PDF متن کامل مقاله

عوارض جانبي دارويي شايع هستند و در 20-10 از بيماران بستري و تقريبا 7 از جمعيت عمومي مشاهده مي‌شوند. زماني که يک بيمار تحت درمان دارويي دچار تشديد يا بروز يک مشکل طبي جديد شود، عوارض جانبي دارويي بايد در فهرست تشخيص‌هاي افتراقي جاي گيرند...

 پزشک بايد درصدد يافتن اين موضوع باشد که آيا داروي مصرفي بيمار يکي از علل شناخته شده براي بروز واکنش اخير است يا خير و پس از آن ارتباط زماني بيش بروز واکنش و شروع مصرف دارو را تعيين کند. عوارض جانبي دارويي به وسيله Rawlins و Thompson به 4 گروه تقسيم شده است: (1) واکنش‌هاي نوع A که شايع (تقريبا 80 موارد) و ناشي از خواص فارماکولوژيک يا توکسيک داروي مسبب هستند و بنابراين مي‌توان انتظار وقوع آنها درهر بيماري را داشت؛ (2) واکنش‌هاي نوع B که غير شايع (تقريبا 15- 10 موارد) و غيرقابل بيش‌بيني هستند و تنها در افراد مستعد بروز پيدا مي‌کنند؛ (3) واکنش‌هاي نوع C که با درمان‌هاي طولاني مدت همراهي دارند (مانند وابستگي به بنزوديازپين‌ها)؛ و (4) واکنش‌هاي نوع D که شامل تاثيرات کارسينوژن و تراتوژن مي‌شوند.

آلرژي‌هاي دارويي جزو واکنش‌هاي نوع B تقسيم‌بندي مي‌شوند که ناشي از پاسخ‌دهي‌هاي اختصاصي سيستم ايمني هستند (پاسخ‌هاي با واسطه IgE يا سلول‌هاي T يا به ندرت واکنش‌هاي با واسطه کمپلکس ايمني). ساير واکنش‌هاي نوع B بدون دخالت اختصاصي سيستم ايمني (10-5) تحت عنوان واکنش‌هاي بيش‌حساسيتي بدون واسطه ايمني (يا غيرآلرژيک) طبقه‌بندي مي‌شوند.


تشخيص

پاسخگويي به دو پرسش براي تشخيص آلرژي دارويي ضروري است: (1) آيا بيمار دچار آلرژي دارويي شده است؟ و (2) کدام دارو سبب بروز علايم بوده است؟ شايع‌ترين تظاهرات آلرژي دارويي شامل راش پوستي، اگزانتم ماکولي- پاپولي و واکنش‌هاي آنافيلاکتيک هستند. احتمال بروز بيماري سرم و واسکوليت به دنبال مصرف داروهاي زيستي بيشتر است با اين حال بيماري‌هاي مختلفي وجود دارند که مي‌توانند خود را به صورت واکنش‌هاي با واسطه ايمني نوع B نشان دهند و عکس اين مطلب نيز صادق است (جدول 1). گاهي اوقات ائوزينوفيلي خون مي‌تواند در تشخيص افتراقي کمک‌کننده باشد. هيچ آزمون تشخيصي استاندارد شده منفردي قادر به تاييد آلرژي دارويي نيست، بنابراين واکنش‌هاي بيش‌حساسيتي دارويي با واسطه ايمني و داروهاي مسبب آنها بايد بر مبناي شرايط مواجهه، زمانبندي و ويژگي‌هاي باليني از جمله الگوي تظاهرات عضوي تشخيص داده شوند. براي انجام ارزيابي‌ها حين بروز يک واکنش دارويي نوع B، بررسي جامع (مشتمل بر تشخيص تب يا لنفادنوپاتي، معاينه پوست و غشاهاي مخاطي و ارزيابي از نظر ائوزينوفيلي خون يا نشانه‌هاي درگيري کبد مانند افزايش سطح آمينوترانسفرازها و ايکتر) ضروري است.

مي‌توان بيش‌حساسيتي دارويي را به انواع واکنش‌هاي فوري و غيرفوري نيز تقسيم کرد (جدول 2). اين تقسيم‌بندي باعث محدود شدن دامنه تشخيص‌هاي افتراقي مي‌شود و در ادامه درمان کمک کننده است.

نشانه‌ها و علايم مختلف آلرژي دارويي در جدول 3 فهرست شده‌اند و به عنوان علايم هشدار احتمالي اوليه در نظر گرفته مي‌شوند، اگرچه ارزش پيش‌بيني کنندگي اين نشانه‌ها به صورت آينده‌نگر ارزيابي نشده است، توجه به آنها اهميت دارد.


