گزارش20- سکسکه ناشی از پنومونی
در اوت 2007، مردي 75 ساله به طور ناگهاني هوشياري خود را از دست داد و با آمبولانس به بخش اورژانس بيمارستان ما منتقل شد. وي سابقه آنژين و پرفشاري خون داشت؛ و در سال 2003، دچار خونريزي داخل مغزي در ناحيه فرونتوتمپورال چپ شده بود: وي آفازي بياني(1) ماندگار خفيفي داشت. با اين حال، براساس گفتههاي همسرش، تا 2 ساعت قبل از تماس با آمبولانس حال وي خوب بوده و براي اولين بار يک داروي جديد مصرف کرده «که قرصي سفيدرنگ» بوده است. روز قبل، بيمار به علت سکسکهاي که از 4 روز قبل آغاز شده و متوقف نشده بود به بيمارستان محلي مراجعه کرده بود و براي وي کلونازپام 1 ميليگرمي تجويز شده بود. ساير داروهاي مصرفي وي عبارت بود از والزارتان و آملوديپين...
نمره بيمار از مقياس اغماي گلاسکو(2) (GCS) 6 بود
(1V و 4M و 1E). تعداد تنفس وي مختصري بالا بود (22 بار در دقيقه)، اما ميزان اشباع اکسيژن شرياني و ساير مشاهدات طبيعي بود؛ معاينه نکته قابل توجه ديگري را، به جز بهداشت بسيار پايين دهان بيمار نشان نمي داد. آزمون هاي خوني نشاندهنده افزايش غلظت CRP(140mg/L) بود؛ با اين حال، شمارش گويچه هاي سفيد و نتايج سايرهاي آزمون هاي خوني طبيعي بود. نوار قلب و اکوکارديوگرام نکته قابل توجهي نداشت. سيتي اسکن سر ناهنجاري چشمگيري را نشان نميداد.شک مااين بود که بيمار فقط بيش از حد خوابآلود شده است؛ و وقتي بيمار پس از مدت کوتاهي بيدار شد و به صورت شفاف صحبت کرد،اطمينان ما بيشتر شد. با بيدارشدن بيمار سکسکه وي دوباره بازگشت، که با متوکلوپراميد يا هالوپريدول برطرف نشد. فرض ما بر اين بود که ضايعهاي در قفسه سينه سبب تحريک رفلکس سکسکه ميگردد. بيمار سابقه تب، تعريق شبانه، کاهش وزن، خشونت صدا، درد قفسه سينه يا تنگي نفس نداشت. با اين حال، ما براي وي گرافي قفسه سينه درخواست کرديم که نشاندهنده يک کدورت با حاشيه نامشخص در قسمت تحتاني ريه راست بود. سيتي اسکن قفسه سينه نشاندهنده دو ضايعه با تشديد حلقوي(1)، به ابعاد تقريبي 5/1×2 سانتيمتر در حاشيه راست قلب و ديافراگم بود (شکل1). براي بيمار تشخيص پنوموني مطرح شد. براساس سن بيمار، بهداشت دهاني نامناسب و سابقه قبلي سکته مغزي، تصور کرديم وي احتمالا دچار آسپيراسيون شده است. براي وي سفوزوپران وريدي به مدت 5 روز تجويز شد و طي اين زمان سکسکه به تدريج متوقف شد. بيمار را به رعايت بهداشت دهان و دندان تشويق کرديم. آخرين بار بيمار در دسامبر 2007 ويزيت شد و حال وي خوب بود.
سکسکه ماندگار به صورت سکسکهاي که بيش از 48 ساعت به طول بينجامد يا حملات راجعه سکسکه عليرغم درمانهاي گوناگون تعريف مي شود. اين وضعيت غيرقابل تحمل و در مردان شايعتر از زنان است. علت معمول آن تحريک مداوم رفلکس سکسکه است. شايعترين عامل سکسکه ماندگار، بيماري گوارشي است، هرچند ممکن است عامل آن پنوموني باشد. التهاب لوب تحتاني ريه راست که اغلب در پنوموني آسپيراسيون ديده ميشود، ميتواند اعصاب فرنيک را تحريک کند. در بيمار ما، همانند بسياري از سالمندان، پنوموني تقريبا بدون علامت و نشانه بود – در واقع اگر سکسکه رخ نميداد، ممکن بود ما پنوموني را تشخيص ندهيم.
منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۴۲۲