همایش714- دوازدهمین همايش انجمن علمي داروسازان ايران
برگزار کننده: انجمن علمی داروسازان ایران
زمان برگزاری: ۵ الی ۷ شهریور ۱۳۹۲
مکان برگزاری: تهران، مرکز همایش های رازی
برگزار کننده: انجمن علمی داروسازان ایران
زمان برگزاری: ۵ الی ۷ شهریور ۱۳۹۲
مکان برگزاری: تهران، مرکز همایش های رازی
برگزار کنندگان: دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات آیت اله آملی، انجمن گیاهان دارویی
زمان برگزاری: ۲۹ الی ۳۰ آبان ۱۳۹۲
ارسال خلاصه مقالات: ۱۰ مهر ۱۳۹۲
مکان برگزاری: آمل
(همایش الکتروانسفالوگرافی و صرع در کودکان)
برگزار کننده: دانشگاه علوم پزشکی مشهد
زمان برگزاری: ۸ الی ۱۰ آبان ۱۳۹۲
ارسال خلاصه مقالات: ۳۱ شهریور ۱۳۹۲
مکان برگزاری: مشهد، تالار شهید چمران بیمارستان قائم (ع)
محققان مي گويند كه بازنشستگي ديرهنگام خطر بيماري آلزايمر يا انواع ديگر زوال عقل را به تاخير مي اندازد. محققان فرانسوي در اين مطالعه ۴۲۹ هزار نفر با ميانگين سني ۷۲ سال را كه از مدت بازنشستگي آنها متوسط ۱۲سال گذشته بود ، مورد بررسي قرار دادند. محققان متوجه شدند كه ۲/۳ درصد اين افراد به زوال عقل پيشرفته مبتلا بودند اما ميزان ابتلا به اين بيماري با افزايش سن بازنشستگي اين افراد كاهش نشان مي داد. به عنوان مثال كساني كه در سن ۶۵ سالگي بازنشسته شده بودند حدود ۱۵ درصد كمتر در معرض خطر زوال عقل نسبت به كساني قرار داشتند كه در سن ۶۰ سالگي بازنشسته شده بودند.
پيش از اين دانشمندان انگليسي نيز اعلام كرده بودند كه تعويق بازنشستگي افراد به مدت چند سال ميتواند باعث تعويق بروز بيماريهاي زوال عقل مانند آلزايمر شود. دانشمندان كينگزكالج لندن با بررسي ۱۳۰۰ نفر كه به بيماريهاي زوال عقل مبتلا بودند به اين نتيجه رسيدند كه بروز اين بيماري در افراد، با تحصيلات، اشتغال و بازنشستگي، ارتباط مستقيم دارد. محققان اعلام كردند : افرادي كه ديرتر بازنشسته ميشوند در مقايسه با افرادي كه زودتر بازنشسته ميشوند، مدت زمان بيشتري در مقابل ابتلا به آلزايمر دوام ميآورند. براساس ادعاي اين دانشمندان هر يك سال كار بيشتر براي افرادي كه در شرف بازنشستگي هستند ۶ هفته ابتلاي احتمالي آنها به آلزايمر را به تعويق مياندازد. پيشتر در برخي تحقيقها مشخص شده بود كه سطح تحصيلات بالاتر، احتمال ابتلا به بيماريهاي زوال عقل از جمله آلزايمر را كاهش ميدهد. آلزايمر يكي از بيماريهاي شايع زوال عقل در ميان افراد مسن است واز هر ۲۰نفري كه بالاي ۶۵سال سن دارند يك نفر به اين بيماري مبتلا ميشود.
دانشمندان موفق به ساخت لنزهايي شده اند كه توان ديد افراد مبتلا به بيماري انحطاط ماكولار يا پيرچشمي را ۲.۸ برابر افزايش مي دهد. محققان دانشگاه لوزان سوئيس و دانشگاه سن ديه گو در كاليفرنيا به منظور بهبود بينايي افراد مبتلا به انحطاط ماكولار( پيرچشمي) كه با بالا رفتن سن پديد مي آيد، لنزهاي تماسي ساخته اند كه قابليت بزرگنمايي تصاوير تا ۲.۸ برابر را دارد.
نتايج اين تحقيق كه در مجله اپتيك اكسپرس به چاپ رسيده نشان مي دهد، محققين اين پژوهش با استفاده از عدسي هاي پولاريزه كه از كريستال مايع تشكيل شده اند، لنزي ساخته اند كه به انسان امكان بزرگنمايي تصاوير را مي دهد. اين لنز كه ۱.۷ ميلي متر ضخامت دارد از لنزهاي معمولي سنگين تر است. اثر بزرگنمايي اين لنز به دليل وجود ۴ عدسي در آن است كه آن را به يك تلسكوپ كوچك تبديل مي كنند.
محققان اين پژوهش اميدوارند بتوانند توليد گسترش لنزهايي با قابليت بزرگنمايي تصاوير را گسترش دهند. اين لنز در پايان سال جاري ميلادي بر روي انسان نيز آزمايش خواهد شد. البته مواد به كار رفته در لنز انساني با لنز به كار رفته در اين تحقيق متفاوت است و از نوعي پليمر ساخته خواهد شد كه برخلاف لنزهاي كنوني در برابر هوا نفوذناپذير باشد. انحطاط ماكولار يكي از بيماري هاي چشمي شايع در كهنسالي است كه با ابتلا به اين بيماري به تدريج بينايي مركزي چشم فرد از بين مي رود.
محققان دانشكده پزشكي هاروارد، راهكارهاي ساده و عملي براي جلوگيري از سكته مغزي ارايه كردند. سكته مغزي يكي از علل عمده مرگ و مير يا ناتواني عضلاني در سراسر جهان است. فرآيند بروز سكته مغزي دقيقاً مشابه با سكته قلبي است با اين تفاوت كه نقطه اثر سكته مغزي در ناحيه مغز و ستون فقرات است. علت بروز سكته مغزي، توسعه پلاكهاي آترواسكلروتيك و لخته شدن خون در رگهاي اصلي گردن و ساقه مغز است. زماني كه لخته خون باز ميشود، تكههاي آن وارد انشعابات مختلف رگهاي خوني و سپس وارد مغز مي شود. بر اساس اين فرآيند، خون لازم به بخشهاي مختلفي از مغر نميرسد و سلولها بهطور ناگهاني ميميرند. اين مكانيسم سكته مغزي ناميده مي شود.
مطالعات اخير محققان دانشكده پزشكي هاروارد نشان ميدهد كه اين عارضه كشنده با چند راهكار ساده و تغييرات جزيي در شيوه زندگي قابل مهار است. در اين تحقيقات علاوه بر تاكيد به حفظ آرامش و جلوگيري از تنشهاي روحي، به چهار مكمل غذايي كه از بروز سكته جلوگيري ميكند، اشاره شده است. اين مكملها عبارتند از :
فوليك اسيد: فوليك اسيد با نام شيميايي فولات نيز شناخته ميشود. اين مكمل دارويي محلول در آب است و توليد گلبول قرمز مي كند ومقادير بالاي آن در سبزيجات سبزرنگ و غلات سبوس دار وجود دارد.
هموسيستئين يك ماده شيميايي است كه توسط اسيد آمينه توليد ميشود. زماني كه ميزان فوليك اسيد بدن كاهش پيدا كند، ميزان اين ماده شيميايي در بدن افزايش پيدا ميكند كه توسط آزمايش خون تشخيص داده ميشود. افزايش اين ماده شيميايي باعث رسوب كلسترول، كلسيم و تشكيل لخته خون ميشود. براي جلوگيري از تمام اين عارضه ها، مصرف روزانه ۴ ميلي گرم اسيد فوليك توصيه شده است.
عصاره هسته انگور: عصاره هسته انگور حاوي يك ماده شيميايي به نام proanthocyanins است كه تمام راديكالهاي آزاد را جذب ميكند. اين ماده خوراكي ميزان التهاب ديواره داخلي عروق و كلسترول بد را كاهش ميدهد و از بروز سكته جلوگيري ميكند.
منيزيم: ماده معدني منيزيم يكي از مهمترين مواد غذايي توصيه شده براي سلامت عروق است كه از التهاب رگها و تشكيل پلاك جلوگيري مي كند. منيزيم حساسيت بدن نسبت به انسولين را افزايش مي دهد و براي بيماران ديابتي توصيه شده است. مصرف روزنه ۶۰۰ ميليگرم منيزيم در روز توصيه شده است. برخي از مواد غذايي حاوي منيزيم عبارتند از : سبزيجات سبز رنگ، آجيل و انواع دانههاي روغني، ماهي، لوبيا، آووكادرو، شكلات تلخ، لبنيات كمچرب، انجير، ميوه خشك، برنج قهوهاي، موز.
روغن ماهي: تمام مواد عذايي دريايي شامل مقادير بالايي از اسيد امگا ۳ هستند كه از بروز سكته مغزي جلوگيري ميكنند.
در پي يك بيماري بسيار نادر به نام سندرم لهجه خارجي فرد بيمار شروع به صحبت كردن با لهجهاي جديد وغير بومي ميكند. اين بيماري ميتواند بر اثر ضربهاي به سر يا يك حمله ميگرني به وجود آيد. بيماري سندرم لهجه زبان خارجي بيماري بسيار نادر است. فردي كه به اين بيماري مبتلا ميشود، يك شبه داراي لهجه زباني خارجي ميشود.
اين بيماري ميتواند بر اثر وارد شدن ضربهاي به مغز يا حتي يك حمله ميگرني يا سكته به وجود آيد. پس از آن، بيماران در حقيقت دچار يك مشكل زباني ميشوند و ديگر قادر به خلاص شدن از آن لهجه نيستند. سندرم لهجه زبان خارجي باعث افسردگي و اضطراب ميشود. يكي ازعواقب آن اين است بيماران در زندگي روزمره احساس انزوا ميكنند. كسي كه گفتار معمولي زبان خود را از دست ميدهد، تا حدودي قسمتي از شخصيت خود را نيز از دست ميدهد، زيرا از طريق اين سندرم، ملودي زبان فرد بيمار نيز تغيير ميكند. به همين خاطر كساني كه گفتاردرماني ميكنند، تلاش دارند كه روي گفتاراين بيماران كار كنند؛ تا اينكه بتوانند به آهنگ پيشين صداي آنها نزديك شوند.
معروفترين مورد اين بيماري در زمان جنگ جهاني دوم رخ داد. در آن زمان يك خانم نروژي پس از مجروح شدن ناحيهاي از سرش دچار اين بيماري شد. در پي اين حادثه وي ديگر زبان نروژي را با لهجه آلماني صحبت ميكرد. به همين دليل اطرافيان وي به او گمان جاسوسي براي آلمان ها داشتند. براي اين بيماري كه نخستين بار در سال ۱۹۰۷ ميلادي كشف شد تاكنون هيچ راه درماني پيدا نشده است. متخصصان هنوز شناخت كاملي از اين بيماري ندارند. ولي آنها گمان ميبرند كه صدمههاي كوچك در قسمت چپ مغز انسان ميتواند به اين بيماري منجر شود. اين قسمت از مغز داراي ناحيهاي است كه مختص توانايي صحبت كردن است.
يک مطالعه آيندهنگر نشان ميدهد بعد از وقوع فيبريلاسيون دهليزي، بروز اختلالات شناختي سرعت ميگيرد. در يک بررسي محققان 5000 فرد بالاي 65 سال سالم و بدون هيچگونه سابقه سکته مغزي يا فيبريلاسيون دهليزي اوليه را بهمدت 7 سال مورد پيگيري قرار دادند. در خلال اين مدت، 11% اين افراد مبتلا به فيبريلاسيون دهليزي شدند. بعد از تعديل متغيرهاي مختلف، آشکار شد پس از تشخيص فيبريلاسيون دهليزي در افراد، متوسط نمرات در دو آزمون شناختي سريعتر از کساني که به اين بيماري مبتلا نشده بودند، کاهش پيدا کرد. به گفته پژوهشگران آستانه اختلالات شناختي و زوال عقل درافراد مبتلا به فيبريلاسيون دهليزي در سنين پايينتري رخ ميدهد. آنها اشاره ميکنند که ارتباط بين AF و کاهش شناخت بعد از حذف افراد مبتلا به نارسايي قلبي از مطالعه کمتر ميشود؛ بنابراين برونده قلبي پايين به دنبال نارسايي قلبي ممکن است توضيحي براي اين ارتباط باشد.
