همه‌گيري ديابت نوع 2 در نيمه دوم قرن بيستم و اوايل قرن بيست ‌و يکم و آگاهي از اين مطلب که دستيابي به اهداف خاص در کنترل قندخون مي‌تواند به طور قابل توجهي موربيديته را کاهش دهد، درمان موثر هيپرگليسمي را تبديل به يک اولويت مهم کرده است. هر چند که درمان هيپرگليسمي (اختلال متابوليک شاخص در ديابت نوع 2) به صورت تاريخي نقش محوري در درمان ديابت داشته است، درمان ساير اختلالات همراه مانند ديس‌ليپيدمي، پرفشاري خون، افزايش انعقاد‌پذيري، چاقي و مقاومت به انسولين نيز از محورهاي عمده پژوهشي و درماني بوده‌اند. معلوم شده است که حفظ سطح گلوکز خون در حدود نزديک به دامنه غيرديابتي در حد امکان، تاثير مفيد قابل توجهي بر روي عوارض مختص ديابت شامل رتينوپاتي، نفروپاتي و نوروپاتي در ديابت نوع يک دارد و در ديابت نوع 2 نيز راهبردهاي درماني شديدتر مي‌توانند عوارض را به همين ترتيب کاهش دهند. همين طور نشان داده شده است که درمان شديد قندخون که منجر به سطوح پايين‌تر هموگلوبين A1C مي‌شود، تاثير مفيدي بر عوارض قلبي-عروقي ديابت نوع يکدارد؛ البته تاثير درمان شديد ديابت نوع 2 بر بيماري‌هاي قلبي-‌عروقي هنوز به طور فعالي در دست بررسي است. برخي درمان‌هاي با هدف کاهش سطح گلوکز، فوايد اضافي در زمينه عوامل خطرزاي قلبي عروقي دارند در حالي که ساير روش‌ها گلوکز را بدون فوايد بيشتر کاهش مي‌دهند.

PDF مقاله            HTML مقاله