ضربه مغزی
ضربه مغزي عبارت است از اختلالي در کارکرد مغز که در اثر نيروي مستقيم يا غيرمستقيم به سر ايجاد ميشود. ضربه مغزي نوعي آسيب کارکردي (و نه ساختماني) است که در اثر استرس برشي وارد شده به بافت مغز به دنبال نيروهاي چرخشي يا زاويهدار ايجاد ميگردد (هميشه ضربه مستقيم به سر براي ايجاد اين آسيب مورد نياز نيست). سردرد شايعترين علامت ضربه مغزي است هرچند ممکن است حوزههاي مختلفي از کارکرد باليني مغز (مانند کارکردهاي سوماتيک، شناختي، عاطفي) تحت تاثير قرار گيرند.
علايم و نشانههاي ضربه مغزي اختصاصي نيستند؛ با اين حال بايد ارتباط زماني مشخصي بين مکانيسمي مناسب براي ايجاد آسيب و علايم حاصل از آن وجود داشته باشد. ابزارهاي ارزيابي مختلفي براي کمک به تشخيص وجود دارند که از آن جمله ميتوان به فهرست سياهه علايم، آزمونهاي عصبي ـ روانشناختي، آزمونهاي ثبات وضعيتي و ابزارهاي ارزيابي خارج از زمين بازي اشاره کرد. اساس درمان ابتدايي مبتني بر استراحت فيزيکي و شناختي است. هيچ درمان اختصاصي براي ضربه مغزي وجود ندارد؛ بنابراين، تکيه بر درمان علامتي و بازگشت به فعاليت ورزشي است. از آنجا که ميزان بهبود ضربه مغزي متغير است، نظامهاي طبقهبندي سختگيرانه عمدتاً کنار گذاشته شدهاند تا امکان استفاده از رويکردهاي متناسب با شرايط هر بيمار فراهم آيد. زماني که تمام حوزههاي باليني گرفتار در يک بيمار بهبود پيدا ميکنند، ميتوان يک دستورالعمل بازگشت تدريجي به فعاليت ورزشي را اجرا کرد. ممکن است دوران نقاهت در کودکان، نوجوانان و بيماراني که سابقه قبلي از ضربه مغزي دارند، قدري طولانيتر باشد. تحقيقات محدودي در مورد درمان ضربه مغزي در کودکان و نوجوانان انجام شده اما با توجه به نگرانيهايي که در مورد عواقب بالقوه آسيب به مغز در حال رشد در اين گروه سني وجود دارد، به نظر ميرسد به کارگيري رويکردي محتاطانهتر براي درمان ضربه مغزي در اين گروه از بيماران مناسبتر باشد.
ضربه مغزي عبارت است از بروز اختلال در کارکرد مغز در اثر وارد شدن نيرويي مستقيم يا غيرمستقيم به سر. اصطلاحاتي نظير ضربه مغزي و آسيب تروماتيک خفيف مغزي اغلب به جاي يکديگر به کار ميروند. اگرچه هيچ تعريف يکدست و واحدي براي ضربه مغزي وجود ندارد، جديدترين تعريف پيشنهادي در جدول 1 ارايه شده است.
ضربه مغزي آسيب شايعي است که به عنوان يک نگراني عمده در حيطه مراقبت سلامت در ايالات متحده جلوه ميکند. طبق گزارشهاي حاصل از بخشهاي اورژانس، سالانه بيش از يک ميليون ويزيت به خاطر آسيب تروماتيک مغز انجام ميشود که اکثر آنها از نوع ضربه مغزي هستند. با اين همه، احتمالاً آمار مذکور کمتر از ميزان واقعي است چرا که بسياري از افراد به دنبال آسيب سر به پزشک مراجعه نميکنند. بروز ساليانه ضربات مغزي مرتبط با ورزش در حدود 8/3-6/1 ميليون مورد است. خطراتي که در اثر بازگشت زودتر از موقع به فعاليت ورزشي، فرد را تهديد ميکنند و نيز شواهد نوظهوري که از عواقب بلندمدت ضربات مغزي خبر ميدهند، نهادهاي قانونگذاري ايالتي و ملي را بر آن داشته است تا مقرراتي براي فعاليت ورزشي ورزشکاران جوان وضع کنند. اين مقررات به اجراي راهکارهايي جديد، گسترش آزمونهاي عصبي ـ روانشناختي و تغييراتي در قواعد حاکم بر حوادث ورزشي ختم شده است. در نتيجه اين موارد، درمان ضربه مغزي به صورت قابل توجهي تغيير يافته است.
تشخيص ضربه مغزي ميتواند دشوار باشد و اين مساله با توجه به فقدان تعريفي همگاني براي ضربه مغزي دشوارتر شده است. از اين گذشته، هيچ سنجه عيني مستقيمي براي تشخيص يا بررسي ميزان بهبودي وجود ندارد، هيچ درماني که اثربخشي اثباتشدهاي داشته باشد در دست نيست و دادههاي آيندهنگر تجربي محدودي هم براي هدايت تصميمات مربوط به بازگشت به فعاليت ورزشي وجود دارد. لذا ناگزير از آنيم که قضاوت باليني را با راهکارهاي صاحبنظران و ابزارهاي ارزيابي موجود بياميزيم تا بتوانيم تشخيص درست را مطرح و روند بهبود بيمار را پيشبيني کنيم.
تابلوي باليني
ضربه مغزي نوعي آسيب کارکردي (و نه ساختاري) مغز است که ميتواند حيطههاي سوماتيک (جسماني)، شناختي و عاطفي کارکرد مغز را متاثر سازد. بروز نابساماني در خواب فرد نيز شايع است. اگر هر کدام از اين حيطهها دچار اختلال کارکرد شوند، بايد به فکر ضربه مغزي بود؛ با اين حال، وضعيتهاي ديگري همچون گرمازدگي، ميگرن فعاليتي و اختلالات خواب نيز ميتوانند علايم مشابهي درست کنند. براي رسيدن به تشخيص ضربه مغزي، بايد ارتباط زماني مشخصي بين يک مکانيسم مناسب براي ايجاد آسيب و شروع يا تشديد علايم پيدا کرد.
سردرد شايعترين علامت ضربه مغزي است. ساير علايم شايع عبارتند از: احساس گيجي، اختلالات تعادل و عدم آگاهي به زمان و مکان. از دست رفتن هوشياري که زماني به عنوان شاهعلامت ضربه مغزي قلمداد ميشد، در کمتر از 10 بيماران روي ميدهد. تعدادي از علايم منتخب ضربه مغزي در جدول 2 ارايه شده است.
