PDF متن کامل روش

كلمه ليزرخلاصه شده عبارت
‎ ‎‏ ‏Light Amplification by   Stimulated   Emission of Radiation‏   به معني تقويت نور به‌ وسيله گسيل تحريكي تابش است. در 16 مه 1960 دكترتئودورمايمن ‏‎    Theodor Maimen)‎‏) اولين ليزر را در آزمايشگاههاي شركت هوايي هيوز در كاليفرنياي آمريكا با موفقيت به كار انداخت. در اين آزمايش ميله‌اي از ياقوت مصنوعي در درون لامپ درخش مارپيچي قرار گرفته بود و دو انتهاي تخت ياقوت به دقت صيقلي و با نقره پوشش داده شده بود. ظهور ناگهاني نور قرمز ليزر كه روشنتر از نور خورشيد بود، از انتهاي ياقوت بيرون جست و به اين طريق انرژي مهار شده وليزر اختراع شده بود. اولين ليزر گازي در سال 1961 توسط پروفسور علي جوان و همكارانش در آزمايشگاه بل ساخته شد كه در آن از مخلوط گازهاي هليوم ونئون به عنوان محيط ليزري، استفاده شده بود. در همان آزمايشگاه اولين ليزر نئودميوم ( ‏neodmium‏)  توسط جانسون و همكارانش ساخته شد. ليزر نيمه رسانا نيز براي اولين بار در سال 1962 توسط هال در آزمايشگاه تحقيقات الكتريكي عمومي طراحي و پياده‌سازي شد. همزمان با آن، تحقيقات گسترده‌اي براي ساخت ليزر اگزايمر در سال 1975 توسط اوينگ ( ‏Ewing‏) انجام شده است. سرانجام در سال 1985 مهمترين نوع ليزر، ليزر اشعه ايكس، توسط ماتئوس (‏Matteus‏) و همكارانش در ليورمور ساخته شد. ‏


خواص  نور ليزر و كاربرد‌هاي آن
‏ از نخستين روزهاي ساخت ليزر پي برده شد كه نور ليزر خواص مشخصه‌اي دارد كه آن را از نورهاي ايجاد شده از ساير منابع، متمايز مي‌كند. در ابتدا به اين ويژگي‌ها و نحوه ايجاد آنها توسط ليزر اشاره خواهيم كرد. ليزر داراي سه ويژگي مهم است:
تك‌فامي
‏     در توضيح اين ويژگي لازم است ابتدا با مفهوم گسيل القايي ( نشر القايي)آشنا شويم. گسيل پرتو توسط الكترونهاي برانگيخته در داخل اتم به دو صورت است :1 ) گسيل خود به‌خودي  2) گسيل القايي
فرض كنيد ‏‎1 ‎‏ ‏e‏ و ‏e2‎‏   دو تراز متوالي از يك اتم با انرژي‌هاي  ‏‎1‎‏ ‏E‏  و‏‎2‎‏ ‏E‏   باشد و الكتروني در تراز         ‏‎ e1 ‎در حالت پايه خود قرار گرفته باشد. اگر به هر دليلي اين الكترون از‎ ‎تراز ‏‎1‎‏ ‏e‏   به تراز بالاتر ‏‎2‎‏ ‏e‏ برود گفته ميشود اتم تحريك شده است يا در حالت برانگيخته قرار دارد. چون اين حالت يك حالت‏‎ ‎‏ ناپايدار است اتم تمايل دارد هرچه زودتر به حالت پايدار باز گردد. به همين دليل الكترون مزبور بلافاصله به حالت  قبلي در تراز‏‎1‎‏ ‏e‏  بر خواهد گشت. از طرفي چون اين دو تراز اختلاف انرژي  ‏‎1‎‏ ‏E‏ ‏E 2-‎‏ دارد بنا بر اصل پايستگي انرژي، انرژي اضافي الكترون به صورت تابش با فركانس ‏V،  حين بازگشت به تراز اول گسيل مي‌شود. به اين فرآيند گسيل خودبه‌خودي گويند. حال اگر الكتروني در تراز‏‎2‎‏ ‏e‏  در حالت پايه خود قرار داشته باشد و ما به طريقي اتم را تحريك كنيم ( ميدان الكترومغناطيسي، تابش، حرارت و... ) در اثر اين القا الكترون مزبور تراز ‏‎2‎‏ ‏E‏  را ترك نموده وبه تراز ‏‎ E1‎برود و حين اين انتقال ( بنا به اصل پايستگي انرژي ) تابش گسيل كند به اين تابش گسيل القايي يا نشر القايي گويند. ‏
