PDF متن کامل مقاله

«[ترياک] باعث کاهش جمعيت شده است و اکنون هم مي‌شود: زنان فرزندان کمتري نسبت به کشورهاي ديگر دارند... ترياکي‌هاي ناتوان منطقه آسام... از زنان هم سست‌تر هستند.» «چارلز الکساندر بروس، 1839»

اکنون تجويز اپيوييدها (هر دارويي که در دستگاه عصبي مرکزي به گيرنده اپيوييد متصل شود و مخدرهاي طبيعي زيرگروهي از آنها هستند) در سراسر جهان در هر گروه سني، براي دردهاي حاد و مزمن، سرطاني و غيرسرطاني رو به افزايش است. از اين داروها در درمان بيماران معتاد به هرويين نيز استفاده مي‌گردد. خدمات نسخه‌نويسي سازمان ملي خدمات سلامت(NHS) انگليس، افزايش 6/5 درصدي تجويز مسکن‌ها را در سال 2008 در مقايسه با سال 2007 گزارش کرد (تجويز بوپرنورفين 3/41، مورفين سولفات 3/15، ترامادول هيدروکلريد 6/11 و کوـ‌کودامول 9/5 افزايش يافت). در سال 2008، در انگلستان حدود 8/14 ميليون نسخه اپيوييد (32 کدئين يا دي‌هيدروکدئين، 38 ترامادول و 30 ساير مواد) در خارج از بيمارستان توزيع گشت. اپيوييدها داروهاي اصلي مورد سوءمصرف در سراسر جهان به شمار مي‌روند. بر اساس يک بررسي پيمايشي منتشرشده توسط وزارت کشور انگليس، در سال‌هاي 2007 ـ 2006 در اين کشور، 273123 فرد 64ـ15 ساله از داروهاي اپيوييد استفاده مي‌کردند.

شيوع بالاي هيپوگنادي ناشي از اپيوييد در هر دو جنس چندان مورد شناسايي قرار نگرفته است. در اين مقاله، دو مورد هيپوگنادي ناشي از اپيوييد گزارش شده‌اند، مقالات مربوط به آثار اپيوييدها بر محور هيپوتالاموس‌ـ هيپوفيزـ گناد مورد بحث قرار مي‌گيرند.


گزارش مورد

مورد يک

مردي 42 ساله که به خاطر هيپرپاراتيروييدي اوليه تحت پيگيري بود، با حملات گرگرفتگي و تعريق مراجعه کرد. سوابق پزشکي وي شامل کمردرد مزمن ثانويه، به پرولاپس ديسک فقرات کمري، پلي‌سيتمي ورا(PCV)، کوله‌سيستکتومي، پوليپ‌هاي مزمن و استئوآرتريت زانو بود. از آنجا که کمردرد وي با مسکن‌هاي معمولي از جمله ترامادول و کدئين کنترل نمي‌شد، پزشک عمومي وي برايش مورفين سولفات را آغاز کرد و حدود 6 ماه پيش از اين مراجعه، دوز آن را به 120 ميلي‌گرم در روز رساند. او براي تسکين درد بيش ‌از 10 سال بود که کدئين فسفات و ترامادول مصرف مي‌کرد. ديگر داروهاي وي عبارت بودند از آسپيرين، پروپرانولول، امپرازول، فلوکستين و لوپراميد. صفات جنسي ثانويه وي در معاينه طبيعي بودند. هورمون لوتئينيزه‌کننده
L/IU 4/0 (دامنه طبيعي: L/IU 3/9ـ5/1)، هورمون محرک فوليکول (HSF) L/IU 0/1 (L/IU 20ـ2)، تستوسترون L/nmol 1/1
(L/nmol 7/18ـ4/8)، پرولاکتين L/pmol 552 (L/ pmol‌769ـ92) و عامل رشد شبه انسوليني 1، L/nmol 8/32 (L/nmol 35ـ 5/10) بود. شمارش کامل سلول‌هاي خون، سطح فريتين، آزمون‌هاي کارکرد کليه، تيروييد و کبد و سطح کلسيم، پروتئين واکنشي C، کلسي‌تونين، کروماگرانين‌هاي A وB ، متانفرين‌هاي پلاسما و ادرار و 5 ـ هيدروکسي ايندول ‌استيک اسيد (5-HIAA) ادرار طبيعي بودند. در MRI، هيپوفيز طبيعي ديده شد.


