درمان ضدرتروويروسي براي HIV
پزشکان خانواده در طبابت خود بيش از پيش درگير درمان بيماران دچار عفونت با ويروس نقص ايمني انساني(HIV) هستند. عوارض طولاني مدت اين بيماري، چند عاملي هستند و ميتوانند با خود ويروس يا عوارض جانبي درمان ضد رتروويروسي مرتبط باشند. دو دسته دارويي عوارض جانبي خود را دارد: مهارکنندههاي نوکلئوتيدي/ نوکلئوزيدي ترانس کريپتاز معکوس با اسيدوز لاکتيک، ليپوديستروفي و هيپرليپيدمي همراه هستند؛ مهارکنندههاي غير نوکلئوزيدي ترانسکريپتاز معکوس با علايم عصبي رواني بثورات جلدي، سميت کبدي و اختلالات ليپيدها همراه هستند؛ و مهارکنندههاي پروتئاز با عدم تحمل گوارشي و اختلالات گلوکز و ليپيد ارتباط دارند. ماراويروک که يک مهارکننده ورود ويروس است و رالتگراوير که يک مهارکننده انتگراز است، براي درمان بيماراني که درمان گرفتهاند و نيز کساني که هيچ درماني نگرفتهاند، تاييد شدهاند. ماراويروک با برونشيت، نازوفارنژيت و کانديدياز مري مرتبط است. عوارض جانبي رالتگراوير به جز افزايش خطر ميوپاتي و رابدوميوليز در حد عوارضي است که در مصرف دارونما تجربه ميشود. اطلاعات مربوط به تداخلات دارويي براي هر دوي اين داروها محدود است. مهارکنندههاي غيرنوکلئوزيدي ترانسکريپتاز معکوس و مهارکنندههاي پروتئاز عمدتا توسط سيستم سيتوکرم 450 P متابوليزه ميشوند و در نتيجه تداخلات دارو-داروي متعددي دارند. پايش عوارض جانبي درمان ضدرتروويروسي شامل شمارش کامل سلولهاي خوني و پروفايل متابوليک کامل طي هر 6-3 ماه است. پروفايل ليپيد و آناليز ادرار از نظر پروتئينوري بايد هر ساله انجام شود. در بيماران مسنتر از 50 سال بايد سنجش جذب انرژي دوگانه اشعه X را در نظر گرفت. موربيديته طولانيمدت مرتبط با درمان ضدرتروويروسي شامل اختلالات ليپيد، گلوکز، کبد و کليه و بيماري قلبي- عروقي و استخواني است. به جز چند استثناء در درمان ليپيدها، درمان اين ناخوشيها همانند جمعيت عمومي انجام ميشود.
ميزانهاي بقا در بيماران دچار عفونت ويروس نقص ايمني انساني (HIV) با درمان زودهنگام بهبود يافته است، لذا توصيههاي فعلي شامل شروع درمان ضدرتروويروسي(1) (ART) در بيماران با تعداد سلولهاي 4CD برابر با 500 عدد در ميليمتر مکعب يا کمتر است (جدول 1). به دليل همين حد آستانه پايينتر، پزشکان خانواده ميتوانند انتظار ديدن بيماران دچار عفونت HIV را داشته باشند که براي مدتهاي طولانيتر در حال دريافت ART بودهاند. تعداد قرصها و دفعات مصرف آنها براي رژيمهاي آغازين معمول به يک تا سه قرص در روز کاهش يافته است. عليرغم اين موضوع، رژيمهاي ART همچنان عوارض جانبي قابل توجهي دارند که به پايش از نظر تداخلات دارويي و موربيديته طولاني مدت مرتبط با بيماري قلبي- عروقي، کليوي و استخواني نيازمندند.
اصول کلي درمان ضد رتروويروسي(ART)
ساختار پايه رژيمهاي ضدرتروويروسي بدون تغيير مانده است: رايجترين رژيمهاي اوليه شامل يک مهارکننده غيرنوکلئوزيدي ترانسکريپتاز معکوس(1) (NNRTI) يا يک مهارکننده پروتئاز(2) (PI) همراه با دو مهارکننده نوکلئوزيدي/نوکلئوتيدي ترانسکريپتاز معکوس(3) (NRTI) است. شکل 1 رژيمهاي اوليه ترجيحي فعلي را نشان ميدهد- سميتهاي معمول ART ميتواند باعث دشواري پايبندي به درمان شود. با اين حال پايبندي به درمان جهت جلوگيري از وقوع مقاومت دارويي اهميت دارد. برخلاف درمان ديگر بيماريها، احتمال دارد راهبرد کاهش دوز يا تغيير دادن دارو جهت به حداقل رساندن سميت و به حداکثر رساندن پايبندي به درمان در مورد ART ممکن نباشد؛ شايد مزيت سرکوب HIV بر ديگر ملاحظات تفوق داشته باشد. شناسايي و آگاهي از سميت ART جهت تسهيل پايبندي بيمار به درمان و تعيين زمان تغيير احتمالي درمان ضرورت دارد.