واکنش‌هاي بيش‌حساسيتي فوري

جنبه‌هاي باليني

واکنش‌هاي بيش‌حساسيتي فوري معمولا به صورت کهير (شکل 1) همراه يا بدون آنژيوادم و آنافيلاکسي بروز مي‌يابند. آنافيلاکسي يک واکنش آلرژيک شديد است که چندين عضو را درگير مي‌کند. تظاهرات باليني مي‌توانند متغير باشند و تعريف اين مشکل همچنان مورد اختلاف نظر است. اين واکنش مي‌تواند با بروز تظاهرات پوستي آغاز شود. علايم تيپيک اوليه به صورت خارش کف دست يا پا همراه يا بدون کهير و آنژيوادم است. به علاوه ممکن است تهوع، دردشکم، استفراغ و اسهال نيز ديده شود. احتمال بروز رينوکنژنکتيويت، علايم تنفسي انسدادي، حوادث قلبي-عروقي، تغيير وضعيت ذهني و غش کردن وجود دارد. تظاهرات تنفسي و قلبي- عروقي شديد مانند افت فشارخون شرياني و کلاپس قلبي- عروقي خصوصا در حول و حوش عمل جراحي، ميتوانند تظاهرات اوليه باشند. اين واکنش‌ها معمولا سيري يک مرحله‌اي دارند، با اين حال در 20 موارد ماهيت اين واکنش‌ها دو مرحله‌اي است.

واکنش‌هاي بيش‌حساسيتي فوري ممکن است مشتمل بر واکنش‌هاي آلرژيک نوع1 يا مکانيسم‌هاي نه چندان شناخته شده‌اي با عنوان «واکنش‌هاي آلرژيک کاذب» (بيش‌حساسيتي‌هايي با واسطه غير ايمني) باشند.

آلرژي‌هاي با واسطه IgE (نوع 1) معمولا ظرف کمتراز 1 ساعت پس‌از تجويز دارو ايجاد مي‌شوند. گاهي اوقات خصوصا به دنبال مصرف خوراکي دارو، احتمال بروز واکنش‌هاي خفيف حتي پس‌از چند ساعت وجود دارد. اين اعتقاد وجود دارد که واکنش‌هاي آلرژيک نسبت به داروها واکنش‌هايي هستند که صرفا در مواجهه مجدد مشاهده مي‌شوند يا به دنبال مواجهه طولاني مدت (دست‌کم 3 روز) بروز مي‌يابند، درحالي که داده‌هاي جديدتر حاکي از آنند که تماس قبلي با يک داروي مسبب، پيش‌شرط ضروري براي بيش‌حساسيتي دارويي با واسطه ايمني به شمار نمي‌رود. بهترين توجيه براي اين مساله به ظاهر متناقض‌، واکنش‌دهي متقاطع بين داروي مسبب و ساير زنوبيوتيک‌هايي است که فرد مبتلا پيشتر با آنها مواجهه داشته است.

واکنش‌هاي آلرژيک کاذب معمولا ظرف 3-1 ساعت پس‌از تجويز دارو ايجاد مي‌شوند. اين واکنش‌هاي اغلب در مقايسه با آلرژي‌هاي با واسطه IgE نيازمند دوز بالاتري از عامل مسبب هستند. در افراد مستعد بسياري از مواد دارويي فعال مي‌توانند باعث برانگيخته شدن اين واکنش‌ها شوند. عوامل برانگيزاننده معمول در جدول 4 فهرست شده‌اند.

واکنش‌هاي بيش‌حساسيتي غير فوري

جنبه‌هاي باليني

واکنش‌هاي غيرفوري با گذشت بيش‌از 1 ساعت از تجويز دارو بروز مي‌يابند، با اين حال همپوشاني قابل توجهي در زمان بروز تظاهرات اين واکنش‌ها وجود دارد. برخي واکنش‌هاي با واسطه IgE پس‌از 1 ساعت بروز پيدا مي‌کنند و برخي واکنش‌هاي غيرفوري ممکن است پيش‌از 1 ساعت شروع شوند. آلرژي‌هاي دارويي غيرفوري غالبا با واسطه سلول‌هاي T هستند درحالي که واکنش‌هاي با واسطه IgG نادر است. آلرژي‌هاي دارويي غيرفوري ممکن است از لحاظ باليني به صورت طيف گسترده‌اي از بيماري‌ها تظاهر پيدا کنند. داروهايي که به طور شايع در بروز اين واکنش‌ها نقش دارند در جدول 5 آورده شده‌اند.


