PDF متن کامل روش

اگر چه درمان دارويي (به خصوص Levodopa) اصلي ترين درمان بيماري پاركينسون است، اما مي تواند داراي اثرات جانبي باشد، به طوري‌كه فرد نتواند به راحتي كارهاي  خود را انجام دهد. جراحي به طور كلي در بيماران مبتلا به پاركينسون غير قابل درمان با دارو كه نشانه هاي بيماري آن ها با دارو كنترل نمي شود، انجام مي گيرد. 

تاريخچه جراحي
در ســال 1947، دكـتـر Ernst Spiegel و دكـتـر Henry Wycis اوليـن كسـانـي بـودنـد كه از "فريم استريوتاكتيك" در عمل جراحي انسان استفاده كـردنـد. در اين شيوه جراحي فريم اطراف سر بيمار قرار مي گرفت و سر بيمار را محكم سر جاي خود قرار مي داد و به جراح امكان نشانه گذاري نقاط جراحي بر روي سر را مي داد. قبل از به وجود آمدن تكنولوژي كامپيوترها، با اين روش جراحان ناحيه  basal gangalia(ناحيه اي از سر كه در بيماري پاركينسون تحت تأثير قرار مي گيرد) را علامت گذاري كرده و بعد آن ناحيه را شكاف داده و جراحي مي كنند.
در سال 1967، با معرفي داروي Levodopa ، تكنيـك هـاي جـراحـي به طور وسيعي متوقف شـد، چـرا كـه دارو درمـان مـوثـرتـري در درمـان بـيـماري پاركينسون به نظر مي آمد. متجاوز از 15-10 سـال بـعد ، تكنيك هاي جراحي دوباره ظهور پيدا كرد. اگرچه داروي Levodopa اغلب اثرات موثري در درمان بيماري دارد ، اما روش درماني كاملي نيست. 
ايــــن واقــعــيـــت ، بـــه هــمـــراه پــيــشـــرفـــت در تكنيك‌هاي جراحي، منجر به آن شد جراحان در درمــان بـيـمــاري پــاركـيـنـســون بـه خصـوص در بـيـماران مبتلا به پاركينسون غير قابل درمان با دارو از تكنيك‌هاي جراحي استفاده كنند. يكي از بـيـشـتـريـن درمـان هـاي جـراحـي، تـحريكات عمقي مغز(DBS) است. روش هاي تحريك مغز در بيماران مبتلا به پاركينسون براي اولين بار در دهه  1980،‌ در فرانسه  به سرپرستي پروفسور  Benabid و پروفسور  Pollack شروع شد و تكامل اين روش عمدتا در پاريس ادامه يافت. در اين نوع از جراحي هيچ بخشي از مغز از بين  نمـي رود . هـم اكنـون ايـن روش در بسيـاري از مراكز درماني دنيا در درمان بيماري پاركينسون انجام مي شود.  پيشرفت هاي مهم در تجهيزات تصوير برداري امكان چنين روش درماني را فراهم آورده است. دستگاه هايCT در اواخر دهه 1970 ظهور پيدا كرد. تركيب دستگاه هاي CT و تكنولوژي استريوتاكتيك  در اواسط دهه 1980 ايجاد شد. 
در سال 1990، استفاده از دستگاه هاي تصوير برداري MRI به صورت متداول و روتين شد. با استفاده از اين تكنولوژي جراح قادر است تصوير كاملي از مغز داشته باشد و در ناحيه مورد نظر فوكوس كند. اين مسئله دقت بالاتري را فراهم مي آورد و منجر به جراحي هاي با دقت بالا در درمان بيماري پاركينسون مي شود. در اين روش توسط سيستم ‌استريوتاكسي‌ در هسته هاي عمقي مغز سيمي با چهار الكترود (هدايت‌گرهايي كه سيگنال هاي الكتريكي را  حمل مي كنند) در يكي از سه ناحيه مغز قرار مي گيرد:
 ناحيه تالاموس (كه اين روش تحريك تالاميك نيز ناميده مي شود.)
 ناحيه گلوبوس پاليدوس (كه اين روش   تحريك پاليدال نيز ناميده مي شود.)
 ناحيه ساب تالاموس (( زير تالاموس)كه اين روش  تحريك ساب تالاميك نيز ناميده مي شود.)
تكنيك هاي جراحي در بين مراكز مختلف درماني متفاوت است. برخي جراحي را تحت بيهوشي كامل انجام مي دهند و برخي جراحي را در حالي‌كه بيمار هوشيار است انجـام مـي دهـد. زمـانـي‌كـه جـراحـي تحـت بيهـوشـي كـامـل انجـام مـي شود، موقعيت الكترودها با استفاده از تصوير برداري MRI مشخص مي شود. يكي از سه ناحيه مغز با جريان الكتريكي كوچك تحريك مي شود و پاسخ فرد ثبت و مانيتور مي شود. براي مثال، اگر رعشه كاهش پيدا كند، تأييدي بر آن است كه ناحيه مورد نظر پيدا شده است. همانند هر روشي، تكنيك مورد نظر داراي مزايا و معـايبي است و اغلب بازده كار به تجهيزات مورد استفاده و مهارت تيم جراحي بر مي گردد. در همـه مـوارد DBS، سـر ديگر سيم به دستگاه كوچكي كه IPG ناميده مي شود، وصل مي شود. اين دستگاه در زير پوست (تحت بيهوشي كامل) و اغلب نزديك استخوان ترقوه و گاهي نزديك شكم كاشته مي شود و همانند يك ضربان ساز عـمــل مـي‌كنـد.  IPGشـامـل بـاتـري و تجهيـزات الكترونيكي براي ايجاد سيگنال هاي الكتريكي بـه مـنـظـور تـحـريـك مـغز است. دستگاه IPG به كمك دستگاه برنامه ريز كوچكي برنامه ريزي مـي شـود. تـحـريـكـات مـي تـوانـد بـر روي كليد روشن و خاموش توسط خود بيمار پاركينسون قـرار گـيـرد. هـمـچـنين بيمار مي تواند به كمك بـرنامه ريز دستي ولتاژ تحريكات را افزايش يا كاهش دهد.
زمانيكه دستگاه تحريك كننده روشن باشد، سيگنال هاي الكتريكي به سمت مغز به منظور كاهش يا كنترل نشانه هاي پاركينسون فرستاده مـي شـود. هـنـگـامـي كـه دسـتگاه تحريك كننده خاموش باشد، نشانه ها باز مي شود. تحريكات سـمـت چـپ مـغـز بر روي نشانه هاي سمت راست بدن تأثير مي گذارد و بالعكس. تحريكات دو طرفه براي كنترل نشانه هاي هر دو سمت بدن استفاده مي شود. در حال حاضر، باتري در دستگاه IPG، معمولا براي 5-3 سال كار مي كند. زماني‌كه باتري نياز به تعويض دارد، لازم است كه كل دستگاه IPG از زير پوست قفسه سينه خارج شود و تعويض شود، اما نيازي نيست كه سيمي كه وارد مغز مي شود تعويض شود. 

