رويکرد تشخيصي به خارش
خارش ميتواند نشانهاي از يک بيماري پوستي تنها يا يک بيماري سيستميک پنهان زمينهاي باشد. از بين بيماراني که به دليل خارش ژنراليزه بدون وجود علت پوستي آشکار اوليه به متخصص پوست مراجعه ميکنند،24-14 يک اتيولوژي سيستميک دارند. در غياب يک ضايعه پوستي اوليه، بايد بررسي دستگاههاي بدن شامل ارزيابي اختلالات تيروييد، لنفوم، ديابت و اختلالات کليه و کبد انجام شود. يافتههايي که حاکي از اتيولوژيهاي کمخطرتر هستند عبارتند از: سن کمتر، علايم موضعي، شروع حاد، درگيري محدود به مناطق در معرض، و ارتباط آشکار مشکل با مسافرت اخير يا تماس با يک فرد بيمار. مواردي که نگراني ما را در مورد بيماريهاي سيستميک زمينهاي افزايش ميدهد عبارتند از: خارش مزمن يا ژنراليزه، سن بالاتر و يافتههاي غيرطبيعي در معاينه فيزيکي. ارزيابي اوليه از نظر بيماريهاي سيستميک شامل اين موارد است: شمارش کامل سلولهاي خون (CBC) و اندازهگيري سطح هورمون محرک تيروييد (TSH)، گلوکز ناشتا، آلکالن فسفاتاز، بيليروبين، کراتينين و نيتروژن اوره خون (BUN). لنفوم هوجکين بيماري بدخيمي است که بيشترين ارتباط را با خارش دارد و تا 30 بيماران مبتلا به آن دچار خارش هستند. در صورت شک به لنفوم، انجام راديوگرافي قفسه سينه الزامي است. واکنش کهيري (wheal and flare) به خارش ناشي از هيستامين در بيماران دچار کهير يا درماتيت آلرژيک اشاره دارد. تجويز مستمر آنتيهيستامينهاي طولانياثر در اين بيماران مفيد است. آنتيهيستامينهاي نسل دوم مانند ستيريزين، لوراتادين و فکسوفنادين ممکن است به دليل پذيرش بهتر بيمار، موثرتر باشند.
خارش (pruritus) به احساس ذهني نياز به خاراندن (itching) گفته ميشود. گاهي خارش به قدري شديد است که با کار و خواب آسوده بيمار تداخل ميکند. هيستامين، واسطه اوليه خارش در بسياري از بيماران است. آنتيهيستامينها در درمان خارش ناشي از هيستامين موثرند اما در بيماراني که خارش در آنها به واسطه مکانيسمهاي درگيرکننده سروتونين، لکوترين يا نوروپپتيدها ايجاد ميشود، کمتر تاثير دارند.
ارزيابي
اولين رويکرد باليني در بيمار مبتلا به خارش شامل شرح حال و معاينه فيزيکي است تا مشخص شود علت خارش يک مشکل پوستي است يا ثانويه به يک بيماري زمينهاي ايجاد شده است. شکل 1، يک الگوريتم تشخيصي براي خارش ارايه ميکند. وجود يک ضايعه پوستي اوليه، ارزيابي را به سوي علل پوستي سوق ميدهد. شرح حال بايد روي تماسهاي اخير بيمار با مواد موضعي، خوراکي يا منتقلشونده از طريق هوا (airborne) که ميتوانند باعث ايجاد ضايعه پوستي گردند، متمرکز شود. مواد آرايشي و کرمهاي جديد ميتوانند باعث ايجاد درماتيت تماسي آلرژيک، کهير و فوتودرماتيت شوند. داروهاي مصرفي جديد بيمار (داروهاي تجويزشده، مکملهاي غذايي يا داروهاي غيرمجاز) ميتوانند موجب کهير يا بثور دارويي ثابت (fixed drug eruption) شوند. مسافرت ميتواند فرد را با غذاهاي جديدي که محرک کهير هستند، مواجه کند يا فرد را در معرض نور خورشيد قرار دهد که تحريککننده فوتودرماتيت است. مسافرين همچنين مستعد آلودگيهاي انگلي پوست مانند گال يا شپش هستند. برخي تفريحات ممکن