گزارش23- کارسینوماتوز لپتومننژ
در فوريه سال 2006، مردي 68 ساله به دليل سابقه 5 روزه بياختياري ادرار و مدفوع به اورژانس مراجعه کرد. وي همچنين احتباس ادرار داشت. وي مشکلات طولاني مدت قلبي-عروقي داشت: پرفشاري خون، بيماري ايسکميک قلب و فيبريلاسيون دهليزي؛ وي 16 سال پيش دچار حمله قلبي شده بود. در سال 2005 مشخص شده بود که وي کارسينوم سلول کوچک در برونش مرکزي چپ دارد که در مرحله T3N2M0 طبقهبندي شده بود. وي شيميدرماني و پرتودرماني دريافت کرده بود. معاينه ريه يافتههاي طبيعي به همراه داشت. معاينه قلب و عروق نشاندهنده فيبريلاسيون دهليزي بود. رفلکسهاي بازو طبيعي بودند اما رفلکسهاي زانو و مچپا در هر دو طرف ضعيف بودند. معاينه حسي طبيعي بود و فقط بيحسي قرينه در درماتومهاي S3-S1 (بيحسي زيني) و درد در درماتومهاي S1 هر دو طرف وجود داشت. رفلکس آنال بسيار ضعيف بود. تون اسفنکتر مقعدي بسيار کاهش يافته بود. MRI مهرههاي کمر نشاندهنده تودههايي در کونوس مدولاريس، ناحيه دماسب و مننژها بود...
پس از تزريق ماده حاجب، تودهها با وضوح بيشتري قابل مشاهده بودند و ميشد تودهاي را در سطح مهره 11 سينهاي مشاهده کرد. تعداد گويچههاي سفيد در مايع مغزي-نخاعي بيش از حد طبيعي بود (L/ 106×297، محدوده طبيعي ? L/ 106×5) که اغلب آنها لنفوسيت يا مونوسيت بودند و افزايش غلظت پروتئين (g/L 16/19، محدود طبيعي < g/L 45/0) و لاکتات ( g/L 1/1، محدود طبيعي > g/L 2/0) وجود داشت. در رنگآميزي مي- گرونوالد- گيمسا (May- Grunwald- Giemsa) يک سوم از تمام سلولهاي مايع مغزي-نخاعي ويژگيهاي بدخيم داشتند. ما به اين نتيجه رسيديم که بياختياري بيمار در اثر انتشار سرطان وي به نخاع ايجاد شده است. MRI مغز، متاستازي را نشان نداد. با وجود اين، سيتياسکن قفسه سينه متاستازهايي را در مدياستن، قلب و پلور نشان داد. در اوايل ماه مارس 2006، بيمار به بخش اونکولوژي منتقل شد و در آنجا دوز بالاي اشعه به نخاع و سيتارابين داخل تکا به وي داده شد و يک دوره شيمي درماني سيستميک براي وي شروع شد. به هر حال، طي چند هفته پس از تشخيص، بيمار بسيار بدحال بود و از مصرف هر نوع غذا و دارو اجتناب ميکرد. وي در اثر ايست قلبي-تنفسي فوت شد.
کارسينوماتوز لپتومننژ به معناي وجود متاستازهاي متعدد در لپتومننژ است که از پيا (pia matter) و آراکنوييد تشکيل شده است. فضاي بين پيا و آراکنوييد (فضاي سابآراکنوييد) حاوي مايع مغزي-نخاعي است. سرطان از طريق جريان خون و يا به طور مستقيم (که ميتواند از طريق اعصاب محيطي باشد) به مننژ انتشار پيدا ميکند. جريان مايع
مغزي-نخاعي، سلولهاي سرطان را منتشر ميکند. حدود 5 از کل بيماران سرطاني دچار کارسينوماتوز لپتومننژ ميشوند که بهطورمعمول در بيماران مبتلا به سرطان پستان، ملانوم و سرطان ريه يافت ميشود. در بيماران مبتلا به سرطان سلول کوچک ريه، بروز تجمعي 2 ساله متاستاز لپتومننژ 10 است. علايم و نشانهها بسته به محل ديگري تفاوت ميکنند. مشکلات شايع تظاهر کننده شامل فلج اعصاب مغزي (به ويژه اعصاب III ،V و IV)، افزايش فشار داخل جمجمه، تغييرات رفتاري، آتاکسي، مننژيسموس و ضعف پاها هستند. دراين بيمار کارسينوماتوز همانند فشار حاد بر قسمت تحتاني نخاع بروز کرده است.
منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۴۳۲