روزهداري در ديابتيها
روزهداري در ماه مبارک رمضان، يکي از فروع دين اسلام است و اکثر مسلمانان ميخواهند که در اين ماه هر طور که هست، روزه بگيرند. هرچند که قرآن افراد بيمار را از روزهداري معاف کرده، بسياري از مسلمانان مبتلا به ديابت، خود را بيمار تلقي نميکنند و مشتاق به روزهداري هستند. يک مطالعه بزرگ اپيدميولوژيک درباره مسلمانان مبتلا به ديابت در 13 کشور مسلمان (شامل 12914 نفر)بانام مطالعه EPIDIAR، نشان داد 43 درصد از مبتلايان به ديابت نوع 1 و 79 درصد از مبتلايان به ديابت نوع 2 در ماه رمضان روزه ميگيرند. از آنجا که ماه رمضان بر اساس تقويم قمري است، در هر سال ماه روزهداري حدود 10 روز جلو ميافتد؛ يعني فصلي که ماه رمضان در آن واقع ميشود متغير است. در ده سال آينده در نيمکره شمالي، ماه رمضان در تابستان خواهد بود. از آنجا که طول روز در کشورهاي غيراستوايي در تابستان و زمستان تفاوت فاحشي دارد، طول مدت روزهداري (که از سحر تا غروب آفتاب است) در تابستان افزايش مييابد (تا حدود 20-16 ساعت). آن دسته از افراد مبتلا به ديابت که روزه ميگيرند در معرض خطراتي هستند و اين خطرات با افزايش زمان روزهداري زيادتر ميشود. شواهد مربوط به مراقبت بهينه از بيماران ديابتي که تمايل به روزهداري در جريان ماه رمضان دارند مرور گرديده و در اين کار از کارآزماييهاي تصادفيشده، مطالعات مقايسهاي غيرتصادفيشده و مطالعات مشاهدهاي استفاده شده است. سپس اين موارد با توصيههاي بر اساس اجماع متخصصان ترکيب گرديد. براي کاهش عوارض در آن دسته از افراد مبتلا به ديابت که در ماه رمضان روزه ميگيرند، متخصصان سلامت بايد روزهداري ايمن را نه فقط پيش از ماه رمضان، بلکه در بررسي سالانه و نيز زمان تشخيص ديابت به بيماران آموزش دهند.
روزهداري در رمضان شامل چيست؟
روزهداري در ماه رمضان شامل خودداري از خوردن و آشاميدن از سحر تا غروب آفتاب، به مدت حدود 30 روز است. بيشتر افراد در ماه رمضان دو وعده غذا صرف ميکنند؛ سحري (غذاي پيش از طلوع آفتاب) و افطار (غذاي پس از غروب آفتاب).
خطرات روزهداري در افراد مبتلا به ديابت چيست؟
بيشتر صاحبنظران مسلمان عقيده دارند اگر يک متخصص سلامت مورد اعتماد (مانند يک پزشک يا پرستار) به فردي بگويد که روزهداري براي سلامت وي خطرناک است، آن فرد از روزهداري در ماه رمضان معاف خواهد بود. خطرات روزهداري براي ديابتيها شامل هيپوگليسمي، هيپرگليسمي و دهيدراتاسيون است. مطالعه EPIDIAR نشان داد که تغيير الگوي غذا خوردن در ماه رمضان، احتمال هيپوگليسمي شديد را در ديابت نوع 1 به ميزان 7/4 برابر (از 3 به 14 مورد به ازاي هر 100 نفر در ماه) و در ديابت نوع 2 به ميزان 5/7 برابر (از 4/0 به 3 مورد به ازاي هر 100 نفر در ماه) افزايش ميدهد. اين مطالعه افزايش 5 برابري بروز هيپرگليسمي شديد را نيز در مبتلايان به ديابت نوع 2 در ماه رمضان نشان داد. يک مطالعه، کوچک مشاهدهاي (روي 41 بيمار) که در سال 1998 انجام گرفت افزايش هيپوگليسمي علامتدار را نشان داد ولي ساير مطالعات، افزايش معنيدار هيپوگليسمي را در ماه رمضان در بيماران تحت درمان با داروهاي خوراکي کاهنده قند خون يا انسولين نشان ندادند. يک توجيه اين يافتههاي متفاوت در مطالعات مختلف آن است که ماه رمضان هر 9 سال در فصل متفاوتي واقع ميشود و چون طول مدت گرفتن روزه و دماي هوا تغيير ميکند، ميزان هيپوگليسمي ممکن است بر اساس سالي که مطالعه انجام شده متفاوت باشد. تفاوت روشها و تعداد کم بيماران اين مطالعات هم ممکن است توضيحي براي ناهماهنگي نتايج باشد.
