درمان بيخوابي در سالمندان
بيخوابي در سالمندان شايع است و اغلب تشخيص داده نشده و ميتواند موجب موربيديته قابل توجه در بيماران شود. شرححال و معاينه فيزيکي گام به گام و کامل واز جمله پرسوجو درباره همبستر بيمار و استفاده يا عدم استفاده از جدول ثبت اطلاعات خواب، اقدامات تشخيص ارزشمندي هستند...
از پليسونوگرافي بايد تنها در بيماراني کمکگرفته شود که شرح حال آنها مطرحکننده يک اختلال تنفسي مشخص مرتبط با خواب يا اختلالات حرکتي مرتبط با تنفس باشد. بيماريهاي فيزيکي يا روانپزشکي مرتبط بايد همانند ساير بيماران سالمند تحت درمان قرارگيرند. بهبود سلامت خواب اغلب در موارد بيخوابي خفيف تا متوسط باعث بهبود علايم ميشود؛ در حالي که ميتوان براي موارد مقاومتر، از انواع درمانهاي غيردارويي کمک گرفت. بيشتر داروهاي نسخهاي و غيرنسخهاي با خطر قابل توجه عوارض جانبي و تداخلات دارويي همراه هستند و برخي ديگر با داشتن نسبت خطر به منفعت قابل قبول در بيماران سالمند ترجيح داده ميشوند.
مقدمه
بيخوابي که به صورت خواب ناکافي از نظر کميت يا کيفيت تعريف ميشود، باعث اختلال در هوشياري و فعاليت روزانه ميگردد. درحالي که اين اختلال در سالمندان شايع است، اغلب تشخيص داده نميشود يا درمان آن ناکافي است. بيخوابي ميتواند عواقب ناخواسته خطيري از جمله اختلال در توجه و حافظه، افسردگي، حملات سقوط و احساس کاسته شدن از کيفيت زندگي را به دنبال داشته باشد. بيخوابي را ميتوان براساس طول مدت (حاد [کمتر از 4 هفته] يا مزمن)، شدت (خفيف يا شديد)، تاثير بر خواب (اختلال در شروع يا تداوم خواب يا هر دو) يا علت آن (موقعيتي [مرتبط با استرسهاي حاد زندگي]، اوليه يا ثانويه به ساير اختلالات طبي يا روانپزشکي) تقسيمبندي نمود؛ هرچند تمام اين دستهها ميتوانند با يکديگر همپوشاني قابل توجهي داشته باشند.
بيشتر موارد از طريق گرفتن شرححال کامل قابل تشخيص هستند و از آزمونها براي بيماراني که شرح حال آنها وجود يک اختلال طبي خاص را مطرح ميکند، کمک گرفته ميشود. درمان ميتواند سپس بر اختلالات زمينهاي (درصورت وجود) متمرکز گردد و از ساير روشهايي که استفاده فراگير برتر دارند از جمله آموزش سلامت خواب، مداخلات غيردارويي و در صورت لزوم درمان دارويي نيز کمک گرفته شود.
ارزيابي
يک شرح حال هدفمند از وضعيت خواب بيمار بايد گرفته شود و در صورت امکان درباره همبستر بيمار نيز پرسوجو شود. اين موارد شامل طول مدت علايم، انواع و شدت اختلال ايجاد شده، مشکلات خاص (در به خوابرفتن يا تداوم خواب)، الگوها و عادات خواب و عوامل برانگيزاننده و پيشبرنده شناخته شده هستند. داشتن يک جدول خواب (جدول 1) ميتواند جزيياتي را که در ابتدا به وسيله بيمار مورد توجه قرار نگرفتهاند، آشکار کند. عوامل فردي و اجتماعي مرتبط (انزوا، تنها بودن، محروميت، تغيير محل زندگي، امنيت يا نگرانيهاي مالي) که ميتوانند نشاندهنده وجود بيخوابي موقعيتي موقت باشند، از جمله عوامل کليدي در شرح حال به شمار ميروند. بيماريهاي طبي و روانپزشکي مختلکننده خواب و نيز شرح حال مصرف داروها و الکل نيز بايد به دقت مورد توجه قرار گيرند (جدول 2).
