خواندنی7- چرا خاطرات کودکی را بیاد نمی‌آوریم؟

محققان دانشگاه تورنتو در تلاش برای حل معمای دلیل فراموش شدن خاطرات سال‌های ابتدایی زندگی توسط انسان که زیگموند فروید آنرا فراموشی کودکی نامیده، رشد سریع سلولهای حافظه انسان را مقصر دانسته‌اند. به گفته این محققان، رشد سریع این سلولها در سالهای ابتدایی زندگی بدین معنی است که ارتباطات اصلی بین سلولهای موجود تخریب می‌شوند و در نتیجه بازیابی حافظه ذخیره شده در آنها غیرممکن خواهد شد. بر اساس این پژوهش که در نشست عصب‌شناسی کانادا ارائه شد، این یافته‌ها می‌تواند دلیل اینکه بچه‌ها تنها تا چند هفته یا چند ماه بعد از وقوع یک رویداد مانند جشن تولد آنرا بیاد می‌آورند را توضیح دهد. در مقابل، ارتباطات درون مغز بچه‌های با سن بالاتر و بزرگسالان از ثبات بیشتری برخوردار بوده که منجر به ذخیره کامل حافظه در آنها می‌شود.
این نظریه از سوی پل فرانکلند و شینا جوسلین، زن و شوهر دانشمندی از دانشگاه تورنتو ارائه شده که نشان دادند ارتقای تولید سلول در مرکز حافظه موشهای بالغ باعث می‌شود که راحت‌تر فراموش کنند. آنها همچنین دریافتند که بچه موش‌هایی که دارای سلول‌های حافظه مانند کودکان عادی نبودند از حافظه بهتری برخوردار بودند. پژوهش‌های پیشین نشان داده که انسان نمی‌تواند بطور عادی خاطرات پیش از سن دو یا سه سالگی خود را بیاد بیاورد و تنها تکه های کوچکی از خاطرات که بین سنین سه تا هفت سالگی اتفاق افتاده، در ذهن باقی می‌ماند. توضیح این پدیده از کمرنگ شدن حافظه در طول زمان تا ارتباط شکل‌گیری حافظه با رشد کلامی متنوع بوده است. این در حالیست که محققان کانادایی بر این باورند که نظریه آنها محتمل‌تر است. به گفته آنها، مزایایی در بیاد نیاوردن تمام جزئیات کودکی وجود دارد. برای مثال کودک دو ساله آنها اخیرا در پی خاموش شدن چراغ‌ها در زمان فوت کردن شمعهای کیک تولدش به گریه افتاده بود و به گفته آنها این خاطره در صورت باقی ماندن در ذهن فرد می‌تواند آزاردهنده باشد.