پايش متداول در بيماراني که ART دريافت ميکنند شامل شمارش کامل سلولهاي خون و مجموعه کاملي از آزمايشهاي متابوليک هر 6-3 ماه است. بررسي وضعيت ليپيدها و آزمايش ادرار براي پروتئينوي بايد هر سال انجام شود. هنگامي که ART تغيير ميکند، شمارش کامل سلولهاي خون، مجموعه آزمايشهاي متابوليک و بررسي وضعيت ليپيدها بايد 8-2 هفته بعد از آن، انجام شود. نتايج غيرطبيعي، انجام آزمايشهاي مکرر را بر پايه ارزيابي باليني ايجاب ميکند.
چندين تداخل دارو- دارو بين ART و ديگر داروها وجود دارد. NNRTIها، PIها و ماراويروک که يک مهارکننده ورود ويروس به سلول است بيشترين تداخلات را دارند چرا که توسط سيستم سيتوکروم 450P (450 CYP) متابوليزه ميشوند. پزشکان هنگام شروع يک داروي تازه بايد تداخلات دارويي را بررسي کنند و هنگام ايجاد تغيير در ART داروهايي را که مريض مصرف ميکند بررسي کنند.
دستههاي دارويي
مهارکنندههاي نوکلئوزيدي/نوکلئوتيدي ترانسکريپتاز معکوس
NRTIها که شالوده ART، را تشکيل ميدهند، با اسيدوز لاکتيک و ليپوديستروفي همراه هستند. (جدول 3) علايم اسيدوز لاکتيک عبارتند از خستگي، تهوع و استفراغ، درد شکم، اسهال و افزايش شاخصهاي عملکرد کبد در نتيجه استئاتوز کبدي. جهت غربالگري اين عارضه ميتوان از سطح لاکتات وريدي سرم استفاده کرد ولي جهت تاييد اين عارضه، آزمايش گازهاي خون شرياني لازم است. اگر سطوح لاکتات وريدي يا شرياني بيش از
mg 05/45 در دسيليتر (00/5 ميلي مول در ليتر) باشد NRTI بايد با احتياط با يک NRTI غيرتيميديني جايگزين شود. ليپوديستروفي شامل ليپوآتروفي (فقدان چربي زيرجلدي در صورت و اندامها) و ليپوهيپرتروفي (يعني تجمع چربي در قسمت مرکزي شکم و بالشتک چربي پشتي گردني) است. تزريقات پلي لاکتيک اسيد و هيدروکسي آپاتيت کلسيم ميتواند در ليپوآتروفي صورت، فوايد کوتاهمدتي داشته باشد؛ و ليپوساکشن و تجويز هورمون رشد نوترکيب ميتواند فوايد کوتاهمدتي در ليپوهيپرتروفي داشته باشد. تغييرات رژيم غذايي شامل کاهش دريافت چربيهاي داراي چند پيوند دوگانه و افزايش مصرف فيبر و نيز مصرف متفورمين (گلوکوفاژ) ميتواند ليپوهيپرتروفي را کاهش دهد.
شايعترين داروهاي NRTI مورد استفاده شامل زيدوودين (Retovir)، لاميوودين (Epivir) امتريسيتابين (Emtriva) و گنوفووير (Viread) هستند. عوارض جانبي مرتبط با زيدوودين شامل سرکوب مغز استخوان، تهوع و استفراغ، خستگي و سردرد هستند. لاميوودين و امتريسيتابين به خوبي تحمل ميشوند. با اين حال در بيماران مبتلا به وقوع همزمان عفونتهاي HIV و هپاتيت B، قطع اين داروها ميتواند باعث شعلهور شدن هپاتيت B شود.
تنوفووير يکي از داروهاي NRTI شايع در رژيمهاي اوليه است و با لاميوودين يا امتريسيتابين مصرف ميشود. تنوفووير همراه با امتريسيتابين (Truvada) امکان مصرف روزانه يک دوز دارو را فراهم ميکند. تنوفووير با اختلالات کليوي نظير گليکوزوري، هيپوفسفاتمي و افزايش سطوح کراتينين و امکان نکروز توبولي حاد مرتبط است. با اين حال در مورد نقش تنوفووير در اختلال عملکرد کليوي ترديد وجود دارد. خطر وقوع نارسايي حاد کليوي در بيماراني که تنوفووير ميگيرند يک درصد برآورد شده است؛ امکان دارد اين خطر در افراد با بيماري HIV پيشرفته، تجربه درماني بيشتر يا سابقه بيماري کليوي، افزايش يابد. مواجهه تجمعي با تنوفووير ميتواند خطر بيماري مزمن کليوي را افزايش دهد اما اين افزايش مشابه خطر مرتبط با مصرف تجمعي آتازاناوير (Reyataz) و لوپيناوير / ريمتوناوير (Kaletra) است.
مهارکنندههاي غيرنوکلئوزيدي ترانسکريپتاز معکوس
داروهاي NNRTI با بثورات جلدي و اختلالات ليپيد همراه هستند (جدول 4). ممکن است بثورات جلدي نيازمند قطع دارو و مصرف دسته متفاوتي از داروها براي ART باشند. اختلالات ليپيدي مرتبط با داروهاي NNRTI، باتجويز استاتينها، نياسين، فيبراتها و اسيدهاي چرب امگا 3 قابل درمان هستند.