معاينه فيزيکي کامل اما هدفمند، مشتمل بر ارزيابي وضعيت نورولوژيک و ذهني بايد به دنبال پيدا کردن يافتههاي تاييدي درباره مشکلات مطرح شده در شرح حال از جمله شواهد وجود بيماريهاي همراه ايجادکننده بيخوابي باشد که در جدول 2 فهرست شدهاند.
زماني که شرح حال و معاينه فيزيکي مطرح کننده آپنه خواب، سندرم پاهاي بيقرار يا نارکولپسي باشند يا زماني که تشخيص غيرقطعي است، درمان شکست خورده است يا بيداري از خواب با رفتارهاي غش يا آسيب زمان همراه است، آزمونهاي بيشتر مانند ابزارهاي پيمايشي (survy tools) و پليسومنوگرافي بايد مورد استفاده قرار گيرند.
ممکن است ارجاع براي درمان انديکاسيون داشته باشد. بيخوابي ثانويه ناشي از يک يا چند علت ممکن است همراه با اختلالات اوليه خواب وجود داشته باشد و براي به حداکثر رساندن منافع درمان، تمام عوامل دخيل بايد مورد توجه قرار گيرند.
درمان
تعريف دقيق انتظارات بيمار از مداخلات درماني حايز اهميت است زيرا اين مساله بخش عمدهاي از منافع حاصل را مشخص ميکند. آموزش، اقدامي کليدي در تقريبا تمام موارد اختلالات خواب است و قبول کردن يا درک برخي توصيهها ممکن است بدون دادن توضيحات دقيق، براي بيمار دشوار باشد. مشکلات همراه دخيل که نيازمند درمانهاي اختصاصي هستند نيز بايد مانند ساير بيماران سالمند تحت درمان قرار گيرند.
آموزش سلامت خواب
بيشتر بيماران از اقدامات کلي براي بهبود سلامت خواب منفعت ميبرند (جدول 3). تغييرات سبک زندگي و عادات خواب از جمله داشتن يک برنامه منظم، اجتناب از فعاليتهايي که مانع آرامبخشي (relaxation) ميشوند، بهينهسازي محيط خواب و حذف محرکهايي که با خواب تداخل دارند ميتوانند براي بهبود اختلالات خواب خفيف يا موقعيتي کافي باشد. بهينهسازي سلامت خواب بايد هميشه بخشي از رژيمهاي درماني پيچيدهتر نيز باشد.
درمان غيردارويي
بيماراني که پساز آموزش سلامت خواب همچنان علامتدار باقي ميمانند بايد تحت مداخلات بيشتري قرار بگيرند. اگرچه طول مدت استفاده از روشهاي شناختي ـ رفتاري پيشاز استفاده از داروها مشخص نيست، امتحان کردن بيشتر اين مداخلات منطقي و بيخطرتر از استفاده از داروها است و ممکن است به تنهايي يا در کنار ساير درمانها براي اجتناب از استفاده طولاني از داروهاي خوابآور کافي باشد. برخي از اين رويکردها به کمک آموزش و ارزيابيهاي دقيقتر و فرموليزهتر، باعث تقويت اصول آموزش سلامت خواب ميشوند. به کار بستن اين رويکردها ممکن است نيازمند زمان (چند هفته يا بيشتر) و آموزش ويژه درمانگر يا ارجاع به يک متخصص خواب درماني باشد.