است پوست را در معرض حلالها و ترکيبات موضعي ديگري قرار دهند که ميتوانند درماتيت تماسي ايجاد کنند. مواجهه شغلي مزمن با حلالها ميتواند پوست را خشک نموده و به خشکي پوست (گزروز) و درماتيت آتوپيک يا اگزما منجر شود. تماس با حيوانات جديد ميتواند باعث آلودگي با کک، واکنشهاي پوستي به آلرژنهاي حيواني و کهير شود. يافته مهم ديگر در ارزيابي بيماران دچار خارش عبارت است از تماس اخير با فردي که بيماريهاي تبدار مانند سرخک، اوريون يا آبله مرغان داشته يا مواجهه با ارگانيسمهاي عفوني مولد بثور از قبيل پاروو ويروس، استافيلوکوک اورئوس يا نمونههاي استرپتوکوک. در غياب ضايعه پوستي اوليه، بررسي دستگاههاي بدن شامل ارزيابي اختلالات تيروييد، لنفوم، اختلالات کبدي و کليوي و ديابت بايد انجام شود. جدول 1، سرنخهايي را در شرح حال مشخص ميکند که به اتيولوژيهاي خاص خارش اشاره دارند. معاينه فيزيکي بايد ارزيابي کبد، طحال و گرههاي لنفاوي را شامل شود. ارگانومگالي، احتمال بيماري سيستميک زمينهاي از قبيل لنفوم را افزايش ميدهد. معاينه پوست نيز ضروري است. وبهاي انگشتان، نواحي چينها و ژنيتاليا بايد از نظر وجود گال يا شپش بررسي شوند. نکاتي که در شرح حال و معاينه نشاندهنده علل کمخطرتر هستند عبارتند از: سن جوان، علايم موضعي، شروع حاد، درگيري محدود به نواحي در معرض، و ارتباط آشکار با مسافرت اخير يا تماس با يک فرد بيمار. خارش مزمن يا ژنراليزه، سن بيشتر از 65 سال و يافتههاي غيرطبيعي در معاينه فيزيکي، نگراني در مورد بيماري سيستميک زمينهاي را افزايش ميدهند.
اگر بعد از اخذ شرح حال و معاينه فيزيکي، تشخيص نامعلوم باشد يا درمان تجربي اوليه موثر واقع نشود، بايد ارزيابي آزمايشگاهي محدود شامل CBC و اندازهگيري سطح TSH، گلوکز ناشتا، آلکالن فسفاتاز، بيليروبين، کراتينين و BUN انجام شود. در صورت شک به نقص ايمني يا لنفوم، بايد بررسي آنتيبادي ضد ويروس نقص ايمني انساني (HIV) و راديوگرافي قفسه سينه نيز به عمل آيد. آزمونهاي تشخيصي بيشتر عبارتند از بيوپسي، تراشيدن پوست و گرفتن کشت از پوست يا ضايعات.
تشخيصهاي افتراقي خارش
خارش ميتواند علامتي از يک بيماري پوستي تنها (جدول2) يا يک بيماري سيستميک زمينهاي (جدول 3) باشد.
علل پوستي شايع
درماتيت آتوپيک. خارش، مشخصه درماتيت آتوپيک است. به طور کلي درماتيت آتوپيک يک بيماري التهابي عودکننده و مزمن پوستي است که اغلب در افراد داراي سابقه فردي يا خانوادگي آسم يا رينيت آلرژيک اتفاق ميافتد. بر خلاف ساير اختلالات پوستي، درماتيت آتوپيک اغلب فاقد يک ضايعه پوستي اوليه است و معمولا فقط يافتههاي پوستي ثانويه مانند آثار خاراندن، تراوش، ليکنيفيه شدن و تغييرات رنگدانهاي مشهود هستند.
درماتيت تماسي. درماتيت تماسي عبارت است از بثوري که به دليل تماس مستقيم پوست با يک ماده خاص ايجاد ميشود و يکي از شايعترين اختلالات پوستي با شيوع 30? در کل دوره زندگي است. در اين بيماري اغلب درماتيت شديدا خارشدار به وسيله يک آلرژن يا به طور شايعتري توسط يک عامل محرک ايجاد ميشود. درماتيت تماسي تحريکي، شايعترين علت بيماري پوستي شغلي در کشورهاي صنعتي است.
