دارو49- داروهاي ضدافسردگي و سندرم سروتونين
هرچند که سندرم سروتونين نخستينبار چهل سال پيش تشريح شد، اما همچنان ناميناآشنا براي بيشتر پزشکان است. اين سندرم يک عارضه ناخواسته دارويي تهديدکننده حيات است که از فعاليت بيش از حد سيستم سروتونرژيک ناشي ميشود و با تغييراتي در قابليتهاي ذهني، اتونوميک و عصبي- عضلاني، به تحريک بيش از حد گيرندههاي سروتونين در دستگاه عصبي مرکزي و محيطي نسبت داده ميشود...
مشاهدات باليني به دنبال ابتلا به سندرم سروتونين ممکن است با دليريوم آنتيکولينرژيک، سندرم نورولپتيک بدخيم و سندرمهايي از اين قبيل اشتباه گرفته شود. موارد خفيف آن نيز ممکن است با بيقراري و اسهال تظاهر کند. موارد شديد سندرم سروتونين نيز اغلب با گرفتگي شديد عضلاني و تب بالا بروز ميکند. افزايش دوز يک مهارکننده انتخابي بازجذب سروتونين (SSRI) بدون تيتراسيون، مصرف بيش از حد اين گروه دارويي و درمان همزمان با دو داروي مهار کننده انتخابي بازجذب سروتونين يا يک داروي SSRI همراه با يک داروي سروتونرژيک، ممکن است باعث بروز سندرم سروتونين شود.
مکانيسم ايجاد سندرم سروتونين
هنوز هم اطلاع ما از چگونگي تحريک بيش از حد گيرندههاي پسسيناپسي سروتونين محدود است، البته ميدانيم که افزايش توليد سروتونين از پيشسازهاي سروتونين، درنتيجه مهار متابوليسم سروتونين (مهارکنندگان مونوآمين اکسيداز)، افزايش آزادسازي سروتونين، تحريک گيرندههاي سروتونين و مهارکنندههاي انتخابي بازجذب سروتونين است که همه اين موارد نقش مهميدر ايجاد اين سندرم ايفا ميکنند.
افزايش دوز التريپتوفان به ميزان مطلوبي مقدار ساخت سروتونين را افزايش خواهد داد که نتيجهاش اضافه بار وزيکولهاي سروتونين است. چنين وضعيتي چيزي شبيه نوفان در شکاف سيناپسي ايجاد خواهد کرد. آزادسازي بيش از حد سروتونين به افزايش حساسيت گيرندههاي پس سيناپسي منتهي ميشود. به نظر ميرسد علايم سندرم سروتونين حاصل چنين وضعيتي است.
داروهاي ديگري نيز با فعاليت مهارکنندگي مونوآميناکسيداز، نظير لينزولايد، در سندرم سروتونين مطرح هستند. آمفتامينها و ميرتازاپين ميزان آزادسازي سروتونين ذخيره شده را از نورون پيشسيناپسي افزايش داده و باعث تحريک بيش از حدگيرندهها ميشوند. بوسپيرون و ليتيوم، مثال براي گروه داروهايي هستند که با چهارمين مکانيسم، يعني تحريک مستقيم گيرندههاي پس سيناپسي سروتونين، باعث بروز سندرم سروتونين ميشوند.
ضدافسردگيها و سندرم سروتونين
داروهاي گروه سروتونرژيک نظير ضدافسردگيهاي سهحلقهاي و مهارکنندگان اختصاصي بازجذب سروتونين نقش مهمي در ايجاد واکنشهاي ناخواسته دارويي که به سندرم سروتونين منتهي ميشوند، ايفا ميکنند.
مهارکنندگان اختصاصي بازجذب سروتونين با بلوک گيرندههاي نورون پيشسيناپسي، بازجذب سروتونين را مسدود ميکنند، بنابراين تجمع مقدار زياد مهارکننده اختصاصي بازجذب سروتونين، غلظت سروتونين را در شکاف سيناپتيک افزايش داده و به مهار فيدبک منفي سروتونين و بروز علايم سندرم سروتونين منتهي ميشود.