در ده سال آينده در نيمکره شمالي تعداد ساعات روزهداري به طور پيشروندهاي زياد ميشود، چرا که ماه رمضان در تابستان قرار ميگيرد. اين مطلب ميتواند تاثير زيادي بر مسلمانان ديابتي که قصد روزهداري دارند داشته باشد.
چگونگي مراقبت از ديابتيهاي روزهدار
ارزيابي پيش از رمضان
عقيده متخصصان اين است که اگر بيماري اظهار تمايل به روزهداري در ماه رمضان مينمايد، پزشک مراقبتهاي اوليه يا متخصص داخلي بايد ارزيابي کند که آيا اين کار سلامت وي را به خطر مياندازد يا خير. کادر 1 نشان ميدهد که بيماران متمايل به روزهداري چگونه از نظر عوارض به گروههاي پرخطر، داراي خطر متوسط يا کمخطر تقسيم ميشوند. به افراد پرخطر توصيه ميشود روزه نگيرند چرا که روزهداري ميتواند سبب بدتر شدن کنترل ديابت آنها گردد که نتيجه آن مثلا هيپوگليسمي شديد يا کتواسيدوز ديابتي است. بيماران داراي خطر متوسط اگر چند ماه قبل از رمضان به يک متخصص مراجعه کنند و تغييرات لازم را در درمان ديابت خود ايجاد نمايند، ميتوانند خطرات ناشي از روزهداري را تقليل دهند. افراد کمخطر ميتوانند بدون هيچ گونه توصيه بهداشتي خاص، روزه بگيرند. افرادي که عليرغم توصيه به عدم روزهداري، روزه ميگيرند نياز به حمايت دارند که تا حد امکان روزهداري برايشان ايمن باشد. در مواردي که بيماران فرصت ارزيابي پيش از رمضان را نداشته باشند، صحبت کردن با بيماران و تهيه بستههاي آموزشي شامل توصيههاي مربوط به روزهداري در ماه رمضان ميتواند در زمان تشخيص و نيز بررسي سالانه ديابت انجام شود.
کادر 1. توصيههاي متخصصان براي طبقهبندي خطر در آن دسته از بيماران مبتلا به ديابت نوع 1 يا 2 که در ماه رمضان روزه ميگيرند |
بيماران پرخطر • کساني که دورههاي شديد و راجعه هيپوگليسمي و کاهش هوشياري دارند • کساني که کنترل قند خوبي ندارند • کساني که 3 ماه پيش از ماه رمضان کتواسيدوز داشتهاند • کساني که 3 ماه پيش از ماه رمضان کوماي هيپرگليسميک هيپراسمولار داشتهاند • افراد مبتلا به بيماري حاد • کساني که فعاليت فيزيکي شديد دارند • خانمهاي باردار • افراد مبتلا به بيماريهاي همراه مثل عوارض پيشرفته ماکروواسکولار، بيماري کليوي تحت درمان با دياليز، اختلال شناختي، صرع کنترلنشده (به ويژه مواردي که با هيپوگليسمي تشديد ميشوند) افراد داراي خطر متوسط • بيماران تحت کنترل مناسب که تحت درمان با محرک ترشح انسولين سريعالاثر، سولفونيل اوره، انسولين، چند داروي خوراکي يا داروي خوراکي همراه انسولين هستند افراد کم خطر • بيماراني که با رژيم غذايي، درمان تکدارويي با متفورمين، مهارکنندههاي دي پپتيديل پپتيداز 4 يا تيازوليدينديونها به خوبي کنترل شدهاند و از جهات ديگر سالم هستند |
آموزش مرتبط با رمضان
