گزارش47- میگزوم دهلیز
در ژوئن 2009، زني 51 ساله با تنگي نفس کوششي پيشرونده، وزوز گوش ضرباني، کمردرد و کاهش شنوايي مراجعه کرد. تنگي نفس حداقل يک سال پيش شروع شده بود. طي اين زمان، تحمل فعاليت وي از يک سبک زندگي فعال به ناتواني در بالا رفتن از پلهها کاهش يافته بود. دو ماه پيش وزوز گوشي ناگهاني و همزمان با نبض، فقط در گوش چپ بيمار آغاز گشته بود. ريزش موهاي وي 2 سال پيش شروع شده بود و بيمار از کلاهگيس استفاده ميکرد. وي کمردرد را ذکر مينمود. در سابقه فردي و خانوادگي بيمار نکته مهمي وجود نداشت. وي براي درمان پرفشاري خون، آتنولول و هيدروکلروتيازيد با دوزهاي پايين مصرف ميکرد. معاينه فيزيکي، آلوپسي منتشر بدون اسکار را نشان داد. بيمار ظاهري خميده داشت و کمي به سمت چپ خم شده بود. سرعت نبض 82 بار در دقيقه و فشار خون 80/132 ميليمتر جيوه بود. در سمع قلب کاهش صداهاي قلبي و نيز سوفلهاي سيستولي و دياستولي يافت شد که شدت آنها با تغيير وضعيت بيمار تغيير ميکرد. ريهها پاک بودند. در نوار قلب و راديوگرافي قفسه سينه نکته خاصي پيدا نشد. اکوکارديوگرافي از طريق قفسه سينه تودهاي بزرگ را در دهيلز چپ نشان داد که طي دياستول وارد بطن ميشد (شکل A).
اين توده که با انجام بايپس قلبي- ريوي و تحت ايست هيپوترميک قلب برداشته شد، توسط يک پايک از ناحيه فوسا اواليس در دهليز چپ منشا ميگرفت. بافتشناسي سلولهاي ستارهاي جايگرفته در استروماي ميگزوييد فراوان را نشان داد که براي ميگزوم دهليز تشخيصي بود. پس از عمل، وزوز گوش و تنگي نفس بيمار برطرف شد. وي با شگفتي اظهار کرد که هنگام راست ايستادن احساس راحتي ميکند. در پيگيري انجامشده در ژوئن 2010، آلوپسي برطرف شده و بيمار بدون علامت بود.
بحث
ميگزوم دهليز اولين بار در سال 1845 توصيف گشت. اين نئوپلاسم خوشخيم از نظر بافتشناختي، شايعترين تومور اوليه قلب و اوج بروز آن بين دهههاي 6-3 زندگي است. اين تومور در زنان شيوع بيشتري دارد. ميگزوم دهليز داراي منشا آندوکاردي است و نوعا به داخل حفره قلب بيرون ميزند که شايعترين محل آن دهليز چپ است. ميگزوم ميتواند از اين موقعيت طيف وسيعي از علايم را ايجاد کند. تنگي نفس بيمار ناشي از انسداد قلبي است. شدت انسداد ناشي از يک ميگزوم پايکدار به وضعيت قرارگيري بدن بستگي دارد و علامت مشخصة تغيير وضعيتي علايم و سوفل را ايجاد ميکند. اين بيمار ناخودآگاه با خم شدن به سمت چپ (که احتمالا باعث ميشد ميگزوم به سمت يک موقعيت مطلوب از نظر هموديناميک حرکت کند) انسداد را به حداقل ميرساند. اسکوليوز جبراني که در يک عکس خانوادگي چند سال قبل مشهود بود، باعث کمردرد وي ميشد و بلافاصله پس از عمل برطرف شد. ميگزوم پرولاپسکننده مسير خروجي بطن را نيز طي انقباض ايزوولميک تنگ ميکند. اختلال ايجادشده در جريان خون ميتواند باعث وزوز گوش ضرباني شود. لتراليزه شدن علايم به سمت چپ ناشي از آناتومي غيرقرينه قوس آئورت است زيرا شريان کاروتيد چپ مستقيما از آئورت منشا ميگيرد. تظاهرات سيستميک و پوستي ميگزوم دهليز ناشي از آزادسازي نابجاي سيتوکينها، آمبوليزه شده تومور يا در زمينه سندرمهاي ژنتيکي پيچيده است. آلوپسي اين بيمار بيشتر با تاثير هومورال منطبق بود و با برداشتن ميگزوم برطرف گرديد. ميگزوم دهليز از مقلدهاي بزرگ در پزشکي به شمار ميرود و ميتواند با علايم بسيار مختلفي تظاهر کند. تشخيص بهموقع ميگزوم دهليز بسيار اهميت دارد زيرا اين تومور در صورتي که جراحي نشود، معمولا کشنده است.منبع:
معرفي بيمار
