..:::: اندازهگیری ضربان قلب از روی صورت ::::..
محققان شرکت فوجیتسو ژاپن فناوری جدیدی را توسعه دادهاند که امکان اندازهگیری لحظه ای ضربان قلب افراد را با آنالیز تغییرات رنگ صورت فراهم میکند. میزان نور جذب شده توسط پوست با شدت جریان خون در بدن مرتبط است که این مسأله باعث تغییر رنگ پوست میشود. اصلیترین بخش عملکرد این فناوری، تشخیص تغییرات لحظهای در شدت نور جذب شده توسط صورت است؛ سیستم می تواند در کمتر از پنج ثانیه تعداد ضربان قلب را محاسبه کند. کاربردر مقابل یک صفحه نمایش مجهز به دوربین قرار گرفته و تغییرات رنگ صورت مورد بررسی قرار میگیرد و بطور همزمان طول موج ضربان قلب بر روی نمایشگر نشان داده میشود. فوجیتسو قصد دارد این فناوری را تا پایان سال جاری میلادی بر روی محصولات مختلف از جمله تلفن همراه و رایانه عرضه کند.
..:::: ابداع ایمپلنت ژلهای برای ترمیم عصبهای مغز ::::..
تیمی از دانشمندان نوعی ایمپلنت ژلهای خلق کردهاند که به ترمیم عصبهای آسیبدیده مغز تا حد زیادی کمک میکند. هنگامی که یک عصب در سیستم عصبی پاره یا دچار آسیب جدی میشود، احیای آن زمان طولانی میبرد. بر اساس مکان آسیبدیدگی، این عارضه میتواند موجب بیحسی یا فلجشدن برای چند سال یا حتی مابقی عمر شود.
ایمپلنت ابداعی در واقع، یک تیوپ انعطافپذیر زیستتخریبپذیر است که در اطراف دو انتهای بریدگی عصب قرار داده میشود. این تیوب که سطح درونیاش با ژل پوشیده شده، برای همخط سازی و پیونددادن دو انتهای عصب عمل میکند. ماده مزبور که «ژل احیای هدایتکننده» (GRG) نام گرفته، رشد فیبرهای عصبی جدید را با سه جزء کلیدی خود یعنی آنتیاکسیدانها، پپتیدهای لامینین مصنوعی (ترکیبات آمینو اسید) و اسید هیالورونیک پشتیبانی میکند. آنتیاکسیدانها به جلوگیری از التهاب کمک میکنند، پپتیدها نوعی مسیر هدایتکننده را برای رشد فیبرهای عصبی در راستای گسست بین دو انتهای بریده شده، ارائه میدهند؛ اسید هیالورونیک نیز که نوعا در جنین انسان یافت میشود، مانع از خشک شدن آیتمهای حاضر در این فرایند میشود.
مطابق گزارشات منتشره، با استفاده از این ایمپلنت، عصبها سریعتر و آسانتر التیام مییابند. سیستم ایمپلنت/ژل بر روی حیوانات آزمایشگاهی موفق عمل کرده و گفته میشود ظرف چند سال آینده آزمایشات بالینی آن بر روی انسان آغاز خواهد شد. میتوان از این ایمپلنت در حوزه سلولدرمانی به عنوان ابزاری برای حفظ سلولها در پیوند نیز استفاده کرد.
..:::: درمان آسیب حاد ریه با گلوله جادویی نانودارو ::::..
محققان دانشگاه کوئینز بلفاست یک نانوداروی «گلوله جادویی» را طراحی کرده اند که میتواند اولین درمان موثر برای آسیبدیدگی حاد ریه باشد. عوامل اصلی این بیماری تصادفات جادهای و عفونت بوده و بسیاری از مبتلایان به آن در اثر نارسایی ریه میمیرند. بیماران مبتلا به آسیبهای حاد ریه اغلب نیازمند دستگاه کمک تنفس بوده و در حال حاضر درمان موثری برای این بیماری وجود ندارد اما در یک همکاری مشترک بین دانشکده داروسازی و مرکز عفونت و ایمنی دانشگاه کوئینز، دانشمندان توانستهاند داروی جدیدی را تولید کنند که میتواند مدیریت بالینی بیماران را در بخشهای آیسییو متحول کند.
داروی جدید این محققان نانوذرهای به اندازه یک میلیاردم متر است. بیمار می تواند آنرا تنفس کند تا دارو بطور مستفیم وارد ریه شده و عفونت را از بین ببرد. درمانهای کنونی قادر به هدف قرار دادن مستقیم عفونت نبوده و عوارض جانبی ناخوشایندی دارند. این نانودارو از سطحی برخوردار است که به آن اجازه شناسایی و اتصال به سلولهای ایمنی موسوم به ماکروفاژها در ریه را میدهد. این اتصال، عفونت را کاهش داده و از پتانسیل جلوگیری از تاثیرات آسیبرسان برخوردار است. این پروژه در حال تولید نانوداروی جدید برای ارزیابی بالینی در سه سال آینده است. به گفته محققان، این درمان در صورت موفقیت میتواند برای اختلالات رایج ریوی دیگر مانند بیماری مزمن انسدادی ریه و فیبروز کیستیک کاربرد داشته باشد.
همایش680- دهمین کنگره بین المللی ام اس ایران
برگزار کننده: دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
زمان برگزاری: ۱ الی ۳ آبان ۱۳۹۲
ارسال خلاصه مقالات: ۱۵/۵/۱۳۹۲
مکان برگزاری: اصفهان
همایش همزمان:
اولین کنگره بین المللی بیماری Devic
تصویر116- نشانه برج کلیسا در کروپ
..:::: دستاورد ژنتیکی دانشمندان برای درمان لکههای مادرزادی ::::..
لکههای مادرزادی ناخوشایندی که هزاران نوزاد در سراسر جهان را بطور سالانه تحتتاثیر قرار داده، میتواند با دستاورد جدید دانشمندان ریشه کن شود. دانشمندان مؤسسه کندی کریگر آمریکا موفق به شناسایی یک جهش ژنتیکی شدهاند که مسؤول خال مادرزادی مالفورماسیون مویرگی است و مدعی هستند که این کشف یک تغییر دهنده بزرگ بوده و میتواند به درمانهای پیشگیری کننده جدید منجر شود. این شرایط باعث ایجاد لکههای قرمز یا بنفش در بدن کودکان شده که بیشتر در گردن و صورت شایع هستند. این لکهها با رشد غیرعادی رگهای خونی در پوست ایجاد میشوند و ممکن است با گذشت سالها به لکههای تیرهتر تبدیل شوند.
به گفته محققان این شرایط به دلیل یک جهش ژنتیکی پس از حاملگی ایجاد میشود. اگرچه میتوان با لیزر درمانی این لکهها را کمرنگ کرد اما درمانپذیر نیستند. این جهش ژنتیکی همچنین مسئول سندرم استورج-وبر بوده که یک اختلال نادر در چشمها و مغز است. یافتههای محققان نشان داده که هیچ کدام از دو شرایط ارثی نیستند. محققان آرایش ژنتیکی نمونههای پوست سه فرد مبتلا به سندرم استورج-وبر را بررسی کرده و موفق به شناسایی یک جهش ژنتیکی در یکی از بافتهای بیمار شدند. در پی این کشف، محققان اکنون قصد دارند جستوجو برای داروهایی که مانع از این جهش می شوند را برای جلوگیری از این شرایط آغاز کنند. دانشمندان همچنین موفق به کشف ارتباط بین این ژن و تومور تیره رنگ ملانوم که در چشم ایجاد میشود، شدهاند که این موضوع، امیدها را برای یک شیوه درمان جدید افزایش داده است. این پژوهش در مجله New England Journal of Medicine منتشر شده است.
..:::: تراشهای که برای مغز پیام سیری میفرستد ::::..
محققان انگلیسی به رهبری کریس تومازو، نوعی الکترود ضربت (cuff) عصبی را طراحی کردهاند که خوشهای ازعصب واگ پیریزی کننده روده را هدف قرار میدهد. این کنترلر میتواند شرایط معده را بخواند و با تحریک مناسب، سیگنالهای سیری را در اختیار مغز قرار دهد. «واگ» صرفا یک عصب نیست بلکه شبکهای کامل است و گفته میشود حدود 80 تا 90 درصد رشتههای عصبی آن، عصبهایی حسی هستند که وضعیت احشایی را به مغز مخابره میکنند. برش این عصب با استفاده از عمل جراحی عارضه جانبی ناخوشایند کمبود ویتامین B-12 را به دنبال دارد، زیرا واگ سلولهای جداری معده را برای ترشح مولفههایی که به جذب این ویتامین کمک میکنند، تحریک میکند.
«تومازو» در حرفه خود یک پیشگام در استفاده از ابزار آنالوگ با نیروی پایین برای حس و کنترل کردن به شمار میآید. وی و تیم علمیاش در این حوزه از پیشینه خوبی برخوردارند و پیشتر محرکهای عصبی واگ را برای درمان بیماری صرع و همچنین یک تراشه آنالوگ کارآمد را برای کنترل آنها طراحی کردهاند. تراشه جدید، وسیله کارآمدی برای درمان بیمارانی است که روشهای دیگر در مورد آنها ناکارآمد بوده است.
..:::: حس لامسه پوست مصنوعی، قویتر از پوست طبیعی میشود ::::..
محققان دانشگاه استنفورد حسگر فشاری طراحی کرده اند که عملکردی مشابه پوست واقعی داشته و می تواند برای ایجاد حس لامسه در پروتز های مصنوعی یا دستگاه های مانیتورینگ قلب نیز مورد استفاده قرار بگیرد. تیم تحقیقاتی دانشگاه استنفورد در سال 2010 میلادی خبر توسعه حسگر فشار بسیار حساس ساخته شده از لاستیک فوق نازک را منتشر کردند که این دستگاه فاقد ترانزیستور انعطاف پذیر بعنوان یک نیمه هادی برای انتقال سیگنال از حسگر بود. اما دستگاه جدید ترانزیستور ساخته شده از یک پلیمر نیمه هادی انعطاف پذیر است که فشار را به جریان الکتریکی تبدیل می کند. به گفته دکتر «ژنان بائو» از اساتید مهندسی شیمی و سرپرست تیم تحقیقاتی دانشگاه استنفورد، حساسیت این پوست به فشار بیش از پوست انسان است که می تواند میزان فشاری صدها برابر کمتر از یک لمس ملایم (کمتر از 10 کیلوپاسکال) را احساس کند.
یکی از کاربردهای عملی پوست مصنوعی، مانیتورینگ قلب است؛ این حسگر فشار فوق باریک به انرژی بسیار کمی نیاز دارد و می تواند برای توسعه یک ابزار نظارتی پوشیدنی برای بیماران قلبی مورد استفاده قرار بگیرد. همچنین می توان از پوست مصنوعی برای ساخت پروتزهای دارای حس لامسه نیز استفاده کرد؛ گرچه محققان تاکنون موفق به برقراری ارتباط بین حسگر فشار با مغز نشده اند. محققان موسسه تکنولوژی جورجیا (GT) به تازگی حسگر فشار انعطاف پذیری از مواد پیزوالکتریک طراحی کرده اند، اما «بائو» تأکید می کند که حسگر فشار دانشگاه استنفورد در مقایسه با تمام نمونه های تولید شده از قدرت تشخیص فشار بالاتری برخوردار است. نتایج این دستاورد در مجله Nature Communications منتشر شده است.
