دارو23- درمان نشانگان تونل کارپال
نشانگان تونل کارپال، عارضهاي است که در آن فشار در ناحيه تونل کارپال افزايش يافته و عملکرد عصب مدين در مچ دست تحت تاثير قرار ميگيرد. به علاوه، فشار وارده جريان خون عروق ريز اين ناحيه را هم مختل ميکند.
اين فشار در اثر حرکات مچ دست و خم کردن انگشتان افزايش مييابد. به دنبال تشديد علايم، فرد در ناحيه مچ دست احساس ناراحتي کرده و عملکرد اين عضو مختل ميشود.
عوامل زمينهساز
مطالعات متعددي نشان دادهاند فعاليتهايي که فشار فيزيکي و لرزشهاي مداوم را به ناحيه مچ دست تحميل ميکنند، باعث ابتلا به نشانگان تونل کارپال ميشوند. برخلاف آنچه تصور عموم است، مشاغلي مانند تايپ و کار طولانيمدت با کامپيوتر، در مقايسه با بسياري از ديگر بيماريها، با احتمال کمتر ابتلا به نشانگان تونل کارپال همراهند. ابتلا به عفونتهايي مانند بيماري لايم، بيماريهاي التهابي مانند نقرس و آرتريت روماتوييد، ديابت، چاقي و بارداري از ديگر عوامل زمينهساز در اين نشانگان محسوب ميشوند.
درمانهاي غيردارويي
درمان غيردارويي نشانگان تونل کارپال شامل بستن مچ دست و بيحرکت کردن مچ با استفاده از اسپلينت است. اسپلينت بايد براي مدت سه ماه از شروع علايم به کار رود. در صورتي که بيحرکتسازي مچ دست و استفاده از اسپلينت به درستي صورت گيرد، در 80 درصد موارد طي چند روز تخفيف علايم مشاهده ميشود. اسپلينت بايد بهخصوص در طول شبها و نيز ساعاتي در طول روز (بسته به نوع شغل بيمار) مورد استفاده قرار گيرد. در زنان باردار، درمانهاي غيردارويي و غيرجراحي ارجح هستند. بنابراين اسپلينت درمان انتخابي است. درمان با امواج ماوراي صوت نيز در اين بيماران مطرح شده که اثربخشي آن هنوز موردترديد است.
درمانهاي دارويي
داروهايي که براي درمان نشانگان تونل کارپال مورد استفاده قرار ميگيرند، شامل گروه داروهاي ضدالتهاب غيراستروييدي (NSAIDs)، ديورتيکها، پيريدوکسين و کورتيکواستروييدها هستند. داروهاي ضدالتهاب غيراستروييدي، ديورتيکها و استروييدهاي خوراکي معمولا براي درمان علايم نشانگان تونل کارپال تجويز ميشوند.
در يک کارآزمايي باليني ديده شد درمان کوتاهمدت با استروييدهاي خوراکي در مقايسه با ديورتيکها و ضدالتهابهاي غيراستروييدي ارجح است؛ هرچند متاسفانه اکثر بيماران مجددا دچار تظاهرات علايم بيماري خواهند شد و بيشتر آنان بدون انجام جراحي هرگز بهبود نمييابند. هنوز هيچ مطالعهاي وجود ندارد که اثربخشي ترکيبات ضدالتهاب غيراستروييدي را به تنهايي در بيماران ارزيابي کرده باشد. بسياري از پزشکان براي شروع درمان نشانگان تونل کارپال، ابتدا به سراغ ترکيبات ضدالتهاب غيراستروييدي ميروند؛ هرچند اين داروها به تنهايي براي همه بيماران مشکلگشا نيستند. به هرحال توصيه ميشود در مبتلايان به نوع خفيف تا متوسط نشانگان تونل کارپال، کاربرد ترکيبات ضدالتهاب غيراستروييدي بيفايده نخواهد بود. به ياد داشته باشيد که معمولا پيش از دو هفته از شروع دارو، بهبود علايم مشاهده نميشود و اين ترکيبات در بيشتر موارد تنها براي مدت کوتاهي اثربخش هستند.
