PDF مقاله

آقاي 65 ساله با شکايت عدم کفايت نعوظ پايدار هنگام آميزش به درمانگاه مراجعه مي‌کند. در سابقه پزشکي وي پرفشاري خون کنترل شده و بيماري شريان کرونر پايدار ديده مي‌شود. وي روزانه يک بسته سيگار مي‌کشد. داروهاي مصرفي عبارتند از: آتنولول و آسپيرين با دوز پايين (81 ميلي‌گرم در روز). شاخص توده بدني وي 31 است. معاينه باليني وي يافته قابل توجهي ندارد، معاينه دستگاه تناسلي خارجي طبيعي است و ريزش مو ندارد. اين بيمار چگونه بايد ارزيابي و درمان شود؟

 مساله باليني

اختلال کارکرد نعوظ عبارت است از: عدم توانايي در شروع يا نگه‌داشتن نعوظ پنيس با کيفيت کافي که در يک آميزش ارضا‌کننده لازم است. شيوع اين وضعيت با افزايش سن، زياد مي‌شود. در يک مطالعه بزرگ مقطعي جمعيتي در مردان 49-40ساله، شيوع اختلال کارکرد نعوظ کامل يا شديد 5 و شيوع اختلال نعوظ متوسط 17 بود؛ در مردان 79-70 ساله اين ميزان به ترتيب 15 و 34 بود. شيوع جهاني اختلال نعوظ تا سال 2025، 322 ميليون نفر تخمين زده مي‌شود.اختلال کارکرد نعوظ در ابتدا يک اختلال روانزاد درنظر گرفته مي‌شد و غالبا توسط ارايه‌کنندگان خدمات سلامت  مورد غفلت قرار مي‌گرفت. اخيرا تشخيص علل مختلف فيزيولوژيک اين وضعيت و امکان درمان آن افزايش يافته است که منجر به بهبود کيفيت زندگي بيمار، اعتماد به نفس و توانايي در برقراري رابطه نزديک مي‌شود.

 

عوامل فيزيولوژيک

کارکرد جنسي فرآيندي مرکب از عوامل زيست‌شناختي و روان‌شناختي است. نعوظ حاصل ترکيب پاسخ‌هاي عضلات صاف عروق و انتقال عصبي است که با افزايش جريان خون شرياني و ارتباط بين سينوزوييدهاي  داراي پوشش اندوتليومي و سلول‌هاي عضله صاف زيرين به حداکثر مي‌رسد. اکسيد نيتريک که به وسيله نورون‌هاي پاراسمپاتيکي غيرآدرنرژيکي و غيرکولينرژيکي و سلول‌هاي اندوتليوم ساخته مي‌شود، آبشار مولکولي را تحريک مي‌کند که در نهايت منجر به شل‌شدن سلول‌هاي عضله صاف مي‌شود. اين فرآيند منجر به مسدودکردن بازگشت وريدي از طريق فشار غيرفعال بر وريدچه ‌هاي زير تونيکا و در نتيجه نعوظ مي‌شود (شکل 1). توانايي ايجاد يا نگه‌داشتن حالت نعوظ وابسته به عوامل موثر بر هر يک از اين مراحل است (شکل 2).

شکل1

شکل2

 

وضعيت‌هاي همراه با اختلال کارکرد نعوظ عبارتند از: نشانگان متابوليک، علايم دستگاه ادراري تحتاني ناشي از هيپرپلازي خوش‌خيم پروستات، بيماري قلبي– عروقي، نوروپاتي‌هاي مرکزي (مثل بيماري پارکينسون و سکته‌هاي مغزي و خونريزي‌دهنده يا ايسکميک)، استعمال دخانيات (شيوع اختلال کارکرد نعوظ در افراد سيگاري 2 برابر افراد غيرسيگاري است)، ديابت شيرين و ديگر اختلالات درون ريز شامل هيپوگناديسم و هيپرپرولاکتينمي (جدول 1). آترواسکلروز که با اختلال کارکرد اندوتليوم همراه است، همانند جاهاي ديگر بدن در گردش خون پنيس نيز ايجاد  مي‌شود: بيشتر از دو سوم بيماران دچار بيماري شريان کرونر پيش از شروع علايم کرونري، دچار اختلال کارکرد نعوظ هستند. در بيماري ديابتي، خطر اختلال کارکرد نعوظ با طول دوره بيماري و افزايش سطح هموگلوبين گليکوزيله بيشتر مي‌شود. داروها (نسخه‌اي و بدون نسخه) ممکن است اختلال کارکرد نعوظ را در 25 مرداني که براي ارزيابي مراجعه کرده‌اند، ايجاد يا تسريع کنند (جدول 2).