آپنه شديد حين خواب عامل پيشبينيکننده مستقل و قابلتوجهي براي خطر مرگ ناگهاني قلبي (SCD) است. محققان 11 هزار بيمار متوالي را که براي اولين بار تحت پليسومنوگرافي قرار گرفتند بهمدت 5 سال پيگيري نموده تا ميزان نياز به احياي قلبي ريوي يا بروز SCD را در آنها مورد بررسي قرار دهند. نتيجه حکايت از بروز سالانه 27/0% مرگومير بود. با درنظر گرفتن متغيرهاي مختلف، وجود کمترين ميزان اشباع اکسيژن شبانه کمتر از 78% با افزيش خطر SCD همراه بود (نسبت خطر 81/1). همچنين شاخص آپنه – هيپوپنه بالاي 20 در هر ساعت نيز با افزايش اين خطر همراهي داشت. محققان ميگويند تکرار اشباعزدايي (desaturation) اکسيژن مرتبط با آپنه حين خواب ميتواند سبب اکتوپي بطني و ديسريتمي شده و در نهايت در اين بيماران ميزان انعقادپذيري شبانگاهي افزايش مييابد.
تازهترين تحقيقات نشان ميدهد انجام آزمون DNA غيرتهاجمي در سهماهه اول بارداري ميتواند نياز به نمونهگيري از پرزهاي جفتي براي تشخيص آنوپلوييدهاي جنيني را کاهش دهد. در مطالعه اول ، که شامل 90 هزار بارداري تکقلو بود، محققان زنانيکه بايد براي تعيين تريزومي 21 تحت آزمون سنجش DNA آزاد سلولهاي خون مادري، (cfDNA)، سونوگرافي و غربالگري بيوشيميايي قرار ميگرفتند را مورد بررسي قرار دادند. يافتهها نشان داد با پيشنهاد انجام آزمون cfDNA به زنانيکه نتايج آزمون بيوشيميايي، آنان را در گروه پرخطر قرار ميداد، در 98% موارد مشکل تشخيص داده ميشد، درحاليکه احتمال تشخيص در موارد آزمون تهاجمي تنها زير 1% بود. در مطالعه ديگري براي غربالگري تريزومي 21، 18 و 13، علاوه بر سونوگرافي و مطالعات بيوشيميايي، از آزمون cfDNA بهطور روتين در 1000 بارداري تک قلو استفاده شد. همه تريزوميها تشخيص داده شدند؛ ميزان نتايج مثبت کاذب براي cfDNA 1/0% بود درحاليکه سونوگرافي و غربالگري بيوشيميايي 4/3% مثبت کاذب داشتند.
تازهترين تحقيقات نشان ميدهد سندرم پاي بيقرار عامل پيشبينيکننده مستقلي براي مرگومير در ميان مردان است. محققان براساس يک مطالعه آيندهنگر روي بيش از 18 هزار مرد سالم و پيگيري آنان بهمدت 8 سال و با در نظرگرفتن عوامل مخدوشکننده از جمله سن و شيوه زندگي، دريافتند مردان مبتلا به سندرم پاي بيقرار (RLS) در مقايسه به آنهايي که به اين مشکل دچار نيستند، 30% بيشتر در معرض خطر مرگ قرار دارند. در زيرگروهي از مردان بدون مشکلات عمده نظير سرطان و بيماريهاي قلبي– عروقي احتمال مرگومير تا دوبرابر افزايش داشت. افزايش مرگومير بهصورت اوليه ناشي از بيماريهاي تنفسي، بيماريهاي خوني، بيماريهاي غدد درونريز و متابوليک و اختلالات ايمني بود. محققان اينطور استنباط ميکنند که تغييرات فشارخون شبانه مرتبط با RLS ميتواند عامل زمينهاي بالقوه براي وقوع مرگومير در ميان اين مردان باشد.
محققان موسسه تحقيقاتي كارولينسكا در سوئد، دريافتند كه كاهش ناگهاني دما يكي از عوامل موثر در افزايش كلسترول و در نتيجه افزايش احتمال سكته قلبي است. محققان با بررسي نحوه سوختن چربي قهوهاي در بدن موشها دريافتند كه قرار گرفتن در معرض سرما موجب ضخيمشدن ديواره رگها و افزايش خطر سكته قلبي ميشود. چربي قهوهاي كه پيش از اين تصور ميشد براي بدن مفيد است و يكي از عوامل كليدي كاهش وزن محسوب ميشد، وظيفه تبديل انرژي حاصل از مواد خوراكي به گرما را بر عهده دارد.
در اين آزمايش به منظور بررسي فرآيند تبديل غذا به گرما، ابتدا محققان چند موش را با استفاده از تغييرات ژنتيكي توليد كردند. اين موشها مستعد تصلب شريان بودند؛ سپس موشها به دوسته دسته تقسيم شده و گروه اول به مدت ۸ هفته در دماي ۳۰ درجه و گروه دوم در دماي ۴ درجه نگهداري شدند. درهواي سرد، چربي سفيد به چربي قهوهاي تبديل شده و سپس طي فرآيندي در بدن گرما توليد ميكند. اين فرآيند در هر دو گروه موشها مورد بررسي قرار گرفت و مشخص شد در طول آن اسيدهاي چرب و گليكول توليد ميشود و در نتيجه آن كبد شروع به توليد كلسترول بد يا الدي ال ميكند. اين نوع كلسترول سبب افزايش ضخامت ديواره رگها و در نتيجه افزايش احتمال سكته قلبي ميشود. در پايان براي تاييد صحت اين نتايج، ۱۴ نفر داوطلب كه داراي سطح بالايي از كلسترول بد بودند، به مدت چهار ساعت در طول دو روز در دماي ۱۶ درجه مورد آزمايش قرار گرفتند. پس از پايان زمان آزمايش، ميزان كلسترول بد موجود در خون داوطلبان افزايش چشمگيري يافت.
نتايج حاصل از اين تحقيق، بيانگر وجود ارتباط بين كاهش دماي هوا و افزايش سكته قلبي است. اين نتيجهگيري با نتايج حاصل از تحقيقي كه به مدت چهارسال به منظور بررسي ارتباط بين هواي سرد و حمله قلبي در انگليس و ولز انجام شد، انطباق دارد. بر اساس اين تحقيق به ازاي هر درجه كاهش دماي هوا، ۲۰۰ مورد به آمار سكتههاي قلبي افزوده ميشود. معمولا اختلاف دماي بين محيط بيرون و منزل در روزهاي گرم تابستان حدود ۲۳ درجه است كه موجب افزايش سكته قلبي ميشود. پزشكان به افراد و بهخصوص سالمندان توصيه ميكنند كه بدن خود را در معرض تغييردماي شديد قرار ندهند. گزارش كامل اين تحقيقات در شماره اخير نشريه Cell Metabolism به چاپ رسيده است.
مطالعات اخير محققان مركز پزشكي دانشگاه كاليفرنيا نشان مي دهد كه انسولين مهمترين عامل توليد شير مادر است. مهمترين وظيفه انسولين، هدايت گلوگز به سلول ها و كنترل عملكرد صحيح آنهاست. زماني كه كلوگز به سلول ها فرستاده نشود، هيچ منبع انرژي براي فعاليت سلول ها وجود ندارد. تحقيقات نشان مي دهد كه غدد شيري سينه در دوران شيردهي به انسولين بسيار حساس هستند. اين اولين بار است كه اهميت انسولين در فرآيند توليد شير در مادران به وضوح مشخص شده است. در ادامه اين تحقيقات آمده است كه مادراني كه متابوليسم گلوكز در آنان بهينه نيست، مشكل بيشتري در توليد شير در دوران شيردهي دارند. برخي از نشانه هاي موجود دراين افراد، اضافه وزن، سن بالاي بارداري و تولد نوزادي با وزن بالاست.
تابه حال تصور محققان بر اين بود كه غدد شيري هيچ نقشي در حمل انواع قندها مانند گلوكز ندارند. با توجه به اين بررسي، مهمترين عامل كمبود شير در مادران اختلالات انسولين گزارش شده است.معمولاً مادراني كه بدنشان نسبت به انسولين مقاومت دارد، دچار اختلالات مربوط به انسولين هستند. تغذيه با شير مادر اهميت زيادي دارد. تحقيقاتي كه اخيراً انجام شده نشان مي دهد كه توسعه بخش هايي از مغز كودكاني كه توسط شير مادر تغذيه مي شوند، بيشتر است. اين بخش ها مربوط به يادگيري زبان، توانايي هاي شناختي و احساسات است.
محققان موسسه درمان ژنتيكي سن رافائل واقع در ايتاليا به تازگي دريافتند كه ويروسي كه موجب بروز بيماري ايدز ميشود، توانايي درمان دونوع بيماري ژنتيكي را دارد. محققان توانستند با استفاده از ويروس HIV، دونوع بيماري ژنتيكي موسوم به لوكوديستروفي و سندروم ويسكات آلدريچ را در ۶ كودك درمان كنند. اين نوع درمان با استفاده از ويروس HIV كاملاً ايمن است.
محققان در اين تحقيق ۶ كودك داوطلب را از سه سال قبل با استفاده از اين ويروس تحت درمان قرار دادند و درحال حاضر وضعيت آنها كاملاً رضايتبخش است. ايده استفاده از ويروس HIV براي درمان اين بيماريهاي ژنتيكي در سال ۱۹۹۶ مطرح شد. هر دو اين بيماري ها به دليل يك اختلال ژنتيكي بروز مي كند و در آن ميزان يك پروتئين حياتي در سنين كودكي كاهش چشمگير پيدا مي كند. در بيماري لوكو ديستروفي، سيستم عصبي بيمار تحت تاثير قرار ميگيرد و با گذشت زمان توانايي تشخيصي و برخي قابليتهاي ذهني بيمار از بين ميرود. پس از سالها تحقيق در لابراتوار، محققان ايتاليايي روشي را يافتند كه در آن ميتوانند اين اختلال ژنتيكي را با استفاده از سلولهاي بنيادين مغز استخوان بيمار درمان كنند.
در اين روش ساختار ژنتيكي سلولهاي بنيادين با استفاده از ويروس HIV اصلاح شده است و مجددا به بدن بيمار تزريق ميشود تا پروتئينهاي لازم را به اندامهاي مختلف برساند. در سندروم ويسكات آلدريچ، سيستم ايمني بدن تضعيف و بيمار مستعد ابتلا به انواع عفونتها و سرطان ميشود. در اين بيماري سلولهاي خون مستقيما تحت تاثير قرار ميگيرد. براي درمان اين بيماري نيز با استفاده از روش مشابهي، سلولهاي بنيادين اصلاح شده به بدن بيمار وارد مي شود و عملكرد سيستم ايمني وي را تصحيح ميكند. در اين پروژه تحقيقاتي بيش از ۷۰ نفر از محققان برجسته شركت داشتند و ۱۶ بيمار مورد درمان قرار گرفتند. البته تنها ۶ نفر از اين بيماران به مدت كافي تحت درمان بودهاند و نتايج تحقيق نيز به وضعيت همين ۶ نفر اشاره دارد.
نتايج نشان داد كساني كه ميزان امگا ۳ در خونشان در بالاترين حد است ۷۱ درصد بيش از ديگران در معرض خطر ابتلا به نوع كشنده سرطان پروستات قرار دارند كه به سرعت پيشرفت ميكند و به سختي درمان مي شود. محققان مركز تحقيقات سرطان فرد هاچينسون در آمريكا ميگويند مصرف كپسولهاي امگا ۳ نه تنها خطر سرطان پروستات را كم نميكند بلكه احتمال موارد كشنده اين بيماري را هفتاد درصد افزايش ميدهد. اين پژوهشگران معتقدند هيچ مدرك قطعي وجود ندارد كه ثابت كند مكملهاي غذايي براي سلامت سودمند هستند.
اسيد چرب امگا ۳ نوعي اسيد چرب اشباع نشده است كه در بدن ساخته نمي شود اما براي سوخت و ساز ضروري است. ماهيهاي روغني شامل ماهي آزاد، اِسقُمري اطلس (نوعي ماهي تن)، قزلآلا و شاه ماهي از منابع سرشار امگا ۳ هستند و مصرف هفتگي اين ماهيها توصيه شده است. امگا ۳ بعنوان مادهاي شناخته شده كه خواص ضد التهابي دارد و براي پيشگيري از سكتههاي قلبي و مغزي، التهاب مفصل (آرتروز)، سرطانها و افزايش تواناييهاي ذهني و پيشگيري از آلزايمر استفاده شده است.
با اين حال سودمندي مصرف امگا ۳ موضوعي بحث برانگيز بوده و برخي پژوهشگران و پزشكان معتقدند دلايل كافي براي اين نتيجهگيري وجود ندارد.