نِويراپين (Viramune) و اِفاويرنز (Sustiva) از داروهاي NNRTI نسل اول هستند که به طور رايج مورد استفاده قرار ميگيرند. با اين حال مصرف نويراپين به دليل ارتباط آن با سميت شديد کبدي و نارسايي کبدي در زنان با تعداد سلول 4CD پايه بيش از 250 عدد در ميليمتر مکعب و مردان با تعداد پايه بيش از 400 عدد در ميليمتر مکعب محدود شده است. افاويرنز رايجترين NNRTI مورد استفاده است و به صورت يک قرص براي مصرف يک بار در روز با امتريسيتابين و تنوفووير (Atripla) تلفيق شده است. افاويرنز ميتواند در 50 از بيماران طي ماه اول درمان باعث عوارض جانبي مربوط به دستگاه عصبي مرکزي شود (مثلا اختلالات خلقي، شناختي و خواب)؛ اين شيوع طي 3 ماه به 23 کاهش مييابد و بعد از 6 ماه مشابه با حالت قبل از درمان خواهد بود. افاويرنز همچنين ميتواند باعث هيپرليپيدمي و سميت کبدي شود و براي مصرف طي حاملگي توصيه نميشود.
اِتراويرين (Intelence) نخستين NNRTI نسل دوم است. اين دارو عمدتا در بيماراني که قبلا درمان شدهاند مورد مطالعه قرار گرفته است. مقاومت، از جمله مقاومت درون دستهاي در نتيجه يک جهش منفرد نسبت به داروهاي NNRTI نسل اول رخ داده است. شايعترين عوارض جانبي اين دارو، بثورات جلدي و تهوع است. اثرات مرتبط با ليپيدها، کبد و اعصاب و روان که در داروهاي NNRTI نسل اول شايع است، با مصرف اتراويرين گزارش نشده است. وقوع بثورات جلدي (5/19 از بيماران) انديکاسيوني براي قطع دارو و عدم شروع مجدد آن است؛ سندرم استيونس-جانسون شديد و احتمالا کشنده، نکروليز سمي اپيدرم و اريتم مولتي فرم در يک سوم بيماراني که اتراويرين مصرف ميکنند روي ميدهند. احتمال دارد خطر وقوع بثورات جلدي در زنان بيش از مردان باشد (30 در برابر 18).
مهارکنندههاي پروتئاز
چندين داروي PI در حال حاضر مورد مصرف قرار ميگيرند (جدول 5). تقويت به معناي استفاده از دوز کوچکي از ريتوناوير (Norvir) همراه با يک PI ديگر است. اغلب رژيمهاي ART تقويت شدهاند، اگر چه برخي از بيماران نميتوانند عوارض جانبي گوارشي ريتوناوير را تحمل کنند. داروهاي PI با بيشترين تداخلات دارو- دارو همراه هستند. عوارض جانبي شايع داروهاي PI عبارتند از اثرات گوارشي، ليپوهيپرتروفي، عدم تحمل گلوکز يا ديابت قندي و اختلالات ليپيد.
تقريبا 60 بيماراني که داروهاي PI مصرف ميکنند دچار افزايش سطوح کلسترول تام (بيش از mg240 در دسي ليتر) و 75 نيز دچار افزايش سطوح تريگليسريد در حد بيش از mg500 در دسيليتر ميشوند. آتازاناوير تقويت نشده، مطلوبترين داروي PI از نظر ليپيدها محسوب ميشود؛ داروناوير تقويت شده (Prezista) و آتازاناوير تقويت شده در صورتي که هيپرليپيدمي بدو درمان قابل توجه باشد، بهترين گزينههاي بعدي هستند. داروهاي PI با عدم تحمل گلوکز ارتباط دارند؛ با اين حال وضعيت مذکور در
20-15 بيماران دچار عفونت HIV وجود دارد و ديابت، صرف نظر از مصرف داروي PI تا 6 اين افراد را مبتلا ميسازد. همه داروهاي ديابت را ميتوان در بيماران دچار عفونت HIV بدون تنظيم دوز استفاده کرد. داروهاي حساس کننده نسبت به انسولين نظير متفورمين و تيازوليدينديونها توصيه ميشوند.
از آنجا که داروهاي PI توسط سيستم سيستوکروم 450P ميشوند، انتخاب داروي استاتين مناسب در بيماران دچار اختلالات ليپيد که در حال دريافت ART نيز هستند اهميت زيادي دارد (جدول 6). پراواستاتين (Pravachol) را ميتوان معمولا بدون تنظيم دوز استفاده کرد ولي در بيماراني که داروناوير نيز مصرف ميکنند بايد کمترين دوز ممکن مصرف شود. روسوواستاتين (Crestor) و آتورواستاتين (Lipitor) داروهاي جايگزين هستند. سيمواستاتين (Zocor) و لوواستاتين (Mevacor) نبايد همراه با داروهاي PI مصرف شوند؛ نياسين، فيبراتها و اسيدهاي چرب امگا 3 را ميتوان به کاربرد.