..:::: واکسن ضد کوکائین یک گام به تولید نزدیکتر شد ::::..
واکسن ضد کوکائین که این ماده را پیش از دستیابی به سلولهای مغز مانند بازی پکمن میخورد، یک گام دیگر به واقعیت نزدیک شد. واکسن جدید دانشکده پزشکی ویل کورنل که میتواند به درمان معتادان به کوکائین کمک کند، آزمایشات خود را با موفقیت بر روی پستانداران نخستین پایه انجام داده و بزودی کارآزماییهای انسانی آن آغاز خواهد شد. این واکسن با جلوگیری از دستیابی ترکیب فعال به مغز پیش از نشئگی ناشی از دوپامین عمل میکند. به گفته محققان، این واکسن مانند بازی پکمن، کوکائین موجود در خون را پیش از دستیابی به مغز میخورد. این پژوهش که در مجله Neuropsychopharmacology منتشر شده با استفاده از یک شیوه رادیولوژی به نمایش چگونگی جلوگیری این واکسن ضد کوکائین از انتشار این ماده در مغز پرداخته است. محققان انتظار دارند که آزمایشات انسانی این واکسن طی یک سال آینده آغاز شود.
کوکائین که یک داروی ریز مولکولی است، با ایجاد حس لذت از طریق انسداد بازیافت دوپامین در دو بخش مغزی پوتامن در جلو مغز و هسته دمی در مرکز مغز کار میکند. وقتی دوپامین در پایانههای عصبها انباشته می شود، فرد با جریان عظیم این ماده مواجه میشود که حس سرخوشی را برای وی ایجاد میکند. این واکسن جدید ویروس سرماخوردگی را با ذرهای که ساختار کوکائین را تقلید کرده، ترکیب کرده است. هنگامی که این دارو به بیمار تزریق میشود، سیستم ایمنی ویروس سرماخوردگی را دیده و یک واکنش علیه ویروس و ذره کوکائین همراه آن انجام میدهد. این پژوهش ابتدا بر روی موشها انجام شده بود اما اخیرا بر روی پستانداران نخستین نیز اجرا شده که بیشتر به انسان شبیه هستند. این محققان هنوز نمیدانند که چند وقت یکبار باید این واکسن به بدن تزریق شود تا تاثیر ضد کوکائین را در بدن وی حفظ کند اما یک دوز این واکسن تا 13 هفته در موش و هفت هفته در بدن نخستین پستانداران دوام آورده بود.
..:::: تکفیدرا، گزينهاي ديگر در مهار اماس ::::..
کپسولهاي آهستهرهش ديمتيلفومارات با نام تجاري تکفيدرا (Tecfidera)براي درمان اشکال عودکننده اماس در بزرگسالان مورد تاييد قرار گرفتهاند. اماس يک بيماري التهابي و مزمن اتوايميون دستگاه عصبي مرکزي است که ارتباط عصبي ميان مغز و ساير بخشهاي بدن را مختل ميکند. اين بيماري از جمله شايعترين بيماريهاي ناتوانکننده دستگاه عصبي در جوانان است و در زنان شيوع بيشتري دارد. در اغلب مبتلايان به اماس دورههاي شعلهوري و فروکش بيماري تجربه ميشوند. با گذشت زمان دورههاي فروکش ناکامل و در نتيجه ناتواني و اختلال عملکرد بيمار شديدتر ميشود. بيماران مبتلا به اماس علايمي نظير ضعف عضلات و اختلال در هماهنگي و تعادل را تجربه ميکنند. در بيشتر موارد نخستين علايم اماس بين 20 تا 40 سالگي مشاهده ميشوند. هيچ دارويي توانايي درمان کامل اماس را ندارد بنابراين داشتن گزينههاي درماني متعدد براي کمک به بيماران اهميت فراواني دارد.
هر چند که مکانيسم اثر تکفيدرا به درستي مشخص نيست، احتمال ميرود اين دارو با افزايش توانايي بدن در دفاع از خود در برابر استرس اکسيداتيو و التهاب، در مبتلايان به اماس سودمند باشد. دوز آغازين تکفيدرا، 120 ميليگرم 2 بار در روز است. توصيه ميشود پس از 7 روز دوز آن به 240 ميليگرم در روز (در 2 دوز منقسم) افزايش يابد. نتايج به دست آمده از دو مطالعه نشان دادهاند تعداد دفعات حملات در دريافتکنندگان تکفيدرا در مقايسه با بيماراني که دارونما مصرف کردهاند، کمتر است. در يکي از اين مطالعات ناتواني بيماران تحت درمان با تکفيدرا در مقايسه با دريافتکنندگان دارونما کمتر بود. تکفيدرا ممکن است باعث افت تعداد لنفوسيتها شود. در نتيجه بيمار در معرض خطر ابتلا به عفونت قرار خواهد داشت. البته در مطالعات هيچ تفاوت معناداري در ميزان ابتلا به عفونت در دو گروه مشاهده نشد. کنترل لنفوسيتها قبل از شروع درمان با تکفيدرا و در ادامه درمان از سوي FDA توصيه شده است. گرگرفتگي، مشکلات گوارشي نظير تهوع، استفراغ و اسهال از جمله شايعترين عوارض گزارششده به دنبال مصرف تکفيدرا – به خصوص در شروع درمان- بودهاند. لازم به ذکر است ميزان بروز اين عوارض در طول زمان به تدريج کاهش مييابد.
..:::: درمان خوراکي هپاتيت C درآستانه تاييد ::::..
به تازگي FDA درخواست ثبت داروي جديدي با نام سوفوسبووير sofosbuvir را پذيرفته است. اين دارو، يک آنالوگ نوکلئوتيدي خوراکي يک بار در روز است که براي درمان عفونت هپاتيت C تجويز ميشود. اطلاعات ارائهشده همراه اين درخواست، به نفع استفاده از سوفوسبووير و ريباويرين به عنوان درمان خوراکي عفونت ژنوتايپ 2 و 3ويروس هپاتيت C هستند. هماکنون درمان هپاتيت C شامل 24تا48 هفته درمان با پگ-اينترفرون است که دارويي تزريقي است و عوارض جانبي متعددي دارد. در نتيجه برخي از بيماران به دليل نارضايتي از دارو، دوره درمان را کامل نميکنند. سوفوسبووير در صورت تاييد از سوي FDA دوره درمان مبتلايان به عفونت هپاتيت C را به 12 تا 16 هفته کاهش ميدهد. با توجه به نوع ژنوتايپ بيمار، اين دارو ميتواند طول مدت زمان اجبار بيمار به تزريق پگ اينترفرون را به حداقل رساند.
..:::: ژن درماني پارکينسون ::::..
شرکت سرژن ( Ceregene) به تازگي نتايج به دست آمده از مطالعه تصادفي دوسوکور فاز 2 خود روي CERE-120، يک فراورده ژندرماني براي انتقال فاکتور نوروتروپيک نورتورين (neurturin) در مبتلايان به پارکينسون، را منتشر کرده است. 51 بيمار مبتلا به نوع پيشرفته پارکينسون که با داروهاي متداول در درمان پارکينسون به طور مطلوب کنترل نشده بودند در اين مطالعه شرکت داشتند. حدود نيمي از اين بيماران CERE-120 و نيمي ديگر دارونما دريافت کردند. بيماران براي مدت 15 تا 24 ماه از نظر عوارض و تغيير در علايم باليني پارکينسون تحت نظر بودند. هر چند اثربخشي اين دارو در گروه دريافتکننده CERE-120 در مقايسه با دارونما رضاتبخش نبود، اما ايمني آن مورد تاييد است. شرکت نامبرده در زمينه ژندرماني و استفاده از فاکتورهاي نوروتروپيک در درمان بيماريهاي نورودژنراتيو فعاليت دارد و به طور همزمان يک مطالعه فاز 2 روي CERE-110 در درمان آلزايمر در اين شرکت در حال انجام است.
..:::: ترميم عملکرد حافظه موشها با استفاده از سلولهاي بنيادي جنيني ::::..
دانشمندان با قرار دادن سلولهاي بنيادي جنيني انسان در مغز موشها موفق شدند عملکرد حافظه و يادگيري را در آنها ترميم کرده و بهبود بخشند. در اين مطالعه آنها ابتدا به قسمتي از مغز موش که مسوول يادگيري و خاطره است، آسيب رساندند. سپس سلولهاي جنيني که در يک محيط واسط به گونهاي پرورش يافته بودند تا آماده تبديل به سلول عصبي باشند، به مغز موشها منتقل شدند. البته آنها سيستم ايمني بدن موشهاي آزمايشگاهي را غيرفعال کرده بودند تا بخشهاي پيوندي را پس نزند. سلولهاي بنيادي به شکل گيرندههاي GABA تغيير ماهيت دادند. سپس موشها تحت يک سري آزمون استاندارد قرار گرفتند که ميزان يادگيري و حافظه آنها سنجيده شود (مانند پازل ماز) و نتايج به شکل معنيداري نسبت به قبل از درمان بهبود يافته بود. محققان اميدوارند که تحقيقات سلولهاي بنيادي بتواند درماني براي بسياري از بيماريها و ترميم مغز باشد: «نورونهاي کولينرژيک در آلزايمر و نشانگان داون دخيل هستند. اما نورونهاي GABA در بسياري از اختلالات و بينظميها از قبيل اسکيزوفرني، صرع، افسردگي و اعتياد نقش دارند.»
..:::: روبات بيمارستاني وکاهش خطاهاي انساني ::::..
شايد باور اين موضوع کمي سخت باشد، ولي امروزه قسمت بزرگي از بودجه بيمارستاني توسط اشتباهات جراحي بلعيده ميشود و اين امر تنها در اتاقهاي جراحي اتفاق نميافتد، بلکه حتي در اتاقهاي ريکاوري و پرپ نيز شاهد اين خطاها هستيم. همين مشکلات علاوه بر هدر دادن منابع مالي، جان هزاران بيمار را نيز در معرض خطر قرار ميدهد. از همينرو، موسسه تحقيقات گلوبال شرکت معتبر GE روباتي را ابداع کرده که ميتواند بهطور اتوماتيک وسايل جراحي را دستهبندي، استريليزه و پرپ کند، به اين ترتيب اشتباهات به حداقل ميزان خود خواهد رسيد و نيروي ماهر بيمارستان ميتوانند کارهاي کمتر خستهکننده را انجام دهند. تميز کردن وسايل جراحي به اندازه خود جراحي حياتي است و اشتباهات ميتوانند حين جراحي باعث تاخير شده و خطرات بالقوهاي را به وجود آورند. اين روبات که نام «intelligent» را بر آن نهادهاند، تمامي مراحل فوق را سريعتر، موثرتر و کاملتر از انسان انجام ميدهد. GE اميدوار است بتواند در آينده نزديک روباتي را در اتاقهاي جراحي به کار گيرد که سريعتر و بهتر از انسان اتاق را تميز کرده و وسايل را استريل كند و آنها را در جاي صحيح خود قرار دهد و کيتهاي موردنياز جراحان را براي جراحيهاي بعدي روي ميزها آماده كند.
