پزشکی بالینی- منونوکلئوز عفونی

در دسامبر سال 2006، يک خانم 26 ساله از طرف پزشک عمومي خود به واحد پذيرش بيماران ما ارجاع شد. او به علت سرگيجه به هنگام ايستادن (تا حدي که نزديک به غش کردن بود) با پزشک عمومي خود مشورت کرده بود. از چندين روز قبل از آن، بيمار خستگي پيشرونده، درد عضلاني و احساس تب داشت. چند ساعت قبل از آنکه با پزشک خود تماس بگيرد، احساس ناراحتي و سپس درد در ناحيه فوقاني شکم اش شروع شده بود و طي آن روز 2 يا 3 نوبت استفراغ کرده بود.

قبل از ايجاد اين مشکلات، بيمار کاملا سالم بود و هيچ دارويي مصرف نمي‌کرد. در معاينه‌اي که پزشک عمومي انجام داده بود، نکته قابل توجهي يافت نشده بود. زماني که بيمار به واحد ما رسيد، درد  فزاينده اي را در ناحيه فوقاني شکم احساس مي کرد و نيز 5 ساعت بود که دفع ادرار نداشت. او علامت ادراري و گوارشي ديگري نداشت و چهار روز قبل، قاعدگي داشت. هيچ علامتي از عفونت موضعي در بيمار يافت نشد و سابقه‌اي از آسيب يا ضربه اخير نمي‌داد.
در معاينه، بيمار تب نداشت، تعداد ضربان قلب 120 ضربه در دقيقه و فشارخون mmHg        بود. زمان پر شدگي مويرگي آهسته و حدود 3 ثانيه بود. بدن او کاملا سرد بود. در قسمت فوقاني شکم، تندرنس متوسط بدون گاردينک  وجود داشت. صداهاي شکمي به گوش مي‌رسيد. ما به سرعت به بيمار مايع داخل وريدي تزريق کرديم. پس از جايگذاري کاتتر ادراري مشخص شد که ادرار بسيار کمي در مثانه بيمار وجود دارد. در راديوگرافي هاي شکم و قفسه سينه نکته قابل توجهي ديده نشد. در آزمايش‌هاي خوني، لکوسيتوز شديد L/109×7/22) با ارجحيت لنفوسيت
(L/109×1/14) ديده شد.
بيمار کم‌خوني نورموسيتيک خفيفي داشت (غلظت هموگلوبين برابر باg/L 102). غلظت آلانين آمينوترانسفراز و آلکالن فسفاتاز بالا بود (به ترتيب U/L 251 و U/L 312). در گستره خون محيطي بيمار، لنفوسيت‌هاي آتيپيک ديده شد که با بيماري مونونوکلئوز عفوني مطابقت داشت (شکل1). نتيجه آزمايش پول- بونل مثبت بود. با توجه به هيپوولمي بيمار و درد شکم، سي تي شکم انجام شد که پارگي طحال و وجود خون در شکم را نشان داد. ما براي بيمار عمل جراحي اسپلنکتومي اورژانس انجام داديم که بيمار دوره نقاهت آن را بدون مشکل سپري کرد. قبل از ترخيص از بيمارستان، بيمار عليه استرپتوکوک پنومونيه، هموفيلوس آنفولانزا نوع b و نيسريا مننژيتيديس نوع c واکسن دريافت کرد و تحت پروفيلاکسي با فنوکسي متيل‌پني‌‌سيلين قرار گرفت. زماني که بيمار، براي آخرين بار در فوريه سال 2007 ويزيت شد، کاملا سالم بود.
در انگلستان،  75% از دانشجويان از نظر سرولوژي ويروس اپشتين‌ـ بار مثبت هستند. اين عفونت معمولا بدون علامت است اما مي‌تواند به صورت مونونوکلئوز عفوني - گاهي به عنوان بيماري بوسه (Kissing disease) شناخته مي‌شود، چون يک راه شايع انتقال ويروس است - بروز نمايد. علائم تيپيک آن شامل ضعف، تب و درد گلو است. گاهي عوارض عصبي و رواني، نظير مننژيت، انسفاليت و افسردگي رخ مي دهند. در حدود 2/0% - 1/0% درصد از بيماراني که مبتلا به مونونوکلئوز عفوني هستند، به دنبال يک ضربه خفيف دچار پارگي طحال مي‌شوند. بنابراين به اين بيماران توصيه مي‌شود که از انجام ورزش‌هاي برخوردي (Contact) اجتناب کنند. با اين حال، پارگي خود به خود طحال نيز مي‌تواند رخ دهد. معمولا به دنبال پارگي طحال در يک بيمار مبتلا به مونونوکلئوز عفوني، عمل جراحي اسپلنکتومي انجام مي‌شود. با اين حال، ممکن است حفظ طحال روش ارجح باشد (به ويژه در کودکان)، زيرا احتمال بروز سپسيس به دنبال طحال‌برداري در آنها بيش از بزرگسالان است. در اين باره به انجام مطالعات آينده‌نگر نياز است.
مترجم: دکتر معصومه حاتمي

منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۴۱۳