورشید تا ساعاتی پس از غروب خورشید و تاریک شدن هوا همچنان ادامه دارد. محققان دانشکده پزشکی دانشگاه ییل در این پژوهش، سلول‌های ملانوسیت انسان و موش‌ها را در معرض نور حاصل از لامپ فرابنفش قرار دادند؛ ملانوسیت‌ها سلول‌های تولیدکننده ملانین یا رنگدانه در پوست هستند. در گذشته، محققان اعتقاد داشتند که ملانین با جلوگیری از آسیب حاصل از نور فرابنفش، از پوست محافظت می‌کند، اما پژوهش جدید نشان داد که ملانین با آسیب سلول‌های پوستی در ارتباط است. 
 
نتایج بدست آمده نشان می‌دهد، قرار گرفتن در معرض نور فرابنفش باعث نوع خاصی از آسیب دی‌ان‌ای موسوم به دیمر پیریمیدین سیکلوبوتان (CPD) می‌شود. این آسیب عامل اصلی ابتلا به سرطان پوست محسوب می‌شود؛ در این حالت، دو حرف دی‌ان‌ای با هم ترکیب شده و از خوانده شدن اطلاعات موجود بر روی دی‌ان‌ای جلوگیری می‌شود. 
 
«داگلاس براش» یکی از محققان این پژوهش تأکید کرد: ملانین موجود در پوست بزرگسالان اثر حفاظتی در برابر CPD دارد و در نقش یک سپر حفاظتی عمل می کند؛ اما قرار گرفتن طولانی‌مدت در معرض نور فرابنفش مانع از بازسازی دی‌ان‌ای بصورت طبیعی می‌شود. به گفته محققان، نیمی از آسیب‌های وارده شده به دی‌ان‌ای در زمان تاریکی هوا و پس از قرار گرفتن در معرض نور فرابنفش روی می‌دهند. نتایج این پژوهش در مجله Science منتشر شده است. 

..:::: تشخیص زودهنگام آلزایمر و پارکینسون با آزمایش پوست ::::..

محققان مکزیکی آزمایش پوستی را ابداع کرده‌اند که ممکن است بتواند دانش بهتری در مورد بیماری‌های آلزایمر و پارکینسون ارائه کند. تحقیقات محققان دانشگاه سن‌لوئیس پوتوسی نشان داد که بیوپسی‌های پوستی می‌توانند برای شناسایی سطوح افزایش‌یافته پروتئین‌های غیر عادی که در دو بیماری آلزایمر و پارینسون متداول هستند، بکار گرفته شوند. 
 
به گفته محققان، تاکنون تأیید پاتولوژی بدون بیوپسی مغزی ممکن نبود، از این رو بیماری‌ اغلب تا پس از پیشرفت، ناشناخته می‌ماندند. دانشمندان این فرضیه را مطرح کردند که از آنجایی که پوست در جنین از منشا مشابهی با بافت مغز برخوردار است، ممکن است بتواند همان پروتئین‌های غیرعادی را نیز نشان بدهد. آزمایش جدید به ارائه یک نشانگر زیستی بالقوه می‌پردازد که ممکن است بتواند به پزشکان در شناسایی و تشخیص زودهنگام این بیماری‌ها کمک کند. 
 
محققان برای این تحقیق، از پوست 20 بیمار مبتلا به آلزایمر، 16 مبتلا به پارکینسون و همچنین 17 مبتلا به زوال عقل که با بیماری‌های دیگر ایجاد شده بود، نمونه‌برداری کرده و آن‌ها را با پوست 12 فرد سالم در گروه سنی مشابه مقایسه کردند. محققان این نمونه‌های پوستی را برای تشخیص وجود انواع خاص پروتئین‌های تغییریافته در آن‌ها که می‌تواند نشانه ابتلای فرد به آلزایمر یا پارکینسون باشد، آزمایش کردند. این بیماران در مقایسه با مبتلایان به زوال عقلی ناشی از بیماری‌ها دیگر و همچنین افراد سالم، از هفت برابر سطوح بالاتر پروتئین تائو برخوردار بودند. مبتلایان به پارکینسون همچنین نسبت به سایر گروهها از هشت برابر سطوح بالاتر پروتئین Alpha-synuclein برخوردار بودند. 
 
بیماری آلزایمر به عنوان ششمین عامل مرگ‌ومیر در آمریکا شناخته شده و 5.4 میلیون نفر در این کشور اکنون به این بیماری مبتلا هستند. بیماری پارکینسون نیز یک میلیون آمریکایی را مبتلا کرده و حداقل 60 هزار مورد جدید در سال به آن اضافه می‌شود. 
 
به گفته دانشمندان، بررسی‌های بیشتری برای تائید این نتایج باید انجام شود، اما یافته‌ها بسیار جالب هستند، زیرا محققان می‌توانند از بیوپسی‌های پوستی بیماران زنده برای بررسی و یادگیری بیشتر در مورد این بیماری‌ها استفاده کنند. همچنین از رویکرد جدید می‌توان برای سایر بیماری‌های مخرب نورونی بهره برد. این کشف در شصت و هفتمین نشست سالانه آکادمی علوم اعصاب آمریکا در واشنگتن ارائه شده است.  

..:::: تشخیص اچ‌آی‌وی در 15 دقیقه با یک خراش انگشت ::::..

محققان دانشگاه کلمبیا ابزار جانبی گوشی هوشمندی ارائه داده‌اند که می‌تواند ویروس اچ‌آی‌وی را با یک خراش انگشت شناسایی کرده و نتایج حاصله را ظرف 15 دقیقه ارائه دهد. این ابزار تشخیصی در یک آزمایش بالینی کوچک در رواندا، نتایج امیدوارکننده‌ای را نشان داده است؛ در این آزمایش، 96 بیمار از سه کلینیک بهداشتی به مدت دو هفته شرکت داشتند. 
 
محققان مدعی‌اند که ابزار مزبور به خوبی ابزارهای تجاری و تشخیصی کنونی عمل کرده و دقت انجام آزمایشات آن تایید شده است. این دستاورد می‌تواند در مناطقی مانند آفریقا و کشورهای در حال توسعه به شناسایی زودهنگام ویروس اچ‌آی‌وی کمک کرده و در کند کردن روند شیوع ایدز کارآمد باشد. 
 ابزار جدید با قیمت 34 دلار، علاوه بر تشخیص ایدز، می‌تواند بیماری سفلیس را نیز تشخیص دهد. این موفقیت راه را برای پیشرفت‌های دیگر در حوزه ابزار الکترونیکی مصرفی باز می‌کند که این ابزارها باید مبتنی بر آزمایش‌های تشخیصی باشند. دانشمندان امیدوارند که این ابزار جانبی گوشی هوشمند بتواند در نهایت، تایید نهایی را از سازمان بهداشت جهانی (WHO) دریافت کند.  

..:::: فلوراید موجود در آب افسردگی می‌آورد ::::..

دانشمندان دانشگاه کنت هشدار داده‌اند، فلوراید موجود در آب آشامیدنی می‌تواند منجر به افسردگی و چاقی شده و از این رو مقامات باید از افزودن مقادیر زیاد آن به آب برای جلوگیری از خرابی دندان جلوگیری کنند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که افزودن بیش از حد فلوراید به آب می‌تواند با افزایش 30 درصدی نرخ ابتلا به کم‌کاری تیروئید در انگلیس مرتبط باشد. این امر می‌تواند به این معنی باشد که حدود 15 هزار نفر بیهوده به بیماری‌های تیروئید مبتلا می‌شوند که می‌تواند منجر به بروز افسردگی، چاقی، خستگی و درد عضلانی در فرد شود. فلوراید یک ماده معدنی طبیعی است که در آب، برخی غذاهای خاص مانند چای و ماهی وجود دارد. خاصیت اصلی این ماده کمک به کاهش خطر خرابی دندان‌ها است؛ از این رو این ماده به بسیاری از خمیردندان‌ها و در برخی مناطق، به آب آشامیدنی افزوده می‌شود. 
 
کم‌کاری تیروئید از تولید هورمون‌های حیاتی توسط غده تیروئید در گردن جلوگیری می‌کند که نتیجه آن، افسردگی، چاقی و خستگی در مبتلایان است. این بیماری در زنان 15 برابر بیشتر از مردان رخ می‌دهد. در انگلیس حدود 10 درصد از جمععیت که معادل شش میلیون نفر است، در مناطق دارای آب حاوی فلوراید طبیعی یا مصنوعی زندگی می‌کنند. 
 
دانشمندان با استفاده از داده‌های بدست آمده توسط بازرسی آب آشامیدنی، به بررسی سطوح فلوراید در منابع آبی در سال 2012 پرداخته و نتایج را با شیوع کم‌کاری تیروئید در سطح ملی که توسط پزشکان طی 7935 جراحی از تعداد کلی 8020 شناسایی شده بود، ترکیب کردند. آن‌ها همچنین بررسی دیگری را با مقایسه دو ناحیه مسکونی وست میدلندز و منچستر بزرگ انجام دادند که در منطقه اول، آب آشامیدنی با فلوراید و در منطقه دوم بدون فلوراید ارائه می‌شد‌. 
 
محققان سپس با مدنظر قرار دادن عواملی مانند جنسیت زنانه و سن بالا که هر دو با خطر بیشتر ابتلا به کم‌کاری تیروئید مرتبط هستند، دریافتند که بین سطوح این بیماری و میزان فلوراید در آب آشامیدنی ارتباط وجود دارد. در مناطقی که سطوح فلوراید بیشتر از 0.7 میلی‌گرم در لیتر بود، نرخ کم‌کاری تیروئید بیشتر از مناطق با سطح کمتر فلوراید بود. نتایج این تحقیقات در مجله Epidemiology and Community Health منتشر شده است. 

..:::: تشخیص ابتلا به سرطان با یک قرص ::::..

دانشمندان دانشگاه استنفورد از دارویی رونمایی کرده‌اند که امید است بتواند راه را برای آزمایشات ساده خون بجای نمونه‌برداری‌های دردناک در تشخیص سرطان هموار کند. این محققان از مدتها پیش به دنبال تولید قرصی بودند که سلول‌های سرطانی را وادار به انتشار پروتئین‌های خاص در خون کند. در حالت نظری، این پروتئین‌ها توسط یک آزمایش خون ساده و سریع قابل شناسایی بودند؛ محققان امیدوارند این دارو به اندازه‌ای حساس باشد که حتی بر روی سلول‌های سرطانی ابتدایی نیز عمل کند. 
 دو سال پیش، محققان نتایج اولیه تحقیقات خود را در کنگره تصویربرداری مولکولی جهان ارائه کردند؛ محققان در آن زمان اعلام کردند: ما الگوی مدیریت سرطان جدیدی را در نظر داریم که شامل تشخیص تومورها توسط یک روش ابتدایی مبتنی بر خون، موقعیت‌یابی تومور توسط تصویربرداری ژنتیک مولکولی و در آخر درمان این تومورها است. دانشمندان از وجود این سلول‌های منحصربفرد آگاه بودند، اما حجم آن‌ها بقدری کوچک است که شناسایی آن‌ها را بسیار دشوار می‌کرد. 
 
رویکرد محققان استنفورد شامل ارائه دارویی حاوی قطعه‌های کروی دی‌ان‌ای به افراد است که وارد سلول‌های تومور می‌شوند. این دی‌ان‌ای موسوم به «ریزحلقه‌ها» (minicircles) باعث ترشح یک پروتئین خاص از سلول‌های سرطانی به درون خون می‌شوند؛ این پروتئین‌ها سپس توسط سرم و تصویربرداری غیر تهاجمی برای تمایز دادن سلول‌های سرطانی از سالم قابل سنجش هستند. چنین آزمایشی از توانایی شناسایی سلول‌های سرطانی منتشر شده توسط تومورها در خون در آینده برخوردار است. این پژوهش قرار است در مجله مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم منتشر شود.

..:::: کمبودهاي غذايي زنان مبتلا به ام‌اس ::::..

نتايج يک مطالعه جديد از محققان دانشگاه جان هاپکينز نشان مي‌دهد، خانم‌هاي مبتلا به مالتيپل اسکلروزيس(MS)، در مقايسه با افراد سالم، ممکن است مواد غذايي ضدالتهابي و آنتي‌اکسيداني کمتري را از جمله مواد غذايي حاوي فولات، ويتامين E و منيزيم در رژيم غذايي روزانه خود گنجانده باشند. محققان معتقدند، يافته‌هاي جديد آنان کارايي مهمي براي خانم‌ها دارد، يعني مواد غذايي ضدالتهابي و داراي آنتي‌اکسيدان مي‌تواند خطر بيماري عصبي را مانند MS کاهش داده يا باعث کاهش پيشرفت بين افرادي شود که به اين بيماري مبتلا هستند.
 
براساس گفته‌هاي دکتر کاسارد و همکارانش، شيوع بيماري MS در سال‌هاي اخير منجر به ارائه نظريه‌اي شد مبني بر اينکه مواد غذايي ضدالتهابي نقش مهمي در بهبود شرايط دارند. براي اين مطالعه، پژوهشگران، 57 نفر از خانم‌هاي داراي سنين 18 تا 60 سال و داراي شاخص توده بدني 30 و کمتر را براي تاثير مکمل‌هاي ويتامين D در اين مطالعه به کار گرفتند. 27 نفر از اين افراد داراي بيماري MS و 37 نفر ديگر سالم بودند.
 
محققان دريافتند که به‌طور متوسط، زنان مبتلا به MS سطوح پايين‌تري از پنج ماده مغذي ضدالتهاب و آنتي‌اکسيدان، يعني مواد غذايي حاوي فولات، ويتامينE، منيزيم، لوتئين، zeaxanthin و کورستين، در مقايسه با افراد سالم مصرف مي‌کنند. زنان مبتلا به MS روزانه به‌طور متوسط 244 ميکروگرم محصولات غذايي داراي فولات مصرف مي‌کردند، در حالي که، مصرف متوسط محصولات غذايي داراي فولات رژيم غذايي براي افراد سالم 321 ميکروگرم بود. مصرف روزانه توصيه شده فولات در رژيم غذايي براي بزرگسالان 400 ميکروگرم است. 
 
متوسط مصرف منيزيم در روز براي خانم‌هاي مبتلا بهMS، 254 ميلي‌گرم بود، در حالي که در گروه سالم مصرف متوسط منيزيم روزانه 321 ميلي‌گرم بود. در مقايسه با گروه شاهد، زنان مبتلا به MS همچنين مقدار کالري خود درصد کمتري از چربي را دريافت مي‌کردند. 

..:::: نانوپوششي با خاصيت آنتي‌باکتريال و ضد خوردگي ::::..

استريل بودن و ايجاد شرايط بهداشتي، موضوع بسيار مهم در بيمارستان‌ها، آشپزخانه‌ها، سيستم‌هاي تهويه و کولرهاست. بسياري از شرکت‌هاي توليدکننده و بسته‌بندي‌کننده مواد غذايي به دنبال پاکيزه نگهداشتن محيط کاري خود هستند. باکتري‌ها و قارچ‌ها از جمله عوامل تهديدکننده سلامت انسان هستند. محققان مؤسسه لايبنيتز موفق به ارائه پوششي شدند که در مقابل خوردگي مقاوم بوده و خاصيت آنتي‌باکتريال دارد. در اين پوشش از نانوذرات نقره و مس استفاده شده است که خاصيت ميکروب‌کشي دارند. اين پوشش کامپوزيتي قابليت استفاده در منسوجات و سطوح مختلف را داراست.
 