‏     هر كدام از اين فرآيندها ويژگي‌هاي خاص خود را دارد. در گسيل خودبه‌خودي تابش‌هاي گسيل شده به صورت كاتوره‌اي و در تمام جهات گسترده است. اما در گسيل القايي جهت تابش در يك راستاي معين خواهد بود. از طرفي در گسيل خودبخودي فوتونهاي تابشي  در اثر گزار بين اتمهاي ترازهاي اتمي يا مولكولي مختلف و متفاوت از هم به وجود مي‌آيند پس اين تابش‌ها طيف گسترده‌اي از فركانس‌ها را شامل مي‌شود. ‏
‏     اما در گسيل القايي تابش در اثر گزار بين ترازهاي اتمي يا مولكولي مشابه گسيل مي‌شود. بنابراين همه تابش‌ها تقريبا فركانس يكساني دارد. معمولا در ليزر از فرآيند گسيل القايي استفاده مي‌شود. اما براي داشتن گسيل القايي طولاني مدت به مولكول‌هايي شامل دوتراز كه تراز بالايي آن پروتراز پاييني آن خالي باشد، نياز داريم. اما آنچه كه نظريه‌هاي كوانتومي  بيان مي‌كنند اين است كه بنا به قاعده گزينش  در اتم‌ها ابتدا ترازهاي پايين‌تر پر مي‌شود. بنابراين  به وضعيت به‌وجود آمده  در ليزر، وارونگي جمعيت گويند. نحوه ايجاد وارونگي جمعيت  بسته به نوع ليزر متفاوت است. مثلا در ليزر هليوم نئون مخلوط  كردن اين دو گاز منجر به جفت شدن برخي تراز‌ها ي اتمي آن دو شده و وارونگي جمعيت مورد نياز را تامين مي‌كند. به اين ترتيب ليزر قادر به ايجاد تابشي تك فركانس  خواهد بود. با اين وجود براي تك فركانس شدن بيشتر از يك عنصر اپتيك مانند بازآواگر( سنجه) نيزدر ليزر استفاده مي‌شود. ‏
ويژگي تك‌فامي نور ليزر بيشتر كاربرد شيميايي دارد. به عنوان مثال براي جدا سازي ايزوتوپ‌هاي يك عنصر به يك منبع تك‌فام مانند ليزر نياز است. ايزوتوپ‌هاي يك عنصر از نظر محتوا باهم متفاوت است پس فركانس‌هاي جذب آنها نيز اندكي متفا وت خواهد بود كه تنها نور ليزر قادر به تفكيك آنها است. تمايل زياد به استفاده از اين كاربرد در صنايع هسته‌اي نيز غيرمنتظره نيست. ‏


همدوسي
‏     تابش الكترو مغناطيس  به وسيله بارهاي الكتريكي نوسان كننده توليد مي‌شود. بسامد نوسان نوع تابشي را كه گسيل مي‌شود، معين مي‌كند. اگر در يك چشمه، بارها ي الكتريكي  به طور هماهنگ نوسان كند چشمه را همدوس و تابش حاصل را تابش همدوس مي‌ناميم. همانطور كه قبلا گفته شد در ليزر از گسيل القايي استفاده مي‌شود. در اين فرآيند مي‌توان اتم را به نحوي تحريك كرد كه همه الكترونهاي برانگيخته فقط به تراز‌هاي خاصي برود و در نتيجه فركانس تابشي آنها همه در يك محدوده خواهد بود. پس تمام اين تابش‌ها با هم هماهنگ است كه اين همان تعريف چشمه همدوس