طبقهبندي
هيچ اجماعي در مورد طبقهبندي ضربه مغزي وجود ندارد. اگرچه مقياسهاي متعددي براي تعيين شدت ضربه مغزي وجود دارد، هيچ کدام از آنها از نظر علمي روا شده نيستند. نظامهاي طبقهبندي قبلي (مانند نظام کانتو توسط آکادمي نورولوژي آمريکا) بر روي از دست رفتن هوشياري و فراموشي تکيه داشتند؛ اما تحقيقات نشان داده که اين نشانگرها نميتوانند شدت ضربه مغزي يا ميزان بهبود آن را به دقت تعيين کنند. نشست بينالمللي درباره ضربات مغزي در ورزش پيشنهاد کرده است که طبقهبندي بر مبناي تظاهرات ساده و نه پيچيده باشد؛ اما اين روش نيز به صورت گذشتهنگر مورد استفاده قرار گرفته است و بنابراين راهنماي قابل قبولي براي هدايت درمان نيست.
يک نظام طبقهبندي ايدهآل، نظامي است که شدت آسيب را در زمان وقوع آن مشخص کند، اطلاعاتي در مورد پيشآگهي بيماري به دست دهد و در هدايت تصميمات مربوط به بازگشت به فعاليت ورزشي کمککننده باشد. از آنجا که چنين نظامي عملاً وجود ندارد، توصيه ميشود از رويکردي که متناسب با شرايط منحصر بفرد هر بيمار باشد و علايم را تا زمان بهبود پايش کند، استفاده کنيم و به دنبال آن، يک راهبرد بازگشت تدريجي به فعاليت ورزشي را بکار بنديم.
پاتوفيزيولوژي
سابق بر اين، اکثر موارد ضربات مغزي گزارش شده در اثر سقوط از ارتفاع يا تصادف با وسايل نقليه موتوري بودند. مطالعات جديد بر روي جمعيتهاي جوانتر نشان داده که اکثر موارد ضربات مغزي در جريان حوادث ورزشي ايجاد ميشوند به طوري که بيشترين خطر بروز آن در طول مسابقات ورزشي است. اگرچه داده قطعي وجود ندارد که نشان دهد خطر بروز ضربه مغزي در زنان بيشتر است يا در مردان، مکانيسمهاي متفاوتي براي وارد شدن آسيب در زن و مرد پيشنهاد شده است. به نظر ميرسد مردان بيشتر در معرض ضربات مغزي ناشي از برخورد تن به تن بازيکنان هستند در حالي که ضربات مغزي در زنان بيشتر در اثر برخورد با سطوح ورزشي يا تجهيزات اتفاق ميافتد.
ضربه مغزي در اثر وارد شدن نيروهاي چرخشي يا زاويهدار به مغز ايجاد ميشود و لزوماً نبايد ضربه مستقيمي به سر وارد گردد. نيروهاي برشي باعث تخريب غشاهاي عصبي ميشوند و متعاقباً ريزش پتاسيم به فضاي خارجسلولي اتفاق ميافتد. در نتيجه سطح کلسيم و اسيدهاي آمينه تحريککننده بالا ميرود و به دنبال آن، ريزش بيشتر پتاسيم روي ميدهد که خود منجر به مهار فعاليت نورون ميشود. وقتي پمپهاي سديم ـ پتاسيم دوباره توازن خود را به دست ميآورند، نياز به انرژي بالا ميرود در حالي که هنوز جريان خون مغز به طور متناقضي پايين است. اختلالات ايجاد شده در تنظيمات سيستم عصبي خودکار ميتواند تا چند هفته پايدار بماند و مغز ممکن است در معرض آسيبهاي بيشتري قرار گيرد.
سير طبيعي
علايم ضربه مغزي به طور معمول بلافاصله پس از آسيب ظاهر ميشود اما ممکن است تا چند ساعت به تاخير بيفتد. علايم ضربه مغزي معمولاً کمتر از 72 ساعت طول ميکشد و اکثر موارد ضربه مغزي طي 10-7 روز به طور خود به خودي بهبود مييابند. در کودکان، نوجوانان و کساني سابقهاي از ضربه مغزي قبلي داشتهاند، ممکن است دوره بهبود قدري طولانيتر باشد.
از گذشته براي پايش روند بهبود، ارزيابي علايم را مورد استفاده قرار ميدادند؛ با اين حال، نقش اختلال کارکرد شناختي توجه خاصي را به خود معطوف ساخته است. احتمالاً کارکرد شناختي مستقل از ساير علايم بهبود مييابد هرچند اين مساله در مقالات به طور قاطع ذکر نشده است. اين موضوع نگرانيهايي در مورد خطر آسيبهاي بيشتر حتي پس از بهبود علايم ايجاد ميکند.
عوامل پيشبيني کنندة بهبود به خوبي تعريف نشدهاند. نشانگرهاي سنتي (يعني از دست رفتن هوشياري، فراموشي، حرکات تشنجي) از دادههاي مربوط به آسيبهاي شديدتر مغز به دست آمدهاند. مطالعات نشان دادهاند که از دست رفتن کوتاه سطح هوشياري با طولانيشدن دوره بهبود همراهي ندارد و نيز بروز حرکات تشنجي بلافاصله بعد از وقوع آسيب، پديدهاي خوشخيم است. اهميت فراموشي کمتر مشخص شده است. يافتههاي اخير حکايت از آن دارند که سردرد طولاني (بيش از 60 ساعت)، خستگي، بيحالي، گيجي و سردرگم بودن بيمار يا وجود بيش از 3 علامت در بدو ظهور ضربه مغزي ممکن است با طولاني شدن دوران نقاهت همراه باشند.
ابزارهاي ارزيابي
اکثر موارد ضربه مغزي تغييرات نامحسوسي ايجاد ميکنند؛ در نتيجه، ارزيابي بيمار ميتواند چالش برانگيز باشد. چندين ابزار ارزيابي براي کمک به تشخيص و درمان ضربه مغزي وجود دارد (جدول 3). اگرچه هيچ کدام از اين ابزارها به طور اختصاصي اثربخش نيستند، ترکيب آنها موجب افزايش حساسيت و ويژگيشان ميشود. بيشترين فايده ابزارهاي ارزيابي زماني است که اندازهگيري پايهاي براي مقايسه در دست باشند.
فهرست سياهه علايم
اکثر راهکارها عمدتاً فهرستهاي سياههاي را که به بيماران امکان ميدهند علايم ناشي از ضربه مغزي را اظهار و ثبت نمايند، توصيه ميکنند؛ با اين حال، علايم ممکن است تاخيري باشند، توسط بيمار گزارش نشوند، يا از قبل هم در بيمار وجود داشته باشند. اکثر فهرستها از طريق تجارب باليني تهيه شدهاند و مشابهتهاي قابل توجهي بين آنها وجود دارد اما در مجموع هيچ کدام نسبت به بقيه برتري ندارد.