اگزانتم ماکولي- پاپولي يا موربيليفرم

شايع‌ترين واکنش‌هاي نوع B اگزانتم‌هاي ماکولي-پاپولي يا موربيليفرم هستند که به صورت ماکول‌هاي اريتماتو و پاپول‌هاي ارتشاحي که خصوصا تن و بخش‌هاي پروگزيمال اندام‌ها را درگير مي‌کنند، مشاهده مي‌شوند (شکل 2). معمولا پوسته‌ريزي شديدتر يا خفيف‌تري پس‌از آنکه اين ضايعات از بين رفتند، ايجاد مي‌گردد. اگزانتم‌هاي ماکولي- پاپولي در تقريبا 2 از بيماران بستري ايجاد مي‌شوند. اين ضايعات معمولا با گذشت بيش‌از 9-2 روز از شروع تجويز دارو بروز مي‌يابند. حجم زيادي از داده‌هاي تجربي و باليني نشان داده‌اند که اين راش‌ها ارتباط زيادي با واکنش‌هاي بيش‌حساسيتي با واسطه سلول T (واکنش‌هاي نوع 4) دارند.


راش دارويي ثابت(1):

شاخص‌ترين يافته راش دارويي ثابت، عود ضايعات مشابه در همان محل‌هاي قبلي است که معمولا با بروز هيپرپيگمانتاسيون باقي‌مانده بهبود مي‌يابند. به ندرت اين ضايعات حالت غيرپيگمانته‌ دارند. روايي(validity) آزمون‌هاي پوستي براي تشخيص داروهاي مسبب شناخته نشده است. ممکن است اين آزمون‌ها تنها درصورتي که در نواحي مبتلا انجام شوند نتايج مثبت به دنبال داشته باشند.


انانتم دارويي قرينه در چين‌هاي پوستي و نواحي فلکسور(1)(SDRIFE)

به ندرت راش‌هاي دارويي مي‌توانند يک الگوي توزيع شاخص که مشتمل بر اريتم‌هاي قرينه محدود با حدود واضح در نواحي گلوتئال و فلکسور يا چين‌هاي پوستي داشته باشند؛ بدون اينکه با علايم يا نشانه‌هاي سيستميک همراه شوند. اين واکنش خاص در ابتدا به عنوان نوع ويژه‌اي از درماتيت نوع تماسي توصيف شد که پس از خوردن يا جذب سيستميک يک ماده آلرژي‌زاي تماسي در فردي که قبلا به علت مواجهه موضعي با همان ماده آلرژي‌زا در همان ناحيه حساس شده است، به وقوع مي‌پيوندد. راش‌هاي مشابهي پس از مواجهه سيستميک با آنتي‌بيوتيک‌هاي بتا-لاکتام و ساير داروها گزارش شده‌اند. دوره نهفتگي تا بروز علايم از چند ساعت تا چند روز پس از مواجهه متغير است.


پوسچولوز اگزانتمي حاد ژنراليزه(2) (AGEP)

اين اختلال يک بيماري نادر با پوسچول‌هاي استريل 3-1 ميلي‌متري منتشر در پوست است که نسبتا به فاصله کوتاهي پس‌از درمان يعني پس ‌از 5-3 روز ظاهر مي‌شود. بيماران دچار تب و لکوسيتوز شديد در خون و گاهي اوقات ائوزينوفيلي هستند. برخي از پوسچول‌ها به هم متصل مي‌شوند و مي‌توانند باعث ايجاد تاول شوند. ميزان مرگ‌ومير اين بيماري که خصوصا در افراد مسن مشاهده مي‌شود حدود 4 است. واکنش‌هاي پوستي در آزمون تماس با چسب(3) مي‌تواند باعث ايجاد واکنش‌هاي پوسچولي موضعي مشابهي شود.


اگزانتم تاولي

اگزانتم‌هاي تاولي شديد مي‌توانند ناشي از اختلالات متفاوتي باشند. شديدترين بيماري‌هاي پوستي تاولي شامل سندرم استيونس- جانسون (SJS) و نکروليز توکسيک اپي‌درم (TEN) هستند. اين بيماري‌ها صرفا از لحاظ وسعت درگيري پوست باهم تفاوت دارند (کمتراز 10 در SJS و بيشتراز 30 در TEN) و در نوع همپوشان SJS/TEN ميزان جدا شدن پوست درحد 30-10 از سطح بدن است. اين بيماري‌ها با اريتم اگزوداتيو و مولتي‌فرم که بيشتر ناشي از عفونت‌هاي ويروسي است و اغلب به صورت عود‌کننده و در افراد کم سن‌تر مشاهده مي‌شود متفاوت هستند. بيماري SJS/TEN معمولا ظرف 3-1 هفته اول پس‌از درمان و به صورت يک اگزانتم ماکولي بنفش- قرمز که مي‌تواند دردناک باشد تظاهر پيدا مي‌کند. ظرف 12 ساعت و حتي پس‌از قطع مصرف دارو احتمال ايجاد تاول وجود دارد. غشاهاي مخاطي (دهاني، تناسلي) نيز دچار تاول‌زدگي مي‌شوند. ميزان مرگ‌ومير به سن بيمار و وسعت جداشدگي پوست بستگي دارد. ميزان مرگ‌ومير در SJS تقريبا 10 و در TEN بيش‌ از 30 است. براساس تجربه مولف احتمال بروز SJS/TEN حتي در بيماراني که تحت درمان همزمان با دوز بالاي پردنيزون قرار دارند نيز وجود دارد.


