پيشگيري از ديابت نوع 2
خانم اسميت در حالي که با غرور اعلام ميکرد «هيچ وقت به اين خوبي نبوده است!»، جهت معاينه فيزيکي سالانه خود مراجعه کرده بود. دليل اصلي اينکه او هر سال پزشک ارايهدهنده مراقبتهاي اوليه خود را ملاقات ميکرد، انجام پاپ اسمير و ماموگرافي بود. مادر خانم اسميت که در سن 78 سالگي به دليل ابتلا به کارسينوم مجرايي يکطرفه پستان فوت کرده بود، از عوارض ديابت نوع 2 نيز رنج ميبرده است...
با اين حال به نظر ميرسيد خانم اسميت به عنوان يک آمريکايي آفريقاييتبار 48 ساله اين واقعيت را ناديده گرفته بود که بيماري ديابت مادر او مشکل شايعي است که بيش از 21 ميليون آمريکايي را مبتلا ساخته و 80 اين بيماران به دليل عوارض قلبي ـ عروقي اين بيماري جان خود را از دست ميدهند. اگر خانم اسميت به ديابت مبتلا شود، به احتمال زياد يکي از عوارض طولانيمدت مواجهه مزمن با هيپرگليسمي را که در جدول 1 فهرست شدهاند، تجربه خواهد کرد. شايد يک پزشک محتاط تصميم بگيرد که درستي ادعاي «سلامت کامل» را که از سوي خانم اسميت مطرح شده است، بررسي کند. آيا اين بيمار در معرض خطر ابتلا به ديابت نوع 2 قرار دارد؟ آيا قبلا به پيشديابت (prediabetes) مبتلا شده است؟ اگر چنين باشد، احتمال دارد که توده سلولهاي بتاي پانکراس وي به سرعت در حال کاهش باشد و او احتمالا تا 80 از عملکرد سلولهاي بتاي خود را از دست داده است.
خانم اسميت نتايج بررسيهاي آزمايشگاهي را که 2 هفته قبل از مراجعه فعلي، جهت بررسي براي بيمه عمر انجام داده بود، با خود آورده بود. نتايج اين بررسيها و نيز يافتههاي فيزيکي مرتبط با اين مقوله در جدول 2 نشان داده شده است.
بار بيماري
ديابت نوع 2 بيش از 7 از جمعيت ايالات متحده را مبتلا ساخته است که اين ميزان 8/20 ميليون نفر از بزرگسالان و جوانان را شامل ميشود. تقريبا 6/14 ميليون نفر از اين افراد موارد تشخيصدادهشده هستند که با اين حساب يکسوم از اين بيماران ديابتي از بيماري خود اطلاعي ندارند. تخمين زده ميشود اين بيماري ششمين عامل اصلي مرگ در ايالات متحده باشد. در ضمن، 54 ميليون نفر در ايالات متحده به وضعيت پيشديابت مبتلا هستند که شيوع اين حالت نيز طي دهههاي اخير سه برابر شده است. ميزان بروز ديابت در کودکان نيز در حال افزايش است که اين موضوع به احتمال زياد با افزايش ميزان چاقي ارتباط دارد. با توجه به ابتلاي افراد به اين بيماري در سنين جواني و خطر بيشتر بروز ديابت در فرزندان افراد مبتلا به ديابت نوع 2، افزايش ميزان ابتلا به ديابت ميتواند به شکل تصاعدي ادامه يابد. در سرتاسر دنيا، شمار افراد مبتلا به ديابت در کشورهاي توسعهيافته و در حال توسعه به طور چشمگيري در حال افزايش است. برآورد ميشود تعداد افراد مبتلا به اين بيماري از 171 ميليون نفر در سال 2000 به دو برابر يعني حدود 366 ميليون نفر در سال 2030 برسد که يک مشکل در حال گسترش براي سلامت عمومي محسوب ميشود. لذا درک بهتر راهبردهاي مربوط به درمان و پيشگيري از اين جهانگيري الزامي است.