درمان شناختي ـ رفتاري ميتواند موجب بهبود قابل توجه و طولانيمدت در تمام نسخههاي بيخوابي شود و ميتواند به عنوان يک جايگزين موثر براي دارو درماني در بيماران مصرفکننده مزمن داروها مورد استفاده قرارگيرد. آرامش درماني (relaxation therapy) از طريق آرامسازي پيشرونده عضلات (منقبض و شل کردن منظم تمام گروههاي عضلاني عمده)، ژرفايش (meditation) و تصورات هدفمند (تصورکردن محلهاي آرام و گوش دادن به صداهاي آرامشبخش) باعث کاهش استرس فيزيکي و ذهني، درست پيش از زمان خواب ميشود. کنترل محرکها (stimulus control) متضمن حذف تمام فعاليتهاي غيرمرتبط با خواب از اتاق خواب است و ممکن است نيازمند يک بررسي پيمايشي کامل محيط خواب براي حصول اطمينان از کامل بودن آن باشد. محدود سازي خواب (sleep restriction) نيز بر خوابيدن تنها در رختخواب تاکيد دارد و به علاوه از يک برنامه دقيق براي افزايش زمان خواب در شب (با هدف خواب به مدت متوسط 7 ساعت) و کاهش چرتزدن در طول روز تاکيد دارد. کنترل شناختي (cognitive control) به شناخت احساسات و افکار ناخواسته يا منفي و اعتقادات و گرايشهاي غير کارکردي (مانند نگراني بيش از حد درباره عواقب نخوابيدن) کمک ميکند و آنها را با توقعات واقع بينانه درباره خواب و کمبود خواب، جايگزين ميکند. اين روش بر حذف «تلاش براي خوابيدن» و کاهش نگراني درباره انجام فعاليتهاي روز بعد در صورت غيرکافي بودن خواب تاکيد ميکند. ميتوان از منابع آموزشي آنلاين موجود(1)، براي کمک به شناخت درماني بهره گرفت.
درمان با نور روشن، يک روش درماني جديد است که ميتواند آزادسازي ملاتونين را تغيير دهد. در اين روش فرد با طيف نوري کاملا قابل مشاهده به ميزان 10000 - 3000 لوکس) براي دورههاي زماني تدريجا افزايشيابنده (ميزان هدف 2ـ 1 ساعت) در اول صبح (براي بيماران دچار اشکال در به خواب رفتن) يا ابتداي عصر (براي بيماران دچار اشکال در تداوم خواب) مواجهه داده ميشود. دستورالعملهاي اين روش درماني متفاوت هستند و هنوز استاندارد نشدهاند. اين روش نيازمند پايبندي قابل توجه بيمار است. ميزان تحمل و کارآمدي اين روش و نيز تداوم منافع آن متغير است و بيماران مبتلا به حساسيت به نور، مانيا يا ساير اختلالات خلقي يا مبتلا به بيماريهاي چشمي اوليه، احتمالا نبايد از اين مداخله درماني استفاده کنند.
دارو درماني
ميتوان از داروها در ابتداي سير درمان براي بهبود بيخوابي موقت موقعيتي در زماني که نياز به پاسخ فوري وجود دارد، استفاده کرد. با اينحال داروها اغلب براي بيماراني که دچار عواقب قابل توجه بيخوابي مقاوم به ساير درمانها شدهاند، مورد استفاده قرار ميگيرند. مشابه همه داروهاي مورد استفاده در سالمندان، کمترين دوز و کوتاهترين مدت استفاده ترجيح داده ميشوند و کاهش تدريجي دوز در مقايسه با قطع مصرف ناگهاني دارو پس از کامل شدن درمان، بيخطرتر است و به احتمال کمتري باعث بروز واکنش واگشتي (rebound) يا علايم محروميت (withdrawal) ميشود. پايش بيمار از لحاظ وابستگي و سوءمصرف (از جمله مقاومت بيمار در برابر کاستن از دوز دارو يا درخواست دوزهاي بالاتر دارو) هميشه بايد انجام شود. بايد از مصرف خوابآورها خصوصا در بيماران داراي سابقه سوءمصرف مواد، مياستني، بيماري تنفسي متوسط تا شديد و سکته مغزي اخير خودداري کرد.