براساس اين تفکر که افزايش مايع در فضاي تونل کارپال به افزايش فشار در اين ناحيه منتهي ميشود، تجويز داروهاي ديورتيک در اين مبتلايان رواج يافت. يک مطالعه کنترلي دوسوکور روي دستهاي 81 بيمار با تشخيص نشانگان کانال کارپال انجام شده است. به طور اتفاقي به گروهي از بيماران بندروفلوازيد با دوزاژ 5 ميليگرم در روز براي مدت چهار هفته و به گروهي ديگر در تمام اين مدت دارونما داده شد. بهبود شدت علايم بين نمره 0 تا 5 درجهبندي شد. متاسفانه نتايج اين مطالعه از نظر آماري بيمعني بودند.
نظريهاي مطرح است که نشانگان تونل کارپال به دليل کمبود پيريدوکسين در بدن عارض ميشود. از آنجا که کمبود پيريدوکسين در بدن به نوروپاتي ميانجامد، احتمالا چنين فرضي درست است. محققان فوايد مصرف پيريدوکسين را به عنوان يک گزينه در درمان نشانگان تونل کارپال بررسي کردند. مطالعهاي در اين زمينه روي 32 بيمار مبتلا به نشانگان تونل کارپال انجام شد و نشان داد که پس از گذشت 12 هفته مصرف پيريدوکسين با دوزاژ 200 ميليگرم در روز در مقايسه با مصرف دارونما در همين مدت، در گروه دريافت کننده پيريدوکسين به ميزان قابلتوجهي کاهش در ورم انگشتان و ناراحتي در دستها مشاهده شد؛ هرچند ميزان بروز علايمي مانند مورمور شدن، درد شبانه و بيحسي انگشتان تغيير چنداني نداشت. از آنجا که درد شبانه آزاردهندهترين علامت نشانگان تونل کارپال است، متخصصان پيريدوکسين را در درمان علايم اين بيماري چندان موثر ندانستند (با درنظر گرفتن احتمال مسموميت به دنبال مصرف آن).
کورتيکواستروييدهاي خوراکي و سيستميک براي درمان نشانگان تونل کارپال در بيماراني که علايم با شدت خفيف تا متوسط را پس از تعديل عادات زندگي و اسپلينت همچنان تجربه ميکنند، تجويز ميشود. استروييدهاي خوراکي مدتهاست در اين گروه از بيماران مورد استفاده قرار ميگيرند و بيش از ترکيبات ضدالتهاب استروييدي، ديورتيکها و پيريدوکسين موثر بودهاند. البته تجويز استروييدهاي خوراکي به اثربخشي تزريق موضعي استروييدها نيست. مطالعات نشان دادهاند که تزريق استروييدها نسبت به مصرف خوراکي استروييدها در اثربخشي و کاهش طول مدت تجربه علايم آزاردهنده ارجحيت دارد. پاسخدهي اوليه به تزريق استروييد در حدود 70 درصد است؛ هرچند عود علايم شايع است و معمولا پس از گذشت يک تا دو سال از تجويز استروييد تزريقي اتفاق ميافتد. متاسفانه برخي از بيماران بازگشت مجدد علايم را فقط پس از سپري شدن چند ماه تجربه ميکنند.
معمولا استروييدهاي تزريقي در ترکيب با بيحس کنندههاي موضعي مانند ليدوکايين مورد استفاده قرار ميگيرند و در يکي از دو منطقه (يا مستقيما در داخل تونل کارپال يا نزديک به تونل کارپال) تزريق ميشوند. در حالت دوم، خطر آسيب عصب مدين به حداقل ميرسد و به ميزان موثري تورم اين ناحيه که عامل اصلي بروز نشانگان تونل کارپال است، کاهش مييابد. مانند ساير امراضي که در آنها تزريق موضعي استروييدها تجويز ميشود، تعداد دفعات تزريق در طول يک سال بايد محدود باشد تا خطر آسيب تاندونها و اعصاب به حداقل برسد.
درمانهاي ترکيبي
از لحاظ نظري، استفاده از ترکيب داروهاي مختلف در درمان نشانگان تونل کارپال ممکن است موثر باشد. البته هيچ مطالعهاي براي اثبات اين اثربخشي انجام نشده و از سويي ديگر، دستورالعملهاي درماني اعلام شده از سوي انجمن جراحان ارتوپدي آمريکا دارودرماني ترکيبي را در درمان نشانگان تونل کارپال مورد تاييد قرار ندادهاند.
منبع: نشریه سپید شماره ۱۹۰