..:::: آزمونهاي تراكم استخوان در زنان، چگونه و چطور؟ ::::..
زنان مسن بيشتر در معرض خطر ابتلا به استئوپورز و از دستدادن استخوان هستند كه ميتواند آنها را بهطور بالقوه با شكستگيهاي استخواني ناتوانكننده درگير كند. براي سنجش قدرت استخوان در اين بيماران، بسياري از پزشكان تست تراكم استخوان را هر 2 سال يكبار پيشنهاد ميدهند اما يك مطالعه جديد نشان ميدهد كه اين غربالگري ميتواند با فواصل طولانيتري هم انجام شود. نتايج آخرين تحقيقها كه در نشريه معتبر «نيوانگلند» به چاپ رسيده، پيشنهاد ميكند كه بسياري زنان با نمره طبيعي يا نزديك طبيعي تراكم استخوان در تستهاي اوليه شايد تا 5 سال بعد به انجام مجدد تست نيازي نداشته باشند. اين مطالعه در واقع به سوال مهمي پاسخ ميدهد كه ممكن است بسياري از پزشكان در مواجهه با بيماران مسن خود با آن روبرو شوند. اندازه تراكم معدني استخوان يا
T Scores كه ضخامت استخوان را در نقاط خاصي اندازهگيري ميكند (بيشتر در هيپ و ستون مهرهها) تراكم استخوان بيماران را با افراد سالم موردمقايسه قرار ميدهد. بيماران با T Score 5/2- يا كمتر (كه بهعنوان استئوپورز شناخته ميشوند) بايد بهطور مرتب تستهاي خود را تكرار و درمان دارويي را براي استحكام بخشيدن به استخوانهاي خود آغاز كنند، اما در مورد زناني كه نمره بيشتري دارند، چه؟ آيا آنها هم بايد مرتبا پايش شوند؟
در اين مطالعه، زناني كه در معرض خطر كمتر بودند، موردبررسي قرار گرفتند تا مشخص شود هر چند سال يکبار غربالگري لازم است تا علايم اوليه بيماري استخوان مشخص شود. بر اين اساس اطلاعات 5 هزار زن 67 سال و بيشتر مورد آناليز قرار گرفت. سپس زناني كه T Score مساوي يا كمتر از 5/2- داشتند، كنار گذاشته شدند. موارد باقيمانده به 3 گروه تقسيم شدند؛ گروه در معرض خطر بالا يا افراد با
T Score برابر 49/2- تا 2- و گروه در معرض خطر متوسط با نمره 99/1- تا 5/1- و گروه در معرض خطر كم با نمره 49/1- و بالاتر. افراد گروه اول به غربالگري مكرر نياز داشتند و انجام اين تست، سالانه، بهترين نتيجه را براي پيشگيري از پيشرفت بيماري در پي داشت. در گروه در معرض خطر متوسط فاصله انجام تستها به 5 سال گسترش يافت و براي افراد نرمال يا در معرض خطر كم، فاصله بين غربالگري به 15 سال هم ميتواند برسد.
اين گروه تحقيقاتي اذعان ميكند كه انتظار چنين تفاوتي را ميان 3 گروه نداشته است. اين يافتهها به ايجاد و سازماندهي دستورالعملهاي لازم در مورد اينكه چه كساني به غربالگري مرتب از نظر استئوپورز نياز دارند و چه كساني ميتوانند فاصله بين غربالگري را بيشتر كنند و به اين ترتيب از هزينههاي درماني بكاهند كمك شاياني ميكند. البته تا زماني كه اين يافتهها در دستورالعملها بگنجند، راه زيادي مانده و پزشكان بايد در مورد اينكه چگونه به زنان توصيه كنند تا تستهاي خود را انجام دهند، بيشتر قابلانعطاف باشند. مثلا بيماري كه T Score نرمال داشته، اما پس از ابتلا به سرطان و از دستدادن وزن، بيشتر در معرض ابتلا به استئوپورز قرار دارد پس نبايد تا 15 سال بعد صبر كند. از سويي زني كه در خطر مرزي تا نرمال قرار دارد، شايد بايد بيشتر تحت غربالگري قرار گيرد.
در نهايت اينكه با توجه به ناتوانياي كه شكستگيهاي هيپ و ستون فقرات ايجاد ميكنند، ارائه دادههاي مبتني بر علم براي كمك به پزشكان و بيماران براي تصميمگيري در مورد اينكه چند وقت به چند وقت به آزمايش تراكم استخوان نياز دارند، اولين گام مهم است.