 جدول1

جدول2

 

راهبردها و شواهد

ارزيابي

اختلال کارکرد نعوظ مي‌تواند علامتي از يک مشکل پزشکي جدي باشد. ارزيابي بيمار بايد با گرفتن شرح حال پزشکي، جنسي و روان‌شناختي شروع شود. نکته‌اي که در شرح حال وي مورد توجه قرار مي‌گيرد عبارت است از حوادث قبلي که بتواند بر کارکرد عروقي و عصبي اثر بگذارد، از جمله تروما، جراحي يا پرتوتابي لگن. با توجه به شناخت ارتباط بين علايم دستگاه ادراري تحتاني و اختلال کارکرد نعوظ، غربالگري بيماران از نظر علايم تحريکي و انسدادي ادراري توصيه مي‌شود (به‌ عنوان مثال با نمره‌بندي بين‌المللي علايم پروستات که از صفر تا 35 درجه‌بندي مي‌شود و نمره 19-8 بيانگر علايم متوسط است). سابقه مصرف داروها (شامل داروهاي بدون نياز به نسخه) و نيز سابقه مصرف قبلي يا فعلي دخانيات، داروهاي غيرمجاز و الکل بايد بررسي شود (جدول 2). همچنين زمان شروع اختلال کارکرد نعوظ بايد تعيين شود؛ سير آرام و پيشرونده مطرح‌کننده يک علت عضوي است در حالي که شروع ناگهاني اختلال کارکرد کامل نعوظ در نبود تروما يا علل مشخص ديگر احتمالا مطرح‌کننده يک علت اجتماعي يا روان‌شناختي است.

  بايد هم از بيمار و هم از شريک جنسي وي يک شرح حال در رابطه با مسايل جنسي گرفته شود. اختلال کارکرد نعوظ بايد از ديگر مشکلات جنسي مثل انزال زودرس افتراق داده شود. عوامل ديگري که بايد مورد توجه قرار گيرد عبارتند از: آگاهي از جهت‌يابي جنسي، ميزان ناراحتي بيمار از اختلال کارکرد نعوظ، اضطراب‌ هنگام آميزش و جزيياتي در رابطه با شيوه‌هاي انجام آميزش. پرسشنامه‌هاي استاندارد شده‌اي که براي ارزيابي اختلال کارکرد نعوظ در دسترس هستند، عبارتند از: شاخص بين‌المللي کارکرد نعوظ(1) و فهرست سلامت جنسي براي مردان(2) که نسخه خلاصه شده، مورد تاييد و آسان شده آن است. براي تعيين وجود يا عدم وجود اختلال کارکرد نعوظ و براي سازگاري با تعريف موسسه ملي سلامت براي اين اختلال، 5 پرسش از فهرست دومي انتخاب شد.

در معاينه، نشانه‌‌هاي هيپوگناديسم شامل بيضه‌هاي کوچک، ژنيکوماستي و کاهش رشد موي بدن و ريش مستلزم توجه  هستند. به علاوه معايناتي که براي ارزيابي سالم بودن جريان عصبي ساکروم توصيه مي‌شوند که عبارتند از: معاينه انگشتي رکتوم و ارزيابي تون اسفنکتر مقعدي و رفلکس بولبوکاورنو (انقباض عضله بولبوکاورنو در پرينه پس از فشار بر گلنس پنيس). نبض‌هاي محيطي براي بررسي نشانه‌هاي بيماري عروقي بايد لمس شوند.