است. از همدوسي نور ليزر مي‌توان در تمام‌نگاري استفاده كرد. تمام‌نگاري روشي  جهت تهيه تصاوير سه بعدي است. در اين روش تصوير ويژه‌اي به نام تمام نگاشت روي فيلم عكاسي تشكيل مي‌شود كه بر خلاف ديگر تصاوير متداول عكاسي، حاوي اطلاعاتي نه تنها پيرامون شدت بلكه در مورد فاز نور بازتابيده از جسم نيز هست. واضح است كه منبع نور آشفته چون خود داراي پرتو هايي  با فازهاي مختلف است قادر به تشكيل چنين تصويري نخواهد بود. تنها  مشكل موجود براي چنين تصاويري آن است كه تنها امكان تهيه تمام نگاشت‌هاي تك‌فام وجود دارد زيرا براي تشخيص رنگهاي واقعي جسم بايد از تابش طول موج‌هاي مختلف به طور همزمان استفاده كرد كه در آن صورت اطلاعات مربوط به فاز از بين مي‌رود. ‏

شدت زياد
‏     شدت زياد، خاصيتي است كه بيش از ساير موارد همراه نور ليزر است و در حقيقت ليزرها بالاترين شدت‌هاي شناخته شده روي زمين  را ايجاد مي‌كند. از آنجا كه ليزر باريكه‌اي موازي از نور را نه در تمام جهت‌ها، بلكه در راستاي مشخصي گسيل مي‌كند. مناسب‌ترين معيار شدت، تابيدگي است. بنا بر رابطه بين توان تابش شده وتابيدگي: 
                                                                                       ‏I = P / A
‏ كه در آن  ‏P‏  توان و ‏A‏  مساحت  است مي‌توان در مورد شدت‌ها ي زياد  بحث كرد. ازآنجايي كه خروجي منابع نور معمولي اكثرا پرتو‌هاي واگرا است با دور شدن از چشمه به علت افزايش مساحت با ثابت ماندن توان (توان به ويژگي خود چشمه بستگي دارد )ميزان شدت آن كاهش مي‌يابد اما در ليزر به علت موازي بودن پرتوها، هر چه فاصله از منبع بيشتر شود با ثابت ماندن توان، مساحت سطح مقطع باريكه خروجي نيز تقريبا ثابت است و در نتيجه شدت در فاصله  دوراز منبع همان مقداري را دارد كه پرتو خروجي از منبع دارد. ‏
‏     اما اينكه چرا شدت خروجي از ليزر تا به اين اندازه زياد است، به توان ليزر بر مي‌گردد. داخل ليزر سيستمي وجود دارد كه نور ورودي به هنگام خروج تقويت مي‌شود. همچنين با استفاده از ابزارهاي اپتيك مناسب در ليزر مي‌توان به شدت‌هايي دست يافت كه از شدت خود منبع فراتر رود. ‏
‏     لازم به توضيح است كه شدت نور خروجي از ليزر داراي توزيع گوسي است، يعني شدت براي لحظه  كوتاهي بيشترين مقدار خود را دارد. در ابتدا يك صعود ودر انتها يك نزول براي آن وجود دارد. پس يك طول عمر براي شدت حداكثر مي‌توان تعريف كرد. طول عمر شدت ماكزيمم معمولا خيلي كوتاه است. يكي از كاربرد‌هاي كوتاه بودن عمر شدت‌هاي بالا در هرتپ، در چشم پزشكي است. مثلا پارگي شبكيه را كه باعث كوري موضعي مي‌شود مي‌توان با جوشكاري نقطه‌اي توسط تپ‌هاي پر شدت نور حاصل از ليزر آرگون با بافت نگهدارنده آن متصل كرد. به علت كوتاه بودن عمر  يك تپ، حين عمل نيازي به بيهوشي، بي حركت كردن طولاني چشم و... وجود ندارد. در كاربرد‌هاي ديگر پزشكي كوتاه بودن طول عمرتپ مانع از احساس درد در بيماران مي‌شود. چرا كه زمان هرتپ بسيار كوتاهتر از زمان لازم براي فرستادن پيغام  توسط اعصاب به مغز و بازگشت آن به محل درد است. ‏