پژوهشگران مركز هاچينسون در اين تحقيق خون ۸۳۴ مرد مبتلا به سرطان پروستات را با خون ۱۳۹۳ مرد سالم مقايسه كردند. در باره سودمندي امگا ۳ براي قلب و مغز اخيرا ترديدهاي زيادي ابراز شده است. بعلاوه، در اين افراد خطر ابتلا به نوع خفيفتر سرطان پروستات ۴۳ درصد بيشتر است. اين مقدار امگا ۳ در خون با خوردن هفتهاي بيش از دو وعده ماهي آزاد ايجاد مي شود. دكتر آلن كريستال محقق ارشد اين پژوهش با اشاره به نتيجه تحقيق ديگري كه ۱۲ سال پيش انجام شده ميگويد ما يك بار ديگر نشان داديم كه مكملهاي غذايي ممكن است مضر باشند. هر چه تحقيقات بيشتري انجام مي دهيم - و من در بيشتر دوران كارم در اين تحقيقات شركت كرده ام - متوجه مي شويم كه دزهاي بالاي مكملهاي غذايي در پيشگيري از بيماري ها سودي ندارند و ممكن است حتي اين خطر را افزايش دهند.
هنوز روشن نيست اين چربي چگونه باعث رشد تومور ميشود اما برخي حدس مي زنند شايد امگا ۳ سيستم ايمني را ضعيف ميكند يا اينكه به دياناي (DNA) آسيب ميزند. سالانه ۷۰۰ ميليون پوند در انگليس صرف خريد مكملهاي غذايي ميشود. روغن ماهي يك پنجم مكملهاي غذايي را كه سالانه در انگليس مصرف مي شوند تشكيل ميدهد. فعالان محيط زيست ميگويند بازار كپسولهاي امگا ۳ باعث افزايش شكار كوسههايي شده كه در آبهاي عميق زندگي ميكنند. بجز ماهيهاي روغني، امگا ۳ در گردو، تخم كدو، توفو (پنير شير سويا) و سبزي هايي كه برگهاي سبز تيره دارند يافت ميشود. انجمن قلب انگليس مصرف هفتگي ماهيهاي روغني را توصيه كرده و به كساني ناراحتي قلبي دارند توصيه كرده هفتهاي دو يا سه بار از اين ماهيها بخورند.
سرطان پروستات يكي از شايعترين سرطانهاي مردان است و احتمال آن با افزايش سن بيشتر مي شود. در انگليس اين سرطان شايعترين سرطان در مردان است اما در ايران، هشتمين سرطان شايع در مردان است. اخيرا در تحقيق ديگري كه درباره سودمندي سلنيوم و ويتامين اي (E) در پيشگيري از سرطان پوستات انجام شد مشخص شد كه سلنيوم تاثيري در پيشگيري ندارد و ويتامين E اين خطر را بيشتر هم مي كند.
تاثير امگا ۳ در پيشگيري از بيماريهاي قلبي هم در چندين تحقيق كه اخيرا انجام شده زير سوال رفته است. بررسي ۲۰ تحقيقي كه روي هفتاد هزار نفر انجام شده است نشان داده كه امگا ۳ خطر بيماريهاي قلبي را كاهش نميدهد. با اين حال برخي از متخصصان نتيجه تحقيق مركز سرطان هاچينسون را قطعي فرض نكردهاند و معتقدند به تحقيقات بيشتري نياز است. دكتر ايان فريم از مركز تحقيقات سرطان انگليس مي گويد مطالعات وسيعتر و پيچيدهتري لازم است تا بتوانيم خطرات امگا ۳ در رژيم غذايي را با منافع آن بسنجيم. سارا ويليامز مسئول اطلاع رساني مركز تحقيقات سرطان انگليس مي گويد: شواهد اين كه امگا ۳ بر سرطان پروستات تاثير ميگذارد متناقض هستند و متاسفانه اين تحقيق هم موضوع را حل نكرده است.
مطالعات اخير محققان دانشگاه كنت اوهايو نشان مي دهد كه استفاده افراطي از تلفن همراه، مهمترين عامل چاقي و اضافه وزن است. استفاده بيش از حد از تلفن همراه موجب مي شود كه بدن فرد مدام در حالت غير فعال و بي حركت باشد و اين امر منجر به افزايش وزن مي شود. با پيشرفت تكنولوژي هاي مختلف قابل نصب روي تلفن همراه، اين وسيله به يك ابزار مهيج براي تمام سنين تبديل شده است. افراد به خصوص نوجوانان زمان زيادي را با تلفن همراه خود مي گذرانند. گشت و گذار در اينترنت، بازي هاي رايانه اي ، ارسال پيامك و موارد ديگر باعث مي شود كه افراد هنگام استفاده از تلفن همراه متوجه گذر زمان نشوند. بعضي از افراد عادت دارند كه هنگام استفاده از تلفن همراه از تنقلات مختلف استفاده كنند و اين موضوع نيز فرآيند افزايش وزن را تشديد مي كند. معمولاً هنگام استفاده از تلفن همراه، ستون فقرات و گردن در حالت مناسبي قرار ندارد. پس از ساعت هاي طولاني استفاده از تلفن همراه، عضلات منقبض مي شوند.
يكي ديگر از عوامل موثر در ارتباط بين تلفن همراه و افزايش وزن، استفاده از آن در رختخواب است. افرادي كه قبل از خواب از تلفن همراه استفاده مي كنند، ديرتر مي خوابند و خواب راحت و منظمي ندارند و بي توجهي به ساعات خواب و كم خوابي نيز يكي از مهمترين عوامل چاقي است. در اين تحقيق، بيش از ۵۰۰ كاربر تلفن همراه در سنين و شغل هاي مختلف مورد بررسي قرار گرفته اند. نتيجه اين تحقيق محققان را شگفت زده كرد چراكه برخي از نوجوانان دبيرستاني، بيش از ۱۴ ساعت در روز سرگرم تلفن همراه خود بوده اند. محققان بر اين باورند كه نسل جديد گوشي هاي هوشمند منجر به گسترش سبك زندگي بي تحرك شده است.
تحقيقات اخير محققان دانشگاه كاليفرنيا بركلي نشان مي دهد كه كم خوابي و خستگي مهمترين عامل مشاجره و اختلاف زوجين است. تحقيقات انجام شده بر روي ۱۰۰ زوج در رده سني ۲۵ تا ۴۵ سال نشان مي دهد كه خواب نامنظم مهمترين عامل بروز اختلافات زوجين است. خواب منظم و كافي شبانه باعث مي شود كه بدن در تمام مدت روز درحالت آماده باش باشد. خواب كافي همچنين باعث تعادل فشار خون و كاهش هورمون هاي استرس مي شود. افرادي كه به خواب شبانه خود اهميت نمي دهند مدام مضطرب هستند و آستانه تحمل بسيار پاييني دارند. كم خوابي خطر بروز حملات قلبي و سكته مغزي را افزايش مي دهد. يكي ديگر از مهمترين اثرات كم خوابي، كاهش حضور ذهن و حافظه است.
تحقيقات اخير نشان مي دهد كه كم خوابي مهمترين عامل بروز مشاجره و اختلاف در زوجين و به خصوص زوج هاي جوان است. يكي ديگر از مهمترين اثرات كم خوابي، افسردگي است كه در روابط زناشويي و اجتماعي اثرات مخربي دارد. مشاوران خانواده در آمريكا از زوج هايي كه اختلاف داشتند، خواستند كه به مدت يك هفته هر شب ساعت ۱۰ به رختخواب بروند و ساعت ۷ صبح از خواب برخيزند و دوباره به مشاور مراجعه كنند. نتيجه كاملاً شگفت انگيز بود چراكه در اين حالت بيشتر اختلاف نظرهاي آنان برطرف شده بود. خواب كافي در روابط اجتماعي و شغل فرد نيز تاثيرات به سزايي دارد. روانشناسان به افراد توصيه مي كنند كه به كيفيت خواب خود توجه كنند. خوردن شام سبك و عدم استفاده از تلفن همراه و لپ تاپ در اتاق خواب از بدخوابي جلوگيري مي كند. شرايط مساعد محيطي از جمله دماي اتاق خواب، ميزان نور و رختخواب راحت نيز از اختلال خواب جلوگيري مي كند. نتايج كامل اين تحقيقات در شماره اخير نشريه Social Psychological and Personality Science به چاپ رسيده است.
محققان مي گويند بزودي از شكلات، نوشابه هاي گازدار و ديگر غذاهاي مملو از قند مي توان براي تشخيص سرطان استفاده كرد. دانشمندان با رديابي چگونگي جذب قند در بدن، روشي را براي تشخيص سرطان ابداع كرده اند. بر اساس اعلام ديلي ميل، تومورهاي بدخيم نسبت به بافت هاي سالم، گلوكز بسيار بيشتري براي رشد سريع خود مصرف مي كنند. محققان دانشگاه كالج لندن با تنظيم يك دستگاه تصويربرداري «ام.آر.آي» براي بررسي جذب گلوكز، متوجه شدند كه تومورها پس از مصرف چيزي شيرين بوضوح نمايان مي شوند.
اين موفقيت، جايگزين امن تر و ساده تري نسبت به فناوري هاي استاندارد راديو اكتيو به شمار مي رود و مي تواند در عرض ۱۸ ماه در دسترس قرار گيرد. دستگاه هاي «ام.آر.آي»، دستگاه هاي معمول و عادي هستند كه هيچ عارضه جانبي براي بيمار ندارند. همچنين استفاده از اين روش جديد، روشي ايمن و ارزان قيمت است كه مي توان آن را به دفعات مكرر براي رديابي واكنش سرطان به درمان استفاده كرد. در اين مطالعه همچنين محققان متوجه شدند كه رشد سرطانزايي را مي توان بدنبال جذب گلوكز از طريق تصويربرداري «ام.آر.آي» تشخيص داد. اين مطالعه در مجله «نيچر مديسن» (Nature Medicine) منتشر شده است.
نتايج يك تحقيق پزشكي نشان مي دهد كه مصرف زياد گوشت قرمز و فراورده هاي آن از جمله هات داگ، همبرگر و استيك خطر ابتلا به «ديابت نوع ۲» را در بلندمدت افزايش مي دهد. دكتر «فرانك هووا» از دانشكده بهداشت عمومي هاروارد و همكاران وي، ۲۶ هزار و ۳۵۷ مرد و ۴۸ هزار و ۷۰۹ زن را در فاصله زماني ميان سال هاي ۱۹۸۶ و ۲۰۰۶ ميلادي مورد مطالعه قرار دادند. در اين مطالعه افراد مورد بررسي، پرسشنامه هايي را در مورد غذاهايي كه مصرف مي كردند تكميل كرده و محققان اين پرسشنامه ها را هر چهار سال به روز مي كردند. همچنين عواملي از قبيل سن، سابقه خانوادگي، نژاد، وضعيت تاهل، ميزان مصرف گوشت قرمز و استعمال سيگار در اين افراد مورد بررسي قرار گرفت. ساير عوامل شيوه زندگي از قبيل فعاليت فيزيكي، مصرف الكل، مصرف كالري و كيفيت رژيم غذايي اين افراد نيز مورد مطالعه قرار گرفت.
بر اساس گزارش يونايتدپرس، «آن پن» از دانشگاه ملي سنگاپور كه در زمان حضور در دانشگاه هاروارد بر روي اين مطالعه فعاليت كرده، مي گويد: متوسط مردم، روزانه ۵/۱ وعده گوشت قرمز و فراورده هاي آن را مصرف مي كنند. نتايج اين مطالعه كه در مجله American Medical Association منتشر شده، نشان مي دهد، خطر ابتلا به «ديابت نوع ۲» در افرادي كه به اندازه نصف ميزان گوشتي كه در روز مصرف مي كنند به مصرف روزانه گوشت خود اضافه مي كنند، طي يك دوره چهار ساله ۴۸ درصد افزايش مي يابد. اين مطالعه همچنين نشان داد: با اين وجود، افرادي كه مصرف گوشت قرمز خود را كاهش مي دهند خطر ابتلا به «ديابت نوع ۲» در آنها نيز ۱۴ درصد كاهش مي يابد.