درماتوفيتها. عفونتهاي قارچي پوست باعث خارش موضعي و بثوري ميشوند که با پوستهريزي در محيط و پاک شدن از مرکز مشخص ميشوند. تينهآي پا (بيماري پاي ورزشکاران) معمولا در نواحي چين بين انگشتان پاها به صورت پوست خشک و ترکخورده و نواحي سفيد ليچافتاده (maceration) بروز ميکند. عفونتهاي قارچي در نواحي ديگر بدن مانند پوست سر، تنه و کشاله ران نيز ميتوانند رخ بدهند.
شپش. پديکولوز با خارشي شناخته ميشود که عامل آن واکنش افزايش حساسيت تاخيري به بزاق شپش است. اغلب براي مشاهده شپش يا تخمهاي آن که معمولا به پايه ساقه مو چسبيدهاند، ذرهبين لازم است. شپش بدن به طور معمول در بيماران داراي بهداشت نامناسب ديده ميشود ولي انتقال شپش عانه از طريق تماس جنسي صورت ميگيرد.
ليکن سيمپلکس کرونيکوس. ليکن سيمپلکس کرونيکوس يک اختلال موضعي است که با خارش منجر به لکههاي بنفشرنگ ضخيم ليکنيفيه مشخص ميشود. اين لکهها شديدا خارشدار هستند و باعث ميشوند که بيمار خاراندن پوست را ادامه داده و اين چرخه تکرار شود. ضايعات اوليه به صورت پلاکهاي اريتماتو با حدود کاملا مشخص و همراه با آثار خاراندن بروز ميکنند. در صورتي که چرخه خارش- خاراندن- خارش توسط درمان مناسب شکسته نشود، ضايعات همچنان ضخيمتر ميشوند.
پسوريازيس. تا 80 بيماران دچار پسوريازيس از خارشي شکايت دارند که دورهاي است، شبها تشديد ميشود و فرد را از خواب بيدار ميکند. خارش، اغلب ژنراليزهتر است و به پلاکهاي پسورياتيک محدود نميشود.
گال. گال به طور معمول با خارشي تظاهر ميکند که نتيجه تجمع تخمهاي انگل در لايه اپيدرم پوست است. خارش اغلب شديد است و شبها بدتر ميشود. ضايعه اوليه عبارت است از يک پاپول اريتماتوي کوچک که اغلب آثار خاراندن روي آن ديده ميشود. وجود يک خط باريک يا نقب (burrow) به رنگ قرمز- قهوهاي به طول 15-2 ميليمتر در نواحي چينها، بيشتر پاتوگنومونيک است. با اين حال، تونلها اغلب يا وجود ندارند يا در اثر خاراندن يا عفونت ثانويه محو ميشوند.
کهير. کهير اختلال شايعي است که تا 25 جمعيت به آن دچار ميشوند. ضايعه معمول کهير عبارت است از يک ناحيه اريتماتو و ادماتوي شديدا خارشدار با حدود مشخص. ضايعات منفرد ممکن است به هم بپيوندند و طي چندين ساعت کم و زياد شوند. هيستامين واسطه اوليه در اغلب انواع کهير است. با اين حال، در اکثر موارد مزمن ممکن است عوامل ايمني- بافتي- شيميايي ديگر نقش مهمي داشته باشند.
خشکي پوست (گزروز). خشکي پوست شايعترين علت خارش در غياب ضايعه قابل تشخيص پوستي است و با يک پوست خشک و پوستهپوسته مشخص ميشود که معمولا در اندامهاي تحتاني و چينهاي آگزيلا و اغلب در ماههاي زمستان بروز ميکند. عوامل مرتبط شامل سن بالا، استحمام زياد، استحمام با آبداغ و مواجهه با دماي بالاي محيط و رطوبت نسبتا پايين هستند.
علل سيستميک شايع
خارش در غياب اتيولوژي پوستي اوليه، ممکن است نشانه بيماري سيستميک زمينهاي جدي باشد. مطالعات نشان دادهاند 24-14بيماراني که به دليل خارش به مطب متخصصان پوست مراجعه ميکنند و علت پوستي اوليه براي آنها يافت نميشود، يک بيماري سيستميک دارند. به هر حال تاکيد بر خارش به عنوان يک تظاهر زودرس سرطان، اغلب بيش از حدِ واقعي است.