خواندنی6- چرا زن‌ها بیشتر از مرد‌ها عمر می‌کنند؟

یکی از دلایل طولانی‌تر بودن میانگین طول عمر زنان در مقایسه با مردان، می‌تواند کند بودن روند پیر شدن دستگاه ایمنی (سیستم دفاعی) بدنشان در مقایسه با مردان باشد. پژوهشگران ژاپنی می‌گویند که با ضعیف شدن دستگاه ایمنی بدن در طول زمان، احتمال ابتلای مردان به بیماری‌ها بیشتر و در نهایت، از طول عمرشان کاسته می‌شود.
آزمایش و بررسی عملکرد دستگاه ایمنی بدن هر فرد می‌تواند شاخصی برای تعیین سن زیستی (سن بیولوژیک) واقعی او باشد. دستگاه ایمنی از بدن در برابر ابتلا به عفونت و سرطان محافظت می‌کند و عملکرد نامنظمش، زمینه‌ساز بروز بیماری است. در مطالعه‌ای که پژوهشگران ژاپنی انجام دادند، این پرسش بحث‌برانگیز مورد آزمون قرار گرفت که آیا تغییراتی که با پیر شدن افراد در دستگاه ایمنی بدنشان رخ می‌دهد، می‌تواند از دلایل متفاوت بودن میانگین امید به زندگی بین زنان و مردان باشد؟ در مطالعه‌ای که در دانشگاه پزشکی و دندانپزشکی توکیو و تحت سرپرستی پروفسور کاتسو ایکو هیروکاوا انجام شد، نمونه‌های خون ۳۵۶ مرد و زن ۲۰ تا ۹۰ ساله که از نظر سلامت در شرایط مطلوبی بودند، آزمایش و بررسی شد. آنها میزان گلبول‌های سفید و ملکول‌هایی را که سیتوکین خوانده می‌شوند، در نمونه خون افراد اندازه‌گیری کردند. سیتوکین نوعی پروتئین است که با سلول‌های دستگاه ایمنی بدن در تعامل است تا واکنش بدن به بیماری‌ها را تنظیم کند. با توجه به نتیجه پژوهش‌های پیشین و همانطور که انتظار می‌رفت، در هر دو جنسیت (زن و مرد) تعداد گلبول‌های سفید خون متناسب به افزایش سن افراد به تدریج کمتر می‌شد. اما بررسی‌های بیشتر نشان داد که دو مولفه اصلی دستگاه ایمنی در بدن زنان و مردان باهم متفاوت است؛ سلول‌های "تی" که محافظت از بدن در برابر عفونت را برعهده دارند و سلول‌های "بی" که در ترشح پادتن‌ها در بدن ایفای نقش می‌کنند. در این مطالعه، نرخ کاهش تعداد سلول‌های"تی" و سلول‌های "بی" در مردان سریع‌تر از زنان بود. در عین حال که روند کاهش مداوم تعداد سیتوکین‌ها در مردان و متناسب با افزایش سن آنها بیشتر می‌شد.
همچنین بررسی‌ها نشان داد که تعداد دوگونه مشخص از سلول‌های دستگاه ایمنی که سلول‌های مهاجم خارجی را هدف قرار می‌دهند، متناسب با بالا بودن سن افراد، بیشتر می‌شد، ولی نرخ این افزایش نیز در زنان بیشتر از مردان بود. به نظر پژوهشگران، عوامل و وضعیت دستگاه ایمنی هر فرد می‌تواند شاخصی برای تعیین سن واقعی بیولوژیک او باشد. در گزارشی که از نتیجه این مطالعه منتشر شد، آمده است: "تغییرات در شاخص‌های مختلف دستگاه ایمنی که با افزایش سن در ارتباط هستند، بین زنان و مردان متفاوت است." نویسندگان گزارش افزوده‌اند: "یافته‌های ما نشان می‌دهد که با افزایش سن افراد، این شاخص‌ها در دستگاه ایمنی زنان کندتر از مردان کاهش می‌یابد. این روند، همسو با این واقعیت است که طول عمر زنان بیشتر از مردان است."