براساس راهکاري‌هاي عملي در طبابت، اندازه‌گيري سطح سرمي تستوسترون صبحگاهي در مردان دچار اختلال کارکرد نعوظ توصيه مي‌شود اگرچه بايد توجه داشت که سطح آستانه تستوسترون براي ايجاد نعوظ مشخص نيست و ممکن است به عوامل ديگر از جمله سطح هورمون لوتئينيزه‌کننده وابسته باشد. کاهش واضح سطح تستوسترون، اندازه‌گيري تستوسترون آزاد يا زيست فراهم (bioavailable) و نيز اندازه‌گيري پرولاکتين و هورمون لوتئينيزه‌کننده را ايجاب مي‌کند. اندازه‌گيري مقادير گلوکز و چربي، شمارش کامل سلول‌هاي خون و آزمون‌هاي کارکرد کليه نيز براساس اجماع صاحب نظران درخواست مي‌شود. ارزيابي‌هاي عروقي از جمله تزريق پروستاگلاندين E1 در پنيس، سونوگرافي دوپلکس، بيوتسيومتري (biothesiometry؛ اندازه‌گيري حد آستانه حس ارتعاش)‌ يا تورم شبانه پنيس به طور روتين توصيه نمي‌شود ولي هرگاه اطلاعاتي درباره وضعيت عروقي لازم باشد، استفاده از آنها مي‌تواند کمک‌کننده باشد-مثلا در انتخاب نوع درمان جراحي( جاي‌گذاري پروتز در مقابل بازسازي پنيس).

 

درمان

روش‌هاي درمان رايج براي اختلال کارکرد نعوظ عبارتند از: درمان خوراکي با مهارکننده فسفودي استراز نوع 5 (شايع‌ترين درمان مورد استفاده)، درمان تزريقي، درمان با تستوسترون، کارگذاري وسيله در پنيس و روان‌درماني. به علاوه براساس داده‌هاي محدود، درمان عوامل خطرزاي زمينه‌اي و بيماري همراه – به عنوان مثال با کمک کاهش وزن، فعاليت بدني، کاهش استرس و قطع استعمال دخانيات – ممکن است کارکرد نعوظ را بهبود بخشد. انتخاب نوع درمان بايد با توجه به علاقه و انتظار بيمار و شريک جنسي وي صورت گيرد.

 

مهارکننده‌هاي فسفودي استراز نوع 5

مهارکننده‌‌هاي فسفودي استراز نوع 5 در اختلال کارکرد نعوظ، داروي خط اول محسوب مي‌شود. اين داروها از طريق افزايش گوانوزين منوفسفات حلقوي و در نتيجه شل شدن سلول‌هاي عضله صاف، اختلال کارکرد نعوظ را بهبود مي‌بخشند (شکل 2).

کارآزمايي‌هاي تصادفي شده متعددي اثربخشي اين دسته از  داروها را نشان داده‌اند. در يک فرابررسي از 14 کارآزمايي تصادفي شده با 2283 بيمار مرد مشخص شد که درمان با سيلدنافيل (در تمامي دوزهاي آزمون شده) به طور معني‌داري نسبت بيماراني را که حداقل يک بار موفق به انجام آميزش شدند، در مقايسه با گروه دارونما افزايش داد (83 در مقابل 45). خطر نسبي در گروه دارونما 8/1 بود (فاصله اطمينان 95، 9/1‌-‌7/1). براساس يک کارآزمايي تصادفي شده ديگر درمان با سيلدنافيل (با دوز 100ميلي گرم) نسبت بيماراني را که آميزش موفق داشتند در مقايسه با گروه دارونما افزايش داد (51 در مقابل 30، P < 05/0).

