..::::  تاثیر بی‌اختیاری ادراری در کیفیت زندگی زنان  ::::..

بی‌اختیاری ادراری (UI) که در بیش از یک سوم زنان بالای 70 سال دیده می‌شود، سبب اختلال در کیفیت زندگی می‌شود. در این زنان سالمند، غالبا بی‌اختیاری ادراری از نوع مختلط است (جزء مرتبط با نیاز و جزء مرتبط با استرس) و به این جهت با محدودیت‌های جسمانی همراه است. برای درک بهتر ارتباط سن بالا با UI، محققان جمعیت یک هزار و 942 نفری از زنان شهری فرانسه (سن متوسط 79 سال، متوسط شاخص توده بدنی 26 کیلوگرم) را که در خانه‌ خود زندگی می‌کردند، مورد بررسی قرار دادند. در این بررسی، کثرت و مقدار نشت ادرار، تأثیر بی‌اختیاری ادراری بر زندگی روزمره و تحرک و تعادل شرکت‌کنندگان ارزیابی شد. 
بر اساس این بررسی محققان می‌گویند: 42 درصد زنان وجود بی اختیاری ادراری را گزارش دادند، بیش از نیمی از این عده نشت روزانه را گزارش کرده بودند. بی اختیاری ادراری مختلط دارای بالاترین فراوانی بود و به ‌دنبال آن UI معمولی و نوع استرسی قرار می‌گرفت. به گفته این محققان، در زنان دچار بی‌اختیاری ادراری مختلط یا معمولی، اختلال در تحرک و تعادل به طور قابل توجه با وخامت این عارضه در ارتباط بود. گزارش این تحقیق در BJOG منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  درمان بي‌اختياري فوريتي: آنتي‌کولينرژيک يا بوتاکس؟  ::::..

 قريبا يک نفر از هر 5 زن سالمند آمريکايي به بي‌اختياري ادراري فوريتي دچار است. خط اول درمان اين مشکل در اغلب موارد آنتي‌کولينرژيک‌هاي خوراکي است ولي گاهي براي موارد مقاوم از تزريق اونابوتولينوم توکسين A (بوتاکس) نيز استفاده مي‌شود. محققان در يک کارآزمايي دوسو کور و داراي شاهد دارونما براي هر دو بازوي مطالعه، زنان مبتلا به بي‌اختياري فوريتي را به صورت تصادفي تحت درمان با داروي آنتي‌کولينرژيک خوراکي سوليفناسين (solifenacin) يا تزريق يک دوز 100 واحدي بوتاکس به عضله دتروسور تحت هدايت سيستوسکوپي، قرار دادند. اين مطالعه با بودجه فدرال انجام شد. دوز اوليه سوليفناسين در اين مطالعه 5 ميلي‌گرم بود که در صورت نياز قابليت 2 برابر شدن دوز يا تبديل به تروسپيوم گسترده‌رهش (trospium XR) با دوز 60 ميلي‌گرم را داشت. ميانگين تعداد حملات بي‌اختياري فوريتي در هر روز، براي مدت 6 ماه (يعني تا پايان دوره داروهاي خوراکي) ارزيابي شد.
در 241 زن قابل بررسي در مطالعه (ميانگين سني 58 سال، ميانگين حملات بي‌اختياري ادراري 0/5 بار در روز)، ميانگين ميزان کاهش در تعداد حملات روزانه براي دو گروه سوليفناسين و بوتاکس مشابه بود (به ترتيب 4/3 و 3/3). پاسخ معني‌دار از نظر باليني در هر دو گروه پس از يک ماه ايجاد شد. احتمال برطرف شدن کامل بي‌اختياري بنا به گزارش خود فرد، در زنان گروه بوتاکس بيشتر بود (27% در مقابل 13%، p برابر با 003/0). خشکي دهان در زنان دريافت‌کننده سوليفناسين بيشتر گزارش شد (46% در مقابل 31%، p برابر با 02/0) ولي اين عارضه جانبي به عنوان يک علت مهم قطع دارو مطرح نبود. در زنان تحت درمان با بوتاکس، سونداژ متناوب براي 3% زنان پس از 4 ماه و براي 1% زنان پس از 6 ماه توصيه شد. عفونت‌هاي ادراري نيز در گروه دريافت‌کنندگان بوتاکس شايع‌تر بود (33% در مقابل 13%
، p کمتر از 001/0).
با توجه به عوارض جانبي عموما خوش‌خيم درمان آنتي‌کولينرژيک و افزايش خطر سونداژ متناوب و عفونت‌هاي ادراري در صورت تزريق بوتاکس، به نظر مي‌رسد که آنتي‌کولينرژيک‌ها همچنان به عنوان خط اول درمان بي‌اختياري فوريتي ادرار مطرح باشند. تزريق بوتاکس را مي‌توان براي زناني نگه داشت که درمان آنتي‌کولينرژيک براي آن‌ها بي‌اثر، کنتراانديکه يا غير قابل تحمل باشد.

ادامه نوشته