درماتيت آتوپيک
درماتيت آتوپيک که با عنوان اگزماي آتوپيک نيز شناخته ميشود يک بيماري پوستي خارشدار مزمن است که تقريبا 8/17 ميليون آمريکايي را مبتلا ميسازد. اين بيماري ميتواند موربيديته قابل توجهي را سبب شود. يک نسخه ساده شده معيارهاي تشخيصي کار گروه انگليسي(1) ميتواند در تشخيص کمککننده باشد. پرسوجو درباره وجود و ميزان علايم ميتواند امکان تعيين شدت بيماري و پاسخ به درمان را فراهم ميآورد. درمان مشتمل بر تخفيف علايم و طولاني کردن فواصل بين حملههاي عود بيماري است. استفاده منظم و آزادانه از داروهاي نرم کننده توصيه ميشود. درمان دارويي اصلي استفاده از کورتيکواسترويدهاي موضعي است. استفاده دو بار در روز يا بيشتر، در مقايسه با استفاده روزي يک بار موثرتر نبوده است. رژيم نگهدارنده کورتيکواستروييدهاي موضعي ميتواند ميزان عود را در بيماران مبتلا به درماتيت آتوپيک متوسط تا شديد عودکننده کاهش دهد. پيمکروليموس و تاکروليموس مهارکنندههاي کلسينورين هستند که به عنوان درمان خط دوم در بيماران مبتلا به درماتيت آتوپيک متوسط تا شديد که در معرض خطر آتروفي ناشي از کورتيکواستروييدهاي موضعي هستند، توصيه شدهاند. اگر چه اداره نظارت بر غذا و داروي ايالات متحده (FDA) درج هشدار درباره ارتباط احتمالي بين اين داروها با بدخيميهاي پوستي و لنفوم را اجباري کرده است، مطالعات وجود يک ارتباط واضح را نشان ندادهاند. ممکن است از آنتيبيوتيکهاي موضعي و خوراکي براي درمان عفونتهاي باکتري ثانويه استفاده شود اما اين داروها در پيشگيري از عود درماتيت آتوپيک موثر نيستند. اثر بخشي درمانهاي جايگزين مثل داروهاي گياهي چيني، هومئوپاتي، هيپنوتيزم و بيوفيدبک و ماساژ درماني به اثبات نرسيده است.
حمله ايسکمي گذرا
حمله ايسکمي گذرا (TIA) به صورت بروز علايم نورولوژيک گذرا بدون شواهد انفارکتوس حاد تعريف ميشود. اين حالت يک عامل خطرساز شايع و مهم براي وقوع سکته مغزي در آينده به شمار ميآيد، ولي بسيار کمتر از ميزان واقعي گزارش ميشود. علايم شايع TIA، ناگهاني و موقتي هستند و پارزي يکطرفه، اختلال تکلم و کوري تکچشمي را شامل ميشوند. تشخيص صحيح و زودهنگام TIA و افتراق آن از وضعيتهاي مقلد آن اهميت زيادي دارد زيرا مداخلات زودهنگام ميتوانند خطر وقوع سکته مغزي را در آينده به صورت قابل توجهي کاهش دهند. علايم غيراختصاصي و شروع تدريجي علايم احتمالا بيش از آن که ناشي از TIA حقيقي باشد، ماحصل وضعيتهاي مشابه آن است. TIA به احتمال بيشتري با شروع ناگهاني، نقايص نورولوژيک کانوني يا اختلال تکلم همراهي دارد. ارزيابي فوري در بيماران دچار علايم TIA ضروري است و اين موارد را شامل ميشود: تصويربرداري عصبي، تصويربرداري عروق گردن و سر، ارزيابي قلبي، بررسي فشار خون و آزمونهاي آزمايشگاهي روتين. نمره ABCD (سن، فشار خون، تظاهرات باليني، ديابت و مدت علايم(1)) بايد در خلال بررسيهاي اوليه تعيين گردد که ميتواند در ارزيابي خطر فوري تکرار ايسکمي و سکته مغزي مفيد واقع شود. بيماراني که نمرات ABCD بالاتري دارند بايد به صورت بستري درمان شوند، در حالي که کساني که نمرات پايينتري دارند، کمتر در معرض خطر سکته مغزي در آينده هستند و ميتوان آنها را به صورت سرپايي تحت درمان قرار داد.
تشخیص و درمان آلرژی غذایی
بيماران مبتلا به آلرژي غذايي معمولا در طبابت روزمره مشاهده مي شوند. هرچند که تا 15% از والدين اينطور تصور ميکنند که فرزندانشان آلرژي غذايي دارند، اما اين آلرژيها تنها در 3%-1% درصد موارد به تاييد رسيدهاند. پزشکان خانواده بايد بتوانند آلرژيهاي غذايي حقيقي را از عدم تحمل غذا، عدم علاقه به غذا و ساير بيماريهاي مشابه با آلرژي غذايي جدا کنند. شايعترين غذاهايي که موجب ايجاد علايم آلرژيک ميشوند، شامل شير، تخممرغ، غذاهاي دريايي، بادام زميني و خشکبار است. هرچند که آزمون پوستي و آزمايش ايمونوگلوبولين E سرم ممکن است به ارزيابي آلرژي غذايي کمک کنند، اما اين آزمايشات نبايد انجام شوند مگر اينکه سابقه باليني آلرژي غذايي خاصي را مطرح کند که آزمايش آن مورد هدف قرار گيرد. علاوه بر اين، آزمايشات مزبور، آلرژي غذايي را تاييد نميکنند. تاييد تشخيص نياز به مثبت شدن آزمون چالش غذايي يا وجود سابقه روشن واکنش آلرژيک به يک غذاي مشخص و بهبود علايم پس از حذف آن غذا از رژيم غذايي دارد. بيش از 70% کودکان تا اوايل نوجواني ديگر دچار آلرژي به شير و تخممرغ نميشوند، در حالي که آلرژي به بادام زميني معمولا در سرتاسر عمر باقي ميماند. جديترين واکنش آلرژيک نسبت به غذاها به صورت آنافيلاکسي است. اين واکنش نياز به مراقبتهاي اورژانس دارد که بايد توسط بيمار يا خانواده وي و با استفاده از يک آمپول اپينفرين شروع شود و اين آمپول بايد توسط افراد دچار آلرژي غذايي حمل شود. اين توصيهها و ساير توصيههاي ارائه شده در اين مقاله از راهکارهاي تشخيص و درمان آلرژي غذايي در ايالات متحده استخراج شدهاند که توسط موسسه ملي آلرژي و بيماريهاي عفوني (NIAID)(1) منتشر گرديده است.
تصویر115- نمای پنبه ای در بیماری پاژه
..:::: مادر شدن، زنان را باهوشتر میکند ::::..
تحقیقات جدید نشان میدهد، داشتن فرزند به افزایش هوش زنان کمک میکند. محققان دانشگاه لانگ وود با بررسی دو گروه موش ماده با و بدون فرزند دریافته اند که مادران در مقایسه با سایر زنان از هوش و عملکرد مغزی بهتری برخوردار هستند. در این مطالعه دو گروه از موش های ماده در یک ماز تحت تعلیم قرار گرفتند؛ پس از انجام تمرینات موش های مادر قادر به پایان رساندن مسیر ماز در زمانی سریعتر از دیگر موش های ماده شدند. «آدام فرانسن» استاد بیولوژی دانشگاه لانگ وود تأکید می کند: داشتن فرزند به افزایش توانایی ذهنی مادران کمک کرده و آنها را قادر به مقابله بهتر با استرس، انجام کارهای ذهنی مختلف و حل مشکلات در مقایسه با سایر زنان می کند. مطالعات قبلی نیز بیانگر توانایی بالاتر مادران در انواع مختلف یادگیری است. در خصوص پدران نیز شواهدی بدست آمده است که نشان می دهد، هورمون درمانی (هورمون استروژن) می تواند تا حدودی به تقویت مغزی پدران کمک کند.
..:::: دانشمندان، قلب پیر را جوان کردند ::::..
دانشمندان هاروارد، از یک دوز خون جوان برای جوانسازی قلبهای پیر استفاده کردهاند. این درمان خونآشام، فرآیند ضخیم و سفت شدن خطرناک قلب را که با افزایش سن رخ میدهد، معکوس میکند. این کار بر روی موشها انجام شده اما دانشمندان بر این باورند که این دستاورد میتواند به اولین دارو برای ترمیم قلبهای آسیبدیده در زنان و مردان مسن بینجامد. محققان این کار را با مرتبط کردن دو موش در سنین مختلف انجام دادند که در آن خون موش جوانتر به بدن حیوان پیرتر و همچنین بالعکس تزریق شد. طی چهار هفته، عضله قلب حیوان پیرتر از حالت سفتی درآمده و تلاش کرد تا با خون مانند قلب یک حیوان جوان پر شود.
این تیم پژوهشی ماههای متوالی را برای شناسایی جزء نیروبخش خون جوان گذرانده و در آخر هورمون GDF-11 را پیدا کردند که میزان آن با بالا رفتن سن کمتر میشود. این محققان پیشنهاد داده بودند که به انسانهای میانسال تزریق منظم خون افراد دهه 20 سال ارائه شود. اما اکنون قصد دارند هورمون GDF-11 را بصورت دارو ارائه کرده و امیدوارند تا چهار یا پنج سال آینده آنرا بر روی انسان آزمایش کنند. آنها همچنین به دنبال این هستند که آیا میتوان از این هورمون برای نیروبخشیدن به سایر اندام پیر بدن استفاده کرد.
به گفته محققان، این هورمون میتواند با تغییرات برخی از سلولها در عضلات پیر قلب مبارزه کرده و راه جالبی را برای پژوهشهای آینده ارائه کند. اگرچه به گفته آنها، این پژوهش نمیتواند برای نارسایی قلب که در اثر حملات قلبی و بیماری ایجاد شده، مورد استفاده قرار بگیرد. پروتئین GDF-11 در آینده میتواند اولین درمان نارسایی قلبی دیاستولیک باشد. این پژوهش در مجله Cell منتشر شده است.
..:::: کاهش قدرت مغز انسان در دو قرن اخیر ::::..
تیمی از محققان در پژوهش جدید خود با بررسی زمان واکنش از اواخر دهه 1800 تاکنون مدعی شدند که ذهن انسان در حال زوال است! محققان دانشگاه اومیای سوئد، دانشگاه آمستردام و دانشگاه کورک مدعی شدهاند که کندتر شدن واکنشهای انسان نشان میدهد که انسان کنونی نسبت به اجداد خود از هوش کمتری برخوردار بوده و نسبت به دوره ویکتوریا 14 نمره از هوشبهر انسان به نسبت 1.23 برای هر دهه کاسته شده است.