راهبردهاي مربوط مشاوره غذايي
براي افراد مبتلا به پيشديابت بايد قبل از هر گونه درمان دارويي، تغييرات سبک زندگي مورد بحث قرار بگيرند. متاسفانه بحث در مورد تغذيهدرماني، کاهش وزن، تجويز ورزش، ترک سيگار، پايش قند خون در منزل و قطع مصرف الکل، به سادگي مورد پذيرش قرار نميگيرد. علاوه بر کمبود وقت، کمبود منابع ارجاعي مناسب و بازپرداخت ناچيز براي آموزش مرتبط با ديابت باعث ميشود بيماران ترجيح دهند يک قرص بخورند تا اينکه يک برنامه اصلاح جامع سبک زندگي را شروع کنند.
ممکن است پزشکان تصميم بگيرند در هر ملاقات 5-3 دقيقه را صرف بحث در مورد تغييراتي در سبک زندگي کنند که ميتواند اثر انگيزشي عميقي در زندگي بيمارانشان داشته باشد. به عنوان مثال ممکن است از بيماري که هيچگاه در کاهش وزن موفق نبوده است، سوال شود که در گذشته از چه روشهايي استفاده کرده و کدام روش موفقيتآميزتر بوده است. اين مساله ميتواند محرکي براي تشويق بيماران باشد تا شروع به بررسي ديگر گزينههايي کنند که ميتواند يک بار ديگر به آنها اجازه رسيدن به موفقيت را بدهد. ورزش بايد در هر ملاقات مختصرا مورد بحث قرار گيرد. همواره بايد از سيگاريها در مورد پيشرفت آنها در ترک سيگار سوال کرد. لازم است بيماران چنين احساس کنند که پزشک آنها در مورد همه جنبههاي مراقبت از آنها (چه رفتاري و چه دارويي) نگران است.
در نهايت ارايهدهندگان مراقبتها بايد حداقل يک نکته قابل تحسين بيابند که بتوانند در هنگام ملاقات هر بيمار آن را مطرح کنند. ديابت حتي براي پزشکاني که به اين بيماري مبتلا هستند، بيماري پيچيدهاي است. بيماران تنها ميتوانند با توجه به ابزار آموزشي و منابعي که در اختيار آنها قرار گرفته است تمام سعي خود را بکنند. آنها را براي تمام تلاشي که در دشوارترين لحظات زندگي خود ميکنند، تحسين کنيد: «خانم اسميت، کارتان عالي بوده است. طي چهار ماه گذشته تنها نيم کيلوگرم اضافهوزن پيدا کردهايد. اين مقدار خيلي بهتر از اضافهوزن 5/3 کيلوگرمي است که طي دوره مشابه در سال گذشته داشتيد. کار شما خيلي خوب بوده است. ميدانم از پس انجام آن برميآييد. اکنون بياييد با همکاري هم ببينيم ميتوانيم شدت برنامه ورزشي را اندکي بيشتر کنيم.»
مهمترين جنبه آموزش براي بيماراني که تشخيص پيشديابت براي آنها مطرح شده است يا در معرض خطر ديابت قرار دارند، شامل راهبردهاي مداخلهاي در رژيم غذايي است. اين بيماران پرخطر ميتوانند با افزايش فعاليت فيزيکي، کاهش وزن يا حداقل جلوگيري از افزايش وزن، خطر خود را کاهش دهند يا سرعت پيشرفت بيماري را کندتر کنند.
حفظ کاهش وزن در طولانيمدت، دشوار است چرا که مصرف و دريافت انرژي تا حدودي توسط دستگاه عصبي مرکزي تنظيم ميشود. اگرچه اطلاعات ما در مورد دستگاه عصبي مرکزي و اشتها کامل نيست، گمان ميرود هيپوتالاموس مرکز اين عمل باشد. نوروپپتيد Y، لپتين، انسولين و مجموعه متنوعي از سيگنالهاي گوارشي و عصبي- اندوکرين نيز ظاهرا در امر سيري دخيل هستند. ممکن است ويژگيهاي فردي مربوط به کنترل تعادل انرژي توسط دستگاه عصبي مرکزي، به طور ژنتيک تعيين گردند. به علاوه عوامل محيطي غالبا باعث ميشوند کاهش وزن براي افرادي که از نظر ژنتيک استعداد چاقي دارند، دشوار باشد.