مزاياي روش  DBS
روش DBS فرم غير مخرب  جراحي است. اين بدان معني است كه بخشي از مغز را نـابـود نـمـي كـنـد  و هـمـچـنين قابل برگشت است در نتيجه اگر پروسه موفقيت آميز نباشد،دستگاه  IPG و الكترودها مي توانند برداشته شوند.
نكته مهمي كه بايد به خاطر داشت آن است كه DBS نشانه ها ي بيماري را كنترل مي‌كند يا كاهش مي دهد اما بيماري پاركينسون را كامل درمان نمي كند.  اين بدان معنا است كه  افرادي كه از روش DBS استفاده مي كنند نياز دارند كه درمان دارويي آن ها ادامه پيدا كند و پيشرفت بيماري آن ها با اين روش متوقف نمي شود. 

خطرات و ريسك هاي احتمالي روش  DBS
 ‌به طور كلي اثرات مضر پس از عمل جراحي روش DBS بسيار كم، موقتي وبرگشت پذير است. جراح مي تواند سطح تحريكات را به منظور كاهش اين اثرات كم كند. تأثيرات جانبي كه ممكن است در هنگام تحريكات رخ دهد عبارتند از: درد، ورم در محل كاشتن ايمپلنت ها، رفلكس هاي آلرژيك به ايمپلنت ها، خونريزي داخل مغزي ، عفونت والتهاب پرده هاي مغز، مشكلات گفتاري و بينايي، حس خارش و سوزش درصورت و اندام ها، مشكلات حركتي، تمركز كردن و توجه كردن به سختي، بدتر شدن موقتي لرزش ها زماني كه تحريكات متوقف شده اند. همچنين اين احتمال وجود دارد كه الكترود ها از محل اصلي خود حركت كنند. 

منبع: نشریه مهندسی پزشکی شماره ۱۱۲