آزمون عصبي ـ روانشناختي
آزمونهاي عصبي ـ روانشناختي براي تشخيص نقايص شناختي جزيي طراحي شدهاند. آزمونهاي کتبي کاربر هستند و به ممتحنين کارآزموده نياز دارند در حالي که آزمونهاي مبتني بر رايانه امکان اجراي سريع براي چندين بيمار را به صورت همزمان فراهم ميکنند. هيچ اجماعي در مورد اين که بهترين آزمون کدام است، وجود ندارد. يک فرابررسي به اين نتيجه رسيد که 14روز بعد از وقوع آسيب، حساسيت آزمونهاي کتبي، آزمونهاي مبتني بر رايانه و ابزار استاندارد شدة ارزيابي ضربه مغزي (SAC ) که يک ابزار ارزيابي خارج از زمين بازي است با يکديگر تفاوت معنيداري ندارد. اغلب آزمون عصبي ـ روانشناختي به عنوان اساس ارزيابي ضربه مغزي در نظر گرفته ميشود؛ با اين همه، شواهدي وجود ندارد که نشان دهد تاثيري بر پيامد بيماري ميگذارد. همچنين اتفاق نظر در مورد درجه بهبود لازم براي بازگشت بيخطر فرد ضربه مغزيشده به بازيهاي ورزشي وجود ندارد.
آزمون ثبات وضعيت بدن
ضربه مغزي منجر به اختلال تعادل ميشود که معمولاً 5-3 روز طول ميکشد. آزمون ثبات وضعيت بدن يک جزء اساسي در ارزيابي بيمار به شمار ميرود؛ اما شواهد کافي در مورد فايده آن در دست نيست. براي اجراي برخي از آزمونهاي حفظ تعادل به ابزارهاي پيچيده نياز است؛ اما نظام نمرهدهي خطاي تعادل تنها با کمک يک تشک اسفنجي و در خارج از زمين بازي در جريان رخدادهاي ورزشي قابل اجراست.
ابزارهاي ارزيابي خارج از زمين بازي
ابزارهاي معمول ارزيابي در خارج از زمين بازي عبارتند از ابزار SAC و ابزار ارزيابي ضربه مغزي ناشي از ورزش شماره 2 (SCAT2). اين ابزارها براي تشخيص ضربه مغزي و پايش بهبود آن، چندين حوزه از کارکرد مغز را مورد بررسي قرار ميدهند. ابزار SAC براي استفاده در ورزشکاران سنين دبيرستان و بالاتر روا شده است. انواعي از اين ابزار که مخصوص بخشهاي اورژانس هستند نيز براي بزرگسالان روا شدهاند ولي براي کاربرد در کودکان مطلوب نيستند. ابزار SCAT2 تاکنون رواسازي نشده است؛ اما به طور گسترده مورد استفاده قرار ميگيرد و در واقع، پيچيدهترين ابزار ارزيابي در خارج از زمين بازي محسوب ميشود. اين ابزار شامل يک فهرست سياهه از علايم، اجراي وظايف تمرکزي و حافظهاي (سوالات مادوک)، ابزار SAC، نظام نمرهدهي خطاي حفظ تعادل و مقياس کوماي گلاسکو (GCS) است. اين ابزار را ميتوانيد در نسخه آنلاين اين مقاله به نشاني اينترنتي http://www.cces.ca/en/files-116 بارگذاري کنيد.
ارزيابي اوليه
شکل 1 الگوريتم پيشنهادي براي ارزيابي ضربه مغزي را نشان ميدهد. در مورد آسيبهاي آشکار سر و گردن، ارزيابي در محل حادثه شروع ميشود و تمرکز آن بر ارزيابي فقرات گردني است. در افراد غيرهوشيار بايد آسيب فقرات گردني را مفروض دانست تا خلاف آن ثابت شود. جدول 4 تعدادي از يافتههاي معاينه عصبي را فهرست کرده است که وجودشان به معني آسيب تروماتيک شديدتر مغز و ضرورت بررسي بيشتر در بيمارستان است.
ارزيابي در خارج از زمين بازي
ارزيابي بيشتر را ميتوان در خارج از زمين بازي و يا در سالن تمرين ورزشکاران انجام داد. در ضربه مغزي، يافتههاي معاينه عصبي به جز وضعيت هوشياري فرد و برخي نقايص در حفظ تعادل، طبيعي هستند؛ اما تغييرات جزيي ناشي از ضربه مغزي از طريق پرسيدن سوالات استاندارد براي تعيين ميزان آگاهي فرد به زمان و مکان و يا از طريق آزمونهاي سنتي سنجش تعادل قابل تشخيص نيستند. ارزيابي بيمار دچار ضربه مغزي احتمالي بايد مشتمل بر معاينه فيزيکي و نيز استفاده از ابزارهاي موجود براي بررسي ضربه مغزي باشد. ضروري است که بيمار طي چند ساعت از نظر بدتر شدن علايم تحت نظر باشد. تا زماني که ارزيابيهاي انجام شده اطمينان کافي به دست دهند که فرد دچار ضربه مغزي نشده است، نبايد اجازه داد که ورزشکار آسيبديده به زمين بازي برگردد.
ارزيابي در بيمارستان و تصويربرداري
روند ارزيابي در بيمارستان مشابه همان چيزي است که در خارج از زمين بازي انجام ميگردد اما شرححال گيري و معاينه عصبي با جزييات بيشتري انجام ميشود. بزرگترين چالش آن است که مشخص کنيم کدام بيمار به تصويربرداريهاي پيشرفته نياز دارد. اغلب، روشهاي تصويربرداري بيش از حد ضرورت مورد استفاده قرار ميگيرند و اتفاقاً کمک چنداني هم به روند درماني ضربه مغزي نميکنند به جز اين که وجود آسيبهاي تروماتيک جديتر مغز، شکستگي جمجمه و آسيبهاي فقرات گردني را رد مينمايند. اگر مشخص شود که تصويربرداري ضروري است (جدول 5)، CT اسکن مغز اولين روش تصويربرداري که بايد انتخاب شود زيرا هم در دسترس است و هم حساسيت خوبي براي تشخيص خونريزي داخل جمجمه دارد. MRI نيز در شرايط اورژانس قابل قبول است اما بيشتر براي ارزيابي نقايص عصبي طولکشيده مفيد است. راديوگرافي ساده سر نقشي در ارزيابي ضربه مغزي احتمالي ندارد. روشهاي تصويربرداري جديدتر (مانند MRI کارکردي) نيز تحت بررسي هستند؛ اما شواهد محدودي در دست است، به راحتي در دسترس نيستند و کاربرد باليني هيچ کدام از آنها به طور کامل اثبات نشده است.
اگر بيمار دچار آسيب جدي فقرات گردني يا داخلجمجمهاي نباشد، مراقبت در منزل و تحتنظر گيري ميتواند کافي باشد به شرطي که فرد مراقبتکنندة مسووليتپذيري وجود داشته و امکانات کافي براي مراجعه سريع به پزشک (در صورت نياز) در دسترس باشد؛ بايد دستورات هشدار کتبي به بيمار و فرد مراقبتکننده از وي داده شود تا بدانند چه زماني به پزشک مراجعه کنند. پيگيري الزامي است چرا که تصميم براي بازگشت به فعاليت ورزشي را نميتوان به سرعت اتخاذ کرد. بيدار کردن دورهاي بيمار در طول زمان خواب مورد اختلاف نظر است؛ هرچند با اين کار ميتوان پيشرفت افت علايم عصبي را تشخيص داد، محروميت از خواب خود ميتواند باعث تشديد علايم ضربه مغزي شود.