بسياري از داروهاي کمککننده به خواب که به طور شايع در بيماران جوانتر مورد استفاده قرار ميگيرند، نبايد در بيماران مسن تجويز شوند. بنزوديازپينها (از جمله تمازپام و تريازولام) ميتوانند باعث بروز علايم رواني ـ حرکتي جدي، اختلالات رفتاري و اختلالات حافظه منجر به آسيب شوند. سرکوب تنفسي، بيخوابي واگشتي و آژيتاسيون متناقض غيرشايع نيستند و احتمال سوءمصرف اين داروها بالاست. نبايد از آنتيهيستامينهاي خوابآور مانند ديفنهيدرامين (ترکيب فعال بيشتر داروهاي خوابآور غيرنسخهاي) در بيماران مسن که در معرض خطر ويژه بروز عوارض جانبي آنتيکولينرژيک شديد (خشکي دهان، تاکيکاردي، تاريديد، تشديد گلوکوم و آژيتاسيون)، اختلال شناختي، خوابآلودگي طول کشيده و دليريوم و توهم هستند، استفاده نمود. بايد به بيماران توصيه کرد به وجود اين ترکيبات در داروهاي غيرنسخهاي توجه کنند تا احتمال بروز آرامشبخشي (sedation) بيشاز حد و عوارض جانبي کاهش يابد. در نهايت، ضدافسردگيهايي مثل ترازودون ميتوانند به علت اثرات آنتي کولينرژيک، قلبي ـ عروقي و نورولوژيک خود باعث بروز عوارض جانبي خطرناک و تهديدکننده حيات شوند و از اين رو در سالمندان توصيه نميشوند.
در جدول 4 داروهايي که درحال حاضر بيخطرترين و موثرترين داروهاي کمککننده به خواب در سالمندان به شمار ميروند فهرست شدهاند. زولپيدم در صورت تجويز به هنگام خواب براي درمان بيخوابي حاد موثر است و سرکوب تنفسي ايجاد شده به وسيله آن، اندک يا هيچ است. فرآوردههاي پيوستهرهش ممکن است در بيماران مبتلا به علايم مربوط به شروع و تداوم خواب، منافع بيشتري داشته باشند. باتوجه به شروع اثر بسيار سريع زالپلون (Zaleplon) ميتوان اين دارو را براي درمان اختلال شروع خواب بلافاصله پيشاز خوابيدن مصرف کرد و 4 ساعت پيش از زمان برنامهريزي شده بيدار شدن در بيماراني که در طول شب از خواب بيدار ميشوند، دوز دارو را تکرار کرد يا اساسا دارو را دراين زمان مصرف نمود.
اسزوپيکلون (eszopiclone) که به طور خاص به عنوان يک درمان بيخطر و موثر در بيماران مسن مبتلا به بيخوابي اوليه مطرح است باعث افزايش خوديافته (subjective) تداوم خواب، زمان کلي خواب و کيفيت و عمق خواب ميشود و زمان چرت زدن روزانه را در بيشتر بيماران کاهش ميدهد. دوز کم (1 ميليگرم) اين دارو براي درمان القاکننده خواب به کار ميرود در حالي که دوز 2 ميليگرمي در بيماران نيازمند درمان، هم براي القا و هم براي تداوم خواب موثرتر است. راملتئون (Remelteon) يک آگونيست غيرآرامشبخش گيرنده ملاتونين است که تنها داروي غيرنيازمند به مصرف منظم است که براي درمان بيخوابي مزمن در سالمندان مورد تاييد قرار گرفته است. اين دارو همچنين در بيماران داراي احتمال ابتلا به سوءمصرف، اختلال شناختي يا عوارض جانبي رواني ـ حرکتي ناشياز ساير داروها ترجيح داده ميشود و به نظر ميرسد استفاده طولانيمدت آن نسبتا بيخطر باشد. اغلب درباره نقش مکملهاي گياهي و تغذيهاي براي کمک به خواب (مانند استوقدوس، گياه سنتجان، گلوتامين، نياسين، ال ـ تريپتوفان، رازک، نعناي کلاهي، گل ساعتي، بادرنجبويه و کاوا) پرسيده ميشود. تاکنون بيخطري يا کارآمدي اين ترکيبات مورد ارزيابي قرار نگرفته است و گزارشهاي شفاهي حاکي از سميت و عوارض جانبي شايعتر در سالمندان بودهاند. برخي دادهها درباره کارآمدي دو مورد از اين ترکيبات يعني ملاتونين و ريشه سنبلالطيب ارايه شدهاند؛ با اينحال اطلاعات کافي درباره بيخطري و تداخلات دارويي اين ترکيبات وجود ندارند. بايد به بيماران توصيه کرد خصوصا در موارد مصرف داروهاي خوابآور از مصرف اين ترکيبات خودداري کنند.