البته ترکيبات دارويي مختلفي در کنار هم ممکن است به سندرم سروتونين بينجامد (نظير مهارکننده اختصاصي بازجذب سروتونين با ديگر مهارکننده اختصاصي بازجذب سروتونين يا با ساير داروهاي سروتونرژيک). مطالعات اخير روي ضدافسردگيهاي سهحلقهاي، بيخطر بودن مصرف آنها را با مهارکنندگان مونوآمين اکسيداز مطرح کردهاند.
تخمين ميزان واقعي شيوع سندرم سروتونين دشوار است، زيرا برخي از موارد خفيف بيماري ممکن است تشخيص داده نشوند. اعتقاد بر آن است که سندرم سروتونين در 14 تا 16 درصد از موارد مصرف اضافه بر حد مهارکنندگان اختصاصي بازجذب سروتونين تظاهر ميکند.
از سوي ديگر ممکن است پزشکان از احتمال بروز اين سندرم به دنبال مصرف داروهاي ديگري که اثرات سروتونرژيک دارند، از جمله آنتيبيوتيکها، داروهاي ضدميگرن و ضد سرفه و ضدتهوع مطلع نباشند. از طرفي ديگر، برخي از داروها که مورد سوء استفاده قرار ميگيرند، نظير کوکايين و LSD، با سندرم سروتونين مرتبطاند.
درمان سندرم سروتونين
درمان اوليه سندرم سروتونين، قطع مصرف داروي مقصر در بروز اين عارضه است که به برطرف شدن سريع علايم منجر خواهد شد. براي تکميل درمان ميتوان از داروهاي با نيمه عمر طولاني نظير فلوکستين استفاده کرد.
موارد خفيف سندرم سروتونين را ميتوان به صورت خارج بيمارستاني درمان کرد. در موارد شديد اين بيماري، مداخلات تهاجميتري نظير مانيتورينگ بيمار در بخش مراقبتهاي ويژه از نظر احتمال بروز تشنج،هيپرترمي و تاکيکاردي لازم است. آنتاگونيستهاي سروتونين نظير سيپروهپتادين ممکن است در درمان موارد شديد بيماري مفيد باشند. سيپروهپتادين سندرم سروتونين را از طريق اثر آنتاگونيستي 5HT2 بهبود ميبخشد، اما ممکن است دليريوم آنتيکولينرژيک را به دليل اثر آنتيکولينرژيکياش تشديد کند.
بنزوديازپينها در درمان بيقراري، تشنج و کوفتگي اين عارضه مفيد هستند. آنتيسايکوتيکهاي با اثرات آنتاگونيستي 5HT2A، نظير الانزاپين، کلرپرومازين و متيلسرژيد نيز ممکن است، سودمند باشند. کوفتگي عضلاني در سندرم سروتونين ممکن است ناشي از تخريب عضلاني باشد که به افزايش سطح کراتينکيناز ميانجامد.
حاصل افزايش کراتينکيناز، نارسايي کليوي و نياز بيمار به دياليز است. در موارد سندرم سروتونين حاصل از بلع مقادير بالاي داروهاي آنتيسروتونرژيک، شارکول فعال ميتواند موثر باشد.
در برخي از موارد سندرم سروتونين، ممکن است آنتيکولينرژيکها نيز درگير باشند. از آنجا که در هر دو مورد، داروهاي دستگاه عصبي مرکزي قطع ميشوند، تشخيص سندرم سروتونين از دليريوم آنتيکولينرژيک دشوار است. به طور مشابه، مصرف همزمان نورولپتيکها يا تماس اخير با هوشبرهاي استنشاقي ممکن است تصوير متفاوت سندرم نورولپتيک بدخيم ازهيپرترمي بدخيم را مخدوش کند.
خوشبختانه در تمامي اين موارد، درمان مبتني است بر قطع داروي مقصر و درمان حمايتي بيمار. تنها مورد مهم در اين زمينه، تذکر درباره داروي بروموکريپتين است. اين دارو در سندرم نورولپتيک بدخيم سودمند است، اما ممکن است سندرم سروتونين را بدتر کند.
منبع: نشریه سپید شماره ۱۳۶