خواندنی5- آیا كفش پاشنه بلند سلامت خانم‌ها را تهديد مي كند؟

تغيير وضعيت بدن در هنگام راه رفتن با كفش‌هايي كه پاشنه بلندي دارند سبب اعمال فشار زيادي بر روي زانوها مي‌شود كه اين موضوع مي‌تواند عامل مهمي در افزايش آمار مبتلايان به بيماري‌هاي ناشي از التهاب مفاصل استخواني در ميان خانم‌ها باشد. براساس نتايج به دست آمده از مطالعات انجام شده در اين زمينه با پوشيدن كفش‌هاي پاشنه‌ با فشار وارد شده بر مفصل زانو تا 26 درصد افزايش خواهد يافت. با پوشيدن كفش‌هاي پاشنه‌دار مركز جرم بدن به سمت جلو جابه‌جا شده و در نتيجه مفصل ران و ستوان فقرات در يك امتداد قرار نمي‌گيرند. اگر چه پوشيدن كفش‌هاي پاشنه‌دار سبب مي‌شوند كه فرد قد بلندتر به نظر برسد اما بايد توجه داشته باشيد كه هر چه پاشنه كفش شما بلندتر باشد فشار اعمال شده بر روي پاها نيز به همان نسبت افزايش خواهد يافت. جالب است بدانيد كه براساس زاويه پاشنه كفشي كه مي‌پوشيد ميزان انقباض و كشيدگي ماهيچه ساق پا نيز در مقايسه با شرايط معمولي متفاوت خواهد بود.
معمولا با پوشيدن كفش‌هاي پاشنه‌دار ماهيچه ساق پا كوتاه‌تر شده و تحت فشار بيشتري قرار مي‌گيرد. پوشيدن كفش‌هايي كه پاشنه‌هاي نسبتا بلند دارند و يا اين كه سرپنجه آنها به گونه‌اي است كه انگشتان پاها به هم فشرده مي‌‌شوند سبب مي‌شود كه ضخامت بافت مجاور عصب‌ها در بين انگشتان سوم و چهارم افزايش پيدا كرده و در نتيجه برآمدگي، يا ورم عصبي ايجاد شده انگشتان پاها دردناك و يا بي‌حس مي‌شوند. با پوشيدن كفش‌هاي پاشنه‌دار قسمت جلوي پا در مقايسه با پاشنه پا در ارتقاع كمتري قرار مي‌گيرد كه اين تغيير وضعيت منجر به كشيده شدن زردپي آشيل خواهد شد. زردپي آشيل استخوان پاشنه‌ پا را به ماهيچه ساق پا مرتبط مي‌سازد. هر چه پاشنه كفشي كه فرد مي‌پوشد بلندتر باشد، زردپي آشيل كوتاهتر شده و در نتيجه فرد درد بيشتري را در پاشنه پاي خود احساس خواهد كرد.
بد شكلي انگشتان پاها نيز از ديگر عوارض نامطلوبي است كه پوشيدن كفش‌هاي پاشنه داري كه انتهاي جلويي آنها باريك است به همراه خواهند داشت. در اثر پوشيدن مداوم اين نوع كفش‌ها در ابتداي مفصل انگشت بزرگ يك زايده استخواني شكل مي‌گيرد كه موجب تغيير زاويه انگشت بزرگ پا به طرف ديگر انگشتان پا و دردناك شدن آن خواهد شد. در چنين وضعيتي انگشتان كوچك‌تر از قسمت مفصل مياني خميده شده و به اين ترتيب حتي هنگامي كه فرد كفش نپوشيده است نيز ماهيچه‌هاي انگشتان دوم، سوم و چهارم نمي‌توانند در وضعيت طبيعي خود قرار گيرند و موجب بد شكلي دايمي انگشتان پاها مي‌شوند. با توجه به اين كه كفش‌هاي پاشنه بلند فرد را از حالت تعادل طبيعي خارج مي‌سازند بنابر اين مي‌توان گفت كه در چنين شرايطي فرد بيش از پيش در معرض خطر به زمين افتادن قرار مي‌گيرد و احتمال رگ به رگ شدن و يا حتي شكستن قوزك پاي او نيز به مراتب افزايش خواهد يافت.