مهارکنندههاي ورود و ادغام
HIV از طريق ادغام با غشاي سلول و اتصال به گيرندههاي کموکين وارد سلول 4CD ميشود. مهارکنندههاي ورود و ادغام، اين گيرندهها را مسدود ميکنند و جلوي ورود ويروس به سلول را ميگيرند. انفوويرتايد (Fuzeon) که يک مهارکننده ادغام است، عمدتا در بيماراني که قبلا درمان گرفتهاند و گزينههاي درماني محدودي در اختيار دارند، به کار ميرود. به هر حال، اين دارو نيازمند يک تزريق زير جلدي دردناک است و به طور رايج استفاده نميشود. عوارض جانبي شايع شامل نوتروپني و افزايش خطر پنوموني هستند (جدول 7). هريک از دو داروي ماراويروک و افاويرنز در صورتي که با لاميوودين/ زيدوودين (Combivir) ترکيب شوند اثربخشي مشابهي دارند. با اين حال ماراويروک بهتر تحمل ميشود؛ 6/13 از بيماران درمان با افاويرنز را به دليل عوارض جانبي قطع کردند، در حالي که تنها 2/4 بيماران ماراويروک را قطع کردند. بيماراني که ماراويروک مصرف ميکنند در مقايسه با بيماراني که افاويرنز مصرف ميکنند موارد بيشتري از برونشيت و نازوفارنژيت را نشان ميدهند. بيماراني که ماراويروک مصرف ميکردند همچنين در مقايسه با کساني که دارونما مي گرفتند، تب و کانديدياز مري بيشتر و علايم توام با سردرد کمتري گزارش ميکردند. پروفايل ليپيد نيز در بيماراني که ماراويروک دريافت ميکردند بهتر از افرادي بود که افاويرنز ميگرفتند. مطالعات مربوط به تداخلات اين دارو با ديگر داروها محدود هستند.
مهارکنندههاي انتقال زنجيره توسط انتگراز
مهارکنندههاي انتقال زنجيره توسط انتگراز، با مهار آنزيم انتگراز که در انتقال زنجيره نقش دارد از تلفيق DNA ويروس در DNA ميزبان جلوگيري ميکنند. رالتگراوير (Isentress) اولين دارو در اين دسته است که براي مصرف در هر دو گروه بيماران درمان گرفته و نگرفته تاييد شده است. اين دارو به شکل خوراکي و دو بار در روز مصرف ميشود. مقاومت به رالتگراويز به راحتي ايجاد ميشود که اين امر ميتواند اثر بخشي طولانيمدت آن را محدود سازد. در بيماراني که رالتگراوير مصرف ميکنند ميوپاتي و رابدوميوليز گزارش شده است؛ با اين حال عوارض جانبي اين دارو مشابه دارونما بوده است. بيماراني که رالتگراوير دريافت ميکنند در مقايسه با کساني که افاويرنز مصرف ميکنند، مشکلات دستگاه عصبي مرکزي و عصبي- رواني کمتري دارند. مطالعات مربوط به تداخلات اين دارو با ديگر داروها محدود هستند.
ملاحظات درماني
نقش ART در وقوع بيماري کليوي، استخواني و قلبي در بيماران دچار عفونت HIV آشکار نيست، چرا که خود HIV نيز به بروز اين گونه عوارض طولانيمدت کمک ميکند. افزايش غربالگري براي اين عوارض توصيه ميشود.
بيماري قلبي- عروقي مسوول 10 موارد مرگ در بيماران دچار عفونت HIV است. ART که شامل اينديناوير (Crixivan) لوپيناوير، ريتوناوير، ديدانوزين (Videx) يا آباکاوير (Ziagen) باشد، خطر بيماري قلبي را افزايش ميدهد. مطالعات متعدد- با نتايج متناقض- حاکي از آن است که تعداد سلول 4CD کمتر، بار ويروسي بيشتر و مواجهه تجمعي با ART با افزايش خطر قلبي- عروقي مرتبط هستند. مصرف زياد الکل (حداقل 14 نوشيدني در هفته براي مردان) ميتواند خطر بيماري قلبي- عروقي را مستقل از تعداد سلولهاي CD4 ،ART، يا عوامل خطرساز قلبي مرسوم افزايش دهد. بيماران بايد سالانه يا بعد از تغيير درمان يا به دفعات بيشتر در صورت ضرورت باليني از نظر عوامل خطرساز قلبي مرسوم (مثل پرفشاري خون، ديابت، ديسليپيدمي، مصرف تنباکو، سابقه خانوادگي) غربالگري شوند و طبق راهکارهاي مربوط به جمعيت عمومي درمان شوند.
کمبود ويتامين D، استئوپني و استئوپروز در بيماران دچار عفونت HIV شايعتر هستند؛ استئوپني در 52 بيماران و استئوپروز در
15 بيماران رخ ميدهد. مصرف تنوفووير يا ديدانوزين با تراکم کمتر مواد معدني استخوان در مردان و زنان همراه است. کمبود ويتامين D با مصرف داروهاي NNRTI مرتبط است؛ در بيماراني که اين داروها را استفاده ميکنند غربالگري بايد انجام شود. غربالگري استئوپروز بايد بعد از 50 سالگي در بيماراني که تنوفووير يا ديدانوزين مصرف ميکنند انجام شود و در همه بيماران بالاي 50 سال مبتلا به عفونت HIV در صورت وجود عوامل خطر ديگر (به جز جنس مونث و يائسگي) توصيه ميشود. بيفسفوناتها، کلسيم و ويتامين D براي درمان استئوپروز قابل استفاده هستند.