سندرم بيش حساسيتي دارويي يا ائوزينوفيلي دارويي همراه با علايم سيستميک(4)(DRESS)

بروز اگزانتم ماکولي همراه با تورم اريتماتوي قسمت مرکزي صورت، تب، احساس کسالت عمومي، بزرگي غدد لنفاوي و درگيري ساير اعضا شامل هپاتيت (50)، نفريت (10) و به صورت نادرتر پنومونيت، کوليت و پانکراتيت؛ يافته‌هاي تيپيک اين بيماري سيستميک شديد هستند. نوع درگيري عضوي به نوع داروي ايجاد‌کننده علايم بستگي دارد.


نفريت بينابيني

برخي داروها به خصوص آنتي‌بيوتيک‌هاي بتا- لاکتام، مهارکننده‌هاي پمپ پروتون(PPi)، آنتي‌بيوتيک‌هاي سولفوناميدي، دي‌سولفيرام، داروهاي ضدالتهاب غيراستروييدي (NSAID) و برخي داروهاي ديگر مي‌توانند باعث ايجاد نفريت بينابيني شوند. در برخي موارد اگزانتم‌هاي پوستي هم مشاهده مي‌شود اما اغلب علايم به صورت پنهاني شروع مي‌شوند. کمر درد و مقداري احساس کسالت ممکن است تنها علايمي باشند که پيش‌از روشن شدن ابتلاي بيمار به نارسايي کليه وجود داشته باشند.


سيتوپني

سيتوپني دارويي با واسطه IgG مي‌تواند به صورت آنمي‌هموليتيک و کاهش سريع و غيرمنتظره در شمارش لکوسيت‌هاي خون محيطي تظاهر کند. داروهايي که معمولا در بروز اين واکنش‌ها دخيل هستند در جدول 5 فهرست شده‌اند.


سندرم بيماري سرم

تب، آرترالژي، اگزانتم‌هاي ماکولي و کهيري، لنفادنوپاتي و گاهي اوقات ادم، تظاهرات باليني کلاسيک بيماري سرم محسوب مي‌شوند. در گذشته استفاده گسترده از سرم‌ هترولوگ به طور شايع باعث ايجاد سندرم کامل بيماري سرم طي 3-1 هفته پس‌از تجويز آنتي‌سرم مي‌شد. درحال حاضر داروهاي غير پروتئيني شامل پني‌سيلين‌ها و سفالوسپورين‌ها، شايع‌ترين علت بيماري سرم به شمار مي‌روند و دوره نهفتگي تا بروز علايم در مورد آنها 8-6 ساعت است. بيماري سرم دارويي معمولا خودمحدود است و برطرف شدن علايم به 2-1 هفته زمان نياز دارد.


لوپوس دارويي

علايم باليني تيپيک لوپوس اريتماتوي دارويي(1) (DILE) شامل شروع ناگهاني تب، احساس کسالت، ميالژي، آرترالژي و آرتريت طي چند هفته پس‌از شروع مصرف دارو هستند. پوست در تقريبا 25 موارد درگير است. يافته شاخص بيماري، بروز راش اريتماتو، اغلب در نواحي داراي مواجهه با نور است. سن متوسط بيماران مبتلا به DILE تقريبا دوبرابر بيماران مبتلا به لوپوس اريتماتوي سيستميک (SLE) ايديوپاتيک است. تقريبا نيمي از بيماران مبتلا به SLE دارويي را زنان تشکيل مي‌دهند درحالي که 90 از بيماران مبتلا به SLE ايديوپاتيک زن هستند. همانند لوپوس ايديوپاتيک مي‌توان DILE را به انواع سيستميک، پوستي تحت حاد و لوپوس پوستي مزمن تقسيم‌بندي کرد. تظاهرات باليني و آزمايشگاهي SLE دارويي مشابه با SLE ايديوپاتيک هستند اما درگيري دستگاه اعصاب مرکزي و درگيري کليه در DILE نادر است. تشخيص DILE از آن‌رو حايز اهميت است که اين بيماري ظرف چند هفته پس‌از قطع مصرف دارو معمولا به صورت خود به‌خود بهبود پيدا مي‌کند.