محققان معتقدند كه يك جلسه ۲۰ دقيقه اي يوگا بهتراز تمرينات متوسط تا پيشرفته ايروبيك سبب تقويت عملكرد مغز مي شود. ادوارد مك اولي پروفسور و مدير آزمايشگاه فيزيولوژي ورزش در دانشگاه ايلينويز گفت: در اين مطالعه محققان ۳۰ زن جوان را كه يوگا انجام مي دادند مورد بررسي قرار دادند. وي كه رياست اين مطالعه را بر عهده داشت افزود: يوگا يك علم و روش زندگي باستاني هندي است كه نه تنها شامل حركات و اعمال فيزيكي مي شود بلكه باعث تنظيم تنفس و تمدد اعصاب (مديتيشن) نيز مي شود. وي ادامه داد: براي انجام يوگا به تمركز شديد حواس نياز است با اين وجود فوايد بالقوه اين ورزش كاملا كشف نشده است. ورزش يوگا شامل يك جلسه ۲۰ دقيقه اي وضعيت هاي نشسته، ايستاده و خوابيده به پشت است كه شامل انقباض ايزومتريك و تمدد اعصاب از گروه هاي عضلاني مختلف و تنظيم تنفس مي شود. هر جلسه يوگا با يك وضعيت مراقبه و تنفس عميق به پايان مي رسد.
افراد شركت كننده همچنين يك جلسه ورزشي ايروبيك را كه شامل راه رفتن و تند راه رفتن بر روي يك تردميل براي ۲۰ دقيقه مي شد، انجام دادند. محققان گفتند: نتيجه اين مطالعه نشان داد كه افراد مورد مطالعه بعد از انجام يوگا، زمان واكنش آنها و دقتشان نسبت به كارهاي شناختي بهبود يافته بود. بر اساس اين گزارش، بعد ازانجام ورزش هوازي ايروبيك پيشرفت هاي قابل ملاحظه اي در عملكرد حافظه اي افراد مشاهده نشد. يافته هاي اين مطالعه در مجله Physical Activity and Health منتشر شده است.
محققان دانشگاه براون واقع در رود آيلند آمريكا، موفق به ساخت ابزاري براي تحليل گريه نوزادان شده اند . اين ابزارسلامتي و رشد نوزادان را به طور لحظه اي كنترل مي كند. اين ابزارنسبت به امواج صوتي گريه كودكان حساس است و والدين و پزشكان را از فرآيند سلامتي و رشد نوزادان آگاه مي كند زيرابرخي از فركانس هاي گريه نوزادان توسط گوش انسان شنيده نمي شود و تحليل آن به عهده اين دستگاه است. برخي از نوزادان همراه با يك اختلال عصبي مادرزادي متولد مي شوند؛ دلايل متفاوتي براي اين اختلال وجود دارد ولي به غير از موارد مادرزادي، عوارض دوران بارداري و تولد زودهنگام از مهمترين عوامل اين اختلال محسوب مي شود.
شناسايي اين اختلال در سال هاي اوليه زندگي به هيچ عنوان امكان پذير نيست ولي اين دستگاه به راحتي اختلالات عصبي را نشان مي دهد. علاوه بر اختلالات عصبي، اين دستگاه قادر به تشخيص انواع اختلالات رفتاري نيز هست. همچنين ۸۰ پارامتر ديگراز قبيل حجم صوت گريه كودكان نيز توسط اين دستگاه آناليز مي شود. يكي ديگر از كاربردهاي اين دستگاه، تحليل اولين نشانه هاي سندرم دان در نوزادان است. محققان بر اين باورند كه تمام اطلاعات لازم براي كنترل سلامتي و رشد نوزادان در گريه آنان نهفته است. درحال حاضر نمونه هايي از اين دستگاه فقط درتعدادي از بيمارستان ها موجود است. مراحل اوليه تست اين دستگاه با موفقيت انجام شده است.
پژوهشگران در بخش عصبشناسي دانشگاه «استنفورد» ميگويند واکسن جديدي را کشف کردهاند که ميتواند بخشي از مشکلات افراد مبتلا به بيماري ديابت نوع يک را برطرف کند. تحقيقات اوليه نشان داده که استفاده از اين واکسن نميتواند نياز بيماران را به تزريق انسولين مورد نياز برطرف کند ولي توليد انسولين را در بدن افراد افزايش ميدهد و از اين طريق از بروز پيچيدهترين و دردناکترين عوارض اين بيماري جلوگيري خواهد کرد. به نوشته وب سايت «هلث ري» اين دارو برخلاف واکسنهاي معمول در درمان بيماريهايي مثل فلج اطفال و يا آنفولانزا که فعاليت بخش ايمني بدن را تشديد ميکنند، بخشي از واکنشهاي سيستم ايمني بدن را کاهش ميدهد. پژوهشگران در تحقيقات خود توانستهاند بخش مشخصي از سيستم ايمني بدن را شناسايي کنند که مربوط به بيماري ديابت نوع يک است. دکتر «لارنس اسينمن» از مسوولان اين تحقيقات ميگويد: «ما بدون اينکه به ساير بخشهاي ايمني بدن صدمه بزنيم توانستيم سلولهاي ياغي و مزاحمي را که به بخش توليد انسولين در بدن حمله ميکنند از بين ببريم. وقتي حملات اين سلولها کاهش يابد بدن ميتواند براي مقابله با ديابت انسولين بيشتري توليد کند.» اين واکسن طوري ساخته شده که بخشي از دي ان اي سيستم دفاعي بدن را تغيير ميدهد و مانع از ارسال پيامهايي ميشود که سلولهاي توليد انسولين را نابود ميکنند.
پژوهشگران اين تحقيقات را طي پنج سال گذشته در مورد هشتاد داوطلب مبتلا به بيماري ديابت نوع يک انجام دادهاند. سنجش ميزان توليد انسولين در بدن کار بسيار دشواري است و به همين خاطر پژوهشگران در مورد اين داوطلبان ميزان ماده ديگري را به نام C-peptide اندازهگيري کردند. نتايج تحقيقات نشان داد که تحت تاثير استفاده از اين واکسن ميزان اين ماده در بدن داوطلبان رو به افزايش گذاشت که ميتواند نشانهاي از افزايش توليد انسولين تلقي شود. در عينحال پژوهشگران تقريبا مطمئن هستند که افزايش ماده C-peptide در بدن بيماران بخشي از دشوارترين عوارض بيماري ديابت را مثل نارسايي در چشم، مشکل کليهها و نارساييهاي قلبي کاهش مي دهد. دکتر اسينمن مسوول اين تحقيقات ميگويد که طي سال آينده دور بعدي تحقيقات باليني در مورد اين واکسن انجام خواهد شد. ساير کارشناسان بيماري ديابت هشدار ميدهند که واکنش سيستم دفاعي بدن به بيماري ديابت نوع يک بسيار پيچيده و ناشناخته است، بنابراين هنوز براي اميدوار شدن به اين واکسن بسيار زود است. در عين حال به دليل تاثيرگذاري اين واکسن روي دي ان اي سيستم دفاعي بدن بايد آزمايشهاي بيشتر و دقيقتري در مورد آن انجام شود تا از سلامت آن مطمئن شويم.
پزشکان بيمارستان دانشگاه شهر رگنسبورگ آلمان، روشي جديد براي درمان سرطان کشف کردهاند. آنها با شوک الکتريکي حاوي ولتاژ بالا ميتوانند سلولهاي سرطاني را از بين ببرند، به گونهاي که بافتهاي کناري سالم بمانند. جراحان بيمارستان دانشگاهي شهر رگنسبورگ براي از بين بردن سلولهاي سرطاني از روشي جديد بهرهبرداري ميکنند. آنها براي اين کار از سوزنهاي بسيار کوچک و نازک اما داغ استفاده ميکنند. در هنگام عمل جراحي پزشکان اين سوزنها را که قطر تنها چند ميليمتري دارند به بدن بيمار فرو ميکنند. در کنار اين جراحان نيز يک دستگاه سونوگرافي قرار دارد تا اينکه آنها بتوانند دقيقا مشاهده کنند که سوزن را به کجاي بدن بيمار وارد ميکنند. زماني که جراح سوزن را براي مثال وارد توموري ميکند، اين سوزن به مدت کوتاه در ميان آن سلولهاي سرطاني داغ ميشود و آنها را از بين ميبرد. اما اين روش مشکلاتي نيز دارد. کريستيان اشتروزينسکي، يکي از مديران اين پروژه در اينباره ميگويد: «ما در برخي موارد در اين روش با دشواري مواجه ميشويم. براي مثال زماني که اين سلولها در کنار رگهاي خوني يا عضوهاي مهم بدن همچون معده قرار گرفته باشند». به گفتهي او در چنين مواردي، داغي سوزن نهتنها سلولهاي سرطاني را از بين ميبرد، بلکه سلولهاي سالمي را که در کنار آنها هستند نيز نابود ميکند. اما اين جراحان روش بهتر و تازهتري براي درمان سرطان يافتهاند. آنها به جاي اينکه از گرما استفاده کنند، از انرژي برق بهره ميگيرند. هنگامي که سوزن وارد بدن بيمار ميشود، آنها از طريق اين سوزنها، شوکهاي الکتريکي با ولتاژ بالا به سلولهاي سرطاني وارد کرده و بدين وسيله آنها را مورد ضربات الکتريکي قرار ميدهند. کريستيان اشتروزينسکي ميگويد: «با اين روش سلولهاي سرطاني نخست شکافته و پس از آن از طريق بدن بيمار دفع ميشوند.» به گفته اين پزشکان، سلولهاي سرطاني حاوي آب زيادي هستند و به همين خاطر به شوک الکتريکي واکنش بزرگي نشان ميدهند. کريستيان اشتروزينسکي اين روش را بر ۳۵ بيمار که داراي سرطان کبد بودند آزمايش کرده و به نتايج خوب و مناسبي رسيده است.
تحقيق اخير محققان دانشگاه تنسي، در ناكسويل آمريكا نشان مي دهد كه استفاده مكرر از صابون هاي ضدباكتري در نوزان بسيار مضر است. صابون هاي ضدباكتري داراي مواد شيميايي هستند كه به نوزادان آسيب وارد مي كند. اين مطالعه كه بر روي موشها انجام شده نشان مي دهد كه عمر موشهاي تازه متولدشده اي كه در مقابل اين تركيبات قرار مي گيرند كمتر از سايرين است.
در اين صابون ها تركيباتي به نام Triclocarban وجود دارد كه براي ازبين بردن باكتري ها مورد استفاده قرار مي گيرد. اين تركيبات معمولا اندام تناسلي نوزادان را هدف قرار ميدهند و به آنان آسيب وارد مي كنند. محققان در نتايج اين بررسيها گفتهاند كه به هيچ وجه استفاده از صابون هاي ضدباكتري را منع نميكنند و حتي استفاده از آنها را در مكان هايي مانند بيمارستان، كه امكان عفونت بيشتر وجود دارد توصيه ميكنند؛ ولي با توجه به سيستم دفاعي ضعيف نوزادان و حساسيت زياد پوست آنان، استفاده مكرر از اين صابون ها براي آنان توصيه نميشود. در اين ميان مواد شويندهاي كه تركيبات شييمايي قوي در آنان حداقل است براي نوزادان توصيه شده است. در بزرگسالان نيز اين تركيبات شيميايي توسط پوست جذب مي شوند؛ بنابراين به مادران باردار توصيه شده است كه مصرف انواع مواد شوينده را به حداقل كاهش دهند. نتايج اين آزمايش در نود و پنجمين نشست سالانه غدد درون ريز و متابوليسم سانفرانسيسكو اعلام عمومي شده است.
محققان دانشگاه علوم پزشكي استراليا، علت بروز سندروم خستگي مزمن را شناسايي كردند. بر اساس تحقيقات آنان، ضعف غدد فوق كليوي مهمترين عامل بروز خستگي مفرط است. محققان استراليايي دريافتند اختلال در عملكرد غدد فوق كليوي منجر به بروز سندرم خستگي مزمن ميشود. سندرم خستگي مزمن يكي از متداولترين بيماريهاي جوامع امروزي بشر است. اين سندرم معمولا داراي عوارضي همچون سردرد، تب، درد عضلاني، اختلال عصبي، افزايش وزن، گلودرد، درد مفاصل و البته خستگي است.
ممكن است اين سندروم به دلايل مختلفي بروز كند، اما مهمترين عامل عفونتهاي ويروسي است. اغلب متخصصان معتقدند كه بروز اين سندروم با ضعف سيستم ايمني بدن داراي ارتباط مستقيم است.
در تحقيقي كه توسط دانشگاه علوم پزشكي استراليا انجام پذيرفت، مشخص شد ضعف عملكرد غدد فوق كليوي يكي از علل اصلي بروز خستگي مزمن است. اين غدد وظيفه تنظيم قندخون، توليد هورمون آدرنالين و كورتيزول را بر عهده دارند و امكان عكسالعمل سريع در شرايط استرس زا را براي ما فراهم ميكنند.