ساختمان ليزر
     در شكل شماره (1) طرح ساده‌اي از يك ليزر گازي را مشاهده مي‌كنيد. ساختار اصلي در اكثر ليزرها مشابه است. ليزر در واقع يك نوسان كننده اپتيك است كه از يك محيط تقويت‌كننده نور كه در داخل يك بازآواگر قرار دارد تشكيل مي‌شود. پس اصلي‌ ترين قسمت در ليزر محيطي است كه بتواند نور عبوري را تقويت كند. در ليزر‌هاي گازي از مخلوط يك يا چند گاز ( هليوم، نئون، آرگون و... ) به صورت خالص به عنوان محيط  تقويت كننده استفاده مي‌شود. بخار فلزي كادميوم، جيوه، سرب و... نيز در ليزر‌هاي گازي كاربرد دارد. از انواع ديگر ليزر‌هاي گازي، ليزر مولكول ازت( ‏‎2‎‏ ‏N‏) و ليزر دي اكسيد كربن  (‏CO2‎‏) است.‏
محيط تقويت كننده معمولا توسط يك محرك بيروني به كار مي‌افتد و شروع به تابش مي‌كند. در اثر اين تحريك، الكترون‌هاي هر اتم مدار خود را ترك كرده به مدار پايين تر در اتم مربوط مي‌رود. جهت برقراري اصل پايستگي انرژي (به علت وجود اختلاف انرژي بين دو مدار) حين اين گذار تابش خواهند كرد. اين تابش نسبتا تك فام است زيرا عمل تحريك طوري است كه عمل گذار بين تراز‌هاي يكسان اتفاق بيفتد. در ليزر نشان داده شده اين محرك استفاده از روش تخليه جريان الكتريكي است كه به دو نوع تخليه جريان مستقيم و تخليه جريان متناوب در ليزر‌هاي گازي متداول است. روش تخليه جريان متناوب ساده‌ترين روش   تحريك است چرا كه منبع تغذيه مي‌تواند يك مبدل عمومي ولتاژ كه به الكترود‌هاي فلزي سرد در داخل لامپ متصل مي‌شود، باشد. از روش‌هاي ديگر بر انگيزش الكتريكي محيط ليزري، مي‌توان روش تخليه الكترودي با بسامد بالا ( كه در اولين ليزر هليوم نئون ساخته شده توسط جوان و همكارانش استفاده شده بود. ) و روش تپ‌هاي فشار قوي ( براي استفاده در ليزر‌هاي تپي پر توان) اشاره كرد. ‏
‏      در قسمت ديگر يك ليزر در دوجداره ابتدا و انتها از دو آينه صاف كه با زاويه معلوم نسبت به افق به طور موازي با هم قرار دارد، استفاده مي‌شود به چنين سيستم اپتيك، دريچه‌هاي بروستر گفته مي‌شود. كاربرد اين دريچه‌ها در قطبيده نمودن پرتوهاست. اين دريچه‌ها براي يك جهت قطبيدگي خاص شفاف است ولي براي عبور قطبيدگي عمود بر آن ضريب عبور صفر است و تمام نور بازتابيده خواهد شد. استفاده از اين وسيله در ليزر موجب قطبيدگي خطي نور خروجي از ليزر خواهد شد. ‏