در حالیکه یک انسان معمولی در سال 1889 از زمان واکنش 183 میلیثانیه برخوردار بود، این زمان برای برای یک انسان در سال 2004 به 253 میلیثانیه کاهش یافته است. محققان متوجه شدند که این امر در زنان نیز به همین شکل بوده و سرعت آنها از 188 به 261 میلیثانیه در همان دوره زمانی کاهش داشته است. به گفته این دانشمندان، نمرات هوشبهر بهترین پیشبینی کننده عملکرد شغلی بوده و افراد دارای هوش بالاترهم خلاقتر و هم سازندهتر هستند. اما محققان نمیتوانستند به طور مستقیم هوشبهرهای دورههای تاریخی مختلف را مقایسه کنند چرا که نسلهای قبلتر از دسترسی محدودی به آموزش، تغذیه و بهداشت بهبودیافته برخوردار بودند که نتایج دورههای جدید را افزایش داده است. آنها در عوض زمان واکنش را سنجیدند که به ادعای آنها میتواند برای مقایسه معنادار جمعیتهای تاریخی و معاصر از نظر سطوح هوش عمومی مورد استفاده قرار بگیرد.
نتایج به دست آمده نشاندهنده زوال در قدرت ذهنی از دوره ویکتوریا بود که با اثر به اصطلاح فلین که نشانگر افزایش جهانی سه نمرهای امتیازات سنجیده شده هوشبهر از زمان پایان جنگ جهانی دوم بوده، تضاد دارد. این دانشمندان همچنین بر این باورند که کاهش هوشبهر انسان مدرن میتواند چشمگیرتر از پیشبینیها باشد چرا که این زوال تخمینی بر اساس بهترین دادههای تحلیلی در دسترس بوده و مقادیر غیر قابل اغماضی از پراکندگی در اطراف خط تنازل خطی وجود دارد.
..:::: ساخت ماهیچههای انعطافپذیر با نخهای نانولولهای ::::..
یک گروه بینالمللی از محققان نوع جدیدی از ماهیچه مصنوعی ساختهاند که از نخهایی از رشتههای نانولوله کربنی درهمپیچیدهی آغشته به موم پارافین تشکیل شده است. این ساختارهای محرک جدید از این لحاظ که به الکترولیت خارجی برای عمل کردن نیاز ندارند، با افزارههای ساخته شده قبلی متفاوت هستند. این ماهیچهها میتوانند 100 هزار برابر وزنشان را جابجا کنند، بینهایت سریع منبسط و منقبض شوند و در گستره دمایی وسیعی عمل کنند. چنین خواصی میتواند آنها را برای استفاده در گسترهای از کاربردها از قبیل روباتهای انساننما، منسوجات هوشمند و موتورهای چرخشی پیشرفته ایدهآل کند.
این گروه برای ساخت این ماهیچههای مصنوعی، ابتدا جنگلی از نانولولههای کربنی رشد دادند که بصورت عمودی همراستا بودند. آنها سپس صفحه نازکی از دستههای نانولولهای را از این جنگل بیرون کشیده و آن را برای ساخت نخی حاوی مارپیچهایی از نانولولههای کربنی درهم تنیده، درهم پیچاندند. در مرحله بعد، آنها این نخ را با موم پارافین مذاب مخلوط کردند. سپس انتهای هر رشته از این نخ به یک منبع توان متصل شد. هنگامی که یک ولتاژ اعمال شد، موم گرم و منبسط شد. فشار ایجاد شده در نتیجه این انبساط سبب منقبض و بطور جزئی باز شدن این نخ درهمپیچیده میشود و درنتیجه یک کنش چرخشی، مشابه آنچه موقع کشیدن یک فنر مارپیچی دیده میشود، ایجاد میکند. این نخ در جهت مخالف آنچه موم پارافین سرد میشود، میچرخد.
ماهیچههای مصنوعی ساخته شده قبلی بطور مشابه کار میکنند، اما آنها بر نانولولههای غوطهور در یک الکترولیت مایع متکی بودند. «ری باخمن» از دانشگاه تگزاس و سرپرست این گروه بینالمللی توضیح میدهد که استفاده از موم پارافین بطور موثری نیاز به چنین مایع رسانای خارجی را از بین میبرد. او میگوید: این نانورشتههای آغشته به موم پارافین همچنین میتوانند اجسامی هزار برابر سنگینتر از وزنشان را جابجا کنند و در مقایسه با ماهیچههای طبیعی با همان اندازه، در مدت انقباض، 85 برابر توان مکانیکی بیشتری تولید میکند. مارپیچی بودن این نخ نانولولهای ضریب انبساط گرماییاش را حتی بدون موم پرکننده تا 10 برابر افزایش میدهد. طبق گفته این محققان این انبساط گرمایی بالا برای این نخهای مارپیچی، بدین معنی است که آنها برای استفاده در منسوجات هوشمند ایدهآل هستند. این محققان، جزئیات نتایج کار تحقیقاتی خود را در مجلهی Science منتشر کردهاند.
..:::: توقف رشد سرطان پستان با دوز پايين آسپرين ::::..
تحقيقات انجام شده در محيط آزمايشگاه و روي حيوانات، پژوهشگران آمريکايي را به اين نتيجه رسانده که شايد مصرف منظم دوز پايين آسپيرين بتواند رشد و گسترش سرطان پستان را متوقف کند. البته آنها تاکيد ميکنند که هنوز براي تصميمگيري نهايي زود است و اين مساله هنوز روي بيماران ثابت نشده است. آنها در بررسيهاي خود دريافتهاند که آزمايشها روي ردههاي سلولي سرطاني در موش نشان ميدهند که آسپيرين نهتنها بهطور موثري رشد سلولهاي سرطاني را کم کرده و آنها را کوچک ميکند، بلکه از گسترش آنها به مناطق جديد نيز جلوگيري مينمايد. اين تحقيقات روي دو نوع از سرطان انجام شده که انواع مهاجم آن، يعني سرطان پستان « triple-negative» ناميده ميشوند، زيرا اين سلولهاي سرطاني هيچگونه گيرندهاي براي استروژن، پروژسترون و Her2/neu ندارند.
البته مساله تاثير آسپيرين روي سرطان موضوع جديدي نيست و براي نخستينبار 20 سال پيش بود که مطالعهاي در استراليا پيشنهاد کرد آسپيرين شايد خصوصيات ضدسرطاني داشته باشد. بهطور مثال گزارشهاي موجود است که ميزان بقاي بيماران مبتلا به سرطان کولون با مصرف آسپيرين بهبود مييابد و يا اينکه آسپيرين و ديگر مسکنها ميتوانند عليه سرطان پوست محافظت ايجاد کنند. بههر حال با وجود تمامي اين شواهد، مکانيسم زمينهاي اين امر تاکنون ناشناخته مانده بود، اما اينک مطالعه جديد پيشنهاد ميکند که شايد در سرطان پستان آسپيرين با سلولهاي بنيادي که تصور ميشود رشد و گسترش تومورها را شعلهور ميکنند، تداخل ايجاد ميکند. محقق ارشد اين مطالعه معتقد است: «کموتراپي به عنوان خط اول درمان سلولهاي بنيادي را از بين نميبرد، بههمين دليل تومورها مجددا شروع به رشد ميکنند. اگر اين سلولها هدف قرار نگيرند، هيچ تاثيري از آنها گرفته نشده و تومور دوباره عود ميکند.»
از سوي ديگر، آسپيرين ميتواند کارآيي درمانهاي رايج را در سرطانهاي پستان گيرنده هورمون مثبت بالا ببرد. به عبارت ديگر آسپيرين تاثير تاموکسيفن را تقويت ميکند. البته نبايد در اين ميان عوارض جانبي آسپيرين را مانند افزايش خطر خونريزيهاي دستگاه گوارش از ياد برد، به همين دليل محققان مطالعات خود را ادامه ميدهند تا مزايا و خطرات مصرف دوز پايين آسپيرين را بسنجند.
..:::: تقویت مغز با با ورزش جسماني ::::..
آزمايشهاي انجام شده بر دانشجويان و دانشآموزان نشان ميدهد که ورزش تنها اثرات جسماني ندارد. تمرينهاي ورزشي واکنشها، دقت و ميزان تمرکز مغز را بهبود ميبخشد. در اين زمينه ورزشهاي آيروبيک اهميت ويژهاي دارند. سالهاست که کارشناسان بر اهميت ورزش تأکيد ميکنند. آنها سعي دارند با تشويقهاي خود حتي افرادي را که کمتر به حرکات بدني عادت دارند به حرکت و ورزش ترغيب کنند و اينک خبري ديگر منتشر شده که اهميت باز هم بيشتري به ورزش ميدهد. طبق اين خبر، ورزش هوشياري و دقت مغز را افزايش ميدهد. هر دو دستگاه عصبي، يعني دستگاه عصبي مرکزي و دستگاه عصبي محيطي از ورزش بهره خواهند برد. پژوهشها همچنين نشانگر آنند که شاخص توده بدني تأثيري در بازده درسي دانشآموزان ندارد. اما ورزشهاي آيروبيک در اين زمينه از اهميت ويژهاي برخوردار است. اين ورزشها توانايي بدن را بالا برده و به ورزشکاران قابليت بيشتري براي استفاده از اکسيژن در جهت بالا بردن سطح انرژي بدن ميدهد. پژوهشهايي که تا کنون انجام شده نشان داده که فعاليتهاي ورزشي به رشد عصبها و مويرگهاي نواحي هيپوکامپوس، گانگليونها بازال، مخچه و قشر مغز کمک ميکند.
..:::: محافظت از قلب و ريه بيماران سرطاني ::::..
يک گروه از محققان هلندي دريافتند که صدمات غيرقابل اجتناب وارد شده به قلب و ريه بيماران سرطاني که تحت درمان راديوتراپي تومورهاي بهوجود آمده در قفسه سينه قرا ميگيرند، ميتوانند با مصرف مهارکنندههاي ACE مهار شوند. سرطانهاي رايج مانند پستان، مري، ريه و لنفوم هاچکين مواردي هستند که بيماران مبتلا را بهطور مرتب تحت راديوتراپي قرار ميدهند، اما اغلب دوز ايمن رادياسيون داده نميشود و بافتهاي حساس ديگر نيز مانند ريه تحت تاثير قرار ميگيرند. از اينرو اين گروه از محققان در يافتههاي خود به اين نتيجه رسيدهاند که استفاده از يک مهارکننده ACE ميتواند سميت زودهنگام ريه را که در اثر رادياسيون ايجاد ميشود (RILT)، کاهش دهد. در واقع از آنجا که صدمات عروق خوني نقش مهمي در بروز RILT دارند، پس شايد مهارکنندههاي ACE بتوانند از اين امر جلوگيري کنند. در اين تحقيق مهارکنندههاي ACE بلافاصله پس از درمان داده شد و عملکرد ريه هر دو هفته يکبار مورد بررسي قرار گرفت. پس از 8 هفته که اغلب سميت زودهنگام ريه در بالاترين حد خود قرار دارد، کاپتوپريل توانسته بود عملکرد قلب و ريه موشها را بهبود بخشد، البته تنها در صورتي که قلب نيز در معرض اشعه قرار گرفته بود. بنابراين کاپتوپريل سطح فيبروز را در قلب کاهش داده و عملکرد آن پس از رادياسيون بهبود يافته بود.
