روش106- سيتيکولونوگرافي
سيتيکولونوگرافي که کولونوسکوپي مجازي (Virtual) يا سيتيکولوگرافي هم ناميده ميشود، اول بار در سال 1994 توسط Vining توصيف شد. وي در واقع از تصاوير داخل لولهاي شبيهسازي شده با کامپيوتر از کولون پر از هوا صحبت به ميان آورد. در اين روش از سيتياسکنهاي هليکال يا اسپيرال رايج يا تصاوير گرفته شده با رزونانس مغناطيسي استفاده ميشود که حجمي از اطلاعات را بيوقفه توليد کرده و با استفاده از نرمافزار پيچيده براي توليد پسپردازي تصاوير، امکان تهيه تصاويري از هر نقطهاي از کولون پر از هوا را فراهم ميکند.
در اين روش هم مانند کولونوسکوپيهاي رايج، کولون بايد تميز باشد، زيرا مدفوع ميتواند مانند پوليپ نشان داده شود. از سويي وجود چگالي چربي درون توده پوليپوييد ميتواند با توده مدفوعي اشتباه شود، هر چند پيشرفتهايي که در طول زمان در اين دستگاه ديده ميشود، تفاوت پوليپ و مدفوع را به راحتي تشخيص ميدهد. براي انجام سيتيکولونوگرافي، پس از تميز شدن کولون، روده بزرگ از هوا پرميشود که اين امر با استفاده از عوامل شلکننده عضلات صاف، راحتتر انجام ميشود، مانند گلوکاگون هيدروکلرايد که پريستالتيسم رودهاي را هم کاهش ميدهد. البته بايد توجه داشت که اين عوامل، بازگشت هوا را به روده کوچک افزايش ميدهند که با تفسير عکسها و رديابي اتوماتيک کامپيوتري در طول لومن پر از هوا تداخل ايجاد ميکند.
روش انجام
براي انجام اين روش، بيمار روي تخت CT به پشت خوابيده و از وي خواسته ميشود که نفس خود را به مدت 32 ثانيه نگه دارد. به اين ترتيب در اين فاصله حجمي از اطلاعات گرفته ميشود. در بيماران چاق يا کساني که نميتوانند نفس خود را نگه دارند، دو اسکن لازم است، هر چند پس از آن، هنگام مرتب کردن پشت سر هم تصاوير، ممکن است اشتباهاتي رخ دهد. پارامترهاي اسکن براي پوشش حجم زيادي از اطلاعات طراحي شدهاند، بنابراين مقاطع آنها 5 ميليمتري است تا حداکثر تصاوير مورد نياز گرفته شوند. ميزان دوز تابشي در اين روش، مساوي يا کمتر از باريم انماي رايج است و به طور قابلملاحظهاي هم کمتر از سيتياسکنهاي لگن يا شکم استاندارد هستند. سيتيکولونوگرافي شبيه کولونوسکوپي با رزونانس مغناطيسي است؛ هر چند که اين نوع کولونوسکوپي بيمار را با هيچ ميزان اشعهاي مواجهه نميدهد. به علت وجود مدفوع، مايع يا اسپاسمهاي رودهاي، بسياري از راديولوژيستها، اطلاعات مورد نياز خود را در هر دو حالتي که بيمار به پشت خوابيده باشد و هم در حالت Prone قرار گرفته باشد، ميگيرند، چرا که مايع و گاز کولون، دوباره در سراسر کولون پخش شده و تشخيص پوليپ آسانتر ميشود.
