..:::: برندگان جایزه نوبل پزشکی 2013 اعلام شدند ::::..

صد و چهارمین جایزه نوبل پزشکی به جیمز روتمان، رندی شکمان و توماس زدهوف برای کشف دستگاه تنظیم کننده ترافیک وزیکول یا ریزکیسه که سیستم اصلی حمل‌ونقل در سلولهای انسان است، اهدا شد. هر سلول، کارخانه‌ای است که مولکول تولید و صادر می‌کند. برای مثال انسولین ساخته شده و در خون آزاد می‌شود و سیگنال‌های شیمیایی موسوم به انتقال‌دهنده‌های عصبی از سلولهای عصبی به سلولهای دیگر ارسال می‌شوند. این مولکول‌ها در اطراف سلول‌ها در بسته‌های کوچکی موسوم به وزیکول منتقل می‌شوند.
سه برنده نوبل پزشکی 2013 موفق به کشف اصول مولکولی تنظیم کننده چگونگی انتقال این محموله به مکان درست در زمان درست در سلولها شده بودند. رندی شکمان، مجموعه‌ای از ژنها را کشف کرده بوده که برای ترافیک ویزکول ضروری هستند. جیمز روتمان به رونمایی از ماشین‌آلات پروتئینی پرداخته بود که به ویزکول‌ها احازه می‌دهد تا با اهداف خود ترکیب شده و محموله را منتقل کنند. توماس زودهوف نشان داده که چگونه سیگنالها به وزیکول‌ها اعلام می‌کنند تا بار خود را به دقت آزاد کنند.
کشف مشترک این سه دانشمند به نمایش سیستم کنترل کاملأ دقیق برای حمل‌ونقل و تحویل محموله‌های سلولی پرداخته است. اختلال در این سیستم، تاثیرات زیان‌آوری داشته و با بیماری هایی مانند بیماریهای عصبی، دیابت یا اختلالت سیستم ایمنی مرتبط است. این محققان به طور مشترک موفق به دریافت جایزه نقدی 1.2 میلون دلار شده‌اند که در ماه دسامبر طی مراسمی به آنها اهدا خواهد شد.

..::::  برندگان جایزه نوبل پزشکی 2012 اعلام شدند  ::::..

یک دانشمند ژاپنی و یک دانشمند انگلیسی (شینیا یاماناکا و جان گوردون) برندگان جایزه نوبل پزشکی و فیزیولوژی امسال شدند. آنچه که باعث شد اعضای مجمع نوبل در انستیتو کارولینسکای سوئد این دو را مستحق دریافت جایزه نوبل بدانند، تحقیق بر روی بازگرداندن سلولهای بالغ به سلول‌های بنیادی بود. بر اساس این تحقیقات آنها قادر شده‌اند که سلول‌های تمایز یافته را به حالت بنیادین برگردانند، در چنین حالتی سلول بنیادی می تواند به هر سلول تخصصی دیگر بدن تبدیل شود. سالها پیش دانشمندان بر این عقیده بودند که فرآیند بلوغ یک پروسه یک طرفه است و هیچ سلولی بعد از بالغ شدن نمی‌تواند به حالت بنیادین خود بازگردد، اما گوردون در مقاله‌ای که نیم قرن پیش منتشر کرد، نشان داد که تحت شرایطی خاص می‌توان سلول‌های بالغ را طوری برنامه ریزی کرد که به حالت بنیادین برگردند و قابلیت تبدیل به سایر سلول‌ها را پیدا کنند. او هسته سلول تخم یک قورباغه را خارج کرد و به جای آن هسته سلول روده یک بچه قورباغه را گذاشت. هسته سلول مخصوص روده بعد از قرار گرفتن در این شرایط تغییر یافت و کاملاً خصوصیات سلول تخم را از خود نشان داد. سلول تخم جدید تقسیم شد و رشد یافت و به یک قورباغه جدید تبدیل شد.