‏     قسمت مهم ديگر ليزر استفاده از بازآواگر است. بازآواگر وسيله‌اي اپتيكي است كه از دو آينه (تخت يا خميده) تشكيل مي‌شود به طوري كه محيط تقويت كننده در ميان آنها قرار دارد. تابش خروجي از تقويت كننده پس از قطبيده شدن توسط دريچه‌هاي بروستر به يكي از اين آينه‌ها برخورد نموده جزئي از پرتو عبور و جرئي از آن بازتاب مي‌يابد. پرتو بازتابيده دوباره مسير محيط تقويت كننده و دريچه بروستر را پيموده و به آينه سمت مقابل بر خورد مي‌كند. به اين ترتيب عمل عبور و بازتاب بار‌ها تكرار مي‌شود. نهايتا نور خروجي از تقويت كننده در اثر رفت و آمد بين دو آينه به صورت يك موج ايستاده در مي‌آيد. لازم به ذكر است كه براي خروج انرژي از بازآواگر دو آينه به طور جزئي شفاف است. ويژگي پرتو خروجي از بازآواگر تك فام بودن آن است. در وواقع بازآواگر عمل گزينش فركانس را انجام مي‌دهد. ‏
شكل شماره (2) طرحي كلي از داخل يك ليزر هليوم-نئون را نشان مي‌دهد. محيط ليزري، دريچه‌هاي بروستر، آينه‌هاي بازآواگر، سيستم مربوط به محرك، محيط ليز كننده و ساير جزئيات مورد نياز مانند لايه محافظ  و شفاف آلومينيومي  جهت جلوگيري از خروج انرژي از ديواره‌ها و بازتاب آن به داخل محيط تقويت كننده در شكل نشان داده شده است. ‏
كاربرد ليزر در پزشكي
     در حال حاضر كاربرد ليزر در پزشكي به خصوص در جراحي‌ها به قدري زياد و متنوع است كه بحث در مورد تمام آنها از حوصله اين مقاله خارج است. مزاياي جراحي ليزري بر حسب نوع عمل، نوع ليزر و بعضي اوقات از حالتي به حالت ديگر متفاوت است. حصول تمامي اين مزايا به شرطي مقدور است كه ليزر به طور صحيح مورد استفاده قرار گيرد. بعضي از اين مزايا عبارت است از:‏
‏- ميدان جراحي خشك (بدون خونريزي)،
‏- كاهش اتلاف خون، ‏
‏- كاهش تورم،
‏- محدوديت فيبروز وتنگ شدگي مجرا، ‏
‏- انتقال از طريق رشته‌هاي نوري، ‏
‏- تداخل نداشتن با لوازم تحريك كننده،
‏- توانايي حذف سلولهاي نئوپلازيك باقيمانده و كاهش برگشت عوارض،
‏- دقت،
‏-كاهش وسايل جراحي در زمينه عمل جراحي،
-كاهش درد‌هاي بعد از عمل ( به طور انتخابي ) و‏
‏- ضد عفوني ناحيه جراحي. ‏


در حال حاضر رايجترين ليزري كه در اطاق عمل مورد استفاده قرار مي‌گيرد، ليزر دي اكسيد كربن است. از كاربرد‌هاي گسترده اين ليزر مي‌توان از توانايي آن در برش و تبخير نام برد. اخيرا از انعقاد ثانويه آن نيز در مواردي استفاده شده است. ‏
ليزر نئوديميوم - ياگ نيز يكي از ليزر هايي است كه به سرعت جاي خود را در اطاق‌هاي عمل پيدا كرده است. قابليت انتقال اين ليزر از طريق رشته‌هاي اپتيك توان بالاي آن ( در موقع نياز)، وجود پروب‌هاي تماسي (براي برش‌هاي ظريف ) و تبخير به وسيله آن، ليزر نئوديميوم- ياگ را به‌صورت يكي از  دستگاه‌هاي بسيار با ارزش براي متخصصان در آورده است. در جراحي‌هاي عمومي، كه به ندرت از ليزر‌ها استفاده مي‌شود، نيز كاربرد‌هاي چشمگيري براي ليزر نئوديميوم - ياگ تماسي به وجود آمده است. در چند سال اخير ليزر نئوديميوم- ياگ سوئيچ شده  ‏Q‏  كاربرد‌هاي قابل ملاحظه‌اي نيز در چشم پزشكي پيدا كرده است.