درمان
درمان ضربه مغزي به طور خلاصه در جدول 6 آورده شده است. اجزاي اساسي درمان عبارتند از استراحت کردن و سپس به کار بستن يک راهبرد بازگشت تدريجي به فعاليت ورزشي. در مورد اکثر بيماران ميتوان تنها از ابزار SCAT2 براي پايش ميزان بهبودي و راهنماي تصميم بازگشت به فعاليت ورزشي استفاده کرد.
استراحت کامل شناختي و فيزيکي اساس درمان اوليه به شمار ميرود زيرا فعاليت ميتواند باعث تشديد علايم ضربه مغزي و تاخير در بهبود آن گردد. پس از بهبود علايم، با انجام آزمونهاي وضعيتي و شناختي (در قالب ابزار SCAT2) ميتوان بهبود کامل بيمار را تاييد نمود. بعد از اين مرحله ميتوان يک دستورالعمل بازگشت تدريجي به فعاليت ورزشي را به کار بست. تا زماني که ضربه مغزي به طور کامل بهبود نيافته و مصرف داروهايي که ممکن است علايم ضربه مغزي را از نظر دور دارد، به پايان نرسيده است نبايد به ورزشکار اجازه داده که فعاليت ورزشي را از سر بگيرد. در افرادي که در معرض طولاني شدن دوران بهبود هستند، ميتوان انجام آزمونهاي دقيق عصبي ـ روانشناختي و نيز ارجاع بيمار به يک متخصص مراقبت سلامت داراي تجربه در زمينه درمان ضربه مغزي را در نظر داشت. ارزيابي مجدد به فاصله چند ماه پس از بهبود بيمار، اقدام بخردانه است که ميتواند به غربالگري علايم افسردگي کمک کند.
شواهد مربوط به درمانهاي دارويي محدود هستند. درمان متمرکز بر کنترل علايم است و مشابه همان داروهايي است که در بيماران بدون ضربه مغزي به کار ميرود. بايد از مصرف داروهايي که ميتوانند بدتر شدن علايم را از نظر دور بدارند يا پايش تغييرات وضعيت هوشياري مختل سازند، اجتناب نمود. در مصرف داروهايي که ميتوانند خونريزي بالقوه داخلجمجمهاي را بدتر کنند (مثل داروهاي ضد التهاب غيراستروييدي) نيز بايد احتياط کرد.
ملاحظات خاص
بازگشت به بازي در همان روز
ورزشکاران نبايد در همان روزي که دچار ضربه مغزي شدهاند به بازي برگردند و اکثر سازمانهاي ورزشي و نيز قوانين ايالتي با چنين کاري مخالفت ميکنند. با اين حال، دادههاي محدودي وجود دارد که برخي را بر آن داشته تا استثنائاتي را براي ورزشکاران حرفهاي قائل شوند البته به شرطي که منابع کافي در خارج از زمين بازي براي ارزيابي وضعيت ورزشکار وجود داشته باشد و بهبود کامل نيز در وي به اثبات رسيده باشد. اين استثنائات مشمول حال ورزشکاران کمسن و سال نميشود.
کودکان و نوجوانان
ادارة ضربه مغزي در يک مغز در حال رشد، چالش منحصر بفردي است و رويکرد به آن بايد با رويکرد درماني به ضربه مغزي بزرگسالان متفاوت باشد. بيشتر تحقيقات درباره درمان ضربه مغزي در افرادي صورت گرفته است که دبيرستاني و يا مسنتر هستند. اطلاعات کمي در مورد ضربه مغزي در کودکان در اختيار داريم؛ بنابراين درمان محافظهکارانه (يعني صبر کردن براي يک دوره بيعلامت طولانيتر قبل از بازگشت به فعاليت ورزشي) رويکرد مناسبي است. جدول 7 توصيهها و ملاحظات خاصي را براي درمان ضربه مغزي در کودکان ارايه کرده است.
ضربات مغزي متعدد
مطالعات همهگير شناختي حکايت از آن دارند که در اثر ضربات مغزي متعدد، در دراز مدت نقايص شناختي حادث ميشود؛ با اين حال، تحقيقات پزشکي در اين خصوص با يکديگر در تناقض هستند. کساني که سابقه قبلي ضربات مغزي دارند، در معرض خطر افزايشيافتة تکرار آسيب مغزي هستند و دوره بهبودشان نيز طولانيتر ميشود. هيچ راهکاري در مورد محروم نمودن يا بازنشسته کردن ورزشکاران وجود ندارد؛ اما شايد عاقلانه باشد ورزشکاراني را که مرتباً با فواصل کمتر دچار ضربه مغزي ميشوند و يا رفته رفته در اثر ضربات کمشدتتري آسيب ميبينند، از ادامه ورزش محروم نماييم.
سندرم ضربه دوم
زماني که يک ورزشکار قبل از بهبود کامل ضربه مغزي، فعاليت ورزشي خود را از سر ميگيرد ممکن است سندرم ضربه دوم روي دهد. در واقع پس از وقوع ضربه مغزي، مغز در مواجهه با فشار خونهاي خيلي بالا يا خيلي پايين مستعد آسيبپذيري خواهد بود. به دنبال يک ضربه دوم به سر يا تنه ورزشکار، رها شدن ناگهاني کاتهکولامينها ميتواند به احتقان عروقي، ادم مغزي، افزايش فشار داخل جمجمهاي و در نهايت اغما و مرگ منجر شود. موارد انگشتشماري از اين سندرم به ثبت رسيده اما تمام موارد در افراد زير 20 سال بوده است. هرچند وجود چنين سندرم از اصل مورد اختلاف نظر است، همگان بر سر اين موضوع اتفاق نظر دارند که هيچ ورزشکاري نبايد در شرايطي که هنوز پس از ضربه مغزي علامتدار هست، فعاليت ورزشي خود را از سر بگيرد.
پيشگيري، آموزش و مقررات
هيچ شواهدي در دست نيست که نشان دهد استفاده از پوششهاي ورزشي محافظتي ميتواند جلوي ضربات مغزي را بگيرد. در حقيقت، کلاه ايمني و محافظ دهان ميتوانند باعث کاهش خطر شکستگيهاي جمجمه و دندان شوند اما هيچ کدام در کاهش ميزان بروز ضربه مغزي موثر نبودهاند. تغيير در قواعد ورزشي با هدف حذف رفتارهاري خطرناک در ورزش ممکن است اثر محافظتي بيشتري داشته باشد.
آموزش دادن ميتواند سبب کاهش خشونت در ورزش گردد و امکان تشخيص زودهنگام علايم ضربه مغزي را فراهم آورد تا از آسيب بيشتر جلوگيري به عمل آيد. مراکز کنترل و پيشگيري از بيماريهاي ايالات متحده (CDC) کمپين «بيدار باش» را براي ارتقاي آموزش درباره ضربه مغزي راهاندازي کردهاند. ابزارهاي آموزشي و مراقبتهاي باليني در پايگاه اينترنتي به نشاني http://cdc.gov/concussion/headsup در دسترس هستند.