برآورد ميشود 30 بيماران دچار عفونت HIV، عملکرد کليوي غيرطبيعي دارند. بسياري از داروهاي HIV در بيماراني که ميزان تصفيه گلومرولي کمتر از 50 ميليليتر در دقيقه به ازاي 73/1 متر مربع از سطح بدن دارند، نيازمند تنظيم دوز هستند. نارسايي کليوي با ART (تنوفووير، اينديناوير، آتازاناوير، لوپيناوير/ ريتوناوير) و نيز نفروپاتي مرتبط با HIV ارتباط دارد. بيماران بايد با محاسبه ميزان تصفيه گلومرولي و آزمايش ادرار از نظر پروتئينوري، حداقل سالي يک بار غربالگري شوند. بيماران سياه پوست؛ بيماراني که تعداد سلول 4CD آنها کمتر از 200 عدد در ميليمتر مکعب است يا بار ويروس بيش از 000/4 نسخه در ميلي ليتر دارند؛ و افرادي که دچار هپاتيت C، پرفشاري خون يا ديابت همزمان هستند بايد هر 6 ماه غربالگري شوند. بيماران با پروتئينوري+1 يا ميزان تصفيه گلومرولي کمتر از 60 ميلي ليتر در دقيقه به ازاي 73/1 متر مربع از سطح بدن دارند بايد سونوگرافي کليه و جمعآوري ادرار 24 ساعته از نظر آناليز پروتئين انجام دهند و بيوپسي کليوي در آنها مد نظر قرار گيرد. درمان شامل مهارکنندههاي آنزيم مبدل آنژيوتانسين يا مسدودکنندههاي گيرنده آنژيوتانسين، ART، براي بيماران دچار نفروپاتي مرتبط با HIV و استروئيدها براي بزرگسالان دچار نفروپاتي مرتبط با HIV است. ثابت نشده است که محدوديت مصرف پروتئين مفيد باشد.
توصيههاي کليدي براي طبابت | |
توصيههاي باليني |
رتبهبندي شواهد |
درمان ضدرترو ويروسي در بيماران با تعداد سلول 4CD برابر با 500 عدد در ميليمتر مکعب يا کمتر توصيه ميشود. |
C |
بيماراني که درمان ضدرترويروسي دريافت ميکنند بايد از نظر عوامل خطر قلبي- عروقي (مثل ديسليپيدمي، ديابت قندي) سالانه يا بعد از هر تغيير در درمان يا به دفعات بيشتر در صورت ضرورت باليني، غربالگري شوند. |
C |
سنجش جذب انرژي دوگانه اشعه X بايد براي زنان و مردان با سن 50 سال و بالاتر که تنوفووير (Viread) يا ديدانوزين (Videx) مصرف ميکنند، در نظر گرفته شود. اگر از نظر باليني ضرورت داشته باشد سطوح ويتامين D بايد پايش شود. |
C |
غربالگري سالانه براي بيماري کليوي بايد ميزان تصفيه گلومرولي و غربالگري براي پروتئينوري را شامل شود. |
C |
بيماران سياهپوست، افرادي که تعداد سلول 4CD آنها کمتر از 200 عدد در ميلي متر مکعب است؛ بيماراني که بار ويروس بيش از 000/4 نسخه در ميلي ليتر دارند و افرادي که مبتلا به ديابت، پرفشاري خون، يا وقوع همزمان هپاتيت C هستند بايد در 6 ماه غربالگري شوند. |
C |
A: شواهدبيمارمحور قطعي با کيفيت مطلوب؛ B: شواهد بيمارمحور غيرقطعي يا با کيفيت محدود؛ C: اجماع، شواهد بيماريمحور، طبابت رايج، عقيده صاحبنظران يا مجموعه موارد باليني. |
جدول 1. شروع درمان ضدرتروويروسي در بيماراني که درمان نگرفتهاند |
توصيههاي هيأت راهکارهاي ضدرتروويروسي براي بزرگسالان و نوجوانان |
شروع درمان در بيماران با: |
تعداد سلول 4CD زير 350 در ميليمتر مکعب |
عفونت همزمان با ويروس هپاتيت B هنگامي که درمان لازم باشد |
سابقه بيماري که معرف ايدز باشد |
نفروپاتي مرتبط با HIV |
حاملگي |
توصيههاي هيأت جامعه بينالمللي ايدز ايالات متحده |
شروع درمان در بيماران با: |
بيماري HIV علامتدار |
بيماري HIV بدون علامت و تعداد سلول 4CD ? 500 در ميليمتر مکعب |
بيماري HIV بدون علامت با: |
عفونت همزمان با هپاتيت B يا C فعال |
سن بالاي 60 سال |
بيماري قلبي- عروقي يا خطر بالا براي بيماري قلبي- عروقي |
خطر بالا براي انتقال HIV |
نفروپاتي مرتبط با HIV |
حاملگي |
افت سديم در تعداد سلولهاي 4CD (بيش از 100 عدد در ميليمترمکعب در سال) |
بار ويروس ? 000/100 نسخه در ميليليتر |
*تقريبا 55 درصد اين هيأت شروع درمان ضد رتروويروسي را در بيماران با تعداد سلول 4CD 350 تا 500 عدد در ميليمترمکعب قويا توصيه ميکند. نيمي از هيأت نيز از شروع درمان ضدرتروويروسي در بيماران با تعداد سلول 4CD بيشاز 500 عدد در ميليمتر مکعب حمايت ميکند. |
