آلرژي غذايي: تشخيص و درمان
پزشکان خانواده در تشخيص آلرژيهاي غذايي وابسته به IgE نقش تعيين کنندهاي دارند اما در تغيير روند ارزيابي علايمي که در بيمار به غلط به آلرژي نسبت داده ميشوند نيز موثر هستند. اگر چه هر غذايي آلرژيزاي بالقوه محسوب مي شود، بيش از 90 واکنشهاي سيستميک حاد به غذا در کودکان ناشي از تخممرغ، شير، سويا، حبوبات يا خشکبار و در بزرگسالان ناشي از ميگو و خرچنگ، خشکبار يا ماهي است. نشانگان آلرژي خوراکي شايعتر است تا واکنشهاي آنافيلاکتيک به غذا اما اين علايم گذرا و محدود به دهان و گلو هستند. آزمونهاي سوزني پوست(skin-prick) و راديوآلرگوسوربنت(radioallergosorbent) از نظر غذاهاي خاص حساسيت 85 و ويژگي60-30 دارند. آزمون داخل جلدي موارد مثبت کاذب و خطر عوارض جانبي بيشتري دارد، بنابراين نبايد براي ارزيابي اوليه از آنها استفاده کرد. آزمون چالش غذايي دوسوکور و با شاهد دارونما همچنان اختصاصيترين آزمون براي تاييد تشخيص است. درمان پس از تشخيص کامل، با اجتناب از غذاهاي ايجادکننده آلرژي ميسر ميشود. بيماران دچار واکنشهاي آنافيلاکتيک به تزريق اورژانس اپينفرين نياز دارند.در اين بيماران بايد توصيه کرد و آموزش داد که خودِ فرد به دنبال تماس با آلرژيزا و آغاز علايم، تزريق را براي خود انجام دهد. از آنتيهيستامينها ميتوان در واکنشهاي جزييتر استفاده کرد...
آلرژي غذايي 5-4 از کودکان و 3-2 از بزرگسالان را مبتلا ميسازد، هر چند که نسبت دادن کاذب علايم به آلرژي غذايي همچنان به عنوانِ يک مشکل باقي مانده است. مطالعات جمعيتي روي کودکان و نوجوانان نشان داده است که تنها در 10 از کساني که تصور ميکنند دچار آلرژي غذايي هستند، اين امر به اثبات رسيده است. اختلالات مرتبط با آلرژي غذايي مانند ازوفاژيت ائوزينوفيليک بيش از پيش تشخيص داده ميشوند و برخي ديگر از اختلالات شناخته شده از قبل مانند بيماري ريفلاکس معده به مري در نوزادان بيش از گذشته به آلرژيهاي غذايي نسبت داده ميشوند. آلرژي غذايي علت عمده آنافيلاکسي غيردارويي است.
پاتوفيزيولوژي
عليرغم اسيدي بودن شديد معده و فعاليت آنزيمي، 2 از غذاهاي خورده شده، به گونهاي از روده جذب ميشوند که از نظر ايمونولوژيک به حدي دست نخورده هستند که ميتوانند آلرژي غذايي ايجاد کنند. با وجود اين، اغلب بيماران تحمل خوراکي دارند (عدم واکنش فعال به آنتيژنهاي خوراکي) و هيچگاه واکنش نشان نميدهند. تحمل خوراکي ممکن است به دليل روش عرضه آنتيژن به سلولهاي لنفاتيک مخاطي به وسيله سلولهاي اپيتليال روده ايجاد شود. دوزهاي پايين آنتيژنهاي غذايي روده به طور ارجح توليد سلولهاي تنظيمکننده را در بافت لنفوييد روده افزايش ميدهد.
اين سلولهاي T تنظيمکننده، سيتوکينهاي سرکوبگري ترشح ميکنند که واکنشهاي التهابي را کاهش ميدهند. نوزادان و کودکان خردسال سد مخاطي رودهاي و پاسخ ايمني نارستري دارند، بنابراين درصد بيشتري از غذاي خورده شده بهطور دست نخورده جذب ميشود. اين امر به نظر ميرسد که عامل شيوع بيشتر آلرژيهاي غذايي در اين گروه باشد.
غذاهايي که بيشتر آلرژي غذايي ايجاد ميکنند
اگر چه هر غذايي يک آلرژن بالقوه است، غذاهاي فهرست شده در جدول1 بيش از 90 از همه آلرژيهاي غذايي سيستميک را ايجاد ميکنند. ميوهها و سبزيها هم ميتوانند آلرژي ايجاد کنند اما واکنش به آنها خفيفتر است. دانهها (مانند کنجد و آفتابگردان) مشخص شده است که واکنشهاي شديد ايجاد ميکنند. اگر چه شيوع آلرژي به ساير غذاها بسيار کمتر است اما غيرممکن نيست و تظاهرات آنها تقريبا در هر دستگاهي از بدن ديده ميشود. آلرژي به افزودنيهاي غذايي نيز ممکن اما نادر است. آلرژي به افزودنيهاي غذايي بايد هنگامي مورد ظن واقع شود که بيمار علايم آلرژيک را پس از مصرف انواع غذاها بدون پروتئين مشترک گزارش ميکند و هنگامي که پس از مصرف نوع خانگي همان غذاها واکنشي ايجاد نميشود. دستکاري ژنتيکي غذاها نيز ميتواند به طور بالقوه پروتئينهايي را ايجاد کند که با IgE يک بيمار مبتلا به آلرژي غذايي واکنش متقاطع دارند.