در اين تحقيق كه با شركت ۱۰۰ داوطلب انجام گرفت، رژيم غذايي و علائم جسمي ۱۰۰ زن و مرد مبتلا به اختلال عملكرد غدد فوقكليوي مورد بررسي قرار گرفت و از تحليل نتايج به دست آمده مشخص شد كه اين بيماران تمام علائم سندروم خستگي مزمن را دارند، سپس مقدار مشخصي هورمون آدرنالين به بدن داوطلبان تزريق و در بازههاي زماني مشخص وضعيت هوشياري و ميزان علائم سندروم در آنها مورد بررسي قرار گرفت. در پايان آزمايش مشخص شد كه با تزريق هورمون آدرنالين، علائم سندروم خستگي مزمن تا حد چشمگيري كاهش مييابد. همچنين محققان با بررسي نحوه تغذيه اين افراد دريافتند كه موضوع كليدي براي اجتناب از سندروم خستگي مزمن، تنظيم قند خون است كه با رعايت رژيم غذايي مناسب تامين ميشود. بهرهمندي از يك رژيم غذايي كامل شامل غلات سبوسدار، ميوه، گوشت قرمز بدون چربي، مرغ، ماهي، تخممرغ، لبنيات، سبزيجات و روغن زيتون ميتواند علائم اين سندروم را به حداقل برساند.
محققان انگلیسی اسکالپل هوشمندی توسعه دادهاند که از قابلیت بو کشیدن تومورهای سرطانی برخوردار بوده و میتواند انقلابی در اعمال جراحی تشخیصی سرطان بوجود آورد. در حال حاضر جراحان برای برداشتن بافت سرطانی از اسکن های تهیه شده قبل از جراحی استفاده میکنند؛ همچنین روش نمونه برداری در حین عمل برای تعیین بافت سالم از سرطانی صورت میگیرد، اما تمام این روشها زمانبر و نسبتا پر هزینه هستند که نتایج کاملا دقیقی را نیز ارائه نمیکنند. سالانه 300 هزار مورد ابتلا به سرطان در انگلیس تشخیص داده میشود که منجر به انجام اعمال جراحی شده، اما بهترین جراحان نیز نمی توانند نسبت به برداشتن کامل تومور سرطانی اطمینان داشته باشند و در این شرایط بیمار به عمل های تکمیلی بعدی نیاز خواهد داشت.
اسکالپل (scalpel) وسیلهای بسیار تیز و برنده است که جراحان برای ایجاد برش بر روی بافتهای بدن از آن استفاده میکنند. اسکالپل هوشمند iKnife قادر به تمایز قائل شدن بین بافتهای سالم از تومورهای سرطانی است که میتواند عملهای جراحی برای برداشتن تودههای سرطانی را با تحول چشمگیری مواجه سازد. دکتر «زولتان تاکاتس» از پزشکان کالج سلطنتی لندن و مخترع اسکالپل هوشمند تأکید میکند: با استفاده از iKnife بیماران تحت آزمایشات نمونهبرداری کمتری قرار گرفته و شانس بیشتری برای نجات خواهند داشت؛ امکان تشخیص لحظهای نوع یک بافت مشکوک و آگاهی از سرطانی بودن آن، کمک شایانی به روند معالجه و بهبود بیماران میکند.
این چاقوی جراحی ترکیبی از دو ابزار است که به جراح برای برش دادن و نفوذ بداخل بافت کمک میکند؛ قطعه اول یک اسکالپل الکتریکی است که برای برش دادن بافت مورد استفاده قرار میگیرد و در هنگام برش، دودی تولید میکند که میتواند برای تشخیص سرطانی بودن بافت مورد استفاده قرار بگیرد. به گفته دکتر «تاکاتس»، این دود ارزشمند حاوی اطلاعات مهمی در خصوص گوشت سوخته شده است. در قطعه دوم از یک لوله برای جمعآوری دود و هدایت آن به طیف سنج جرمی استفاده شده است؛ با تجزیه و تحلیل این دود و مقایسه ساختار شیمیایی آن با ساختار تومورهای سرطانی شناخته شده، جراح براحتی می تواند سرطانی بودن بافت را تشخیص دهد.
این اسکالپل نتیجه لحظهای در اختیار جراح قرار میدهد که از صحت و دقت کم نظیری برخلاف روش های متداول برخوردار است؛ همین عامل باعث کاهش پتانسیل میزان عود تومور و نجات تعداد بیشتری از مبتلایان به سرطان خواهد شد. نتایج در کمتر از یک ثانیه بر روی صفحه نمایشگر متصل به اسکالپل هوشمند iKnife نمایش داده میشود. عملکرد این چاقوی هوشمند در هنگام عمل جراحی بر روی 91 بیمار مبتلا به سرطان مورد آزمایش قرار گرفت که حاکی از توانایی 100 درصدی در تشخیص تومورهای سرطان است؛ نتایج این تحقیق در مجله Science Translational Medicine منتشر شده است. در حال حاضر از اسکالپل هوشمند iKnife در سه بیمارستان شهر لندن به عنوان بخشی از یک مطالعه گسترده استفاده میشود و در صورت موفقیت آمیز بودن عملکرد آن، تا سه سال آینده در اختیار جراحان قرار خواهد گرفت.
محققان آمریکایی موفق به کشف ارتباط بین دو آنزیم مغز و سطوح غیر طبیعی ترس و اضطراب در موشها شدهاند که میتواند بینش جدید در خصوص اختلالات رشدی مرتبط با طیف اوتیسم ارائه کند. مطالعه قبلی ارتباط بین کمبود این آنزیم در انسان و ناتوانی رشد در طیف اوتیسم را نشان داده بود. عصبشناسان و متخصصان زیست مولکولی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در تحقیقات اخیر خود موشهای فاقد آنزیمهای مونوآمینو اکسیداز B و A که در کدهای ژنتیکی انسان و موش در کنار یکدیگر هستند را مورد بررسی قرار دادند.
این تحقیق نشان میدهد، فقدان این پروتئینهای خاص مغزی رابطه مستقیمی با سطوح غیرطبیعی ترس دارد. دکتر «ژان شیه» از محققان مدرسه پزشکی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی تأکید میکند: موشهای فاقد آنزیم MAO A/B مدل مناسبی برای توسعه مداخلات پزشکی برای درمان اختلالات عصبی محسوب میشوند. شدت تغییرات در موشهای فاقد MAO A/B در مقایسه با موشهای فاقد MAO A از این ایده پشتیبانی میکند که ویژگیهای شبه اوتیسمی احتمالا با مقدار سطوح مونو آمین به خصوص در مراحل اولیه رشد و نمو در ارتباط است. نتایج این یافته در مجله Proceedings of the National Academy of Sciences منتشر شده است.
دانشمندان آمریکایی مدعیاند شیوهای را برای خاموشکردن کروموزوم اضافی که موجب بروز سندروم داون میشود، یافتهاند. محققان مدرسه پزشکی دانشگاه ماساچوست موفق شدهاند در آزمایشگاه از بروز این شرایط در سلولهای انسانی جلوگیری کنند. آنها معتقدند که این موفقیت سرانجام به درمان سندروم داون خواهد انجامید. پیشتر از ژندرمانی برای درمان مشکلات پزشکی ناشی از وجود نقص ژنتیکی استفاده شده، اما این نخستین باری است که ساکتکردن اثر یک کروموزوم کامل ممکن شده است.
تیمی از دانشمندان دانشگاه ماساچوست ژنی موسوم به XIST را به سلولهای بنیادی رشد داده شده در آزمایشگاه که مبتلا به سندروم داون بودند، افزودند. این ژن در رشد طبیعی سلول مهم است زیرا یکی از دو کروموزوم X را که در رحم زنان وجود دارد، خاموش میکند. محققان دریافتند که میتوان از این ژن برای خاموشکردن کپی اضافی کروموزوم 21 عامل سندروم داون استفاده کرد. به گفته دکتر جین لارنس، این موفقیت علاوه بر استفاده از اساس سلولی برای درمان سندروم داون، امکان استفاده از یک ژن منفرد را برای تصحیحکردن بیان بیش از اندازه یک کروموزم کامل فراهم کرده و ژندرمانی برای سندروم داون را به واقعیت نزدیکتر میکند.
سندروم داون شرایطی ژنتیکی است که موجب بروز ناتوانیهای یادگیری و طیفی از مشخصههای جسمانی میشود. افراد مبتلا به این سندروم اغلب کوتاهتر از حد متوسط هستند و دارای چشمهای به سمت بالا و گوشهایی کوچک هستند. همچنین امکان ابتلای آنها به نارساییهای قلبی، مشکلات تیروئیدی، عفونتها، اختلالات خونی و شروع زودهنگام بیماری آلزایمر زیاد است. سندروم داون یکی از شایعترین عوامل ژنتیکی در بروز ناتواناییهایی یادگیری بوده و حدود 750 نوزاد مبتلا به این شرایط هر سال در انگلیس متولد میشوند.
محققان «مرکز تنظیم ژنومی» (CRG) در بارسلونا موفق به احیای شبکیه چشم با استفاده از بازبرنامهریزی عصبی شدند. هماکنون خطوط تحقیقاتی مختلفی برای بررسی امکان احیای بافت از طریق بازبرنامهیزی سلولی وجود دارند که یکی از مکانیسمهای مورد مطالعه، بازبرنامهریزی از طریق همجوشی سلولی است. پیا کازما، رییس گروه احیا و بازبرنامهریزی مرکز تنظیم ژنومی و تیم علمیاش از روش همجوشی سلولی برای بازبرنامهریزی عصبهای شبکیه استفاده کردند. این مکانیسم شامل وارد کردن سلولهای بنیادی مغز استخوان به درون شبکیه آسیبدیده است.
سلولهای غیرقابلتمایز جدید با نورونهای شبکیه همجوشی داشته و قابلیت احیای بافت را به دست میآورند. این نخستین بار است که دانشمندان موفق به احیای شبکیه و بازبرنامهزیزی نورونهای آن از طریق همجوشی هستهیی داخل بدن شدهاند. محققان حاضر در این پروژه یک گذرگاه سیگنالدهنده را شناسایی کردهاند که هنگام فعالشدن به نورونها امکان بازبرنامهیزیشدن از طریق همجوشی با سلولهای مغز استخوان را میدهد.
این کشف نه تنها به دلیل کاربردهای پزشکی ممکن برای احیای شبکیه بلکه به دلیل احیای احتمالی دیگر بافتهای عصبی از اهمیت فراوانی برخوردار است. مطالعه جدید نشان میدهد که احیای بافتهای عصبی از طریق همجوشی سلولی در پستانداران ممکن است و همچنین این تکنیک نوین را به عنوان مکانیسمی بالقوه برای احیای بافت عصبی پیچیدهتر توصیف میکند. جزئیات این مطالعه در Cell Reports منتشر شد.
خواب ناكافي ريتم طبيعي بدن را بر هم مي زند و اين باعث مي شود توانايي مغز براي يادگيري اطلاعات تازه كاهش يابد. نتيجه تحقيق گستردهاي كه در انگليس بر روي ۱۱ هزار كودك انجام شده نشان ميدهد كودكاني كه دير (بعد از ۹ شب) و در ساعتهاي متغير ميخوابند در خواندن و حساب كردن از بچههايي كه سر وقت و به اندازه كافي ميخوابند عقبتر هستند. در اين تحقيق پژوهشگران اطلاعاتي را درباره كودكان، سه، پنج و هفت ساله جمع آوري كردند تا متوجه شوند آيا يادگيري آنها ربطي به عادت خوابيدن آنها دارد يا نه.
اين تحقيق نشان داد نامنظم بودن ساعت خواب در كودكان سه ساله بيشتر از سنين ديگر است و در هفت سالگي نيمي از كودكان سر وقت مي خوابند، يعني بين هفت و نيم تا هشت شب. علاوه بر اين، تاثير بدخوابي و كمخوابي در دختر بچهها بيشتر از پسربچه ها است و به مرور زمان هم افزايش پيدا مي كند. استاد دانشگاه كالج لندن كه اين پژوهش زير نظر او انجام شده، بي نظمي در خواب نشانه آشفتگي زندگي خانواده است و به نظر ميرسد كه تاثير منفي در رشد مهارتهاي شناختي كودكان بيشتر محصول اين بينظمي در زندگي خانواده است تا اختلال خواب.