جدول 2. تداخلات دارويي شايع با ART | |
داروها |
ملاحظات |
داروهاي ضدتشنج |
داروهاي ضدتشنجي مثل کاربامازپين (Tegretol) فنوبارتبيال و فنيتوئين (Dilantin) نبايد با ART مورد استفاده قرار گيرند مگر اين که گزينه ديگري موجود نباشد. |
داروهاي قلبي |
مسدودکنندههاي ديهيدروپيريديني کانال کلسيم و ديلتيازم، اگر جايگزيني براي آنها وجود نداشته باشد بايد با احتياط همراه با داروهاي PI استفاده شوند؛ ديگوکسين و وارفارين (Coumadin) را ميشود با ART مصرف کرد ولي ممکن است لازم باشد دوز ديگوکسين با مصرف داروهاي PI کاهش يابد و دوز وارفارين نيز تحت تاثيز داروهاي NNRTI قرار ميگيرد. |
داروهاي ضدبارداري |
همه روشها از جمله دستگاههاي داخل رحمي و مدروکسي پروژسترون استات تزريقي (Depo-Provera) قابل قبول هستند؛ براي زناني که رژيمهاي مبتني بر NNRTI مصرف ميکنند، تنظيم دوز قرصهاي ضدبارداري ترکيبي توصيه نميشود؛ براي زناني که از رژيمهاي مبتني بر PI که شامل ريتوناوير (Norvir) هستند استفاده ميکنند، قرصهاي ضدبارداري بايد حاوي حداقل 35 ميکروگرم اتينيل استراديول باشند؛ براي زناني که از رژيمهاي مبتني بر PI که شامل ريتوناوير نيستند استفاده ميکنند، قرصهاي ضدبارداري بايد شامل 25 تا 30 ميکروگرم اتينيل استراديول باشند. |
داروهاي گوارشي |
داروهاي ضداسهال و ضداستفراغ رايج را ميتوان بدون تغيير در درمان اسهال و استفراغ مرتبط با ART به کار برد؛ مسدودکنندههاي گيرنده 2H هيستامين، مهارکنندههاي پمپ پروتون و ضداسيدها بايد در بيماراني که رژيمهاي مبتني بر PI دريافت ميکنند با احتياط به کار روند زيرا بسياري از داروهاي PI براي متابوليسم به اسيد نياز دارند. |
داروهاي گياهي |
داروهاي گياهي و تداخلات آنها با ART به خوبي مطالعه نشدهاند؛ به استثناي علف چايي که توصيه نميشود. |
هورمون درماني |
هورمون درماني در زنان دچار عفونت با HIV به خوبي مطالعه نشده است، ولي ميتوان آن را براي درمان علايم شديد يائسگي در نظر گرفت؛ ارتباط بين ART و هورمون درماني با بيماري قلبي، استفاده محتاطانه و کوتاه مدت را گوشزد ميکند. |
مهارکنندههاي فسفودياستراز نوع 5 |
سطوح سيلدنافيل Viagra)N تادالافيل (Cialis) و واردنافيل (Levitra) توسط ART افزايش مييابد؛ دوزهاي کمتر مورد نياز خواهد بود. |
داروهاي روانپزشکي |
اغلب داروهاي روان پزشکي با ART سازگار هستند؛ با اين حال لورازپام اگزازپام و تمازپام نبايد استفاده شوند. |
ART= درمان ضد رتروويروسي؛ NNRTI= مهارکنندههاي غيرنوکلئوزيدي ترانسکريپتاز معکوس؛ PI= مهارکننده پروتثاز |
جدول 3. عوارض جانبي مهارکنندههاي نوکلئوتيدي/ نوکلئوزيدي ترانس کريپتاز معکوس | |||
دارو |
محدوديتهاي غذايي |
تغييرات کبدي يا کليوي* |
عوارض جانبي |
آباکاوير (Ziagen) |
ندارد |
کبدي |
قبل از استفاده، غربالگري از نظر 5701*HLA-B انجام شود؛ اگر نتيجه مثبت بود مصرف نشود؛ امکان وقوع واکنش افزايش حساسيتي بالقوه کشنده (بثورات و علايم سيستميک در بيماران منفي وجود دارد؛ در مطالعات همگروهي مشاهدهاي، ارتباط بين اباکاوير به علاوه ديدانوزين و انفارکتوس ميوکارد يافت شده است ولي مطالعات تصادفي شده اين موضوع را تاييد نکردهاند. |
ديدانوزين (Videx) |
با معده خالي مصرف شود |
کليوي |
نوروپاتي محيطي، پانکراتيت، عوارض گوارشي، تغييرات شبکيه، نوريت اپتيک، افزايش خطر عوارض در هنگام مصرف توام با استاوودين، هيپرتانسيون غيرسيروزي پورت |
امتريسيتابين (Emtriva) |
ندارد |
کليوي |
عوارض جانبي ناچيز؛ هيپرپيگمانتاسيون کف دستها و پاها: خطر شعله ورشدن هپاتيت B در صورت توقف دارو (همچنين موثر در درمان هپاتيت B) |
لاميوودين (Epivir) |
ندارد |
کليوي |