بيماري مزمن کليه. بيش از 50 بيماران دچار بيماري مزمن کليه و تا 80 بيماران تحت دياليز مبتلا به خارش هستند. اين خارش اغلب ژنراليزه است اما ميتواند محدود به پشت باشد.
بيماري کبدي. خارش ايجادشده در اثر اختلال ترشح صفرا يک علامت شايع انواع مختلف بيماريهاي کبدي است. اين خارش ميتواند ژنراليزه باشد ولي معمولا در کف دستها و پاها شديدتر است. بيماريهاي مرتبط با اين خارش عبارتند از: سيروز صفراوي اوليه (PBC)، کلانژيت اسکلروزان، هپاتيت ويروسي، کلستاز ناشي از دارو و ساير علل يرقان انسدادي. علت خارش در اين بيماران انسداد صفراوي است، ولي بين سطح سرمي بيليروبين و شدت خارش همبستگي چنداني وجود ندارد.
بدخيمي. در بيماران مبتلا به خارش ژنراليزه بدون علت مشخص، احتمال بيماريهاي زمينهاي بدخيم وجود دارد. در بين بيماريهاي بدخيم، لنفوم هوجکين بيشترين همراهي را با خارش دارد و تا 30افراد مبتلا به لنفوم هوجکين دچار خارش هستند. خارش ميتواند تا 5 سال قبل از تظاهر باليني لنفوم بروز کند و اغلب علامتي است که بيماران اولين بار به دليل آن مراجعه ميکنند. خارش به عنوان يک تظاهر پارانئوپلاستيک در بيماران مبتلا به سرطانهاي نازوفارنکس، پروستات، معده، پستان، مغز، رحم و کولون ديده شده است.
بيماريهاي دستگاه عصبي محيطي يا مرکزي. خارش همچنين ميتواند ناشي از بيماريها يا اختلالات سيستم عصبي محيطي يا مرکزي مانند مولتيپل اسکلروز (MS)، نوروپاتي و فشردگي يا تحريک عصب (براي مثال نوتالژيا پارستتيکا(1) يا خارش براکيوراديال) باشد.
بارداري. درماتوزهاي مرتبط با بارداري (جدول 4) گروه ناهمگني از بيماريهاي پوستي التهابي خارشدار مرتبط با بارداري يا دوره پس از زايمان را شامل ميشوند. بعضي از اين درماتوزها فقط باعث خارش شديد و ضايعات پوستي ميشوند (مثل بثور پليمورف بارداري)، اما بقيه آنها ميتوانند خطرات قابلتوجهي براي جنين ايجاد کنند؛ مانند نارسي، محدوديت رشد، ديسترس جنيني و مرگ داخل رحمي (مثل کلستاز داخل کبدي بارداري و پمفيگوييد بارداري). شناسايي زودهنگام، تشخيص دقيق و درمان سريع اين ضايعات براي بهبود پيشآگهي مادر و جنين ضروري هستند.
بيماريهاي رواني. بيماريهاي رواني ميتوانند باعث خارش شوند که تشخيص آن با رد ساير علل گذاشته ميشود. آثار خارشهاي عصبي به صورت مسيرهاي پراکنده، خطي و دلمهبستهاي مشاهده ميگردد که امکان ايجاد آنها در هر جايي از بدن که در دسترس بيمار باشد وجود دارد. با اين حال اين ضايعات در اکثر موارد، محدود به اندامها هستند. اين ضايعات با اختلال وسواسي- جبري، افسردگي و هذيانهاي ابتلا به بيماري انگلي (delusions of parasitosis) همراهي دارند.
درمان
واکنش کهيري، يک علامت خارش ناشي از هيستامين در بيماران دچار کهير يا درماتيت آلرژيک است. تجويز مداوم آنتيهيستامينهاي طولانياثر در اين بيماران سودمند خواهد بود. آنتيهيستامينهاي نسل اول و دوم براي رفع خارش به يک اندازه موثرند. با اين حال، آنتيهيستامينهاي نسل دوم (مانند ستيريزين، لوراتادين و فکسوفنادين) عوارض جانبي کمتري دارند و در نتيجه بيماران آنها را بهتر ميپذيرند. تجويز همزمان بلوکرهاي هيستاميني H1 و H2، اثربخشي درمان را افزايش ميدهد.
