ريفلاکس معدي-مروي، يکي از شايع‌ترين بيماري‌هاي دستگاه گوارش است. بيش از 60 ميليون نفر در کشور ايالات‌متحده حداقل يک بار در ماه از سوزش سردل يا بازگشت غذا از معده به مري رنج مي‌برند و بيش از 15 ميليون نفر روزانه علايم اين بيماري را تجربه مي‌کنند. به علاوه، بسياري از مبتلايان به ريفلاکس معدي-مروي بدون علامت هستند. براساس آمارهاي مرکز سلامت ملي آمريکا، هزينه‌هاي مرتبط با ريفلاکس معدي-مروي در سال 2004 ميلادي 6/12 ميليارد دلار بوده است.

علايم ريفلاکس معدي-مروي به دنبال برگشت اسيد و محتويات معده به مري بروز مي‌کنند. اختلال خواب از شايع‌ترين شکايات مبتلايان به ريفلاکس معدي-مروي محسوب مي‌شود. براساس نتايج يک تحقيق انجام‌شده توسط انجمن بيماري‌هاي گوارشي آمريکا، 75 درصد از مبتلايان به ريفلاکس معدي-مروي، گزارش کرده‌اند که علايم بيماري آنها بر وضعيت خوابشان تاثيرگذار است و 40 درصد گفته‌اند سوزش سردل شبانه طي روز فعاليت‌هاي روزانه آنها را مختل‌مي‌کند. همچنين بيماران با سوزش سردل شبانه با افت کيفيت زندگي روبرو مي‌شوند. نزديک به 30 درصد از بيماران با سوزش سردل شبانه از مصرف هرگونه دارويي براي رهايي از بيماري خود سرباز مي‌زنند.

برخي از داروهاي مورداستفاده به عنوان خواب‌آور ممکن است علايم گوارشي را وخيم‌تر کنند. بنزوديازپين‌ها با سوزش سردل در طول خواب مرتبط‌هستند و تحقيقات نشان داده‌اند اين گروه داروها باعث کاهش فشار پايه اسفنکتر تحتاني مري مي‌شوند درنتيجه تعداد دفعات وقوع ريفلاکس را افزايش مي‌دهند. به علاوه، زولپيدم طول مدت مواجهه با اسيد را در بيماران مبتلا به ريفلاکس معدي-مروي و نيز افراد سالم افزايش مي‌دهد. بنابراين، داروهاي خواب‌آور بايد در مبتلايان به ريفلاکس معدي-مروي با احتياط تجويز شوند.

از سوي ديگر، عواقب ثانويه به ريفلاکس معدي-مروي و سوزش سردل شبانه ممکن است بيشتر از عوارض وقوع آن در طول روز باشد. علايم شبانه ممکن است با فواصل بيشتري در مقايسه با علايم روزانه رخ دهند اما معمولا با عواقب شديدتري همراه هستند. زيرا در طول شب حرکت مري کندتر است و درنتيجه طول مدت مواجهه با اسيد و موادغذايي برگشت‌يافته به مري طولاني‌تر مي‌شود. بنابراين اين گروه بيماران در معرض خطر بيشتر وقوع زخم‌هاي ناحيه مري، مشکلات تنفسي، آدنوکارسينوم مري و نيز علايم خارج مروي نظير سرفه و خرناس کشيدن هستند.


دارودرماني ريفلاکس معدي-مروي

هدف از درمان ريفلاکس معدي-مروي، مهار اسيد است. مهارکننده‌هاي پمپ پروتون (PPIs) ترشح اسيد معده را از طريق مهار پمپ متوقف مي‌کنند و pH معده افزايش مي‌يابد. مهارکننده‌هاي پمپ پروتون، پرمصرف‌ترين گروه داروهاي مورداستفاده در درمان ريفلاکس معدي-مروي هستند زيرا علايم را به سرعت بهبود مي‌بخشند و مشکلات مروي را در بسياري از بيماران برطرف مي‌کنند. اخيرا، 7 دارو در اين گروه دارويي وجوددارند. (دگزلانزوپرازول، اسموپرازول، لانزوپرازول، امپرازول، امپرازول و سديم‌بي‌کربنات، پنتوپرازول، رابپرازول). بلوک‌کننده‌هاي گيرنده هيستامين (H2) نيز در درمان ريفلاکس معدي-مروي موثرند. البته در مقايسه با مهارکننده‌هاي پمپ پروتون اثربخشي کمتري دارند.