مداخلات آموزشي ساختاريافته به عنوان يک جزء مهم در توانمندسازي بيماران جهت بهبود وضعيتشان در ماه رمضان از سوي موسسه ملي سلامت و تعالي باليني(NICE) مورد حمايت قرار گرفته است. در يک مطالعه بزرگ مشاهدهاي، بيماراني که بدون حضور در يک جلسه آموزشي ساختاريافته در ماه رمضان روزه گرفتند 4 برابر بيشتر دچار هيپوگليسمي شدند، در حالي که کساني که در برنامه آموزشي مرتبط با رمضان شرکت کرده بودند کاهش واضح موارد هيپوگليسمي را نشان دادند. بنابراين پيشنهاد ميشود بيماران مسلمان مبتلا به ديابت در مداخلات آموزشي ساختاريافته شرکت نمايند تا احتمال سلامت خود را طي روزهداري ماه رمضان افزايش دهند. بيماران پرخطري که عليرغم توصيههاي پزشکي ميخواهند روزه بگيرند، هم به حضور در جلسات آموزش ساختاريافته دعوت ميشوند تا از مراقبت فردي و تصميمشان مبني بر روزهداري حمايت شود. کادر 2 محتواي پيشنهادي آموزش مرتبط با رمضان را نشان ميدهد.
کادر2. چهار حيطه کليدي در آموزش مرتبط با رمضان |
طراحي وعده غذايي و توصيه رژيم غذايي •رژيم غذايي در رمضان بايد رژيمي سالم و متعادل باشد •غذاهايي که به آرامي انرژي آزاد ميکنند (مانند گندم، سمولينا، حبوبات و برنج) بايد قبل و بعد از روزهداري مصرف شوند؛ در حالي که غذاهاي حاوي چربي اشباع (مانند کره مايع و سمبوسه و انواع پكورا [نوعي فلافل هندي]) بايد به حداقل برسند •به بيماران توصيه نماييد که در پختوپز فقط از مقدار کمي روغنهاي تکاشباع (مانند روغن زيتون) مصرف نمايند •قبل و بعد از روزهداري از غذاهاي پرفيبر مانند غلات کامل، نان سبوسدار، برنج قهوهاي؛ حبوبات و بقولات؛ ميوه، سبزيجات و سالاد مصرف نمايند ورزش •ورزش منظم سبک تا متوسط در بيماران مبتلا به ديابت نوع 2 بيخطر است •ورزش سنگين توصيه نميشود چرا که به ويژه در بيماران تحت درمان با سولفونيل اوره يا انسولين سبب افزايش خطر هيپوگليسمي ميشود •بيماران را تشويق نماييد که فعاليت فيزيکي معمول خود را به ويژه زماني که روزه نيستند ادامه دهند •نماز مغرب (عبادت بعد از وعده غذايي افطار) [و ساير نوبتهاي نماز] بايد به عنوان بخشي از ورزش روزانه در نظر گرفته شود چرا که شامل ايستادن، خم شدن، سجده کردن و نشستن است کنترل قند خون •کنترل قند خون به معني شکستن روزه نيست •تمام بيماران ديابتي روزهدار بايد داراي وسايل کنترل قند خون باشند •آزمون قند خون مويرگي بايد در اين موارد انجام گيرد: -بيمار احساس کند که نشانههاي هيپوگليسمي را دارد (يک احساس شخصي). بايد به بيماران توصيه شود زماني که هيپوگليسمي آنها با آزمون قند خون اثبات شود روزه خود را بشکنند. - بيمار ناخوش باشد (مثلا تب داشته باشد) •آزمون قند خون در ساير موارد در صورتي سودمند است که بيمار بتواند و بخواهد رژيم درماني ديابت خود را تنظيم نمايد؛ مانند تيتراسيون دوز انسولين تشخيص و مديريت عوارض •بيمار بايد از نشانههاي هشداردهنده دهيدراتاسيون، هيپوگليسمي و هيپرگليسمي آگاه باشد و به محض ايجاد عوارض يا بيماري حاد روزهداري را متوقف نمايد |
چگونگي مراقبت از روزهداران مبتلا به ديابت نوع 2
بيماراني که از داروي خوراکي کاهنده قند خون استفاده مينمايند:
متفورمين
هيپوگليسمي در بيماران مبتلا به ديابت نوع 2 که از متفورمين استفاده مينمايند و روزهدار نيستند رخ ميدهد. يک مرور نظاممند گزارش کرد که ميزان خطر هيپوگليسمي در بين مصرفکنندگان متفورمين که روزهدار نيستند از صفر تا 21 متغير است. اطلاعاتي در مورد بروز هيپوگليسمي در افراد روزهداري که از متفورمين استفاده مينمايند وجود ندارد.