بيشتر بيماران دچار خارش از چند اقدام اساسي براي کاهش خشکي پوست که تشديدکننده علايم است، سود ميبرند. استحمام بايد به دوش گرفتن کوتاهمدت با آب خنک همراه با استعمال صابون فقط در ناحيه چينها يا پوست چرب محدود شود. بلافاصله پس از استحمام، بايد از يک کرم مرطوبکننده ضعيف استفاده شود. خانه بيمار، خصوصا طي ماههاي خشک و سرد زمستان بايد حداقل 40رطوبت داشته باشد. محرکهاي تماسي از قبيل پشم، فايبرگلاس (پشم شيشه) و مواد شوينده اکثر پوستها را تحريک ميکنند و ميتوانند علايم را خصوصا در بيماران دچار حساسيت به اين عوامل، تشديد نمايند.
بيماريهايي که ميتوانند باعث خارش شوند، فراوان هستند. افتراق ميان خارش ناشي از يک علت مشخص پوستي و خارشي که تظاهر يک بيماري سيستميک است، تشخيص و درمان کارآمد را تسهيل نموده و به رفع سريع علايم در اغلب بيماران منجر ميشود. گزينههاي درماني جهت اتيولوژيهاي خاص خارش، فراتر از حيطه اين مقاله هستند.
کادر 1. توصيههاي کليدي براي طبابت | |
توصيه باليني |
درجه شواهد |
- در صورتي که تشخيص در بيماران دچار خارش مورد ترديد باشد، ارزيابي ابتدايي از نظر بيماريهاي سيستميک شامل اين موارد بايد انجام شود: هورمون محرک تيروييد (TSH)، گلوکز ناشتا، آلکالن فسفاتاز، بيليروبين، کراتينين و نيتروژن اوره خون (BUN)، شمارش کامل سلولهاي خون (CBC) و بررسي آنتيبادي ضد HIV |
C |
- آنتيهيستامينهاي نسل اول و دوم در رفع خارش به يک اندازه موثرند. |
B |
A: شواهدبيمارمحور قطعي با کيفيت مطلوب؛ B: شواهد بيمارمحور غيرقطعي يا با کيفيت محدود؛ C: اجماع، شواهد بيماريمحور، طبابت رايج، عقيده صاحبنظران يا مجموعه موارد باليني |
جدول 1. يافتههايي در شرح حال که به اتيولوژيهاي خاص خارش اشاره دارند | |
يافته شرح حال |
اتيولوژيهاي محتمل |
مواد آرايشي يا کرمهاي جديد |
درماتيت تماسي آلرژيک، کهير، فوتودرماتيت |
داروهاي جديد، مصرف مکملها يا داروهاي غيرمجاز |
کهير، بثور دارويي ثابت |
مسافرت اخير |
شپش، گال، فوتودرماتيت، کهير |
مواجهه شغلي يا تفريحي با حلالها، چسبها يا مواد پاککننده |
درماتيت تماسي تحريکي، خشکي پوست، درماتيت آتوپيک، اگزما |
تماس با حيوانات جديد |
کک، درماتيت تماسي آلرژيک، کهير |
تماس با افراد بيمار، خصوصا بيماريهاي همراه با تب و بثور |
سرخک، اوريون، آبله مرغان، مخملک، سلوليت، بيماري پنجم، فوليکوليت |
تغييرات وزني غيرقابل توجيه، قاعدگي نامنظم، عدم تحمل گرما يا سرما |
بيماري تيروييد همراه کهير يا خشکي پوست ثانويه |
کاهش وزن غيرقابل توجيه، تعريق شبانه، تبهاي بدون توجيه، خستگي |
لنفوم همراه با خارش ژنراليزه ثانويه |
بيحالي، تهوع، کاهش برونده ادرار |
نارسايي کليه همراه با خارش ژنراليزه |
جدول2. علل پوستي خارش | |
اتيولوژي |
خصوصيات |
درماتيت تماسي آلرژيک يا تحريکي |
ضايعه اريتماتو با حدود کاملا مشخص همراه با وزيکولهايي روي آن واکنش طي 7-2 روز پس از مواجهه |
درماتيت آتوپيک |