خطر شعلهورشدن هپاتيت B در صورت توقف دارو (همچنين موثر در درمان هپاتيت B) |
استاوودين (Zerit) |
ندارد |
کليوي |
پانکراتيت و اسيدوز لاکتيک بالقوه کشنده، خصوصا هنگامي که با ديدانوزين همراه شود؛ نوروپاتي حسي محيطي؛ ليپوآتروفي؛ هيپرليپيدمي؛ عدم تحمل گلوکز؛ ديابت قندي |
تنوفووير (Viread) |
ندارد |
کليوي |
آستني، سردرد، اسهال، تهوع، استفراغ، نفخ، سميت کليوي، پروتئينوري نارسايي کليوي، کاهش تراکم مواد معدني استخوان، خطر شعله ورشدن هپاتيت B در صورت توقف دارو (همچنين موثر در درمان هپاتيت B) |
زيدوودين (Retovir) |
ندارد (ممکن است با غذا بهتر تحمل شود) |
کليوي |
آنمي، نوتروپني، تهوع، استفراغ، سردرد خستگي، ميوپاتي، هپاتيت، هيپرپيگمانتاسيون مخاط دهان و بستر ناخنها |
توجه: عوارض جانبي اين دسته دارويي عبارتند از سميت ميتوکندريايي (مثلا اسيدوز لاکتيک، استئاتوز) ليپتوآتروفي (خصوصا در ترکيب با افاويرنز) ليپوهيپرتروفي و هيپرليپيدمي (خصوصا استاوودين و زيدوودين) *-تغييرات کبدي يا کليوي نيازمند کاهش دوز بر اساس شدت بيماري زمينهاي است. ممکن است مصرف برخي داروها ممنوع باشد. براي توصيههاي روزآمد، اطلاعات مربوط به تجويز هر دارو را بررسي کنيد. |
جدول 4. عوارض جانبي مهارکنندههاي غيرنوکلئوزيدي ترانسکريپتاز معکوس | |||
دارو* |
محدوديتهاي غذايي |
تغييرات کبدي يا کليوي+ |
عوارض جانبي |
افاويرنز (Sustiva) |
هنگام خواب با معده خالي مصرف شود |
کليوي |
سبکي سر، بيخوابي، عدم توانايي در تمرکز، خوابهاي غيرطبيعي، ليپوآتروفي در هنگام مصرف توام با استاوودين (Zerit) يا زيدوودين (Retrovir)، اثرات تراتوژني بالقوه، نتايج مثبت کاذب در آزمايشهاي غربالگري بنزوديازپينها و کانابينوئيدها |
اتراويرين (Intelence) |
با غذا مصرف شود. |
ندارد |
تهوع، نوروپاتي محيطي، پرفشاري خون، واکنش افزايش حساسيتي؛ افزايش کارکرد کبد، افزايش سطوح کلسترول و تريگليسريد، سميت کبدي شديد، نارسايي کبد و مرگ؛ |
نويراپين |
ندارد |
کبدي |
زنان با تعداد سلول 4CD پايه بالاي 250 عدد در ميلي متر مکعب و مردان 4CD پايه بيشاز 400 عدد در ميليمتر مکعب در معرض بيشترين خطر قرار دارند. |
توجه: عوارض جانبي اين دسته دارويي عبارتند از هيپرليپيدمي و بثورات جلدي که ميتوانند به سمت سندرم استيونس- جانسون، نکروليز سمي اپيدرم يا اريتم مولتيفورم پيشرفت کنند. *-ريلپيويرين (Endurant) که يک مهارکننده غيرنوکلئوزيدي ترانسکريپتاز معکوس است در 20 مي 2011 توسط اداره نظارت بر دارو و غذاي ايالات متحده براي مصرف در بيماراني که سابقه هيچ درماني نداشتهاند، تاييد شد. +- تغييرات کبدي يا کليوي نيازمند کاهش دوز براساس شدت بيماري زمينهاي است. ممکن است مصرف برخي از داروها ممنوع باشد. براي توصيههاي روزآمد، اطلاعات مربوط به تجويز هر دارو را بررسي کنيد. |
جدول 5. عوارض جانبي مهارکنندههاي پروتئاز | |||
دارو |
محدوديتهاي غذايي |
تغييرات کبدي يا کليوي |
عوارض جانبي |
آتازاناوير (Reyataz) |
با غذا مصرف شود. |
کبدي |
هيپربيليروبينمي غير مستقيم بدون علامت، بثورات جلدي |
داروناوير (Prezista) |
با غذا مصرف شود. |
ندارد |
بثورات جلدي (10 بيماران؛ ممکن است شديد و نيازمند قطع درمان باشد) در بيماران با آلرژي به سولفوناميدها با احتياط مصرف شود. |
فوسامپرناوير (Lexiva) |
ندارد |
کبدي |
پارستزي اطراف دهان، بثورات جلدي (19 بيماران؛ ممکن است شديد باشد) در بيماران با آلرژي به سولفوناميدها با احتياط مصرف شود. |
اينديناوير (Crixivan) |
يک ساعت قبل يا 2 ساعت بعد از غذا مصرف شود؛ روزانه 5/1 ليتر آب بنوشيد. |
کبدي |
هيپربيليروبينمي غيرمستقيم، سنگهاي کليوي، نارسايي کليوي، آلوپسي، خشکي پوست و غشاهاي مخاطي، پارونيشي، فرو رفتن ناخن در گوشت، سنگهاي صفراوي |
لوپيناوير/ ريتوناوير (Kaletra) |
ندارد (شايد با غذا بهتر تحمل شود) |
