دارو56- دارودرماني صرع
اختلالات تشنجي، حاصل تغيير در فعاليت الکتريکي مغز است که به تخليه غيرطبيعي و بيش از حد گروهي از سلولهاي مغزي منجر ميشود. گاه علت تشنج، هيپوکسي، آسيب مغزي در طي زايمان، تب، مسموميت با الکل، تومور مغزي، ضربه مغزي يا حتي سکته مغزي است، اما شايعترين علت تشنج، شروع بيماري صرع است. تمامي بيماران مبتلا به صرع حملات تشنج را تجربه ميکنند، اما همه افراد با تجربه تشنج، مصروع نيستند...
طبقهبندي حملات صرع
حملات صرع به سه گروه طبقهبندي شدهاند: کانوني، ژنراليزه (فراگير) و صرع طبقهبندي نشده. حملات تونيک-کلونيک، شايعترين نوع حملات در تمام گروههاي سني هستند و شيوع 25 درصدي دارند. صرع پايدار، يک اورژانس پزشکي است که به دنبال وقوع حملات در فواصل زماني کمتر از سي دقيقه گفته ميشود.
داروهاي ضد صرع
وقتي که تشخيص صرع براي فردي گذاشته ميشود، درمان ميتواند به شکل دارو درماني، جراحي يا هر دو انجام شود. تئوريهاي متعددي مطرح شدهاند تا بتوانند چگونگي کاهش دفعات حمله يا پيشگيري از آنها را در بيماران مصروع به دنبال مصرف داروهاي ضدصرع توجيه کنند. يک تئوري در مورد اثرگذاري داروهاي ضدصرع بر کانالهاي يوني است. به علاوه، نوروترانسميترها بر آستانه تشنج تاثير ميگذارند. نوروترانسميترهاي تحريکي نظير نوراپينفرين، سروتونين، استيل کولين و گلوتامات ممکن است در زمان تشنج افزايش يابند. کم شدن فعاليت نوروترانسميترهاي مهاري نظير گاماآمينوبوتيريکاسيد (GABA) نيز ممکن است با برهم زدن فعاليت الکتريکي مغز به تشنج منتهي شود. به هر حال داروهاي انتخابي براي درمان صرع بايد به گونهاي باشند که با ايجاد غلظت موثري از دارو در خون و سلولهاي مغزي به طور همزمان حملات را مهار کند.
داروي انتخابي شما بايد داروي ضدصرع خط اول براي نوع صرع تشخيص داده شده باشد. براي به حداقل رساندن بروز عوارض جانبي، مونوتراپي در درمان صرع بر درمان چند دارويي با چند داروي ضدصرع ارجحيت دارد.
داروهاي خط اول
بنزوديازپينها خط اول درمان بيشتر انواع حملات در صرع هستند. اين گروه داروها حملات ضدتشنجي خود را با اتصال به گيرندههاي بنزوديازپيني در مغز اعمال ميکنند که به تعديل گيرندههاي GABAA و افزايش فعاليت نوروترانسميتر مهاري GABA منتهي ميشود.
لورازپام وريدي داروي انتخابي است. اين دارو معمولا با دوزاژ 2 تا 4 ميليگرم تجويز ميشود و براي کنترل فعاليت تشنجي، به ميزان 2 ميليگرم در دقيقه افزايش داده ميشود.
ديازپام وريدي در مقايسه با لورازپام شروع اثر سريعتري دارد، اما طول اثر آن کوتاهتر است، بنابراين کمتر مورد توجه واقع ميشود، زيرا در مورد اين دارو تجويز دوزهاي متوالي مورد نياز است. تک دوز رکتال ديازپام ممکن است در کاهش تعداد حملات متعاقب يک اپيزود تشنجهاي مکرر (تشنجهاي خوشهاي) موثر باشد. ديازپام رکتال به طور گسترده در درمان حملات تشنج در کودکان به کار ميرود. اين دارو به سرعت جذب ميشود و زمان لازم براي شروع اثرات باليني آن 5 دقيقه است و در مدت زمان 30 تا 90 دقيقه به حداکثر غلظت خود ميرسد.