نتيجهگيري
بيخوابي در بيماران مسن ميتواند احساس تندرستي فردي را تحت تاثير قرار دهد و موربيديته قابل توجهي به دنبال داشته باشد. از اين رو ارزيابي خواب بايد به عنوان يکي از اجزاي اصلي ارزيابي جامع بيماران مسن مدنظر باشد. شناسايي و درمان بسياري ار عوامل دخيل بالقوه، براي موثر بودن درمان ضروري است. اگرچه آموزش درباره بهداشت خواب مناسب، به بسياري از بيماران کمک ميکند، درمانهاي بيشتر به کمک تغييرات شناختي ـ رفتاري، نوردرماني يا داروها ممکن است براي بهبود کافي علايم ضرورت پيدا کنند.
منبع: Roszkowska J, Geraci SA. Management of insomnia in the geriatric patient. American Journal of Medicine December 2010; 123: 1087- 90.
جدول 1. نمونهاي از جدول ثبت اطلاعات خواب فعاليتهاي روزانه و آداب قبل از خواب ( که پيشاز به بستر رفتن انجام ميشوند) چرتزدن (چند بار/ به چه مدت) ورزش (چه نوعي / به چه مدت) الکل و کافئين (حجم / دفعات) غذاها و نوشيدنيها (سبک يا سنگين، زمان وعدهها) احساس بيمار (1: خيلي خسته، 2: تاحدي خسته، 3: نسبتا هشيار، 4: کاملا بيدار) استرس / سطح تحريکپذيري پيشاز زمان خواب (1: اصلا، 2؛ تاحدي، 3: متوسط، 4: بالا) داروها يا خوابآورها (نوع / دوز/ زمان مصرف) فعاليتهاي ساعت پيش از خواب فعاليتهاي معمول زمان خواب (ژرفايش / آرامسازي / مدت آنها) زمان خواب، زمان «خاموش کردن چراغها» خوابيدن و دوباره به خوابرفتن (کامل شدن به هنگام بيداري) زمان بيدار شدن، زمان «روشن کردن چراغها» زمان به خواب فرورفتن (دقيقه) از خواب پريدنها (تعداد و زمان کلي آنها) کيفيت خواب ( 10ـ 0 : 0 بدترين تا 10 بهترين خواب تا بهحال) کل زمان خواب (ساعت) * اين دادهها بايد به صورت روزانه براي مدت حداقل 2 هفته ثبت شوند.
جدول 2. بيماريهاي همراه مرتبط با بيخوابي ثانويه بيماري قلبي مزمن (آنژين شبانه، نارسايي مزمن قلب، آريتمي) بيماريهاي ريوي (آمفيزم، بيماري انسدادي مزمن ريه [COPD]، رينيت/ سينوزيت آلرژيک) بيماريهاي گوارشي (سندرم روده تحريکپذير، يبوست، ريفلاکس معده به مري) بيماريهاي غده درونريز (بيماري تيروييد، يائسگي، پلياوري ديابتي) نارسايي مزمن کليه درد مزمن مرتبط با بيماري (آرتريت، نوروپاتي، بدخيمي) اختلالات اورولوژيک (بياختياري، هيپرتروفي پروستات) ساير بيماريها (پوستي، خارش) دمانس دليريوم بيماري پارکينسون ميوکلونوس شبانه مولتيپل اسکلروز تشنج اختلالات خلق (افسردگي، اختلالات دوقطبي يا ديستايمي) اضطراب (ژنراليزه، حملات پانيک، اختلال استرسزاي پساز سانحه [PTSD]) الکل و داروهاي سوءمصرفي ضدافسردگيها (مهارکنندههاي انتخابي بازجذب سروتونين [SSRI]، ضدافسردگيهاي سهحلقهاي، ونلافاکسين) محرکهاي دستگاه عصبي مرکزي (آمفتامينها، متيل فنيديت، سمپاتوميمتيکها، فنيلافرين، کافئين، نيکوتين) داروهاي ضدفشار خون (بتا ـ بلوکرها، آلفا – بلوکرها، متيلدوپا، ديورتيکها) داروهاي تنفسي (تئوفيلين، آلبوترول، ايپراتروپيوم) هورمونها (کورتيکواستروييدها، داروهاي تيروييد) ساير داروها (فنيتويين، لوودوپا، سايمتيدين، آنتيهيستامينها، مسهلهاي محرک، کينيدين)