کارستن بيکر ويلينگر از محققان اين پروژه مي‌گويد: «اين فناوري جديد به گونه‌اي طراحي شده که مي‌تواند مانع از تجمع ميکروب‌ها و قارچ‌ها روي سطوح مختلف شود.» نانوذرات مس‌ و نقره موجود در اين پوشش به آرامي وارد محيط مي‌شود. به دليل ابعاد نانومتري اين فلزات، مساحت سطحي آنها بالاست و در نتيجه اثربخشي بالايي دارند. از آنجايي که مصرف يون‌هاي موجود در اين پوشش بسيار کم است، اثر ضدميکروبي آن تا چندين سال ادامه خواهد داشت. 
 
سطح اين پوشش داراي خاصيت ضدچسبندگي است، بنابراين ميکروب‌ها، خواه مرده خواه زنده، نمي‌توانند به اين سطح بچسبند. با اين ويژگي، امکان تشکيل فيلم‌هاي زيستي روي اين سطح به حداقل مي‌رسد. اين گروه تحقيقاتي با استفاده از استاندارد ASTM E2 180 موفق به اثبات خاصيت ضدميکروبي و عدم امکان تشکيل فيلم زيستي روي اين سطح شدند. اين پوشش را مي‌توان روي سطوح مختلف نظير پلاستيک، سراميک يا فلزات قرار داد. براي اعمال اين پوشش مي‌توان از روش‌هايي نظير اسپري، غوطه‌وري و پخت گرمايي استفاده کرد. مؤسسه لايبنيتز به دنبال ارائه مواد جديد براي استفاده در حوزه‌هاي مختلف است. اين مجموعه با 195 کارمند در سه حوزه نانوکامپوزيت، مواد زيستي و مواد بين‌سطحي فعاليت دارد. اين مؤسسه نتايج دستاوردهاي خود را در نمايشگاه نانوتک ژاپن 2015 براي علاقه‌مند عرضه کرد. 

..:::: تاييد اولين ابزار براي آميلوئيدوز ناشي از دياليز ::::..

سازمان غذا و داروي آمريکا به تازگي اولين دستگاه براي درمان آميلوئيدوز ناشي از دياليز (يک عارضه دياليز در مبتلايان به نارسايي کليوي) را مورد تاييد قرار داده است. آميلوئيدوز ناشي از دياليز، يک بيماري مزمن، اما نادر است که در نتيجه توليد پروتئيني با نام بتا2-ميکروگلوبولين در خون ايجاد مي‌شود. اين عارضه اغلب در افراد بالاي 60 سال که بيش از 5 سال تحت دياليز قرار داشته‌اند، ايجاد مي‌شود. در صورتي که پروتئين مذکور به استخوان‌ها راه يابد، باعث علائم دردناک و سفتي مفاصل و نيز کيست‌هاي استخواني مي‌شود. ابزار تاييد شده جديد، پروتئين مذکور را از جريان خون جدا مي‌کند. اين وسيله در مطالعات باليني روي بيش از 100 بيمار آزموده شده است. شايع‌ترين عوارض گزارش شده در مطالعات از سوي مصرف‌کنندگان اين ابزار عبارت بودند از فشارخون بالاي گذرا و افت گلبول‌هاي قرمز. سازمان غذا و داروي آمريکا از توليدکننده اين دستگاه درخواست کرده است که مطالعه پس از ورود به بازار آن را که مربوط به فوايد، خطرات و عوارض جانبي آن در ميان بيماران اين کشور مي‌شود، به سازمان ارائه دهد. 

 

..:::: کاهش عوارض داروي NSAIDs با نانوکپسوله کردن ::::..

فناوري کپسوله کردن داروي ضدالتهاب غيراستروئيدي شرکت نانوسفير هلث ساينس (NanoSphere Health Sciences) توسط دفتر ثبت اختراع آمريکا پذيرفته شده ‌است. اين شرکت با استفاده از نانوحامل‌هاي کروي موفق به کاهش عوارض جانبي اين دارو شده ‌است. نانوسفير هلث ساينس اعلام کرد، دفتر ثبت اختراعات آمريکا، فناوري رهاسازي دارويي مبتني بر نانوکره اين شرکت را موسوم بهNanoSphereTM ثبت کرده است. اين فناوري، اولين داروي کپسوله شده غيراستروئيدي ضدالتهاب است. کپسوله کردن موجب شده تا در اين دارو، عوارض جانبي داروي ضدالتهاب نظير خارش و خونريزي معده به حداقل برسد. اين فرمولاسيون جديد موجب شده تا اثربخشي درماني دارو افزايش يافته و ايمني آن بهبود يابد، همچنين اثرگذاري دارو به‌صورت درازمدت خواهد بود. اين دارو قابل جذب از طريق دهان، بيني و پوست است. نانوژل‌هاي سيال مانع از بروز سوزش در دستگاه گوارش مي‌شوند. 
 
زماني که اين دارو بلعيده مي‌شود، به دليل ساختار فسفوليپيدي آن، از آسيب ديدن دستگاه گوارش به‌وسيله دارو جلوگيري مي‌شود. به محض وارد شدن به سيستم گوارش، اين دارو به سرعت خود را به سيستم گردش خون رسانده و از اين مسير به محل التهاب مي‌رسد و موجب تسکين درد مي‌شود.
 
ريچارد کوفمن، از مديران اين شرکت، مي‌گويد: «ما با افتخار اعلام مي‌کنيم که پتنت اين فناوري جديد از سوي دفتر ثبت اختراع اروپا پذيرفته شده و مالکيت فکري اين فناوري به‌صورت انحصاري در اختيار ما خواهد بود. اين فناوري جديد ايمني بالايي داشته و از پتانسيل‌هاي بالايي براي توسعه برخوردار است.» داروهاي ضدالتهاب غيراستروئيدي، معمولا مشکلات زيادي براي سيستم گوارشي ايجاد مي‌کنند که زخم معده، خونريزي معده و آسيب‌هاي کليوي از جمله اين مشکلات است، به همين دليل استفاده از اين دارو محدود شده ‌است. 30 تا 40 درصد از بيماراني که از اين داروها استفاده مي‌کنند، قادر به تحمل آن نيستند. اين نوع داروها در چربي حل شده‌اند و از قابليت انحلال کمي در آب برخوردار هستند، بنابراين جذب آنها در دستگاه گوارش به سختي اتفاق مي‌افتد و همين موضوع موجب بروز مشکلات گوارشي مي‌شود. روش جديد کپسوله کردن موجب شده تا بتوان از غلظت بالاتر اين دارو براي افزايش 2 تا 10 برابري فعاليت آن استفاده کرد. با اين حال ايمني اين سيستم دارويي بالاتر از داروهاي رايج است. 

 

..:::: تاييد اولين داروي با مشابهت زيستي ::::..

در روزهاي اخير، اولين داروي با مشابهت زيستي (Biosimilar) براي مصرف در آمريکا، از سوي سازمان غذا و داروي آمريکا مورد تاييد قرار گرفت. اين تاييد، حرکتي به نفع دسترسي بيشتر و قابل خريد بودن داروهاي بيولوژيک در اين کشور است. اين دارو با نام زارکسيو (Zarxio)، تاييدشده‌اي از شکل اوليه دارو با نام نوپوژن (Neupogen) است که در 1991 وارد بازار شد. زارکسيو و نوپوژن با افزايش شمار سلول‌هاي خوني و غلبه بر عفونت‌ها، به بيماران سرطاني کمک مي‌کند. همانطور که مي‌دانيد، مبتلايان به سرطان اغلب به دليل خود بدخيمي يا درمان‌هاي ضدسرطان، کاهش تعداد گلبول‌هاي سفيدخوني را تجربه مي‌کنند. داروهاي بيولوژيک، داروهاي جديد مشتق از موجودات زنده‌اند که در درمان انواع مختلف بدخيمي‌ها، آرتريت روماتوئيد و پسوريازيس مطرح شده‌اند، اما داروهاي بيولوژيک بسيار گران‌قيمت‌اند. براي غلبه بر مشکل هزينه، توليد داروهاي با مشابهت زيستي در پيش گرفته شده است، يعني محصولاتي که از لحاظ اثرگذاري و نيز ايمني بسيار شبيه به داروهاي بيولوژيک از پيش موجود هستند. البته توجه به اين نکته نيز ضروري است که داروهاي با مشابهت زيستي، داروهاي ژنريک نيستند و بي‌شک توليد آنها هم به‌آساني ساخت داروهاي ژنريک نخواهد بود. زارکسيو داروي با فرمولاسيون تزريقي است که از 2009 ميلادي در اتحاديه اروپا موجود بوده است؛ اما سازمان غذا و داروي آمريکا در آن زمان روندي براي تاييد داروهاي با مشابهت زيستي تعريف نکرده بود. 

..:::: ليفيتگراست براي درمان خشکي چشم ::::..

درخواست ثبت مولکول دارويي جديد مربوط به ترکيب تحقيقاتي ليفيتگراست (Lifitegrast)، براي درمان علايم و نشانه‌هاي خشکي چشم در بزرگسالان، به سازمان غذا و داروي آمريکا ارائه شده است. فيليپ جي ويکرز، سرپرست بخش تحقيق و توسعه شرکت دارويي شاير، مي‌گويد: «ليفيتگراست اين پتانسيل را دارد که به‌عنوان اولين درمان براي علايم و نيز نشانه‌هاي بيماري خشکي چشم مورد تاييد قرار گيرد. قبول درخواست ثبت اين محصول از سوي سازمان غذا و دارو، قدم بزرگي در عرصه ورود داروهاي تحقيقاتي و نوآورانه به بازار مصرفي داروهاي چشمي است.» ارائه اين درخواست ثبت مولکول دارويي جديد، براساس شواهد به‌دست آمده از مجموع 4 مطالعه باليني با شرکت بيش از 1800 بيمار استوار است. اين مطالعات شامل يک مطالعه فاز2 و 2 مطالعه فاز3 روي اثربخشي و ايمني ليفيتگراست و يک مطالعه درازمدت فاز3 روي ايمني دارو است. ليفيتگراست يک مهارکننده اينتگرين کوچک مولکول است که به اينتگرين LFA1 (آنتي‌ژن مرتبط با عملکرد لنفوسيت)، يعني پروتئين موجود بر سطح سلول‌هاي لوکوسيت متصل شده است و از تداخل LFA1 با ليگاند ICAM1 جلوگيري مي‌کند. ICAM1 (مولکول چسبندگي داخل سلولي1)، در بيماري خشکي چشم در بافت‌هاي قرنيه و ملتحمه بيش از حد معمول بروز مي‌کند. تداخل LFA-1/ICAM-1، منجر به تشکيل سيناپس‌هاي ايميونولوژيک و در نتيجه، فعال‌سازي و مهاجرت سلول‌هاي T به بافت‌هاي هدف مي‌شود. 

..:::: طبقه‌بندي خطر سرطان سرويکس با تست RNA ::::..

نتايج يک مطالعه جديد حاکي از آن است که انجام يک تست با استفاده از mRNA براي تعيين چندين گونه خطرناک پاپيلوماويروس انساني پرخطر براي طبقه‌بندي خطر سرطان سرويکس در ميان زناني که نتايج تست پاپ اسمير آنها غيرمعمول است، قابل اعتماد و موثر است. نتايج مطالعه CLEAR، قبلا سازمان غذا و دارو را متقاعد کرده بود، آزمايش ژنوتيپ Aptima را با نام هولوژيک (Hologic) در اکتبر 2012 مورد تاييد خود قرار دهد. 
 
درحال‌حاضر، آزمون HPV پرخطر به‌طور همزمان با تست پاپ به‌صورت روتين در غربالگري سرطان سرويکس و درمان زنان مبتلا به سلول‌هاي آتيپيکال اسکوآموس، در شرايطي که نتايج تست پاپ نامشخص است، توصيه مي‌شود. اين آناليز جديد، زناني را مورد بررسي قرار مي‌دهد که تست Aptima مثبت داشته و بايد براي طبقه‌بندي بيشتر ‌با استفاده از تست خاص ژنوتايپ HPV 16 18/45 ارجاع داده شوند. 
 
در اين مطالعه، 912 زن مبتلا به سلول‌هاي آتيپيکال اسکوآموس که در پاپ‌اسمير اهميت نامشخصي داشتند، وارد شده و تست AHPV-GT براي افرادي انجام شد که از نظر HPV پرخطر مثبت بودند. از اين تعداد، 9/97 درصد تشخيص دقيق با تست AHPV-GT دريافت کردند. در کل مطالعه کوهورت، 8/38 درصد از نظر HPV پرخطر مثبت بودند. اين ميزان، با افزايش سن، کاهش مي‌يافت، به‌طوري‌که از 57 درصد در گروه سني 21 تا 29 سال، به 7/16 درصد در گروه سني 40 سال و بيشتر رسيد. 

..:::: دارويي جديد براي درمان مالتيپل ميلوما ::::..

سازمان غذا و داروي آمريکا اعلام کرد، استفاده از داروي خوراکي لناليدومايد (lenalidomide) را در درمان بيماران مبتلا به مالتيپل ميلوما که بيماري آنها به تازگي تشخيص داده شده، در ترکيب با دگزامتازون، تاييد کرده است. تاييد اين دارو براساس نتايج چندين فاز 3 مطالعاتي صادر شده که در آنها ترکيب دارويي لناليدومايد و دگزامتازون را در مقايسه با درمان استاندارد کنوني، يعني ملفالان، پردنيزون و تاليدومايد (MPT)، مقايسه کرده‌اند. يکي از اين مطالعات، کارآزمايي FIRST يا (MM-020/IFM 07-01) است. نتايج اين کارآزمايي در دسامبر 2013 در نشست سالانه انجمن آمريکايي هماتولوژي ارايه شد. در اين مطالعه، هزار و 623 بيمار که به تازگي مالتيپل ميلوما در آنها تشخيص گذاشته شده بود، به‌طور تصادفي به دو گروه دريافت‌کننده لناليدومايد، همراه با دگزامتازون با دوز کم که به‌طور مداوم داده مي‌شد، در 18 دوره به مدت 18 ماه يا درمان تقسيم شدند. نتايج نهايي حاکي از آن بودند که بيماران دريافت کننده درمان مداوم با لناليدومايد / دگزامتازون، با کاهش 28 درصدي خطر پيشرفت بيماري مواجه شدند. ميانه بقاي بدون پيشرفت بيماري نيز در اين دسته از بيماران، 5/25 ماه گزارش شد. در مقابل، گروه MPT، ميانه بقاي بدون پيشرفت بيماري‌اي معادل 2/21 ماه داشتند. همچنين، بيماران گروه لناليدومايد / دگزامتازون، در مقايسه با MPT، 25درصد کاهش در ميزان مرگ و مير داشتند. ميانه بقاي کلي بيماران در گروه لناليدومايد / دگزامتازون 9/58 ماه و در گروه MPT، 5/48 ماه بود.
 