خواندنی4- آیا مو با تراشیدن پرپشت می شود؟

آيا شما هم تا پيش از اين تصور مي‌كرديد كه تيغ موجب ضخيم شدن و افزايش رشد مو مي‌شود ؟ واقعيت آن است كه تيغ زدن موها تاثيري بر ضخيم شدن و افزايش رشد موها ندارد، اما موجب مي‌شود موي در حال استراحت به فاز فعال برود و اين همان چيزي است كه متخصصان پوست و مو از آن هنگام ليزردرماني استفاده مي‌كنند، بدين ترتيب خانمي كه مي‌خواهد براي درمان موهاي زائد صورت از ليزردرماني استفاده كند بايد قبل و حين درمان با ليزر، موهاي زائدش را با تيغ اصلاح كند. بعلاوه تراشيدن مو، ممكن است سبب بريدگي و تحريك پوست گردد، در عين حال مي‌تواند باعث موهاي درون روييده گردد، براي موهاي فرفري و پوستهاي تحريك شده و جوشدارهم مناسب نيست. همچنين نبايد از خاطر ببريد كه تراشيدن موها تنها حالت مخروطي نوك موها(Tapered tips) را از بين مي‌برد، لذا موها زبر و ضخيم به نظر مي‌آيند.
تغذيه مناسب و كافي، رعايت بهداشت، و فعاليت منظم غدد چربي‌ مي‌توانند از عوامل موثر در عدم ريزش مو باشند. در واقع عوامل طبيعي ريزش مو عبارت است از پيري و وراثت. كمااين‌كه در خانواده‌اي كه پدر يا مادر دچار طاسي يا كم‌مويي باشند معمولا فرزندان آن خانواده هم دچار كم‌مويي هستند، عوامل غيرطبيعي ريزش موهم عبارتند از غم و اندوه، شوك‌هاي ناگهاني، مطالعه و تفكر زياد بدون تغذيه خوب و مناسب، بروز اختلال در ترميم‌هاي سلولي. چربي بيش از حد، خشكي بيش از حد، شوره سر، موخوره، شكستگي مو، عفونت‌هاي قارچي، عوامل عفوني در هر نقطه بدن كم‌خوني و ضعف عمومي، زايمان‌هاي متعدد و حساب‌نشده استفاده بيش از حد از مواد شيميايي مانند، فر، صاف، رنگ، دكلره و غيره.
واقعيت آن است كه تراشيدن و ساير روشهاي رفع موهاي زائد، هيچ تاثيري بر قوام، بافت، رنگ يا سرعت رشد مو ندارند. قسمتي از مو كه بالاتر از سطح پوست قرار دارد، بافتي مرده است و تنها از ماده كراتين ساخته شده است و هر كاري كه روي آن انجام شود، بر رشد مو تاثير نخواهد گذاشت. از انجا كه قابليت انعطاف موهاي كوتاه كمتر از موهاي بلند است، مدتي پس از تراشيدن، در موقع لمس، حالت زبر و خشن پيدا مي‌كنند وشايد به همين علت است كه بعضي‌ها فكر مي‌كنند كه تراشيدن موها باعث ضخيم تر شدن آنها مي‌شود.