ندارد |
پانکراتيت بالقوه کشنده افزايش خطر انفارکتوس ميوکارد با مصرف طولاني مدت، طولاني شدن فواصل PR و QT |
نلفيتاوير (Viracept) |
با غذا مصرف شود. |
ندارد |
اسهال |
ريتوناوير (Norvir)+ |
با غذا مصرف شود. |
کبدي |
تغيير مزهها، پارستزي دور و اطراف دهان |
ساکيناوير (Invirase) |
در فاصله 2 ساعت از مصرف غذا ميل شود. |
کبدي |
بثورات جلدي، فاصله QT طولاني، هيپرپرولاکتينمي (نادر) |
تيپراناوير (Aptivus) |
کبدي |
هپاتيت شديد؛ خونريزي داخل جمجمهاي؛ در بيماران با آلرژي به سولفوناميدها با احتياط مصرف شود. | |
توجه: عوارض جانبي اين دسته دارويي عبارتند از: عوارض گوارشي (مثل اسهال، تهوع، استفراغ) هيپرگليسمي و مقاومت به انسولين (ممکن است مختص اين دسته نباشد). هيپرليپيدمي، خونريزي در بيمارن دچار هموفيلي، ليپوآتروفي محيطي و تجمع مرکزي چربي، سميت کبدي (خصوصا با تيپراناوير) و تداخلات دارويي متعدد *- تغييرات کبدي يا کليوي نيازمند کاهش دوز بر اساس شدت بيماري زمينهاي است. ممکن است مصرف برخي داروها ممنوع باشد. براي توصيههاي روزآمد، اطلاعات مربوط به تجويز هر دارو را بررسي کنيد. +- در رژيمهاي تقويت شده استفاده ميشود؛ در هنگام ترکيب با ديگر مهارکنندههاي پروتئاز، دوز بايد کاهش يابد. |
جدول 6. درمان ديسليپيدمي در بيماران دچار عفونت با ويروس نقص ايمني انسان | |||
تغييرات شيوه زندگي و رژيم غذايي دريافت کلسترول رژيمي کمتر از mg200 در روز ورزش (?Kcal 200 در روز) دريافت چربي اشباع شده >7 کل کالريهاي روزانه ترک سيگار کاهش وزن |
داروها فيبراتها براي بيماران با سطوح تريگليسريد> mg 500 بر دسيليتر استاتينها براي بيماران با سطوح تريگليسريد< 200mg تا 499 در دسيليتر
آستانهها و اهداف کلسترول LDL براي درمان | ||
عوامل خطر قلبي عروقي* |
LDL هدف (ميليگرم بردسي ليتر) |
آستانه LDL براي شروع درمان (ميليگرم در دسيليتر) |
آستانه کلسترول غير HDL براي شروع درمان (ميليگرم بررسي ليتر ]ميلي مول بر ليتر[)+ |
0 يا 1 عامل خطر |
160> |
190 ? |
210 ? |
2 عامل خطر يا بيشتر |
|||
خطر 15 ساله 20-10 |
130> |
130 ? |
160? |
خطر 10 ساله کمتر از 10 |
130> |
160? |
190? |
بيماري شريان کرونري يا ديابت قندي |
100> |
130? |
160? |
HDL= ليپوپروتئين پرچگال؛ LDL= ليپوپروتئين کم چگال * - عوامل خطر عبارتند از مصرف تنباکو، پر فشاري خون (فشار خون> mmHg 90/140) HDL < 40 ميليگرم بر دسيليتر، سن > 45 سال (مردان) يا > 55 سال (زنان)، سابقه خانوادگي (خويشاوند درجه يک با بيماري شريان کرونر قبل از 55 سالگي (مردان) يا قبل از 65 سالگي (زنان). +-کلسترول غير HDL= کلسترول تام منهاي HDL |
جدول 7. عوارض جانبي داروهاي مهارکننده انتگراز، ورود يا ادغام ويروس | |||
دارو |
محدوديتهاي غذايي |
تغييرات کليوي يا کبدي* |
عوارض جانبي |
مهارکننده ورود ماراويروک (Selzentry) |
ندارد |
ندارد |
سرفه، تب، علايم تنفسي فوقاني بثورات جلدي، افت فشار خون وضعيتي، علايم عضلاني اسکلتي؛ سميت کبدي ميتواند با بثورات جلدي و ائوزينوفيلي همراه باشد؛ افزايش خطر انفارکتوس ميوکارد (3/1) در مقايسه با دارونما در مطالعه 24 هفتهاي |
مهارکننده اغام انفوويريتايد (Fuzeo) |
ندارد |
ندارد |
واکنشهاي محل تزريق، واکنشهاي افزايش حساسيتي ائوزينوفيلي (کمتر از 1) و نوتروپني؛ ممکن است خطر پنوموني باکتريال را افزايش دهد. |
مهارکنندههاي انتقال زنجيره توسط انتگراز رالتگراوير (Isentress) |
ندارد |
ندارد |
اسهال، تهوع، سردرد، افزايش سطوح کراتين کيناز، ميوپاتي، رابدوميوليز |
*-تغييرات کبدي يا کليوي نيازمند کاهش دوز بر اساس شدت بيماري زمينهاي است. ممکن است مصرف برخي داروها ممنوع باشد. براي توصيههاي روزآمد، اطلاعات مربوط به تجويز هر دارو را بررسي کنيد. |
منبع: نشریه نوین پزشکی دکتر مهدی حیدری صفا