PDF متن کامل مقاله

گيجي (dizziness) علت تقريبا 5 از موارد مراجعه به مراکز مراقبت‌هاي اوليه است. بر اساس شرح حال بيمار مي‌توان گيجي را به 4 دسته تقسيم کرد: سرگيجه (vertigo)، عدم تعادل (disequilibrium)، پيش‌سنکوپ (presyncope) و احساس سبکي سر (lightheadedness). علل اصلي سرگيجه سرگيجه وضعيتي حمله‌اي خوش‌خيم(1) (BPPV)، بيماري منير، نوريت وستيبولار و لابيرنتيت هستند....

 داروهاي بسياري مي‌توانند باعث ايجاد حالت پيش‌سنکوپ شوند و در بيماران مبتلا به اين مشکل، ارزيابي از نظر داروهاي مصرفي حايز اهميت است. بيماري پارکينسون و نوروپاتي ديابتي بايد در بيماران مبتلا به عدم تعادل مد ‌نظر باشند. اختلالات روانپزشکي مانند افسردگي، اضطراب و سندرم هيپرونتيلاسيون مي‌توانند باعث ايجاد احساس مبهم سبکي سر شوند. مي‌توان دامنه تشخيص‌هاي افتراقي را به کمک معاينات فيزيکي آسان از جمله ارزيابي نيستاگموس، مانور ديکس- هال‌پايک (Dix- Hallpike) و اندازه‌گيري فشار خون ارتواستاتيک، محدود کرد. آزمون‌هاي آزمايشگاهي و راديولوژي نقش اندکي در فرايند تشخيص ايفا مي‌کنند. تشخيص نهايي در تقريبا 20 بيماران مشخص نمي‌شود. درمان سرگيجه شامل مانور اپلي (Epley) (تغيير محل کاناليت‌ها) و بازتواني وستيبولار براي BPPV، تزريق اينتراتيمپانيک دگزامتازون يا جنتامايسين براي بيماري منير و تجويز استروييد براي نوريت وستيبولار است. افت فشارخون ارتواستاتيک که باعث ايجاد پيش‌سنکوپ شده باشد را مي‌توان با آلفا– آگونيست‌ها، مينرالوکورتيکوييدها يا تغييرات در سبک زندگي درمان کرد. عدم تعادل و احساس سبکي سر با درمان عامل زمينه‌اي بهبود مي‌يابند.

از آنجايي که علايم گيجي اغلب غيراختصاصي و دامنه تشخيص‌هاي افتراقي آن وسيع هستند، تشخيص اين مساله، دشوار است. با اين حال چندين سوال ساده و چند آزمون در معاينه فيزيکي مي‌توانند دامنه تشخيص‌هاي احتمالي را محدود کنند. بر اساس تخمين‌ها بيش از نيمي از بيماران مبتلا به احساس گيجي توسط پزشکان عمومي درمان مي‌شوند. گيجي شکايت اصلي در تقريبا 3 از تمام مراجعات به بخش‌هاي اورژانس است.

گيجي را مي‌توان به 4 زيرگروه اصلي تقسيم کرد: سرگيجه، عدم تعادل، پيش‌سنکوپ و احساس سبکي سر. اگرچه گرفتن شرح حال کامل و انجام معاينه فيزيکي متناسب، معمولا تشخيص را مسجل مي‌کند، علت نهايي گيجي در تقريبا يک پنجم از بيماران مشخص نمي‌گردد.

شرح حال

ارايه توصيفي اوليه از احساس گيجي از سوي بيماران مي‌تواند دشوار باشد زيرا پاسخ‌هاي بيماران هميشه يکسان نيست. از اين رو تمرکز شرح حال در ابتدا بايد بر چگونگي احساس گيجي بيمار باشد. در جدول 1 توصيفاتي از هر يک از زيرگروه‌هاي اصلي گيجي ارايه شده است. بايد توجه کرد که برخي علل گيجي مي‌توانند با بيش از يکي از مجموعه توصيفات ارايه‌شده همراهي داشته باشند.