تاییدیه158- سيمبرينزا
سازمان غذا و داروي آمريکا اخيرا سوسپانسيون سيمبرينزا، يک ترکيب بدون بتابلاکر جديد در درمان گلوکوم را مورد تاييد قرار داده است. سوسپانسيون سيمبرينزا، براي کاهش فشار بالاي داخل چشمي در بيماران با گلوکوم اوليه زاويه باز يا هايپرتنشن چشمي تجويز ميشود. افزايش فشارداخل چشمي اصليترين عامل مستعدکننده ابتلا به گلوکوم است. گلوکوم به گروهي از بيماريهاي چشمي گفته ميشود که به تخريب پيشرونده عصب بينايي منتهي ميشود و نتيجه چنين روندي در صورت عدم درمان، از دست رفتن برگشتناپذير بينايي است. گلوکوم بيش از 2/2 ميليون نفر را تنها در کشور آمريکا گرفتار کرده و دومين علت قابلپيشگيري کوري در سراسر دنياست. سيمبرينزا، ترکيب دوز ثابت داروهايي است که طيف وسيعي از درمانهاي احتمالي را با اثربخشي قابلقبول در کاهش فشار داخل چشمي بين 21 تا 35 درصد ارائه ميدهد. اين دارو تنها ترکيب دارويي با دوز ثابت براي درمان گلوکوم است که حاوي بتابلاکر نيست. سوسپانسيون چشمي جديد دوز ثابت ترکيب يک مهارکننده کربنيک آنهيدراز (برينزولامايد 1 درصد) و يک آگونيست گيرنده آلفا-2 آدرنرژيک (بريمونيدين تارتارات 2/0 درصد) است. بيماران بايد روزانه 3 مرتبه و در هر نوبت يک قطره از سيمبرينزا را داخل چشم بريزند.
تصویر114- ولولوس روده باریک
..:::: ابداع کلاه ضد ریزش مو برای شیمیدرمانیها ::::..
یک سیستم خنککننده جمجمه سر در بخشهایی از لندن مورد استفاده قرار گرفته که به بیماران شیمیدرمانی برای جلوگیری از ریزش مو در جریان این درمان کمک میکند. سیستم DigniCap توسط بنیاد مراقبت بهداشتی امپریال کالج لندن برای استفاده در واحدهای شیمیدرمای روزانه در بیمارستانهای چرینگ کراس و همراسمیت استفاده شده است. در این درمان، بیماران یک کلاه خاص را بر روی سر میگذارند که جمجمه آنها را خنک کرده و از ریزش موها جلوگیری میکند. این سیستم بطور مکرر دما را بررسی میکند تا از کاربرد مداوم درمان خنککننده اطمینان حاصل کند. این کلاهها به شکلی طراحی شدهاند که گوشها در کل این فرآیند بدون پوشش باقی میمانند. به گفته سخنگوی این شرکت، در کارآزماییهای بالینی هشت تن از 10 بیمار در اروپا و آسیا که از این سیستم در طول شیمی درمانی استفاده کردهاند، موهای خود را از دست ندادند. به گفته این سخنگو، کارآزماییهای بیشتر در مراکز پزشکی پیشتاز جهان ثابت کرده که این سیستم یک جایگزین ماندگار برای زنان و مردان از قومیتهای مختلف است.
..:::: لحیمکاری روده با نانوکامپوزیت جدید ::::..
دانشمندان موفق به طراحی نوعی لحیم مبتنی بر طلا شدند که با آن میتوان بافتها را در نواحی مانند رودهها به صورت محکمتر و مطمئنتر جوش زد. سیستم لحیمکاری روده، از یک لیزر برای گرمادادن دقیق به بافت در لبههای زخم استفاده میکند. این امر موجب میشود ساختار ماتریس خارج سلولی بافت موردنظر، تغییر کند و دو لبه امکان جوشخوردن پیدا کنند. انجام این فرایند و همچنین التیام مهر و موم حاصل آن سریعتر است و جای بخیه کمتری را در مقایسه با بخیه معمولی بر جا میگذارد؛ با این حال، مهر و مومهای تشکیلشده محکم و قوی نیستند. این موضوع در ارگانهایی مانند روده مشکلآفرین است، زیرا بازشدن مهر و موم و تراوش محتویات رودهها به بیرون، منجر به بروز عفونت مرگبار خواهد شد.
به منظور محکمترکردن این مهر و مومها، تیمی از دانشمندان دانشگاه ایالتی آریزونا به رهبری کاوشال رجه، مادهای به نام «نانوکامپوزیت پلیپپتیدی plasmonic» را ابداع کردهاند. این ماده مانند لحیم به لبههای زخم اعمال میشود و حاوی نانومیلههای میکروسکوپی طلا است که به صورت تقابلی با پلیپپتیدیهای الاستینمانند (زنجیرههای آمینواسیدها) مرتبط است. هنگامی که این ترکیب در معرض نور لیزری مادونقرمز نزدیک قرار میگیرد، با بافت مهر و موم میشود و کیفیت ارتجاعی را به خود میگیرد.
در آزمایشات انجامشده، نانوکامپوزیت جدید به گسستهای موجود در رودههای کوچک خوکها اعمال شد. هنگامی که لحیمها کامل شدند، محکم و ضدآب بودند و با بافت طبیعی منعطف شدند. این لحیمها همچنین مانع از خارجشدن مایع حامل باکتری از روده شدند. بسته به کاربردمورد نظر این نانوکامپوزیت، میتوان مشخصه آن (مانند ارتجاعپذیری) را با تغییر تراکم نانومیلههای طلا تنظیم کرد. جزئیات این دستاورد علمی در مجله ACS Nano انتشار یافت.
..:::: دست مصنوعی به سبک ترمیناتور ::::..
دست مکانیکی فیبر کربن با کمک الکترودهایی که در بازو قرار داده شده اند، انجام حرکات مختلفی مانند ورق زدن یا کلیک کردن روی موس را امکان پذیر می کند. «لوک مدلاند» 31 ساله از بدو تولد فاقد دست چپ بود، اما با کمک پزشکان بیمارستان سلطنتی ارتوپدی و دریافت یکی از پیشرفته ترین دست های بیونیک جهان اکنون قادر به انجام بسیاری از کارهای روزمره زندگی است. «مدلاند» یکی از هفت نفری است که در قالب یک طرح آزمایشی، یکی از پیشرفته ترین دست های بیونیک جهان را دریافت کرده است.
دست بیونیک Bebionic3 Myoelectric از طریق الکترودهایی که به عضلات بازو متصل شده اند، امکان انجام حرکات مختلف دست را فراهم می کند. این دست مکانیکی 15 هزار دلاری یک مدل فیبرکربن الکتریکی بسیار پیشرفته محسوب می شود؛ انگشتان دست از جنس آلومینیوم سبک ساخته شده و عملکردهایی مشابه دست واقعی از جمله گرفتن کاغذ یا کلیک کردن روی موس را برای فرد فراهم می کند. کنترل عملکردهای مختلف دست و انگشتان با ارسال سیگنال هایی از مغز به عضلات بازو انجام می شود و مجموعه ای از حسگرها با دریافت این سیگنال ها، حرکت دست و انگشتان را امکان پذیر می کنند.
..:::: افزایش طول عمر با ژن پارکینسون ::::..
دانشمندان آمریکایی ژن مرتبط با بیماری پارکینسون شناسایی کردهاند که نقش مهمی در به تأخیر انداختن روند پیری در مگس میوه ایفا میکند. مطالعات صورت گرفته توسط محققان دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس (UCLA) نشان می دهد، ژن دخیل در بیماری پارکینسون می تواند روند پیری را کند کرده و باعث افزایش طول عمر مگس میوه شود. این ژن parkin نام دارد و دارای دو عملکرد حیاتی است: با نشان دار کردن پروتئین های آسیب دیده، به سلول در دور انداختن آنها پیش از سمی شدن کمک می کند؛ همچنین این ژن احتمالا نقش کلیدی در حذف میتوکندری صدمه دیده از سلول ها ایفا می کند. طول عمر مگس میوه کمتر از دو ماه است، اما با افزایش سطح ژن parkin در سلول ها محققان دریافتند که طول عمر گروه اول در مقایسه با گروه کنترل بدون افزایش سطح ژن، تا 25 درصد افزایش پیدا کرد.
«دیوید واکر» از متخصصان فیزیولوژی و سرپرست تیم تحقیقاتی دانشگاه UCLA تأکید می کند: پیری فاکتور خطر اصلی برای توسعه و پیشرفت اختلالات عصبی دژنراتیو محسوب می شود و نتایج این تحقیق می تواند به درک بهتر مکانیسم سلولی در آین فرایند کمک کند. این یافته محققان می تواند دارای پیامدهای مهمی در حوزه تحقیقات پیری و بیماری های مرتبط با افزایش سن در انسان باشد. نتایج این مطالعه در مجله Proceedings of the National Academy of Sciences منتشر شده است.
..:::: تزريق نور در مغز با استفاده از لامپ هاي LED کوچک ::::..
يک گروه از محققان دانشگاه ايلينوي، طرح ساخت لامپ LED کوچکي را که ميتوان آن را به داخل مغز فرستاد و فضاي درونش را با آن روشن کرد، ارائه کردهاند. اين لامپ الايدي که از سوراخ ته يک سوزن قابل مشاهده است، به صورت بيسيم هدايت ميشود، انعطافپذير است و جاسازي آن در مغز کوچکترين ناراحتي و خطري براي بافتهاي مجاور ايجاد نميکند. تاکنون کسي تجربه تزريق نور را در بازو و يا حتي مغز خود نداشته، اما اين طرح به عنوان يک ايمپلنت مغزي طراحي شده است. به اين روش يک شبکه بيسيم از الايديها امکان تحريک عميق مغزي را بدون هيچ الکترود مزاحم و اضافهاي فراهم ميکند. تعداد زيادي از عصبها ميتوانند در يک انفجار نوري حاصل از يک شبکه بيسيم متشکل از لامپهاي الايدي، دوباره تحريک شده و فعاليت خود را از سر بگيرند.
آقاي جان راجر، سخنگوي تيم محققان ميگويد: «ما براي اين مجموعه بيسيم نوعي فيبر نوري خاص طراحي کردهايم. ابعاد لامپ الايدي بسيار کوچکتر از فيبرهاي نوري ساخته شده هستند. به صورت مکانيکي و سازگار با محيط داخل مغز کار ميکنند. بيسيم هدايت ميشوند و توان مورد نيازشان را هم خود تامين ميکنند. مغز انسان و حتي موشهاي آزمايشگاهي ميتواند حرکتها، تعاملات اجتماعي و رفتارهاي طبيعي خود را با وجود اين ايمپلنت ادامه دهد.»
