دارو40- داروها و پديده رينود
پديده رينود (Raynaud’s Phenomenon) بر اساس نام پزشک فرانسوي، «موريس رينود» (1881 -1834) نامگذاري شده است. هرگاه علت ايجاد عارضه رينود نامشخص باشد، «بيماري رينود» و اگر به صورت عارضهاي ثانويه بر بيماري ديگري ايجاد شده باشد، «پديده رينود» ناميده ميشود.
به طور کلي، رينود اسپاسم شريانها و شريانچههاي انگشتان است که به رنگ پريدگي و يا سيانوزه شدن پوست ميانجامد. پديده رينود بيشتر، انگشتان دست را درگير ميکند، ولي در موارد نادري علايم آن در بيني، زبان و نرمه گوش نيز مشاهده ميشود. حملات رينود چند دقيقه تا چند ساعت به طول ميانجامند، اما خوشبختانه در بيشتر بيماران بيخطر است.
شيوع و علل ايجاد پديده رينود
به دليل مشکل بودن تشخيص قطعي پديده رينود، تخمين ميزان دقيق شيوع آن در جمعيت عمومي دشوار است. به هر حال يک شيوع 20 درصدي براي اين عارضه پيشنهاد شده است. البته مطالعات اخير رقم 3 تا 5 درصدي را جايگزين کردهاند.رينود بيش از همه در ميان زنان در سنين باروري شايع است که به آن «رينود اوليه» ميگويند. رينود اوليه، اسپاسم برگشتپذير شريانها و شريانچههاست که طي آن هيچ تغيير غيرطبيعي در اندوتليوم عروق مشاهده نميشود. رينود اوليه، شکل ضعيفتر بيماري است و در اغلب موارد درمانهاي دارويي براي برطرف کردن آن مورد نياز نيست.
پديده رينود که با نام رينود ثانويه هم خوانده ميشود، بهطور معمول شروع ديرتري دارد و با تظاهرات متفاوت پاتوفيزيولوژيک مانند وازواسپاسم، تخريب سلولهاي آندوتليال و انسداد عروقي همراه است. از آنجا که در رينود ثانويه، علاوه بر عارضه اسپاسم عروقي، نقايص عروق خوني نيز مطرح است، ايسکمي ايجاد شده به مراتب شديدتر است و به درمان ديرتر پاسخ ميدهد. رينود ثانويه اغلب با اسکلرودرمي مرتبط است. اين عارضه ممکن است تظاهر اوليه بيماري در 70 درصد از بيماران مبتلا به اسکلرودرمي باشد و سالها پيش از بروز علايم اصلي اين بيماري مشاهده شود.
رينود ثانويه ممکن است در نتيجه مصرف داروهاي گوناگوني ايجاد شود. از جمله بتابلاکرها، آلکالوئيدهاي ارگو، سمپاتوميمتيکها، کلونيدين، نارکوتيکها، کوکائين، متيسرژيد و برخي از داروهاي شيميدرماني مانند بلئومايسين، وينبلاستين، سيسپلاتين، استروژن و سيکلوسپورين.
درمانهاي دارويي و غيردارويي
بيشتر بيماران مبتلا به رينود اوليه، اپيزودهاي خفيف و بافاصله بيماري را تجربه ميکنند. بنابراين درمانهاي غيردارويي ممکن است براي کنترل عارضه کافي باشد.
در صورتي که درمانهاي غيردارويي، کافي نباشد، داروهاي متعددي را ميتوان براي درمان علايم رينود تجويز کرد:
داروهاي بلوککننده کانال کلسيم: پرمصرفترين داروها براي درمان علايم رينود، بلوککنندههاي کانال کلسيم مانند نيفديپين هستند. اين داروها با انبساط عروقي و کاهش اسپاسم عروق درگير، همچنين مهار رشد و تکثير عضلات صاف جدار عروق، اثرات خود را اعمال ميکنند. البته مطالعات زيادي که درباره کاربرد نيفديپين سريعالاثر در اين گروه از بيماران انجام شدهاند، عوارض آزاردهندهاي مانند سردرد، افت فشارخون، گرگرفتگي، تپش قلب و ادم محيطي را گزارش کردهاند. در نظر داشته باشيم که پاسخگويي به درمان با داروهاي بلوککننده کانال کلسيم در مبتلايان به رينود ثانويه، به خوبي پاسخگويي درماني در مبتلايان به رينود اوليه نيست.
علاوه بر نيفديپين، ساير داروهاي بلوککننده کانال کلسيم مانند آميلوديپين، فلوديپين، نيزولديپين و ايسراديپين نيز در درمان علايم رينود موثرند.
مهارکنندههاي ACE و بلوککنندههاي گيرنده آنژيوتانسين دو: داروهايي مانند کاپتوپريل، انالاپريل و لوزارتان در درمان رينود موثر شناخته شدهاند، اما به نظر نميرسد که اثر آنها بيشتر از بلوککنندههاي گيرنده آنژيوتانسين دو باشد. در مطالعهاي که روي 25 بيمار مبتلا به رينود اوليه و 27 بيمار مبتلا به رينود ثانويه به اسکلرودرمي انجام شد، مشخص شد که لوزارتان در کنترل رينود ثانويه به اسکلرودرمي از نيفديپين موثرتر است. به هر حال، مهارکنندههاي ACE و بلوککنندههاي گيرنده آنژيوتانسين دو به عنوان خط اول درمان رينود پيشنهاد نميشوند.
مهارکنندههاي PDE5: مهارکنندههاي فسفودراستراز تيپ 5، در درمان علايم رينود در بسياري از موارد موثر شناخته شدهاند. داروهايي مانند سيلدنافيل، تادالافيل و وردنافيل متابوليسم cGMP را در سلولهاي عضلات صاف ديواره عروق کاهش ميدهند و به افزايش ديلاتاسيون عروقي وابسته به cGMP ميانجامند.
فلوکستين: مهارکنندههاي انتخابي بازجذب سروتونين در مطالعهاي در درمان علايم رينود با نيفديپين مقايسه شدند. درباره افراد تحت درمان با فلوکستين، بيشترين پاسخدهي در زنان مبتلا به رينود اوليه بود.بوسنتان و ايلوپروست: در مبتلايان به نوع شديد رينود ثانويه ناشي از اسکلرودرمي، تجويز آنتاگونيست گيرنده اندوتلين با نام «بوسنتان» (Bosentan) به شکل خوراکي يا تجويز داخل وريدي پروستاسايکلين صناعي با نام «ايلوپروست» (Iloprost) توصيه ميشود.
ساير داروها: نيتروگليسرين در هر دو شکل خوراکي و موضعي در درمان علايم رينود موثر است. هر چند که احتمالا مصرف اين گروه به دليل بروز عوارضي مانند گرگرفتگي، سردرد و افت فشار خون محدود شده است. پرازوسين نيز در درمان رينود ثانويه به اسکلرودرميموثر است، هرچند تجويز آن به دليل بروز گيجي، تپش قلب و افت فشار خون محدود شده است. پنتوکسيفيلين به تنهايي يا همراه با آسپرين تجويز ميشود، هرچند که مطالعات کمي براي تاييدش وجود دارد.
منبع: نشریه سپید شماره ۱۰۳