پرسيدن سابقه دارويي حايز اهميت است زيرا گيجي (خصوصا از نوع افت فشار خون ارتواستاتيک) يکي از عوارض جانبي شناخته‌شده بسياري از داروها است (جدول 2). همچنين بايد از بيماران درباره مصرف کافئين، نيکوتين و الکل پرس‌وجو کرد. تروما به سر و صدمات شلاقي (whiplash) مي‌توانند انواع مختلف علايم گيجي از سرگيجه تا احساس سبکي سر را ايجاد کنند. ميزان بروز گيجي به دنبال تروما به سر يا سرگيجه پس از صدمات شلاقي بين 80-78 گزارش شده است. برخي علل منتخب گيجي در جدول 3 به طور خلاصه آورده شده است.


سرگيجه

علل گوشي يا وستيبولار سرگيجه شايع‌ترين علل گيجي را به خود اختصاص مي‌دهند و عبارتند از: سرگيجه وضعيتي حمله‌اي خوش‌خيم (BPPV)، نوريت وستيبولار (عفونت ويروسي عصب وستيبولار)، لابيرنتيت (عفونت اعضاي لابيرنتي) و بيماري منير (افزايش ميزان مايع آندولنف در گوش مياني). به طور تقريبي 35 از بزرگسالان 40 ساله و بالاتر دچار اختلال کارکرد وستيبولار هستند.

وجود همزمان کاهش شنوايي و طول مدت علايم به محدود کردن بيشتر دامنه تشخيص‌هاي افتراقي در بيماران مبتلا به سرگيجه کمک مي‌کند. سرگيجه همراه با کاهش شنوايي معمولا به وسيله بيماري منير يا لابيرنتيت ايجاد مي‌شود در حالي که سرگيجه بدون کاهش شنوايي به احتمال بيشتر ناشي از BPPV يا نوريت ‌وستيبولار است. وجود علايم شنوايي يک‌طرفه به تعيين محل اختلال آناتوميک خصوصا در بيماران مبتلا به درگيري محيطي کمک مي‌کند. سرگيجه‌هاي دوره‌اي بيشتر ناشي از BPPV يا بيماري منير هستند در حالي که سرگيجه طول‌کشيده مي‌تواند ناشي از نوريت وستيبولار يا لابيرنتيت باشد.

سرگيجه ميگرني يا ميگرن وستيبولار يکي ديگر از علل زمينه‌اي سرگيجه است که تقريبا 3 از جمعيت عمومي و حدود 10 از مبتلايان به ميگرن را گرفتار مي‌کند. اين تشخيص بايد پس از رد ساير علل سرگيجه مد نظر قرار گيرد. تشخيص سرگيجه ميگرني در بيماران داراي سابقه سرگيجه‌هاي دوره‌اي همراه با ميگرن فعلي يا سابقه ميگرن و يکي از علايم ذيل حين دست کم دو مورد از حمله‌هاي سرگيجه مسجل مي‌شود: سردرد ميگرني، فوتوفوبي، فونوفوبي يا اورا.

پيش‌سنکوپ

علل قلبي- عروقي سرگيجه شامل آريتمي‌ها، انفارکتوس ميوکارد، تنگي شريان کاروتيد، و افت فشار خون ارتواستاتيک هستند. از ميان بيماران مبتلا به تاکي‌کاردي فوق بطني، 75 دچار احساس گيجي و حدود 30 دچار سنکوپ مي‌شوند. علايمي که به دنبال تغييرات وضعيتي ايجاد مي‌شوند مطرح‌کننده تشخيص افت فشار خون ارتواستاتيک هستند. انواع مختلفي از داروهاي قلبي- عروقي از جمله رزرپين (با دوزهاي بيشتر از 25/0 ميلي‌گرم)، دوکسازوسين و کلونيدين، احتمال ايجاد افت فشار خون ارتواستاتيک را در افراد سالمند افزايش مي‌دهند.