اغلب بيماران به 3-1 نوع غذا آلرژي دارند. اين شامل واکنشهاي متقاطع به پروتئينهاي مشابهي است که ميتوانند در برخي گروههاي غذايي مشترک باشند. براي مثال، تقريبا تمامي بيماراني که به شير گاو آلرژي دارند، به شير گوسفند يا بز هم آلرژي نشان ميدهند. اغلب بيماراني که به ميگو آلرژي دارند، به ساير بندپايان دريايي هم واکنش نشان ميدهند. برخي بيماران دچار آلرژي به لاتکس به موز، کيوي يا آووکادو هم واکنش نشان خواهند داد.
توصيههاي کليدي براي طبابت | |
توصيه باليني |
سطح شواهد |
آزمون IgE با آزمون پوستي يا آزمون راديوآلرگوسوربنت (RAST) در صورتي مناسب است که ظن باليني به آلرژي غذايي بالا باشد. |
C |
بيماران (يا مراقبان از بيمار) با آلرژي غذايي آنافيلاکتيک شناخته شده يا مورد شک بايد اپينفرين قابل تزريق به همراه داشته باشند و درباره چگونگي استفاده از آن آموزش ديده باشند. |
C |
هر چند که شواهدي براي حمايت از کاربرد شير خشک هيدروليزه نسبت به مصرف شير مادر وجود ندارد، برخي شواهد وجود دارند که شيرخشکهاي هيدروليزه آلرژي دوران نوزادي و کودکي را در مقايسه با شيرخشک حاصل از شير گاو کاهش ميدهند. |
B |
A: شواهد بيمار محور قطعي با کيفيت مطلوب؛ B: شواهد بيمار محور غيرقطعي يا با کيفيت محدود؛ C: اجماع، شواهد بيماري محور، طبابت رايج، عقيده صاحبنظران يا مجموعه موارد باليني.
ويژگيهاي بيماران دچار آلرژي غذايي
اغلب بيماران مبتلا به آلرژيهاي غذايي، اختلال آتوپيک دارند، هر چند که تنها 10 از بيماران مبتلا به اختلال آتوپيک دچار آلرژي غذايي ميشوند. سابقه خانوادگي آلرژي غذايي يا ساير اختلالات آتوپيک، خطر ايجاد آلرژي غذايي را افزايش ميدهد. استعداد ژنتيکي شامل هاپلوتيپهاي خاص، براي برخي آلرژيهاي غذاييِ شايع مشخص شدهاند. نشانگان آلرژي خوراکي به بيماراني محدود ميشود که رينيت آلرژيک يا آسم دارند. جدول 2 عوامل مربوط به تاريخچه پزشکي را فهرست ميکند که خطر آلرژي غذايي را افزايش ميدهند.
سير طبيعي بيماران مبتلا به آلرژي غذايي
اغلب کودکان با بزرگتر شدن آلرژيهاي غذايي شايع را پشت سر ميگذارند؛ آنهايي که چنين نيستند آلرژيهاي ماندگار به همان غذاها يا غذاهاي ديگر دارند. تقريبا 70 کودکان مبتلا به آلرژي به تخممرغ و 85 از کودکان مبتلا به آلرژي به شير تا 5 سالگي از آلرژي رها ميشوند.
با وجود اين، تقريبا 60-40 از اين کودکان دچار آسم خواهند شد و 55-30 نيز دچار رينيت آلرژيک ميشوند. خطر آلرژي ماندگار به بادام زميني بسيار بيشتر است و تنها 20 از کودکان تحمل پيدا ميکنند.
نوجوانان مبتلا به آلرژي ماندگار و بزرگسالاني که به تازگي آلرژي جديدي در آنها شروع شده بيشتر در معرض خطر آلرژيهاي غذاييِ کشنده هستند. افزايش خطر در نوجوانان ممکن است با تمايل آنها به خوردن غذاهايي توجيه شود که ميتوانند حاوي آلرژن باشند در حالي که با خود اپينفرين به همراه ندارند (بسته به موقعيت اجتماعي آنها). بزرگسالان مبتلا به آلرژيهاي غذايي به طور معمول آلرژيک ميمانند.
تشخيص افتراقي علايم مطرحکننده آلرژي غذايي
شک به آلرژي غذايي با گزارش علايمي آغاز ميشود که به نظر ميرسد از نظر زماني با خوردن غذا ارتباط داشته باشند. افراد دچار آلرژي غذايي مرتبط با IgE طي چند دقيقه تا چند ساعت پس از مواجهه دچار علايم ميشوند و واکنشها به ندرت پس از اين رخ ميدهند. حتي واکنشهاي گزارش شده در اين زمان براي آلرژيهاي غذايي اختصاصي نيستند. علايم حاصل از طيف بالينيِ گزارش شده در زير به احتمال زياد
ميتوانند به طور واقعي آلرژي را نشان دهند به ويژه در صورتي که به طور مکرر به وسيله بيمار تجربه شوند و در پاسخ به غذايي ايجاد گردند که به طور معمول آلرژي ايجاد ميکند.
علايم مرتبط با غذا که به واسطه IgE نيستند ممکن است متعاقبا تحت عنوان بيماريهايي تقسيم بندي شوند که به واسطه ايمني هستند اما نه کاملا مبتني بر IgE (براي مثال واکنشهاي اساسا سلولي در بيماري سلياک) يا بسياري از واکنشهاي مضر غيرايمني به غذاها.