عوارض جانبي با درجه 3 يا 4 که مکررا در گروه درماني لناليدومايد / دگزامتازون گزارش مي‌شد، عبارت بودند از: نوتروپني (8/27 درصد)، آنمي (2/18 درصد)، ترومبوسيتوپني (3/8 درصد)، پنوموني (3/11 درصد)، آستني (7/7 درصد)، خستگي (3/7 درصد)، درد پشت (7درصد)، هيپوکالمي (6/6درصد)، راش (3/7 درصد)، کاتاراکت (8/5 درصد)، تنگي نفس (6/5 درصد)، ترومبوز وريد عمقي (6/5 درصد)، و هيپرگليسمي (3/5 درصد). لناليدومايد در حال حاضر براي استفاده در 3 وضعيت مورد تاييد قرار گرفته است. در دسامبر 2005، اين دارو براي نخستين‌بار جهت درمان بيماران مبتلا به آنمي وابسته به تزريق، به دليل خطر کم يا متوسط بروز سندرم‌هاي ميلوديسپلاستيک، مرتبط با اختلال حذف 5q سيتوژنتيک با يا بدون ديگر اختلالات سيتوژنتيک، مورد تاييد قرار گرفت. در سال 2006، لناليدومايد براي تجويز در بيماراني مورد تاييد قرار گرفت که مبتلا به مالتيپل ميلوما بوده و قبلا يک نوبت درمان گرفته بودند. در نهايت، در ژوئن 2013، سازمان غذا و داروي آمريکا آن را براي درمان لنفوم سلول منتل، در بيماراني که بيماري آنها پس از دو دوره درمان قبلي (بايد يکي از اين درمان‌ها با بورتزومبيب (bortezomib) بوده باشد)، عود کرده يا پيشرفت کرده بود. 

..:::: تست ادراري براي تشخيص سرطان عودکننده مثانه ::::..

نتايج يک مطالعه جديد حاکي از آن است که يک تست ادرار غيرتهاجمي (با نام Cell Detect) مي‌تواند براي تشخيص عود سرطان مثانه مورد استفاده قرار گيرد. حساسيت و اختصاصيت اين تست براي تشخيص تومورهاي پيشرفته و مراحل اوليه مثانه به ترتيب، 4/84 و 7/82 درصد گزارش شده است. محققان نتايج اين تست را بسيار اميدوارکننده خوانده‌اند. 
 
به‌نظر مي‌رسد دقت اين تست جديد برتمامي تست‌هاي غيرتهاجمي دردسترس برتري دارد و مي‌تواند جايگزين مناسبي براي بعضي يا همه سيستوسکوپي‌هايي باشد که در بررسي و پيگيري سرطان مثانه به کار مي‌روند. همين‌طور، بيماران نيز تغييرات مثبتي را در مديريت بيماري‌شان حس خواهند کرد. در يک کارآزمايي باليني کورشده که در 9 مرکز پزشکي انجام شده، محققان نمونه‌هاي ادراري 217 فرد (96 بيمار مبتلا به سرطان مثانه و 121 فرد سالم) را مورد ارزيابي قرار دادند. نتايج نمونه‌هاي ادرار که با استفاده از تست Cell Detect آزمايش شده بودند با نتايج حاصل از بيوپسي يا سيستوسکوپي مقايسه شدند. 
 
نتايج نهايي تاکيد کردند که تست ادراري مذکور توانسته بود سلول‌هاي سرطاني را با حساسيت بالايي در بيماراني که سابقه سرطان مثانه داشتند، تشخيص دهد. ارزش اخباري منفي اين تست 5/98 درصد گزارش شد. اين مطالعه، همچنين نشان داد، حساسيت تست‌هاي غيرتهاجمي ديگر براي تشخيص سرطان مثانه کمتر از تست Cell Detect بوده، به‌طوري‌که حساسيت BTA stat، 8/68 درصد، urine cytology، 50درصد، NMP22 BladderChek، 4/47درصد بوده است. کمپاني مبدع اين تست قصد دارد، نتايج به‌دست‌آمده را براي سازمان‌هاي نظارتي در اروپا و سازمان غذا و داروي آمريکا فرستاده و تاييديه اين سازمان‌ها را نيز اخذ کند. 
 
پزشکان معتقدند، هميشه نياز به يک تست باليني بوده که حداقل بتواند در 80 درصد از بيماران مبتلا به سرطان مثانه که سرطانشان عود مي‌کند، آن را به درستي تشخيص دهد، زيرا در حال حاضر، تست‌هاي دردسترس از نظر باليني نتايج کمتر از حد مطلوب داشته، تهاجمي بوده يا گرانقيمت هستند. گفتني است، 50 تا 80 درصد بيماران مبتلا به سرطان مثانه، دچار عود بيماري مي‌شوند که بيشترين ميزان عود در ميان انواع مختلف سرطان است. گايدلاين‌ها توصيه مي‌کنند، بيماران در طول 2 سال پس از درمان، چندين‌بار تحت تست‌هاي تشخيصي مختلف قرار گرفته و پس از آن، سالانه تحت انجام يک تست براي پايش عود بيماري باشند. 

..:::: يک داروي جديد در خط اول درمان سرطان کولورکتال ::::..

نتايج يک مطالعه جديد حاکي از آن است که افزودن اکساليپلاتين (oxaliplatin) به رژيم شيمي‌درماني که در حال حاضر در ترکيب با بواسيزوماب (آواستين) در درمان سرطان کولورکتال متاستاتيک مورد استفاده قرار مي‌گيرد، ميزان بقاي 5 ساله را 2 برابر مي‌کند. آخرين نتايج کارآزمايي TRIBE که در 34 مرکز انکولوژي در ايتاليا انجام شده، نشان مي‌دهند، ترکيب جديد شيمي‌درماني با نام FOLFOXIRI(ترکيبي از folinic acid/leucovorin, fluorouracil, oxaliplatin و irinotecan) نسبت به رژيم کموتراپي استاندارد FOLFIRI (ترکيبي از folinic acid/leucovorin, fluorouracil و irinotecan) ارجحيت دارد. لازم به ذکر است، هر دو اين رژيم‌هاي درماني با بواسيزوماب مورد استفاده قرار گرفته‌اند.
 
FOLFOXIRI ميزان بقاي بيماران را تا 4 ماه بيشتر کرده و درواقع، ميزان بقاي بيماران درمان شده را با رژيم FOLFIRI، 2 برابر کرده است. البته عوارض جانبي هم در اين گروه بيشتر ديده شد. FOLFOXIRIبروز بيشتري از اسهال، موکوزيت، نوروپاتي و نوتروپني در بيماران ايجاد کرد. بنابراين ممکن است براي همه بيماران مناسب نباشد. نکته اميدبخش آنکه، اکثر بيماران مي‌توانند عوارض آن را تحمل کنند. اين مطالعه به‌وضوح نشان داد، رژيم FOLFOXIRI به‌اضافه بواسيزوماب، گزينه ايمن و موثري در درمان اين دسته از بيماران است. 
 
اين موضوع را هم بايد در نظر داشت که 90 درصد بيماران مورد مطالعه، در زمان ورود به مطالعه بدون علامت بودند و از آنها نيز، افراد بالاي 75 سال نامزد درمان با اين رژيم درماني جديد نبودند. بنابراين اين رژيم درماني براي همه مناسب نيست، ولي اگر بيماران به درستي انتخاب شوند، يکي از رژيم‌هاي فعال است که ميزان بقاي 5 ساله را 25 درصد بيشتر مي‌کند. از 508 بيمار مبتلا به سرطان کولورکتال متاستاتيک که وارد طرح TRIBE شدند، 252 نفر در گروه FOLFOXIRI و بواسيزوماب و 256 نفر در گروه FOLFIRI و بواسيزوماب قرار گرفتند. 
 
هر دو گروه درماني تا 12 دوره براي بيماران انجام شد و در نهايت، درمان با فلوروراسيل، لوکوورين، همراه با بواسيزوماب ادامه داده شد. در حدود 80 درصد از بيماران کانديد رزکسوين جراحي نبودند، اما پس از کموتراپي، 15 درصد بيماران گروه FOLFOXIRI و 12 درصد FOLFIRI توانستند تحت رزکسيون راديکال قرار گيرند. ميانگين دوره پيگيري بيماران، 1/48 ماه بود که در اين مدت، 174 مورد مرگ در گروهFOLFOXIRI و 200 نفر در گروه FOLFIRI فوت کردند. ميانگين بقاي کلي بيماران به‌طور مشخصي در گروه FOLFOXIRI بهتر از گروه FOLFIRI گزارش شد (8/29 ماه در برابر 8/25 ماه).  

..:::: توجئو به بازار مي‌آيد ::::..

شرکت سانوفي اخيرا اعلام کرده است که سازمان غذا و داروي آمريکا انسولين تزريقي گلارژين 300 واحد بر ميلي‌ليتر و با نام تجاري توجئو(Toujeo) را به عنوان انسولين پايه طولاني‌اثر با الگوي مصرف يکبار در روز، براي بهبود کنترل قندخون در بزرگسالان مبتلا به ديابت نوع 1 و 2 مورد تاييد قرار داده است. انتظار مي‌رود که توجئو در آغاز 3ماهه دوم 2015 ميلادي وارد بازارهاي مصرف جهاني شود. پير چنسل، از شرکت سانوفي مي‌گويد: «ما افتخار مي‌کنيم که سابقه‌اي طولاني در کنترل ديابت و انسولين درماني داريم و بيش از يک دهه است که لانتوس براي کنترل ديابت در اختيار بيماران قرار دارد. به دنبال تاييد توجئو از سوي سازمان غذا و داروي آمريکا، گزينه درماني جديدي به مبتلايان به ديابت تقديم شد.»
 
اخذ تاييديه سازمان غذا و داروي آمريکا براي توجئو، بر اساس نتايج به‌دست آمده از مطالعات باليني اديشن(EDITION)، شامل چندين مطالعه چند مليتي فاز3 براي ارزيابي اثربخشي و ايمني اين دارو در بيش از 3هزار و 500 بزرگسال مبتلا به ديابت نوع1 يا 2 صورت گرفت. در مطالعات مذکور، توجئو با الگوي مصرف يکبار در روز با لانتوس يکبار در روز مقايسه شد. مطالعه از نوع تصادفي و با اطلاع بيمار و محقق از داروي مصرفي بود. اثربخشي توجئو پس از 26 هفته با لانتوس مقايسه شد. 6 ماه تمديد اين مطالعه، براي اطمينان از ايمني داروي جديد درنظر گرفته شده است. 
 
دکتر جان اندرسون،متخصص بيماري‌هاي داخلي و رئيس سابق انجمن ديابت آمريکا، مي‌گويد: «نزديک به 50 درصد از مبتلايان به ديابت با کنترل نامناسب بيماري خود روبرو هستند. با وجود اثبات اثربخشي انسولين، پايدار ماندن اثر آن در کنترل قندخون، براي بيماران و پزشکان هنوز يک معضل است. توجئو گزينه جديدي را در اختيار اين افراد قرار مي‌دهد که بيماري را بهتر کنترل کنند.» شايع ترين عوارض گزارش شده طي مطالعات اديشن عبارت بودند از نازوفارنژيت(12درصد) و عفونت مجاري فوقاني تنفسي(10درصد). تجويز توجئو در درمان کتواسيدوز ديابتي ممنوع است. 

..:::: آنتي‌بيوتيکي براي عفونت‌هاي مقاوم به درمان ::::..

سازمان غذا و داروي آمريکا ترکيب جديد آنتي‌باکتريال، سفتازيديم-آويباکتام، با نام تجاري آويکاز (Avycaz) را براي درمان بزرگسالان مبتلا به عفونت‌هاي عارضه دار داخلي شکمي در ترکيب با مترونيدازول و نيز عفونت‌هاي عارضه دار مجاري ادراري شامل عفونت‌هاي کليه(پيلونفريت)، که گزينه‌هاي درماني براي آنان محدود است، مورد تاييد قرار داده است. آويکتاز حاوي 2 داروي سفتازيديم (يک آنتي‌باکتريال سفالوسپوريني مورد تاييد سازمان غذا و دارو) و آويباکتام (براي غلبه بر مقاومت‌هاي باکتريايي) است.دکتر ادوارد کوکس، سرپرست اداره داروهاي آنتي‌بيوتيکي مرکز ارزيابي و تحقيقات داروهاي آنتي‌ميکروبيال سازمان غذا و داروي آمريکا، مي‌گويد: «وجود آويکاز در بازار دارويي براي بيماراني که گزينه‌هاي درماني موجود محدودند يا آلترناتيو ديگري براي درمان بيمار وجود ندارد، ضروري است.»  

 

..:::: تاييد ليلتا در پيشگيري از بارداري ::::..

شرکت دارويي اکتاويس اخيرا اعلام کرده است که سازمان غذا و داروي آمريکا سيستم آزادسازي داخل رحمي لوونورژسترل با نام تجاري ليلتا (Liletta) را براي استفاده 3 ساله در پيشگيري از بارداري مورد تاييد قرار داده است. ليلتا، توسط متخصص در داخل رحم گذاشته مي‌شود و با آزادسازي مستمر لوونورژسترل(يک پروژستين)، از بارداري ممانعت مي‌کند. اکتاويس و مديسن360، با الحاق قراداد همکاري اين امکان را فراهم ساخته‌اند که زنان، صرفنظر از سطح درآمد و پوشش بيمه‌اي خود، به اين داروي جديد و موثر در پيشگيري از بارداري دسترسي داشته باشند. دکتر ديويد نيکولسون، مدير اکتاويس، مي‌گويد: «ما متعهد به توليد آلترناتيوهاي متنوعي براي پيشگيري از بارداري هستيم. به دنبال اخذ تاييديه سازمان غذا و داروي آمريکا براي محصول جديد ليلتا، مفتخريم که سيستم داخل رحمي درخشاني با اثربخشي و ايمني مطمئن 3 ساله در اختيار زنان قرار داده‌ايم. ليلتا صرفنظر از وضعيت اقتصادي-اجتماعي در دسترس زنان خواهد بود.»تاييديه ليلتا براساس بزرگ‌ترين مطالعه انجام شده روي آي‌يودي‌هاي هورموني، با نام اکسس (ACCESS IUS) در آمريکا و با شرکت يک‌هزار و751 زن استفاده‌کننده از ليلتا به دست آمد. ليلتا براي طيف وسيعي از زنان موثر بود. ميزان موفقيت آن طي 3 سال مصرف، 45/99 درصد تخمين زده شد. ليلتا، يک سيستم پلاستيکي و انعطاف‌پذير T شکل با اندازه 32 ميلي‌متر در 32 ميلي‌متر است. اين محصول با آزادسازي آهسته لوونورژسترل، با ميزان آزادسازي آغازين 18/6 ميکروگرم در روز و متوسط ميزان آزادسازي 15/6 ميکروگرم در روز، طي مدت 3 سال موثر است. به طور کلي، ليلتا را مي‌توان در صورت اطمينان از باردار نبودن زن، در هر زمان و صرفنظر از سابقه بارداري، در داخل رحم وي قرار داد و در صورت تمايل، هر زمان آن را خارج کرد. مطالعه چندمرکزي و با آگاهي بيمار و محققان نسبت به مصرف دارو، اثربخشي ليلتا در پيشگيري از بارداري را مستقل از شاخص توده بدني و سوابق بارداري زنان ثابت کرد. مطالعه مذکور هنوز ادامه دارد و قرار است اثربخشي آن در سال 4، 5 و 6 مصرف نيز بررسي شود. طيف سني زنان شرکت‌کننده در اين مطالعه 16 تا 45 سال و شاخص توده بدني آنان 8/15 کيلوگرم بر متر مربع تا 6/61 کيلوگرم بر متر مربع بود. در حدود 58درصد از زنان شرکت‌کننده، سابقه زايمان نداشتند و اين بزرگ‌ترين مطالعه انجام شده روي پيشگيري از بارداري در زنان بدون سابقه زايمان نيز هست. 97درصد از زنان طي 3 ماه پس از بيرون آوردن ليلتا، عادات ماهانه طبيعي را تجربه کردند. 