از آنجا که در ماه رمضان معمولا افطار بزرگترين وعده غذايي است، متخصصان بر تقسيم دوز متفورمين بصورت دوسوم دوز در زمان افطار و يکسوم در زمان سحر توافق دارند (چرا که دوز زمان ناهار در زمان روزهداري مجاز نيست). بنابراين به عنوان مثال براي رژيمي حاوي 500 ميليگرم متفورمين 3 بار در روز توصيه ما 500 ميليگرم در وقت سحر و 1000 ميليگرم در زمان افطار است.
آکاربوز
آکاربوز فعاليت آلفا گلوکوزيداز پرزهاي روده را مهار ميکند و به اين ترتيب سبب تاخير جذب گلوکز و تنظيم ترشح انسولين ميشود. يک مطالعه تصادفيشده دوسوکور نشان داده که احتمال هيپوگليسمي با مصرف اين دسته از داروها کم است البته هيچ شاهدي براي اين مطلب در ماه رمضان وجود ندارد. پيشنهاد ميشود دوز تجويزشده آکاربوز در ماه رمضان فقط همراه با وعدههاي غذايي ادامه يابد.
محرکهاي ترشح انسولين سريعالاثر
يک مطالعه تصادفيشده چندمرکزي نشان داد رپاگلينيد سبب بهبود کنترل قند خون و در مقايسه با گليبنکلاميد سبب موارد هيپوگليسمي کمتري در بيماران روزهدار ميشود. بيماراني که رپاگلينيد مصرف ميکنند سطح فروکتوزآمين خود را نسبت به ميزان پايه کاهش ميدهند. موارد بروز هيپوگليسمي در هر بيمار اين گروه در ماه 03/0 است در حالي که اين ميزان در مصرفکنندگان گليبنکلاميد 05/0 است.
يک مطالعه کوچک، رپاگلينيد (در 27 نفر) را با گروهي از بيماران که سولفونيل اوره مصرف ميکردند (گليمپيريد [در 23 نفر] يا گليکلازيد [در 17 نفر]) مقايسه نمود. فروکتوزآمين، HbA1c و وزن بدن در هيچ کدام از دو گروه از قبل تا بعد از رمضان تغيير معنيداري نداشت. تنها در يک بيمار که در ماه رمضان گليمپيريد مصرف ميکرد، هيپوگليسمي به اثبات رسيد. اين نتايج نشان ميدهد که محرکهاي ترشح انسولين سريعالاثر اگر در زمان سحر و افطار مصرف شوند، نسبت به گليبنکلاميد جايگزين ايمنتري در بيماران روزهدار خواهند بود.