واکنشهاي غيرايمني شامل علل عفوني، واکنشهاي غذايي آنزيمي (عدم تحمل لاکتوز) و واکنشهاي غذايي فارماکولوژيک (آمينهاي وازواکتيو در مسموميت با ارهماهي) هستند. همچنين علايم ممکن است با خوردن افزايش پيدا کند (بدون توجه به غذاي خورده شده) که اين امر در بيماريهاي التهابي روده، نشانگان کارسينوييد و رينيت چشايي رخ ميدهد. ويژگيهاي متمايزکننده برخي از اين بيماريها در جدول 3 فهرست شدهاند.
جدول1. شايعترين آلرژيهاي غذايي در کودکان و بزرگسالان | |
کودکان |
بزرگسالان |
تخممرغ شير سويا گندم بادام زميني |
بندپايان دريايي (مانند ميگو، خرچنگ و لابستر) خشکبار درختي بادام زميني ماهي |
توجه: آلرژيهاي غذايي به ترتيب از بالاترين شيوع به پايينترين شيوع فهرست شدهاند.
رژيمهاي غذايي هنگامي ممکن است مفيد باشند که بيمار داراي علايمي باشد که ميتوانند به طور بالقوه ثانويه به آلرژي غذايي رخ دهند اما غذاي محرک تشخيص داده شدهاي هنوز شناسايي نشده است. بيمار تمام غذاهاي خورده شده را در آن روز در يک برنامه ثبت ميکند. اين جدول به طور معمول چند هفته ادامه پيدا ميکند. پزشکان خانواده ميتوانند به اين تشخيص کمک کنند که چقدر احتمال دارد علايم بيمار نتيجه آلرژي غذايي باشند و اين که آزمايشهاي تکميلي انديکاسيون دارد يا خير. آنها ميتوانند ارزيابي را در صورتي تغيير جهت دهند که علايم به غلط به آلرژي نسبت داده شده باشند. همچنين ميتوانند اطلاعاتي را درباره تکنيکهاي پرهيز از غذا فراهم کنند و ميتوانند اساسا راهبردهاي پرهيز را در مواردي که واکنش گزارش شده جزيي است، هدايت کنند (براي مثال نشانگان آلرژي خوراکي).
جدول2. عواملي در سابقه بيمار که خطر آلرژي غذايي را افزايش ميدهند |
سابقه واکنش طي چند دقيقه تا چند ساعت پس از خوردن غذا مصرف تصادفي همان غذا واکنشهاي مشابهي را در تماسهاي مکرر ايجاد کرده است. فقدان ساير توجيهات احتمالي براي واکنش که آلرژي غذايي را رد کند. غذاي مورد ظن از غذاهاي شناخته شده داراي خطر بالا از نظر آلرژي غذايي باشد. شروع علايم در نوزادي يا اوايل کودکي سابقه شخصي يا خانوادگي درماتيت آتوپيک، آسم، رينيت آلرژيک يا آلرژيهاي غذايي |
توجه: هر چند که اين ويژگيها احتمال آلرژي غذايي را افزايش ميدهند، اما فقدان آنها احتمال آلرژي غذايي را از ميان نميبرد.
پزشکان خانواده اغلب اولين بار مورد تماس قرار ميگيرند تا واکنشهاي آنافيلاکتيک ناشي از غذا را ارزيابي و درمان کنند. ارجاع به متخصص آلرژي بايد هنگامي مدنظر قرار گيرد که بيمار سابقه واکنش آنافيلاکتيک به غذا را داشته باشد، نياز به آزمون سوزني پوست يا آزمون مواجهه غذايي وجود داشته باشد يا هنگامي که علايم با مداخلات مراقبتهاي اوليه بهبود پيدا نکرده باشد.
جدول3. اختلالات مرتبط با غذا و خوردن که ممکن است آلرژي غذايي را تقليد کنند | |||
بيماري |
جمعيت درگير/ علت احتمالي/ منبع غذايي |
علايم |
تشخيص/ درمان |
نشانگان کارسينوييد |
تومورهاي کارسينوييد طي بزرگسالي رخ ميدهند و ميتوانند در اواخر کودکي هم ايجاد شوند |
اسهال آبکي همراه با گرگرفتگي نيمه فوقاني بدن، علايم ممکن است در اثر خوردن (به ويژه پنير) يا مصرف الکل ايجاد شود. |
اندازهگيري 5-هيدروکسي ايندول استيک اسيد در نمونه ادرار 24 ساعته |
بيماري سلياک |
در افراد سفيدپوست شايعتر است، علايم ممکن است در هر سني شروع شوند، گاهي اوقات با درماتيت هرپتي فرم همراهي دارد، علايم پس از خوردن گلوتن (گندم، جو، چاودار و به ندرت جودوسر) ايجاد ميشوند |
علايم متفاوت شامل اسهال، سوءجذب، کاهش وزن، کمبود مواد مغذي خاص |
IgA آنتيگليادين، آنتي اندوميزيال و آنتيباديهاي ضدبافتي ترانس گلوتاميناز به طور معمول وجود دارند، پرزهاي مسطح شده دئودنوم در بيوپسي در صورتي که بيمار به تازگي گلوتن خورده باشد. |
ژياردياز |
افرادي که آب يا غذاي آلوده به کيستهاي ژيارديا را خوردهاند. انتشار دهاني- مقعدي نيز در مهدهاي کودک رخ ميدهد |
علايم مزمن افزايش دفع گاز، نفخ و اسهال اغلب متناوب و راجعه هستند. |
تشخيص آنتيژن ژيارديا در مدفوع. مدفوع به طور معمول از نظر خون مخفي يا گويچههاي سفيد منفي است. |
رينيت چشايي |