..:::: شنیدن کلمات خشن سبب بروز بیماری‌های التهابی می‌شود ::::..

پژوهشگران آمریکایی در تحقیقات خود دریافته‌اند، طرد شدن اجتماعی و شنیدن کلمات خشن و بی‌رحمانه می‌تواند سبب بروز بیماری‌های التهابی شود. محققان دانشگاه کالیفرنیا در لس‌آنجلس تأثیرات شنیدن کلمات تند و خشن را بر روی سلامت جسمی و روحی افراد مورد بررسی قرار دادند. 
 
در این پژوهش از 124 داوطلب خواسته شد که در مقابل هیاتی از ناظران سخنرانی کنند و رفتارهای محرک روانی را در مقابل آنها از خود بروز دهند؛ تحلیل بزاق این افراد نشان داد، میزان دو نشانگر التهابی در ناظران با مشاهده این رفتارها افزایش پیدا کرد.  
 
سپس یک چهارم از داوطلبان بازی‌های رایانه‌ای انجام دادند و به سایر داوطلبان اجازه بازی کردن داده نشد؛ اسکن‌های مغزی نشان داد، با این اقدام فعالیت دو منطقه مغزی مرتبط با طرد شدن اجتماعی افزایش پیدا کرد. شرکت‌کنندگانی که فعالیت مغزی آنها در این دو منطقه بیشتر بود، واکنش‌های التهابی بالاتری داشتند. درک بهتر نقش مغز در حالات مرتبط با بیماری‌های التهابی مانند آسم، آرتریت، افسردگی و بیماری‌های قلبی و عروقی می‌تواند به تولید داروهای جدید برای درمان منجر شود.  

 

..:::: اثر آلومینیوم بر کاهش تعداد اسپرم ::::..

تحقیقات صورت گرفته توسط پژوهشگران انگلیس و فرانسه نشان می‌دهد، قرارگرفتن در معرض آلومینیوم می‌تواند عامل مهمی در کاهش تعداد اسپرم و درنتیجه کاهش قدرت باروری مردان باشد. طی چند دهه‌ی اخیر قدرت باروری مردان کاهش یافته است و پژوهش‌های اخیر نشان می‌دهد که این مسأله با عوامل زیست ‌محیطی که عامل اختلال در غدد درون‌ریز می‌شوند، مرتبط هستند. محققان دانشگاه‌های لیون فرانسه و کیل انگلیس با استفاده از یک رنگ‌آمیزی خاص آلومینیومی در زیر میکروسکوپ فلورسنس، وجود آلومینیوم در اسپرم را نشان دادند. 
 
نتایج بدست آمده نشان می‌دهد، هرچه میزان آلومینیوم بیشتر باشد، تعداد اسپرم کمتر می‌شود. به گفته محققان، قرار گرفتن انسان در معرض آلومینیوم به ‌میزان قابل‌توجهی افزایش یافته است و شناسایی آلومینیوم در اسپرم حاکی از نقش آن در تغییرات قدرت باروری مردان است. مقدار متوسط آلومینیوم در اسپرم 62 نمونه مورد بررسی درحد 339 واحد در میلیارد‌ (ppb) بود؛ همچنین مقدار آلومینیوم در اسپرم چند اهداکننده بیش ‌از 500‌ واحد در میلیارد‌ بود. نسبت معکوسی بین مقدار آلومینیوم در اسپرم و تعداد اسپرم پیدا ‌شد؛ در این حالت آلومینیوم بیشتر منجر به کاهش تعداد اسپرم می‌شود.  

 

..:::: این پروتئین فرمانده 35 میلیون ضربان قلب در برابر مرگ است ::::..

دانشمندان آمریکایی پروتئینی را در بدن شناسایی کرده‌اند که نقش مهمی در حفظ ضربان منظم قلب ایفا می‌کند. قلب به طور متوسط سالانه 35 میلیون بار ضربان دارد و در طول عمر فرد 2.5 میلیارد بار می‌زند؛ این ضربان‌ها باید به طور دقیق درجه‌بندی شوند و حتی انحراف کوچک از چنین ریتمی می‌تواند موجب مرگ ناگهانی فرد شود. 
 
محققان برای دهه‌ها به دنبال پاسخ به این پرسش بوده‌اند که قلب چگونه حتی با داشتن بخش‌های متحرک فراوان، ریتم خود را حفظ می‌کند. به تازگی محققان مدرسه پزشکی دانشگاه مریلند، موفق به شناسایی پروتئینی شده‌اند که در این روند، نقش کلیدی ایفا می‌کند. این نخستین‌باری است که چنین مکانیسمی توصیف شده و این کشف می‌تواند به دانشمندان در درمان مشکلات قلبی که سالانه میلیون‌ها نفر را به کام مرگ می‌برد، کمک کند. 
 
بر اساس یافته‌های حاصله، مولفه‌ای به نام پروتئین C به فیبرهای عضلات قلب امکان می‌دهد در توازنی کامل فعالیت داشته باشند. دانشمندان سال‌هاست می‌دانند که کلسیم به عنوان محرکی برای ضربان قلب عمل می‌کند و پروتئین‌هایی را فعال می‌کند که موجب انقباض سارکومرها می‌شوند؛ سارکومرها، پروتئین‌هایی هستند که سلول‌های ماهیچه قلب را تشکیل می‌دهند. محققان دریافتند مولکول‌های کلسیم به طور مساوی در طول هر یک از سارکومرها توزیع نشده‌اند، با این حال سارکومرها به طور منسجم و یکپارچه منقبض می‌شوند. 
 
دانشمندان از مدت‌ها پیش می‌دانستند پروتئین C در تمامی سلول‌های عضلات قلب وجود دارد، اما تا پیش از این عملکرد آن ناشناخته بود. آن‌ها با استفاده از مدل حیوانات، فیزیولوژی سارکومرها را بررسی و آزادسازی کلسیم و واکنش مکانیکی فیبرهای عضلات قلب را ارزیابی کردند. در نهایت، مشخص شد پروتئین C بخش‌های خاصی از سارکومرها را به کلسیم حساس می‌کند و بنابراین، بخش میانه ساکورمرها درست مانند انتهاهای آن‌ها و علی‌رغم داشتن کلسیم بسیار کمتر، منقبض می‌شود. به عبارت دیگر، پروتئین C بخش سارکومرها را قادر به منقبض‌شدن به صورت هماهنگ و متوازن می‌کند. 
 به گفته دانشمندان حاضر در این تحقیق، کلسیم مانند شمع در یک اتومبیل عمل می‌کند و پروتئین C مانند رینگ‌هایی است که کارآیی حرکت پیستون‌ها را افزایش می‌دهند. پروتئین C نقش مهمی را در بروز بسیاری از بیماری‌های قلبی ایفا می‌کند. در بدترین حالت، نارسایی در این پروتئین، منجر به آریتمی قلبی (غیرطبیعی بودن ریتم قلب) می‌شود که در آن، قلب توانایی‌اش برای پمپاژ کردن خون را از دست می‌دهد و این موضوع منجر به مرگ ناگهانی فرد می‌شود. این عارضه تنها در آمریکا منجر به مرگ سالانه 300 هزار نفر می‌شود. دانشمندان دانشگاه مریلند معتقدند، با اصلاح فعالیت پروتئین C از طریق دارو می‌توان بر این عارضه اثر گذاشت. جزئیات این دستاورد علمی در مجله Science Advances ارائه شد.  

 

..:::: کشف پروتئین مرتبط با پیشرفت آسم ::::..

محققان آمریکایی وجود نوعی پروتئین خاص را با بروز آسم در کودکان مرتبط دانسته‌اند و شناسایی این پروتئین می‌تواند به ابداع روش‌های درمانی جدید برای جلوگیری از پیشرفت آسم کمک کند. آسم بیماری عفونی مزمنی است که بیش از 300 میلیون نفر در جهان به آن مبتلا هستند و تاکنون درمان کاملا موثری برای آن پیدا نشده است. درمان‌های امروزی تنها برای کاهش علائم، تعداد و شدت حملات آسم کارآیی دارد و به همین علت، درک مکانیسم‌های مولکولی که باعث گسترش این بیماری می‌شود، از اهمیت بسزایی برخوردار است. 
 
محققان دانشکده پزشکی ویسکانسین در تحقیقات خود دریافتند، حتی در غیاب عفونت ویروسی، پروتئینی موسوم به CCL28 می‌تواند در بروز بیماری آسم نقش مهمی ایفا کند. با به کار بردن خصوصیات ساختاری منحصر به فرد پروتئین CCL28 می‌توان مهارکننده‌های این پروتئین را تولید و درمان‌های جدیدی را برای مقابله با این بیماری بویژه آسم کودکان ارائه کرد. نتایج این تحقیق در مجله Biological Chemistry منتشر شده است.  

..:::: سیگار خطر افسردگی را افزایش می‌دهد ::::..

تحقیقات صورت گرفته توسط پژوهشگران محققان نیوزلندی نشان می‌دهد، سیگار کشیدن خطر ابتلا به افسردگی را تشدید می‌کند. محققان دانشگاه اوتاگو در تحقیقات خود دریافته‌اند، افراد سیگاری و وابسته به نیکوتین بیش از افراد غیرسیگاری در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند. در این پژوهش، از 1000 شرکت‌کننده درباره عادات سیگار کشیدن و علائم افسردگی در سنین 18، 21 و 25 سالگی سوال شد. دکتر «دیوید فرگوسن» محقق اصلی این پژوهش تأکید کرد: یافته‌های ما نشان می‌دهد که یک رابطه علی و معلولی بین استعمال سیگار و ابتلا به افسردگی وجود دارد و مصرف بیشتر سیگار به طور مستقیم باعث افزایش و تشدید علائم افسردگی می‌شود. نتایج این پژوهش در مجله psychology منتشر شده است.  

 

..:::: درمان سریعتر زخمها با بانداژ پوست ماهی ::::..

محققان دانشکده پزشکی دانشگاه جیاتوئونگ شانگهای در چین با آزمایش مواد مختلف زیستی به منظور ارزیابی تاثیر آن‌ها در درمان زخم‌ها دریافتند که پوست ماهی یکی از سریعترین و موثرترین التیام‌دهندگان است. محققان از پروتئین فلس‌ ماهی تیلاپیا برای درمان زخم موش‌ها استفاده کردند. 
 دلیل التیام‌بخش بودن پوست ماهی بویژه فلس تیلاپیا، غنی بودن آن‌ها از کلاژن است؛ این پروتئین ساختاری به شکل‌گیری سلول‌های جدید کمک کرده و زخم‌ها را از عوامل بیماری‌زای خارجی محفوظ می‌دارد. اگرچه سایر حیوانات مانند گاوها و خوک‌ها نیز از مقادیر زیاد کلاژن برخوردارند، با خطر عفونت نیز همراه هستند. اما ماهی‌ها با خود ناخالصی‌های آسیب‌رساننده به پستانداران را نداشته و از این رو، انتخاب ایمن‌تری هستند؛ همچنین سیستم ایمنی بدن موش‌های آزمایشگاهی هیچ مشکلی با پذیرش کلاژن ماهی نداشت. 
 
محققان برای آزمایش این نظریه، نانوفیبرهای تیلاپیا را با قدرت و انعطاف‌پذیری بالا تولید کردند تا به پوست متحرک، متصل مانده و در دماهای مختلف نیز شکل خود را حفظ کند؛ موش‌هایی که این کلاژن را دریافت کرده بودند، بسیار سریعتر درمان شدند. اگرچه هنوز به آزمایشات و کارآزمایی‌های بیشتری نیاز است، اما محققان امیدوارند در نهایت بتوانند کلاژن ماهی را به محصولات مصرفی پزشکی ارزان‌قیمت بیفزایند.  

..:::: طراحی بازوبند هشداردهنده تب ::::..

مهندسان دانشگاه توکیو بازوبندی طراحی کرده‌اند که در صورت تب کردن کاربر، هشدار می‌دهد. این دستگاه خود نیرودهنده با تغییر درجه حرارت بدن به بیش از میانگین 37 درجه سانتیگراد یا یک درجه زیر آن هشدار صوتی می‌دهد. 
 
این فناوری «هشدار تب» شامل یک پنل هورشیدی سیلیکونی منعطف و یک حسگر گرمایی است که می‌تواند دماهای بین 36.5 و 38.5 درجه سانتیگراد را شناسایی کند. این بازوبند همچنین شامل یک بلندگوی پیزوالکتریک و یک مدار تغذیه نیروی ارگانیک است. این بازوبند فناوری پیشرفته در نشست بین‌المللی مدارهای حالت جامد موسسه مهندسان برق و الکترونیک (IEEE) در سان‌فرانسیسکو ارائه شد. 
 
فناوری هشدار تب با طول 30 سانتیمتر و عرض 18 سانتیمتر توسط گروه تحقیقاتی دانشگاه توکیو به رهبری پرفسور «تاکایاسو ساکورای» و پرفسور «تاکائو سومیا» ساخته شده است. به گفته محققان، این فناوری می‌تواند میزان اطلاعات قابل دسترسی برای تیم پزشکی در موسسات بهداشت‌درمان را افزایش دهد.  

..:::: شکلات ضدپیری که چروک‌های پوست را کاهش می‌دهد ::::..

محققان دانشگاه کمبریج شکلات ضد پیری جدیدی تولید کرده‌اند که ظهور چروک و افتادگی پوست را به تعویق می‌اندازد. به ادعای سازندگان، شکلات «Esthechoc» باعث ارتقای سطوح آنتی‌اکسیدان و افزایش گردش خون به منظور جلوگیری از پیدایش چروک و جوان و نرم نگهداشتن پوست می‌شود. تنها یک تکه کوچک 7.5 گرمی از این شکلات ضد پیری حاوی مقادیر مشابه آنتی‌اکسیدان آستاکسانتین در یک فیله ماهی سالمون آلاسکایی و همچنین سطوح معادل پلی‌فنول‌های کاکائوی رادیکال‌ آزاد در 100 گرم شکلات تلخ است. 
 