 ‏
جراحي مغز
‏   اولين ليزر به‌كار گرفته شده در جراحي مغز، ليزر دي اكسيد كربن بوده است و به همان دلايلي كه در ميكرولارنكوسكپي  بيان شده، هنوز توانسته است موجوديت خود را در اين رشته حفظ كند. ليزر دي اكسيد كربن به علت كانوني شدنش به يك سوراخ كوچك از فاصله دور و همچنين دقت اين دستگاه در كاربرد‌هاي ميكروسكوپي ايده‌آل است. ليزر نئوديميوم-ياگ يك ليزر الحاقي بسيار مفيد در اين زمينه است. اين ليزر براي از بين بردن بسياري از تومور‌هاي عروقي به‌كار رفته است و اخيرا از آن در درمان بعضي از آنوريسم‌ها و ناهنجاري شرياني و وريدي ( ‏AVMS‏) استفاده مي‌كنند. ‏


چشم پزشكي ‏
‏   چشم پزشكان در جراحي با ليزر پيشگام بودند. از اواسط سال 1960 ليزر‌ها براي فتوكوآگولاسيون دقيق شبكيه مورد استفاده قرار گرفته است. ليزر آرگون جزءوسايل اوليه جراحي براي مصارف چشم پزشكي است و همچنين ليزرهاي كريپتون با طول موج زرد و قرمزشان توسط متخصصان شبكيه مورد استفاده قرار مي‌گيرد. اين رنگ‌ها اجازه كنترل بيشتري را در منطقه ما كولا مي‌دهد. استفاده از ليزرها ي نئوديميوم- ياگ سوئيچ شده ‏Q‏ و قفل‌زني مدي به‌طور چشمگيري افزايش يافته است. همه اين ليزر‌ها مي‌تواند به عنوان يك سيستم واحد به كار گرفته شود يا نظير ليزر آرگون و كريپتون به صورت تركيبي واحد از طريق اسليت لمپ انتقال داده شود. بعضي از كمپاني‌ها ليزر نئوديميوم- ياگ سوييچ شده  ‏Q‏  را نيز با ليزر آرگون- كريپتون از طريق اسليت لمپ در هم ادغام مي‌كند. در ليزر‌هاي آرگون و كريپتون معمولا لوله‌هاي ليزري را به جاي تعويض، پاك نموده و مجددا استفاده مي‌كنند. تا حال در چشم پزشكي از ليزر دي‌اكسيدكربن استفاده كمتري شده است. اين ليزر به عنوان يك دستگاه تبخير كننده براي قطع تومورهاي صلبيه و شبكيه مورد استفاده قرار گرفته است. ليزر دي اكسيد كربن همچنين براي ايجاد فلپ‌هاي بدون خونريزي صلبيه استفاده شده است. ليزر دي اكسيد كربن به علت طول موج خاصي (10600 نا نومتر) كه دارد، بر خلاف ليزر‌ها ي آرگون و نئوديميوم - ياگ نمي‌تواند به داخل چشم انتقال يابد، لذا از آن در قسمتهاي داخلي چشم، فقط در جراحي‌هاي باز استفاده مي‌كنند. ليزر دي اكسيد كربن از طريق پروپ به داخل چشم انتقال داده مي‌شود. اين ليزر، بعد از عبور از پروپ هايي كه در نوك آن‌ها پنجره‌ها ي ما دون قرمز قرار دارد، براي قطع رشته‌هاي ويتره‌آل، تبخير تومورهاي كوچك و جوش  شبكيه‌هاي پاره يا كنده شده استفاده شده است. ولي امروزه خيلي به ندرت براي منظور‌هاي فوق مورد استفاده قرار مي‌گيرد. آرگون يك ليزر متداول در چشم پزشكي است كه هم در پزشكي و هم در درمانگاه‌هاي سر پايي به وسيله اسليت لمپ يا پروپ‌هاي داخل حفره‌اي استفاده مي‌شود. ‏