به نظر ميرسد که غيرآلرژيک و با واسطه عصب واگ است. |
احتقان بيني و رينوره پس از خوردن غذاهاي داغ يا ادويهدار |
آزمون اختصاصي ندارد با سابقه مشخصه آن تشخيص داده ميشود. |
بيماريهاي التهابي روده |
علايم مزمن به طور معمول در جواني (پيش از 40 سالگي) شروع ميشوند. |
عدم کاهش وزن يا تب؛ درد کرامپي شکم، اغلب با افزايش دفع گاز همراه است؛ علايم اغلب با خوردن افزايش مييابند. اسهال ميتواند به تناوب با يبوست همراه باشد يا اين که يکي از آنها غالب باشد. |
مدفوع از نظر خون مخفي يا گويچههاي سفيد منفي است. شمارش کامل سلولهاي خون طبيعي است. |
کمبود لاکتاز* |
کمبود اوليه بيشتر احتمال دارد که در بزرگسالي در افراد غيرسفيدپوست رخ دهد اما درجات کمتر کمبود لاکتاز در 25 از افراد سفيدپوست هم ديده ميشود. |
اسهال، درد شکم و افزايش دفع گاز پس از مصرف فرآوردههاي لبني |
PH مدفوع کاهش مييابد، حذف آزمايشي فرآوردههاي لبني، آزمون هيدروژن تنفسي |
مسموميت شبيه گزش ارهماهي |
توليد باکتريايي بيش از حد آمينها، به ويژه هيستامين در غذا. اغلب موارد ناشي از ماهي تن، ماهي- ماهي و پنيرسوييسي هستند. |
بيماران به سرعت دچار پارستزي، حس سوزش، سردرد و خارش پس از خوردن غذا ميشوند. |
بخشي از غذاي مشکوک از نظر هيستامينها آزمايش ميشود. بيماران با آنتيهيستامينها بهتر ميشوند. |
مصرف سولفيت† |
استفاده از سولفيتها به وسيله اداره غذا و داروي ايالاتمتحده (FDA) براي نگهداري ميوهها و سبزيهاي تازه ممنوع شده است، اما همچنان در انواع متعددي از غذاهاي پخته شده و فرآوري شده يافت ميشوند |
واکنشهاي آلرژيک استنشاق موجب برونکواسپاسم در تقريبا 5 بيماران مبتلا به آسم ميشود |
درمان با بتاآگونيست استنشاقي و اجتناب آتي در بيماران مبتلا به آسم. بيماراني که حساسيت ثانويه به کمبود سولفيت اکسيداز دارند را ميتوان با ويتامين B12 درمان کرد. |
* کمبود لاکتاز ثانويه ممکن است در اختلالات حاشيه پرزدار مخاط روده کوچک مانند گاستروانتريت يا اسپرويسلياک رخ دهد.
† ممکن است خورده يا استنشاق شود.
جدول4. علايم آنافيلاکسي | |
درد شکم، کرامپ، اسهال، استفراغ آنژيوادم، گرگرفتگي، کهير منتشر، خارش فشار روي قفسه سينه سرفه، تنگينفس، ويزينگ احساس سرانجامي ناخوشايند |
افت فشارخون، شوک طعم فلزي در دهان رينوره تورم گلو انقباضات رحمي |
طيف باليني آلرژيهاي غذايي با واسطه IgE آنافيلاکسي
علايم آنافيلاکسي در دستگاههاي متعدد بدن رخ ميدهند که شامل تورم حلق، ويزينگ، ترشح از بيني، کهير، افت فشارخون و کرامپ شکمي است (جدول 4). عوامل خطرزاي مرگ ناشي از آنافيلاکسي شامل بيماران نوجوان يا جوان، آسم زمينهاي، آلرژي به بندپايان دريايي، خشکبار، بادام زميني يا ماهي و تاخير در تجويز اپينفرين يا عدم تجويز آن است.
آنافيلاکسي غذايي القا شده در اثر ورزش
آنافيلاکسي غذايي القا شده در اثر ورزش، اختلالي نادر است که در آن بيماران تنها هنگامي دچار آنافيلاکسي ميشوند که غذاهايي را بخورند که به آنها آلرژي دارند و سپس ورزش کنند. اين بيماران در صورتي که اين دو جزء با يکديگر ترکيب نشوند، کاملا بدون علامت هستند. بيماران بايد از غذاهاي محرک به مدت 6 ساعت پيش از ورزش پرهيز کنند. گندم شايعترين غذاي مرتبط با آنافيلاکسي غذايي القا شده در اثر ورزش است.
کهير حاد
آلرژي غذايي 30 از موارد کهير حاد را تشکيل ميدهد. بيماران چند دقيقه تا چند ساعت پس از خوردن غذاهاي محرک علامتدار ميشوند. از آن جا که کهير حاد ميتواند يکي از تظاهرات آنافيلاکسي باشد، احتياط در تشخيص، و توجه به وجود علايم در ساير دستگاههاي بدن که تشخيص اين وضعيت اورژانستر را برميانگيزد ضروري است. کهير مزمن کمتر به وسيله آلرژي غذايي ايجاد ميشود (3-4 موارد).
درماتيت آتوپيک
براساس آزمونهاي مواجهه غذايي با شاهد دارونما و دوسوکور، تقريبا 35 از کودکان مبتلا به درماتيت آتوپيک، آلرژي غذايي دارند. تظاهرات پوستي هنگامي بهبود پيدا ميکنند که غذاهاي مورد ظن که پيش از همه شامل تخممرغ، شير و بادام زميني ميشوند، از رژيم غذايي حذف گردند. در نوزادان شيرمادرخوار حذف غذاهاي مورد ظن در رژيم غذايي مادر موجب بهبود باليني شده است.