عدم تعادل

عوامل زمينه‌اي متعددي مي‌توانند باعث ايجاد احساس عدم تعادل شوند. سکته مغزي يکي از علل مهم و تهديدکننده حيات در گيجي است که در مواردي که گيجي با ساير علايم مطرح‌کننده سکته مغزي همراهي دارد بايد رد شود. با اين حال در اين موارد ساير يافته‌هاي نورولوژيک هم عموما وجود دارند. در يک مطالعه جمعيتي روي بيش از 1600 بيمار، 2/3 از افراد مراجعه‌کننده بخش اورژانس به علت گيجي، دچار سکته مغزي يا حمله ايسکمي گذرا (TIA) بوده‌اند با اين حال تنها 7/0 از بيماراني که صرفا دچار گيجي بوده‌اند مبتلا به سکته مغزي يا TIA تشخيص داده شده‌اند.

ضعف بينايي معمولا با احساس عدم تعادل همراهي دارد و مي‌تواند منجر به حملات زمين خوردن شود. پزشک بايد از بيمار درباره سابقه ابتلا به ساير مشکلاتي که مي‌توانند باعث عدم تعادل شوند مانند بيماري پارکينسون، نوروپاتي محيطي و هر گونه اختلال عضلاني- اسکلتي که مي‌تواند راه رفتن را مختل کند، پرس‌وجو نمايد. استفاده از بنزوديازپين‌ها و ضد افسردگي‌هاي سه‌حلقه‌اي، احتمال آتاکسي و زمين خوردن را در بيماران مسن افزايش مي‌دهد.


احساس سبکي سر

علل روانپزشکي احساس سبکي سر- خصوصا اضطراب- شايع هستند و از اين رو پرسش درباره اضطراب و افسردگي بايد در شرح حال اين بيماران مد نظر باشد. در يک مطالعه حدود 28 از بيماران مبتلا به گيجي، علايم دست کم يکي از اختلالات اضطرابي را عنوان نموده‌اند. در يک مطالعه ديگر، يک بيمار از هر 4 بيمار مبتلا به گيجي واجد معيارهاي اختلال پانيک بوده است. يک مطالعه روي بيماران مبتلا به گيجي مزمن نشان داده است که در گروه مبتلا به اختلال پانيک احتمال وجود يافته‌هاي نورواتولوژيک بيشتر از گروه غير مبتلا به اختلال پانيک بوده است. بر اساس گزارش‌هاي ارايه‌شده تا 60 از بيماران مبتلا به گيجي غيرعيني (subjective) مزمن مبتلا به يک اختلال اضطرابي بوده‌اند. افسردگي و مسموميت با الکل نيز با علايم گيجي همپوشاني داشته‌اند. سندرم هيپرونتيلاسيون يکي از علل مهم احساس سبکي سر است. اگر چه اين وضعيت مي‌تواند با اختلالات اضطرابي همراهي داشته باشد، بسياري از بيماران غير مبتلا به اضطراب نيز ممکن است هيپرونتيلاسيون را تجربه کنند. هيپرونتيلاسيون به صورت نفس کشيدني که بيش از نياز متابوليک بدن باشد تعريف مي‌شود و مي‌تواند موجب آلکالوز تنفسي و احساس سبکي سر شود. بيماران ممکن است مکررا آه بکشند و علايم همراهي مانند درد قفسه سينه، پارستزي، نفخ شکم و درد اپي‌گاستر داشته باشند.

معاينه فيزيکي

هدف اصلي از معاينه فيزيکي تکرار مجدد حالت گيجي بيمار در مطب است. چندين آزمون فيزيکي ساده مي‌توانند براي رسيدن به اين هدف به پزشک کمک کنند.

در قدم اول فشار خون بيمار بايد در حالت خوابيده به پشت و مجددا پس از اينکه بيمار حداقل به مدت يک دقيقه در حالت ايستاده قرار گرفته بود اندازه‌گيري شود. کاهش فشار خون سيستولي به ميزان mmHg‌20، کاهش فشار خون دياستولي به ميزان mmHg‌10يا افزايش نبض به ميزان 30 ضربه در دقيقه نشان‌دهنده افت فشار خون ارتواستاتيک در نظر گرفته مي‌شود.