ثبت ملي کنترل وزن که بزرگترين بررسي آيندهنگر در مورد کاهش وزن طولانيمدت است، بيش از 3000 نفر را که در حفظ طولانيمدت کاهش وزن موفق بودهاند، شامل ميشود. يک گروه تقريبا 800 نفره از افرادي که به طور ميانگين 30 کيلوگرم وزن کم کرده و کاهش وزن حداقل 6/13 کيلوگرم را براي 5 سال حفظ کرده بودند، از اين مطالعه شناسايي شدند. اندکي بيش از نيمي از اين افراد وزن خود را طي برنامههاي رسمي کم کرده بودند و مابقي کاهش وزني طبق برنامههاي خودشان داشتند. ميانگين مصرف انرژي تقريبا 1400 کيلوکالري در روز بود که 24 آن از چربيها حاصل شده بود. ميانگين انرژي مصرفي از طريق فعاليت فيزيکي اضافه، 2800 کيلوکالري در هفته بود. نکته مهم اين است که 77 از افراد اين نمونه که در دستيابي و حفظ کاهش وزن موفق بودند، يک واقعه محرک را قبل از شروع کاهش وزن ذکر ميکردند. شايعترين وقايع محرک شامل بيماريهاي طبي حاد و مشکلات عاطفي بود. تشخيص تازه ديابت نوع 2 ميتواند آغازگر تغييراتي در سبک زندگي باشد که باعث کاهش دريافت چربي و انرژي و افزايش فعاليت فيزيکي و لذا کاهش وزن شود.
اصلاحات توصيهشده براي رژيم غذايي جهت درمان بيماران دچار نشانگان متابوليک (جدول 3) شامل اين موارد است: کاهش چربي اشباعشده به کمتر از 7 کل کالري دريافتي، کاهش کلسترول رژيم غذايي به کمتر از mg200 در روز و دستيابي به کاهش وزن 5/4 کيلوگرم نسبت به مقدار اوليه وزن.
جهت کمک به بيماران در تلاش جهت کاهش وزن، ارزيابي عادتهاي رژيمي فعلي مفيد است. با تهيه يک سابقه تغذيهاي يا دفتر يادداشت غذايي، ميتوان کالريهاي اضافي را که يک بيمار در هر روز مصرف ميکند تخمين زد، نواحي مشکلساز را شناسايي کرد و به بيمار کمک نمود تا تعيين کند در کجاي کار بايد تغيير رخ دهد. شکل 1 يک فرم شرح حال تغذيهاي را نشان ميدهد که بيمار ميتواند طي 3 دقيقه آن را پر کند. درضمن، يک فرم نمونه تکميل شده مربوط به رژيم غذايي در شکل 2 نشان داده شده است. برخي اشکالات شايع در رژيمهاي غذايي عبارتند از:
1- اگر بيمار در روز تنها يک يا دو نوبت غذا ميخورد، به احتمال قوي جهت رفع گرسنگي از ميانوعدهها استفاده ميکند. ميانوعدهها ميتوانند داراي انرژي بالا و ارزش تغذيهاي اندک باشند. بايد به بيماران توصيه کرد روزانه 3 وعده غذايي سالم و متعادل يا 5-4 وعده غذايي سالم کمحجم بخورند. اگر گرسنگي بهتر کنترل شود، مصرف ميانوعدهها کاهش خواهد يافت. حذف وعدههاي غذايي باعث کاهش وزن نخواهد شد.
2- خوردن وعدههاي غذايي در خارج از خانه ميتواند باعث دريافت کالري مازاد شود خصوصا وقتي بيماران مکررا به رستورانهاي فستفود ميروند.
3- مراقب مصرف غذاهايي باشيد که ميتوانند کالريهاي غيرضروري به رژيم غذايي روزانه اضافه کنند. به عنوان مثال، ممکن است در قهوهخانهها، بيشتر کالري به مشتري ارايه شود تا کافئين.
