بل پالزي، فلج يکطرفه حاد محيطي يا ضعف عصب صورت (فشيال) است که مي‌تواند به بدشکلي دائمي در سمت آسيب‌ديده صورت منجر شود. در سال 1821 ميلادي، جراح اسکاتلندي و آناتوميست، سر چالز بل، اولين کسي بود که اين نشانگان و نيز آناتومي و عملکرد عصب صورت را تشريح کرد. در گذشته به دليل اثربخشي ناکافي و ميزان قابل‌توجه موارد بهبود خودبه?خودي، در مورد درمان دارويي اين عارضه اختلاف‌نظر وجود داشت، اما مطالعات اخير نشان داده‌اند برخي داروهاي خاص نظير کورتيکواستروييدها و ضدويروس‌ها ممکن است در اين زمينه سودمند باشند و مي‌توانند باعث بهبود باليني بيمار شوند.


ميزان شيوع فلج‌بل در سراسر جهان از 20 نفر (در انگلستان) تا 53 نفر (در ايتاليا) در هر 100 هزار نفر جمعيت متغير است، بنابراين يکي از شايع‌ترين علل فلج عصب صورت است. در اغلب موارد علت بل پالزي مشخص نيست. هر چند، شواهد اخيراحتمال پاتوژنز ويرال و آلودگي با ويروس هرپس‌سيمپلکس نوع يک را پيشنهاد کرده‌اند. بررسي‌هاي مولکولي توسط واکنش زنجيره پلي‌مراز، ژنوم هرپس‌سيمپلکس را در گانگلياي زانويي و نيز قطعه فعال ويروس هرپس‌سيمپلکس را در مايع اندونورال عصب صورت نشان داده‌اند، بنابراين چنين به‌نظر مي‌رسد در بيماران دچار التهاب ناشي از فعال شدن مجدد ويروس هرپس‌سيمپلکس، فشار مکانيکي و ميلين‌زدايي و ايسکمي عصب صورت در گانگليون زانويي تجربه مي‌شود. چنين وضعيتي باعث فلج تمامي عضلات درگير در حالات صورت در سمت آسيب‌ديده خواهد شد.


تظاهرات باليني فلج‌بل

در اغلب موارد بيماران با شروع علايم تصور مي‌کنند دچار حمله مغزي يا تومور داخل جمجمه شده‌اند. اشخاص با ضعف يکطرفه يا فلج کامل با علايم افتادگي ابرو و گوشه دهان روبرو مي‌شوند. بيماران معمولا از بي‌حسي صورت يا تحريک چشم شکايت دارند. به چنين وضعيتي «فنومن بل» گفته مي‌شود و در زماني اتفاق مي‌افتد که چشم در تلاش براي بسته شدن، به سمت بالا کشيده مي‌شود در حالي که پلک بسته نمي‌شود و پلک پاييني فرو مي‌افتد. ديگر تظاهر باليني قابل‌رويت در بيماران نامتقارن، بودن لبخند بيمار متعاقب فلج است. ساير علايم عبارتند از درد صورت يا درد پشت گوش، تغيير در مزه‌ها، افزايش حساسيت به صداهاي خاص، خشکي چشم‌ها يا ازدياد اشک‌ريزش. در اغلب موارد، علايم پس از شروع به سرعت پيشرفت مي‌کنند و ضعف صورت حداکثر طي 2روز تا يک هفته مشاهده مي‌شود. بيماري‌هاي ديگري که مي‌توانند علايم فلج‌بل را تقليد‌کننده هر چند ناشايع هستند اما عبارتند از بيماري لايم، افزايش فشارخون، تومورهاي گوش يا غده پاروتيد، سندرم گيلن باره، سارکوييدوز، آميلوييدوز، اکلامپسي و اوتيت مديا.


درمان‌هاي دارويي فلج‌بل

جديدترين دستورالعمل منتشرشده از سوي آکادمي نورولوژي آمريکا که در سال 2001 ميلادي منتشر شد، سيستم درجه بندي چهارگانه‌اي را با توجه به ميزان اثربخشي درمان مورداستفاده قرار داده است. در چند سال اخير نيز اثربخشي دو گزينه درماني اوليه بارها و بارها به روزرساني شده‌اند. دو هدف اصلي درمان عبارتند از کاهش زمان مورد نياز براي بهبود و نيز پيشگيري از عوارض چشمي. مناسب‌ترين استراتژي براي درمان بيماران با فلج‌بل هنوز موردترديد است زيرا داده‌هاي متناقضي در مورد اثربخشي داروها وجود دارند. به اين دليل كه محققان كاملا علت بيماري را نمي‌دانند. البته پروگنوز اکثر بيماران خوب است. حتي بدون درمان 71 درصد از بيماران كاملا بهبود مي‌يابند و 84 درصد عملکرد نزديک به وضعيت طبيعي پيدا مي‌کنند. البته با وجود اينکه درصد بالايي از بيماران عملکرد کامل صورت را بازمي‌يابند؛ تعداد قابل‌توجهي از آنها ممکن است تنها بخشي از عملکرد را مجدد به‌دست آورند. ميزان اثربخشي درمان دارويي با شروع زودهنگام درمان به حداکثر مي‌رسد، بنابراين نياز به شروع درمان دارويي قابل‌تامل است.

هم‌اکنون هيچ داروي موردتاييد FDA براي درمان فلج‌بل وجود ندارد اما دو گزينه متداول دارويي در اين زمينه عبارتند از کورتيکواستروييدها و ضدويروس‌ها. شواهد به نفع اين هستند که تجويز کورتيکواستروييدها به تنهايي سودمند است، اما استفاده از داروهاي ضدويروس به تنهايي اثربخشي بيشتري در مقايسه با دارونما ندارد. مصرف کورتيکواستروييدها همراه ضدويروس‌ها شانس بهبود کامل را در مقايسه با مصرف تنهاي کورتيکواستروييدها بيشتر مي‌کند.

کورتيکواستروييدها: شواهد در مورد کاربرد کورتيکواستروييدها در مقايسه با ضدويروس‌ها به مراتب بيشتر است. کورتيکواستروييدهاي متعددي نظير هيدروکورتيزون، متيل‌پردنيزولون، پردنيزولون و دگزامتازون در گذشته مورداستفاده بوده‌اند. اخيرا پردنيزولون شايع‌ترين شکل مصرف در اين گروه داروهاست. کورتيکواستروييدها با مهار التهاب و سرکوب پاسخ‌دهي طبيعي دستگاه ايمني – که عامل فلج صورت است- عمل مي‌کنند.

ضدويروس‌ها: به دليل مطرح بودن فرضيه دخالت ويروس هرپس‌سيمپلکس نوع يک در اين بيماري، داروهاي ضدويروسي نظير آسيکلووير، والاسيکلووير و فامسيکلووير به‌نظر موثر مي‌رسند. ضدويروس‌ها با مهار DNA پلي‌مراز ويروسي و در نهايت مهار ساخت DNA ويروس عمل مي‌کنند. تجويز ضدويروس‌ها به تنهايي توصيه نمي‌شود.

درمان ترکيبي: در گذشته در مورد درمان ترکيبي کورتيکواستروييدها و ضدويروس‌ها شواهد، بسيار ضدونقيض بودند. آسيکلووير و والاسيکلووير دو داروي ضدويروسي هستند که بيشترين مطالعات در اين زمينه روي آنها انجام شده است. بر اين اساس درمان زودهنگام با آسيکلووير در ترکيب با پردنيزولون در بهبود عملکرد عضلات صورت موثر شناخته شده است.

منبع: نشریه سپید