گزارش7- آبسه لگن
در اوت سال 2006، مردي 26 ساله با شروع ناگهاني کمردرد به اورژانس بيمارستان مراجعه کرد. وي با تجويز مسکن به منزل فرستاده شد. 3 روز بعد با بدتر شدن تدريجي درد در سمت راست باسن که به ران انتشار داشت، بازگشت. وي همچنين از تنگي نفس خفيف حين فعاليت شکايت داشت. بيمار 2 هفته قبل از آغاز درد با همسرش به اسپانيا سفر کرده بود و تعطيلات هفتگي خوبي را بدون مشکل قابل ملاحظهاي سپري کرده بودند.
در معاينه باليني، دماي بدن بيمار 39 و اشباع اکسيژن شرياني تنها 88% بود. فشارخون و ضربان قلب طبيعي بودند. راديوگرافي قفسه سينه نکته قابل توجهي نداشت. آزمايشهاي خون لکوسيتوز (3mm/11000) و افزايش غلظت پروتئين واکنشيC [PRC] (mg/L053) و افزايش آنزيمهاي کبدي (تقريبا 3 برابر حداکثر محدوده طبيعي) را نشان داد. غلظت آلبومين تنها L/g52ولي غلظت پروتئين تام L/g65 (محدوده طبيعي L/g 80-60) بود. شواهد اختلال کارکرد کليه و تيروييد وجود نداشت. درسيتياسکن لگن آبسهاي به ابعاد 18×15ميليمتر در ايلياک راست و عضلات پسواس نزديک مفصل ساکروايلياک ديده شد(شکل 1) و خود مفصل نشانههايي از ساکروايلئيت به صورت تجمع مايع و کپسول محيطي پررنگ شده با ماده حاجب، نشان داد. با هدايت سيتياسکن نمونهاي از آبسه برداشته شد که زير ميکروسکوپ حاوي باسيلهاي گرم منفي بود. بنابراين سفترياکسون براي بيمار تجويز شد. از 8 نمونه خون و يک نمونه مايع آبسه، کشت تهيه شد. روز بعد در تمامي آنها سالمونلا انتريتيديس (Salmonella enteritidis) حساس به سفترياکسون و سيپروفلوکساسين يافت شد. در همين زمان، تنگي نفس بيمار افزايش پيدا کرد. سيتياسکن ارتشاح دو طرفه ريه و افيوژن پلور را نشان داد که تشخيص موقتي پنوموني را تاييد ميکرد. نمونه مايع پلور، ترنسودا بود (با غلظت پروتئين معادل17g/L). اکوکارديوگرافي و سيتياسکن شکم نکته قابل توجهي نداشتند و بهويژه شواهدي از آندوکارديت يا آنوريسم مايکوتيک موجود نبود. بررسيهاي بيشتر در تاريخچه بيمار تنها يک نکته اضافه نشان داد؛ بيمار در اسپانيا همبرگري خورده بود که خوب پخته نشده بود ولي متعاقب مصرف آن علايم گوارشي پيدا نکرده بود. شواهدي از نقص ايمني در بيمار يافت نشد. آزمايش HIV منفي بود. غلظتهاي ايمونوگلوبولين و شمارش انواع لنفوسيتها طبيعي بود. بيمار 3 هفته با سفترياکسون وريدي و 3 هفته ديگر با سيپروفلوکساسين درمان شد. درد وي به آرامي فروکش کرد. سيتياسکن پس از درمان، برطرف شدن کامل ارتشاح ريوي و آبسه ولي خوردگي وسيع مفصل ساکروايلياک را نشان داد. 3 ماه پس از ترخيص، بيمار همچنان از کمردرد خفيف حين ورزش با انتشار به ران راست شکايت داشت. با اين حال در آخرين ويزيت در ژوييه 2007، حال مساعدي داشت.
گونههاي غيرتيفوييدي سالمونلا به طور تيپيک گاستروانتريت ايجاد ميکنند. با اين حال تا 5% بيماران مبتلا به باکتريمي ميشوند که ميتواند منجر به عفونتهاي موضعي ثانويه شود که شايعترين آنها پنوموني است ولي عفونت عضلات و مفاصل بزرگ نادر است و بيشترين عضله درگير عضله پسواس ميباشد. بيماران مبتلا به باکتريمي الزاما علايم گاستروانتريت نشان نميدهند بهويژه اگر نقص ايمني داشته باشند. جالب است که سالمونلا ميتواند توسط فاگوسيتهاي بروزدهنده CD18 از روده عبور کند و وارد جريان خون شود بدون اينکه پاسخ ايمني را در مخاط روده برانگيزد. عفونت سالمونلاهاي غيرتيفوييدي در بسياري از کشورها يک مشکل رو به افزايش براي سلامت عمومي است که احتمالا به دليل تغيير در نحوه تهيه و مصرف غذا و رشد سريع تجارت بينالمللي در محصولات غذايي به وجود آمده است. همهگيريهاي بيمارستاني گزارش شده است. در آوريل 2007، بيش از 250 تن از بيماران و کارکنان بيمارستاني در آلمان از آشپزخانه بيمارستان دچار عفونت شدند. مترجم: دکتر شيما فرزان
منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۴۱۶