..:::: مغز بین عشق و هوس تمایز قائل می‌شود ::::..

محققان دانشگاه شیکاگو دریافتند: منطقه‌ای در بخش عمیقی از مغز، چگونگی تصمیم گیری سریع افراد را در رابطه با عشق کنترل می‌کند. این نتایج با تحقیق بر روی مرد 48 ساله مبتلا به سکته مغزی که بخش اینسولای قدامی وی دچار آسیب شده بود و مقایسه عملکرد او با هفت مرد سالم دیگر به دست آمد. یافته‌های به دست آمده نخستین شواهد علت و معلولی را مبنی بر نقش واسطه‌ای منطقه‌ای در مغز موسوم به «اینسولای قدامی» در پدیده «عشق» فراهم آورده است. در بررسی‌های این تحقیق «عشق» به عنوان حالتی ارادی برای اشتیاق شدید و طولانی مدت نسبت به شخص دیگر و پیوند با وی عنوان شده است و این در حالی است که شهوت یا میل جنسی با حالتی ارادی برای اهداف لذت بخش کوتاه مدت تعریف شده است.
طی این پژوهش، با نشان دادن عکس‌های مهیج از این بیمار خواسته شد تا در مورد نوعی هوس یا همان شهوت تصمیم گیری کند. حین این تصمیم‌گیری، دفعات واکنش‌های مورد انتظار نسبت به زمان تصمیم گیری در رابطه با عشق کندتر پیش می‌رفت. سپس واکنش‌های احساسی این مرد با افراد دیگر مورد مقایسه قرار گرفت. محققان این تفاوت را این گونه تفسیر کرده‌اند: هوس بازنمودی مشهود از تجربه‌های حسی است، در حالی که عشق بازنمودی غیر قابل لمس و مطلق از این تجربیات است. نتایج داده‌های جدید حاکی از آن است که «اینسولای خلفی» که احساس و کنترل حرکات را بر عهده دارد، در احساس شهوت یا میل جنسی نقش دارد، حال آنکه «اینسولای قدامی» در بازنمود انتزاعی غیر قابل لمس دخیل در عشق نقش دارد. نتایج این پژوهش در مجله Current Trends in Neurology منتشر شده است. 

..::::  عشق طعم همه‌ چیز را شیرین‌تر می‌کند  ::::..

پژوهش جدید دانشمندان دانشگاه رادبود نیمیخن هلند نشان داده که عشق واقعا می‌تواند طعم همه چیز را شیرین‌تر کند. این در حالیست که به گفته محققان، برخلاف استعاره‌های قدیمی، احساس حسادت از طعم تلخ یا ترش برخوردار نیست. کشف اینکه عشق باعث تغییر درک حسی افراد شده اما حسادت چنین قابلیتی را ندارد، برای روانشناسان در زمان بررسی استعاره‌های تجسم یافته یا جلوه‌های زبان‌شناختی که افراد به معنای واقعی کلمه در استخوانهای خود حس می‌کنند، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
محققان در این پژوهش بر روی 197 دانشجوی دانشگاه ملی سنگاپور سه آزمایش انجام دادند. در دو آزمایش اول، این پژوهشگران از دانشجویان خواستند تا در مورد یک تجربه عاشقانه یا همراه با حسادت و یا یک موضوع بی‌طرف بنویسند. سپس از آنها خواسته شد تا یک آدامس ترش و شیرین یا شکلات تلخ و شیرین را مزه کنند. در مرحله بعدی دانشمندان از این دانشجویان خواستند تا شیرینی، تلخی و ترشی چیزهایی را که خورده بودند، رتبه‌بندی کنند. آن دسته از افرادی که در مورد عشق نوشته بودند، تنقلات را شیرینتر از افرادی که در مورد حسادت یا یک موضوع بی‌طرف نوشته بودند، رتبه‌بندی کردند.
محققان همچنین دریافتند که نوشتن در مورد حسادت هیچ تاثیری بر روی رتبه‌بندی تلخی مزه نداشت. آنها سپس از 93 دانشجوی جدید خواستند از آب‌مقطر نمونه‌برداری کنند. به این داوطلبان گفته شده بود که این آب یک نوشیدنی جدید بوده و باید شیرینی، تلخی یا ترشی آن را رتبه‌بندی کنند. محققان دریافتند که عشق باعث شیرین‌تر شدن آب شده، در حالیکه حسادت هیچ تاثیری بر طعم آب نداشت.

ادامه نوشته

..::::  عشق و تنفر چه تاثیری در بدن دارند؟  ::::..