مانور ديکس- هال‌پايک (شکل 1) در صورت مثبت بودن براي BPPV تشخيصي در نظر گرفته مي‌شود، با اين حال در صورت منفي بودن اين مانور تشخيص BPPV رد نمي‌گردد. اين مانور بر روي يک تخت معاينه مسطح انجام مي‌شود. در حالي که بيمار در وضعيت نشسته قرار دارد، پزشک سر بيمار را به ميزان 45 درجه به يک سمت مي‌چرخاند و سپس بيمار را به سرعت به حالت خوابيده به پشت مي‌برد در حالي‌که سر بيمار به ميزان 20 درجه از سر تخت آويزان باشد و سپس به مدت تقريبا 30 ثانيه به چشم‌هاي بيمار نگاه مي‌کند. اين مانور مجددا پس از چرخاندن سر به سمت مخالف تکرار مي‌شود. مشاهده نيستاگموس براي وجود دبري‌ها در وستيبول گوشي که به سمت پايين چرخانده شده و در مجاورت سر تخت قرار دارد، تشخيصي در نظر گرفته مي‌شود. معمولا پيش از شروع نيستاگموس يک دوره تاخير به مدت چند ثانيه وجود دارد و حالت سرگيجه تا يک دقيقه به طول مي‌انجامد. حساسيت مانور ديکس- هال‌پايک براي BPPV در حدود 88- 50 است.

ضايعات لابيرنت و عصب جمجمه‌اي زوج 8 (عصب وستيبولي- حلزوني) معمولا باعث ايجاد نيستاگموس خودبه‌خودي مي‌شوند. حرکات ساکاديک چشم که به دنبال حرکات تعقيبي (pursuit) آرام چشم بيمار در تعقيب حرکات آرام انگشت پزشک در جهت‌هاي چپ، راست، بالا و پايين ديده مي‌شوند ممکن است با علل مرکزي مانند بيماري‌هاي ساقه مغز يا مخچه همراهي داشته باشند. در آزمون چرخاندن ناگهاني سر(1) از بيمار خواسته مي‌شود بر روي يک هدف تمرکز کند و سپس پزشک سر بيمار را به سرعت به طرفين حرکت مي‌دهد. حرکت چشم به يک سمت همراه با حرکت ساکاديک براي تثبيت مجدد نگاه (حرکت لرزشي سريع چشم که با تثبيت نگاه روي يک هدف ايجاد مي‌شود) نشان‌دهنده وجود ضايعه در سمتي است که چشم به آن طرف حرکت مي‌کند. حرکات تثبيت مجدد دوطرفه معمولا در موارد سميت گوشي (ototoxicity) مشاهده مي‌شوند. يکي ديگر از آزمون‌هايي که مي‌تواند باعث بروز نيستاگموس شود شامل خم کردن بيمار به ميزان 30 درجه به جلو و حرکت دادن قوي سر بيمار به جلو و عقب براي مدت 20 ثانيه است. بروز نيستاگموس نشان‌دهنده وجود يک علت محيطي در همان سمت نيستاگموس خواهد بود.

ساير معاينات فيزيکي شامل آزمون رومبرگ و مشاهده نحوه راه رفتن هستند. خم شدن به يک سمت در آزمون رومبرگ نشان‌دهنده اختلال کارکرد وستيبولار در همان سمت است. به همين ترتيب منحرف شدن بيمار به سمت ضايعه وستيبولار در حين راه رفتن مشاهده مي‌گردد. آتاکسي نشان‌دهنده اختلال کارکرد مخچه‌اي است و نحوه راه ‌رفتن بيمار در اين حالت معمولا کند، نامنظم و با پاهاي از هم باز است. مشاهده نحوه راه رفتن براي شناسايي علايم مطرح‌کننده پارکينسونيسم در بيماران مبتلا به اختلال تعادل حايز اهميت است. در مراحل اوليه بيماري پارکينسون راه رفتن معمولا کند و با گام‌هاي کوتاه همراه با کاهش حرکات نوساني اندام‌هاي فوقاني است و در مراحل پيشرفته‌تر بيماري به صورت انجماد و تعلل در مي‌آيد. غربالگري از نظر نوروپاتي محيطي در بيماران مبتلا به اختلال تعادل داراي اهميت است.