درماتولوژي و جراحي پلاستيك
‏      ليزرهاي دي‌اكسيدكربن و آرگون كاربرد‌هاي وسيعي در درماتولوژي دارد. كاربرد ليزر ‏KTP‏  شبيه ليزر آرگون است. اخيرا استفاده  تحقيقاتي از ليزر نئوديميم- ياگ آغاز شده و ممكن است در درمان مقداري از همانژيوم‌هاي غاري و باز ايمني‌هاي كلوئيد بسيار مفيد باشد. استفاده از ليزر رزينه پالسي در طول موج 577 نانومتر (زرد رنگ) به عنوان يك انتخاب بسيار مناسب براي فتوكوآگولاسيون در حال شروع است. اين طول موج تحت پالس‌هاي با پهناي كم، توانايي انعقاد عروقي دقيقي داردكه ماوراء توانايي امواج پيوسته آرگون است. ليزر آرگون، به علت انتخاب رنگ، در انعقاد نوري ضايعات پوستي حاوي رنگدانه مانند لكه‌هاي شرابي، همانژيوم كادريو، همانژيوم كاپيلري، ترانژكتازي، خال‌هاي استرابري، انژيوم‌هاي سنيل  كامبل دي مورگان و اكنه روزاسه مورد استفاده قرار مي‌گيرد. از اين ليزر براي برداشتن خال كوبي‌ها، درمان گرانولوم چركي سياسه و سندروم پوتز-جيگر استفاده مي‌كنند. كاربرد‌هاي تحقيقاتي شامل اسكارهاي كلوئيد، وريد‌هاي واريسي زير جلدي، سوختگي‌هاي خالها، زگيل و خال‌هاي سندروم اوسلر -وبر -رندونيز مي‌شود. از ليزر ‏KTP‏ نيز مي‌توان نظير ارگون براي منظور‌هاي فوق استفاده نمود. خالكوبي‌ها را مي‌توان به وسيله ليزر برداشت. نتيجه عمل خوب بوده ولي كافي نيست. ليزرهاي مرئي به طور انتخابي، رنگ خال را از بين مي‌برد. خالكوبي‌هايي كه به وسيله افراد حرفه‌اي انجام مي‌گيرد آسان تر از خالكوبي‌هاي آماتوري برداشته مي‌شود. زيرا در حالت اول تجمع مواد رنگي به طور عميقي از يكنواختي بيشتري برخوردار است. ‏


كاربرد ليزر در دندانپزشكي
‏   امروزه ليزر در دندان‌پزشكي كاربرد گسترده‌اي پيدا كرده است. به عنوان نمونه، با روشي به نام تراشيدن زير لثه، بافت معيوب لثه برداشته مي‌شود. دندانپزشك براي فعال كردن ليزر، كنترل پايي را مي‌فشارد كه در هر ثانيه  10 تا  30  تپ به دست مي‌آيد. هر تپ كه فقط چند ميليونيم ثانيه دوام دارد بافت معيوب لثه را بدون آسيب زدن به بافت سالم زير آن بخار مي‌كند. بيمار صداهايي مثله ترقه‌هاي كوچك را مي‌شود ولي هيچ دردي احساس نمي‌كند  زيرا تپ‌ها ي ليزر كوتاهتر از آن است كه واكنش‌هاي عصبي ايجاد كند. تپ‌هاي ليزري نه فقط بافت آسيب ديده را بخار مي‌كند بلكه هر باكتري موجود مولد بيماري را نيز از بين مي‌برد. اگر همين جراحي، يعني