پژوهش جدید محققان فنلاندی نشان داده که احساسات متفاوت بر بدن تاثیرات مختلف گذاشته اما این تاثیرات در تمام فرهنگها مشابه است. محققان برای مدتهای طولانی بر این گمان بودند که احساسات با طیف گسترده‌ای از تغییرات فیزیولوژیکی مرتبط بوده و اکنون محققان دانشگاه تورکو نشان داده‌اند که حالات احساسی صرف‌نظر از فرهنگ فرد با حسهای خاص مرتبط هستند. این پژوهش بطور بصری نشان داده که فرد دل‌شکسته واقعا درد را در سینه خود حس می‌کند، افراد غمیگن در اندام خود ضعف داشته یا افراد شاد، این حس را در تمام بدن خود گسترش می‌دهند.
احساس عشق باعث ایجاد تب‌وتابی در همه بخشهای بدن فرد بجز زانوهایش می‌شود. این یافته‌ها می‌تواند عکس ضرب‌المثل سست شدن پاها در زمان بروز احساسات عاشقانه در افراد باشد. اندوه باعث احساس ضعف در ماهیچه‌ها شده و فرد آگاهی بیشتری در مورد فعالیت قفسه سینه و قلب خود پیدا می‌کند. افسردگی نیز باعث ایجاد ضعف در فرد شده، در حالیکه حس تنفر در گلو و سیستم گوارشی حس می‌شود. احساسات اولیه مانند خشم و ترس باعث افزایش حس در بخش بالایی سینه شده که دلیل آن می‌تواند آماده شدن ناخودآگاه انسان برای جنگ باشد.
محققان در این پژوهش به 700 داوطلب فیلمهایی را نشان داده و داستانهایی را خواندند که برای ایجاد احساسات خاص طراحی شده بودند. سپس به آنها طرحهایی از بدن داده شد تا بخشهایی را که فعالیت بیشتر یا کمتری را در آنها حس می‌کردند، رنگ کنند. نتایج این پژوهش در فرهنگهای مختلف یکسان بود؛ عشق تا انگشتان شصت پای فرد حس شده و شادی کل بدن را با این احساس می پوشاند. به گفته محققان، این احساسات فیزیکی می‌تواند زیربنای چگونگی بیان احساسات فرد باشد. نتایج این پژوهش در مجله مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  عمر واقعی عشق چقدر است؟  ::::..

محققان دانشگاه کالیفرنیا در پژوهش جدید خود دریافته‌اند که برخلاف تصور پیشین، عشق می‌تواند دوام زیادی داشته باشد. محققان مغز 17 داوطلب را که بیشتر آنها در دهه 50 سالگی قرار داشته و بطور میانگین حدود 21 سال بود که ازدواج کرده بودند، در زمان مشاهده تصویر همسرانشان اسکن کردند. نتایج به دست آمده کاملا متفاوت با نظر روانشناسانی بوده که به گفته آنها، احساس عشق شدید تنها حدود 18 ماه و در بهترین حالت سه سال طول خواهد کشید.
محققان دریافتند که مغز زنان و مردان عشاق میانسال همان فعالیتی را نشان داده که مغز عشاق جوان با تجربه هفت ماه ارتباط نشان می‌دادند. اگرچه تنها یک تفاوت میان این دو گروه وجود داشت. در میان عاشقان میانسال، مناطق مغزی مرتبط با اضطراب دیگر فعال نبوده بلکه مناطق مرتبط با آرامش از بیشترین فعالیت برخوردار بودند. گفته می‌شود که ازدواجهای شاد بر اساس ارتباط خوب، ارزشهای مشترک، حمایت محکم از اقوام و دوستان، شادی، کودکی باثبات، گفت‌و‌گوهای منصفانه و اراده سخت و ...هستند. این در حالیست که دکتر مارسل زنتر از دانشگاه ژنو در بررسی 470 مطالعه انجام شده در مورد سازگاری دریافت که هیچ ترکیب خاصی از صفات شخصی وجود نداشته که منجر به قرار گرفتن فرد در یک رابطه عاشقانه پایدار شود بجز یک استثنا که آن قابلیت حفظ تصورات مثبت است.

ادامه نوشته

..::::  پیش‌بینی دوام عشق زوجین با اسکن مغزی  ::::..

دانشمندان دانشگاه براون نشان داده‌اند که اسکن‌های مغزی می‌تواند میزان دوام عشق در میان زوجها را تخمین بزنند. دانشمندان متوجه الگوهایی در فعالیت مغزی داوطلبان شدند که اخیرا عاشق شده و دریافتند که می‌توان دوام این عشق را تا سه سال بعد پیش‌بینی کنند. این یافته‌ها نشان داده که حتی زمانی که این داوطلبان ادعای عشق حقیقی داشتند، محققان با بررسی فعالیت نورونهای مغزی آنها می‌توانستند قدرت این احساسات و دوام آن را تشخیص دهند. به این داوطلبان تصاویری از همسر آنها نشان داده شد و از آنها خواسته شد تا خاطرات خود را در زمان اسکن مغزی مرور کنند. هنگامی مغز داوطلبان از فعالیت بیشتری در منطقه هسته دمی که مسئول واکنش احساسی در برابر زیبایی بصری بوده و فعالیت کمتر در قشر اوربیتوفرونتال میانی که مسئول انتقاد و قضاوت است، برخوردار بود،‌ رابطه زوجها بیشتر دوام پیدا می‌کرد. جالب اینجاست که مراکز لذت‌جویی در مغز زوجهایی که بیشتر با هم می‌ماندند، از فعالیت کمتری برخوردار بودند. دانشمندان می‌گویند که کاهش فعالیت در این منطقه که به اعتیاد و پاداش جویی مرتبط بوده، با احساس بی‌نیازی و رضایت ارتباط دارد.

ادامه نوشته