  هيچ داده ‌قابل توجهي در رابطه با برتري يک نوع مهارکننده فسفودي استراز نوع 5 بر ديگري وجود ندارد. مقايسه اثربخشي انواع دارو در اين دسته محدود است زيرا بيماراني که در مطالعه تادالافيل و واردنافيل به سيلدنافيل جواب ندادند، از مطالعه خارج شدند و نيز تفاوت‌هاي فردي بيماران گسترده است از جمله عادت سيگار کشيدن، کارکرد پايه نعوظ، نژاد و سن. در يک فرابررسي از 11 کارآزمايي تصادفي شده با حضور 2102 بيمار مرد، تادالافيل (در دوزهاي 20-10 ميلي گرم) به طور معني‌داري کارکرد نعوظ را بهبود بخشيد (براساس شاخص بين‌المللي کارکرد نعوظ) و به طور معني‌داري نسبت آميزش‌هاي موفق افزايش يافت (34 با 10ميلي گرم تادالافيل، 46 با 20ميلي گرم تادالافيل و 8 با دارونما؛

p<001/0 براي همه مقايسه‌ها). بهبود مشابه اختلال کارکرد در يک فرابررسي از کارآزمايي‌ هاي تصادفي شده با واردنافيل گزارش شد (در دوزهاي 5، 10 و 20ميلي گرم).

بيماران ممکن است به چند دليل به مهارکننده فسفودي استراز نوع 5 جواب ندهند. در شکل 3 علل بالقوه شکست درمان و نيز عوارض جانبي شايع نشان داده شده است. بعضي بيماران ممکن است به علت عوارض جانبي مرتبط با گشادشدن عروق در بافت‌هايي غير از پنيس که حاوي فسفودي استراز نوع 5 هستند يا مهارشدن هومولوگ ايزوزيم‌هاي خارج از پنيس (مثل فسفودي استراز نوع 6 در شبکيه چشم)، نتوانند مهارکننده‌هاي فسفودي استراز نوع 5 را تحمل کنند. اختلال ديد که ناشي از اثرات مهارکننده‌هاي فسفودي استراز نوع 5 بر فسفودي استراز نوع 6 در شبکيه است، فقط در مصرف با سيلدنافيل گزارش شده است که البته اختلال ديد گذرا است و به نظر نمي‌رسد که از نظر باليني قابل توجه باشد. عارضه جدي‌تر که ممکن است توسط مهارکننده‌هاي فسفودي استراز نوع 5 ايجاد شود عبارت است از نوروپاتي اپتيک قدامي ايسکميک غيرشرياني؛ اگرچه داده‌هاي کمي در حمايت از اين ارتباط موجود است، اين دارو در بيماراني که سابقه  اين وضعيت را دارند از روي احتياط تجويز نمي‌شود. بيماراني که مهارکننده‌هاي فسفودي استراز نوع 5 را دريافت مي‌کنند بايد از خطر کم تغييرات حدت بينايي آگاه شوند. اگر اين تغييرات ايجاد شد، بيماران بايد به يک متخصص چشم‌پزشک ارجاع شوند. تغييرات حدت بيماري نبايد با عارضه بي‌خطر «ديد مات آبي‌رنگ» ناشي از مهار فسفودي استراز نوع 6 در شبکيه چشم که پيش از اين ذکر شد، اشتباه شود.

با توجه به همراهي شايع اختلال کارکرد نعوظ با بيماري شريان کرونر، اين احتمال وجود دارد که درمان با مهارکننده‌ فسفودي استراز نوع 5 ممکن است ايسکمي کرونر را تسريع کند. درمان اختلال کارکرد نعوظ با هر روشي، ممکن است اندکي خطر انفارکتوس ميوکارد را افزايش دهد و علت واضح آن افزايش مختصر در فعاليت بدني هنگام آميزش (4-3 معادل متابوليک) و افزايش فعاليت سمپاتيک و به دنبال آن افزايش فشارخون و ميزان ضربان قلب است. خطر مطلق انفارکتوس ميوکارد هنگام آميزش، 20 در ميليون در ساعت در بيماران مبتلا به بيماري ايسکمي قلب تخمين زده مي‌شود. با وجود اين، براي احتياط وضعيت قلبي–عروقي بيمار پيش از شروع درمان ارزيابي مي‌شود. از آنجا که استفاده از مهارکننده‌هاي فسفودي استراز نوع 5 همراه با نيترات‌ها ممکن است ايجاد کم‌فشاري خون کند، اين ترکيب دارويي قويا کنترانديکه است. توصيه‌هاي ديگر براي درمان اختلال کارکرد نعوظ در بيماران دچار بيماري شريان کرونر در جدول 3 گنجانده شده است.