از اين روش به عنوان يک متد درمان نوري مغز ياد شده و پتانسيل آن را دارد که روي طيف وسيعي از فرآيندهاي فيزيولوژيکي و بيوشيميايي تاثيرگذار باشد. در اين متد تحريککنندگي نوري، يک سلول خاص توسط نور الايدي قابل نشانهگيري و برانگيخته شدن است. به دنبال اين تحريکپذيري، بافت و محيط عصبي در يک ميدان نوري دوباره عکسالعمل نشان داده و فعال ميشوند. اين روش محرک نوري بدون هيچگونه الکترود اضافه، فرآيند درماني را تسريع بخشيده و بسيار آسان و کمخطر خواهد بود. محققين بر اين باورند که اين راه ميتواند محرکهاي عميق مغزي را امکانپذير کرده و جايگزيني مناسب براي الکترودهاي فلزي محسوب شود. در آينده بيماران مبتلا به اختلالات حرکتي، افسردگيها و ... متدهاي درمان نوري را به آساني، با دقت بالا و بدون هيچگونه آسيب به سلولهاي عصبي ديگر و بروز عوارض جانبي پيش ميگيرند. اين طرح در حال حاضر مسير مبهمي دارد.
..:::: استنت، جايگزين روش قطع اندام ::::..
محققان در 38امين نشست سالانه انجمن راديولوژي مداخلهاي پيشنهاد كردند كه از اين پس در بيماران مبتلا به گرفتگي شديد عروق شرياني اندام تحتاني، به جاي قطع پا از استنتهاي پوشيده شده با دارو استفاده كنند. امروزه شيوع بيماري عروق محيطي يا PAD در حال افزايش است زيرا جمعيت رو به مسن شدن رفته و شمار افراد ديابتي و چاق نيز زياد ميشود. به اين ترتيب در آينده نياز به آمپوتاسيون اندام تحتاني بيشتر خواهد شد. البته همه بيماران، كانديد جراحي نيستند و با روشهاي كمتر تهاجمي نيز بهبود مييابند. روش درماني استنتگذاري، روشي ايمن و موثر در درمان ايسکمي اندام محسوب ميشود كه به بهبود درد كمك و از آمپوتاسيون آن جلوگيري ميكند. استنتهاي حاوي دارو ميتوانند شريانهاي بسته شده را باز كرده و كار بيمار را به جراحي نكشاند. در اين مطالعه 107 بيمار با ايسكمي حاد اندام تحتاني تحت استنتگذاري قرار گرفتند كه 6 ماه پس از درمان، 90 درصد استنتها باز باقي ماندند. 1 و 2 سال بعد نيز بررسيها نشان داد به ترتيب 84 و 70 درصد رگها همچنان باز بودند. همه بيماران در اين مطالعه در مراحل ابتدايي بيماري خود تحت درمان قرار گرفتند. به اين ترتيب استنت از قطع پاي آنها جلوگيري كرده بود.
..:::: فايبرواسكن تاييديه FDA را گرفت ::::..
شركت تجهيزات پزشكي Echosens اعلام كرد دستگاه فايبرواسكن اين شرکت توانست از اداره غذا و داروي ايالات متحده نيز تاييديه خود را بگيرد و اكنون آماده است كه در بازار تكنولوژي آمريکا وارد کارزار شود. امروزه 1800 دستگاه فايبرواسكن در كل دنيا مورد استفاده پژوهشگران و پزشکان قرار دارد. فايبرواسکن در مديريت باليني بيماراني استفاده ميشود كه به بيماريهاي كبدي مانند هپاتيت مزمن B و C و كبد چرب مبتلا هستند. براساس اين تكنولوژي كه الاستوگرافي گذرا ناميده ميشود، فايبرواسكن سرعت برشي امواج را در كبد (براساس متر در ثانيه) اندازه گرفته و براساس آن درجه سفتي كبد را به روشي سريع، غيرتهاجمي و آسان و بدون درد بررسي ميكند. فايبرواسكن براي بار نخست در سال 2003 وارد بازار اروپا شد و از آن پس به سرعت در دنيا به كار گرفته شد، به طوري كه اكنون در 70 كشور در بالين و كار تحقيقات استفاده ميشود. Echosens در فرانسه واقع شده است.
..:::: MRI در خدمت درمان گليوبلاستوما ::::..
پژوهشگران با معرفي دستگاه NeuroBlate™ كه يك سيستم حرارت درماني است، دروازه جديدي را در درمان بيماري گليوبلاستوماي عودكننده گشودهاند. اين وسيله جديد، ايمن و با حداقل تهاجم توسط محققان آمريكايي ابداع شده است. NeuroBlate™ وسيلهاي است كه تومورهاي مغزي را اصطلاحا «ميپزد» تا آنها را نابود كند. در اين وسيله از سيستم ليزر با هدايت MRI بهره برده شده كه با حداقل تهاجم تومورها را گرم كرده و از بين ميبرد. با استفاده از MRI، جراحان امكان مييابند تا در زمان واقعي تومور را ديده و با نور ليزر آن را هدف قرار داده و نابود كنند. به اين ترتيب سلولهاي تومور با كوآگولهشدن كشته خواهند شد. اين تكنولوژي از اين جهت منحصر به فرد است كه جراحان نه تنها قادر خواهند به طور دقيق كنترل كنند كه درمان به كدام قسمت مغز تحويل داده شود، بلكه قادرند در همان زمان مشاهده كنند كه اثر آن روي بافت چگونه است و چه اتفاقي خواهد افتاد. به اين ترتيب دقت و درمان انواع سرطان بيشتر خواهد شد و بافت سالم اطراف تومور دست نخورده باقي ميماند.
درمان بيخوابي مزمن
بيخوابي يک شکايت شايع است که ميتواند به صورت مستقل يا همراه با يک اختلال طبي (مثل درد) يا رواني (مثل افسردگي) ديگر بروز کند و البته در هر دو صورت هم نياز به درمان خاص خود دارد. از ميان گزينههاي درماني مختلف، بهترين شواهد تجربي موجود از منفعت آگونيستهاي گيرنده بنزوديازپين (BzRAها) و درمان شناختي- رفتاري (CBT) حمايت ميکنند. BzRAها به سهولت قابل دسترسي و در درمان کوتاهمدت بيخوابي موثر هستند ولي شواهد مربوط به کارآمدي طولانيمدت آنها اندک است؛ همچنين به طور کلي اکثر داروهاي خوابآور با عوارض جانبي احتمالي همراه هستند. CBT يک جايگزين موثر براي درمان بيخوابي مزمن به شمار ميآيد. اين روش وقتگيرتر از درمان دارويي است ولي باعث بهبود پايدار وضعيت خواب در طولانيمدت ميشود و پذيرش مناسبي از سوي بيماران دارد. با اين که CBT در اکثر شرايط باليني به سهولت قابل دسترسي نيست ولي دسترسي و ارايه آن با استفاده از روشهاي ابتکاري از قبيل مشاوره تلفني، گروهدرماني و رويکردهاي خودياري (self- help) تسهيل ميشود. درمان ترکيبي با دارو و CBT ميتواند سبب بهينهسازي پيامدها گردد؛ هرچند که شواهد موجود براي راهنمايي پزشکان در تعيين بهترين روش ترکيب اين رويکردها، اندک هستند.
ارزيابي و درمان گالاکتوره
گالاکتوره به خصوص زماني که با آمنوره همراه باشد، معمولا بر اثر هيپرپرولاکتينمي ايجاد ميشود. علل اصلي هيپرپرولاکتينمي عبارتند از داروها، آدنومهاي هيپوفيز و ساير ضايعات سلار يا سوپراسلار. علل نادرتر گالاکتوره اينها هستند: هيپوتيروييدي، نارسايي کليه، بارداري و تحريک نوک پستان. پس از رد علل پاتولوژيک ترشح از نوک پستان، ارزيابي بيماران مبتلا به گالاکتوره بايد از طريق سنجش سطح پرولاکتين صورت گيرد.
در افراد دچار هيپرپرولاکتينمي، بارداري بايد رد شود و ارزيابي کارکرد کبد و کليه نيز انجام گيرد. در صورتي که علت ديگري براي هيپرپرولاکتينمي پيدا نشود، تصويربرداري با تشديد مغناطيسي (MRI) از مغز بايد درخواست گردد. درمان مبتلايان به پرولاکتينوما معمولا به وسيله آگونيستهاي دوپامين (بروموکريپتين يا کابرگولين) انجام ميگيرد و به ندرت به جراحي يا پرتودرماني نياز ميشود. داروهاي مسبب هيپرپرولاکتينمي بايد قطع گردند يا با داروي ديگري از همان دسته جايگزين شوند که احتمال کمتري براي ايجاد هيپرپرولاکتينمي داشته باشد. بيماران مبتلا به گالاکتوره ايديوپاتيک غير آزارنده که سطح پرولاکتين طبيعي دارند، نيازمند درمان نيستند و ميتوان صرفا به آنها اطمينان خاطر داد؛ با اين حال در موارد آزارنده بودن گالاکتوره، بيماران معمولا به يک دوره کوتاهمدت آگونيستهاي دوپامين با دوز پايين جواب ميدهند.
کاهش عوارض جانبي PPiها
مهارکنندههاي پمپ پروتون به گونه موثري بيماري ريفلاکس معده به مري، از وفاژيت اروزيو، زخمهاي دئودنال و وضعيتهاي بيش ترشحي مرضي را درمان ميکنند. مهارکنندههاي پمپ پروتون PPi با مصرف کوتاه مدت عوارض جانبي کمي ايجاد ميکنند؛ با اين حال، استفاده طولاني مدت از نظر مناسب بودن، تداخلات بين دارويي و احتمال عوارض جانبي (به عنوان مثال، شکستگيهاي لگن، وقايع قلبي، فقرآهن، عفونت کلستريديوم ديفيسيل، پنوموني) مورد بررسي و مو شکافي قرار گرفته است. بزرگسالان 65 ساله و مسنتر به علت شيوع بالاتر بيماريهاي مزمن در اين جمعيت به اين عوارض جانبي آسيب پذيرتر هستند. مهارکنندههاي پمپ پروتون که براي پروفيلاکسي زخم استرسي تجويز ميشوند بايد پس از ترخيص بيمار از بخش مراقبت ويژه قطع شوند مگر آنکه انديکاسيونهاي ديگري وجود داشته باشند.
در 1990، اداره نظارت بر غذا و داروي ايالات متحده(1) (FDA) اومپرازول، اولين مهارکننده پمپ پروتون(2) (PPi) را براي درمان بيماري ريفلاکس معده به وي، زخم دئودنال فعال، از وفاژيت اروزيو شديد و وضعيتهاي بيش ترشحي مرضي تاييد نمود. سازوکار فعاليت مهارکنندههاي پمپ پروتون شامل مسدود کردن مسير انتهايي است که آزادسازي اسيد معده را تحريک ميکند. امروزه دسته PPi در برگيرنده حداقل 7 داروي ديگر شامل ترکيبات تزريقي و بدون نسخه است (جدول1). در حال حاضر دسته PPi سومين دسته پر فروش داروها در ايالات متحده هستند و بيش از 113 ميليون نسخه سالانه را با فروش بيش از 14 ميليارد دلار تشکيل ميدهند. بيماران اغلب درمان را براي مدتهاي تمديد شده بدون نقطه پاياني ادامه ميدهند. مطالعات نشان دادهاند که تا 70% استفاده از PPi براي انديکاسيونهاي غير تاييد شده است.
..:::: آلودگی هوا تنگ شدن عروق خونی را سرعت میبخشد ::::..