حساسيتها و اختصاصيتها
مطالعات زيادي خصوصيات اين روش را آزموده و با سيتيکولونوگرافي و MR کولونوسکوپي مقايسه کردهاند. تخمين کارآيي و عملکرد اين روش در مطالعات مختلف، متفاوت است که بستگي به قسمتي از کولون دارد که آن تکنيک خاص استفاده شده است. همچنين جمعيت مورد مطالعه، استانداردهاي مرجع مورد استفاده و تجربه راديولوژيست که آزمون را انجام ميدهد و تفسير ميکند نيز در اين ميان حايز اهميت هستند. بررسيهاي مختلف، حساسيت و اختصاصيتهاي متفاوتي را براي سيتيکولونوگرافي در تشخيص پوليپها ذکر ميکنند. به طور مثال در يک مطالعه، حساسيت اين روش در پيدا کردن پوليپهاي آدنوماتوز بيشتر يا مساوي 10 ميليمتر، 94 درصد و اختصاصيت آن، 96 درصد گزارش شد، در صورتي که حساسيت کولونوسکوپي چشمي، 84 درصد است. همچنين سيتيکولونوگرافي ميتواند نئوپلاسمهايي را تشخيص دهد که در چينها (و بيشتر در قسمت پشتي چين) قرار داشتهاند و ديدن آنها، مشکل است. به عبارتي اگر کولونوسکوپي مجازي سه بعدي به عنوان استاندارد طلايي در نظر گرفته شود، ميزان از دست دادن ضايعات در کولونوسکوپي چشمي براي آدنوماتوزهاي بزرگ، 12 درصد است. به طور کلي حساسيت و اختصاصيت سيتيکولونوگرافي در پيدا کردن پوليپها، به سايز ضايعه بستگي دارد، به طوري که اگر سايز پوليپ کمتر از 6 ميليمتر باشد، حساسيت آن 48 درصد است و در پوليپهاي بيشتر از 9 ميليمتر، به 85 درصد خواهد رسيد. ميزان اختصاصيت نيز بدون تفاوت خاصي، بين 92 تا 97 درصد قرار دارد. مزيت ديگر سيتيکولونوگرافي، کم کردن مشکلات و عوارض براي بيمار پس از درآوردن پوليپها است.
لازم به ذکر است که بيشتر مطالعات روي بيماراني انجام شده که در معرض خطر متوسط سرطان کولورکتال بودهاند، اما دقت و صحت سيتيکولونوگرافي در بيماراني که در معرض خطر بيشتر هستند (مانند افرادي که سابقه خانوادگي پوليپ يا سرطان کولورکتال دارند)، به خوبي تعيين نشده است.
همبستگي سايز پوليپ با تخمينهاي کولونوسکوپي
با سيتيکولونوسکوپي ميتوان سايز پوليپ را تخمين زد، هر چند همبستگي اين تخمينها با اندازههايي که حين کولونوسکوپي چشمي به دست ميآيد، به خوبي مطالعه نشده و بيشتر به اندازه پوليپ وابسته است، بنابراين به نظر ميرسد ارايه راهکارهايي در اين زمينه براي گرفتن تصميم درست، الزامي است. از نظر ميزان در دسترس بودن و ايمني آن، بايد متذکر شد که هم سيتيکولونوگرافي و هم کولونوسکوپي استاندارد، به تميز شدن کامل روده نياز دارند، تنها اينکه در کولونوسکوپي مجازي بايد روده را با هوا يا دياکسيدکربن پر کرد که عارضه جانبي آن، ديستانسيون شکم و کرامپهاي ناشي از آن است و براي بيمار، ايجاد ناراحتي ميکند. بيماران احتياج به داروهاي سداتيو ندارند، بنابراين ميتوانند سريعتر به فعاليتهاي روزانه خود بازگردند.
خطر مواجهه با اشعه در اين روش، اگر به عنوان وسيله غربالگري سرطان کولورکتال پذيرفته شود، هنوز مشخص نيست. البته به نظر ميرسد اگر بيمار بخواهد مرتب در تماس با اشعه آن قرار گيرد، خطر تجمعي اشعه به خطر بروز سرطان افزوده شده و مرگ و مير ناشي از آن را بالا ميبرد.
کولونوسکوپي مجازي اين قابليت را دارد که يافتههاي تصادفي موجود در خارج از کولون را هم تشخيص دهد. مواردي که بيشتر يافت ميشود، عبارتاند از ندولهاي تکي يا چندتايي ريه.
به طور کلي راهکاري که در اين زمينه موجود است، پيشنهاد ميکند که بزرگسالان 50 سال و بالاتر که در معرض خطر متوسط سرطان کولورکتال قرار دارند، از سيتيکولونوسکوپي به عنوان گزينه ابزار غربالگري استفاده کنند. اگر تست طبيعي بود، هر 5 سال تکرار شود. در صورتي که در آن پوليپ بيشتر از 6 ميليمتر تشخيص داده شد، بيماران تحت کولونوسکوپي چشمي هم قرار گيرند. سيتيکولونوسکوپي در بيماران با سابقه پوليپ در کولونوسکوپيهاي قبلي و افرادي که در معرض خطر بيشتري براي سرطان کولورکتال قرار دارند، توصيه نميشود.
منبع: نشریه سپید شماره ۱۷۱