مورد 2

زني 37 ساله، مادر 2 فرزند و ويلچرنشين، با سابقه جراحي اتصال (fusion) لومبوساکرال، استئوپني و شکستگي‌هاي متعدد اين ناحيه مراجعه نمود. وي از زمان زايمان آخرين فرزندش در 7 سال پيش دچار آمنوره بود که با شروع دوزهاي بالاي مورفين سولفات (110 ميلي‌گرم دو بار در روز) براي درد عضلاني ـ اسکلتي همزماني داشت. هورمون لوتئينيزه‌کننده(LH) L/IU 1/0 (دامنه طبيعي:
L/IU 10ـ2)، هورمون محرک فوليکول(FSH) L/IU 4/2 (L/IU 33ـ5/1)، استراديول کمتر از L/pmol 37 (L/pmol 1930ـ40)، عامل رشد شبه انسوليني 1، L/nmol 2/22 (L/nmol 47ـ5/14) و پرولاکتين L/pmol 119 (L/pmol 1271ـ123) بود. آزمون‌هاي کارکرد کليه، تيروييد، کبد و غلظت پروتئين واکنشي C طبيعي بودند. در MRI هيپوفيز طبيعي مشاهده شد.


پيامدها

در هر دو مورد، هيپوگنادي هيپوگنادوتروفيک به احتمال زياد ناشي از استفاده مزمن از اپيوييدها بوده است. از آنجا که به خاطر درد شديد مداوم، امکان قطع يا کاهش اپيوييدها وجود نداشت، براي پيشگيري از عوارض درازمدت مثل استئوپروز و نيز تسکين علايم، هورمون‌درماني جايگزين آغاز گشت. در مورد يک، علايم گرگرفتگي و تعريق با درمان با تستوسترون برطرف شد و در مورد 2، با جايگزيني استروژن و پروژسترون خونريزي قاعدگي منظم گرديد.


بحث

گرگرفتگي و تعريق و آمنوره در اين دو بيمار، ثانويه به هيپوگنادي ناشي از اپيوييد بودند. اپيوييدها، هم‌ درون‌زاد و هم‌ برون‌زاد، از طريق تاثير برگيرنده‌هاي اپيوييد در هيپوتالاموس، کارکرد گنادها را تنظيم مي‌کنند. اين امر باعث کاهش آزاد شدن يا اختلال در نوسان طبيعي‌ ترشح هورمون آزادکننده گنادوتروپين شده، به کاهش آزاد‌ شدن LH و FSH از غده هيپوفيز و تستوسترون يا استراديول از گنادها مي‌انجامد. اپيوييدها ممکن است آثار مستقيمي بر غده هيپوفيز و بيضه‌ها نيز بگذارند. گاه گزارش مي‌شود که اپيوييدها سطح پرولاکتين را افزايش داده، لذا ترشح تستوسترون را کاهش مي‌دهد. همچنين هيپرپرولاکتينمي با واسطه اپيوييدها قويا ترشح هورمون آزادکننده گنادوتروپين را مهار مي‌کند.

غلظت پايين تستوسترون سرم در مصرف‌کنندگان مذکر هروئين و متادون، اولين ‌بار در دهه 1970 گزارش شد. از آن پس، براي بررسي تاثير اپيوييدها بر محور هيپوتالاموس‌ـ هيپوفيزـ گناد، چند مطالعه در حيوانات و انسان‌ها انجام گرفته است. بر اساس گزارش‌ها شيوع هيپوگنادي ناشي از اپيوييد 86 ـ 21 است. به نظر مي‌رسد ظرف چند ساعت پس از مصرف يک اپيوييد، غلظت تستوسترون بيش از 50 افت مي‌کند و معمولا ظرف 72ـ 24 ساعت پس از قطع به مقدار پايه باز مي‌گردد؛ بسته به دوز مورد استفاده ممکن است بهبودي تا يک ماه طول بکشد. بنابر يافته‌هاي يک مطالعه آينده‌نگر در سال 2002، تجويز اپيوييد اينتراتکال باعث کاهش معني‌دار تستوسترون سرم از L/nmol 7/7 (انحراف معيار: L/nmol 1/1) در ابتدا به
L/nmol 0/2 (L/nmol 7/0)، L/nmol 8/2 (L/nmol 5/0) و
L/nmol 0/4 (L/nmol 9/0) در هفته‌هاي 1، 4 و 12 (0001/0‌