سازندگان این شکلات، برای این باورند که محصول آن‌ها می‌تواند پوست زیرین یک فرد 50-60 ساله را به اندازه یک انسان 20-30 ساله تغییر دهد. آزمایشات نشان داد که بعد از چهار هفته استفاده روزانه از شکلات ضد پیری، التهاب کمتری در خون داوطلبان مشاهده شد و همچنین عرضه خون به بافت پوست آن‌ها افزایش یافت. 
 
دکتر «ایوان پتیائف» محقق سابق دانشگاه کمبریج و موسس شرکت زیست‌فناوری Lycotec اظهار کرد: ما از آنتی‌اکسیدان‌های مشابه نمونه‌هایی که باعث درخشان ماندن ماهی قرمز و صورتی بودن فلامینگوها می‌شود، استفاده کرده‌ایم. به گفته سازندگان، از آنجایی که هر تکه از شکلات Esthechoc حاوی 38 کیلوکالری است، مصرف آن برای دیابتی‌ها نیز بی‌ضرر است؛ اگرچه واکنش کارشناسان بهداشتی با این محصول محتاطانه بوده است. 
 
«نوید ستار» استاد پزشکی متابولیک دانشگاه گلاسکو اظهار کرد که کارآزمایی‌های بالینی بیشتری برای تائید ادعای عجیب این شرکت مورد نیاز است. ستار افزود: ممکن است دلایل زیستی وجود داشته باشد که بر اساس آنها، برخی ترکیبات بتوانند برای فرآیندهای مرتبط با پیری و بیماری سودمند باشند، اما از سوی دیگر، خوردن بیش از حد شکلات به معنی کالری بیشتر و در نتیجه چاقی است، از این رو تاثیر خالص آن‌ها کاملا روشن نشده است. به گفته وی، این مواد غذایی باید با کارآزمایی‌های برای دستیابی به اعتبار واقعی همراه باشند. چنین کارآزمایی‌هایی برای شکلات مذکور وجود نداشته، از این رو چنین ادعاهایی بی‌اساس هستند. کارشناسان مواد غذایی کالج دانشگاهی لندن نیز هشدار دادند که کارآزمایی‌های پیشین نشان داده که آستاکسانتین‌ها عملکرد بهتری در زمان اعمال مستقیم به پوست بجای هضم شدن دارند. 

..:::: اپيوئيدي جديد براي کنتـرل دردهاي مزمن شديد ::::..

داروسازي اندو، اخيرا اعلام کرده است که سازمان غذا و داروي آمريکا درخواست ثبت داروي جديد بلبوکا (Belbuca) را که بوپرنورفين دهاني در دست توليد براي مديريت درد شديد نيازمند مصرف طولاني‌مدت اپيوئيد و ساير گزينه‌هاي موجود کنترل درد براي کنترل آن ناکافي هستند، مورد تاييد قرار داده است. نتايج بررسي اين محصول جديد، در اکتبر 2015 ميلادي منتشر خواهد شد. 
 
دکتر راجيو د سيلوا، مدير شرکت اندو، مي‌گويد: «بلبوکا، گزينه منحصربه‌فردي در کنترل درد مزمن است. بي‌ترديد شرکت ما همکاري نزديک خود را با سازمان غذا و داروي آمريکا تا تاييد شدن نهايي اين محصول ادامه خواهد داد.» بوپرنورفين در رده 3 طبقه بندي داروهاي با پتانسيل سوء مصرف قرار دارد. اثربخشي و ايمني بلبوکا، در 2مطالعه باليني فاز3 بررسي شد. هر دو اين مطالعات از نوع تصادفي ، دوسوکور و با استفاده از دارونما بودند و بيماراني که از درد مزمن کمري رنج مي‌بردند، در آنها شرکت کردند. در يکي از اين مطالعات، (BUP-308)، بيماران سابقه مصرف هيچ‌گونه اپيوئيد نداشتند. در هر 2مطالعه، هدف اصلي کاهش درد در هفته 12 مصرف دارو در مقايسه با ميزان درد پايه بوده است. در تمامي مطالعات بلبوکا از سوي بيماران به خوبي تحمل شد و ميزان شکايت بيماران از عوارض ناشي از مصرف اپيوئيدها در آنها اندک بود.  

..:::: درماني جديد براي وريدهاي واريسي ::::..

سازمان غذا و داروي آمريکا اعالم کرد، سيستم دريچه وناسيل (VenaSeal) را ساخت شرکت Covidien LLC است، مورد تاييد خود قرار داده است. اين سيستم به صورت دائمي وريدهاي واريسي را به وسيله يک عامل چسبناک مي بندد و مختومه مي کند. وريدهاي واريسي اغلب علامتي ندارند، اما بعضي بيماران دچار دردهاي خفيف تا متوسط، لخته هاي خوني، زخمهاي پوستي يا ديگر مشکلات مي شوند. در اين موارد، درمان شامل پوشيدن جورابهاي واريسي يا روشهاي جراحي براي خارج کردن يا بستن وريدهاي واريسي است، اما سيستم وناسيل گزينه درماني ديگري را پيش روي بيماران قرار مي دهد.  
 
از آنجا که اين سيستم از برنامه گرمايي يا برش استفاده نمي کند، اين روش در کلينيک نيز قابل انجام بوده و به بيماران اجازه مي دهد هرچه سريعتر و با کبودي کمتر، به فعاليتهاي روزمره خود بازگردند. سيستم وناسيل براي بيماراني انديکاسيون تجويز دارد که دچار وريدهاي واريسي سطحي علامتدار در ساق پا هستند. در کيت استريل اين سيستم، از ماده چسبنده ان بوتيل - 2–سيانوآکريلات با فرمولاسيون مخصوص، کاتتر، گايدواير و سرنگ استفاده شده است.  
 
اين وسيله بايد به عنوان يک سيستم مورد استفاده قرار گرفته و از روشهايي ديگري که از دارو، ليزر، امواج راديويي يا ايجاد برش روي پوست براي بستن يا درآوردن وريدها استفاده مي کنند، متفاوت است. در اين سيستم، پزشک يا فرد آموزش ديده، کاتتر را از طريق پوست به درون وريدهاي آسيب ديده وارد کرده و ماده چسبنده وناسيل را درون آن تزريق مي کند. اين ماده، مايع شفافي است که درون ماده جامد پليمريزه مي شود. پزشک با کمک تصويربرداري اولتراسوند، جايگيري صحيح کاتتر را در حين عمل پايش کرده و آن را تحت نظر دارد. 3 کارآزمايي باليني با حمايت مالي شرکت سازنده انجام شده تا کارآيي و ايمني آن مورد بررسي قرار گيرد. نتايج همه اين مطالعات رضايتبخش بوده اند. سيستم وناسيل نبايد در بيماراني مورد استفاده قرار گيرد که افزايش حساسيت شناخته شده به چسب وناسيل دارند، دچار التهاب شديد وريدها، در اثر لخته شدن خون يا عفونت حاد عمومي بدن شده اند. عوارض جانبي ديده شده در کارآزمايي هاي باليني که عموما مربوط به درمان وريدهاي واريسي است، عبارتند از: فلبيت و پارستزي در ناحيه درمان شده.  

..:::: دارويي جديد براي بدخيمي کولورکتال ::::..

داروسازي «تايهو»،اخيرا اعلام کرده است که درخواست ثبت داروي جديد مربوط به TAS-102 حاوي تري‌فلوريدين (Trifluridine) و تيپيراسيل هيدروکلرايد (Tipiracil Hydrochloride) براي بررسي از سوي سازمان غذا و داروي آمريکا پذيرفته شده است. TAS-102، يک ترکيب خوراکي تحقيقاتي ضدسرطان براي درمان بدخيمي متاستاتيک راجعه کولون است. در صورت تاييد اين دارو از سوي سازمان غذا و داروي آمريکا، گزينه درماني تازه‌اي در اختيار مبتلايان به اين نوع بدخيمي کشنده قرار خواهد گرفت. سازمان مذکور تاريخ اعلام نظر قطعي خود را در مورد اين دارو 19 دسامبر 2015 ميلادي تعيين کرده است.نتايج مطالعه فاز3 روي TAS-102، در 800 بيمار مبتلا به بدخيمي متاستاتيک راجعه کولون که بدخيمي آنها پس از دريافت درمان استاندارد اين بيماري عود کرده بود، به‌دست آمده است. براساس مطالعه ريکورس (RECOURSE)، اين دارو توانسته است شانس بقاي مبتلايان را در مقايسه با دارونما به ميزان معناداري افزايش دهد. ايمني و تحمل‌پذير TAS-102 نيز در مطالعات مطلوب بود. تري فلوريدين يک آنالوگ نوکلئوزيدي آنتي‌نئوپلاستيک است که عملکرد DNA سلولي را تحت تاثير قرار مي‌دهد و تيپيراسيل، يک مهارکننده آنزيم تيميدين فسفوريلاز است. بدخيمي کولورکتال، در جايگاه سوم شايع‌ترين سرطان‌هاي جهان قرار دارد. در سال 2014 ميلادي، براي 136830 بيمار تشخيص بدخيمي کولورکتال گذاشته شد و 50310 بيمار در نتيجه آن جان خود را از دست داده‌اند. 

..:::: دستورالعمل جـديـد درمــان سرطان پستان ::::..

محققان «کارآزمايي باليني سرکوب عملکرد تخمدان» (SOFT) (Suppression of Ovarian Function Trial) و همچنين برخي از متخصصان حاضر در «همايش سرطان پستان سن‌آنتونيو» (SABCS)، معتقدند، يافته‌هاي حاصل از اين کارآزمايي سبب تغيير شيوه‌ درمان کمکي در مراحل اوليه‌ سرطان پستان پيش از يائسگي خواهد شد. 
 
در حالي که تاموکسيفن (Tamoxifen) مدت‌ها به عنوان درمان انتخابي سرطان پستان پيش از يائسگي قرار داشت، اطلاعات جديد حاکي از آن است که سرکوب عملکرد تخمدان به همراه درمان هورموني (Endocrine therapy)، فوايد قابل‌توجهي براي برخي از اين بيماران به همراه دارد. طبق گفته‌ دکتر هوپ روگو از دانشگاه سان‌فرانسيسکو کاليفرنيا در جلسه‌ مباحثه همايش سرطان پستان، نتايج اين کارآزمايي منجر به دستورالعمل درماني جديدي براي درمان کمکي سرطان پستانِ پيش از يائسگي در زناني که تست هورمون- گيرنده‌شان مثبت است، شده است. او سپس دو رويکرد درماني کلي را ترسيم کرد: «دسته‌اي از زنان غيريائسه که شيمي‌درماني نکرده‌اند و تومورهاي کوچک‌تري دارند، سرطان به گره‌هاي لنفاوي‌شان منتشر نشده و به طور کلي در مراحل اوليه بيماري قرار دارند، با تاموکسيفن به تنهايي به خوبي درمان مي‌شوند.»
 
وي در ادامه افزود: «سرکوب تخمدان در زنان کمتر از 35 سال که در معرض خطر بالا قرار دارند، سبب کاهش قابل‌توجهي در ميزان عود سرطان پستان مي‌شود. اين کاهش، هنگامي که سرکوب تخمدان به رژيم اگزمستن (Exemestene)، در مقايسه با تاموکسيفن اضافه شود، به طور معناداري بيشتر است.» وي اظهار داشت: «البته بايد در هنگام تصميم‌گيري به ويژگي‌هاي متفاوت مربوط به سميت اين دو دارو توجه کرد.» دکتر روگو در مورد دسته‌ باقي‌مانده‌ زنان، يعني آنهايي که در معرض خطر ميانه قرار دارند، براي مثال افرادي که تومورهايشان کوچک است، اما سرطان به گره‌هاي لنفاوي‌شان انتشار پيدا کرده يا با وجود داشتن تومورهاي بزرگ، مراحل ابتدايي سرطان را سپري مي‌کنند، گفت: «در برخي از اين بيماران معقولانه اين است که از سرکوب تخمدان به همراه درمان هورموني و در عده‌اي ديگر از اين بيماران از تاموکسيفن به تنهايي استفاده شود.»
 
دکتر پرودنس فرانسيس، از مرکز سرطان پيتر مک‌کالوم در ملبورن استراليا آخرين يافته‌هاي حاصل از SOFT را در همايش سرطان پستان سن‌آنتونيوارائه داد. اين يافته‌هاي جديد، اطلاعات قبلي را که شامل تحليل مشترک نتايج SOFT و کارآزمايي بررسي اثر تاموکسيفن و اگزمستن (TEXT) بود، تکميل مي‌کنند.محققان SOFT ليستي از 3066 زن مبتلا به سرطان پستان پيش از يائسگي تهيه کرده و به طور تصادفي آنها را در سه گروه قرار دادند. گروهي از آنها را به مدت 5 سال تنها تحت درمان تاموکسيفن، گروه ديگر را در کنار رژيم تاموکسيفن، تحت سرکوب تخمدان و گروه آخر را در کنار رژيم اگزمستن (Aromasin) تحت سرکوب تخمدان قرار دادند. لازم به ذکر است که قريب به نيمي از اين بيماران پس از عمل جراحي، تحت شيمي‌درماني قرار گرفته بودند. ميانه‌ مدت پيگيري بيماران، 6/5 سال بود و نقطه پاياني اوليه تحقيق، پس از رهايي بيماران از بيماري در نظر گرفته شد. در اکثر اين بيماران، سرکوب تخمدان از طريق تزريق ماهانه‌ تريپتورلين (Triptorelin) انجام شد، اما برخي از اين بيماران روش‌هاي دائمي‌ همچون جراحي (برداشتن هر دو تخمدان) و اشعه‌دهي به تخمدان‌ها را انتخاب کردند. روي هم‌رفته، تفاوت معناداري در عود سرطان پستان بين سه گروه مختلف درماني وجود نداشت، اگرچه تفاوت بزرگي در برخي از زيرگروه‌هاي بيماران ديده شد. 
 
دکتر فرانسيس، ارائه دهنده‌ آخرين نتايج حاصل از SOFT در همايش سرطان پستان سن آنتونيو، بيان کرد: «قابل‌توجه‌ترين اثر در زنان جوان‌تر (کمتر از 35 سال سن) که قريب به 94 درصد از افراد اين زيرگروهِ 350 نفره (5/11 درصد کل جمعيت) تحت شيمي‌درماني قرار گرفته‌ بودند، مشاهده شد.» وي افزود: «در گروه زنان کمتر از 35 سال، بعد از درمان به مدت 5 سال، نرخ رهايي از سرطان پستان در افرادي که تنها تاموکسيفن دريافت کرده بودند، 7/66 درصد، افرادي که به همراه دريافت تاموکسيفن تحت سرکوب تخمدان قرار گرفته بودند، 9/78 درصد و افرادي که به همراه دريافت اگزمستن تحت سرکوب تخمدان قرار گرفته بودند، 4/83 درصد بود.» دکتر فرانسيس اين نتايج را به شکل ديگري نيز بيان کرد: «از هر سه نفري که تحت درمان با تاموکسيفن قرار داشت، يک نفر پس از 5 سال دچار عود سرطان پستان شد که اين آمار براي افراد تحت درمان ترکيبي با اگزمستن و سرکوب تخمدان، به يک نفر از هر شش نفر کاهش پيدا کرد.»
 