در ژوئن 2009، زني 51 ساله با تنگي نفس کوششي پيشرونده، وزوز گوش ضرباني، کمردرد و کاهش شنوايي مراجعه کرد. تنگي نفس حداقل يک سال پيش شروع شده بود. طي اين زمان، تحمل فعاليت وي از يک سبک زندگي فعال به ناتواني در بالا رفتن از پلهها کاهش يافته بود. دو ماه پيش وزوز گوشي ناگهاني و همزمان با نبض، فقط در گوش چپ بيمار آغاز گشته بود. ريزش موهاي وي 2 سال پيش شروع شده بود و بيمار از کلاهگيس استفاده ميکرد. وي کمردرد را ذکر مينمود. در سابقه فردي و خانوادگي بيمار نکته مهمي وجود نداشت. وي براي درمان پرفشاري خون، آتنولول و هيدروکلروتيازيد با دوزهاي پايين مصرف ميکرد. معاينه فيزيکي، آلوپسي منتشر بدون اسکار را نشان داد. بيمار ظاهري خميده داشت و کمي به سمت چپ خم شده بود. سرعت نبض 82 بار در دقيقه و فشار خون 80/132 ميليمتر جيوه بود. در سمع قلب کاهش صداهاي قلبي و نيز سوفلهاي سيستولي و دياستولي يافت شد که شدت آنها با تغيير وضعيت بيمار تغيير ميکرد. ريهها پاک بودند. در نوار قلب و راديوگرافي قفسه سينه نکته خاصي پيدا نشد. اکوکارديوگرافي از طريق قفسه سينه تودهاي بزرگ را در دهيلز چپ نشان داد که طي دياستول وارد بطن ميشد (شکل A).
اين توده که با انجام بايپس قلبي- ريوي و تحت ايست هيپوترميک قلب برداشته شد، توسط يک پايک از ناحيه فوسا اواليس در دهليز چپ منشا ميگرفت. بافتشناسي سلولهاي ستارهاي جايگرفته در استروماي ميگزوييد فراوان را نشان داد که براي ميگزوم دهليز تشخيصي بود. پس از عمل، وزوز گوش و تنگي نفس بيمار برطرف شد. وي با شگفتي اظهار کرد که هنگام راست ايستادن احساس راحتي ميکند. در پيگيري انجامشده در ژوئن 2010، آلوپسي برطرف شده و بيمار بدون علامت بود.
بحث
معرفي بيمار
در ژوئن 2009، زني 51 ساله با تنگي نفس کوششي پيشرونده، وزوز گوش ضرباني، کمردرد و کاهش شنوايي مراجعه کرد. تنگي نفس حداقل يک سال پيش شروع شده بود. طي اين زمان، تحمل فعاليت وي از يک سبک زندگي فعال به ناتواني در بالا رفتن از پلهها کاهش يافته بود. دو ماه پيش وزوز گوشي ناگهاني و همزمان با نبض، فقط در گوش چپ بيمار آغاز گشته بود. ريزش موهاي وي 2 سال پيش شروع شده بود و بيمار از کلاهگيس استفاده ميکرد. وي کمردرد را ذکر مينمود. در سابقه فردي و خانوادگي بيمار نکته مهمي وجود نداشت. وي براي درمان پرفشاري خون، آتنولول و هيدروکلروتيازيد با دوزهاي پايين مصرف ميکرد. معاينه فيزيکي، آلوپسي منتشر بدون اسکار را نشان داد. بيمار ظاهري خميده داشت و کمي به سمت چپ خم شده بود. سرعت نبض 82 بار در دقيقه و فشار خون 80/132 ميليمتر جيوه بود. در سمع قلب کاهش صداهاي قلبي و نيز سوفلهاي سيستولي و دياستولي يافت شد که شدت آنها با تغيير وضعيت بيمار تغيير ميکرد. ريهها پاک بودند. در نوار قلب و راديوگرافي قفسه سينه نکته خاصي پيدا نشد. اکوکارديوگرافي از طريق قفسه سينه تودهاي بزرگ را در دهيلز چپ نشان داد که طي دياستول وارد بطن ميشد (شکل A).
اين توده که با انجام بايپس قلبي- ريوي و تحت ايست هيپوترميک قلب برداشته شد، توسط يک پايک از ناحيه فوسا اواليس در دهليز چپ منشا ميگرفت. بافتشناسي سلولهاي ستارهاي جايگرفته در استروماي ميگزوييد فراوان را نشان داد که براي ميگزوم دهليز تشخيصي بود. پس از عمل، وزوز گوش و تنگي نفس بيمار برطرف شد. وي با شگفتي اظهار کرد که هنگام راست ايستادن احساس راحتي ميکند. در پيگيري انجامشده در ژوئن 2010، آلوپسي برطرف شده و بيمار بدون علامت بود.
بحث
منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۵۰۹