نشانگان آلرژي خوراکي
نشانگان آلرژي خوراکي شايعترين آلرژي غذايي است که در حداکثر 10 از بيماراني از نظر باليني رينيت آلرژيک يا آسم ناشي از يونجه، جو يا گرده درختان در آنها تشخيص داده شده به چشم ميخورد. با وجود اين تصور ميشود که شيوع آن در بيماران مبتلا به آلرژي ناشي از گرده درختان غان بسيار بيشتر باشد.
تظاهرات نشانگان آلرژي خوراکي از نظر مدت زمان کوتاه، محمدود به دهان و گلو و گاهي اوقات آن قدر خفيف هستند که بيمار به دنبال ارزيابي آن نميرود. پروتئينهاي شبيه به آئروآنتيژنها که بيمار به آنها حساس است در سيب، هويج و آلبالو (گردههاي درختي)، کيوي و گوجهفرنگي (گردههاي علفي) و هندوانه (گردههاي بوتهاي) وجود دارد. هنگامي که اين مواد غذايي با اروفارنکس تماس پيدا ميکنند، يک واکنش موضعي رخ ميدهد. جدول 5 واکنشهاي متقاطع معمول غذايي و آئروآنتيژنها را فهرست ميکند. بيماران ممکن است به تورم لبها و زبان و خارش توجه کنند که ميتواند حلق و کام را هم درگير کند. پيشرفت به سمت تظاهرات سيستميک نادر است. دناتوره شدن پروتئينها به دنبال پخت يا برداشتن غذا از اوروفارنکس يا بلع يا برگرداندن آن ميتوانند واکنش را متوقف سازند.
اختلالات گوارشي ائوزينوفيلي آلرژيک
اختلالات گوارشي آئوزينوفيلي آلرژيک به ويژه در کودکان شايع هستند و به نظر ميرسد که در اثر واکنش ايجاد شده با واسطه IgE و واکنش سلولي به غذاهايي خاص رخ ميدهند. بيماران مبتلا به اين اختلالات، ائوزينوفيلهاي زيادي در لايههاي مخاطي و سروزي آن بخش از مجراي گوارشي دارند که موجب علايم ميشود. تنها حدود 50 از کودکان مبتلا به اختلالات گوارشي ائوزينوفيلي از نظر آلرژيهاي غذايي اختصاصي در آزمون IgE مثبت هستند اما تقريبا تمام اين کودکان هنگامي که رژيم غذايي از شير يا سويا به شير خشک شديدا هيدروليزه (که به نحوي فرآوري شدهاند که پپتيدهاي کمتر از 300 دالتون دارند) يا به يک رژيم المنتال (بدون پروتئين و تنها با اسيدهاي آمينه) تغيير داده ميشود، بهبود پيدا ميکنند (جدول6).
جدول5. واکنشهاي متقاطع بالقوه ميان آلرژنهاي منتقله از هوا و غذاها | |
آلرژن منتقله از هوا |
غذا |
گردههاي درختي گردههاي علفي گردههاي بوتهاي |
هويج ميوههاي تازه (مانند سيب، گيلاس، نکتارها، هلو، گلابي) فندق هويج فرنگي سيبزميني کيوي گوجهفرنگي موز خانواده هندوانه (طالبي، خربزه، هندوانه) |
جدول6. طبقهبندي اختلالات گوارشي ائوزينوفيلي | ||
بيماري |
جمعيت |
علايم و نشانهها |
ازوفاژيت ائوزينوفيلي آلرژيک |
اغلب در نوزادان و شيرخواران تشخيص داده ميشود اما ميتواند کودکان بزرگتر و بزرگسالان را هم درگير کند. |
تهوع، ديسفاژي يا درد اپيگاستر که عليرغم درمان ضد ريفلاکس ادامه پيدا ميکند. |
گاستريت ائوزينوفيلي آلرژيک |
کودکان و نوجوانان |
اختلال رشد، اسهال، تهوع، درد اپيگاستر، خون مخفي در مدفوع، انسداد خروجي معده |
پروکتوکوليت آلرژيک |
به طور معمول در شيرخواران کوچکتر، بيش از 50 صرفا شيرمادر ميخورند گاهي اوقات در کودکان بزرگتر رخ ميدهد |
ميتواند به ندرت مدفوع با رگههاي خوني ايجاد کند. |
آزمونهاي تشخيصي
تمامي آزمونهاي IgE براي آلرژيهاي غذايي بايد در زمينه پاسخهاي باليني بيمار تفسير شوند. بسياري از بيماران آزمون IgE مثبت به غذا دارند عليرغم اين که هيچگاه واکنش باليني نداشتهاند. در صورتي که فرد پيش از اين آلرژي غذايي داشته اما پس از آن تحمل پيدا کرده است، همچنان IgE مثبت باقي ميماند. رايجترين روش مورد استفاده براي ارزيابي IgE اختصاصي غذا، آزمون سوزني پوست است. در آزمون سوزني پوست، بخشي از عصاره تجاري غذاي مورد شک، با يک سوزن يا پروب به داخل اپيدرم تزريق ميشود و ناحيه از نظر واکنش کهير و ادم پس از 20-15 دقيقه مورد مشاهده قرار ميگيرد. برخي از متخصصان آلرژي عقيده دارند که عصاره ميوهها و سبزيهاي تازه حساسيت و ويژگي بالاتري دارند و از آنها در آزمونهاي سوزني پوست استفاده ميکنند. هر چند که واکنشهاي منتشر به ندرت رخ ميدهند (ميزان کلي حدود 05/0)، گزارشي از مرگ پس از آزمون پوست وجود نداشته است.