درصورت وجود شک به سندرم هيپرونتيلاسيون، مي‌توان از بيمار خواست به سرعت 20 دم و بازدم عميق انجام دهد تا در صورت بروز علايم تشخيص تاييد گردد.

معاينه کامل قلبي- عروقي در تمام بيماران مبتلا به گيجي ضروري است. با اين حال تنها در صورت شک به بيماري قلبي زمينه‌اي بر اساس ساير يافته‌ها يا وجود شرح حال قبلي بيماري قلبي، ساير آزمون‌ها مانند نوار قلب، هولتر مونيتورينگ و سونوگرافي داپلر عروق کاروتيد ضرورت پيدا مي‌کنند.

آزمون‌هاي تکميلي

به طور کلي آزمون‌هاي آزمايشگاهي و راديوگرافي براي ارزيابي بيماران مبتلا به گيجي که فاقد ساير اختلالات نورولوژيک هستند، سودمند نيست. بررسي‌هاي آزمايشگاهي شامل شمارش کامل سلول‌‌هاي خوني (CBC)، ارزيابي‌هاي متابوليک و آزمون‌هاي کارکرد تيروييد، دستاورد تشخيصي بسيار پاييني در تعيين علت گيجي دارند. در يک فرابررسي تنها 26 بيمار از 4538 بيمار (6/0)، داراي اختلالات آزمايشگاهي توجيه‌کننده علت گيجي بوده‌اند.

آزمون الکترونيستاگموگرافي به کمک الکترودهايي که قادر به تشخيص نيستاگموس هستند، کارکرد وستيبولار را ارزيابي مي‌کند. حساسيت اين آزمون براي تشخيص اختلالات وستيبولار محيطي 74- 69 و اختصاصي بودن آن 83- 81 گزارش شده است. براي ضايعات وستيبولار مرکزي حساسيت اين آزمون بالاتر و معادل 81 و اختصاصي بودن آن معادل 93 است.


رويکرد به بيمار

پس از گرفتن شرح‌حال، پزشک بايد معاينه فيزيکي را متناسب با تشخيص‌هاي افتراقي انجام دهد. يک رويکرد براي ارزيابي اوليه بيمار مبتلا به گيجي در شکل 2 آورده شده است.

شرح حال اوليه مي‌تواند به قرار دادن تشخيص در يکي از 4 زيرگروه اصلي انواع گيجي کمک کند. سپس پرسش‌هاي اختصاصي هر يک از اين زيرگروه‌ها مي‌تواند به محدود کردن دامنه تشخيص‌هاي احتمالي بينجامد. معاينه نورولوژيک و قلبي- عروقي کامل در تمام بيماران ضروري است و اجزاي متناسب معاينه فيزيکي بايد بر اساس شک به تشخيص زمينه‌اي به صورت هدفمند انجام شوند. آزمون‌هاي تکميلي شامل ارزيابي‌هاي قلبي و راديولوژيک تنها در موارد شک به تشخيص‌هاي اختصاصي ضرورت دارند.

درمان سرگيجه در منابع ديگر ذکر گرديده است. در جدول 4 درمان علل انتخابي گيجي آورده شده و در شکل 3 مانور اپلي که يکي از درمان‌هاي موثر BPPV است توضيح داده شده است.


منبع:

Post RE, Dickerson LM. Dizziness: a diagnostic approach. American Family Physician August 15, 2010; 82: 361-8.