افرادی که در معرض آلودگی هوا هستند، ضخامت عروق در آنها بیشتر دیده میشود. قرارگیری طولانی مدت در معرض هوای آلوده عارضه تصلب شریان که به سفتی عروق هم معروف است را سرعت میبخشد. غلظت بالای آلودگی هوا میتواند باعث حملات قلبی و سکته هم شود و کاهش آلودگی هوا این خطرات را کم میکند.
محققان در این بررسی پنج هزار و 400 فرد 45 تا 80 ساله از 6 شهر آمریکا را مورد مطالعه قرار دادند. آنها میزان آلودگی هوای خانه هرکدام از شرکتکنندگان را اندازهگیری کردند و هر سه سال یک بار وضعیت رگ های خونی آنها را با میزان آلودگی مورد مقایسه قرار میدادند. به گفته محققان، بعد از اضافه کردن دیگر فاکتورهای خطر مثل سیگار ضخامت شریان شاهرگی هر ساله 0.014 میلیمتر افزایش داشت. ضخیم شدن لایههای درونی این رگ کلیدی بدن که مسؤول خون رسانی به سر، گردن و مغز است وقتی که در معرض ذرات ریز هوای آلوده قرار گیرد بسیار سریعتر اتفاق خواهد افتاد. این ضخامت که در شریان شاهرگی اتفاق میافتد، شاخصی است که نشان میدهد چه مقدار، دیگر رگهای بدن دچار گرفتگی شدهاند.
سرپرست تحقیق "سارا آدار" از دانشگاه میشیگان می گوید: مقایسه نتایج به دست آمده نشان می دهد سکونت در مناطق آلودهتر شهر، خطر سکته را در افراد تا 2 درصد افزایش می دهد. محققان می گویند با توجه به نتایج به دست آمده، باید از سیاستگذاران جوامع خواسته شود که استانداردهای هوای پاک را با حداقل استانداردهای علمی ارائه شده از سوی سازمان بهداشت جهانی رعایت کنند.
..:::: درمان رایانهای بیماران سرطانی با فرمولهای جدید ریاضی ::::..
در دستاورد جالبی که میتواند بزودی رایانهها را جایگزین انسان در امور پزشکی کند، محققان بیمارستان پزشکی دانشگاه ماستریخت، فرمولهای ریاضی طراحی کردهاند که بهتر از انسان، واکنش بیماران سرطانی به شیمیدرمانی را تشخیص میدهند. هر مدل ریاضیاتی با جزئیات پزشکی شخصی و تاریخچه درمان هر بیمار تغذیه میشود و تا کنون یک مدل رایانهای از سرطان ریه توانسته بهتر از پزشکان انسان علائم آینده بیمار را پس از رادیودرمانی یا شیمیدرمانی پیشبینی کند. سازندگان این فرمولها معتقدند که بهتر است از این مدلها در عملکرد بالینی برای تصمیمگیریهای بهتر استفاده شود. محققان از مدلهای رایانهای برای تعیین میزان زنده ماندن یک گروه 21 نفری از بیماران سرطان ریه، تعداد افرادی که با مشکل تنفس روبرو میشوند و تعداد افراد دارای مشکل بلع در طول دو سال، استفاده کردند. هرچه اطلاعات بیشتری در مورد بیماران مانند ساختار ژنتیکی آنها جمعآوری میشد، مدلهای رایانهای از اهمیت بیشتری در تصمیمگیری در چگونگی واکنش به بیماریهای خاص برخوردار میشدند. دانشمندان اخیرا دریافتهاند که تومورهای سرطانی میان بیماران متفاوت بوده و درمانهای مختلف طبق ژنتیک بیماران مورد نیاز است. مدلهای رایانهای میتواند در محاسبه این بررسی پیچیده ریاضیاتی موثر باشد.
..:::: دستگاه سونو به صورت تبلت ارائه شد ::::..
شرکت تجهيزات پزشکي Mobisante در آمريکا سيستم اولتراسوند MobiUS TC1 خود را که در واقع مدل تبلت سيستم MobiUS است، ارائه کرد. اين سيستم سابق بر اين تنها روي تلفنهاي هوشمند قابل استفاده بود. سيستم جديد داراي صفحهاي با رزولوشن بالاست که امکان انجام همه نوع بررسي را فراهم ميسازد. علاوه بر پروبهاي مبدل استانداردي که اين دستگاه جديد دارد، TC1 مجهز به پروبهاي اندوکويتي (به منظور انجام آزمايشهاي گاينوکولوژي و بررسي پروستات) نيز هست. از ديگر مزاياي اين دستگاه ميتوان به موارد زير اشاره کرد: راحت و قابل دسترس بودن، به راحتي زير بازو قرار ميگيرد و صفحه آن ميتواند روبروي بيمار گرفته شود. به راحتي قابل استفاده است و کار با آن آسان. تصاوير آن به راحتي و ايمن ذخيره ميشوند و از طريق شبکه WiFi نيز قابل فرستادن به فرد ديگري است و يا مستقيما به محل ذخيرهسازي شبکه صادر ميشود. سابقه پزشکي بيمار با آن به راحتي در دسترس قرار ميگيرد. در هر جايي قابل استفاده است. اين وسيله بدون برق به مدت يک ساعت کار ميکند. به اين ترتيب مزاياي ذکر شده از آن وسيلهاي ايدهآل براي سازمانهاي امدادرساني و پزشکاني که در يک محل خاص مستقر نيستند، ساخته است.
..:::: تخمدان مصنوعي هورمون واقعي ::::..
محققان موفق به ساخت تخمداني مصنوعي شدهاند که ميتواند مانند تخمدان طبيعي هورمون توليد کند. دانشمندان آمريکايي دو نوع سلول توليدکننده هورمون جنسي را از تخمدان موش گرفته و داخل کپسول جلبکي قرار دادند. سپس آنها را در مواجهه با مواد شيميايي گرفته شده از غده هيپوفيز قرار دادند که توليد هورمون را تحريک ميکنند. در نهايت مشاهده شد که سلولها ي مذکور هورمونهاي جنسي را با همان نسبت تخمدانهاي سالم توليد کردند. محققان اين نوآوري معتقدند کپسول هورمون پوياتر از HRT و با عوارض جانبي کمتر عمل ميکنند. به اين ترتيب زناني که به عللي تخمدان خود را از دست داده يا در دوران منوپوز به سر ميبرند و به دليل عدم توليد هورمونهاي جنسي در معرض استئوپورز قرار دارند، ميتوانند از آن بهره زيادي ببرند. البته HRT روزانه نيز به اين دسته از افراد کمک شاياني ميکند؛ هر چند عوارض جانبي زيادي دارد و بعضي از بيماران از ادامه دادن اين روش درماني سرباز ميزنند.
..:::: پاستوريزه کردن شير با گوشي هوشمند ::::..
نوزاداني که از مادران آلوده به HIV متولد ميشوند، نميتوانند از شير مادر خود تغذيه کنند، به همين دليل از شير مادران ديگر استفاده ميکنند که در بانکهاي شير پاستوريزه شده و نگهداري ميشوند. در حال حاضر به کمک تکنولوژي ابداعي، اپليکيشن جديدي ارائه شده که روي گوشيهاي هوشمند قرار گرفته و شير اهدا شده را آماده مصرف ميکند. در اين نوآوري شير داخل ظرف شيشهاي ريخته شده و داخل آب گرم قرار ميگيرد. حسگري که داخل ظرف ديگري قرار دارد، با کمک بلوتوث که به اپليکيشن روي تلفن هوشمند متصل ميشود، آب را گرم کرده و به اين ترتيب شير پاستوريزه ميشود. اين اپليکيشن در هر قدم پاستوريزه کردن به فرد استفاده کننده اطلاع ميدهد که آيا شير به دماي 72 درجه سانتيگراد رسيده که پاتوژنها را بکشد يا خير. هر زمان که عمل پاستوريزه کردن تمام شود، تلفن با يک آلارم آن را اعلام ميکند تا شير به محل خنکتري انتقال داده شود. درنهايت اين اپليکيشن براي شير برچسبي تهيه کرده و آن را به پرينتر بلوتوث ميکند. اين برچسب شامل اطلاعات فرد اهداکننده شير، همچنين زمان انقضاي مصرف شير و دماي شير حين عمل پاستوريزه کردن آن است.
..:::: دستاني قابل کنترل با اپليکيشن آيفون ::::..
امروزه افرادي که دستان خود را حين حوادث از دست ميدهند، شايد چندان هم بدشانس نباشند، زيرا دستان بيونيکي ساخته شدهاند که با يک اپليکيشن آيفون قابل کنترل هستند. i-Limb دست رباتيک فوق پيشرفته طراحي شده توسط موسسه انگليسي Touch Bionics است که 5 انگشت آن به طور مستقل حرکت کرده و انگشت شست هم حرکت و چرخش کامل دارد. علاوه بر اين از مچ هم به صورت 360 درجه امکان چرخش دارد. اين دستان به صورت خودکار کارهايي مانند لمس و گرفتن اجسام را انجام ميدهند، اما براي راحتي بيشتر يک اپليکيشن اختصاصي آيفون در اختيار فرد قرار ميگيرد تا با استفاده از آن 24 الگوي ويژه گرفتن پيچيدهتر را برنامهريزي کند. براي کار با اين اپليکيشن و انتخاب حالتهاي مختلف برنامه براي دستان، از يک قلم استايلوس معمولي استفاده ميشود. البته اين دستها طبيعي به نظر نميرسند، اما بسيار خوب اداره شده و مطمئنا بسيار بهتر از دستان پروتز پلاستيکي است که تاکنون استفاده ميشود.
..:::: مديتيشن «آتش دروني» قادر به افزايش دماي بدن است ::::..
يک تيم پژوهشي توانسته است ثابت کند، انسان قادر است دماي بدن و ارگانهاي داخلي خود را با نوع خاصي از مراقبه بالا ببرد. افزايش دماي بدن قابليت شناختي را بهبود ميدهد و فرد را در مقابله با سرماي شديد و عفونتها ياري ميکند. نتايج مطالعات تيم پژوهشي دپارتمان روانشناسي دانشگاه ملي سنگاپور (NUS) براي نخستين بار نشان داده که مديتيش تومو (آتش دروني) قادر است دماي ارگانهاي داخلي بدن را بالا ببرد. نتايج تحقيقات اين تيم در مجله علمي PloSOne منتشر شده است. اين کار تحقيقاتي در همکاري با راهبان بودايي تبت به ثمر رسيده است. مطالعات پيشين توانسته بود اثبات کند که مديتيشن ميتواند دماي بدن را در نواحي انگشتان دست و پا افزايش دهد. اما اين تيم پژوهشي ثابت کرد که که مديتيشن تومو قادر است بر «انرژي دروني: بدن تأثير بگذارد. مراقبه تومو که هوادارانش آن را «تمرين روحي مقدس» ميدانند تنها در چند صومعه در مناطق دورافتاده تبت انجام ميشود. دانشمندان دانشگاه سنگاپور خود در مراسم مراقبه «آتش دروني» راهبان بودايي حضور داشتند. به موجب اين گزارش، راهبان بودايي توانستند با انجام اين نوع مديتيشن حرارت بدن خود را تا حدي بالا ببرند که حتي در دماي منهاي ۲۵ درجه سانتيگراد نيز پارچه خيس بر بدن آنها خشک ميشد. کارشناسان با استفاده از دستگاه الکتروانسفالوگرافي نشان دادند که دماي بدن راهبان به هنگام مديتيشن تا ۳/۳۸درجه سانتيگراد بالا ميرود. در حالي که در شرايط عادي دماي بدن به هنگام مراقبه بين ۷/۳۵ و ۲/۳۷ درجه است.