به گفته محققان، كودكان خانواده هاي محروم يا دچار مشكلات خانوادگي بيشتر مبتلا به بينظمي در خواب شب هستند. در اين خانوادهها والدين كمتر ممكن است قبل از خواب براي كودكانشان كتاب بخوانند؛ اين كودكان بيشتر تلويزيون نگاه مي كنند و معمولا پاي تلويزيون ميخوابند. به گفته پروفسور ساكر، نتيجه تحقيق نشان مي دهد كه عادت دادن بچهها به خواب مناسب از ابتداي كودكي بهترين گزينه است، اما هيچوقت براي شروع دير نيست. پژوهشگران ميگويند هيچ نشانهاي از اينكه خوابيدن زودتر از هفت و نيم شب در توانايي مغز كودكان تاثير مثبت بگذارد، وجود ندارد.
دكتر رابرت اسكات-جاپ استاد كالج سلطنتي بيماريها و سلامت كودكان، درباره اين تحقيق ميگويد: در نگاه اول به نظر ميرسد كه خواب كمتر باعث كم شدن هوش كودكان ميشود. اما عوامل اجتماعي و زيستي كه در رشد مغز كودكان تاثير مي گذارند ارتباطي بسيار پيچيده با يكديگر دارند؛ با اين حال به نظر من، تمام كودكان براي اينكه بهترين عملكرد را در مدرسه داشته باشند، صرف نظر از زمينه خانوادگي، بايد شبها خوب بخوابند. به گفته متخصصان حدود ده ساعت خواب شبانه براي كودكان زير هفت سال ضروري است.
سوئدیها ماشینی ابداع کردهاند که رطوبت لباسهای حاوی عرق را به آب آشامیدنی تبدیل میکند. این ابزار که توسط آندریاس هامر راحی شده، لباس را برای برطرفکردن عرق گرما داده و سپس بخار حاصل را از خلال یک غشای ویژه عبور میدهد. این غشا به مولکولهای آب امکان عبور از خلال آن را میدهند. از زمان عرضه این سیستم در روز دوشنبه، بیش از هزار نفر در گوتنبرگ از آن برای آشامیدن آب استفاده کردهاند. گفته میشود، مایع تولیدشده توسط این سامانه تمیزتر از آب آشامیدنی حاصل از شیر آب است. این ابداع برای بخش خیریه کودکان متعلق به یونیسف طراحی شده است زیرا 780 میلیون کودک در جهان از فقدان آب آشامیدنی پاکیزه رنج میبرند.
سامانه ارائهشده از تکنیکی به نام تقطیر غشایی استفاده میکند که امکان عبور بخار را فراهم کرده اما باکتریها، نمک، فیبرهای لباس و دیگر مواد را فیلتر میکند. میزان آبتولید شده به میزان عرقکردن فرد بستگی دارد، اما یک تیشرت نوعی معمولا 10 میلیلیتر آب تولید میکند. کیت ساختهشده در Gothia Cup، بزرگترین تورنمنت بینالمللی فوتبال جوانان، به نمایش گذاشته شده است. قرار است فوتبالیستها با این دستگاه پس از پایان بازی از لباسهای عرق کرده خود آب آشامیدنی بگیرند.
پزشکان مزايا و خطرات استفاده از سيتي اسکن را در جهت تشخيص سرطان ريه سنجيدهاند و اکنون اطلاعات بيشتري در اختيار دارند تا در تصميمگيريها به آنها کمک کند. يک آناليز جديد در ايالات متحده حاکي از آن است که کاربرد سيتي اسکن با دوز کم بهطور معنيداري بيشتر از X-rays قفسه سينه تومورهاي ريه را مشخص ميکند. البته در سال 2010 نيز اين نتايج به نوعي منتشر شدند، اما پزشکان همواره معايب تابش اشعه را در نظر گرفته و به آن عمل نميکردند، در حالي که ثابت شده سيتي اسکن با دوز کم ميتواند جانهاي زيادي را نجات دهد. در واقع با تشخيص زودهنگام تومورها در مراحل اوليه امکان درمان آنها وجود دارد و اين امر با کمک سيتي اسکن قابل انجام است. در اين ميان يک سوال باقي است: چه افرادي بايد تحت غربالگري قرا گيرند. در اين مطالعه که با حضور 53 هزار فرد سيگاري بين سنين 55 تا 74 سال انجام شد، بهطور تصادفي تحت سيتي اسکن يا X-rays قفسه سينه سالانه به مدت 3 سال قرار گرفتند. اين مطالعه از سال 2002 آغاز شد. تا سال 2010، ميزان مرگ ميان افرادي که سيتي اسکن شده بودند، 20 درصد کمتر گزارش شد. در واقع سيتي اسکن نشانههاي بالقوه سرطان را ميان 27 درصد از افراد اسکن شده نشان داد، در حاليکه X-rays قفسه سينه توانسته بود نشانهها را ميان 9 درصد افراد بيابد. لازم به ذکر است که اغلب نقاط مشکوک و ندولها سرطاني نبودند. پس از پيگيري بيماران، سرطان ريه در 1/1 درصد از افراد گروه سيتي اسکن و 7/0 درصد از افراد گروه X-rayتشخيص داده شد. سيتي اسکن اين قابليت را داشت که به احتمال بيشتري سرطان ريه را در مراحل اوليه و قابل درمان مشخص کند: مرحله 1 سرطان در 158 بيمار سيتي اسکن شده و 70 بيمار X-ray شده کشف شد. در هرصورت بايد قبول کرد که اين روش غربالگري روشي هزينهبر است. از سوي ديگر تصور ميشود حدود 1 درصد از سرطانها توسط رادياسيون در پزشکي ايجاد ميشوند. بنابراين بيماران نيز خود بايد آگاهانه و با اطلاع کامل از مزايا و معايب اشعه سيتي اسکن روش غربالگري را انتخاب کنند. البته بايد به آنها يادآور شد که ترک سيگار همچنان مهمترين کار براي عدم ابتلا به سرطان است و تصور نکنند که غربالگري با سيتي اسکن معجزه ميکند. در همين رابطه مطالعه اوليهاي نيز که نتايج آن در نشست انجمن توراسيک آمريکا در فيلادلفيا ارايه شد حاکي از آن است که در گروه کوچکي از افراد سيگاري، 6 درصد آنها که تحت سيتي اسکن قرار گرفتند، سرطان ريه داشتند. نتايج ذکر شده در New England Journal of Medicine به چاپ رسيده است.
به لطف گروه محققان UC Irvine، غربالگري زودهنگام سرطان پروستات در مردان ميتواند به آساني تستهاي خانگي بارداري در منزل قابل انجام باشد. پس از يک دهه کار مداوم، شيميدانهاي UC Irvine راهي را براي نشان دادن دقيق مارکرهاي قابل استفاده براي تشخيص سرطان پروستات در ادرار ابداع کردند. بدين معنا که بيماري ميتواند خيلي سريعتر قابل تشخيص باشد و اين امر نيز با دقت زياد و هزينهاي به مراتب کمتر قابل انجام است. تکنولوژي مشابهي نيز ميتواند براي سرطانهاي مثانه و مالتيپل ميلوما به کار رود، زيرا آنها هم مارکرهاي قابل رديابي در ادرار دارند. محقق مسوول اين مطالعه اظهار ميدارد: «هدف ما وسيلهاي است که در اندازه تستهاي بارداري خانگي بوده و با قيمتي حدود 10 دلار در اختيار مصرف کنندگان قرار گيرد. همچنين بتوان اين وسيله را در داروخانهها و سوپرمارکتها به راحتي تهيه کرد و در خانه مورد استفاده قرار داد. به نظر ميرسد ما در آستانه دستيابي به موفقيت بسيار مهم در دوره جديدي از مديريت سلامت شخصي هستيم.» گزارش مشابهي نتيجهگيري کرده که آنتيژن اختصاصي پروستات (PSA) بيشتر از آنکه مفيد باشد، ضرررسان است، هرچند هنوز بهعنوان مهمترين مارکر در تشخيص سرطان پروستات عودکننده شناخته ميشود. در اين وسيله جديد، محققان از بيومارکر متفاوتي به نام PSMA بهره گرفتهاند و در تلاشند تا مارکرهاي ديگري را نيز مورد بررسي قرار دهند تا مشخص شود که ايا سرطان بهطور تهاجمي رشد ميکند يا خير. در اين وسيله ترکيبي از مواد شيميايي دردسترس قابل خواندن و سنسورهاي الکترونيکي منحصر بهفرد استفاده شده تا روند غربالگري قابل انجام باشد.
تکنولوژي جديدي در دانشگاه کاليفرنيا ابداع شده که با استفاده از سيگنالهاي بيسيم و در زمان واقعي امکان تشخيص غيرتهاجمي تورم يا خونريزي مغزي را امکانپذير ميسازد. اين وسيله دادههاي گرفته شده از امواج الکترومگنتيک کم انرژي را آناليز ميکند؛ درست مشابه سيگنالهايي که در موبايل و راديو استفاده ميشود. اين تکنولوژي که در نشريه PLOS ONE توصيف شده، ميتواند بهطور بالقوه يک وسيله هزينه اثربخش براي تشخيصهاي پزشکي و صدمات ترياژ در نواحياي باشد که دسترسي به مراقبتهاي پزشکي خصوصا مراکز تصويربرداري محدود و سخت باشد. محققان مدل اوليه اين دستگاه را در مقياس کوچک و روي افراد سالم و بيماران مبتلا به تروماي مغزي مورد آزمايش قرار دادند. نتايج گرفته شده از افراد سالم بهطور واضحي از صدمات مغزي قابل افتراق بود. همچنين نتايج ميان تورم و خونريزي مغزي نيز با هم متفاوت بودند. اين تکنولوژي ارزانقيمت بوده و ميتواند بهطور اقتصادي در مناطق روستاييو فقير دنيا که دسترسي به خدمات تصويربرداري ناممکن است، مورد استفاده قرار گيرد. اين وسيله ميتواند در ترکيب با تلفنهاي هوشمند براي تشخيص از راه دور استفاده شود. در اين وسيله دو کويل به وسيله کلاهمانند متصل شده و درست دور سر بيمار قرار ميگيرد. يک کويل مانند تاباننده اشعه راديويي و ديگري مانند گيرنده عمل ميکنند. سيگنالهاي الکترومگنتيک از طريق مغز از پخش کننده سيگنالها به گيرنده ميرسد.
با پيشرفت تکنولوژي، آرزوها ديگر در حد آرزو باقي نميمانند و بسياري از آنها به ايدهها و سپس طرحهاي کاربردي تبديل ميشوند. يکي از اين طرحها که حالا به مرحله تجاري رسيده، تبديل موبايل يا تبلت به ميکروسکوپ قابل حمل است. تا به حال شرکتهاي مختلفي لنزهاي ويژه دوربين تلفنهاي هوشمند و حتي چند ميکروسکوپ را به بازار ارايه کردهاند. اما به نظر ميرسد که اين ميکروسکوپ تازه نسبت به مدلهاي قبلي تواناييهاي بيشتري دارد. شرکت تکنولوژي هاي بودلين، ميکروسکوپ ويژهاي را ساخته که با تمام گجتهاي قابل حمل اپل سازگار است. اين ميکروسکوپ داراي زبانههاي قابل تنظيمي است که ميتوانيد با استفاده از آنها، لنز را دقيقا سرجاي خودش روي آيپد (ميني يا فول سايز)، آيپاد تاچ يا آيفون (4 و 5) سوار کنيد. اين وسيله که پروسکوپ ميکرو موبايل يا به اختصار پروسکوپ (ProScope) نام دارد، قدرت بزرگنمايي بين 20 تا 80 برابر را داراست. 12 لامپ LED که دورتادور لنز چيده شدهاند، روشنايي لازم (وبيشتر از آن) را براي تهيه تصاوير با کيفيت بالا فراهم ميکنند و باتري ليتيومي که داخل ProScope تعبيه شده، انرژي لازم را براي روشن ماندن اين لامپها به مدت 5 ساعت پياپي تامين ميکند. بازوهاي اين گجت، داراي پايههاي کوچکي هستند تا بتوانيد بدون استفاده از دست مجموعه پروسکوپ و آيديوايس را به کار ببريد. پروسکوپ براي تمام آيديوايسها به قيمتي حدود 150 دلار از هم اکنون قابل خريد است.