تراشيدن لثه با تيغ جراحي انجام گيرد، بيمار به داروي بيهوشي نياز دارد و ممكن است هفته‌ها مشكل غذا خوردن داشته باشد. درد بعد از جراحي لثه و زمان لازم براي بهبودي با جراحي ليزري به مقدار بسيار زيادي كم مي‌شود. در آمريكا، دكتر دلوين مكارتي يكي از اولين محققاني است كه ليزر را به طور آزمايشي مورد استفاده قرار داده است. نظر وي چنين است: "با ليزر مي‌توان حفره‌هاي ناسالم بافت لثه را تا جايي تميز كرد كه بدن خودش بتواند آن را بهبود دهد. همچنين مي‌توان دندان‌ها را با ضد عفوني كردن عميق به طوري كه مسواك نيز نمي‌تواند به آنجا‌ها برسد در مقابل كرم خوردگي‌هاي آتي مقاوم كرد. مورد استفا ده ديگر ليزر در دندانپزشكي  درمان زخم‌هاي دهان است. اغلب بيماران پس از ليزر درماني از درد آبسه، زخم‌هاي آكنه، ضايعات ويروسي، زخم‌هاي دندان مصنوعي و غده‌هاي كوچك غير سرطاني فوري بهبود مي‌يابند. در كاربرد ديگر، ليزردر دندانپزشكي براي غير حسا س كردن عاج دندان‌هاي بي‌حفاظ مورد استفاده قرار مي‌گيرد. بيماران ممكن است از حساسيت زياد عاج در ناحيه‌هايي كه ميناي دندان‌هايشان ديگر از عاج زير آن محافظت نمي‌كند، مثل خطوط كناري لثه در رنج باشد. ليزر لوله‌هاي ظريف ميكروسكوپي در عاج را كه به شبكه اعصاب داخل دندان منتهي مي‌شود مسدود مي‌كند. ليزردردندانپزشكي براي انجام دادن عمل روي روت كانال نيز به كار مي‌رود. دكتر روبرت پيك استاد پريودونتيكس (بخشي از دندانپزشكي كه به التهاب بافت‌هاي پيرامون دندان مربوط است) دانشكده دندانپزشكي دانشگاه نورث وسترن مي‌گويد: "در درمان به وسيله روت كانال، مي‌توان تار ليزر را در مجراي ريشه دندان قرار داد، بافت عفوني را با بخار كردن آن بر داشت و باكتري‌هاي به وجود آورنده عفونت را از بين ببرد. به نظر من كه اين روش برتري عمده‌اي بر روش‌هاي موجود دارد. روش‌هاي موجود براي از بين بردن باكتري‌ها كاملا موثر نيست." حتي وقتي كه جراحي معمولي دندان با چاقوي جراحي لازم باشد، سطوح بافت بريده شده را مي‌توان با ليزر درمان كردتا درد كاهش يابد واغلب  به تجويز دارو‌هاي مسكن پس از جراحي احتياجي نيست. فرنوم غشاء كوچكي است كه در دهان لب بالايي را به لثه وصل مي‌كند. گاهي فرنوم به دندان‌ها فشار مي‌دهد و آنها را از ترتيب مي‌اندازد. با ليزر مي‌توان بدون درد و خونريزي  فرنوم را بخار كرد. ‏


منابع:‏
‏1) ليزر، تكنولوژي جديد نور،  تاليف: چارلن بيلينگز، ترجمه: ناصر مقبلي
‏2) ليزر در پزشكي، تاليف:  استفان جوفي، ترجمه: دكتر حبيب تجلي

منبع: نشریه مهندسی پزشکی شماره ۷۱