گزارشهاي جديد، حساسيت و ويژگيهاي آزمون راديوآلرگوسوربنت (RAST) را در مقايسه با آزمون سوزني پوست مشابه نشان دادهاند، هر چند که بسياري از متخصصان آلرژي عقيده دارند که حساسيت RAST کمتر است، به ويژه در کودکان بزرگتر و بزرگسالان. RAST دربرگيرنده تشخيص آنتيباديهاي شکل گرفته در سرم بيمار است و بدين ترتيب پتانسيل ايجاد واکنش آلرژيک را به همراه ندارد. در اين مقاله، RAST به هر آزمون آنتيبادي IgE اختصاصي غذا و خارج از بدن اطلاق ميشود. آزمايش IgE با آزمون سوزني پوست يا RAST مناسب است، در صورتي که ظن باليني به آلرژي غذايي بالا باشد. شکل 1 نحوه ارزيابي آلرژي غذايي مورد ظن را مشخص ميکند.
آزمون داخل جلدي ويژگي کمتري براي آلرژي غذايي دارد و خطر عوارض جانبي آن نسبت به آزمون سوزني پوست و RAST بيشتر است؛ بنابراين، براي ارزيابي اوليه مناسب نيست. برخي متخصصان آلرژي همچنان درباره استفاده از آن در ارزيابيهاي بعدي در صورتي که ظن باليني بالا باشد و آزمونهاي سوزني پوست يا RAST منفي گزارش شوند، بحث ميکنند. آزمون patch اميدواريهايي را به بار آورده است، به ويژه در کودکان مبتلا به درماتيت آتوپيک و در ارزيابي واکنشهاي تاخيري اما به ارزيابهاي بسيار باتجربه نياز دارد تا به درستي واکنشها را بسنجند. جدول 7 روشهايي را براي آزمايش IgE معرفي ميکند و جدول 8 انواع آزمونهاي مواجهه غذايي و کاربرد آنها را فهرست مينمايد.
بيماراني که واکنشهاي آنافيلاکتيک به غذايي را شرح ميدهند که به طور معمول به عنوان عامل آنافيلاکسي شناخته ميشود، در صورتي که آزمايش IgE تاييد کننده باشد، نياز به آزمون مواجهه غذايي ندارند. آزمونهاي مواجهه غذايي هنگامي مناسب هستند که براي يک غذا آزمايش IgE منفي گزارش شود در حالي که از نظر باليني مظنون به ايجاد آلرژي غذايي است.
درمان پرهيز از غذاهاي مسبب
بيماران مبتلا به آلرژي غذايي و والدين کودکاني که آلرژي غذايي دارند بايد عادت کنند که اطلاعات موجود روي برچسب يا بسته بنديِ هر غذاي جديدي را بخوانند تا فقدان هرگونه آلرژن شناخته شده را تاييد کنند. هنگامي که ديگران غذا را پختهاند براي مثال در يک رستوران يا خانه فردي ديگر، اجزاي غذا و روش پخت آن بايد مشخص باشد. دسرها، سسها و غذاهاي سرخشده به طور معمول خطر بيشتري دارند. پخت و پز با کره يا مارگارين حاوي شير ميتواند در فردي که آلرژي به شير دارد موجب واکنش شود.
آلرژي غذايي آنافيلاکتيک
در صورت شک به آنافيلاکسي، اپينفرين بايد به سرعت تجويز شود. ديفنهيدرامين عضلاني، کورتيکواستروييدهاي سيستميک و آنتيهيستامينهاي H2 را ميتوان در صورتي اضافه کرد که علايم بيمار به طور کامل با اپينفرين به تنهايي از ميان نروند. جدول 9 را براي دوز و پيگيري ملاحظه کنيد. اکسيژن مکمل بايد در صورتي تجويز شود که بيمار برونکواسپاسم يا ادم حنجره داشته باشد.
بيماراني که حتي يک واکنش منفرد آنافيلاکسي به غذا داشتهاند بايد دو قلم اپينفرين متناسب با سن با خود داشته باشند و آموزش اوليه براي تکنيک استفاده و ويزيتهاي پيگيري هم براي ارزيابي تکنيک انجام پذيرد. قلم دوم توصيه ميشود چرا که دوز اول ميتواند پس از 20 دقيقه بياثر شود (احتمالا پيش از رسيدن بيمار به يک مرکز پزشکي). اين بيماران بايد يک دستبند تشخيص طبي هم داشته باشند که اطلاعات مربوط به آلرژي آنها را در اختيار بگذارد. مطلع کردن ساير مراقبان و همراهان جوانان و کودکان درباره بيماري و نحوه استفاده مناسب از اپينفرين توصيه ميشود. اغلب بيماراني که دچار مرحله دوم آنافيلاکسي ميشوند بايد در بيمارستان بستري شوند و تحت نظر باشند. آنتيهيستامينهاي خوراکي يا تزريقي را ميتوان براي واکنشهاي جزييتر مانند خارش منفرد يا کهير تجويز کرد. کودکان ميتوانند شربت ديفنهيدرامين مصرف کنند.