4- اصلاح باورهاي غلط شايع در مورد غذا: فرد بايد آن قدر بخورد تا سير شود. بزرگترين وعده غذايي را بايد در شب خورد و در هر وعده غذايي حتما بايد گوشت خورده شود.
5- افراد غيرفعالي که بيش از 15 ساعت در هفته تلويزيون تماشا ميکنند، 3 برابر بيشتر در معرض خطر ديابت قرار دارند. بيماراني که هنگام تماشاي تلويزيون، از ميانوعدهها استفاده ميکنند، دچار مصرف موقعيتي غذا و دريافت کالري مازاد روزانه ميشوند.
6- جايگزينهايي براي دسر پيدا کنيد. يک فنجان بستني به علاوه يک قطعه کيک شکلاتي، حدود 800 کالري انرژي فراهم ميکند که تقريبا معادل يک سوم کالري مورد نياز روزانه يک مرد 70 کيلويي است. بيماران بايد خوردن ميوه يا ماست غيرچرب را به عنوان يک جايگزين مدنظر داشته باشند.
7- تغييرات ساده در گزينههاي خوردني و آشاميدني ميتواند به طرز چشمگيري دريافت کالري روزانه را کاهش دهد. شيري که سرشير آن گرفته شده باشد، 50 کمتر از شير کامل کالري دارد (150 کالري در هر فنجان). تغيير رويه از مصرف نوشابههاي معمولي به نوشابههاي رژيمي، ميزان کالري دريافتي را 175 کالري به ازاي هر 330 سيسي نوشابه مصرفي کاهش ميدهد. ماءالشعير لايت هم 100 کالري به ازاي هر 330 سيسي، انرژي دارد در حالي که آبجو الکلدار به طور ميانگين داراي 150 کالري انرژي است.
راهبردهاي مربوط به مشاوره ورزشي
ارايهدهندگان مراقبتها بايد تمام سعي خود را بکنند تا درک بيماران از ورزش را اصلاح کنند. جهت نيل به اين هدف بايد به 4 اصل توجه داشت: 1) ورزش هنگامي با احتمال بيشتر به کار گرفته خواهد شد که بيمار فوايد فردي افزايش فعاليت را در مورد کنترل ديابت خود درک کند. نوع ورزش بايد توسط بيمار تعيين شود نه پزشک و از جانب بيمار بايد ارزشمند و تقويتکننده قلمداد شود. 2) ورزش در صورتي تداوم خواهد يافت که موانع اندکي جهت انجام آن فعاليت ورزشي خاص وجود داشته باشد. ورزش بايد به سادگي با سبک زندگي، باورها و نگرشهاي بيمار تلفيق شود. پزشکان ميتوانند در انتخاب نوع ورزش به بيماران کمک کنند. 3) پزشکان نبايد از ورزش به عنوان يک تنبيه استفاده کنند. معمولا دليل منطقي انجام ورزش، به صورت وسيلهاي جهت اجتناب از عوارض (يعني تنبيه) ذکر ميشود. اين دليل منطقي يک الگوي تقويت منفي است که در آن از بيمار خواسته ميشود جهت اجتناب از عواقب منفي، کاري انجام دهد. در اين صورت قدرت انگيزاننده کاهش مييابد و اثرات مثبت غالبا براي چندين سال رخ نميدهد. 4) ورزش در صورتي که پيوسته توسط گروه و کارکنان ارايهدهنده مراقبتهاي درماني تقويت شود، به احتمال بيشتري استمرار پيدا خواهد کرد.
هنگام شروع بحث در مورد ورزش، ارايهدهنده مراقبتهاي سلامت بايد بر اين مسائل تاکيد کند: 1) مزاياي مرتبط با سلامت نظير بهبود تنظيم گلوکز، کنترل وزن، وضعيت چربيها، پرفشاري خون و افزايش ظرفيت کاري؛ 2) مزاياي اجتماعي نظير افزايش تعامل با افراد خانواده، افراد ديگر اجتماع (يعني رفقاي ورزشي) و شرکت در فعاليتهاي سازمانيافته مبتني بر جامعه و 3) فوايد روانشناختي که چشمگيرترين آن شامل کاهش اضطراب و افسردگي، کاهش استرس و افزايش احساس سلامت است.