جدول3

 

درمان‌هاي تزريقي

تزريق داروهاي موثر بر عروق به طريق داخل کاورنو  يا ترانس اورترال نيز ممکن است در درمان اختلال کارکرد نعوظ به کار رود. آلپروستاديل، شکل پايدار پروستاگلاندين E1 با افزايش غلظت آدنوزين مونوفسفات حلقوي و کاهش غلظت کلسيم داخل سلولي منجر به شل شدن سلول‌هاي عضله صاف مي‌شود (شکل B1). در کارآزمايي‌هاي تصادفي شده تزريق آلپروستاديل داخل کاورنو در مقايسه با گروه دارونما، نسبت مردان داراي «سفتي کامل پنيس» و نيز مردان داراي نعوظ را افزايش داد (50، درمقابل صفر در گروه دارونما؛P<001/0). در يک فرابررسي روي 4 کارآزمايي اثربخشي تزريق آلپروستاديل داخل کاورنو بيش از 70 بود. از تريميکس (Trimix)، ترکيب پروستاگلاندين E1، فنتولامين (آنتاگونيست ?1 آدرنرژيک) و پاپاورين (مهارکننده غيراختصاصي فسفودي استراز)، هنگامي که درمان تک دارويي با پروستاگلاندين E1 قادر به ايجاد نعوظ مناسب نبود، به عنوان درمان جايگزين تزريقي استفاده شده است؛ ميزان پاسخ‌دهي به اين درمان ترکيبي حدودا 90 بود.

  روش دوم تزريق به پنيس عبارت است از انتقال آلپروستاديل به کمک شياف. در اين روش که به نام سيستم پيشابراهي درماني براي نعوظ(1)(MUSE)) معروف است، دارو از طريق موکوس پيشابراه جذب مي‌شود و به اجسام کاورنو مي‌رسد. مرور نظام‌مند درمان MUSE‌ در 3 کارآزمايي تصادفي شده با شرکت 1828 بيمار مرد نشان داد که انتقال آلپروستاديل از طريق پيشابراه به طور معني‌دار نسبت مرداني را که حداقل يک آميزش موفق داشتند در مقايسه با گروه دارونما افزايش داد (65 در مقابل 18، و  P<001/0). بنابر گزارش‌ها اثربخشي اين درمان در بيماران دچار اختلال کارکرد نعوظ که به سيلدنافيل پاسخ ندادند، تا 43 است.

  با توجه به خطر کم نعوظ دايم در درمان تزريقي به طريق پيشابراه  (1) و مشکلات روش خود تزريقي، به طور کلي توصيه مي‌شود که اولين دوز زير نظر ارايه‌کنندگان خدمات سلامت تجويز شود. درد پنيس در هر دو روش تزريق داخل کاورنو و ترانس اورترال گزارش شده است (بروز 5) و درد پا يا احساس سوزش در پيشابراه در روش MUSE گزارش شده است. فيبروز پنيس از عوارض نادر هر 2 روش است. کنترانديکاسيون‌هاي اين روش‌ها عبارتند از: سابقه نعوظ دايم، بيماري يا صفت سلول داسي شکل، ميلوم متعدد و ترومبوسيتوپني؛ در خصوص روش MUSE کنترانديکاسيون‌ها عبارتند از تنگي پيشابراه و اورتريت.

 

درمان با تستوسترون

با وجود ابهامات مرتبط با سطح پايين تستوسترون در تشخيص و بالين، درمان جايگزيني با تستوسترون به طور شايع در مردان دچار اختلال کارکرد نعوظ که داراي سطح زيست فراهم پايين تستوسترون هستند، توصيه مي‌شود. در يک فرابررسي روي 16 مطالعه، بهبود اختلال کارکرد نعوظ به طور معني‌داري در مردان دچار هيپوگناديسم که تحت درمان با تستوسترون قرار گرفتند نسبت به افرادي که دارونما گرفتند، بالاتر بود (0/57 در مقابل 7/16). در 9 مطالعه‌اي که حاوي داده‌هايي در رابطه با علل اختلال کارکرد نعوظ بودند، ميزان پاسخ به طور معني‌داري در بيماراني که دچار نارسايي اوليه بيضه بودند در مقايسه با بيماراني که علل ثانويه اختلال کارکرد نعوظ داشتند، بالاتر بود (64 در مقابل 44). ميزان پاسخ‌دهي در درمان با تستوسترون به روش فراپوستي در مقايسه با روش‌هاي داخل عضلاني يا تجويز خوراکي به طور معني‌داري بالاتر بود (به ترتيب 9/80، 3/51 و 2/53).