در دومين کار تحقيقاتي، پژوهشگران تمرکز خود را بر روي نوعي از مراقبه قرار دادند که در غرب هم انجام ميشود و در آن تکنيکهاي خاص تنفسي تومو مورد استفاده قرار ميگيرند. در اينجا نيز ديده شد که دماي بدن مديتورها پس از مراقبه به ميزان اندکي بالا رفت. دانشمندان ميگويند، مديتيشن تومو در مواقعي خاص ميتواند به کمک انسان بيايد، براي نمونه ميتوان از اين روش براي حفاظت از بدن در سرماي شديد محيط اطراف استفاده کرد. اين شيوه همچنين در افزايش توانايي بدن در برابر عفونتها و بالا بردن قابليت شناختي کاربرد دارد. حتي مديتورهاي مبتدي هم ميتوانند با استفاده از روشهاي تنفس تومو دماي بدن خود را افزايش دهند.
پژوهشگران ميگويند، دليل افزايش دماي بدن در مديتيشن تومو استفاده از نوعي خاص از تنفس (تنفس گلداني) و «تصويرسازي متمرکز ذهني» است. محققان تيم دانشگاه ملي سنگاپور ميگويند: «اين دو تکنيک اثرات يکديگر را کامل کرده و ميتوانند دماي بدن را تا وضعيت تب متوسط افزايش دهند.» پروفسور کوژف نيکووا، سرپرست تيم تحقيقاتي يادشده ميگويد: «کساني که از او اين تکنيک را ياد گرفتند، بعد از انجام آن ميگفتند، به گونهاي قابل ملاحظه احساس نيروي بيشتر ميکنند و تمرکزشان افزايش يافته است.»
..:::: چرا مغز مردان با شنیدن گریه نوزادان همچنان استراحت میکند؟ ::::..
پژوهش جدید محققان آمریکایی نشان داده که مغز زنان برای واکنش به صدای گریه کودک برنامهریزی شده در حالیکه مغز مردان چنین برنامهریزی ندارد. در این پژوهش که توسط موسسه ملی سلامت کودک آمریکا انجام شده، از 18 زن و مرد خواسته شد ذهن خود را آزاد کنند تا محققان در این زمان بتوانند اسکنهای مغزی بر روی آنها انجام دهند. این دانشمندان سپس صداهایی که در آن کلیپهایی از یک کودک در حال گریه پخش میشد، برای آنها پخش کردند.
اسکنهای مغزی نشان داد که در حالیکه زنان با شنیدن صدای گریه کودک بلافاصله هوشیار میشدند، مغز مردان در حالت استراحت باقی میماند. بویژه بخشهای پروفرونتال پشتی میانی و سینگولیت خلفی که در سرگردان بودن مغز دخالت دارند، توسط تصویربرداری رزونانس مغناطیسی کاربردی(افامآرآی) مورد بررسی قرار گرفتند. اگرچه الگوهای فعالیت مغزی بین زنان و مردان متفاوت بوده اما تفاوتی بین مغز افراد والد و غیر والد وجود ندارد.
محققان همچنین صدای کودکانی را که بعدها مبتلا به اوتیسم تشخیص داده میشدند، پخش کردند. جالب اینجاست که شنیدن گریه این کودکان باعث اختلال در سرگردانی ذهن هر دو جنس زن و مرد میشد. پژوهشهای پیشین نشان داده بود گریه کودکانی که به اوتیسم مبتلا میشوند، بمتر از گریه کودکان دیگر بوده و اینکه توقف میان گریهها نیز کوتاهتر است. دانشمندان از مدتها پیش میدانستند که بدن زنان پس از بارداری به صدای کودکان واکنش نشان میدهد. بلافاصله پس از زایمان، شیردهی زن به زمان برای تطبیق با احساس تغذیه نیاز دارد. تغذیه مکرر با شیر مادر به هماهنگی رفلکسها کمک خواهد کرد اما تا آن زمان، بسیاری از حسها مانند شنیدن گریه و حتی تفکرات خاص، ممکن است منجر به تولید شیر در مادر شود.
..:::: قرصی که مصرف الکل را 60 درصد کاهش میدهد ::::..
دانشمندان نوعی دارو تولید کردند که میزان نوشیدنی الکلی مصرفکنندگان را بیش 60 درصد کاهش میدهد. در صورتی که افراد الکلی داروی جدید به نام nalmefene را به همراه گرفتن مشاوره مصرف کنند، میزان مصرف الکل آنها تا 61 درصد کاهش خواهد یافت. این قرص که Selincro نیز نام دارد، تایید مقامات بهداشتی انگلیس را دریافت کرده و پزشکان میتوانند آن را به بیماران مشکلدار خود تجویز کنند. داروی جدید که باید روزی یک بار مصرف شود، با تعدیل مکانیزم پاداش در مغز عمل میکند و اشتیاق و میزان رضایتمندی از نوشیدنیهای الکلی را کاهش میدهد. طی یک آزمایش بالینی داروی جدید به بیماران کمک کرد که میزان مصرف الکلشان را از 12.75 بار در روز به پنج بار در روز کاهش دهند. به گفته محققان مدرسه پزشکی لندن و بارتس، طی شش ماه فرایند درمان، هر بیماری که همراه با مصرف این قرص، خدمات مشاوره را نیز دریافت کرد، میزان مصرف الکل خود را از 23 روز در ماه به 9 روز در ماه کاهش داد. بهای یک بسته 14 تایی از این قرص، 42.42 پوند اعلام شده است.
..:::: درمان بیماری صرع بهوسیله پیوند سلولی ::::..
چند روز پیش پزشکان از نوعی ایمپلنت عصبی سخن گفتند که زمان آغاز حملات صرع را با دقت پیشبینی میکند؛ هماکنون محققان دانشگاه کالیفرنیا، با کاشت نوعی سلول خاص به درون مغز، قادر به درمان صرع در موشهای بزرگسال شدهاند. آنها امیدوارند این موفقیت بتواند در درمان انسان نیز کارآمد باشد. حملات صرع از شلیک غیرنرمال همزمان بسیاری از سلولهای عصبی تحریکی در مغز، ناشی میشوند. این امر انقباضات بینهایت شدید عضلانی را به دنبال دارد.
دانشمندان موفق شدند از این برانگیختگی شدید سیگنالینگ عصبی جلوگیری و حملات صرع را در نیمی از موشهای تحت آزمایش رفع کنند و همچنین تعداد حملات آنی را در مابقی موشها کاهش دهند. آنها این عمل را با کاشت یکباره سلولهای گانگلیونی میانی (MGE) به درون هیپوکامپ، انجام دادند. هیپوکامپ (hippocampus) ناحیهای از مغز است که با حافظه و یادگیری و همچنین حملات صرع مرتبط است. موشهای تحت آزمایش کمتر به طور غیرطبیعی تحریک و فوقفعال شدند و در آزمایشات مارپیچ آبی نیز بهتر عمل کردند.
سلولهای MGE، سلولهایی هستند که در آغاز مرحله جنینی شکل میگیرند و با تولید سلولهای عصبی مهاری بالغ به نام interneuron، مانع از سیگنالدهی در مدارهای عصبی بیشفعال میشوند. محققان دریافتند که سلولهای کاشتهشده MGE گرفتهشده از جنینهای موش، interneuronهایی تولید کردند که به درون مدارهای عصبی موجود وارد شدند و اساساً جایگزین سلولهایی شدند که در صرع ناکام میمانند. به گفته دکتر اسکات سی. بارابون رهبر ارشد این مطالعه، دستاورد جدید امکان کنترل این حملات و نجات نارسایی شناختی در بیماران مبتلا به صرع، را فراهم میکند. در یک تحقیق مرتبط، تیم بارابون همچنین راهی را برای تولید سلولهای MGE-مانند انسانی در آزمایشگاه پیدا کردند. هنگامی که این سلولها به درون بدن موشهای سالم تزریق شدند، این حیوانات سلولهای عصبی مهاری کاربردی را تولید کردند. نتایج این تحقیق در Nature Neuroscience انتشار یافت.
..:::: شناسایی بیماران روانی بالقوه از کودکی با اسکن مغزی ::::..
پژوهشگران کالج دانشگاهی لندن با بررسی تصاویر اسکن مغزی کودکان دچار مشکلات رفتاری، موفق به شناسایی پاسخ مغزی غیر معمولی شده اند که می تواند به عنوان شاخصی برای شناسایی زودهنگام بیماران روانی بالقوه مورد استفاده قرار بگیرد. پژوهشگران در تحقیقات خود دریافته اند، فعالیت مناطق مشخصی از مغز کودکان دچار مشکلات رفتاری (CP) در پاسخ به مشاهده تصاویر درد و رنج دیگران به شدت کاهش می یابد؛ این مناطق مغزی نقش مهمی در حس همدردی و درک احساسات دیگران ایفا می کند.
در این مطالعه 55 پسر 10 تا 16 ساله مورد بررسی قرار گرفتند که با توجه به پاسخ های والدین و معلمان، از این تعداد 37 کودک دارای معیار کودکان دچار مشکلات رفتاری بودند؛ این کودکان دارای مجموعه ای از رفتارهای ضد اجتماعی مانند پرخاشگری هستند. با استفاده از روش تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی (fMRI) فعالیت مغزی شرکت کنندگان در هنگام مشاهده تصاویر عادی و شرایط رنج دیگران مورد ارزیابی قرار گرفت. پروفسور «اسی ویدینگ» از کالج دانشگاهی لندن تأکید می کند: اسکن های مغزی نشان می دهد، کودکانی که دچار مشکلات رفتاری هستند، پاسخ مغزی غیر معمولی در هنگام مشاهده تصاویر درد و رنج دیگران بروز می دهند. در این شرایط فعالیت مغزی در سه ناحیه کلیدی اینسولا قدامی دوطرفه، قشر کمربندی قدامی و شکنج فرونتال تحتانی به شدت کاهش می یابد.
عملکرد مغزی کودکان دچار مشکلات رفتاری (CP) در هنگام مشاهده تصاویر درد و رنج دیگران با کودکان عادی متفاوت است و این الگوها می توانند مانند یک نشانگر برای پیش بینی احتمال تبدیل شدن کودک به یک بیمار روانی در آینده مورد استفاده قرار گیرد. اما هنوز این سوال وجود دارد که آیا این نوع پاسخ مغزی در کودکان CP طبیعی است؟ روانشناسان تأکید می کنند که نتایج به دست آمده در این تحقیق تمامی کودکان دچار مشکلات رفتاری را در برنگرفته و همه آنها در خطر تبدیل شدن به بیمار روانی قرار ندارند. نتایج این تحقیق در مجله Current Biology منتشر شده است.