گزارش49- ترومبوز وريد مزانتريک فوقاني
يک زن 45 ساله، 3 هفته پس از يک کولکتومي شکمي کامل که به صورت الکتيو براي کوليت اولسروي مقاوم به درمان انجام شد، با دلدرد فزاينده به اورژانس مراجعه کرد. جراحي و مراحل پس از آن بدون نکته خاصي سپري شده ولي بيمار چند روز پس از ترخيص دچار درد شديد و فزاينده شکم گرديده بود. وي علايمي از سپسيس يا تهوع نداشت و ايلئوستومي او به خوبي کار ميکرد.
در معاينه، شکم بيمار نرم بود و علايمي به نفع پريتونيت نداشت. درد به طور بارزي نسبت به معاينات باليني نامتناسب بود. ارزيابي آزمايشگاهي روتين نشاندهنده لکوسيتوز خفيف بود (شمارش گلبول سفيد 109×6/13 در ليتر با محدوده طبيعي 109×0/11-5/4 در ليتر) و ساير موارد در محدوده طبيعي قرار داشت. CT اسکن شکم اتساع وريد مزانتريک فوقاني را همراه با يک لخته واضح داخل مجرا نشان داد (شکل 1). تشخيص ترومبوز حاد وريد مزانتريک فوقاني گذاشته شد.
بحث
ترومبوز حاد وريد مزانتريک يک حالت غير شايع است. بيکفايتي حاد جريان خون شريان مزانتريک مسوول 70-20 موارد ايسکمي مزانتريک است؛ در حالي که ترومبوز وريد مزانتريک تنها در 5 موارد رخ ميدهد. گرچه دلدرد کوليکي يک شکايت شايع است، بيمار مبتلا به ترومبوز وريد مزانتريک ممکن است بدون علامت يا دچار علايم پريتونيت باشد. اگر ايسکمي رودهاي ايجاد شده باشد، نتايج چنين حالتي شامل انفارکت رودهاي، خونريزي، سپسيس و مرگ است. بايد شک باليني قوي به اين وضعيت وجود داشته باشد. شايعترين اتيولوژيها عبارتند از وضعيتهاي پيشبرنده ترومبوز مانند اختلالات انعقادي مادرزادي، سندرمهاي پارانئوپلاستيک، حالات التهابي داخل شکمي (مثل سپسيس، پانکراتيت، بيماري التهابي روده و ديورتيکوليت)، وضعيت پس از عمل، سيروز و پرفشاري خون پورت.
هيچ راهکار رسمي براي درمان ترومبوز وريد مزانتريک وجود ندارد. وضعيت باليني بيمار هدايتکننده اقدامات اوليه است. اگر بيمار از نظر باليني ناپايدار است، کاوش فوري شکم همراه با برداشت روده انفارکتشده لازم است. براي بيماران پايدار از نظر باليني، درمان ضدانعقاد سيستميک زودرس براي جلوگيري از گسترش ترومبوز مناسب خواهد بود. اگر کنتراانديکاسيوني براي مصرف ضدانعقاد وجود داشته باشد، ترومبکتومي مکانيکال ممکن است مورد توجه قرار گيرد. بسته به مهارت پزشکان، درمان ترومبوليتيک موضعي ممکن است مورد استفاده قرار گيرد. مدت درمان ضدانعقاد بستگي به اتيولوژي ترومبوز دارد و ممکن است 12-6 ماه يا تا آخر عمر طول بکشد.
در بيمار ما، درمان ضدانعقاد سيستميک بلافاصله شروع شد و بيمار کاملا بهبود پيدا کرد.
منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۵۱۰