واسکوليت

داروها به ندرت باعث بروز واسکوليت پوستي يا سيستميک مي‌شوند (ميزان بروز 30-10 مورد در هر 1 ميليون نفر درهرسال). تظاهرات باليني معمول شامل پاپول‌هاي خارش‌دار قابل لمس غالبا روي ساق پاها هستند، با اين حال گاهي اوقات اين مشکل به صورت يک سندرم باليني غيرقابل افتراق از اشکال سيستميک کلاسيک واسکوليت‌هايي مثل گرانولوماتوز وگنر، پلي‌آرتريت نروزا و سندرم چرچ - اشتراوس تظاهر پيدا مي‌کند. قطع داروي مسبب به تنهايي اغلب براي بهبود فوري تظاهرات باليني کافي است و نيازي به درمان سيستميک وجود ندارد.


درمان آلرژي دارويي

واکنش‌هاي بيش حساسيتي فوري

داروهاي مسبب يا داروهايي که احتمالا علت بروز واکنش به نظر مي‌رسند بايد بلافاصله قطع شوند. در واکنش‌هاي خفيف که تنها کهير وجود دارد، آنتي‌هيستامين‌ها، درمان توصيه شده اوليه هستند، با اين حال آنتي‌هيستامين‌ها قادر به آنتاگونيزه کردن هيستاميني که قبلا به وسيله ماست‌سل‌ها آزاد شده‌اند نيستند. در واکنش‌هاي شديد همراه با علايم هشدار (جدول 3) شامل آنژيوادم، علايم تنفسي يا نشانه‌هاي گردش خون همراه با آنافيلاکسي، اپي‌نفرين (به ميزان µg/kg‌10) بايد بلافاصله و به صورت داخل عضلاني در قسمت قدامي جانبي ران تزريق شود. گلوکوکورتيکوييدها درصورت تجويز در مقادير فارماکولوژيک واجد تاثيرات ضدالتهابي هستند و مي‌توانند احتمال عود ديررس را کاهش‌ دهند، با اين‌حال شروع اثر گلوکوکورتيکوييدها به علت وابستگي تاثير آنها به توليد محصولات ژني جديد، ديررس (بيشتر از 45 دقيقه) است.


واکنش‌هاي بيش حساسيتي غيرفوري

در آلرژي‌هاي دارويي سيستميک با واسطه سلول‌هاي T، بيماران نسبت به بروز واکنش‌هاي غيراختصاصي به زنوبيوتيک‌هاي مختلف مستعدتر هستند. قطع مصرف داروي مسبب، داروهايي که احتمالا در بروز علايم نقش دارند يا داروهايي که مصرف آنها حالت اورژانسي ندارد؛ اهميت بسيار زيادي دارد. با اين حال، نکته فوق موارد استثنايي نيز دارد. در موارد اگزانتم ماکولي-پاپولي ديررس، در فقدان وجود علايم هشدار پوستي (واکنش‌هاي بيش‌حساسيتي فوري) مي‌توان مصرف داروهاي اورژانسي را ادامه داد. اين «استثناهاي درماني» نيازمند پايش از لحاظ بروز علايم درگيري سيستميک (تب، ائوزينوفيلي، لنفادنوپاتي، هپاتيت) يا درگيري سطوح مخاطي هستند.

واکنش‌هاي دارويي غيرفوري خفيف، بيماري‌هاي خود محدودي هستند و درمان آنها علامتي است. در طبابت روزمره از کورتيکواستروييدها (موضعي و گاهي سيستميک)، آنتي‌هيستامين‌ها يا هردو براي جلوگيري يا کاهش واکنش‌هاي طول‌کشيده يا مرحله ديررس استفاده مي‌شود؛ با اين‌حال کارآزمايي‌هاي تصادفي شده دراين مورد انجام نشده‌اند.