در سال 2009 ايالت واشنگتون قانون زاخاري ليستد را که آموزش درباره ضربه مغزي را براي مربيان ورزشي، ورزشکاران و والدين آنها اجباري ميکند، به تصويب رساند. اين قانون همچنين دوري از فعاليت ورزشي را براي تمام ورزشکاران مشکوک به ضربه مغزي اجباري نموده و بازگشت به ورزش را تنها منوط به ارايه گواهي از يک متخصص مراقبت سلامت داراي گواهينامه در اين زمينه کرده است. از آن زمان، ساير ايالتها نيز مقررات مشابهي را به اجرا گذاشتهاند.
توصيههاي کليدي براي طبابت | |
توصيه باليني |
رتبهبندي شواهد |
ارزيابي بيمار دچار ضربه مغزي محتمل بايد مشتمل بر معاينه فيزيکي و استفاده از ابزارهاي موجود براي بررسي ضربه مغزي باشد. |
C |
گهگاه براي رد کردن آسيبهاي جدي سر، انجام بررسيهاي تصويربرداري ضرورت مييابد اما به طور معمول در ارزيابي ضربه مغزي بدون عارضه انديکاسيون ندارد. |
C |
استراحت کامل فيزيکي و شناختي از اجزاي اصلي درمان مقدماتي ضربه مغزي محسوب ميشود. |
C |
پس از بهبود علايم ضربه مغزي بايد با انجام آزمون ثبات وضعيت بدن از بهبود کامل اطمينان حاصل نمود. |
C |
درمان ضربه مغزي بايد بر اساس وضعيت منحصر به فرد هر بيمار انجام گيرد و براي بازگشت به فعاليت ورزشي بايد از يک پروتکل تدريجي استفاده کرد. |
C |
ورزشکاراني که دچار ضربه مغزي شدهاند، تا زمان بهبودي کامل نبايد به زمين بازي بازگردند. |
C |
درمان طبي ضربه مغزي اصولا بر علامتدرماني تکيه دارد و مشتمل بر همان داروهايي است که در بيماران بدون ضربه مغزي هم براي کنترل علايم مشابه به کار ميروند. |
C |
ورزشکاران نبايد در همان روزي که دچار ضربه مغزي شدهاند به فعاليت ورزشي بازگردند. |
C |
براي درمان ضربه مغزي در کودکان بايد رويکرد محافظهکارانهتري را اتخاذ نمود (شامل انتظار براي يک دوره بيعلامت طولانيتر قبل از بازگشت به فعاليت ورزشي). |
C |
پوششهاي محافظتي ورزشي تاثيري در کاهش بروز ضربات مغزي نداشتهاند اما بايد براي جلوگيري از ساير آسيبها مورد استفاده قرار گيرند. |
C |
A: شواهدبيمارمحور قطعي با کيفيت مطلوب؛ B: شواهد بيمارمحور غيرقطعي يا با کيفيت محدود؛ C: اجماع، شواهد بيماريمحور، طبابت رايج، عقيده صاحبنظران يا مجموعه موارد باليني |
جدول 1. تعريف ضربه مغزي (از سومين نشست بينالمللي درباره ضربه مغزي حين ورزش) |
يک روند پيچيده پاتوفيزيولوژيک که مغز را تحت تاثير قرار ميدهد و در اثر نيروهاي بيومکانيکي تروماتيک روي ميدهد. چندين ويژگي مشترک مشتمل بر انواع آسيبهاي باليني، پاتولوژيک و بيومکانيکي را ميتوان براي تعريف ماهيت آسيب ناشي از ضربه مغزي به کار برد که عبارتند از: ضربه مغزي ميتواند در اثر وارد شدن ضربه مستقيم به سر، صورت، گردن و يا هر ضربهاي به هر جايي از بدن که همراه با انتقال نيروي «رانشي» به سر باشد، ايجاد شود. ضربه مغزي به طور معمول به اختلال سريع گذرا در کارکرد عصبي منجر ميشود که خود به خود بهبود مييابد. ضربه مغزي ميتواند تغييرات نوروپاتيک ايجاد کند اما علايم باليني حاد عمدتاً نشانهاي از اختلال کارکرد هستند تا يک آسيب ساختاري. ضربه مغزي ميتواند به مجموعه درجهبندي شدهاي از علايم باليني منجر شود که ممکن است شامل از دست رفتن هوشياري هم باشند يا نباشند؛ بهبود علايم باليني و شناختي به طور معمول با سيري پي در پي صورت ميگيرد؛ اما ذکر اين نکته حايز اهميت است که در درصد کمي از موارد، علايم بعد از ضربه مغزي ممکن است به مدت طولاني باقي بمانند. در ضربه مغزي، هيچ اختلالي در بررسيهاي استاندارد تصويربرداري عصبي از ساختمان مغز ديده نميشود. |
جدول 2. برخي از علايم ضربه مغزي | |
عاطفي/هيجاني اضطراب/عصبي شدن*† وابستگي شديد عاطفي افسردگي† ناپايداري هيجاني تحريکپذيري*† تغييرات شخصيتي اندوهناکي |
خواب† کمخوابي مشکل در شروع خواب رفتن خوابآلودگي *? پرخوابي* جسماني/فيزيکي تاري ديد*? حرکات تشنجي احساس گيج خوردن/اشکال در کنترل تعادل*‡? خستگي*†? سردرد*†‡? احساس سبکي سر† حساسيت به نور*†? تهوع *‡? حساسيت به صدا *? احساس کرخي و سوزن سوزن شدن وزوز گوش† استفراغ‡ |
شناختي فراموشي منگي ‡ پاسخ کلامي (و ساير پاسخهاي) تاخيري اشکال در تمرکز *†? اشکال در يادآوري *†? عدم آگاهي به زمان و مکان *† احساس گيجي *? احساس کندي در حرکات *? احساس بهتزدگي ناتواني در تمرکز از دست دادن هوشياري تکلم بريده بريده نگاه بيحالت | |
* در فهرست سياهه علايم اظهار شده توسط خود بيماران شايع است. † آکادمي اعصاب آمريکا اين علامت را به عنوان يک علامت تاخيري تعريف ميکند که ميتواند چند روز تا چند هفته باقي بماند. ‡ آکادمي اعصاب آمريکا اين علامت را به عنوان يک علامت زودرس تعريف ميکند که ميتواند چند دقيقه تا چند ساعت باقي بماند. ? بخشي از يک فهرست علايم ضربه مغزي 12 گزينهاي است (تنها فهرست علايمي که به صورت تجربي درست شده است). |
جدول 3. ابزارهاي ارزيابي براي تشخيص و درمان ضربه مغزي | ||
نوع |
مثالها |
رهنمود |
فهرست سياهه علايم |
مقياس علايم پس از ضربه مغزي فهرست سياهه علايم درجهبندي شده مقياس آسيب سر مقياس علايم پسضربهاي مخصوص دانشگاه مکگيل به صورت ارزيابي مختصر شده ضربه مغزي هدمايندر (HeadMinder) فهرست علايم ضربه مغزي |