پس از شروع يک برنامه ورزشي، کمک به بيماران جهت حفظ انگيزهشان براي تداوم فعاليت بدني، در راستاي اقدامات درماني موفق مربوط به سبک زندگي در ديابت ضروري است. پزشکان بايد همواره به ياد داشته باشند که عليرغم همه تلاشهاي آنها، همه بيماران علاقمند به افزايش فعاليت نيستند. آن دسته از بيماراني که واقعا سطح فعاليت خود را افزايش ميدهند، بدون شک زمان و تلاشي را که پزشک مسوول مراقبت اوليه آنها صرف ميکند، ارج مينهند. پزشکاني که ميتوانند با موفقيت بيماران را به سمت فعالتر شدن سوق دهند، از هدايت آنها به سوي داشتن ذهن و جسمي سالمتر لذت خواهند برد.
ضرورت اقدام
پيشرفت سريع و غالبا بيرحمانه ديابت نوع 2 ايجاب ميکند که براي بيماران پرخطر راهبردي به همان نسبت تهاجمي در نظر گرفته شود تا ترشح انسولين درونزاد و عملکرد سلولهاي بتاي باقيمانده آنها حفظ شود. درمان بيماران دچار پيشديابت بايد تلفيقي از مداخلات دارويي و سبک زندگي باشد. جدول 4 فهرستي از مداخلات دارويي و مربوط به سبک زندگي را که در هنگام تشخيص پيشديابت بايد به کار گرفته شوند، ارايه نموده است.
به اين ترتيب، بايد خانم اسميت را تشويق نمود تا يک برنامه ورزشي را شروع کند و کالري دريافتي خود را کاهش دهد. براي وي متفورمين با دوز mg500 دوبار در روز، پيوگليتازون با دوز mg15 در روز و اگزناتايد با دوز mg5 قبل از صبحانه و شام شروع خواهد شد. طي 7 روز اول هر ماه سطوح قند خون وي قبل از صبحانه و هنگام خواب پايش خواهد شد. هدف از درمان حفظ سطوح A1C در حد کمتر از 6 و افزايش دوز داروهاي بيمار در صورت بالا رفتن A1C است.
منبع: Unger J, Moriarty C. Preventing type 2 diabetes. Primary Care: Clinics in Office Practice 2008; 35: 645-62.
جدول1. حقايق مربوط به عوارض ميکروواسکولار و ماکروواسکولار طولانيمدتي که بيماران در معرض هيپرگليسمي مزمن تجربه ميکنند رتينوپاتي ديابت اولين علت کوري در ايالات متحده است. هر سال 12000 تا 24000 مورد تازه کوري به دليل ديابت در بزرگسالان 20 تا 74 ساله رخ ميدهد. نفروپاتي ديابت مسوول 44 از موارد تازه ESRD در ايالات متحده است. در سال 2002، 44000 بيمار ديابتي در نتيجه ESRD شروع به جستجو براي پيوند کليه کردند يا دياليز براي آنها آغاز شد. در سال 2002، 154000 بيمار ديابتي در حال دياليز شدن بودند. هزينههاي دياليز براي هر بيمار بالغ بر 57200 دلار در سال است. عوارض بارداري ديابتي که قبل از بارداري و طي سه ماهه اول به خوبي کنترل نشده باشد، منجر به نقايص تولد (ماکروزمي، ناهنجاريهاي قلبي) در 10 - 5 از جنينها ميشود و مسوول سقط خودبهخودي در 20 بارداريها است. بيماران مبتلا به ديابت بارداري، بيشتر در معرض خطر وقوع ديابت نوع 2 در آينده قرار دارند. بيماراني که از قبل مبتلا به رتينوپاتي