درمان SJS/TEN به بهترين نحو در بخش‌هاي مراقبت ويژه داراي تجربه در زمينه درمان سوختگي‌ها انجام مي‌شود و مشتمل بر گرم کردن محيط، اصلاح اختلالات الکتروليتي، تجويز مواد تغذيه‌اي پرکالري به صورت خوراکي و پيشگيري از بروز سپسيس است. ارزيابي کارآمدي درمان‌هاي دارويي مورد استفاده در برخي گزارش‌هاي باليني دشوار است. به علاوه سيکلوسپورين، سيکلوفسفاميد، پنتوکسي‌فيلين و تاليدوميد نيز مورد استفاده قرارگرفته‌اند. برخي داده‌هاي جديد از استفاده از کورتيکواستروييدها حمايت کرده‌اند. ايمونوگلوبولين‌هاي وريدي به صورت گسترده مورد استفاده قرارگرفته‌اند اما اثربخشي آنها همچنان مورد اختلاف نظر است. بخش‌هاي مراقبت خاص و درمان موضعي کافي در کاهش موربيديته همراه موثر هستند و امکان اپي‌تلياليزاسيون مجدد سريع‌تر را فراهم مي‌آورند. پس‌از بهبود، پيگيري از نظر عوارض چشمي و عوارض غشاهاي مخاطي ضروري است. استفاده از کرم ضد آفتاب توصيه مي‌شود. اجتناب از مواجهه با داروي مسبب و ترکيبات شيميايي مشابه هم براي بيمار و هم براي خويشاوندان درجه اول وي ضروري است.

درصورت بروز ائوزينوفيلي دارويي همراه با علايم سيستميک (DRESS) از کورتيکواستروييدها استفاده مي‌شود، گاهي اوقات پيوند کبد ضرورت پيدا مي‌کند.


توصيه درباره استفاده از داروهاي جايگزين

درصورتي که بيمار نيازمند ادامه درمان باشد، واکنش‌دهي متقاطع بين داروها بايد مدنظر قرار گيرد. در انتخاب ترکيبات جايگزين انجام آزمون پوستي مي‌تواند کمک کننده باشد، با اين‌حال حساسيت اين آزمون‌ها با محدوديت مواجه است. در بيماران که مشخصا نيازمند مصرف يک داروي خاص هستند مواجهه تدريجي با داروي جايگزين ممکن است صورت پذيرد.


بتا- لاکتام‌ها آلرژي با واسطه IgE

زماني که بيمار مبتلا به آلرژي فوري نسبت به پني‌سيلين به يک داروي بتا-لاکتام جايگزين نياز داشته باشد، مي‌توان تجويز يک سفالوسپورين نسل 2 يا بالاتر را مدنظر قرار داد. مرور چندين مطالعه درباره تجويز سفالوسپورين‌ها به بيماران داراي سابقه آلرژي به پني‌سيلين نشان داده است که واکنش به سفالوسپورين‌ها در 4/4 از بيماران داراي آزمون پوستي مثبت نسبت به پني‌سيلين به وقوع مي‌پيوندد. ميزان بروز واکنش‌هاي بيش‌حساسيتي متقاطع بين پني‌سيلين‌ها و کارباپنم‌ها حدود 10 است، بنابراين مي‌توان از کارباپنم‌ها در بيماران مبتلا به آلرژي نسبت به پني‌سيلين استفاده کرد.


آلرژي با واسطه سلول‌هاي T

داده‌هاي آزمايشگاهي حاکي از نادر بودن واکنش دهي متقاطع سلول‌هاي T نسبت به پني‌سيلين‌ها و سفالوسپورين‌ها بوده‌اند. اين يافته با تجارب باليني نيز تطابق دارد؛ با اين حال داده‌هاي باليني درباره اين موضوع در متون پزشکي اندک هستند.


سولفوناميدها

يک مشکل باليني شايع، واکنش‌دهي متقاطع فرضي بين سولفوناميدها است. داده‌هاي جديد نشان داده‌اند که واکنش‌دهي متقاطع با واسطه IgE و نيز با واسطه سلول‌هاي T بين داروهاي سولفوناميدي آنتي‌بيوتيکي و غير آنتي‌بيوتيکي غيرمحتمل است. در بيماران دچار آلرژي به آنتي‌بيوتيک‌هاي سولفوناميدي، ساير داروهاي مشتق از سولفوناميد (مانند ديورتيک‌ها، سولفونيل اوره‌ها، سلکوکسيب و سوماتريپتان) نيازي به کنارگذاشتن ندارند؛ با اين حال داروي ضدالتهاب سولفاسالازين که به سولفاپيريدين متابوليزه مي‌شود واکنش متقاطع نشان مي‌دهد. ارتباطي بين آلرژي به سولفوناميد و عدم تحمل نگهدارنده‌هاي سولفيتي در مواد غذايي وجود ندارد.


مواد حاجب راديولوژيک

واکنش‌هاي بيش‌حساسيتي فوري و غيرفوري نسبت به مواد حاجب راديولوژيک وجود دارند. در مورد واکنش‌هاي با واسطه ايمني به نظر نمي‌رسد يون‌هاي يديد، عامل ايجاد واکنش باشند. واکنش‌هاي متقاطع اغلب در واکنش‌هاي غيرفوري با واسطه سلول‌هاي T رخ مي‌دهند. آزمون پوستي داخل درمي جامع مي‌تواند در شناخت مواد حاجب فاقد واکنش دهي متقاطع کمک کننده باشد.