تجويز ميدازولام از راه بيني يا زيرزباني تحت بررسي است. در مواردي که دسترسي به اشکال تزريق داخل وريدي ميدازولام مقدور نيست، ميتوان از تزريق داخل عضلاني ميدازولام يا فوسفنيتوئين (Fosphenytoin) استفاده کرد. اگر حملات بيش از 3 دقيقه طول بکشند يا تبديل به صرع پايدار شوند، بايد داروي ضدصرع داخل وريدي تجويز شود.
فنوباربيتال وريدي به طور معمول در بخشهاي اورژانس تجويز نميشود، زيرا خطر تضعيف تنفسي و عصبي به دنبال مصرف آن زياد است و نيز نيمه عمر طولاني دارد (نزديک به 90 ساعت).
کاربامازپين، دارويي است که براي درمان نورالژي تريژمينال توليد شد. اين دارو هم اکنون درمان انتخابي براي کنترل حملات تونيک-کلونيک فراگير و کانوني است. کاربامازپين معمولا باعث خوابآلودگي، دوبيني و سردرد ميشود که در شروع درمان مشکلساز است. اين دارو ممکن است آنميآپلاستيک شديد ايجاد کند. اکسکاربازپين، آنالوگ جديدتر کاربامازپين است که عوارض جانبي کمتري دارد. اين دارو را ميتوان به شکل تکدارويي براي صرع کانوني يا مختلط و نيز تک دارويي در بيماران با تشنجهاي کانوني مقاوم به درمان تجويز کرد.
اتوسوکسيمايد داروي ارجح براي کنترل صرع کوچک است. کاربامازپين سطح پلاسمايي اتوسوکسيمايد را کاهش ميدهد.
داروهاي نسل دوم
داروهاي ضدصرع جديدتر، داروهاي نسل دوم ناميده ميشوند. اين داروها اثرات اختصاصيتري دارند و در عين حال عوارض جانبي آنان کمتر است. آنها اغلب در مورد تشنجهاي مقاوم به درمان کاربرد دارند.
لووتيراستام به خوبي تحمل ميشود و عوارض جانبي کمي دارد. چون براي اين دارو تداخل دارويي خاصي گزارش نشده، در بيماران کبدي و کليوي انتخاب مناسبي است. لووتيراستام را ميتوان به تنهايي يا همراه با ساير داروهاي ضدصرع براي درمان تشنج فراگير در بزرگسالان به کار برد. همچنين ميتواند به تنهايي يا همراه با ساير داروها ضدصرع در کودکان مبتلا به تشنج پتيمال کاربرد داشته باشد.
لاموتريژين به عنوان درمان کمکي يا مونوتراپي در صرع کانوني يا مختلط و در کودکان و بزرگسالان با صرع کانوني مقاوم به ساير داروها مورد تاييد قرار گرفته است.
تياگابين، يک مهارکننده بازجذب GABA است و براي درمان کمکي در بزرگسالان با صرع مقاوم به درمان مورد تاييد ميباشد.
گاباپنتين به شکل مونوتراپي يا درمان همراه در صرعهاي کانوني در کودکان 3 تا 12 سال و بزرگسالان و نيز در کودکان با صرع کانوني مقاوم به درمان کاربرد دارد.
توپيرامات دارويي ضدصرع با پتانسيل بالاست. اين دارو در درمان صرع تونيک-کلونيک فراگير اوليه و کانوني و درمان کمکي در کودکان و بزرگسالان با تشنجهاي کانوني مقاوم به درمان تجويز ميشود. توپيرامات اولين بار به عنوان يک داروي ضدديابت مطرح شده بود.
فلبامات در درمان صرع کانوني، صرع تونيک-کلونيک اوليه و صرع آتونيک در بيماران با سندرم Lennox-Gastaut کاربرد دارد. اين دارو در بيماراني تجويز ميشود که به ساير درمانها پاسخ ندادهاند.
در سال 2000 زونيزامايد که ساختار بيارتباطي با ساير داروهاي ضدصرع دارد، از سوي اداره نظارت بر غذا و داروي آمريکا براي درمان کمکي بيماران با صرع کانوني مقاوم به درمان مورد تاييد قرار گرفت.
منبع: نشریه سپید شماره ۱۴۶