برگزار کننده: مرکز تحقیقات بیماری های گوارش و کبد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
زمان برگزاری: ۱۰ الی ۱۲ مهر ۱۳۹۲
ارسال خلاصه مقالات: ۲۰ مرداد ۱۳۹۲
مکان برگزاری: تهران، سالن نور مرکز پزشکی آیت الله طالقانی
براساس مطالعه اي گسترده رعايت توصيه هاي متعارف در مورد ورزش، رژيم غذايي، منع مصرف الكل و سيگار، باعث كاهش مرگ در اثر حمله قلبي و سكته مغزي مي شود، و اگر خواب كافي به اين تركيب افزوده شود طول عمر زياد مي شود. تحقيقات تازه حاكي است كه هفت ساعت يا بيشتر خواب شبانه به عنوان بخشي از يك زندگي سالم براي قلب مفيد است. از لحاظ نظري امكان جلوگيري يا به تاخير انداختن مرگ ناشي از حمله قلبي و سكته مغزي وجود دارد. تيم پژوهشگران در هلند موارد سكته قلبي و مغزي در بيش از ۱۴ هزار مرد و زن را براي بيش از يك دهه دنبال كرد. در پايان مطالعه حدود ۶۰۰ نفر از آنها دچار يكي از اين دو عارضه شده بودند و ۱۲۹ نفر هم درگذشته بودند.
اين مطالعه دريافت كه موارد مرگ در كساني كه هر چهار توصيه مربوط به سبك زندگي سالم را رعايت كردند كمتر بود. اين چهار توصيه شامل ورزش، تغذيه سالم، منع مصرف الكل و سيگار است. ابتلا به بيماري قلب و عروق براي اين افراد ۵۷ درصد كمتر و خطر مرگ در اثر سكته قلبي و مغزي ۶۷ درصد كمتر بود. اما وقتي خواب كافي يعني هفت ساعت يا بيشتر در شب هم رعايت مي شد اين درصدها بيشتر شد. ميزان ابتلا به بيماري قلب و عروق ۶۵ درصد كاهش يافت و ميزان خطر مرگ در اثر آنها ۸۳ درصد.
محققان مي گويند مطالعات ديگر نشان داده كه رابطه اي ميان خواب بد يا كم و بيماري قلب و عروق وجود دارد. اما اين اولين بار است كه نشان داده مي شود خواب مي تواند از خطر بيماري و مرگ بكاهد. محققان اين مطالعه گفتند كه پيام اصلي مطالعه اين است كه بايد خواب را عامل مهمي براي سلامتي بدانيم. به گفته آنها بايد مردم را به خواب كافي تشويق كرد و اين هم مثل همه عادات خوب ديگر در زندگي بايد در خانه به بچه ها آموزش داده شود.
محققان مي گويند ابتلا به سرطان ريه در ميان زنان سيگاري و غير سيگاري از لحاظ ژنتيكي تفاوت دارد به طوري كه در زنان سيگاري جهش ژنتيكي K-Ras و در زنان غير سيگاري جهش ژنتيكي EGFR موجب ابتلا به سرطان ريه مي شود. محققان دانشگاه تولوس در فرانسه در اين مطالعه خصيصه هاي باليني، پاتولوژيكي و بيولوژيكي ابتلا به سرطان ريه را در دو گروه زنان سيگاري و زناني كه هرگز سيگار نكشيده بودند، بررسي كردند. در اين مطالعه محققان ۱۴۰ زن كه ۶۳ نفر آنها هرگز سيگار نكشيده بودند و ۷۷ نفر آنها را سيگاري و يا قبلا سيگاري بودند ، مورد بررسي قرار دادند. تمامي اين ۱۴۰ نفر به آدنوكارسينوم نوعي سرطان ريه مبتلا بودند.
در اين مطالعه محققان متوجه شدند كه ابتلاي زنان به سرطان ريه از لحاظ ژنتيكي متفاوت است. به طوري كه در ۵۰.۸ درصد از زناني كه هرگز سيگار نمي كشيدند جهش ژنتيكي EGFR ديده شد كه اين ميزان در مورد زنان سيگاري ۱۰.۴ درصد بود. در عوض جهش ژنتيكي K-Ras در زنان سيگاري بسيار شايع تر و ۳۳.۸ بود .اين ميزان در زنان غير سيگاري به اندازه ۹.۵ درصد بود. محققان همچنين درصد بالاتري از گيرنده هاي استروژن را دربيماراني كه هرگز سيگار نمي كشيدند در مقايسه با زنان سيگاري مشاهده كردند. نتايج اين مطالعه بر احتمال درمان زناني كه هرگز سيگار نكشيده اند با داروهايي براي هدف قرار دادن فاكتورهاي هورموني، ناهنجاري هاي ژنتيكي و يا هر دو دلالت دارد. نتايج اين مطالعه در مجله Journal of Thoracic Oncology منتشر شده است.
نتايج تحقيقي جديد نشان ميدهد كه قدرت تصور انسان ميتواند بر دريافت حواس پنجگانه او تاثير بگذارد. محققان موسسه كارولينسكا (Karolinska) در استكهلم سوئد به تازگي پژوهشي انجام دادند كه نشان ميدهد كه يك تصوير يا يك صداي خيالي ميتوانند بر دريافتهاي واقعي حسي تاثير بگذارند. تصور انسانها از صدا يا يك فرم ميتواند بر دريافت آنها از دنياي واقعي تاثير بگذارد. اين پژوهش نشان ميدهد كه دريافتهاي حسي وهم گونه تا چه اندازه ميتوانند بر يك دريافت حسي كه از طريق يك محرك واقعي صورت گرفته، تاثير بگذارند؛ حتي اگر اين دو محرك، يعني يكي محرك واقعي و ديگري محرك تخيلي، دو حس متفاوت انسان را خطاب قرار دهند.
پژوهشگران سوئدي براي دستيابي به اين نتايج، برخي روشهاي گذشته سنتي را تغيير دادند. تاثير صداي خيالي بر تصوير ديده شده يكي از روشهايي كه اين محققان رشته اعصاب در پيش گرفتند روش Cross-bounce-illusion بود. در اين روش آنها به شركتكنندگان در آزمايش دو نقطه را نشان دادند كه از چپ و راست به سوي يكديگر حركت ميكردند. در اين آزمايش دانشمندان هنگامي كه اين دو نقطه به هم ميرسند، صدايي را پخش ميكنند. آنگاه شركت كنندگان به هنگام رسيدن اين دو نقطه به يكديگر فكر ميكنند كه آن دو با هم تصادم داشتهاند. اين آزمايش تاثير صوت پخش شده بر تصوير ديده شده را نشان ميدهد.
اما نتيجه جالب توجه آن است كه دانشمندان حتي زماني كه چنين صوتي را پخش نكردند و صرفا از شركتكنندگان خواستند كه صدايي را تنها در آن لحظه تصور كنند، نيز به اين نتيجه رسيدند. اين امر نشانگر آن است كه يك صوت تخيلي بر روي تصوير واقعي ديده شدهي افراد تاثيرگذار است. تاثير تصوير خيالي بر شنوايي در روش دوم دانشمندان از شركت كنندگان خواستند كه در اتاقي تاريك، دايره سفيد رنگي را بر روي ۴ نقطه مختلف ديوار تصور كنند. براي آنها در اين زمان، صداهايي نيز پخش ميشد. اين صدا يا از همانجايي پخش ميشد كه افراد دايره را تصور كرده بودند يا از جايي ديگر. سپس شركتكنندگان بايد پاسخ ميدادند كه صدا از كجا پخش شده است. حتي اگر صدا از جاي دايرهي تصورشده پخش نميشد، با اين همه، شركت كنندگان ميپنداشتند كه صدا از آنجا برخاسته است. اين تحقيق نشان ميدهد كه دريافت شنوايي به طرفي تمايل داشته كه دايره تجسم شده است. پژوهشگران سوئدي اميدوارند كه بتوانند از طريق نتايج اين تحقيق بيماريهاي رواني را بهتر بفهمند. براي مثال در بيماري روان گسيختگي ( اسكيزوفرني)، فرد بيمار قادر به تفكيك واقعيت از خيال نيست. نتايج كامل اين پژوهش در نشريه علمي Current Biology منتشر شده است.
فعاليتهاي بدني و ورزش ذهن را تنظيم ميكند و از شدت واكنشهاي مغز در مقابل اضطراب و تنش و تاثيرات نگراني بر عملكرد مغز، ميكاهد. اليزابت گولد سرپرست محققان در دانشگاه پرينستون آمريكا اعلام كرد اعضاي گروه تحقيقاتي وي سلولها و بخشهايي از مغز را كه در تعديل اضطراب تاثيرگذارند، مشخص كردند تا بدين ترتيب به دانشمندان در درك و درمان اختلالات ناشي از اضطراب و نگراني در انسانها، كمك كنند. بر اساس اين مطالعه، زماني كه موشي كه به طور منظم فعاليت بدني داشت در معرض عامل تنشزا ( در اين آزمايش آب سرد) قرار گرفت، فعاليت نورونها (ياختههاي عصبي) در مغز موش افزايش يافت و به از بين رفتن برانگيختگي در اسبك مغز (بخشي از مغز كه تعديل كننده اضطراب است)منجر شد. گولد گفت: درك چگونگي تعديل رفتارهاي مرتبط با اضطراب در مغز امكان كمك به بيماران مبتلا به اختلالات ناشي از اضطراب و نگراني را فراهم ميآورد و همچنين نشان ميدهد مغز چگونه خود را براي واكنش بهينه در مقابل محيط اطراف، تغيير ميدهد. نتيجه كامل اين مطالعه در مجله Neuroscience منتشر شد.
دانشمندان اسپانيايي موفق شدند سندرم بيماري سان فيليپو Sanfilippo از نوع آ را كه يك بيماري تخريب كننده عصب اطفال است، معالجه كنند. اين كشف توسط محققان مركز بيوتكنولوژي حيوانات و ژن درماني در دانشگاه بارسلونا انجام شده و روي حيوانات با موفقيت جواب داده است و محققان اين مركز به نتايج مثبت اين كشف در مورد انسانها هم بسيار اميدوار هستند. اين مداوا كه در بدن حيواناتي نظير سگ و موش با موفقيت انجام شد شامل يك جراحي است كه در آن محققان ويروس را داخل مايع مغزي - نخاعي بدن حيوان وارد مي كنند. اين ويروس كاملا بي ضرر است و سلول هاي مغز و نخاع را به طور ژنتيكي تغيير مي دهد تا آنزيم هايي را كه بيماري مانع از توليد آن در بدن مي شود، بسازد و آنها را در ساير نقاط بدن از جمله كبد گسترش دهد.
سندرم سان فيليپو از نوع آ به موكوپوليساكاريدوزيس ۳آ (Mucopolisacaridosis IIIA ) نيز معروف است و از جهش هاي ژنتيكي بر اساس آنزيم سولفاميداسا sulfamidasa شكل مي گيرد و در نابودي برخي از مواد موسوم به گليكوزآمينوگليكان glicosaminoglicanos ، موثر است. به گفته متخصصان، اگر اين مواد نابود نشوند در سلولها جمع و به بروز التهاب عصبي و اختلال در فعاليت اعضاي بدن مخصوصا مغز منجر مي شوند. كودكاني كه با اين جهش ژنتيكي متولد مي شوند، بيماري آنها از چهار سالگي تشخيص داده مي شود اما اين بيماري در آنها پيامدهايي همچون تخريب عصبي ، عقب افتادگي ذهني ، خشونت ، بيش فعالي، اختلال خواب و از دست دادن گفتار به همراه دارد. اين وضعيت موجب مي شود بيماران در زمان نوجواني به دليل عواقب وخيم بيماري، جان خود را از دست بدهند.
در حال حاضر اين بيماري در بين يك تا ۹ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر بروز مي كند. به گفته محققان اسپانيايي، درمان ژنتيكي مذكور ، اكنون اجازه مي دهد سلول هايي كه دچار بيماري شده اند، بتوانند آنزيم هاي لازم را توليد كنند. اين وضعيت، باعث مي شود انباشتگي گليكوزآمينوگليكان هاي سلول ها رفع شود و به التهاب عصبي و اختلالات در مغز و ساير اعضاي بدن پايان دهد. آزمايشها روي حيوانات نشان داد اين درمان اجازه مي دهد رفتار سلولي به حالت عادي خود باز گردد و اميد به زندگي اين افراد طولاني شود. براين اساس موشهاي بيمار به طور متوسط ۱۴ ماه زنده بودند اما پس از اين درمان همانند يك موش سالم عمر كردند.