بيماراني که تستوسترون دريافت مي‌کنند بايد پس از 3-1 ماه و پس از آن حداقل به طور سالانه از نظر موارد زير مجددا ارزيابي شوند: سطوح تستوسترون، کارکرد نعوظ و عوارض جانبي شامل ژنيکوماستي، آپنه هنگام خواب، تشديد يا بروز علايم دستگاه ادراري تحتاني ناشي از هيپرپلازي خوش‌خيم پروستات، سرطان پروستات، کاهش سطوح کلسترول ليپوپروتئين پرچگال، اريتروسيتوز، افزايش سطوح آنزيم‌هاي کبدي و کاهش باروري. ارزيابي‌هاي مجدد دوره‌اي بايد شامل موارد زير باشد. شمارش کامل سلول‌هاي خون، اندازه‌گيري آنتي‌ژن اختصاصي پروستات و نيز معاينه انگشتي رکتوم. درمان در بيماراني که پس از 3 ماه پاسخ ندادند، بايد قطع شود.

 

کارگذاري وسايل در پنيس

  کارگذاري وسايل در پنيس ممکن است در بيماراني که به درمان‌هاي ذکر شده پاسخ نمي‌دهند يا کساني که استفاده از دارو و يا تزريق در آنها کنترانديکه است، استفاده شود. اين وسايل در کارآزمايي‌هاي تصادفي شده مطالعه نشده‌اند و داده‌هايي که به ارزيابي نتايج مي‌پردازد به طور گسترده از مجموعه موارد باليني به دست آمده‌اند.

وسيله ايجاد خلأ براي نعوظ منجر به سفتي پنيس با ايجاد خلأ مي‌شود. در اين روش يک نوار لاستيکي که دور قاعده پنيس قرار داده مي‌شود، خون را در پنيس نگه  مي‌دارد. براساس داده‌هاي به دست آمده از مجموعه کوچکي از موارد باليني حدودا 35 بيماران از نتايج اين روش راضي هستند.

شايع‌ترين وسيله مورد استفاده، پروتز پنيس است که با روش جراحي در داخل پنيس کار گذاشته مي‌شود. دو نوع عمده پروتز عبارتند از: قابل انعطاف و قابل تورم. انتخاب نوع پروتز به خواست بيمار، وضعيت بدن بيمار و چالاکي دست وي که ممکن است بر توانايي به کار بردن وسيله موثر باشد، بستگي دارد. با توجه به پايداري پروتز در ابتدا بايد روش‌هاي غيرتهاجمي را به بيمار توصيه کرد. براساس شواهد محدود بسياري از بيماران و شرکاي جنسي آنها از اين رويکرد راضي هستند.

 

روان‌درماني

درمان رواني–جنسي شامل موارد زير است: روش‌هاي تمرکز حس (پيام‌هاي غيرتناسلي)، فعاليت‌هاي بيدارکننده حواس، تصحيح تصور غلط رابطه جنسي و درمان مشکلات ميان فردي (مثل ارتباط آزاد در مورد مسايل جنسي، زمان‌بندي رابطه جنسي و مداخلات رفتاري). اين رويکردها ممکن است در افرادي مفيد باشد که علل روانزاد و اجتماعي در اختلال کارکرد نعوظ آنها نقش دارند. البته داده‌هاي به دست آمده از کارآزمايي‌هاي تصادفي شده، محدود و متناقض است. براي مثال در يک کارآزمايي تصادفي شده شاهددار مشخص شد که مشاوره بر درصد بيماراني که آميزش موفق داشتند، اثر معني‌داري نداشت، در حالي که در يک کارآزمايي تصادفي شده ديگر مشاوره با بهبود کارکرد جنسي، رضايت زندگي جنسي و مهارت‌هاي اجتماعي همراه بود.

