گزارش12- برونشيوليت منتشر ناشي از آسپيراسيون
در اوت 2006، زني 57 ساله به بخش اورژانس بيمارستان ما مراجعه کرد: وي دچار سرفه بدون خلط، تنگي نفس و خستگي بود. اين علايم از 6 هفته قبل ايجاد شده و طي اين مدت دفعات سرفه به طور پيشروندهاي افزايش يافته بود. بيمار سيگاري نبود و با موادي که ممکن است محرک ايجاد سرفه باشند مواجهه نداشت. سابقه آلرژي منفي بود و بيمار تب نداشت. او به ريفلاکس معده به مري و افسردگي مبتلا بود، و به همين دليل پنتوپرازول و ونلافاکسين دريافت ميکرد. با اين حال مصرف داروها توسط او منظم نبود: او از قرص «بدش مي آمد».
بيمار در معاينه تنگي نفس داشت: تعداد تنفس وي 24 بار در دقيقه بود و ميزان اشباع اکسيژن شرياني در هواي اتاق فقط 89 بود. ضربان قلب وي 96 بار در دقيقه بود. در قاعده هر دو ريه کراکل دمي و ويز منتشر و متناوب شنيده ميشد. شمار گلبولهاي سفيد تا µL 103/×14 افزايش يافته بود؛ راديوگرافي قفسه سينه نشاندهنده افزايش تراکم نسج ميانبافتي ريه بهصورت دو طرفه بود. تشخيص پنوموني براي وي مطرح شد و لووفلوکساسين 500 ميليگرم يک بار در روز تجويز شد. ما همچنين به وجود تنگي مزمن برونش ناشي از آسم يا ريفلاکس معده به مري مشکوک بوديم؛ بنابراين براي وي سالبوتامول استنشاقي و پنتوپرازول و همچنين اکسيژن تجويز کرديم. اما کشت خون و خلط منفي بود؛ علاوه بر اين، پس از 7 روز درمان بيمار بهتر نشد. سيتياسکن با قدرت تفکيک بالا (high-resolusion)، نشان دهنده ارتشاح رتيکولوندولار ميانبافتي در سرتاسر هردو ريه با الگويي شبيه به «درخت در حال جوانه زدن» بود، که نماي تيپيک برونشيولوآلوئوليت است (شکل 1). همچنين در سيتياسکن اتساع بارز مري مشهود بود. بعد از گفتگوي بيشتر، بيمار اظهار داشت که به مدت 12 سال دچار دشواري در بلع به ويژه درمورد غذاي جامد بوده است. در فلوروسکوپي ويدئويي حين صحبت کردن و بلع بيمار، آسپيراسيون مشاهده نگرديد، اما مانومتري مري نشاندهنده کمحرکتي شديد بود؛ ازوفاگوگاسترودئودنوسکوپي نشاندهنده يک مري متسع و داراي پيچ و خم بود که در ميان آن يک قرص پانتوپرازول گير کرده بود. يک ديورتيکول اپيفرنيک کوچک نيز مشاهده گرديد. تحليل آسيبشناختي نمونههاي تهيه شده از مري شواهدي از اسکلروز سيستميک را نشان نداد. تشخيص ما يک اختلال اوليه حرکتي مري بود. براساس يافتههاي سيتياسکن و خطر آشکار آسپيراسيون، تشخيص بيماري منتشر برونشيولي، ثانويه به ريفلاکس معده به مري مطرح شد. به بيمار توصيه شد از مصرف غذاي پرحجم و چرب؛ و مصرف حجم زياد مايعات همراه غذا خودداري کند؛ از 3 ساعت مانده به زمان خواب غذا نخورد؛ و تا سه ساعت پس از صرف غذا به جلو خم نشود يا دراز نکشد. همچنين به وي توصيه شد حين خواب بيش از يک بالش زير سر خود بگذارد. وضعيت سلامت وي به سرعت بهبود يافت و يک هفته بعد مرخص شد. زماني که آخرين بار در ژوئن 2007 ويزيت شد، وضعيت خوبي داشت .
بيماري منتشر برونشيولي، که برونشيوليت منتشر ناشي از آسپيراسيون نيز ناميده ميشود، عبارت است از التهاب مزمن برونشيولها که در واکنش به ذرات آسپيره شده رخ ميدهد. التهاب، ندولهاي منتشر و ارتشاح رتيکولار ايجاد ميکند، که در راديوگرافي قفسه سينه نماي هيپرلوسنت به خود ميگيرد.
بيمار ما دچار اختلال حرکت مري و ديورتيکول اپيفرنيک بود، که هر دو مورد با آسپيراسيون همراه هستند. علاوه بر اين، يافتههاي سيتياسکن، تيپيک بيماري منتشر برونشيولي بود؛ ضمن آن که مشکل تنفسي وي با تمهيدات ساده عليه ريفلاکس بهبود يافت. بيماري منتشر برونشيولي احتمالاً کمتر از ميزان واقعي تشخيص داده ميشود: در ژاپن، اين بيماري در 31 نفر از 4880 بيمار کالبدشکافي شده شناسايي شد. جالب توجه است که اکثر اين بيماران در بخش سالمندان بيمارستان فوت کرده بودند. تصور ميشود بيماري منتشر برونشيولي نه به استروييدها، بلکه به درمانهايي پاسخ ميدهد که آسپيراسيون را کاهش ميدهند.
منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۴۲۰