همچنين در زيرگروه ديگري شامل 1084 زن که پس از شيمي‌درماني عملکرد تخمدان‌هايشان متوقف نشده بود، نتايج قابل‌توجهي به دست آمد. دکتر فرانسيس راجع به اين زيرگروه که ميانهي سنشان 40 سال بود، اظهار داشت: «در اين زيرگروه، بعد از درمان به مدت 5 سال، نرخ رهايي از سرطان پستان در افرادي که تنها تاموکسيفن دريافت کرده بودند، 78 درصد، در افرادي که به همراه دريافت تاموکسيفن تحت سرکوب تخمدان قرار گرفته بودند، 5/82 درصد و افرادي که به همراه دريافت اگزمستن، تحت سرکوب تخمدان قرار گرفته بودند 7/85 درصد بود.» دکتر فرانسيس اين نتايج را هم به شکل ديگري بيان کرد: «درمان ترکيبي با تاموکسيفن و سرکوب تخمدان نسبت به استفاده از تاموکسيفن به تنهايي، سبب کاهش 22 درصدي در ميزان خطر نسبي عود سرطان شد، در حالي‌که اين عدد براي درمان ترکيبي با اگزمستن و سرکوب تخمدان حاکي از 35 درصد کاهش است.»
 
وي افزود: «ميزان بهبودي مطلق، به ترتيب براي اين دو درمان، 5/4 و 7/7 درصد بود. اين امر به اين معني است که در مقايسه با استفاده از تاموکسيفن به تنهايي، استفاده از درمان ترکيبي اگزمستن و سرکوب تخمدان سبب مي‌شود از هر 100 نفر، 7 يا 8 نفر پس از درمان به مدت 5 سال کمتر دچار عود سرطان شوند.» دکتر فرانسيس اضافه کرد: «در مقابل، در زيرگروهي از زنان شامل 949 نفر که شيمي‌درماني نشده بودند، درمان ترکيبي سرکوب تخمدان، به علاوه درمان هورموني، نسبت به دريافت تنهاي تاموکسيفن سودي در بر نداشت. ميانه‌ سن اين زنان 46 سال و به سن يائسگي طبيعي نزديک‌تر بودند.» 
 
وي همچنين تاکيد کرد، براي آن دسته از زنان جواني که مبتلا به سرطان پستانِ حساس به هورمون هستند، سرکوب تخمدان را توصيه مي‌کند. دکتر فرانسيس افزود: «در آن دسته از زناني که يائسه نيستند و مبتلا به سرطان پستان حساس به هورمون بوده و ريسک بالاي عود سرطان در آنها شيمي درماني را حتمي مي‌کند، پزشکان به جاي تاموکسيفن افزودن يک مهار کننده آروماتاز را به رژيم سرکوب تخمدان مطرح مي‌کنند.» اگرچه اين درمان مکمل ميزان سميت بيشتري را نيز متوجه بيمار مي‌کند.افزودن رژيم سرکوب تخمدان به هورمون‌درماني منجر به افزايش عوارض جانبي همچون علائم شبه‌يائسگي (گرگرفتگي و عرق‌کردن)، مشکلات عملکرد جنسي (کاهش ميل جنسي، خشکي واژن) و افسردگي (گزارش شده در 50 درصد موارد) مي‌شود. محققان همچنين متذکر شدند، اگزمستن نسبت به تاموکسيفن پس از اضافه شدن به رژيم سرکوب تخمدان منجر به عوارض جانبي بيشتري، از جمله مشکلات اسکلتي- عضلاني و کاهش تراکم استخواني مي‌شود. 

..:::: تاييد دو آنتي‌بيوتيک جديد براي عفونت‌هاي پوستي ::::..

کميته سازمان پزشکي اروپا براي محصولات دارويي مورد استفاده انسان (CHMP)، تاييديه دو آنتي‌بيوتيک جديد را براي درمان عفونت حاد باکتريال پوست و ساختارهاي آن در بزرگسالان صادر کرد. اين دو داروي جديد، اوريتاوانسين (با نام تجاري اورباکتيو و ساخت شرکت Medicines Co) و تديزوليد فسفات (با نام تجاري Sivextro و ساخت شرکت Cubist Pharmaceuticals) هستند. آنتي‌بيوتيک اوريتاوانسين (به‌صورت پودرهاي با غلظت 400 ميلي‌گرمي قابل تزريق) اين توانايي را دارد که با تنها يک تزريق وريدي، عفونت حاد باکتريال پوست و ساختارهاي آن را به‌طور موثري درمان کند. 
 
در دو کارآزمايي محوري به نام‌هاي SOLO1 و SOLO2، اوريتاوانسين در مقايسه با ونکومايسين، در پاسخ‌هاي باليني اوليه (توقف گسترش يا کاهش در اندازه ضايعه) و ميزان درمان باليني کمتر نبوده است. شايع‌ترين عوارض جانبي مشاهده شده با اين آنتي‌بيوتيک که نوعي آنتي‌باکتريال گليکوپپتيد است، عبارتند از تهوع، واکنش‌هاي افزايش حساسيت، واکنش در محل تزريق و سردرد. 
 
تديزوليد فسفات، به‌صورت قرص‌هاي 200 ميلي‌گرمي و پودرهاي قابل تزريق، نوعي «آنتي‌بيوتيک اکسازوليدينون جديد است. اين داروي جديد در مقابل پاتوژن‌هاي گرم مثبت مهم که عوامل اصلي در بروز عفونت حاد باکتريال پوست و ساختارهاي آن هستند، مانند استاف اورئوس مقاوم در برابر متي‌سيلين، همچنين استرپتوکوک پاتوژن فعال هستند. شايع‌ترين عوارض جانبي مشاهده شده با اين دارو عبارتند از، تهوع، سردرد، اسهال و استفراغ. 
 
کميته سازمان پزشکي اروپا براي محصولات دارويي مورد استفاده انسان در بررسي‌هاي خود به اين نتيجه رسيده که منافع درماني اين دو دارو بر مضرات آن برتري قابل قبولي دارد و مي‌تواند از اين پس در بازار دارويي اجازه ورود پيدا کرده و تجويز شود. طرح مراقبت‌هاي دارويي براي هر دو اين داروها به عنوان بخشي از مجوز بازاريابي مورد اجرا قرار مي‌گيرد. اداره غذا و داروي آمريکا در آگوست 2014، اوريتاوانسين و در ژوئن 2014 تديزوليد را براي درمان عفونت حاد باکتريال پوست و ساختارهاي آن مورد تاييد خود قرار داده بود. 

..:::: اميد تازه براي درمان ديابت ::::..

با وجود پيشرفت‌هايي که در درمان ديابت به وجود آمده، از جمله پمپ انسولين و نيز توليد چهار نوع انسولين مختلف، هنوز مبتلايان به ديابت نوع اول بايد خود ميزان انسوليني را که هر روز لازم دارند، تنظيم کنند. يعني ممکن است، فرد مبتلا به ديابت نوع اول مجبور باشد تا ده بار در روز قند خون خود را اندازه گرفته و انسولين مورد نياز خود را محاسبه کند. اين مراقبت دائم از قند خون و انسولين کاري دشوار است. اشتباه محاسبه يا تغيير تغذيه يا فعاليت فرد يا عوامل ديگر ممکن است باعث افزايش يا کاهش بيش از حد قند خون شوند که عوارض خود را به دنبال مي‌آورد. متيو وبر يکي از پژوهشگران اين تحقيق، مي گويد: «در حال حاضر هيچ انسوليني که خود را با ميزان قند خون تنظيم کند و از نظر باليني هم تاييد شده باشد، وجود ندارد.» براي حل اين مشکل، محققان دانشگاه يوتا نوعي انسولين «هوشمند» توليد کرده‌اند، به نام Ins-PBA-F که دوامي طولاني در خون دارد و وقتي قند خون بالا برود، فعال مي‌شود. آزمايش اين انسولين هوشمند در موش‌هاي ديابتي نشان داد، يک‌بار تزريق انسولين هوشمند به اين موش‌ها، حداقل چهارده ساعت دوام دارد و در اين مدت انسولين هوشمند بارها به‌طور خودکار براي پايين آوردن قند خون فعال مي‌شود. علاوه بر اين انسولين هوشمند در مقايسه با انسولين طولاني‌اثر، سريع‌تر و بهتر قند خون را پايين مي‌آورد. در واقع تزريق انسولين هوشمند به موش‌ها نشان داد، سرعت و نحوه عمل آن در پايين آوردن بدون خطر قند خون، تفاوتي با موش‌هاي سالم ندارد.
 
تا به حال براي توليد انسولين‌هاي «هوشمند»، از نوعي ژل يا پوشش پروتئيني استفاده مي‌شده تا مولکول انسولين را در بر بگيرد و مانع از تاثير آن در زماني شود که قند خون پايين است. اين پوشش خود مشکلاتي ايجاد مي‌کرد و باعث واکنش ناخواسته سيستم ايمني بدن به آن مي‌شد، اما Ins-PBA-F در واقع با ايجاد تغيير شيميايي در انسولين طبيعي توليد شده است. از اين نظر محققان فکر مي‌کنند مصرف طولاني‌مدت اين انسولين بي‌خطر باشد چون از انسولين طبيعي مشتق شده است. دکتر چو مي‌گويد: « Ins-PBA-Fکاملا شايسته نام هوشمند است، چون خودش به گلوکز واکنش نشان مي‌دهد. اين اولين دارو در اين رده است. به نظر مي‌رسد انسولين ما بهتر از هر چيز ديگري که در حال حاضر براي درمان ديابت وجود دارد، کارآمدي دارد.» مرحله اول آزمايش اين انسولين هوشمند روي انسان، در دو تا 5 سال آينده مي‌تواند آغاز شود. 

..:::: خطر بيشتر تنگي آئورت در افراد با LDL بالاي ژنتيکي ::::..

نتايج يک مطالعه جديد حاکي از آن است که افراد با زمينه ژنتيکي سطوح بالاي کلسترول LDL، در معرض خطر بيشتر براي کلسيفيکاسيون دريچه آئورت و تنگي آئورت هستند. محققان در اين طرح با وزن‌دهي به نمره خطر ژنتيکي براي ليپيدها، که يکي از آنها با پلي‌مورفيسم‌هاي تک نوکلئوتيدي چندگانه مرتبط با کلسترول LDL، کلسترول HDL و تري‌گليسيريد همراه است، دريافتند يک افزايش ژنتيکي در کلسترول LDL با حضور کلسيفيکاسيون دريچه آئورت و بروز تنگي آئورت همراهي دارد. در اين مطالعه مشخص شد، ارتباطي ميان بيماري دريچه آئورت و زمينه ژنتيکي کلسترول غيرطبيعي HDL يا تري‌گليسيريد وجود ندارد و تنها متهم اصلي در اين زمينه، LDL است. از مدت‌ها قبل، مطالعات اپيدميولوژي نشان داده بودند که ارتباط‌هاي فراواني ميان کلسترول LDL و بيماري دريچه آئورت وجود دارد، به‌طوري‌که کلسترول LDL بالا خطر بيماري دريچه آئورت را بيشتر مي‌کند. همين موضوع باعث شد تعدادي کارآزمايي باليني تصادفي شده انجام شود تا با کاهش اين کلسترول با کمک استاتين‌ها، خصوصا در افراد مبتلا به بيماري پيشرفته دريچه‌اي، صحت اين موضوع را دريابند. البته هيچ‌يک از اين مطالعات نقش کاهش کلسترول را در کند کردن پيشرفت بيماري دريچه آئورت تاييد نکردند. پس از آن، محققان به فکر افتادند که نقش ژن‌ها را در اين زمينه مورد مطالعه قرار دهند. درنهايت، دريافتند که ژن‌هاي مشترکي ميان کلسترول LDL بالا و خطر کلسيفيکاسيون دريچه آئورت وجود دارد و استنوز بعدي آئورت وجود دارد.  

..:::: نانوداروي ضدسرطان پستان ::::..

محققان آلماني فاز سوم آزمون باليني روي نانوداروي ضدسرطان پستان (ABRAXANE®) را با موفقيت انجام دادند. اين نانودارو مي‌تواند ابعاد تومور را کاهش دهد. اين آزمون باليني توسط کلينيک جپارسپتو آلمان روي 1200 بيمار انجام شده‌است. در اين آزمون که فاز سوم آزمون باليني اين دارو است، داوطلبين به‌صورت تصادفي انتخاب شده‌اند. اين آزمون نشان داد نرخ بهبود بيماران 9 درصد افزايش يافته، يعني از رقم 29درصد به 38 درصد رسيده است. 
 
در اين روش، داروي شيمي‌درماني پاکليتاکسل به پروتئين آلبومين متصل شده و سپس به بيماران تزريق مي‌شود. اين در حالي است که در روش‌هاي معمول، پاکليتاکسل با حلال‌هاي مختلف ترکيب شده و وارد بدن بيمار مي‌شود. در اين روش، از اين دارو براي کاهش ابعاد تومور سرطان پستان استفاده مي‌شود. در واقع اين روش درماني يک روش کوچک کردن ابعاد تومور پيش از عمل جراحي است. مايکل اونتخ مي‌گويد: «فاز دوم اين آزمون باليني به شکلي طراحي شده بود که اثر داروي شيمي‌درماني متصل به پروتئين به‌صورت هفتگي با داروي پاکليتاکسل رايج مقايسه شود. نتايج نشان داد که داروي متصل به پروتئين اثربخشي بيشتري دارد.» 

..:::: ايبوديلاست در بيماري‌هاي نورودژنراتيو ::::..

 30 نفر از 60 بيمار مقرر براي شرکت در مطالعه باليني روي داروي ايبوديلاست (Ibudilast) در درمان اسکلروزيس جانبي آميوتروفيک، ثبت‌نام کرده‌اند. اين مطالعه، از نوع تصادفي دوسوکور است که براي ارزيابي اثربخشي آن در بهبود عملکرد تنفسي، قدرت عضلات و تبادل هوايي غيرتهاجمي و نيز ايمني و تحمل‌پذيري 60 ميلي‌گرم ايبوديلاست در روز در مقايسه با دارونما، در زماني که در ترکيب با ريلوزول (Riluzole) در مبتلايان به اسکلروزيس جانبي آميوتروفيک تجويز شود، انجام خواهد شد. يوايچي ايواکي، سرپرست شرکت توليد‌کننده ايبوديلاست، مي‌گويد: «ما مفتخريم اعلام کنيم که 50درصد مرحله ثبت‌نام شرکت‌کنندگان در اين مطالعه، طي 4 ماه اول صورت گرفته است، اما به دليل اهميت اين مطالعه در مبتلايان به اسکلروزيس جانبي آميوتروفيک، حمايت مرکز پيشگيري و کنترل بيماري‌ها از آن ادامه خواهد داشت.» اسکلروزيس جانبي آميوتروفيک، که بيماري گولريگ (Lou Gehrige) نيز ناميده مي‌شود، يک بيماري نورودژنراتيو پيش‌رونده است که سلول‌هاي عصبي موجود در مغز و نخاع را تحت‌تاثير قرار مي‌دهد. اعصاب مذکور قابليت کنترل برخي عضلات خاص را از دست مي‌دهند، در نتيجه، عضلات ضعيف مي‌شوند. اسکلروزيس جانبي آميوتروفيک، حرکات اختياري را متاثر ساخته و بيماران در مراحل بعدي بيماري ممکن است کاملا فلج شوند. در حدود 30هزار نفر مبتلا به اسکلروزيس جانبي آميوتروفيک در آمريکا وجود دارد و سالانه براي نزديک به 5600 نفر در اين کشور تشخيص اسکلروزيس جانبي آميوتروفيک گذاشته مي‌شود. در‌حال حاضر، ريلوزول تنها درمان دارويي مورد تاييد براي اسکلروزيس جانبي آميوتروفيک است، اما اثربخشي محدودي از اين دارو مشاهده شده است. ايبوديلاست با نام مولکولي MN-166، از سال 1989 ميلادي در ژاپن و کره براي درمان عوارض پس از حمله مغزي و آسم برونشيال مورد تاييد بوده است.  