خواندنی3- آیا IQ بالاتر به معني هوش بيشتر است؟

IQ بالا درست مثل قد بلند براي بازيكن بسكتبال است. يك بسكتباليست خوب علاوه بر قد بلند بايد خصوصيات ديگري نيز داشته باشد و فقط قد بلند نيست كه موفقيت بازيكن بسكتبال را تضمين مي‌كند. به همين ترتيب تفكر عالي فقط توسط IQ تعيين نمي‌شود. 70 درصد از مردم جهان IQ معادل 85 تا 115 دارند در حالی که تنها 1/0 درصد از مردم جهان IQ بالای 145 دارند. آزمون‌هايIQ براي اندازه‌گيري برخي از استعدادهاي فكري خاص مانند منطق، استدلال انتزاعي، قدرت يادگيري و ظرفيت حافظه فعال (يعني اين كه چقدر اطلاعات را مي‌توانيد به خاطر بسپاريد)‌ بسيار مناسب است، اما وقتي نوبت اندازه‌گيري اين توانايي‌ها براي تصميم‌گيري درست در زندگي واقعي مي‌رسد، اين آزمون ضعف‌هاي خود را نشان مي‌دهد. اين بدان علت است كه اين آزمون نمي‌تواند توانايي اشخاص در تحليل اطلاعات يا قدرت شناخت شواهد گمراه‌كننده را مورد ارزيابي قرار دهد.
در مطالعه‌اي، استانويچ و ريچارد وست از دانشگاه جيمز ماديسون در هاريسون بورگ ويرجينيا دريافتند كه هيچ رابطه‌اي بين بهره هوشي و توانايي فرد براي اجتناب از برخي تله‌هاي تفكر شهودي وجود ندارد. در انواع خاصي از فعاليت‌هاي فكري مانند آنهايي كه شامل كسرهاي عددي، احتمالات، استدلال استقرايي و استفاده از ادراك مي‌شود، افرادي كه هوش بالاتري دارند، بهتر عمل مي‌كنند. اين مساله بويژه وقتي يك پاسخ صحيح به استدلال منطقي يا انتزاعي بستگي دارد، درست‌تر به نظر مي‌رسد.
استدلال‌هاي منطقي و انتزاعي به خوبي توسط آزمون‌هايIQ قابل اندازه‌گيري هستند، اما بيشتر محققان اتفاق‌نظر دارند كه به طور كلي رابطه بين بهره هوشي و تصميم‌گيري درست ضعيف است. استثنا آن هنگامي است كه به افراد اخطار مي‌شود كه ممكن است نسبت به جهتگيري تفكرشان آسيب‌پذير باشند، در اين صورت آنهايي كهIQ بالاتري دارند، بهتر عمل مي‌كنند. اين بدان علت است كه افراد باهوش معمولا بيشتر از ديگران دليل و برهان نمي‌آورند، اما اگر دليلي بياورند اين كار را بهتر از ديگران انجام مي‌دهند.
IQ نشان‌دهنده توانايي بيشتر براي شناخت‌هاي پيچيده در مقابل مسائل جديدي است كه در پيش‌روي شما قرار مي‌گيرند، اما اين‌كه ما اين توانايي را در كجا به كار مي‌بريم خود سوال ديگري است. فكر خود را مانند چراغ قوه تصور كنيد. IQ شفافيت نور چراغ قوه را اندازه‌گيري مي‌كند، اما اين‌كه نور چراغ قوه را روي چه چيزي مي‌اندازيد نيز مهم است. بعضي از افراد نور چراغ را به آن روي سكه نمي‌اندازند كه اين مساله مي‌تواند علل مختلفي همچون مدفون بودن نظريه‌ها در اعماق ذهن، اجتناب از آنچه ممكن است دردسرساز شود يا عجله كردن بيش از حد داشته باشد. در چنين رفتارهاي اشتباهي هر چه نور چراغ قوه قوي‌تر باشد باز هم فرقي نخواهد كرد.
به نظر مي‌رسد حتي كساني كه هوش بسيار بالايي دارند نيز ايمن نيستند. مطالعه‌اي كه روي اعضاي Mensa (مجمع افراد باIQ بالا) در كانادا در اواسط دهه 1980 نشان داد كه 44 درصد آنها به طالع‌بيني معتقدند، 51 درصد چرخه زيستي و 56 درصد موجودات فضايي را باور دارند. اين نظريه كهIQ روش ضعيفي براي محاسبه تفكر منطقي است بدون مخالف نيست. به نظر مخالفان از آنجايي كه افراد باIQ بالا ميل به زندگي طولاني‌تر و كسب مهارت‌هاي بيشتر دارند، مي‌توان نتيجه گرفت كه افرا باهوش منطقي‌ترند. آنها مي‌خواهند دانش بيشتري كسب كنند تا بتوانند تصميمات بهتري اتخاذ كنند.