يا نوروپاتي هستند، احتمال دارد طي بارداري دچار تشديد قابل توجه مشکل خود نسبت به قبل از بارداري شوند. بيماريهاي دوردنداني احتمال وقوع اين بيماريها در بزرگسالان ديابتي دو برابر حالت عادي است. اين مشکلات در ديابت ممکن است شديد باشند و باعث از دست رفتن اتصال دندانها به لثهها شوند. بيماري قلبي ـ عروقي شيوع بيماري کرونري قلبي کشنده و غيرکشنده، 20 - 2 برابر افراد غيرديابتي در همان سن است. ميزانهاي مرگومير درون بيمارستاني و طي 6 ماه پس از ترخيص، در بيماران ديابتي دو برابر افرادي است که وضعيت گلوکز خون آنها طبيعي است. بيماران ديابتي بيشتر مستعد انفارکتوسهاي لاکونار کوچک و آسيب مغزي ايسکميک برگشتناپذير (به جاي برگشتپذير) هستند. ESRD: بيماري مرحله انتهايي کليه
جدول2. بررسيهاي آزمايشگاهي و يافتههاي فيزيکي بيمار پارامتر محدوده طبيعي و ملاحظات معاينه فيزيکي شاخص توده بدن = kg/m2 32 Kg/m2 25> فشار خون = mmHg 90/146 mmHg 85/130 > دور کمر= (5/96 سانتيمتر) کمتر از 89 سانتيمتر از دست رفتن حس ارتعاش در شست پاي دو طرف حاکي از نوروپاتي محيطي آکانتوز نيگريکانس خفيف در آگزيلا و زايدههاي پوستي روي گردن حاکي از مقاومت به انسولين بررسيهاي آزمايشگاهي قند پلاسماي ناشتا mg/dL 125 mg/dL 100> (بر طبق معيارهاي انجمن ديابت آمريکا [ADA]، بيمار دچار قند ناشتاي مختل است که يک وضعيت پيشديابتي محسوب ميشود.) قند خون 2 ساعته بعد از غذا که طي ويزيت در مطب اندازهگيري شد، mg/dL 188 بود mg/dL 140 < (طبق معيارهاي ADA، اين بيمار اختلال تحمل گلوکز نيز دارد که شکل ديگري از پيشديابت محسوب ميشود. به هر حال اين نوع از عدم تحمل به گلوکز خطر وقوع يک حادثه قلبي- عروقي را در مقايسه با افراد داراي قند طبيعي، 4-2 برابر افزايش ميدهد.) ميزان A1C: 2/6 1/6> CBC و بررسيهاي تيروييد: طبيعي کراتينين سرم mg/dL 2/1 mg/dL 1 مجموعه آزمايشهاي کبدي: افزايش مختصر AST و ALT نشاندهنده ارتشاح چربي در کبد نمونه ادرار تصادفي براي ميکروآلبومين (مثبت) نسبت آلبومين نمونه ادرار تصادفي به کراتينين= 42 ميکروگرم به ازاي هر ميليگرم کراتينين بيمار دچار ميکروآلبومينوري است که اين حالت خطر وقوع عوارض ميکروواسکولار و ماکروواسکولار مرتبط با ديابت را افزايش ميدهد. کلسترول تام = mg/dl 200 کلسترول mg/dL=HDL 32 کلسترول mg/dL=HDL 110 تريگليسريد=mg/dL 275 آپوليپوپروتئين mg/dL=B110 (محدوده طبيعي: mg/dL 90-80) نسبت تريگليسريد به HDL بالاي 5/3 نشاندهنده مقاومت به انسولين است. آپوليپوپروتئين بيشتر از mg/dL 90 خطر ابتلا به بيماري قلبي- عروقي را در فرد افزايش ميدهد. ALT، آلانين ترانسآميناز؛ AST، آسپارتات ترانسآميناز؛ CBC، شمارش کامل سلولهاي خون؛ HDL، ليپوپروتئين پرچگال؛ LDL، ليپوپروتئين کمچگال.