 

 

توصيه‌هاي کليدي براي طبابت


توصيه باليني


رتبه‌بندي شواهد


مانور ديکس- هال‌پايک بايد براي تشخيص BPPV انجام شود.


C


از آنجايي که آزمون‌هاي آزمايشگاهي و راديوگرافي معمولا از لحاظ تشخيصي سودمند نيستند، انجام آنها به صورت روتين در ارزيابي بيماران مبتلا به گيجي در غياب ساير اختلالات نورولوژيک انديکاسيون ندارد.


C


مانور اپلي و بازتواني وستيبولار براي درمان BPPV موثر هستند.


B


A: شواهد بيمارمحور قطعي با کيفيت خوب؛ B: شواهد بيمارمحور غيرقطعي يا با کيفيت محدود؛ C: اجماع، شواهد بيماري‌محور، طبابت رايج، عقيده صاحب‌نظران يا مجموعه موارد باليني.



 

 

جدول 1. زيرگروه‌هاي اصلي گيجي


زيرگروه


توصيف


درصد بيماران مبتلا به گيجي


سرگيجه


احساس کاذب حرکت، احتمالا به صورت احساس دوران


54- 45


عدم تعادل


بي‌تعادلي يا تلوتلو خوردن


تا 16


پيش‌سنکوپ


احساس از دست دادن هوشياري يا سياهي رفتن چشم‌ها


تا 14


احساس سبکي سر


علايم مبهم، احتمالا احساس قطع شدن ارتباط با محيط


تقريبا 10



 

جدول 2. داروهايي که به طور شايع با گيجي ناشي از افت فشار خون ارتواستاتيک همراهي دارند.


داروهاي قلبي


آلفا- بلوکرها (مانند دوکسازوسين، ترازوسين)


آلفا/ بتا- بلوکرها (مانند کاروديلول، لابتالول)


مهارکننده‌هاي آنزيم مبدل آنژيوتانسين (ACE)


بتا- بلوکرها


کلونيدين


دي‌پيريدامول


ديورتيک‌ها (مانند فورزمايد)


هيدرالازين


متيل‌دوپا


نيترات‌ها (مانند چسب نيتروگليسرين، نيتروگليسرين زيرزباني)


رزرپين


داروهاي دستگاه عصبي مرکزي


آنتي‌سايکوتيک‌ها (مانند کلرپرومازين، کلوزاپين، تيوريدازين)


اپيوييدها


داروهاي پارکينسون (مانند بروموکريپتين، لوودوپا/ کاربي‌دوپا)


شل‌کننده‌هاي عضلات اسکلتي (مانند باکلوفن، سيکلوبنزاپرين، متوکاربامول، تيزانيدين)


ضد افسردگي‌هاي سه‌حلقه‌اي (مانند آمي‌تريپتيلين، دوکسپين، ترازودون)


داروهاي اورولوژي


مهارکننده‌هاي فسفودي استراز نوع 5 (مانند سيلدنافيل)


آنتي‌کولينرژيک‌هاي ادراري (مانند اکسي‌بوتينين)



 

جدول 3. علل منتخب گيجي


علت


زيرگروه گيجي


پاتوفيزيولوژي


معيارهاي تشخيص


BPPV


سرگيجه


اتوليت‌هاي معلق در مجاري نيمدايره باعث احساس کاذب حرکت مي‌شوند.


يافته‌هاي مثبت در مانور ديکس- هال‌پايک، سرگيجه دوره‌اي بدون کاهش شنوايي


سندرم هيپرونتيلاسيون


احساس سبکي ‌سر


هيپرونتيلاسيون باعث آلکالوز تنفسي مي‌شود؛ اضطراب زمينه‌اي مي‌تواند علت برانگيخته شدن هيپرونتيلاسيون باشد.


هيپرونتيلاسيون ارادي مي‌تواند باعث برانگيخته شدن علايم شود.