 

راهکارها

توصيه‌هاي درماني براي اختلال کارکرد نعوظ توسط کميته راهکارهاي انجمن اورولوژي آمريکا و انجمن پزشکان غدد درون‌ريز منتشر شده است؛ انجمن پزشکان غدد درون‌ريز توصيه‌هايي را نيز براي استفاده از درمان با تستوسترون منتشر کرده است. توصيه‌هاي اين مقاله با اين راهکارها سازگار هستند.

 

 

موارد عدم قطعيت

پاتوفيزيولوژي اختلال کارکرد نعوظ به طور کامل مشخص شده است. داروهاي مورد استفاده اختلال کارکرد نعوظ که بر مسيرهاي مختلفي اثر مي‌کنند، (از جمله مهارکننده‌هاي رو کيناز، آگونيست‌هاي گوانيليل سيکلاز و مهارکننده‌هاي فسفودي استراز نوع 5 با افزايش شروع  عمل) در حال حاضر توليد مي‌شوند، روش‌هاي انتقال جديد از جمله درمان ژني براي تغييردادن توانايي شل شدن عضلات صاف پنيس از طريق تنظيم افزايشي کانال maxi-k (يک کانال پتاسيم–يون) در حال بررسي در کارآزمايي‌هاي باليني فاز 1 قرار دارند.

 

 

خلاصه و توصيه

براي ارزيابي اختلال کارکرد نعوظ يک شرح حال پزشکي دقيق (با توجه به بيماري قلبي–عروقي، ديابت يا ديگر خصوصيات نشانگان متابوليک، تظاهرات هيپوگناديسم، سابقه جراحي يا تروما به ناحيه لگن و داروها) و يک معاينه فيزيکي براي يافتن شواهدي از اختلالات زمينه‌اي مثل هيپوگناديسم و بيماري عروقي لازم است. آزمون‌هاي آزمايشگاهي محدودي توصيه مي‌شوند از جمله سنجش سطوح تستوسترون، گلوکز و ليپيد. تغيير از دارويي که مي‌تواند منجر به اختلال کارکرد نعوظ شود به يک داروي بي‌خطر بايد مدنظر قرار گيرد. به عنوان مثال در يک بيمار ممکن است داروي مسدودکننده بتا با مهارکننده آنزيم مبدل آنژيوتانسين عوض شود تا بهبود علايم بيمار در نبود مسدودکننده بتا ارزيابي شود. به علاوه کاهش وزن و ورزش نيز توصيه مي‌شود و افراد سيگاري نيز بايد مصرف دخانيات را قطع کنند.

در انتخاب درمان‌هاي ويژه هم بيمار و هم شريک جنسي وي بايد دخيل باشند. به طور کلي در نبود موارد منع مطلق استفاده از مهارکننده‌هاي فسفودي استراز نوع 5 (از جمله استفاده از نيترات يا سابقه نعوظ دايم)، اين داروها خط اول درمان هستند. درمان‌هاي تزريقي يا کارگذاري وسايل در پنيس بايد در بيماراني استفاده شوند که به مهارکننده‌هاي فسفودي استراز نوع 5 پاسخ ندادند يا اين داروها در آنها منع مصرف دارند يا به خوبي تحمل نمي‌شوند (به عنوان مثال در حدود يک سوم بيماراني که اين داروها را دريافت مي کنند، اين مشکلات ديده مي‌شود). مشاوره رواني – جنسي در بيماراني مفيد است که علل روان‌زاد يا اجتماعي در اختلال کارکرد نعوظ آنها دخيل هستند.

منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۴۱۳، دکتر سعید غضنفری املشی

 

سایر مقالات مرتبط:

داروهای تایید شده برای نعوظ:

  • استندرا : (آوانافيل)- درمان اختلال نعوظ
  • لویترا: (وادنافیل)- برطرف کننده اختلالات نعوظ در مردان
  • سیالیس: (تادالافیل)- درمان ناتوانی جنسی در مردان