ناحيه خارشدار در محل بروز بثورات در صورت مالش يا خراش در مبتلايان به بيماريهاي آتوپيک (مثلا رينيت آلرژيک يا آسم) درگيري قسمت فلکسور مچ دست و پا و نيز حفرات جلوي آرنج و پشت زانو |
بولوس پمفيگوييد |
در ابتدا ضايعات کهيري خارشدار، اغلب در نواحي چينها تشکيل تاولهاي سفت پس از کهير |
لنفوم پوستي سلولهاي T (مايکوزيس فونگوييدس) |
لکههاي اگزمايي بيضوي روي پوست مناطقي که در معرض خورشيد نيستند (مانند باسن) تظاهر احتمالي درماتيت اگزمايي جديد در سالمندان تظاهر احتمالي اريترودرمي (درماتيت اکسفولياتيو) |
درماتيت هرپتيفرم |
درماتيت وزيکولي نادر درگيرکننده فقرات لومبوساکرال، آرنجها يا زانوها |
عفونت قارچي پوست |
خارش موضعي و بثوري که با پوستهريزي در محيط و پاک شدن در مرکز مشخص ميشود. ميتواند در چند نقطه بدن مثلا پاها از مچ به پايين، پوست سر، تنه و کشاله ران رخ دهد. |
فوليکوليت |
خارش بدون تناسب با ظاهر درماتيت پاپولها و پوستولهايي روي نواحي فوليکولي در قفسه سينه، پشت يا رانها |
ليکن پلان |
ضايعات اغلب روي سطح فلکسور مچ دست با 6P تشخيص داده ميشوند (خارشدار، چندضلعي، مسطح، ارغوانيرنگ، پاپول، پلاک) |
ليکن سيمپلکس کرونيکوس |
خارش شديد موضعي در ابتدا پلاکهاي اريتماتوي کاملا مشخص همراه با آثار خاراندن که در صورت تداوم خاراندن به لکههاي بنفشرنگ ضخيم ليکنيفيه تبديل ميشود. |
پديکولوز (آلودگي با شپش) |
درگيري اکسيپوت در کودکان سنين مدرسه و ژنيتاليا در بزرگسالان (انتقال از راه جنسي) |
پسوريازيس |
پلاکها روي سطوح اکستانسور اندامها، کمر، کف دستها، کف پاها و پوست سر |
گال (جرب) |
نقبهايي (burrow) در پرههاي بين انگشتان، آگزيلا و ژنيتاليا پلاکهاي هيپرکراتوتيک، پاپولها يا پوستههاي خارشدار صورت و پوست سر در کودکان درگير ميشوند ولي در بزرگسالان نه |
آفتابسوختگي |
علل احتمالي حساسيت به نور (براي مثال به دنبال مصرف داروهاي ضدالتهابي غيراستروييدي يا لوازم آرايشي) |
کهير |
کهيرهاي برجسته اريتماتوي شديدا خارشدار با حدود مشخص ضايعات ممکن است به هم بپيوندند و طي چند ساعت کم و زياد شوند |
خشکي پوست (گزروز) |
شديدا خارشدار، اغلب در طول ماههاي زمستان در نيمکره شمالي درگيري پشت، پهلو، شکم، کمر و اندامهاي تحتاني شيوع بيشتر در افراد سالمند |
جدول 3. علل سيستميک خارش |
||
خودايمني درماتيت هرپتيفرم درماتوميوزيت بيماري IgA خطي سندرم شوگرن |
بدخيمي لوسمي لنفوم مولتيپل ميلوم تومورهاي توپر همراه با سندرمهاي پارانئوپلاستيک |
|
خوني هموکروماتوز کمخوني فقر آهن ماستوسيتوز ديسکرازيهاي پلاسماسل پليسيتمي ورا |
متابوليک و درونريز سندرم کارسينوييد بيماري مزمن کليه ديابت قندي هيپر يا هيپوتيروييدي هيپرپاراتيروييدي |
|
کبدي- صفراوي سيروز صفراوي پانکراتيت مزمن همراه با انسداد مجاري صفراوي کلستاز ناشي از دارو هپاتيت، خصوصا هپاتيت C کلانژيت اسکلروزان |
عصبي آبسه مغز تومور مغزي مولتيپل اسکلروز (MS) سکته مغزي |
|