بيماري منير


سرگيجه


افزايش مايع آندولنف در گوش داخلي


سرگيجه دوره‌اي همراه با کاهش شنوايي


سرگيجه ميگرني (ميگرن وستيبولار)


سرگيجه


نامشخص؛ بر اساس يک فرضيه تحريک شدن هسته‌هاي تري‌ژمينال باعث ايجاد نيستاگموس در بيماران مبتلا به ميگرن مي‌شود.


سرگيجه دوره‌اي همراه با نشانه‌هاي ميگرن به علاوه فوتوفوبي، فونوفوبي يا اورا حين دست کم دو نوبت از حمله‌هاي سرگيجه


افت فشار‌خون ارتواستاتيک


پيش‌سنکوپ


کاهش فشار خون به هنگام تغيير وضعيت باعث کاهش جريان خون مغز مي‌شود؛ مي‌تواند عارضه جانبي داروهاي مختلف باشد (جدول 2).


کاهش فشارخون سيستولي به ميزان mmHg 20، کاهش فشار خون دياستولي به ميزان mmHg 10 يا افزايش نبض به ميزان 30 ضربه در دقيقه


بيماري پارکينسون


عدم تعادل


اختلال کارکرد راه رفتن باعث عدم تعادل و زمين خوردن مي‌شود.


راه رفتن همراه با کشيدن پاها به زمين (shuffling gait) يا کاهش حرکات نوساني اندام‌هاي فوقاني و احتمالا تعلل در راه رفتن


نوروپاتي محيطي


عدم تعادل


کاهش پاسخ‌هاي تماسي حين راه رفتن باعث مي‌شود بيمار از تماس يافتن پا با زمين مطلع نباشد و بنابر اين دچار عدم تعادل و سقوط شود.


کاهش حس‌ اندام‌هاي تحتاني خصوصا پاها



 

 

 

جدول 4. درمان علل منتخب گيجي


علت


درمان


ملاحظات


سرگيجه




سرگيجه وضعيتي‌ خو‌ش‌خيم

BPPV

مکلزين 50- 25 ميلي‌گرم خوراکي هر 6-4 ساعت


معمولا براي کاهش علايم حملات حاد سرگيجه مورد استفاده قرار مي‌گيرد، با اين حال کارآزمايي‌هاي تصادفي‌شده شاهددار (RCT) در حمايت از اين روش وجود ندارند؛ استفاده از سرکوب‌کننده‌هاي وستيبول مي‌تواند باعث جبران به‌ وسيله ساقه مغز و طولاني شدن علايم سرگيجه‌اي شود.



مانور اپلي (تغيير محل کاناليت‌ها، شکل 3)


درمان اصلي BPPV محسوب مي‌شود؛ درماني موثر و بي‌خطر در مقايسه با دارونما است.



بازتواني وستيبولار


مجموعه‌هاي از تمرينات سر و گردن که مي‌توانند به صورت روزانه در خانه انجام شوند.




شواهد در مورد درمان‌هاي تعادلي (مانند tai chi و Wii Fit) در حال جمع‌آوري هستند.


بيمار منير


محدوديت مصرف نمک (کمتر از 2-1 گرم سديم در روز) و/ يا استفاده از ديورتيک‌ها (بيش از همه هيدروکلروتيازيد/ تريامترن)


RCTهايي در مقياس بزرگ براي حمايت از اين درمان‌ها انجام نشده‌اند.



تزريق اينتراتيمپانيک دگزامتازون يا جنتامايسين


ارجاع به متخصص گوش ‌و حلق ‌و بيني ضروري است؛ در يک مطالعه کوچک دگزامتازون باعث برطرف شدن علايم در 82 از بيماران شده است؛ در يک مطالعه بزرگ‌تر جنتامايسين باعث برطرف شدن علايم در 7/80 از بيماران شده است.



جراحي ساک ‌آندولنف


ارجاع به متخصص گوش ‌و حلق ‌و بيني ضروري است.