پيشگيري از آلرژي غذايي
کالج آلرژي، آسم و ايمونولوژي آمريکا مصرف انحصاري شيرمادر را در 6 ماه اول عمر در نوزادان داراي سابقه خانوادگي بيماري آتوپيک در دو نفر از بستگان درجه اول و ادامه شيرمادر را طي حداقل يک سال اول همراه با شروع غذاهاي جامدتنها پس از 6 ماهگي توصيه ميکند. از آن جا که تقريبا نيمي از تمام زنان ترشحکننده هستند (يعني آنچه را که ميخورند در شير خود ظاهر ميکنند)، مادران شيرده بايد از تخممرغ، شير، خشکبار درختي، بادام زميني و غذاهاي دريايي اجتناب کنند. در رژيم غذايي يک کودک، بادام زميني، صدف و ماهي تا 4-3 سالگي به تاخير ميافتند. هر چند که برخي شواهد مبتني بر کاهش آلرژي غذايي و درماتيت آتوپيک در
2 سال اول عمر با اين رويکرد وجود دارد، برخي مطالعات جديد نشان دادهاند که هيچ کاهش دايمي در پارامترهاي آتوپيک پس از ساليان اوليه عمر وجود ندارد. به نظر نميرسد که استفاده از شيرخشک سويا به جاي شيرخشک مبتني بر شيرگاو آلرژي را کمتر کند.
جدول7. سنجش IgE در آلرژي غذايي مورد شک | ||
آزمون |
پاسخ مشاهده شده |
توضيحات |
آزمون سوزني پوست | ||
بخشي از عصاره تجاري در ناحيهاي از اپيدرم با سوزن يا پروب تلقيح ميشود، در ناحيه مجاور به عنوان کنترل اين کار با نرمالسالين انجام ميشود |
مشاهده از نظر واکنش کهير و ادم ايجاد شده پس از 20-15 دقيقه |
حساسيت 85 و ويژگي 60-30 از نظر آلرژي غذايي براساس آزمون مواجهه غذايي با شاهد دارونما و دوسوکور بيماران بايد 48 ساعت پيش از اين آزمون از مصرف آنتي هيستامينها بپرهيزند زيرا واکنشها را مهار ميکند. |
RAST | ||
اگر چه نمونه سرم را ميتوان از نظر الگوي آلرژي غذاييِ از پيش تعيين شده ارزيابي کرد، آزمون غذاهاي منفرد براساس شرح حال ترجيح داده ميشود |
سطح IgE عليه آنتيژنهاي غذاي تعيين شده اندازهگيري ميشود |
همانند آزمون سوزني پوست، RAST حساسيت بالايي دارد اما ويژگي آن تنها 50 است، هر چند که ويژگي آن در کودکاني که درماتيت آتوپيک و به تخممرغ، شير، بادامزميني يا ماهي آلرژي دارند، 95 است. ترجيحا در کودکان خردسال و شيرخواران، بزرگسالان داراي بيماريهاي همراه قابل توجه و بيماران داراي درگيري پوستي گستردهاي انجام ميشود که در آنها آزمون سوزني پوست ممنوع است يا کساني که نميتوانند قطع آنتيهيستامينها را به مدت 48 ساعت پيش از آزمون سوزني پوست تحمل کنند. |
آزمون پچ پوستي | ||
عصاره غذايي آماده شده تجاري روي پوست گذاشته و با پچ پوشانده ميشود کارايي باليني کلي مشخص نيست |
پچ طي 48 ساعت برداشته ميشود و محل از نظر اريتم و اندوراسيون مورد بررسي قرار ميگيرد |
مطالعات که اغلب در کودکان مبتلا به درماتيت آتوپيک انجام شدهاند و از نظر آزمون پچپوستي مثبت بودهاند نشان دادهاند که با آلرژي تاييد شده به شير در آزمون مواجهه غذايي بيشتر ارتباط داشته است تا آزمون سوزني پوست. ارزش اخباري مثبت RAST يا آزمون سوزني پوست در ترکيب با آزمون پچ پوستي آنقدر بالاست که آزمون مواجهه غذايي اغلب غيرضروري است. |
با وجود اين، برخي شواهد وجود دارند که نوزادان مصرفکننده شيرخشک هيدروليزه در مقايسه با شيرخشکهاي معمول حاصل از شيرگاو به آلرژي کمتري (از جمله آلرژي غذايي) مبتلا ميشوند. هر چند شواهدي وجود ندارد که نشان دهد شيرخشکهاي کاملا هيدروليزه در مقايسه با شير مادر، ايجاد آلرژي را در نوزادان کاهش ميدهند، مصرف شيرهاي خشک هيدروليزه گزينهاي براي نوزادان پرخطري است که مادران آنها نميتوانند با پرهيز از غذاهاي حاوي آلرژن احتمالي طي دوران شيردهي تطابق پيدا کنند. ثابت نشده است که ايمونوتراپي در پيشگيري از آلرژي غذايي موثر باشد.
