PDF متن کامل مشاوره

زني 48 ساله طي يک ويزيت روتين به شما مي‌گويد که هميشه احساس خستگي مي‌کند. اخيرا شغلش را عوض کرده و دخترش به دانشگاه برگشته است.


به چه مسايلي بايد پرداخت؟
دلايل مشاوره. خستگي از علايم شايع براي مراجعه است. علت گاه مي‌تواند فيزيکي باشد: بيماري‌هايي چون هيپوتيروييدي، بيماري‌هاي خودايمني، بيماري‌هاي کبد يا کليه يا حتي سرطان ممکن است به خستگي بينجامند. البته خستگي بيشتر ناشي از افسردگي يا استرس‌هاي شرايط زندگي است. ممکن است خستگي دغدغه اصلي وي نباشد و تنها به اين علت آن را به عنوان يک علامت ابتدايي مطرح کند که ببيند آيا همدردي و توجه نشان مي‌دهيد يا خير. ممکن است مساله اصلي وي مورد حساس‌تري مثل يائسگي يا استرس وقايع اخير زندگي باشد. بيماران ممکن است براي مراجعه به دکتر، خستگي را علامت مناسب‌تري بدانند تا مثلا شاد نبودن. هر چند چنين بيماري ممکن است احساسات «غمگينانه‌اي» در پزشک ايجاد نمايد، اين علامت ارزيابي دقيقي را ايجاب مي‌کند و مشاوره موثر در اين زمينه مي‌تواند رابطه پزشک - بيمار را تقويت و به جلوگيري از ايجاد مجموعه‌اي از مشاوره‌هاي بي‌فايده در آينده کمک کند.تعريف خستگي. خستگي يک اصطلاح اختصاصي نيست و بيماران ممکن است از آن براي اطلاق تعدادي از علايم استفاده کنند. فقدان انگيزه و انرژي کم از تظاهرات افسردگي به شمار مي‌روند. خستگي و ضعف ممکن است نتيجه ناخوشي مزمن باشد. خواب‌آلودگي در طول روز مي‌تواند ناشي از آپنه انسدادي هنگام خواب يا درمان با داروهاي آرام‌بخش باشد. خواب‌آلودگي و سردرد در ماه‌هاي زمستان ممکن است علايم مسموميت‌ با مونواکسيدکربن باشند. خستگي به مدت بيش از 6 ماه که با استراحت رفع نمي‌شود و با درد عضلاني و اختلال حافظه همراه است، ممکن است نشانگان خستگي مزمن باشد.معاينه فيزيکي. بعيد است که معاينه اطلاعات بيشتري به دست دهد مگر آنکه شرح حال حاکي از يک تشخيص خاص باشد ولي مي‌تواند باعث اطمينان‌بخشي به بيمار شود و به شما فرصت دهد تا گام‌هاي بعدي را مدنظر قرار دهيد. به خصوص به دنبال نشانه‌هاي رنگ‌پريدگي، لنفادنوپاتي، بيماري تيروييد و نارسايي قلب باشيد.


چه بايد کرد؟

اين علامت را جدي بگيريد. خستگي بيماران از آنچه به پزشک گزارش مي‌کنند، بيشتر است و بنابراين احتمال دارد که اين علامت براي بيمار مذکور مهم باشد.

از بيمار بپرسيد که آيا منظور وي اين است که «ضعيف و فاقد انرژي است» يا «خواب‌آلود است و با خوابيدن سرحال نمي‌شود».

از 2 پرسش مي‌توان براي غربالگري افسردگي (با حساسيت 97) استفاده کرد: «آيا طي ماه‌ گذشته غالبا از احساس غم، افسردگي يا نااميدي رنج برده‌ايد؟» و «آيا طي ماه‌ گذشته غالبا از کمي علاقه يا لذت در انجام کارها رنج برده‌ايد؟». پاسخ مثبت به هر يک از اين 2 پرسش به نفع افسردگي است.

سعي کنيد نگراني‌هاي وي را در مورد «خستگي» مشخص نماييد. ببينيد آيا وي علايم خود را با هر گونه شرايط زجر‌آور در زندگي خود مرتبط مي‌داند. بدون دانستن نگراني‌هاي وي، چندان نمي‌توان به وي اطمينان بخشيد. اين امر تنها مي‌تواند نگراني‌هاي وي را با احتمالاتي که قبلا لحاظ نشده‌اند، بياميزد.

ببينيد آيا بررسي تشخيصي مي‌تواند مفيد باشد يا خير. اين کار مي‌تواند يک ناخوشي فيزيکي را تشخيص دهد يا رد کند که به نوبه خود مي‌تواند باعث اطمينان بخشي به شما و بيمار گردد. بررسي‌هاي تشخيصي مي‌توانند مقدمه مشاوره پيگيري باشد تا امکان وارسي بيشتر يک نگراني عاطفي يا اجتماعي فراهم گردد. نياز وي به بررسي‌هاي تشخيصي براي يافتن ناخوشي‌ها، اطمينان‌بخشي از اينکه مشکلي وجود ندارد يا حمايت در يک برهه دشوار را بسنجيد.

غالبا مي‌توان با اطمينان يک توجيه فيزيولوژيک بي‌ضرر را عنوان نمود (مثل زمان‌هاي رشد سريع).

ابراز همدردي با يک مخمصه زجرآور در زندگي مي‌تواند بسيار مفيد باشد و توصيه‌ها و توجه‌ شما در خاطر خواهد ماند.

اگر فکر مي‌کنيد که ممکن است وي افسرده باشد، ترتيب ملاقات زودهنگام ديگري را بدهيد تا گزينه‌هاي درماني را در نظر بگيريد.

اطمينان حاصل کنيد که دستور مشخصي در مورد پيگيري و اينکه در چه صورتي به دنبال توصيه‌هاي بيشتر باشد، به وي مي‌دهيد به طوري که اگر دچار بيماري عضوي باشد، در ورطه دنياي اينترنت نيفتد و تشخيص با تاخير مواجه نگردد.

منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۴۲۵