هر چند مهارکننده‌هاي پمپ پروتون درمان استاندارد ريفلاکس معدي-مروي محسوب مي‌شوند، مهار اسيد توسط اين گروه دارويي در طول شب کاهش مي‌يابد و ممکن است بيماران دچار سوزش سردل شبانه شوند. به هر حال، کيفيت خواب و سوزش سردل شبانه در دريافت‌کنندگان مهارکننده‌هاي پمپ پروتون بهبود چشمگيري مي‌يابد. در مطالعات متعدد، فقط 64 تا 85 درصد از بيماران با زخم‌هاي مروي پس از 8 هفته درمان از سوزش سردل شبانه نجات يافتند. اين رقم به دنبال درمان با دوز استاندارد مهارکننده‌هاي پمپ پروتون، 80 تا90 درصد بود.

کيفيت زندگي و کارآمدي در فعاليت‌هاي روزانه بيماران در مطالعات باليني متعددي مورد بررسي قرار گرفته است. در يک مطالعه باليني انجام‌شده توسط فس (Fass) و همکارانش، بيماران دريافت‌کننده دگزلانزوپرازول با قابليت رهش تاخيري با دوز روزانه 30 ميلي‌گرم با افت کمتر کيفيت زندگي و اختلال در فعاليت‌هاي روزانه خود روبرو بوده‌اند. در مطالعه ديگري که توسط جانسون و همکارانش انجام شد، دريافت‌کنندگان روزانه 20 ميلي‌گرم امپرازول در مقايسه با دارونما کيفيت زندگي بهتري داشته‌اند. دوزهاي بالاتر مهارکننده‌هاي پمپ پروتون براي مدت طولاني‌تري مي‌توانند اسيدمعده را مهار کنند؛ البته مطالعات، تغيير قابل‌توجهي در علايم شبانه به دنبال مصرف دوزهاي بالاتر مهارکننده‌هاي پمپ پروتون نشان نداده‌اند. مصرف دوبار در روز مهارکننده‌هاي پمپ پروتون نيز در کاهش سوزش سردل شبانه مورد بررسي قرار گرفته است. با وجود مصرف پيش از رفتن به خواب يا قبل از شام مهارکننده پمپ پروتون، ترشح اسيدمعده شبانه رخ مي‌دهد. بنابراين تجويز داروي کمکي ديگري براي مهار اسيدمعده مورد بررسي قرار گرفت. (اضافه کردن يک آنتاگونيست گيرنده H2) اما اين نگراني وجود دارد که مصرف مداوم چنين داروهايي ممکن است باعث تاکي‌فيلاکسي شود و درنتيجه طول مدت بهبود علايم را کاهش دهد.

هر چند مهارکننده‌هاي پمپ پروتون به خوبي تحمل مي‌شوند، ممکن است مصرف آنها با عوارض متعددي همراه باشد. افزايش خطر شکستگي در هر دو جنس زنان و مردان، از جمله اين عوارض است. خطر شکستگي در بيماران دريافت‌کننده دوز بالاتر مهارکننده پمپ پروتون و نيز در بيماراني که بيش از يک سال از اين گروه دارويي استفاده کرده‌اند، بيشتر است. موارد ديگري که در صورت استفاده
بيش از يک سال مهارکننده‌هاي پمپ پروتون بايد موردتوجه قرار گيرند، کاهش جذب منيزيم و ويتامين B
12 است. همچنين بيماران دريافت‌کننده مهارکننده‌هاي پمپ پروتون ممکن است در معرض خطر پنوموني يا عفونت کلستريديوم دفيسيل باشند.

منبع: نشریه سپید شماره ۲۹۰، دکتر شیرین میرزازاده