..:::: تاييد انديکاسيوني جديد براي روفيناميد ::::..

شرکت ايساي تاييديه انديکاسيون جديدي را براي داروي ضدتشنج روفيناميد (Rufinamide)، با نام تجاري بانزل (Banzel) خود از سوي سازمان غذا و داروي آمريکا دريافت کرده است. به دنبال اخذ تاييديه جديد، بانزل که قبلا به‌عنوان درمان همراه در بزرگسالان و کودکان بالاي 4 سال مبتلا به تشنج‌هاي ناشي از سندرم لنوکس- گاستوات مورد استفاده قرار گرفته بود، براي تجويز در کودکان زير 4 سال نيز مجاز شناخته شد. تاييديه جديد برپايه تحليل نتايج به‌دست آمده از مطالعه فاز3 باليني (مطالعه303) در بيماران خردسال 1تا4 ساله براي مقايسه بانزل با ساير گزينه‌هاي درماني به‌دست‌آمد. مطالعه نشان داد که فارماکوکينتيک و ايمني اين دارو در بيماران 1 تا 4 سال، مشابه بيماران بزرگسال و بالاي 4 سال است. شايع‌ترين عوارض گزارش شده در گروه تحت‌درمان با بنزل عبارت بودند از استفراغ و بي‌خوابي.
 LGS ، شکلي شديد از صرع است که 1 تا 4درصد تمام موارد ابتلا به صرع کودکان در آمريکا را شامل مي‌شود. اين اختلال با انواع مختلف تشنج همراه بوده و به سختي کنترل مي‌شود. در نتيجه در اغلب موارد تجويز چندين دارو به‌طور همزمان اجتناب‌ناپذير است. شايع‌ترين نوع تشنج مرتبط با LGS، تشنج‌هاي تونيک و آتونيک هستند که به سقوط‌هاي مکرر به دليل از دست رفتن ناگهاني هوشياري منجر مي‌شوند. LGS اغلب باعث تاخير در روند رشد و تکامل و اختلالات رفتاري مي‌شود، بنابراين کيفيت زندگي بيماران و خانواده‌هاي آنان به شدت تحت‌تاثير قرار مي‌گيرد. بانزل يک مشتق‌تري آزول است که از لحاظ ساختاري شباهتي به ديگر داروهاي ضدصرع موجود در بازار دارويي ندارد. چنين به نظر مي‌رسد که اين دارو اثرات خود را با تنظيم کانال‌هاي سديم وابسته به ولتاژ موجود در مغز و دخالت در تحريک بيش از حد اعصاب اعمال مي‌کند. فعاليت شرکت ايساي، بر درمان‌هاي ضدصرع متمرکز است و روفينامايد را در بيش از 20 کشور در اروپا، آمريکا و آسيا وارد بازار کرده است. LGS، يکي از انواع نادر اما کشنده صرع است که معمولا در کودکان پيش دبستاني تشخيص داده مي‌شود. بسياري از اين کودکان، دچار اختلال ارگانيک از پيش موجود مغزي (نظير انسفالوپاتي) هستند. مشخصه اين عارضه، فقط تشنج‌هاي مکرر و متنوع نيست. اختلالات شخصيتي و تاخير در تکامل از ديگر عوارض آن هستند. روفينامايد به‌عنوان درمان همراه با ساير داروهاي ضدصرع ديگر در درمان تشنج‌هاي مرتبط با LGS در اتحاديه اروپا در ژانويه 2007 ميلادي با نام تجاري اينوولون(Inovelon) و در آمريکا در نوامبر 2008 ميلادي با نام بانزل وارد بازار شد. 

 

..:::: لنويما، داروي تحقيقاتي جدید براي مبتلايان به بدخيمي پيشرونده تيروئيد مقاوم به درمان ::::..

نتايج به‌دست آمده از مطالعه فاز 3 با نام سلکت (SELECT) روي لنواتينيب (Lenvatinib) با نام تجاري لنويما(Lenvima)، داروي تحقيقاتي ضدسرطان براي مبتلايان به بدخيمي پيشرونده تيروئيد مقاوم به درمان با يد راديواکتيو، در شماره 12 فوريه 2015 نشريه پزشکي نيوانگلند به چاپ رسيد. اين اولين بار است که يک مقاله در مورد مطالعه‌اي فاز3 در درمان سيستميک بدخيمي تيروئيد در نشريه پزشکي نيوانگلند به چاپ رسيده است. در نهايت، ارائه نتايج همين مطالعه به سازمان غذا و داروي آمريکا، به تاييد آن انجاميد. 
 بدخيمي تمايز يافته تيروئيد، شايع‌ترين شکل سرطان تيروئيد و مسبب نزديک به 95درصد از تمام انواع بدخيمي‌هاي تيروئيد است. خوشبختانه اغلب مبتلايان به بدخيمي تمايزيافته تيروئيد، با جراحي و مصرف يد راديواکتيو قابل درمان هستند. درصد کمي از بيماران اين گروه وجود دارند که از درمان‌هاي نامبرده بهره‌اي نمي برند، اما گزينه‌هاي درماني براي اين گروه بيماران بسيار محدود است. بنابراين، محققان درصدد هستند تا با انجام مطالعات باليني متعدد و بررسي پتانسيل‌هاي لنواتينيب، گزينه درماني تازه‌اي را در اختيار بيماران سرطاني، به خصوص مبتلايان به بدخيمي تيروئيد قرار دهند. 
 بدخيمي‌هاي تيروئيد در بافت‌هاي غده تيروئيد شکل مي‌گيرند. اين بدخيمي‌ها در زنان شايع تر از مردان اند و معمولا بين 25 تا 65 سالگي رخ مي‌دهند. شايع‌ترين انواع سرطان تيروئيد، يعني انواع پاپيلاري و فوليکولار شامل هورتل سل (Hürthle cell) هم مي‌شود در گروه سرطان‌هاي تمايز يافته طبقه بندي مي‌شوند و مسبب نزديک به 95درصد موارد اين بدخيمي هستند. 
بقيه موارد در گروه تمايز نيافته(3 تا 5درصد موارد) يا مدولاري کارسينوما(1تا 2درصد موارد) جاي مي‌گيرند. طبق آمار اعلام شده از سوي انستيتو ملي سرطان آمريکا، در سال 2014 ميلادي براي 62980 نفر از مردم اين کشور تشخيص سرطان تيروئيد گذاشته شد و 1890 نفر در همين سال در نتيجه ابتلا به بدخيمي تيروئيد جان خود را از دست داده‌اند. 
 
لنواتينيب (E7080)، يک داروي خوراکي است که به‌طور اختصاصي فعاليت‌هاي مولکول‌هاي مختلفي نظير VEGFR، FGFR، RET، KIT و PDGFR را مهار مي‌کند. همچنين، ساير مسيرهاي درگير در پروليفراسيون تومور نظير گيرنده‌هاي فاکتور رشد فيبروبلاستي و گيرنده فاکتور رشد مشتق از پلاکت را متوقف مي‌کند. به‌طور ويژه، اين دارو همزمان VEGFR، FGFR و نيز RET را که در آنژيوژنز و پروليفراسيون تومور دخيل هستند، مهار مي‌کند. همچنين، تحليل ساختار کريستال توسط اشعه ايکس ثابت کرده است که لنواتينيب اولين ترکيبي است که يک نوع اتصال جديد به VEGFR2 دارد و طبق آناليز کينتيک، مشخص شد که فعاليت کيناز را به سرعت مهار مي‌کند. 
 
مهارکننده‌هاي کيناز بسته به نوع اتصال و موضع گيري کيناز هدف نسبت به آنها، به انواع مختلفي طبقه بندي مي‌شوند (نوع 1 تا5). بيشتر انواع مهارکننده‌هاي تيروزين کيناز مورد تاييد، نوع1 يا نوع2 هستند. هرچند که براساس آناليز ساختار کريستال توسط اشعه ايکس، مشخص شد که لنواتينيب نوع جديدي از اتصال براي مهار کيناز را ايجاد مي‌کند که از بقيه انواع متفاوت است. به علاوه، چنين به نظر مي‌رسد که لنواتينيب به سرعت فعاليت کيناز را مهار مي‌کند که اين ويژگي را مي‌توان به دليل نوع اتصال خاص آن دانست. بنابراين، لنواتينيب، يک مهارکننده خوراکي تيروزين کيناز با نوعي اتصال ويژه است. 
 
مطالعات باليني روي لنواتينيب، در انواع مختلف سرطان شروع شده‌اند. از جمله در انديکاسيون‌هاي زير: هپاتوسلولار کارسينوما: فاز3، رنال سل کارسينوما: فاز2، بدخيمي غيرسلول کوچک ريه: فاز2، بدخيمي اندومتريال: فاز2
 
مطالعه فاز3 (SELECT)، از نوع تصادفي و در مقايسه با دارونماست که به‌طور همزمان در چند مرکز روي 392 بيمار مبتلا به بدخيمي پيشرونده تيروئيد مقاوم به يد راديواکتيو به چاپ رسيده است. هدف اصلي اين مطالعه، مقايسه آن با دارونما در بقاي بدون پيشرفت بيماري(PFS) در مبتلايان به سرطان تيروئيد تمايز يافته مقاوم به يد راديواکتيو و با شواهد راديوگرافي به نفع پيشرفت بيماري طي 13 ماه و تحت درمان با لنواتينيب خوراکي 24ميلي گرمي با الگوي مصرف يکبار در روز است. شرکت‌کنندگان در مطالعه به نسبت 2 به 1 به‌طور کاملا تصادفي، تحت درمان با لنواتينيب يا دارونما قرار گرفتند. بنابراين، هدف اصلي مطالعه، بقاي بدون پيشرفت بيماري مستقل از مشاهدات راديولوژي است. اهداف ثانويه مطالعه، عبارتند از ميزان پاسخ‌دهي درماني، شانس بقا و ايمني داروي مذکور. بيش از 392 بيمار در بيش از 100 مرکز درماني تخصصي در سراسر اروپا، شمال و جنوب آمريکا و آسيا به‌طور داوطلبانه در اين مطالعه شرکت کرده‌اند. 
 
لنواتينيب در مقايسه با دارونما به ميزان معناداري بقاي بدون پيشرفت بيماري را افزايش داد (در گروه تحت درمان با لنواتينيب، 18/3 ماه و در گروه دريافت کننده دارونما، 3/6ماه). به علاوه، لنواتينيب پاسخ‌دهي درماني را نيز در مقايسه با دارونما به‌طور معناداري بالا برد (مجموع پاسخ‌دهي کامل و نسبي؛ در گروه تحت درمان با لنواتينيب، 64/8درصد و در گروه دريافت کننده دارونما، 5/1 درصد). به‌طور اخص، پاسخ‌دهي کامل در 1/5درصد(4بيمار) در گروه تحت درمان با لنواتينيب و صفر درصد در گروه شاهد بود. همچنين، 65درصد از بيماران تحت درمان با لنواتينيب، کاهش حجم تومور را تجربه کردند؛ اين رقم در گروه دريافت کننده دارونما فقط 2درصد بود. 
 
شايع‌ترين عوارض گزارش شده در مطالعه و مرتبط با درمان با لنواتينيب صرف‌نظر از شدت عارضه عبارت بودند از پرفشاري خون(67درصد)، اسهال(59درصد)، ضعف يا آستني(59درصد)، کاهش اشتها(50درصد)، کاهش وزن(46درصد) و تهوع (41درصد). عوارض با شيوع کمتر عبارت بودند از التهاب مخاط دهان، سردرد، استفراغ، پروتئينوري، ورم و درد کف دست و پا، درد شکمي، ديس فوني. لنواتينيب ممکن است عوارضي جدي نظير نارسايي قلبي، تشکيل لخته‌هاي خوني (حوادث ترومبوآمبوليک)، آسيب جدي کبدي (هپاتوتوکسيسيتي)، آسيب کليوي (نارسايي کليه)، سوارخ‌شدگي روده يا معده، طولاني شدن فاصلهQT، هايپوکالمي، سردرد، گيجي، تشنج، اختلال ديد، هموراژي، مشکلات جنيني (در صورت استفاده از دارو در دوران بارداري) نيز ايجاد کند.
 
درخواست تاييد لنواتينيب در بدخيمي مقاوم به درمان تيروئيد، براي اولين بار در ژاپن در ژوئن2014 ميلادي، در آمريکا و اتحاديه اروپا در آگوست 2014ميلادي و در همان سال در چند کشور ديگر(کانادا، روسيه، کره، برزيل) نيز ارائه شد. لنواتينيب براي درمان بدخيمي تيروئيد در ژاپن، آمريکا و اتحاديه اروپا تحت پوشش قانون داروهاي اورفان قرار گرفته است. به علاوه، شرکت توليدکننده اين دارو، ايساي (Eisai)، يک مطالعه جهاني فاز3 روي لنواتينيب در هپاتوسلولار کارسينوما و نيز يک مطالعه فاز2 روي لنواتينيب در انواع ديگر تومورها نظير رنال سل کارسينوما و بدخيمي غيرسلول کوچک ريه را ترتيب داده است. همچنين، قانون داروهاي اورفان براي اين دارو در کشورهاي ژاپن (در انديکاسيون بدخيمي تيروئيد)، آمريکا (درمان انواع فوليکولار، مدولاري، آناپلاستيک و متاستاتيک يا پيشرفته پاپيلاري) و اروپا (براي سرطان تيروئيد فوليکولار يا پاپيلاري) اعمال مي‌شود. 

..:::: تاييد شکل جديدي از استراديول پوستي ::::..

مينيول (Minivelle)، شکل جديدي از سيستم ترنس درمال استراديول، با دوز 025/0 ميلي‌گرم در روز است که به شکل نسخه‌اي فقط در پيشگيري از پوکي استخوان يائسگي کاربرد دارد. سازمان غذا و داروي آمريکا ابتدا مينيول را در اکتبر2012 ميلادي براي درمان سندرم‌هاي وازوموتور متوسط تا شديد مرتبط با يائسگي، به ويژه گرگرفتگي‌هاي مکرر، تاييد کرده بود. در سپتامبر2014 ميلادي اين سازمان انديکاسيون جديد پيشگيري از پوکي استخوان يائسگي را براي تمام دوزاژ مينيول مورد تاييد قرار داد. دوز اندک 025/0 ميلي‌گرم در روز اين دارو، فقط براي انديکاسيون مذکور مجاز دانسته شد. 
 