جدول3. معيارهاي تشخيصي براي نشانگان متابوليک عامل خطرزا آستانه مبناي اختلال بر اساس aATP-III آستانه مبناي اختلال براساس bAACE چاقي شکمي دور کمر مردان ? 5/101سانتيمتر دور کمر زنان ? 90 سانتيمتر BMI بيش از Kg/m225 تريگليسريد بالا (mg/dL) 150? 150 ? کلسترول HDL پايين (mg/dL) مردان < 40 زنان <50 مردان < 40 زنان <50 فشارخون بالا (mmHg) سيستولي ?130 دياستولي>85 85/130 ? عدم تحمل گلوکز قند ناشتاي بالا ? mg/dL 110 قند ناشتاي پلاسما mg/dL 126-110 قند 2 ساعت بعد از چالش با 75 گرم گلوکز mg/dL 199-140 ديگر عوامل خطرزا سابقه خانوادگي پرفشاري خون، ديابت نوع 2 يا بيماري قلبي- عروقي نشانگان تخمدان پليکيستيک سن بالا سبک زندگي بيتحرک گروههاي قومي پرخطر BMI، شاخص توده بدن؛ HDL، ليپوپروتئين پرچگال a راهکارهاي ATPIII (برنامه ملي آموزش کلسترول ـ پانل III درمان بزرگسالان) براي تشخيص نشانگان متابوليک مستلزم وجود 3 مورد از 5 نشانهاي است که در جدول فهرست شدهاند. b راهبردهاي AACE (انجمن فوق متخصصان غدد آمريکا) تعداد عوامل خطرزاي مورد نياز براي تعريف نشانگان متابوليک را مشخص نکرده و اين موضوع را به قضاوت فردي پزشکان موکول کرده است.
جدول4. توصيههاي مربوط به بيماران دچار وضعيت پيشديابتa راهبرد مداخلهاي توضيحات مداخلات مربوط به سبک زندگي کاهش وزن 10-5 درصد از وزن اوليه بدن هدف اوليه ميتواند کاهش 5/4 کيلوگرم از وزن اوليه باشد. افزايش فعاليت فيزيکي 150 دقيقه فعاليت متوسط نظير پيادهروي در هفته حداقل 30 دقيقه براي 5 روز در هفته به طوري که فاصله بين روزهاي بدون فعاليت بيش از 24 ساعت نباشد. فعاليت فيزيکي هوازي بايد در 70 - 50 حداکثر ضربان قلب پيشبينيشده براي هر فرد انجام شود. درمان تغذيهاي ـ طبي مصرف کربوهيدرات را کاهش دهيد. دريافت فيبر و غلات سبوسدار را زياد کنيد. مصرف چربيهاي اشباعشده را به کمتر از 7 کل کالري روزانه کاهش دهيد. مصرف چربيهاي ترانس را به حداقل برسانيد. کلسترول رژيم غذايي را به کمتر از mg200 در روز کاهش دهيد. پايش سطوح قند خون اندازهگيري قند خون ناشتا و 2 ساعت بعد از صرف غذا در 7 روز اول هر ماه آموزش ديابت آموزش ديابت را با هدف تغيير رفتار خوددرماني شروع کنيد. به موضوعات رواني ـ اجتماعي بپردازيد. به موضوعات تغذيهاي توجه کنيد. به فعاليت فيزيکي بپردازيد. دارودرماني متفورمين خطر قلبي- عروقي را کاهش ميدهد. افزاينده حساسيت به انسولين پيوگليتازون افزاينده حساسيت به انسولين عملکرد سلولهاي بتاي پانکراس را حفظ ميکند. خطر انفارکتوس ميوکارد، سکته مغزي، مرگومير ناشي از همه علل و نشانگان حاد کرونري را کاهش ميدهد. از پيشرفت گلوکز ناشتاي مختل و اختلال تحمل گلوکز به سمت ديابت باليني جلوگيري ميکند. اگزناتيد (exenatide) هيپرگلوکاگونمي را کاهش ميدهد. سيري را افزايش ميدهد. کاهش وزن را تسريع ميکند. هيپرگليسمي بعد از صرف غذا را کاهش ميدهد. افزايش توده سلولهاي بتاي پانکراس را تشديد ميکند. پاسخ مرحله اول انسولين را بهبود ميبخشد. a پيشديابت به اين صورت تعريف ميشود: سطوح قند ناشتا: mg/dL 125-100= گلوکز ناشتاي مختل؛ سطوح قند دوساعته بعد از غذا: mg/dL 199-140 = اختلال تحمل گلوکز
منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۵۰۳