نوريت وستيبولار


متيل ‌پردنيزولون، در ابتدا با دوز 100 ميلي‌گرم در روز به صورت خوراکي و سپس کاهش تدريجي دوز تا 10 ميلي‌گرم در روز به صورت خوراکي ظرف 3 هفته


در يک RCT، متيل ‌پردنيزولون در بهبود کارکرد وستيبولار محيطي در بيماران مبتلا به نوريت وستيبولار موثرتر از والاسيکووير بوده است.


سرگيجه ميگرني


پروفيلاکسي ميگرن با آگونيست‌هاي گيرنده HT1-5 سروتونين (تريپتان‌ها)


درمان بر اساس عقيده صاحب‌نظران است نه RCTها


پيش‌سنکوپ




افت فشار خون ارتواستاتيک


ارزيابي از نظر داروهاي مصرفي


اين ارزيابي اولين اقدام خصوصا در بيماران سالمند است؛ مايع‌درماني (حتي افزايش مصرف آب) مي‌تواند خصوصا در مبتلايان به نارسايي اتونوم باعث بهبود علايم شود.



ميدودرين که دوز آن تا 10 ميلي‌گرم سه بار در روز به صورت خوراکي افزايش يابد.


اين دارو متابوليت آگونيست آلفا- 1 است؛ براي جلوگيري از پرفشاري خون در حالت خوابيده به پشت دوز سوم دارو بايد ساعت 6 عصر مصرف گردد؛ در کارآزمايي‌هاي داراي شاهد دارونما ميدودرين با افزايش فشار خون در حالت ايستاده و کاهش علايم ارتواستاتيک در مقايسه با دارونما همراه بوده است.



فلودروکورتيزون در ابتدا با دوز 1/0 ميلي‌گرم در روز به صورت خوراکي و سپس افزايش تدريجي دوز به صورت هفتگي تا ايجاد ادم محيطي يا رسيدن به حداکثر دوز 1 ميلي‌گرم در روز


مينرالوکورتيکوييد‌ها مثل فلودروکورتيزون براي افزايش احتباس سديم و آب به کار مي‌روند؛ بايد فشار خون، سطح پتاسيم و علايم نارسايي قلب پايش شوند.




در صورت عدم کنترل علايم با هر يک از داروهاي فلودروکورتيزون و ميدودرين مي‌توان اين دو دارو را همراه با يکديگر استفاده کرد.



پسودوافدرين با دوز 60-30 ميلي‌گرم در روز به صورت خوراکي

پاروکستين با دوز 20 ميلي‌گرم در روز به صورت خوراکي

در صورت غير موثر بودن ميدودرين و فلودروکورتيزون مي‌توان از اين داروها استفاده کرد.



دسموپرسين (DDAVP) با دوز 40-5 ميکروگرم در روز به صورت داخل ‌بيني


درمان‌هاي غير دارويي عبارتند از: جايگزيني مايعات، بلند ‌شدن آهسته از حالت‌هاي خوابيده يا نشسته، خوابيدن در حالتي که سر تخت بالا آورده شده باشد، افزايش مصرف نمک و ورزش منظم.


عدم تعادل


اصلاح عامل زمينه‌اي (مانند نوروپاتي محيطي يا بيماري پارکينسون)


از آنجايي که عدم تعادل معمولا علامتي از يک بيماري زمينه‌اي است درمان بيماري زمينه‌اي باعث بهبود علايم عدم تعادل مي‌شود.


احساس سبکي سر




سندرم هيپرونتيلاسيون


تمرين‌هاي کنترل تنفس، تنفس مجدد داخل يک کيسه کاغذي کوچک


برطرف کردن علايم مرتبط با هيپوکاپني



بتا- بلوکرها


درمان علايم همراه مثل تپش قلب ‌وتعريق؛ نبايد در بيماران مبتلا به آسم مورد استفاده قرار گيرد.



داروهاي ضد اضطراب (مانند مهارکننده‌هاي انتخابي بازجذب سروتونين) يا استفاده کوتاه‌مدت از بنزوديازپين‌ها


براي استفاده در بيماران مبتلا به اضطراب زمينه‌اي



 
منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۴۸۱