دانشمندان براي نخستين بار موفق شدند كه از سلول هاي بنيادي پوست و خون، كبد انسان درست كنند. محققان دانشكده پزشكي دانشگاه يوكوهاما از سلول هاي بنيادي پرتوان القايي (iPS) براي توليد سه نوع مختلف سلول استفاده كردند كه به طور معمول در شكل گيري طبيعي كبد انسان در دوره جنيني كاربرد دارند. اين سلول ها شامل سلول هاي آندودرم كبد، سلول هاي بنيادي مزانشيمي و سلول هاي اندوتليال هستند.
محققان متوجه شدند كه اين سلول ها در كنار هم در محيط آزمايشگاهي شروع به رشد كردند و ساختارهاي سه بعدي موسوم به جوانه هاي كبد (liver buds) را شكل دادند كه مجموعه اي از سلول هاي كبدي با پتانسيل توسعه يك اندام كامل است. سپس محققان اين سلول ها را به موش پيوند زدند و مشاهده كردند كه جوانه هاي كبد شروع به رشد كرد و عروق خوني انساني به عروق خوني موش ميزبان متصل شد و عملكردي مانند سلول هاي بالغ كبد انسان را از خود بروز دادند. در تحقيقات بعدي از موش هاي تحت پيوند با جوانه هاي كبدي سلول هاي بنيادي پرتوان القايي (iPS) براي آزمايش داروهاي جديد، بررسي عوارض جانبي مانند سميت كبدي و مشاهده نحوه واكنش كبد انسان استفاده خواهد شد.
دكتر دوسكو اليك از محققان سلول هاي بنيادي در كينگز كالج لندن، با قدرداني از دستاورد محققان ژاپني گفت: اين روش بسيار اميدوار كننده و نشان دهنده يك گام بزرگ براي عملي شدن رشد اندام آزمايشگاهي محسوب مي شود اما هنوز ناشناخته هاي زيادي براي استفاده از اين روش در پزشكي احياء كننده وجود دارد. دانشمندان مي گويند اين موفقيت نشان مي دهد كه متخصصان در آينده مي تواند ساير بخش هاي پيوندي مورد نياز بدن را در محيط هاي آزمايشگاهي تهيه كند. جزييات اين دستاورد در مجله Nature منتشر شده است.
سازمان غذا و داروي آمريکا اخيرا دنوزوماب (denosumab)، با نام تجاري اکسجوا (Xgeva) را براي درمان تومور سلول ژاينت استخواني در بزرگسالان و برخي از نوجوانان تاييد کرده است. تومور سلول ژاينت استخواني در بزرگسالان 20 تا 40 سال ديده ميشود. در بيشتر موارد اين تومور به ساير نقاط بدن دستاندازي نميکند اما رشد آن در محل، باعث تخريب استخوان سالم خواهد شد. چنين وضعيتي به درد شديد، محدوديت دامنه حرکات و شکستگيهاي استخواني منجر خواهد شد. در موارد بسيار نادر، تومور سلول ژاينت استخواني به تومور بدخيم تبديل ميشود و ريهها را درگير ميکند.
اکسجوا، يک آنتيبادي منوکلونال است که به RANKL(يک پروتئين ضروري براي حفظ سلامت استخوان) متصل ميشود. به علاوه، RANKL در تومور سلول ژاينت استخواني مشاهده ميشود. اکسجوا در بيماراني تجويز ميشود که تومور سلول ژاينت استخواني آنها با جراحي قابل برداشت نيست يا خطر مرگومير در آنها به دنبال جراحي بالاست.
تجويز اکسجوا در نوجوانان فقط در مواردي مجاز است که رشد استخواني کامل شده باشد. اکسجوا تحت پوشش قانون داروهاي تجويزي در درمان بيماريهاي نادر تاييد شده است. اثربخشي و ايمني اکسجوا در درمان تومور سلول ژاينت استخواني در 2 مطالعه باليني با شرکت 305 بيمار بزرگسال و نوجوان مورد بررسي شده است. تومور سلول ژاينت استخواني تمام اين بيماران راجعه يا با روش جراحي غيرقابل برداشت بود يا انجام جراحي در آنها خطر بالاي مرگومير به همراه داشت. از ميان 187 بيماري که اندازه تومور آنها ثبت شده بود، اندازه تومور 47 بيمار پس از 3 ماه دريافت دارو کوچک شد.
عوارض ناخواسته دارويي گزارش شده در اين بيماران عبارت بودند از درد مفصلي، سردرد، تهوع، ضعف، دردکمر و اندامها. جديترين عوارض ثبت شده نيز نکروز استخوان فک و استئوميليت بودند. در سال 2010 ميلادي اکسجوا براي پيشگيري از شکستگيهاي استخواني در مواردي که بدخيمي متاستاز استخواني داشته است، تاييد شده بود. گسترش استخواني، يکي از جديترين عوارض بدخيميهاي پيشرفته است. ضعيف شدن استخوانها در نتيجه متاستازها ممکن است به شکستگيها و روي هم خوابيدن مهرهها بينجامد. شروع راديوتراپي و جراحي وسيع در اين گروه بيماران اجتنابناپذير است. آمارها نشان دادهاند که 3 مورد از هر 4 بيمار مبتلا به بدخيميهاي پيشرفته پروستات، ريه و پستان متاستازهاي استخواني را تجربه خواهند کرد.
يک مطالعه جديد نشان داده است دوزهاي بالاي آهن داخل وريدي در بيماران کليوي که تحت دياليز قرار ميگيرند، خطر عفونت را افزايش ميدهد اما دوزهاي پايين که با فواصل بيشتر تجويز شدهاند، تاثيري در ابتلا به عفونت ندارند. بيماران دياليزي اغلب به کمخوني مبتلا ميشوند و بايد تحت درمان با آهن وريدي قرار گيرند. آهن وريدي به رشد باکتريها کمک و سيستم ايمني بدن را تضعيف ميکند؛ درنتيجه بيماران در معرض خطر عفونت قرار ميگيرند. نتايج به دست آمده از بررسي 3 ماهه 117 هزار بيمار دياليزي نشان داد که 12 درصد از آنان در مدت زمان کم تحت درمان با دوز بالاي آهن قرار گرفتهاند (دوز بولوس)، 49درصد آنان دوزهاي پايين را در فواصل زماني طولانيتري دريافت کردهاند (دوز نگهدارنده) و 38 درصد نيز هيچ تزريق آهني نداشتهاند. تزريق دوز بولوس آهن با افزايش خطر عفونت شديد و مرگ ناشي از عفونتها همراه است.
سازمان غذا و داروي آمريکا، آزموني را براي تشخيص ژنوتيپ ويروس هپاتيت C تاييد کرده است. آزمون مذکور که براي افتراق ژنوتيپهاي 1, 1a, 1b, 2, 3, 4 و 5 ارائه شده است، نمونه پلاسماي خون يا سرم بيمار را به کار ميگيرد و نتيجه حاصل از اين آزمون پزشک را در انتخاب بهترين درمان براي بيمار ياري ميکند. ژنوتيپهاي مختلف ويروس هپاتيت c به داروهاي موجود در بازار پاسخ متفاوتي ميدهند بنابراين اطلاع از نوع هپاتيت c يک بيمار به درمان صحيحتر او کمک بزرگي خواهدکرد. به اعتقاد دکتر «آلبرتو گوتيرز»، سرپرست مرکز تجهيزات راديولوژي و ابزار تشخيصي FDA، اطلاع از نوع ويروس هپاتيت C به پزشک نشان ميدهد که چه زماني لازم است درمان را براي بيمار آغاز کند و بهترين انتخاب درماني چيست. براساس آمار مرکز پيشگيري و کنترل بيماريهاي FDA، هپاتيت C شايعترين عفونت مزمن ناقله از راه خون در ايالات متحده است که به پيوند کبد ميانجامد. هپاتيت C درمان نشده ممکن است به بدخيمي کبد، تخريب شديد کبدي و نارسايي کبد منجر شود.
سازمان غذا و داروي آمريکا قرصهاي ضدبارداري اورژانس پلان B يک مرحلهاي را براي استفاده بينياز از نسخه در زناني که در سنين باروري هستند، تاييد کرد. در اوايل ماه ميلادي جاري، درخواست شده بود که قرصهاي ضدبارداري حاوي لوونورژسترول بدون نياز به نسخه و بدون محدوديت سني در معرض فروش قرار گيرد. پلان B يک مرحلهاي، تکدوز قرص يکونيم ميليگرمي است و به عنوان روشي اورژانس براي کاهش خطر بارداري ناخواسته استفاده ميشود. پلان B يک مرحلهاي در جولاي 2009 براي استفاده بينياز از نسخه در زنان بالاي 17 سال تاييد شده بود ولي تهوع، استفراغ، دردشکمي، سردرد، گيجي و حساسيت در سينهها از عوارض گزارششده به دنبال مصرف آن بودند. اين عوارض مشابه عوارض قرصهاي ضدبارداري معمولي موجود در بازار است.
سازمان غذا و داروي آمريکا درخواست ثبت داروي جديد بلوکسيورز (Bloxiverz) با نام ژنريک نئوستيگمين متيل سولفات را به عنوان دارويي با قابليت تزريق داخل وريدي براي استفاده در اتاق جراحي با هدف معکوس کردن اثر داروهاي غيرپلاريزه بلوککننده عصبي-عضلاني پذيرفته است. بلوکسي ورز، اولين شکل نئوستيگمين مورد تاييد FDA است. نئوستيگمين متداولترين دارو براي معکوس کردن آثار داروهايي است که در بلوکهاي عصبي-عضلاني استفاده ميشوند.
برگزار کننده: انجمن جراحان پلاستیک و زیبایی ایران
زمان برگزاری: ۱ الی ۳ آبان ۱۳۹۲
ارسال خلاصه مقالات: ۳۱ شهریور ۱۳۹۲
مکان برگزاری: تهران، تالار ابن سینا دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
برگزار کننده: انجمن آترواسکلروز ایران
زمان برگزاری: ۲۶ الی ۲۹ شهریور ۱۳۹۲
مکان برگزاری: تهران مرکز همایش های رازی
استفاده از دگزامتازون وريدي، قبل از جراحي كوله سيستكتومي لاپاراسكوپيك، از بروز تهوع و استفراغ پس از عمل مي كاهد. در طي عمل جراحي كوله سيستكتومي به روش لاپاراسكوپي به علت ديستانسيون شكم در اثر پنوموپريتوان احتمال بروز تهوع و استفراغ بيشتر مي باشد و احتمال بروز آن بين 35 تا 63 درصد گزارش شده است؛ از اينرو حالت تهوع و استفراغ پس از عمل جراحي ميتواند منجر به پنوموني آسپيراسيون، دهيدراتاسيون، سوء تغذيه و باز شدن بخيه هاي جراحي، اختلالات متابوليك مانند آلكالوز متابوليك، هيپوكالميك، هيپوكلرميك و هيپوناتر مي شود كه اين موارد در نهايت باعث طولاني شدن مدت بستري و افزايش هزينه ها مي گردند.
پژوهشگران علوم پزشکی شهرکرد روي 90 نفر از بيماران كانديد جراحي كوله سيستكتومي لاپاراسكوپيك این مطالعه را انجام دادند. . بيماران به دو گروه 45 نفره تقسيم شدند كه 90 دقيقه قبل از شروع جراحي به گروه مداخله 8 ميليگرم دگزامتازون و به گروه شاهد2 سی سی نرمال سالين به صورت وريدي تزريق گرديد. مطالعه حاضر نشان داد 4 ساعت و 12 ساعت پس از جراحي بروز تهوع در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد كمتر بود و 4 ساعت پس از عمل بروز استفراغ در گروه مداخله به طور معني داري كمتر از گروه شاهد بود.
مكانسيم واقعي اثر دگزامتازون در كاهش حالت تهوع و استفراغ در بيماران ناشناخته است. برخي مكانيسمهايي ذكر شده عبارتند از: مهار مركزي يا محيطي توليد يا ترشح سروتونين، مهار مركزي سنتز پروستاگلاندين ها و تغيير در نفوذ پذيري سد خوني- مغزي نسبت به پروتئينهاي سرم. دگزامتازون فعاليت ضد التهابي شديدي دارد كه ميتواند به طور مؤثر التهاب بافت را در محل جراحي كاهش داده و ايمپالس هاي بالا رونده پاراسمپاتيك به مركز استفراغ را كاهش دهد.
محققان توصیه می کنند با توجه به عدم وجود عارضه شناخته شده به دنبال استفاده از يك دوز دگزامتازون وريدي، از آن به عنوان داروي مؤثر در كاهش احتمال بروز تهوع و استفراغ بعد از عمل كوله سيستكتومي لاپاراسكوپيك استفاده گردد.