خواندنی2- آیا می‌توان با امواج صوتی لاغر شد؟

چنانچه مدت زیادی از تجمع چربی در بدن بگذرد، خون به بافت چربی نمی‌رسد و چربی سفت شده، تبدیل به سلولیت می‌شود. در این حالت چربی با روش‌های ساده از بدن خارج نمی‌شود و نیاز به جراحی دارد. در گذشته از لیپوساکشن برای خروج این چربی‌ها از بدن استفاده می‌شد ولی به دلیل آسیبی که این روش ایجاد می‌کرد، روش‌های جدیدی ابداع و جایگزین آن شدند تا از میزان آسیب آنها کاسته شود. اولتراسونیک و لیپولیزر ازجمله این روش‌ها هستند.
روش اولتراسونیک با استفاده از امواج ماورای صوت مانند سونوگرافی معمولی به بافت چربی نفوذ کرده و با تبدیل گرما سبب می‌شود چربی شکسته و آب شود و تخلیه آن راحت‌تر صورت گیرد. اگرچه این روش و لیپولیزر مکمل هم هستند ولی هیچ‌یک نمی‌توانند جایگزین لیپوساکشن باشند. روش کار به این صورت است که ابتدا فرد، مورد بررسی‌های اولیه قرار می‌گیرد تا با توجه به مقدار چربی و اینکه گزینه مناسبی برای این روش است یا نه انتخاب شود زیرا این روش، مناسب تمام افراد نیست و انتخاب اولیه اهمیت زیادی دارد. در مرحله بعد فرد آماده می‌شود. در این روش نیازی به بیهوشی نیست و تنها با بی‌حسی موضعی این کار انجام می‌شود. در واقع زمانی‌که پزشک بخواهد تخلیه چربی را انجام دهد، موضع را بی‌حس می‌کند ولی در زمان تاباندن امواج نیازی به بی‌حسی نیست زیرا این مرحله دردی ندارد و دقیقا مانند یک سونوگرافی معمولی است. امواج اولتراسوند مانند سونوگرافی به قسمتی که دچار چربی اضافی است تابانده می‌شوند. این امواج چربی‌ها را شکسته و آب می‌کنند تا آماده تخلیه شوند. سپس بعد از 10 دقیقه ماده بی‌حسی تزریق می‌شود تا چربی‌هایی که در بافت خرد شده‌اند تخلیه شوند. شکاف کوچکی به اندازه دو تا سه میلی‌متر ایجاد می‌شود و چربی‌ها با مکش تخلیه می‌شود.
روش اولتراسوند برای افرادی که چربی‌های خیلی وسیع در ناحیه شکم و پهلو دارند، یعنی میزان چربی‌شان در حد پنج لیتر است جوابگو نیست و نباید انجام شود. روش درمان این نوع چربی‌های کلی و حجیم تنها لیپوساکشن است.
معمولا لیپولیزر و اولتراسوند برای مواردی که فرد یک یا دو لیتر چربی اضافی دارد، استفاده می‌شود: برای مثال فردی که غبغب دارد و یا کسی که داخل ران چربی زیاد و شل شده دارد، می‌تواند از این روش استفاده کند. البته بهتر است اولتراسوند و لیزر با هم انجام شوند زیرا هیچ‌یک به تنهایی مؤثر نیست. اولتراسوند روش علمی و تایید شده‌ای است و عارضه چندانی ندارد. با این حال اگر امواج اولتراسوند خیلی نزدیک به پوست و به مدت زمان طولانی تابانده شوند، ممکن است در محل، سوختگی ایجاد کنند. این روش برای پوست‌های شل نیز مناسب نیست و نباید انجام شود.