رايجترين نوع ابزار ارزيابي ضربه مغزي که مورد استفاده قرار ميگيرد. ابزاري هزينه اثربخش، ساده و سريع با حساسيت خوب؛ به ورزشکاران امکان ميدهد که خودشان علايم را گزارش کنند. احتياطات: علايم ممکن است تاخيري باشند، توسط فرد گزارش نشوند و يا از قبل از آسيب هم در بيمار وجود داشته باشند. اکثر فهرستهاي سياهه بر مبناي قضاوت باليني تدوين شدهاند؛ تنها فهرستي که به صورت تجربي درست شده است، «فهرست علايم ضربه مغزي» است. |
آزمونهاي عصبي ـ روانشناختي |
کتبي آزمون اتصال نقطههاي پياپي آزمون نوشتن علايم در زير ارقام آزمون شفاهي تداعي معاني کلمات آزمون يادگيري کلامي هاپکينز آزمون کلمه و رنگ استروپ
رايانهاي هدمايندر (HeadMinder) کاگاسپورت (CogSport) ايمپکت (ImPACT) مقياسهاي ارزيابي خودکار عصبي ـ روانشناختBSSي |
براي تشخيص نقايص شناختي جزيي طراحي شدهاند. آزمونهاي کتبي کاربر هستند و حتما بايد تفسير شوند، در حالي که آزمونهاي رايانهاي را ميتوان به سرعت اجرا کرد و همزمان از چندين بيمار امتحان به عمل آورد. بهترين تفسير از نتايج اين آزمونها زماني به دست ميآيد که بتوان آنها را با دادههاي پايهاي مقايسه کرد؛ اين نتايج تحت تاثير اختلالات رواني، علايم فيزيکي، عوامل فرهنگي و تلاش/انگيزه فرد قرار دارند. اين آزمونها رواسازي نشدهاند و هيچ دادهاي در دست نيست که نشان دهد استفاده از اين آزمونها براي هدايت روند بازگشت به فعاليت ورزشي، ميتواند بر پيامد بيماري تاثير بگذارد. دادههاي پايهاي در کودکان زير 12 سال محدود هستند؛ تعدادي آزمون رايانهاي مخصوص کودکان در دست توليد است. |
آزمون ثبات وضعيت |
نظام نمرهدهي خطاي تعادل (BESS) و نمونه اصلاح شدة آن آزمون سازمان حسي (SOT) |
براي تشخيص ضربه مغزي خيلي حساس هستند اما در مورد کاربردشان براي پايش بهبود بيمار، دادههاي محدودي وجود دارد. SOT آزمون ارجح است اما شرايط و محل آزمون قابليت جابجايي ندارد؛ BESS آزمون ارزانتري است که اجراي آن در خارج از زمين بازي در يک رويداد ورزشي سادهتر است. ناپايداري وضعيتي معمولا 5-3 روز بعد از حدوث ضربه مغزي پايدار ميماند. |
ابزارهاي ارزيابي در خارج از زمين بازي |
ارزيابي استاندارد شدة ضربه مغزي (SAC) ابزار ارزيابي ضربه مغزي ناشي از ورزش (SCAT) SCAT2 |
ابزاري ساده و منفرد براي بررسي حوزههاي مختلف کارکرد مغز در شروع ارزيابي ضربه مغزي اغلب براي پايش روند بهبود به کاز ميروند. SAC را ميتوان بلافاصله پس از ايجاد آسيب براي ارزيابي آگاهي به مکان و زمان، حافظه، تمرکز و يادآوري تاخيري به کار برد؛ به عنوان ابزاري براي ارزيابي ورزشکاران دبيرستاني و بالاتر در خارج از زمين بازي روا شدهاند؛ انواع مخصوص بخشهاي اورژانس براي کاربرد در بزرگسالان رواسازي شدهاند. در SCAT2 ابزارهاي ارزيابي متعددي با يکديگر ترکيب ميشوند (فهرست سياهه علايم، وظايف تمرکزي و حافظهاي [سوالات مادوک]، SAC، BESS و GCS)؛ اين ابزار رواسازي نشده اما به صورت گسترده مورد استفاده قرار ميگيرد و پرجزيياتترين ابزاري است که براي ارزيابي در خارج از زمين بازي در دست است. |
در SCAT2 ابزارهاي ارزيابي متعددي با يکديگر ترکيب ميشوند (فهرست سياهه علايم، وظايف تمرکزي و حافظهاي [سوالات مادوک]، SAC، BESS و GCS)؛ اين ابزار رواسازي نشده اما به صورت گسترده مورد استفاده قرار ميگيرد و پرجزيياتترين ابزاري است که براي ارزيابي در خارج از زمين بازي در دست است |
جدول 4. يافتههاي معاينه عصبي در بيماران مشکوک به ضربه مغزي که به نفع آسيب شديد هستند | |
نوع ارزيابي* |
يافتهها |
تعادل† |
نشانه رومبرگ، ناپايداري وضعيتي، عدم تعادل |
اعصاب جمجمهاي |
مشکلات بينايي؛ مرمکهاي غيرقرينه يا وجود مردمک ثابت و گشاد؛ حرکات خارجي چشم غيرطبيعي؛ يا ساير يافتههاي غيرطبيعي در معاينه اعصاب جمجمهاي که به نفع ضايعه ساقه مغز باشند. |
رفلکسهاي تاندوني عمقي |
پررفلکسي يا رفلکس بابنسکي به نفع ضايعه نورون حرکتي فوقاني است. |
آزمون انگشت به بيني |
نتايج غيرطبيعي به نفع اختلالات هماهنگسازي است. |
نحوه راه رفتن |
راه رفتن آتاکسيک ميتواند نشانه اختلال کارکرد مخچه باشد. |
وضعيت ذهني‡ |
از دست رفتن هوشياري براي مدت طولاني (بيش از 60 ثانيه)؛ خوابآلودگي يا منگي؛ عدم آگاهي به زمان و مکان؛ نقص در زبان، تکلم يا حافظه بلندمدت |
قدرت عضلاني |
ضعف يا قدرت نابرابر دو طرف، کاهش تون؛ حرکات غيرارادي ممکن است نشانه آسيب عقدههاي قاعدهاي يا مخچه باشند. |
ارزيابي درماتومهاي حسي? |
در صورت کرخي يا حس غيرعادي، ميتوان منشاء ريشه عصب نخاعي درگير را رديابي کرد. |
* در مورد اين که معاينه عصبي متمرکز بايد شامل چه بخشهايي باشد، شواهد زيادي در دست نداريم. اکثر بيماران دچار ضربه مغزي، نقص شناختي يا حافظهاي دارند؛ بنابراين وجود هر گونه نقص عصبي موضعي بايد بلافاصله از طريق ارزيابي از نظر ضايعات داخل جمجمهاي محتمل پيگيري شود. † معاينات استاندارد حفظ تعادل نسبت به تغييرات جزيي ايجاد شده در اثر ضربه مغزي حساس نيستند. آزمونهاي ثابت وضعيت به اندازه کافي براي مطرح کردن تشخيص حساس هستند (جدول 3 را ببينيد). ‡ سوالات استانداردي که براي ارزيابي ميزان آگاهي به زمان و مکان پرسيده ميشوند، نسبت به تغييرات جزيي ايجاد شده در اثر ضربه مغزي حساس نيستند. سوالات مادوک براي ارزيابي در خارج از زمين بازي، حساس و اثربخش هستند. ? معاينه حسي نوعي معاينه «غيرعيني» است و ممکن است اجراي آن در بيماري که همکاري نميکند يا بيماري که دچار نقايص شناختي است، سخت باشد. |