جدول8. آزمون مواجهه غذايي و حذف از رژيم غذاي براي آلرژي مورد شک | ||
آزمون |
کاربرد |
توضيحات |
آزمون مواجهه غذايي با شاهد دارونما و دوسوکور |
کودکان بزرگتر و بزرگسالان با واکنشهاي آتيپيک يا واکنشهاي گزارش شده به غذاهاي غيرمعمول |
عليرغم اين که اختصاصيترين آزمون براي تاييد تشخيص است، موارد کاذب مثبت و کاذب منفي هنوز حداقل 5 هستند؛ تفسير دشوار است چرا که واکنشها ممکن است چند روز بعد رخ دهند و در صورتي که آزمون به خوبي طراحي نشده باشد، نتايج گمراهکنندهاي به همراه خواهد داشت. زمانبر است، به سختي به وسيله بيمار تحمل ميشود و به طور معمول براي تشخيص غيرضروري است. |
آزمون مواجهه غذايي يک سوکور |
کودکان بزرگتر و بزرگسالان با واکنشهاي آتيپيک يا واکنشهاي گزارش شده به غذاهاي غيرمعمول، اما هنگامي که شک پيش آزمون نسبت به آلرژي غذايي بالاتر باشد انجام ميگيرد |
تورش (bias) بيمار کاهش مييابد چرا که نسبت به آزمون ناآگاه هستند. از نظر تکنيکي نسبت به آزمون دوسوکور سادهتر است. |
آزمون مواجهه غذايي غيرکور |
ميتواند براي آزمون غذاهاي متعدد همراه با آزمون مواجهه غذايي دوسوکور در واکنشهاي مثبت انجام شود |
به تورش بيمار مستعدتر است، غذاهاي مورد شک همراه با غذاهاي مخفي نگه داشته شده داده ميشوند. از نظر تکنيکي سادهترين آزمون براي انجام است. |
آزمون حذف از رژيم غذايي |
در هر سني قابل استفاده است غذاهاي متعدد را ميتوان در صورتي حذف کرد که شک باليني نسبت به بيش از يک غذا وجود داشته باشد. به طور معمول در صورتي که بيماران با حذف غذا بهبود پيدا کنند کار با آزمون چالش غذايي ادامه پيدا ميکند |
به خوبي به وسيله بيماران تحمل ميشود مشاوره با کارشناس تغذيه به طور معمول لازم است تا اطمينان حاصل شود که رژيم مشخص شده از نظر غذايي کفايت دارد. مدت انجام تا زماني است که علايم به وضوح بدون مصرف دارو بهبود پيدا کنند. |
پيشگيري از مواجهههاي تصادفي در بيماران حساس شده
برچسبهاي غذايي بايد بيان کنند که غذاي حاوي هر يک از اجزاي شايعتر ايجادکننده واکنشهاي سيستميک است يا خير. شبکه آلرژي غذايي و آنافيلاکسي (http://www.foodallergy.org) اطلاعاتي را براي بيماران و خانوادههاي آنها درباره فرآوردههاي غذايي، خوردن در رستوران، پاسخدهي به واکنشهاي آلرژيک و تطابق با موقعيتهاي اجتماعي خاص دربردارد.
جدول9. درمان و پيگيري آنافيلاکسي ناشي از آلرژي غذايي | |||
دارو |
دوز بزرگسالان |
دوز کودکان |
پيگيري/ توضيحات |
اپينفرين* |
5/0-3/0 ميليگرم عضلاني از محلول 1000/1 اپينفرين محلول در آب |
01/0 ميليگرم عضلاني تا دوز بيشينه 5/0-3/0 ميليگرم |
تقريبا 20 از بيماران طي چند ساعت دچار عود ميشوند، بنابراين دوره پايش 4 ساعته توصيه ميشود |
ديفنهيدرامين |
50 ميليگرم عضلاني يا خوراکي |
1 ميليگرم عضلاني يا خوراکي تا دوز بيشينه 50 ميليگرم |
دوز ميتواند هر 6-4 ساعت تکرار شود. 5/12 ميليگرم در هر 5 ميليليتر از فرآورده مايع در دسترس براي کودکان |
رانيتيدين |
50 ميليگرم عضلاني يا وريدي يا 150 ميليگرم خوراکي دو بار در روز |
mg/kg 4-2 وريدي هر 8 ساعت تا دوز بيشينه |
دوز را ميتوان هر 12 ساعت تکرار کرد |
کورتيکوستروييدهاي سيستميک† |
دگزامتازون 10-6 ميليگرم وريدي، عضلاني يا خوراکي |
متيل پردنيزولون (دپومدرول) mg/kg 2-1 وريدي |
به طور معمول تکرار نميشود |
* افزايش خطر انفارکتوس ميوکارد و سکته مغزي در بيماران داراي عوامل خطرزا. کارايي در بيماران مصرفکننده بتابلوکرها کاهش مييابد. † اگر چه براي درمان حاد موثر نيست، ميتواند عود برخي علايم را کاهش دهد. |
درمانهاي جديد و توصيههاي جديد بالقوه
عصارههاي غذايي تجاري استفاده شده در آزمونهاي IgE حاوي ساير اجزاي غيرآلرژيک هستند که موجب ميشود استاندارد کردن آزمون دشوار باشد. استفاده از آنتيژنهاي نوترکيب که براساس ارتباط آنها با آلرژي غذايي به جاي عصارههاي غذايي تجاري انتخاب شدهاند، ممکن است موجب بهبود ويژگي آزمونها شود.
القاي تحمل خوراکي اختصاصي به اين صورت انجام ميشود که بيماران مقادير کم روزانه غذاهاي مسبب آلرژي را مصرف کنند و سپس مقدار آن را زياد کنند تا به ميزان موجود در غذا برسد. اين روش برخي اميدواريها را به همراه داشته است اما تنها در کارآزماييهاي کوچک بدون شاهد دارونما به کار رفته است.
تزريق IgG مونوکلونال که به IgE متصل ميشود و ناحيه مسوول اتصال به گيرنده را در ماستسلها و بازوفيلها ميپوشاند، تا حدي بيماران مبتلا به آلرژي به بادام زميني را محافظت ميکند و براي استفاده در آلرژيهاي غذايي ديگر نيز اميدوار کننده بوده است.
نشان داده شده است که يک فرآورده حاصل از دم کردن نوعي گياه خاص چيني در پيشگيري از آلرژي به بادام زميني در حيوانات بسيار موثر بوده است. کارآزماييهايي در انسان به زودي انجام خواهد شد.
منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۴۲۹