دارو118- تازههاي دارودرماني مولتيپل اسکلروزيس
مولتيپل اسکلروز (اماس)، بيماري مرتبط با ايمني دستگاه عصبي مرکزي است. اين بيماري از لحاظ باليني با عود يا وخيمترشدن اختلال عملکرد عصبي ناشي از ضايعات دستگاه عصبي مرکزي دميلينه شده همراه است. ضايعاتي که در مغز، نخاع و عصب بينايي ايجاد ميشوند. بيماري ممکن است در 20 تا 50 سالگي شروع شود. بيماري محدود به اپيزودهاي علايم حاد عصبي است يا ميتواند مزمن، عودکننده يا پيشرونده باشد و ناتواني عصبي طي 10 تا 20 سال بعد از شروع بيماري رخ دهد.
علت بيماري اماس مشخص نيست. معمولا تشخيص براساس مجموعه علايم، سن بيمار و يافتههاي بهدستآمده از ام آر آي گذاشته ميشود. يافتههاي باليني معمول عبارتند از نوريتاپتيک، افتالموپلژي اينترنوکلئار، حساسيت به گرما. در 20 درصد از مبتلايان به اماس نوريت اپتيک علامت اوليه است. در مبتلايان به نوريت اپتيک اختلالات ديد شامل افت يکطرفه بينايي و درد رتروبولبار با حرکات چشم ديده ميشود. اغلب معاينه چشم در مراحل اوليه بيماري طبيعي است.
ديپلوپي ممکن است به دليل افتالموپلژي اينترنوکلئار و فلج عضلات چشم رخ دهد. مبتلايان به اماس ممکن است به مرور دريابند آب گرم، غذاهاي ادويهدار يا ورزش باعث تشديد علايم بيماري آنها ميشود. وقتي دماي بدن به ميزان طبيعي برگردد، علايم برطرف ميشوند. ضعف، بيحالي، از دست رفتن حس، آتاکسي و بياختياري ادرار و مدفوع با درجات کمتري علايم ديگر اختصاصي اين بيماري هستند.
درمان اماس
در حالحاضر هيچ درمان قطعياي براي اماس وجود ندارد. اهداف درمان عبارتند از کاهش علايم، پيشگيري يا کاستن از سرعت تشکيل ضايعات و پيشرفت آنها و نيز كاهش ناتوانيهاي درازمدت. درمان شامل کنترل بيماري با استفاده از کورتيکواستروييدها و مدولاتورهاي ايمني است.
درمانهاي کنوني
درمان علايم حاد اماس با دوز بالاي کورتيکواستروييد تزريقي-معمولا متيل پردنيزولون يا دگزامتازون وريدي- است که در ادامه با استروييد خوراکي ادامه مييابد. پاسخدهي درماني معمولا طي 5روز اول شروع درمان مشاهده ميشود.
اينترفرون بتا به عنوان درمان خط اول اماس در نظر گرفته ميشود. اينترفرون بتا يک اي، در اشکال قابل تزريق داخل عضله و نيز تزريق زيرجلدي موجود است. اينترفرون بتا يک بي به شکل تزريق زيرجلدي به بازار ارائه شده است. مکانيسم اثر دقيق اينترفرون بتا در اماس هنوز نامشخص است اما ممکن است با سرکوب پاسخدهي سلول T-Helper مرتبط باشد.
گلاتيرامر استات ترکيبي از 4اسيدآمينه است که از پروتئين پايه ميلين موجود در غلاف ميليني اعصاب تقليد ميکند. اثربخشي گلاتيرامر مشابه اينترفرونهاست و ممکن است براي بيماراني مناسب باشد که نميتوانند عوارض اينترفرون را تحمل کنند.
ساير داروهاي مورد تاييد FDA براي درمان اماس عبارتند از ميتوکسانترون و ناتاليزوماب. اين داروها موثر هستند اما بايد براي بيماراني تجويز شوند که با وجود درمان با اينترفرونها به علت تشديد علايم يا گلاتيرامر به دليل عوارض جانبي شديد مشکل داشتهاند. تجويز ميتوکسانترون به دليل احتمال وقوع نارسايي قلبي کشنده و لوکمي ميلوژنوس حاد محدود است. ناتاليزوماب خطر لوکوانسفالوپاتي چندکانوني را افزايش ميدهد.
سازمان غذا و داروي آمريکا در اواسط سال 2011 ميلادي داروي فينگوليمود را مورد تاييد قرار داد. اين دارو ممکن است مهاجرت لنفوسيتها را به دستگاه عصبي مرکزي کاهش دهد. براديکاردي ممکن است به خصوص به دنبال مصرف اولين دوز دارو رخ دهد. فينگوليمود با کاهش تعداد لنفوسيتهاي محيطي -20 تا 30 درصد سطح پايه-خطر وقوع عفونتهاي کشنده را افزايش ميدهد.
اختلال در راه رفتن شايعترين ناتواني در مبتلايان به اماس است. دالفامپريدين يک بلوککننده خوراکي کانال پتاسيم است که راه رفتن را در مبتلايان به اماس بهبود ميبخشد. شايعترين عوارض مربوط به اين دارو عبارتند از عفونتهاي دستگاه ادراري، بيخوابي، گيجي، سردرد و تهوع.
درمانهاي آينده
محصولات ايميونومدولاتور خوراکي متعددي در فاز 2 و 3 مطالعات روي درمان اماس هستند. بسياري از اين داروها براي درمان بيماريهاي ديگري نظير بدخيمي، پسوريازيس و آرتريتروماتوييد از FDA تاييديه گرفتهاند. کلادريبين يک آنالوگ پورين است که برخي از لنفوسيتها را نابود ميکند. البته FDA تاييد اين دارو را براي درمان اماس به انجام مطالعات بيشتر موکول کرده است. لاکوئينيمود (Laquinimod) يک ايميونومدولاتور در فاز3 براي درمان اماس است. در يک مطالعه فاز 3 فوايد و مضرات آوونکس و لاکوئينيمود با يکديگر مقايسه شدند.
تريفلونومايد (Teriflunomide) ساخت پيريميدين را بلوک ميكند و فعاليت سلول B و T، تکثير و عملکرد در پاسخ به اتوآنتي ژنها را کاهش ميدهد.
ديمتيلفومارات نيز در مطالعهاي با گلاتيرامر مقايسه شد. شايعترين عوارض اين دارو گرگرفتگي و علايم گوارشي بودند. 2 آنتيبادي مونوکلونال انساني با نامهاي آلمتوزوماب (Alemtuzumab) و داکليزوماب (Daclizumab) هماکنون براي درمان لوکمي و پس زدن کليه پيوندي در بازار موجودند.
ريتوکسيماب (Rituximab) و اکرليزوماب (Ocrelizumab) نيز آنتي باديهاي مونوکلونال موردتاييد براي درمان لنفوم يا آرتريت هستند. هر دو داروي مذکور فاز 3 مطالعات را ميگذرانند.
منبع: سپید ۳۱۰