حساسيت‌زدايي

حساسيت‌زدايي ممکن است يک گزينه درماني براي بيماران مبتلا به آلرژي دارويي که در آنها امکان استفاده از داروهاي جايگزين وجود ندارد، باشد. شروع دارو با دوز کمتراز حد آلرژي‌زايي همراه با افزايش تدريجي دوز مي‌تواند امکان استفاده از دوزهاي کامل درماني با به حداقل رساندن احتمال آنافيلاکسي را فراهم آورد. وضعيت حساسيت‌زدايي دايمي نيست و تنها تا زماني به طول مي‌انجامد که يک دوز نگهدارنده روزانه دارو مصرف شود. از لحاظ کلاسيک اين روش در مورد واکنش‌هاي با واسطه IgE کاربرد دارد، با اين حال استفاده از اين روش در مورد ساير واکنش‌هاي دارويي نيز کاربرد پيدا کرده است. داروهايي که حساسيت‌زدايي در مورد آنها مي‌تواند با موفقيت همراه باشد شامل آلوپورينول، کوتري‌موکسازول، آنتي‌بيوتيک‌هاي بتا- لاکتام و سيس‌پلاتين هستند. در بيماران مبتلا به عدم تحمل استيل ساليسيليک اسيد مي‌توان از حساسيت‌زدايي استفاده کرد و اين اقدام گاهي اوقات تاثيرات سودمندي در کنترل علايم آسم و پوليپوز دارد. مکانيسم حساسيت‌زدايي دارويي به خوبي شناخته نشده است.
منبع:

 

Schnyder B. Approach to the patient with drug allergy. Immunology and Allergy Clinics of North America November 2009; 29: 405-18.

 

جدول1. نشانه‌هاي آلرژي يا عدم تحمل دارويي



علايم
نمونه‌ها

نشانه‌هاي دلالت کننده بر واکنش‌هاي مکرر


کهير، آنژيوادم، راش پوستي (اگزانتم ماکولي)، اگزانتم ماکولي-پاپولي، ائوزينوفيلي


کهير بعداز مصرف استيل ساليسيليک اسيد، پس‌از تزريق ونکومايسين، 10 روز پس‌از مصرف آموکسي‌سيلين، اگزانتم ماکولي-پاپولي، ائوزينوفيلي دارويي همراه با علايم سيستميک (DRESS)


نشانه‌هاي دلالت کننده بر واکنش‌هاي نادر


واکنش‌هاي اريتماتوي خارش‌دار موضعي با حدود مشخص، اريتم قرينه در نواحي فلکسور يا چين‌هاي پوستي، پوسچول‌هاي استريل 3-1 ميلي‌متري منتشر در پوست، سيتوپني


راش دارويي ثابت، اگزانتم دارويي قرينه در چين‌هاي پوستي و نواحي فلکسور (SDRIFE)، پوسچولوز اگزانتمي حاد (AGEP)، ترومبوسيتوپني پس‌از مصرف فرآورده‌هاي زيستي


نشانه‌هاي آتيپيک تقليد کننده ساير بيماري‌ها


ايست قلبي (حول‌وحوش عمل جراحي)؛ تب؛ احساس کسالت؛ لنفادنوپاتي؛ نارسايي چند عضوي؛ درگيري تک عضوي مثل نفريت، هپاتيت يا ساير درگيري‌ها؛ آرترالژي؛ پاپول‌هاي پورپوريک قابل لمس ساق پا


پس‌از مصرف شل‌کننده‌هاي عضلاني، حين ابتلا به DRESS،DRESS (مينوسيکلين)، DRESS (آلوپورينول)، نفريت بينابيني پس‌از فلوکساپن، بيماري سرم، واسکوليت پس‌از مصرف NSAID



جدول 2. تقسيم‌بندي بيش حساسيتي دارويي: واکنش‌هاي فوري و غيرفوري


متغير
واکنش فوري
واکنش غيرفوري

زمان بين مواجهه و شروع واکنش


1 ساعت يا کمتر (در شرايط خاص مثل عدم تحمل استيل ساليسيليک اسيد 3 ساعت يا کمتر)


6 ساعت يا بيشتر ( در مورد حساسيت قوي با واسطه سلول T زودتر)


زمان بهبود


چند ساعت


چند روز تا هفته


ماهيت باليني واکنش


کهير، آنژيوادم، آنافيلاکسي


اگزانتم ماکولي- پاپولي و ساير تظاهرات پوستي شامل راش‌هاي کهيري ديررس و آنژيوادم، اختلال سلول‌هاي خوني، واکنش‌هاي سيستميک مثل DRESS