ساير علل دارو اختلالات خوردن همراه با کاهش وزن سريع اختلالات عصبي- رواني بارداري |
||
عفوني ايدز هپاتيت عفوني بيماري انگلي (ژياردياز، انکوسرکياز، شيستوزومياز، آسکارياز) بيماري پريوني |
جدول 4. درماتوزهاي خارشدار مرتبط با بارداري | |||||
بيماري |
مترادفها |
زمان |
خصوصيات |
ملاحظات مهم |
پيشآگهي |
بثور آتوپيک بارداري |
پروريگو، پروريگو با شروع زودهنگام، فوليکوليت خارشدار، اگزماي بارداري، پروريگوي بارداري (prurigo gestationis) |
سهماهه دوم (75 بيماران پيش از سهماهه سوم درگير ميشوند) تمايل به عود در بارداريهاي بعدي |
دوسوم بيماران تغييرات اگزماتوي منتشر، خصوصا در نواحي فلکسور دارند يکسوم بيماران ضايعات موضعي دارند؛ فوليکولي، پاپولي يا پوستولي خشکي ژنراليزه پوست |
شايعترين درماتوز در بارداري بيماران داراي سابقه فردي يا خانوادگي آتوپي را درگير ميکند. |
پاسخ مناسب مادر به درمان درگيري يا ضايعات جنيني وجود ندارد نوزاد در خطر بالاي ايجاد آتوپي |
کلستاز داخل کبدي بارداري |
کلستاز بارداري، کلستاز مامايي، يرقان بارداري، خارش بارداري، پروريگوي بارداري (prurigo gravidarum)، ايکتر بارداري |
سهماهه سوم تمايل به عود در بارداريهاي بعدي |
شروع ناگهاني خارش شديد اغلب از کف دست و پا شروع و سپس منتشر ميشود فقط تغييرات پوستي ثانويه ناشي از خاراندن مشهود است |
افزايش سطح سرمي تام اسيدهاي صفراوي |
خطرات جنيني شامل نارسي (60-19)، ديسترس جنيني حين زايمان (33-22) و مرگ جنيني (2-1) پايش دقيق و انجام زايمان پس از بلوغ ريهها خطرات جنيني را کاهش ميدهد خطرات مادري عبارتند از وجود استئاتوره همراه با کمبود ويتامين K و عوارض خونريزيدهنده |
پمفيگوييد بارداري (pemphigoid gestationis) |
هرپس بارداري |
سهماهه سوم يا پس از زايمان تمايل به عود در بارداريهاي بعدي |
خارش شديد قبل از ظهور پلاکها يا پاپولهاي کهيري در اطراف ناف سريعا منتشر شده، تشکيل تاول ميدهند عمدتا پاپولي کهيري |
اختلال خودايمني همراه با افزايش خطر بيماري گريوز در طول زندگي بيوپسي پوست براي تاييد تشخيص لازم است. |
خطر محدوديت رشد جنين آزمون جنيني پيش از زايمان ضروري است. باعث ايجاد ضايعات در 10 نوزادان ميشود. |
بثور پليمورف بارداري |
پلاکها و پاپولهاي کهيري خارشدار، بثور پليمورف (چندشکلي)، اريتم توکسيک، بثور توکسميک، پروريگوي بارداري با شروع ديرهنگام |
انتهاي سهماهه سوم و پس از زايمان، بيشترين شيوع در بارداري اول عدم تمايل به عود در بارداريهاي بعدي |
از استرياها شروع شده، به هم ملحق ميشوند و به صورت پلاک درميآيند و سپس به باسن و پروگزيمال ران گسترش مييابند. ناحيه ناف درگير نميشود. |
از هر 160 بارداري در يک مورد اتفاق ميافتد. به طور معمول طي 6-4 هفته برطرف ميشود. مرتبط با افزايش وزن شديد مادر و چندقلويي |
پيشآگهي عالي براي مادر و جنين عدم درگيري پوستي در نوزاد |
منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۵۲۷، دکتر رضا هژبرپور