سولفونيل اورهها
مطالعات پيشين مصرف گليبنکلاميد يا گليمپيريد را در ماه رمضان بررسي نمودهاند. يک مطالعه مشاهدهاي آيندهنگر بزرگ (روي 332 بيمار) که اخيرا انجام شده است، نشان داد تغيير گليمپيريد تکدوز روزانه از صبح همراه صبحانه قبل از ماه رمضان به غروب همراه با افطار در ماه رمضان، ميزان هيپوگليسمي يا کنترل قند خون را تغيير نميدهد. البته ميزان هيپوگليسمي در بيماراني که در ماه رمضان صبحها از گليمپيريد استفاده مينمايند بررسي نشده است. بنابراين معلوم نيست اين ميزان نسبت به کساني که در ماه رمضان در زمان غروب گليمپيريد مصرف ميکنند بيشتر است يا خير. ميزان بروز هيپوگليسمي در بيماراني که از گليمپيريد يک بار در روز استفاده ميکردند (21 نفر) با آنهايي که دو بار در روز از رپاگلينيد استفاده ميکردند (20 نفر) در زمان سحر و افطار تفاوتي نداشت. اخيرا گليکلازيد با داروهاي جديدتر مانند مهارکنندههاي دي پپتيديل پپتيداز 4 مقايسه شده است.
بر اساس مطالعه آيندهنگر گروه مطالعه GLIRA، پيشنهاد ميشود پزشکان در ماه رمضان، زمان تکدوز روزانه سولفونيل اوره را (مثلا گليمپيريد) از زمان معمول صبحگاهي به غروب (زمان افطار) تغيير دهند. درباره گليکلازيد پيشنهاد ميشود دوز زمان افطار آن بيشتر از سحر باشد و در صورتي که کنترل قند بيمار پيش از رمضان خوب باشد پزشک کاهش دوز سحر را در نظر داشته باشد (مثلا گليکلازيد 160 ميليگرم دو بار در روز به 80 ميليگرم صبح و 160 ميليگرم غروب تغيير يابد).
تيازوليدينديونها
يک کارآزمايي شاهددار تصادفيشده که پيوگليتازون 30 ميليگرم يک بار در روز را با دارونما به تنهايي يا در بيماران مصرفکننده همزمان يک داروي کاهنده قند خوراکي ديگر مقايسه کرد، هيچ گونه افزايش ميزان هيپوگليسمي را در جريان روزهداري ماه رمضان نشان نداد. مطالعهاي درباره استفاده از رزيگليتازون در ماه رمضان وجود ندارد. ادامه مصرف تيازوليدينديونها در زمان روزهداري ايمن در نظر گرفته ميشود.
مهارکنندههاي دي پپتيديل پپتيداز 4
يک ارزيابي گذشتهنگر روي بيماران مسلمان مبتلا به ديابت نوع 2 نشان داد که افزودن ويلداگليپتين (vildagliptin) به متفورمين در مقايسه با ترکيب گليکلازيد و متفورمين در ماه مضان با بروز کمتر هيپوگليسمي و بهبود کنترل قند همراهي دارد. اين شواهد ضعيف، پيشنهاد ميکنند در مواردي که کنترل قند با متفورمين به تنهايي خوب نيست و بيمار قصد روزهداري در ماه رمضان را دارد، به جاي سولفونيل اوره، ترکيب مهارکنندههاي دي پپتيديل پپتيداز 4 با متفورمين ايمنتر است.
مقلدهاي پپتيد 1 شبه گلوکاگون
اخيرا مقلدهاي پپتيد 1 شبه گلوکاگون در ترکيب با ساير داروهاي خوراکي کاهنده قند مصرف ميشوند. مطالعات غيرمرتبط با ماه رمضان نشان دادهاند هيپوگليسمي همراه با اين داروها در کساني که سولفونيل اوره دريافت ميکنند رخ ميدهد. يافتههاي يک ارزيابي نشان ميدهد که به تنظيم دوز اين گروه دارويي در ماه رمضان نيازي نيست ولي در مورد ساير داروها مانند سولفونيل اورهها زماني که به صورت ترکيبي مصرف شوند ممکن است به کاهش دوز نياز باشد.