 

جدول 3. نشانه‌هاي شديد بودن


نوع واکنش
نشانه‌هاي شديد بودن

واکنش‌هاي با شروع سريع


درگيري عضوي غيرپوستي مانند رينوکنژنکتيويت، علايم تنفسي انسدادي، تهوع، استفراغ؛ شروع ناگهاني خارش ژنراليزه؛ خارش نواحي دور دهان، کشاله‌ران، کف‌دست يا کف‌پا؛ گرگرفتگي ناگهاني درصورت همراهي با کنژنکتيويت يا رينيت


واکنش‌هاي با شروع تاخيري


تب، احساس کسالت، علايم باليني طول کشيده پس‌از قطع مصرف داروي مسبب، لنفادنوپاتي، سوزش يا درد پوست، ضايعات تاولي، جداشدگي اپيدرم (نشانه نيکولسکي)، درگيري مخاطي، ادم صورت يا تورم اريتماتوي منتشر، ضايعات به هم متصل شونده در سطوح وسيعي از بدن، ائوزينوفيلي بيشتر از 1500 در هر ميلي‌متر مکعب، درگيري کبد



جدول 4. واکنش‌هاي فوري و داروهايي مسبب معمول


نوع واکنش
داروهاي مسبب

واکنش با واسطه IgE


آنتي‌بيوتيک‌هاي بتا- لاکتام، کينولون‌ها، آنتي‌بيوتيک‌هاي سولفوناميدي، ماکروليدها، پيرازولون‌ها، لاتکس، داروهاي مسدود کننده عصبي- عضلاني*، مواد حاجب*


واکنش‌هاي آلرژيک کاذب


استيل ساليسيليک اسيد و ساير داروهاي ضد روماتيسمي غير استروييدي (NSAID)، مواد حجم دهنده پلاسما (کلوييدها)، داروهاي مسدودکننده عصبي- عضلاني*، مواد حاجب*


*داروهايي که مي‌توانند باعث ايجاد واکنش با واسطه IgE يا واکنش‌هاي آلرژيک کاذب شوند.



جدول 5. واکنش‌هاي غيرفوري و داروهاي مسبب معمول


نوع واکنش
داروهاي مسبب

آنمي‌هموليتيک


متيل‌دوپا، لوودوپا، اينترفرون- آلفا، سيکلوسپورين و فلودارابين


لکوپني


آمينوپيرين و دي‌پيرون، مهارکننده‌هاي تيروييد، کوتري‌موکسازول، سولفاسالازين، کلومي‌پيرامين


ترومبوسيتوپني


هپارين، کينين، کينيدين، آنتي‌بادي‌هاي درماني (فرآورده‌هاي زيستي)


سندرم بيماري سرم


آنتي‌بيوتيک‌هاي بتا- لاکتام


لوپوس دارويي


هيدرالازين، پروکايين آميد، کينيدين، منيوسيکلين، فرآورده‌هاي ضد TNF-?


واسکوليت


آنتي‌بيوتيک‌ها و ديورتيک‌هاي سولفوناميدي


اگزانتم ماکولي- پاپولي


آنتي‌بيوتيک‌هاي بتا- لاکتام، آنتي‌بيوتيک‌هاي سولفوناميدي، ماکروليدها، ديورتيک‌ها


راش دارويي ثابت


فني‌تويين، آنتي‌بيوتيک‌هاي سولفوناميدي، تتراسيکلين، باربيتورات‌ها


اگزانتم قرينه چين‌هاي پوستي و نواحي

فلکسور (SDRIFE)

آنتي‌بيورتيک‌هاي بتا- لاکتام، جيوه


پوسچولوز اگزانتمي حاد ژنراليزه

(AGEP)

آمينوپني‌سيلين‌ها، سفالوسپورين‌ها، ماکروليدها،

آنتي‌بيوتيک‌هاي سولفوناميدي، سلکوکسيب،

ديلتيازم، کينولون، ديليتازم، تربينافين،

کورتيکواستروييدها

سندرم استيونس- جانسون (SJS) و

نکروليزتوکسيک اپي‌درم (TEN)

نوي‌راپين، آلوپورنيول، فني‌تويين، کاربامازپين، لاموتريژين، کوتري‌موکسازول، باربيتورات‌ها، داروهاي NSAID، ترامادول (اکسي‌کام‌ها)، سرترالين، پنتوپرازول


راش دارويي همراه با ائوزينوفيلي و علايم

سيستميک (DRESS)


کاربامازپين، فني‌تويين‌، لاموتريژين،

مينوسيکلين، آلوپورينول، داپسون، سولفاسالازين، کوتري‌ماکسازول، آباکاوير (abacavir)


منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۵۰۰