گوردون در سال 1960 دکترای خود را از دانشگاه آکسفورد گرفت و برای دوره مطالعاتی پس از دکترا به انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا رفت و قورباغه‌هایش را در اروپا تنها گذاشت. او نتایج تحقیقات خود را تا زمانی که از رشد و بقای قورباغه‌های کلون شده اش مطمئن نشده بود، منتشر نکرد. چرا که در آن زمان تردیدهای زیادی در این مورد وجود داشت. در آن زمان هنوز حدود 35 سال دیگر زمان لازم بود تا در سال 1996 "دالی" اولین گوساله شبیه سازی شده متولد شود. (بد نیست بدانید که دالی اولین مورد از میان 277 تلاش ناموفق بود که توانست رشد یابد و به یک موجود زنده تبدیل شود)
یاماناکا سالها بعد از آزمایش‌های گوردون، در دانشگاه کیوتو تحقیقات خود را بر روی علت تبدیل سلول‌های تمایز یافته به سلول‌های بنیادین آغاز کرد. در حوالی سال 2000 دانشمندان می‌دانستند که این مساله امکانپذیر است اما نمی‌دانستند چرا و تحت چه روندی این تبدیل اتفاق می‌افتد. یاماناکا بعد از تلاش‌های بسیار بر روی سلول‌های موش‌ها، دریافت که تنها با فعال کردن 4 ژن می توان یک سلول فیبروبلاستی (سلول‌های ویژه بافت همبند) را به سلول بنیادین تبدیل کرد. او نتایج این تحقیق را در سال 2006 اعلام کرد.
این تحقیقات می‌توانند زمینه ساز روش‌های جدید درمانی مبتنی بر بازسازی بافت‌های آسیب دیده بدن با استفاده از سلول‌های بافت‌های دیگر باشند. مثلا می‌توان تصور کرد که بدون نیاز به پیوند کلیه قادر باشیم با استفاده از سلول پوست یک فرد برای او کلیه نو بسازیم. البته هنوز تا رسیدن مطالعات به آن مرحله راه زیادی در پیش داریم اما می‌توانیم با اطمینان بگوییم که دانشمندان در این مسیر در حال پیش‌رَوی هستند.
به گزارش نارنجی بد نیست بدانید که: یامانا تازه 50 ساله شده اما گوردون سال آینده 80 شمع روی کیک تولد خود فوت خواهد کرد. یعنی زمانی که گوردون در حال دستکاری قورباغه هایش بود، یاماناکا تازه چشم به جهان گشود. هر دو این دانشمندان به خوش اخلاقی و داشتن روحیه بالا برای کار گروهی معروف هستند. یاماناکا قبل از اینکه وارد کارهای آزمایشگاهی و تحقیقاتی شود، پزشک جراح بود اما او فکر می کند که برای این کار آفریده نشده و در لابراتوارها بهتر می‌تواند وظیفه پزشکی خود را انجام دهد.
یاماناکا هنگامی تماس تلفنی و خبر برنده شدن خود را دریافت کرد که مشغول گردگیری و نظافت خانه اش بود. اکنون دولت‌های ژاپن و انگلیس هر یک انستیتوهای ویژه ای برای این دو دانشمند و به نام آنها اختصاص داده اند و با دست و دلبازی تمام بودجه مناسبی برای تحقیقات در اختیارشان گذاشته اند.

تاریخ1- جايزه نوبل پزشکي

«تمامي اموال باقيمانده از من بايد به صورت زير خرج شود: اين سرمايه توسط بازماندگان من در موسساتي مطمئن سرمايه‌گذاري شود و بنيادي ايجاد گردد. سود اين سرمايه بايد به طور ساليانه به شکل جايزه به کساني اهدا شود که طي سال پيش از آن، بزرگترين خدمت را به بشريت کرده‌اند. يکي از اين جوايز به فردي اهدا شود که مهم‌ترين اکتشاف را در حوزه پزشکي و فيزيولوژي داشته است؛ اين جايزه براي پزشکي و فيزيولوژي توسط موسسه کارولينسکا در استکهلم اهدا خواهد شد.»
اين جملات، ترجمه دقيق بخشي از وصيت‌نامه آلفرد نوبل است که در پاريس در تاريخ 27 نوامبر 1895 نوشته شده است. همزمان با تاسيس بنياد نوبل که در تاريخ 29 ژوئن 1900 توسط دولت سوئد به رسميت شناخته شد، اين وصيت‌نامه موجب بنيان‌گذاري مؤسساتي شد که براي اهداي جوايز نوبل فعاليت مي‌کنند. بلافاصله پس از آن که اين وصيت‌نامه براي ديگران فاش شد، به لحاظ مسايل قانوني و ساير موارد، مورد نقد قرار گرفت. يک ايراد اين بود که اين وصيت‌نامه فاقد دقت کافي است. اين وصيت‌نامه همچنين توسط برادرزاده‌هاي آلفرد نوبل نيز مورد اعتراض قرار گرفت و تا زماني که اقدامات قانوني توسط خانواده آلفرد نوبل انجام پذيرد، بحث‌ها و مناقشات درازمدتي ميان بازماندگان نوبل و موسسات اهداکننده جايزه، پيش از به رسميت شناخته شدن توسط دولت به وقوع پيوست. هدف از اين مقاله، مروري خلاصه بر سير اهداي جوايز نوبل پزشکي با توجه به فرايند انتخاب شدن افراد و اکتشافاتي است که جايزه نوبل را به خود اختصاص داده‌اند. براي اطلاعات بيشتر مي‌توان به مجموعه مقالات Les Prix Nobel مراجعه کرد که همه ساله از 1901 تاکنون منتشر شده‌اند و اغلب آنها اکنون به صورت آنلاين در دسترس هستند.

ادامه مطلب

ادامه نوشته