بيماراني که از انسولين استفاده مينمايند
انسولين پايه منفرد و درمان ترکيبي خوراکي
يک مطالعه مشاهدهاي آيندهنگر چندمرکزي، بيماران روزهدار در حال مصرف متفورمين را همراه با گليمپيريد (21 نفر)، رپاگلينيد (18 نفر) يا گلارژين (10 نفر) با هم مقايسه کرد. هر چند ميزان هيپوگليسمي در گروه گليمپيريد (3/14) بيشتر از رپاگلينيد (11) و گلارژين (10) بود، اين تفاوت معنيدار نبود. گليمپيريد پيش از افطار داده ميشد؛ رپاگلينيد با هر 2 وعده غذايي مصرف ميگرديد و گلارژين ساعت 10 شب داده ميشد. هيچ مطالعهاي ميزان بروز هيپوگليسمي را در مصرفکنندگان انسولين دتمير (detemir) يا انسولين ايزوفان (NPH) مقايسه نکرده است.
در يک مطالعه تصادفيشده آيندهنگر کوچک روي 19 بيمار مبتلا به ديابت نوع 2 که در معرض خطر کم عوارض ديابت بودند و غلظت HbA1c قبل از رمضان آنها کمتر از 8 بود، هيچ يک از بيماران گروه روزهدار (11 نفر) يا غير روزهدار (8 نفر) که در حال مصرف رپاگلينيد 3 بار در روز و گلارژين بودند، دچار هيپوگليسمي نشدند و در هر دو گروه کنترل مناسب قند حفظ شد. کساني که روزه گرفتند، رپاگلينيد را در زمانهاي افطار، نيمهشب و سحر مصرف کردند و دوز رپاگلينيد و گلارژين در ماه رمضان تغيير داده نشد. به بيماراني که از انسولين پايه طولانياثر مانند گلارژين استفاده ميکنند توصيه ميشود جهت جلوگيري از هيپوگليسمي دوز دارو را 20کاهش دهند. بيماراني که از رپاگلينيد و دوز منفرد گلارژين استفاده ميکنند ميتوانند همان دوز رپاگلينيد را ادامه دهند اما روش مطمئنتر، کاهش دوز گلارژين به ميزان 20 است. زمان مصرف رپاگلينيد ميتواند به سحر يا افطار تغيير داده شود.
انسولينهاي از پيش مخلوط
يک مطالعه تصادفيشده متقاطع که در آن Humalog Mix25 (25 انسولين کوتاهاثر ليسپرو و 75 انسولين متوسطالاثر ليسپرو پروتامين خنثي) و M3 Humulin (محلول انسولين انساني 30 و 70 ايزوفان) با دوزهاي مشابه تجويز شدند نشان داد مورد اول سبب کنترل بهتر قند بعد از غذا پس از صرف افطار و بروز کمتر هيپوگليسمي گرديد. البته يافتههاي يک مطالعه مشاهدهاي نشان ميدهد Humalog Mix50 در زمان افطار به جاي Mix30 سبب کاهش قند بعد از غذا و ميزان هيپوگليسمي ميگردد. پيشنهاد ميشود بيماراني که 2 بار در روز از انسولين استفاده مينمايند در صورتي که به خوبي کنترل شده باشند، دوز سحر را 30 کاهش دهند و در صورتي که قند بعد از غذا همچنان بالا بماند تبديل به Mix50 مد نظر باشد.
آيا روزهداري براي خانمهاي باردار مبتلا به ديابت بيخطر است؟
خانمهاي باردار مبتلا به ديابت شامل ديابت بارداري، از روزهداري معاف هستند و به علت خطرات آشکار مادري و جنيني همراه با کنترل بد قند خون در بارداري، قويا توصيه به عدم روزهداري ميشوند. البته هيچ مطالعهاي درباره زنان مبتلا به ديابت به ويژه مرتبط با روزهداري رمضان انجام نشده است. مشاوره پيش از بارداري براي زنان مسلمان ديابتي بايد شامل آموزش درباره خطرات قابل توجه همراه با کنترل نامطلوب قند خون باشد تا بدين وسيله بتوان آنها را از تلاش براي روزهداري منصرف نمود.