جدول 5. انديکاسيونهاي تصويربرداري عصبي |
راهکارهاي کالج پزشکان اورژانس آمريکا* انجام تصويربرداري در بيماراني که هوشياريشان را از دست داده باشند يا دچار فراموشي شده باشند، در صورتي که حداقل يکي از موارد زير وجود داشته باشد انديکاسيون خواهد داشت: سردرد (منتشر)، استفراغ، سن بالاي 60 سال، مسموميت، نقص در حافظه کوتاهمدت، شواهد تروما در بالاي سطح ترقوه، تشنج، نمره GCS کمتر از 15، نقايص عصبي کانوني، اختلال انعقادي در بيماراني که بيهوش نشده باشند يا فراموشي نداشته باشند، تصويربرداري در صورتي انديکاسيون دارد که حداقل يکي از موارد زير وجود داشته باشد: نقايص عصبي کانوني، استفراغ، سردرد شديد، سن بالاي 65 سال، نشانههاي شکستگي قاعده جمجمه، نمره GCS کمتر از 15، اختلال انعقادي، مکانيسم شديد آسيب (مثل پرت شدن از وسيله نقليه، برخورد اتوموبيل به عابر پياده، سقوط از ارتفاع بالاي 3 فوت يا 5 پله) |
راهکارهاي آکادمي پزشکان اطفال آمريکا و آکادمي پزشکان خانواده آمريکا† انجام تصويربرداري براي بيمارني که بيش از 60 ثانيه بيهوش بودهاند، شواهد شکستگي جمجمه و يا نشانههاي عصبي کانوني دارند، لازم است. اگر بيمار براي مدت بسيار کوتاهي بيهوش شده باشد، ميتوان تصويربرداري انجام داد يا وي را تحت نظر گرفت. توجه داشته باشيد که نشانههاي غيراختصاصي (مثل تشنجهاي فوري، سردرد، استفراغ، لتارژي) ميتوانند احتمال آسيب داخلجمجمهاي را بالا ببرند اما ارزش پيشگوييکنندة خيلي محدودي دارند. |
توجه: هر دو راهکار به شدت نسبت به آسيب ساختماني داخلجمجمهاي حساس هستند. (هرچند به هزينه اختصاصي بودن). اين راهکارها سبب استفاده بيش از حد از تصويربرداري عصبي ميشوند. GCS: مقياس اغماي گلاسکو * در مورد بيماراني کاربرد دارد که بالاي 16 سال باشند و ظرف 24 ساعت از آسيب غيرنافذ سر و با GCS معادل 14 يا 15 به اورژانس مراجعه کرده باشند. † در مورد بيماراني کاربرد دارد که بالاي 20 سال باشند و ظرف 24 ساعت از آسيب ايزوله بسته سر به اورژانس مراجعه کرده باشند. |
جدول 6. اجزاي درمان ضربه مغزي | ||
جزء درماني |
توصيه |
رهنمودها |
استراحت شناختي |
از ارسال پيامهاي متني يا بازيها رايانهاي خودداري شود. استفاده از تلويزيون يا رايانه را به حداقل برسد. تکاليف مدرسه کم شود. |
از فعاليتهاي نيازمند توجه يا تمرکز خودداري شود. |
استراحت فيزيکي |
از هر گونه فعاليت فيزيکي که علايم را تشديد ميکند (مثل ورزشهاي بيهوازي، وزنهبرداري، امور منزل، فعاليت جنسي) خودداي به عمل آيد. |
در صورت وجود سردرد شديد يا بدتر شونده، استفراغ پايدار يا تشنج، احتمالا به تصويربرداري عصبي نياز داريم. |
داروها/مداخلات |
استفاده از عينک آفتابي براي ترس از نور استفاده از گوشبند يا هدفونهاي منحرفکننده اصوات براي ترس از صدا مصرف دارو براي تخفيف علايم اختصاصي (مثل داروهاي ضدالتهاب غيراستروييدي، استامينوفن يا آميتريپتيلين براي سردردهاي پايدار؛ داروهاي خوابآور، ضد اضطرابها، مهارکنندههاي انتخابي بازجذب سروتونين براي علايم افسردگي) آگاه باشيد که برخي از داروهاي ميتوانند علايم پس از ضربه مغزي را مخفي سازند. در صورتي که احتمال بالقوه خونريزي داخلجمجمهاي وجود دارد، از مصرف داروهاي ضد التهاب غيراستروييدي خودداري شود. |
شواهد ضعيفي در مورد کاربرد داروها براي تخفيف علايم پس از ضربه مغزي وجود دارد؛ بنابراين، داروهاي انتخابي همان داروهايي هستند که براي کنترل علايم در بيماران بدون ضربه مغزي به کار ميروند. |
بازگشت به مدرسه |
کارکنان مدرسه بايد در مورد آسيب وارد شده مطلع شوند و بازگشت تدريجي بيمار به محيط مدرسه را آغاز نمايند. موارد زير بايد مد نظر قرار بگيرند: بخشودن تکاليف فراموش شده و دادن وقت بيشتر براي جواب دادن به سوالات آزمونها و تکميل کارهاي مدرسه، تخصيص زمانهاي استانداردي براي تفريح و استراحت در صورت نياز، کاستن از حجم تکاليف مدرسه، محيطهاي کاري عاري از عوامل ايجادکنندة حواسپرتي، استفاده از دفترچه يادداشت خودداري از انجام آزمونهاي استاندارد شده در طول دوران نقاهت بيمار پايش دقيق از نظر مشکلات تحصيلي براي 3-2 ماه پس از ايجاد ضربه مغزي |
معمولا به صورت غيررسمي قابل اجراست اما گاهي لازم است از مداخلات رسمي (مثل برنامه آموزش فردي يا IEP) استفاده کنيم. |
بازگشت تدريجي به فعاليت ورزشي |
پس از يک دوره استراحت و بر طرف شدن علايم، ورزشکار ميتواند يک دستورالعمل بازگشت به فعاليت ورزشي را دنبال کند؛ هر کدام از اين مراحل بايد 24 ساعت طول بکشد: تمرينات بيهوازي غيرضربهاي تمرينات اختصاصي ورزشي (غيرضربهاي) تمرينات آمادهسازي غيرتماسي تمرينات کاملا تماسي بازگشت به فعاليت ورزشي معمول |
قبل از شروع دستورالعمل بازگشت به بازي، بيمار بايد بيعلامت شده باشد و نياز به مصرف دارو نداشته باشد. در صورت بروز هر گونه علامتي، فعاليت ورزشي بايد بلافاصله متوقف شود؛ 24 ساعت پس از برطرف شدن علامت مزبور ميتوان مجددا دستورالعمل بازگشت به بازي را از آخرين مرحلهاي که بيمار بيعلامت بوده است، از سر گرفت. |