جدول 3. آموزش سلامت خواب: توصيههايي براي بيماران الگوهاي رفتاري داشتن برنامه منظم براي خوابيدن و بيدارشدن (از جمله در پايان هفته و تعطيلات) خودداري از رفتن به رختخواب جز در موارد خواب آلوده بودن کاهش يا حذف چرتزدنهاي روزانه (30 دقيقه يا کمتر در روز که نبايد ديرتر از ابتداي بعدازظهر باشد) ورزش منظم (اما نه به فاصله 5 ـ 3 ساعت از زمان خواب) افزايش مواجهه با نور طبيعي و نور روشن در طول روز و ابتداي عصر، خودداري از مواجهه با نور روشن به فاصله کوتاهي از زمان خواب يا در زمان بيدار شدن در طول شب خودداري از مصرف غذاهاي سنگين و مايعات به فاصله 3 ساعت از زمان خواب، محدود کردن يا قطع مصرف الکل، کافئين و نيکوتين خصوصا پيش از زمان خواب، رعايت اصول آرامسازي (relaxation) (آرام شدن پيش از زمان خواب، داشتن يک زمان روتين براي آماده شدن براي خواب، استفاده از حمام آبگرم يا جوراب) پوشيدن لباس خواب راحت خودداري از «صحبتهاي» ناراحتکننده با همبستر عدم استفاده از رختخواب براي مطالعه يا مشاهده تلويزيون خروج از رختخواب پس از بيدار شدن در صورتي که پساز 30 دقيقه فرد خوابش نبرد از رختخواب خارج شود و آرامسازي کند (به وسيله شنيدن موسيقي سبک يا مطالعه مختصر) محيط خواب توجه به خروپف يا وجود همبستر مختل کننده خواب خنک و تاريک نگهداشتن اتاق خواب حذف سروصدا از محل خواب درحد امکان قرار دادن ساعت دور از ميدان ديد
جدول 4. داروهاي توصيه شده براي بيخوابي در سالمندان دارو دوز ژنريک (ميليگرم) نيمهعمر (ساعت) عوارض جانبي انديکاسيونها ملاحظات زولپيدم (بارهش متناوب*) 5 0/3 ـ 5/1 درد شکم، گيجي، سردرد، بيخوابي واگشتي، خوابآلودگي، اختلال حافظه، تغيير ديد رنگي، تهوع، ميالژي شروع خواب احتمال پايين پيدايش تحمل، وابستگي يا حالت خماري؛ افزايش فعاليت مهاري CYP3A4؛ کنترانديکاسيون مصرف در بيماران مبتلا به اختلالات تنفسي ناشي از خواب و بيماري کبدي پيشرفته زولپيدم (با رهش طولاني*) 25/6 5/7 ـ 0/2 زالپلون* 5 1 تغيير ديد رنگي، تهوع، ميالژي شروع و تداوم خواب افزايش فعاليت مهاري CYP3A4؛ عدم ايجاد تحمل، خماري يا واکنش واگشتي اسزوپيکلون* 2-1 9 سردرد، طعم تلخ، خشکي دهان، خوابآلودگي، فراموشي شروع و تداوم خواب (از جمله بيخوابي درجه اول) کاهش تعداد و طول مدت چرتزدنها؛ کمتر بودن اختلال حافظه يا رواني ـ حرکتي راملتئون+ 8 6/2ـ 0/1 سردرد، خستگي، خوابآلودگي، گيجي تاخير در به خوابرفتن و کل زمان خواب در بيخوابي مزمن کنترانديکاسيون مصرف همزمان با فلووکسامين و در نارسايي کبد؛ کمترين اختلال رواني ـ حرکتي يا شناختي *غير بنزوديازپيني + آگونيست گيرنده ملاتونين
بيماريهاي طبي
بيماريهاي نورولوژيک
سکته مغزي
بيماريهاي روانپزشکي
سايکوز
مواد و داروها
منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۴۹۴