چگونگي مراقبت از روزهداران مبتلا به ديابت نوع 1
يک مطالعه کوچک استفاده از انسولين گلارژين و ليسپرو يا آسپارت را به صورت منقسم به نسبت 6 به 4 در 24 ساعت در 9 بيمار مبتلا به ديابت نوع 1 بررسي نمود. از 7 بيماري که شروع به روزه گرفتن نمودند، 5 نفر روزهداري خود را در تمام ماه ادامه دادند و 2 نفر به علت هيپوگليسمي آن را قطع نمودند. هيچ کدام از اين بيماران دورهاي از هيپوگليسمي شديد يا کتواسيدوز ديابتي که نياز به بستري در بيمارستان داشته باشد را تجربه نکردند و غلظت HbA1c اين بيماران در پايان ماه رمضان ثابت باقي ماند. از آنجا که نياز اين بيماران به انسولين 28 نسبت به نياز پايه کاهش يافت (002/0=p) محققان پيشنهاد ميکنند دوز مصرفي انسولين در طي روزهداري کاهش يابد (70 دوز معمول بيمار).
يک مطالعه مقايسهاي متقاطع روي 64 بيمار مبتلا به ديابت نوع 1 که از انسولين ليسپرو استفاده ميکردند، نشان داد غلظت گلوکز 2 ساعت بعد از افطار آنها به صورت معنيداري از بيماراني که انسولين انساني رگولار استفاده ميکردند کمتر گزارش شد (026/0=p) و ميزان موارد هيپوگليسمي نيز در گروه انسولين ليسپرو کمتر بود. در هر دو گروه انسولين ايزوفان (IHumulinI) به عنوان انسولين پايه تجويز ميشد.
بيشتر مطالعات درباره بيماران مبتلا به ديابت نوع 1، تعداد کمي از بيماران را در بر دارند و برخي از آنها نوجوانان، بيماران سالمند يا مبتلايان به بيماريهاي همراه مانند نارسايي کليه را از بررسي حذف نمودهاند. بنابراين ممکن است درمان پيشنهادي قابل تعميم به تمام بيماران روزهدار مبتلا به ديابت نوع 1 نباشد و شواهد خوبي براي ارايه راهنماييهاي صريح به کساني که تحت درمان با يک رژيم پايه- بولوس نيستند وجود ندارد (انسولينهاي پايه، انسولينهاي متوسطالاثر يا طولانياثر هستند؛ بولوس انسولين سريعالاثري است که با وعدههاي غذايي مصرف ميشود).
توصيه ميشود که آن دسته از بيماران مبتلا به ديابت نوع 1 که تحت درمان رژيم پايه- بولوس 4 بار در روز باشند به علت احتمال کنترل نامطلوب قند خون، از روزهداري منصرف گردند. اگر عليرغم توصيههاي پزشکي، بيمار تصميم به روزهداري گرفت، بهتر است با محاسبه کربوهيدراتها آشنا باشد. پيشنهاد ميشود اين بيماران انسولين زمينهاي خود را به ميزان 20 کاهش دهند و انسولين سريعالاثر ميانه روز را در صورتي که غلظت قند خون مويرگي حداکثر mmol/L 7 باشد حذف نمايند. اگر غلظت قند خون بيمار بيش از mmol/L 7 باشد وي بايد دوز اصلاحي انسولين خود را به گونهاي که توسط پزشک متخصصش تعيين شده، محاسبه و تزريق کند.
نتيجهگيري
کادر 2 بر اساس بهترين و جديدترين شواهد موجود در دسترس و تجربه جمعي مولفان در مراقبت از بيماراني که در ماه رمضان روزه ميگيرند، توصيههاي موجود در اين مقاله را به صورت خلاصه آورده است. در مجموع، شواهد موجود براي راهنمايي بيماران مبتلا به ديابتي که ميخواهند در ماه رمضان روزه بگيرند ناچيز است و مطالعات با طراحي مناسب در اين زمينه وجود ندارند. به نظر ميرسد ارزيابي خطر فردي بيمار و رويکرد مناسب به درمان وي، بهترين راهبرد مراقبت باشد. ارايه آموزشهاي ساختاريافته جهت توانمندسازي بيماران براي مديريت بهتر بيماري توسط خودشان در ماه رمضان ضروري است.
منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۴۷۹