بيماران پرخطرتر |
عواملي که مويد دوران بهبود طولکشيدهتر و يا متضمن احتياط در بازگشت به بازي هستند، عبارتند از: وجود بيش از 3 علامت در بدو مراجعه وجود علايم اختصاصي (مثل خستگي، بيحالي يا سردرگمي) سردردي که بيش از 60 ساعت طول بکشد بيهوش شدن به مدت بيش از 60 ثانيه فراموشي سابقه ضربه مغزي سن زير 18 سال وجود بيماريهاي همراه سابقه مصرف دارو (داروهاي روانگرا، ضدانعقادها) سبکهاي خطرناک ورزشي ورزشهاي پرخطر (تماسي، تصادمي) |
رويکردي چندتخصصي را مد نظر قرار دهيد (مثل ارجاع به متخصص مراقب سلامتي که در درمان ضربه مغزي مجرب است، استفاده از آزمونهاي دقيق عصبي ـ روانشناختي، برقراري ارتباط با مربي و تمريندهندگان) |
جدول 7. برخي از ملاحظات خاص در درمان ضربه مغزي در کودکان و نوجوانان | |
ملاحظات خاص |
توصيهها |
نموي | |
کودکان سنين مدرسه ممکن است علايم متفاوتي نسبت به بزرگسالان داشته باشند يا نتوانند علايم موجود در فهرست سياهه را درک کنند و يا قادر به توصيف علايم خود نباشند. |
اطلاعات بيشتري از مراقبين، آموزگاران و مربيان دريافت کنيد. |
افراد در ابتداي دوران نوجواني از تفکر غيرانتزاعي برخوردار هستند و ممکن است درکي از اهميت آسيب وارده نداشته باشند. |
با زبان ساده و غيرانتزاعي آموزش دهيد؛ مراقبين را در روند درمان دخيل کنيد. |
افراد در ميانه دوران نوجواني به راحتي تحت تاثير قرار ميگيرند (از سوي همسالان، رسانهها)، حس فزايندهاي از استقلالخواهي دارند و اغلب تصور ميکنند آسيبناپذيرند و به همين جهت ممکن است در پذيرفتن محدويت فعاليتهاي ورزشي مشکل داشته باشند. |
اهميت آسيب را توضيح دهيد؛ مربيان، مراقبين و تمريندهندگان را براي اطمينان از پذيرش درمان از سوي بيمار در روند درمان دخيل کنيد؛ از نظر علايم افسردگي يا ساير واکنشهاي ممکن به محدودسازي فعاليتها، بيمار را تحت نظر داشته باشيد. |
افراد در انتهاي دوران نوجواني توانايي قابل توجهي براي تفکر انتزاعي و برنامهريزي آينده دارند. |
در مورد عواقب بالقوه عدم پذيرش درمان محدود کنندة فعاليتهاي ورزشي آموزش دهيد. |
کودکان و نوجوان به طور ثابت مهارتهاي جديدي کسب ميکنند. |
چون برگشت به سطح پايه در آزمون عصبي ـ روانشناختي لزوماً به معناي بهبودي کامل نيست، از ساير ابزارهاي ارزيابي نيز استفاده کنيد. |
زمينهاي | |
کودکان و نوجوان فاقد استقلال شخصي هستند. |
به مراقبين آموزش دهيد چرا که تاثير مهمي روي فعاليتهاي مدرسهاي، تکاليف منزل و فعاليتهاي فوقبرنامه دارند. |
ممکن است عليرغم بهبود ناکامل، کودک در هنگام بازگشت به مدرسه از نظر ظاهري سالم به نظر برسد. |
اين مساله نيازمند ارتباط قوي با آموزگاران است؛ دقت کنيد که برنامههاي غيررسمي براي اکثر کودکان کفايت ميکند اما گاهي هم نياز به اجراي برنامههاي رسمي (مثل برنامه IEP, 504) داريد. |
ارزيابي | |
هيچ راهکاري به طور اختصاصي روي کودکان تمرکز نميکند. |
رويکردي محافظهکارانهتري را در برخورد با کودکان مد نظر قرار دهيد. |
ابزار شماره 2 ارزيابي ضربه مغزي ورزشي تنها براي بيماران بالاي 10 سال کاربرد دارد. |
به قضاوت باليني خود و ساير ابزارهاي ارزيابي تکيه کنيد (فهرست سياهه علايم براي افراد بالاي 6 سال)؛ اين مساله يک حوزه کليدي در پژوهشهاي ضربه مغزي است. |
ابزار ارزيابي استاندارد شدة ضربه مغزي در کودکان مدرسهاي روا نشده است. |
لزوما اين ابزار را کنار نگذاريد اما آگاه باشيد که به هر حال محدوديت سني دارد. |
هيچ داده قابل توجهي در مورد کاربرد فهرست سياهه علايم در کودکان زير 6 سال وجود ندارد. |
مطلع باشيد که علايم در کودکان معمولا از علايم بزرگسالان متفاوت است؛ در صورتي که مکانيسم آسيب با تشخيص ضربه مغزي همخواني دارد، به اين تشخيص مشکوک شويد. |
دادههاي عصبي ـ روانشناختي پايهاي بسيار محدودي در مورد کودکان زير 12 سال وجود دارد. |
آزمون شناختي را بايد بر اساس مرحله نموي مناسب با سن کودک مد نظر قرار داد و حتما بايد توسط يک روانشناس مجرب تفسير گردد. |
آزمون ثبات وضعيت نيازمند بلوغ يا تکميل مکانيسمهاي تعادلي در کودک است. |
ارزيابيهاي پايهاي را مد نظر قرار دهيد؛ اگر نميتوان ثبات وضعيت را ارزيابي کرد، نحوه راه رفتن و هماهنگي حرکات کودک را مد نظر قرار دهيد. |
بهبود | |
اکثر کودکان و نوجوان دچار ضربه مغزي به طور کامل بهبود مييابند اما دادهها حکايت از طولانيتر بودن دوره بهبود در آنها نسبت به بزرگسالان دارند (معمولاً 10-7 روز بيشتر). |
رويکرد محافظهکارانهتري را براي درمان در نظر داشته باشيد و ويزيتهاي پيگيري بلندمدتتري را برنامه ريزيکنيد؛ از نظر باقي ماندن علايم و موفقيت تحصيلي يا تغييرات رفتاري، فرد را ارزيابي نماييد. |
نگراني فزاينده در مورد سندرم ضربه دوم در کودکان خردسال وجود دارد (تمام موارد اين سندرم در افراد زير 20 سال روي داده است). |
هرگز اجازه ندهيد که کودک آسيب ديده در همان روز به زمين بازي بازگردد؛ دوره بيعلامت طولانيتري را قبل از بازگشت تدريجي به فعاليت ورزشي مد نظر قرار دهيد. |
منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۵۲۵، دکتر سعید صفری