يک مطالعه جديد، هيپوگنادي را در 75 از 12 مرد و 21 از 14 زن مورد بررسي گزارش کرد. اين امر حاکي از آن‌ است که مصرف اپيوييد مي‌تواند با شيوع بيشتر هيپوگنادي در مردان نسبت به زنان همراه باشد. در يک مطالعه همگروهي بر روي بيماراني که به خاطر درد مزمن غيرسرطاني به مدت متوسط 26 ماه اپيوييد اينتراتکال دريافت مي‌کردند، در 96 از مردان (23 نفر از 24 نفر) کاهش ليبيدو يا ناتواني جنسي و در 69 از زنان (22 نفر از 32 نفر) کاهش ليبيدو مشاهده شد. در 86 از مردان (25 نفر از 29 نفر) تستوسترون کمتر از L/nmol 9 (دامنه مرجع: L/nmol 26ـ9) بود؛ 14 زن از 21 زن غيريائسه (67) دچار آمنوره شدند و 7 زن ديگر دچار بي‌نظمي در قاعدگي گشتند.

بوپرنورفين (آگونيست نسبي اپيوييد) با غلظت بسيار بالاتر گنادوتروپين و بروز کمتر اختلال کارکرد جنسي در مقايسه با متادون همراه بوده است. در يک مطالعه غيرکور، جايگزيني تستوسترون، کارکرد جنسي مردان دچار هيپوگنادي ناشي از اپيوييد را بهبود بخشيد.

هيپوگنادي ناشي از اپيوييد کمتر از حد تشخيص داده و درمان مي‌شود. شيوع آن ممکن است در مردان و کساني که دوز بيشتري از اپيوييدها را دريافت مي‌کنند (به خصوص از راه اينتراتکال)، بالاتر باشد.

هرچند در حال حاضر استانداردي براي پايش اين بيماران وجود ندارد، شواهد موجود حاکي از آن هستند که بايد غربالگري روتين براي تظاهرات مرتبط به عمل ‌آيد و براي ارزيابي کارکرد گنادها، بررسي‌هاي آزمايشگاهي ترتيب داده شود (LH، FSH و تستوسترون يا استراديول). پايش تراکم استخوان نيز بايد مد نظر قرار گيرد. درمان عبارت است از کاهش دوز يا جايگزيني اپيوييدها با ديگر درمان‌هاي تسکيني مناسب. در کساني که نمي‌توانند از اپيوييدها اجتناب کنند، بايد هورمون‌درماني جايگزين (تستوسترون در مردان و استروژن با يا بدون پروژسترون در زنان) در صورت مناسب بودن، پيشنهاد شود تا علايم تسکين يابند و از عواقب درازمدت (جدول 1) پيشگيري به عمل آيد.

هيپوگنادي مي‌تواند به اختلال کارکرد نعوظ، ناتواني جنسي و کاهش توده عضلاني در مردان و قاعدگي نامنظم يا آمنوره در زنان بينجامد. علايم گرگرفتگي، تعريق، کاهش ليبيدو، نازايي، استئوپني، استئوپروز و افسردگي نيز در هر دو جنس شايع هستند. اگر افراد مصرف‌کننده اپيوييد با شکايت افسردگي مراجعه ‌کنند، مي‌توان تشخيص هيپوگنادي قابل درمان را مد نظر قرار داد.


 

منبع:

Raghava RG, et al. Opioid induced hypogonadism. BMJ September 18, 2010; 341: 605- 6.

 

 

در مردان:

اختلال کارکرد نعوظ

ناتواني جنسي

کاهش توده عضلاني و قدرت

در زنان:

قاعدگي نامنظم، اليگومنوره، آمنوره


در هردو:

گرگرفتگي و تعريق

کاهش ليبيدو

نازايي

افسردگي و اضطراب

سطح پايين انرژي

استئوپروز و شکستگي

 

منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۴۹۰