خواندنی1- آیا پنیر آدم را خنگ می کند؟

پنير ماده‌اي مفيد و مغذي است كه در بسياري از فرهنگ‌ها از آن در وعده‌هاي مختلف غذايي استفاده مي‌شود. مثل هر ماده غذايي ديگر، بتدريج و با افزايش مصرف پنير، باورهاي بسياري در مورد اين ماده غذايي شكل گرفت كه خيلي از آنها نادرست و بر پايه برداشت‌هاي اشتباه و قديمي است. به عنوان مثال شايد شما هم شنيده باشيد هنوز هم خيلي از مردم اعتقاد دارند پنير باعث كم‌هوشي و به اصطلاح خنگي مي‌شود و بر همين اساس از خوردن آن اجتناب مي‌كنند و در ضمن مانع خوردن اين ماده مغذي توسط خانواده و بخصوص فرزندان خود مي‌شوند. برخي هم معتقدند خانم‌هاي باردار بايد از خوردن پنير خودداري كنند. به نظر شما اين عقايد تا چه حد مي‌تواند درست باشد؟ به طور كلي پنير ماده‌اي سرشار از پروتئين و كلسيم است و مقادير زيادي هم فسفر دارد. به‌علاوه محتوي درصدي از تمام مواد مغذي موجود در گوشت است و از اين رو گياهخواران به جاي گوشت از پنير استفاده مي‌كنند.
در اين ميان افراد زيادي اعتقاد دارند، پنير باعث كاهش هوش مي‌شود، در پاسخ به اين افراد بايد گفت پنير حاوي ماده‌اي به نام تيرامين است كه اين ماده مي‌تواند در صورت عبور از سد خوني مغز وارد مغز شود و كاهش عملكرد ذهني فرد را در پي داشته باشد، هرچند در عمل باعث كاهش هوش فرد مصرف‌كننده نمي‌شود چراكه در بدن ما آنزيم خاصي وجود دارد كه به محض تماس با پنير آن را تجزيه مي‌كند و در صورتي كه نقصي در عملكرد اين آنزيم وجود نداشته باشد و مقادير پنيري كه فرد مي‌خورد بيش از ظرفيت خنثي‌سازي اين آنزيم نباشد، اين آنزيم براحتي مي‌تواند از پس مقادير معمول تيرامين برآيد و مانع ورود اين ماده به مغز شود. در اين ميان از آنجا كه آنزيم تجزيه كننده تيرامين پنير براي انجام عمل خود به مس نياز دارد، بنابراين اگر بتوانيم مقادير مورد نياز مس را در اختيارش قرار دهيم مي‌توانيم از كارايي بيشتر آن بهره ببريم. اين كار را مي‌توانيم با خوردن گردو همراه پنير انجام دهيم. در واقع از آنجا كه گردو حاوي مس است مي‌توانيم از اين طريق، مس مورد نياز را تامين كنيم.
مساله ديگر تعادل كلسيم و فسفر بدن است. اگر اين تعادل به هم بخورد يعني مقدار كلسيم بدن از فسفر بيشتر شود اين كلسيم اضافي مي‌تواند باعث كاهش فسفر در دسترس سلول‌هاي مغزي شود. اين در حالي است كه سلول‌هاي مغزي به كاهش فسفر حساس هستند و اين مساله مي‌تواند باعث كاهش عملكرد سلول‌هاي مغزي شود. اين در حالي است كه پنير هر دو ماده معدني كلسيم و فسفر را دارد ولي ميزان كلسيم آن بيشتر است و در صورت مصرف بيش از اندازه آن، اين تعادل به هم مي‌خورد و مقدار كلسيم از فسفر بيشتر مي‌شود. گردو تا حدي هم حاوي فسفر است كه با مصرف آن مي‌توانيد به فسفر مورد نياز خود دست پيدا كنيد و اين تعادل را به حالت اول باز گردانيد. پس اين مشكل نيز با مصرف گردو قابل حل است.
اما دليل اصلي وجود باورهاي اشتباهي مبني بر مصرف پنير از آنجاست كه اين ماده غذايي ازجمله لبنياتي است كه اگر صبح به عنوان صبحانه مورد استفاده قرار گيرد باعث افت فشار خون و به اصطلاح فرد دچار سردي مي‌شود. البته اين افت فشار آنقدر نيست كه فرد آن را احساس كند ولي اثر خود را مي‌گذارد. به اين ترتيب طي زماني كه اين افت فشار رخ مي‌دهد خون كمتر به سلول‌هاي بدن ازجمله سلول‌هاي مغزي مي‌رسد و اين باعث مي‌شود تا چند دقيقه يا چند ساعت اول، مغز تا حدي قدرت تجزيه و تحليل كمتري داشته باشد و فرد به نظر كمي كم هوش به نظر برسد ولي اين قضيه موقت است و با برگشت فشارخون به حد طبيعي خود اين مساله نيز برطرف مي‌شود. در اين ميان اگر بخواهيد ماده‌اي بخوريد كه از خاصيت سودايي پنير بكاهد، بهترين گزينه همان گردو است كه به مقدار كافي گرم است و مي‌تواند خاصيت سودايي پنير را تعديل كند.