برچسب پوستي جديد 025/0 ميلي‌گرم در روز، 33درصد از مينيول 0375/0 ميلي‌گرم در روز، کوچک تر است. بنابراين، برچسب‌هاي 025/0 ميلي‌گرمي، کوچک‌ترين برچسب‌هاي استروژن درماني در جهان هستند. هم اکنون مينيول در 5 دوز 025/0 ميلي‌گرم در روز، 0375/0 ميلي‌گرم در روز، 05/0 ميلي گرم در روز، 075/0 ميلي‌گرم در روز و 1/0ميلي‌گرم در روز در بازارهاي جهاني موجود است. دوزهاي بالا، براي درمان سندرم‌هاي وازوموتور متوسط تا شديد نيز کاربرد دارند. 
 
شرکت نوون (Noven) برنامه حمايتي ويژه‌اي را براي کاهش سهم پرداخت بيمار ترتيب داده است. اثربخشي و ايمني مينيول در پيشگيري از پوکي استخوان يائسگي، در يک مطالعه 2ساله تصادفي دوسوکور با استفاده از دارونما به‌طور همزمان در 2 گروه مقايسه شد. 
 
شايع‌ترين عوارض جانبي گزارش شده در گروه تحت درمان با اين دارو عبارت بودند از سردرد، حساسيت به لمس در سينه، دردکمري، احساس ناخوشي در معده، تهوع، التهاب سينوس‌ها، لکه‌بيني و خونريزي نامنظم واژينال. مينيول گرد است و حاشيه‌هاي نرم و نيم دايره‌اي دارد، چنين وضعيتي به پيشگيري از کنده شدن آن طي تعويض روزانه لباس، انجام ورزش و استحمام کمک مي‌کند. اين برچسب‌ها تحريک پوستي ايجاد نمي کنند و رد چسبناک روي پوست برجاي نمي‌گذارند. طي مطالعات داروشناسي روي مينيول، کمتر از 35درصد از داوطلبان استفاده از اين برچسب‌ها اريتم را تجربه کرده‌اند.  

..:::: ساپوسين در درمان گليوبلاستوما ::::..

داروسازي بکسيون (Bexion) اخيرا اعلام کرده که سازمان غذا و داروي آمريکا، ساپوسين سي (Saposin C)، ماده فعال موجود در BXQ-350 را براي درمان گليوبلاستوما مولتي فوروم تحت حمايت قانون داروهاي اورفان بررسي خواهد کرد. در صورت تاييد ساپوسين براي درمان گليوبلاستوما مولتي فوروم، حق انحصاري بازاريابي BXQ-350 براي مدت 7 سال به شرکت بکسيون تعلق خواهد گرفت. بکسيون قبلا جايزه «تحقيقات مبتکرانه در تجارت کوچک» را از انستيتوي ملي سرطان براي حمايت از توليد و مطالعات باليني BXQ-350 دريافت کرده بود. دکتر ري تاکيجيکو، بنيانگذار و مدير بکسيون، مي‌گويد: «قرار گرفتن BXQ-350 در جايگاه داروهاي اورفان، اتفاق مهمي در مسير تکامل اين دارو است. در حال حاضر گزينه‌هاي درماني اندکي براي بيماراني که از گليوبلاستوما مولتي فوروم رنج مي‌برند وجود دارد.» 

 

..:::: رابطه خواب خوب در جوانی و تقویت حافظه در دوران پیری ::::..

تحقیقات صورت گرفته توسط پژوهشگران آمریکایی نشان می‌دهد، کیفیت خواب در دوران جوانی و میانسالی به تقویت حافظه و یادگیری در دوران سالمندی کمک می‌کند. خواب عمیق بخصوص در دوره جوانی به بازیابی تجربیات و خاطرات در طول روز کمک می‌کند؛ همچنین در دوره میانسالی، خواب بعداز ظهر از کند شدن عملکرد حافظه جلوگیری می‌کند؛ اما در دوره سالمندی، افراد در طول شب بارها از خواب بیدار شده و خواب عمیق کمتری را تجربه می‌کنند. 
 
محققان آزمایشگاه علوم اعصاب خواب و شناخت دانشگاه بیلور، ارتباط بین کیفیت خواب در سنین جوانی با تقویت حافظه در سنین پس از 70 سالگی را مورد بررسی قرار دادند. محققان حدود 200 پژوهش درخصوص خواب و عملکرد روانی از سال 1967 را مورد بررسی مجدد قرار دادند؛ شرکت‌کنندگان 18 تا 29 سال در گروه جوانان، 30 تا 60 سال در گروه میانسالان و بالای 60 سال در گروه سالمندان دسته‌بندی شدند. 
 
ساعات خواب شبانه، مدت زمان به خواب رفتن و تعداد دفعات بیدار شدن در طول خواب شبانه مورد بررسی قرار گرفت که نشان می‌دهد، خواب مناسب و کافی دوران کودکی و جوانی علاوه بر کمک به سلامت قلب و روح، نقش بسزایی در تقویت حافظه و عملکرد شناختی در دوران کهنسالی ایفا می‌کند. نتایج این تحقیق در مجله Perspectives on Psychological Science منتشر شد.  

..:::: واکسن جدید سرطان دهانه رحم با قدرت محافظت 90 درصدی ::::..

دانشمندان انگلیسی مدعی هستند که یک واکسن جدید خواهد توانست از طیف گسترده‌ای از سرطان‌های دهانه رحم جلوگیری کند. واکسن جدید بطور چشمگیری به ارائه حفاظت بیشتر نسبت به واکسن کنونی موسوم به گارداسیل می‌پردازد؛ نمونه کنونی تنها می‌تواند از دو گونه سرطان‌زای ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) جلوگیری کند. این واکسن در انگلستان برای کودکان 12-13 ساله و در آمریکا برای دختران 11-12 ساله عرضه می‌شود. واکسن جدید از انسان در برابر 9 سویه ویروس که هفت سویه آن عامل بسیاری از گونه‌های سرطان دهانه رحم است، محافظت می‌کند. 
 
دانشمندان دانشگاه کوئین مری در لندن دریافتند که واکسن جدید «گارداسیل 9» تا 97 درصد در حفاظت در برابر سرطان درجه بالای دهانه رحم، فرج و بیماریهای واژنی ناشی از پنج سویه HPV موثرتر است. این واکسن همچنین به اندازه نمونه کنونی در برابر بیماری‌های ناشی از چهار سویه HPV موثر است. همچنین با حفاظت ارائه شده توسط واکسن مذکور می‌توان در آینده انتظار داشت که تعداد آزمایشات پاپ اسمیر تا میزان زیادی کاهش یابد. 
 
دانشمندان به بررسی تاثیر گارداسیل 9 بر روی 14 هزار و 200 زن با سنین 16 تا 29 سال پرداخته و دریافتند که گارداسیل 9 نسبت تا 90 درصد بیشتر از زنان در برابر این بیماری‌ها محافظت می‌کند. این در حالیست که واکسن کنونی تنها تا 70 درصد از بیماری‌های دهانه رحم و زگیل تناسلی جلوگیری می‌کند. دانشمندان تاکید کردند که برای این درصد از تاثیرگذاری باید واکسن را پیش از ابتلا به ویروس تزریق کرد. 
 
ویروس ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) رایجترین ویروس مقاربتی است؛ بسیاری از مبتلایان می‌توانند بدون عوارض ماندگار، این ویروس‌ها را که اکثرشان کم‌خطر بوده و منجر به زگیل می‌شوند، از بدنشان خارج کنند، اما سایر گونه‌ها بسیار پرخطر بوده و می‌توانند منجر به سرطان دهانه رحم و گاهی سرطان فرج، واژن، آلت تناسلی و مقعد شوند. بیشتر انواع سرطان‌های دهانه رحم در نتیجه عفونی شدن با سویه‌های پر خطر HPV شکل می‌گیرند. سرطان دهانه رحم، چهارمین سرطان رایج در میان زنان سراسر جهان محسوب شده که سالانه به ابتلای بیش از نیم میلیون زن و حدود 250 هزار مرگ در سراسر جهان منجر می‌شود. نتایج این تحقیق در مجله Medicine منتشر شده است.  

..:::: افزایش امید برای ساخت واکسن اچ‌آی‌وی با تولید داروی جدید ::::..

دانشمندان مرکز تحقیقاتی اسکریپس در آمریکا از ساخت داروی آزمایشی جدیدی خبر می‌دهند که می‌تواند به تولید واکسن قوی و جهانی اچ‌آی‌وی منجر شود. داروی جدید تمامی سویه‌های ویروس اچ‌آی‌وی-1، اچ‌آی‌وی-2 و ویروس نقص ایمنی میمونی (SIV) را مسدود می‌کند؛ محققان مدعی هستند که تاثیرگذاری و قدرت این دارو به حدی است که می‌تواند در آینده نزدیک به تولید واکسن موثر اچ‌آی‌وی منجر شود. «مایکل فرزان» سرپرست تیم تحقیقاتی تأکید کرد: این ترکیب قویترین و موثرترین بازدارنده‌ای است که تاکنون تولید شده است؛ برخلاف آنتی بیوتیک‌ها که در برابر بسیاری از گونه‌های ویروس ایدز خنثی هستند، گیرنده‌ای موسوم به CCR5 حاوی تغییرات غیرمعمول در منطقه اتصال- اچ‌آی‌وی است و پروتئین بر اساس این منطقه اتصال می‌توانند برای جلوگیری از عفونت مورد استفاده قرار گیرند. بررسی‌ها نشان می‌دهد، این داروی آزمایشی از توانایی مقابله با تمام گونه‌های ویروس اچ‌آی‌وی حتی گونه‌های بشدت مقاوم به درمان برخوردار است. نتایج این تحقیق در مجله Nature منتشر شده است.  

..:::: کشف پروتئین مرتبط به ابتلا به دیابت بارداری ::::..

دانشمندان دانشگاه‌های دوک و نورث‌وسترن آنزیمی را یافته‌اند که نقش مهمی در ابتلای زنان به ازدیاد قند خون در دوران بارداری ایفا می‌کند. به مدت 40 سال است دانشمندانی که در حال بررسی چگونگی متابولیزه‌شدن قند هستند، معتقد بوده‌اند چهار آنزیم وجود دارند که فرآیند گرفتن انرژی از غذا توسط بدن را شروع می‌کنند. کشف قابلیت تولید انرژی توسط این چهار کاتالیزگر موسوم به hexokinases، موجب انجام تحقیقات بیشتر درباره چگونگی متابولیز‌شدن کربوهیدرات‌ها توسط بدن شد. این دستاورد همچنین بررسی چگونگی مداخله‌کردن در عملکرد این آنزیم‌ها از طریق دارو به منظور مدیریت‌کردن اختلالات متابولیکی از جمله دیابت را به دنبال داشت. 
 
به تازگی دانشمندان نشان داده‌اند تیم hexokinase در واقع عضو پنجمی نیز دارد. این آنزیم‌ها در تولید انرژی بدن نقش اساسی بر عهده دارند و یافتن عامل پنجم در این میان، دریچه‌های بیشتری را جهت بررسی چگونگی متابولیزه‌شدن قند و همچنین عوامل ژنتیکی اختلالات متابولیکی، پیش روی محققان می‌گذارد. پروتئین جدید HKDC1 نام دارد و محققان معتقدند این آنزیم احتمالا عامل مناسبی برای پیش‌بینی این موضوع باشد که آیا مادر باردار در طول وضع حمل، دچار ازدیاد قند خون می‌شود یا خیر. ازدیاد قند خون، محیط مضری را برای رشد جنین فراهم می‌کند و می‌تواند بعدها موجب چاقی و ابتلای کودک به دیابت شود. 
 
سالانه در امریکا، دست کم چهار درصد زنان باردار مبتلا به دیابت می‌شوند که این میزان معادل 400 هزار نفر است. این در حالی است که هم‌اکنون، راهی برای غربالگری زنان جهت تشخیص خطر ابتلا به قند خون بالا در هنگام بارداری وجود ندارد. در حالی که تمامی انسان‌ها آنزیم پنجم HKDC1 را دارند، ابتلا به ازدیاد قند خون در طول بارداری ظاهر می‌شود و در عین حال، زنان که میزان کمی از این ژن را دارند، قادر به متابولیزه‌کردن مطلوب گلوکز نیستند. محققان امیدوارند یافته‌های جدید منجر به مطالعه بر روی زنان بارداری شود که پتانسیل ابتلا به ازدیاد قند خون را دارند. تحقیقات بیشتر بر روی آنزیم جدید می‌تواند هدف‌های بالقوه‌ای برای درمان‌ مشکلات متابولیکی ارائه دهد. جزئیات این تحقیق در مجله Nature Communications قابل‌مشاهده است.  

..:::: استراتژی جدید برای درمان هدفمند سرطان تخمدان ::::..

محققان آمریکایی موفق به شناسایی هدف درمانی جدیدی شده‌اند که مسیر را برای نخستین درمان هدفمند سرطان تخمدان هموار می‌کند.  سرطان تخمدان یکی از مرگبارترین انواع این بیماری محسوب می‌شود و درمان‌های موثر کمی برای آن وجود دارد. سرطان تخمدان به چهار زیرگروه مختلف تقسیم می‌شود که یکی از این زیرگروه‌ها، کارسنیوم سلول روشن تخمدان است که پنج تا 10 درصد بیماران در آمریکا و 20 درصد بیماران در آسیا را گرفتار می‌کند. درحالیکه بدن بیماران زیرگروه‌های دیگر، به شیمی درمانی استاندارد مبتنی بر پلاتین پاسخ می‌دهد، میزان پاسخ در مبتلایان به کارسنیوم سلول روشن بسیار کم است. یکی از اصلی‌ترین چالش ها برای درمان سرطان تخمدان، یافتن هدف مناسبی است که بطور موثر روند پیشرفت بیماری را متوقف کند. 
 
محققان موسسه ویستار (Wistar) یک هدف درمانی جدید را شناسایی کرده‌اند که می‌تواند به توسعه روش درمانی برای مبتلایان به این زیرگروه سرطان تخمدان منجر شود؛ محققان عملکرد ARID1A – تغییروضع دهنده کروماتین – را مورد بررسی قرار دادند. زمانیکه ARID1A عملکرد طبیعی داشته باشد، باعث باز شدن کروماتین و اجازه به سلول برای دریافت دستورات می‌شود؛ این فرآیند، رفتار سلولی را کنترل کرده و از سرطانی شدن آنها جلوگیری می‌کند. 
 
تحقیقات نشان داد که ARID1A در بیش از 50 درصد موارد کارسنیوم سلول روشن تخمدان دچار جهش می‌شود که بالاترین نرخ جهش در بین انواع سرطان‌ها است. محققان ارتباط بین ARID1A و آنزیم EZH2 را شناسایی کردند؛ استفاده از این آنزیم بعنوان ابزار مهار می‌تواند به درمان هدفمند سرطان تخمدان با جهش در ARID1A منجر شود. نتایج این تحقیق در مجله Nature Medicine منتشر شد.