ارتباط بهره هوشی بالا با فعالیت جسمانی بهتر

تحقیقات جدید دانشمندان دانشگاه کپنهاگ ارتباط منحصر‌به‌فردی بین هوش مردان در اوایل بزرگسالی و فعالیت فیزیکی آن‌ها در میانسالی را آشکارسازی می‌کند. بر اساس یافته‌های بدست‌آمده، هر چه بهره هوشی بالاتر باشد، مردان در میانسالی فعالیت فیزیکی بهتری دارند. تمامی انسان‌ها مایلند با افزایش سن‌، از لحاظ فیزیکی مستقل بمانند، بنابراین آن‌ها باید در وضعیت جسمانی خوبی قرار بگیرند. این امر شامل کنارآمدن با فعالیت‌های جسمانی روزانه از جمله لباس‌پوشیدن و انجام خرید است.
دانشمندان ارتباط بین بهره هوشی مردان در اوایل بزرگسالی و عملکرد جسمانی آن‌ها در سنین بین 48 و 56 سالگی را بررسی کردند. این پژوهش شامل 2848 مرد دانمارکی متولد سال 1953 و 1959-61 بود. یافته‌های آن‌ها نشان می‌دهد هر چه هوش مردان در اوایل بزرگسالی بالاتر باشد، آن‌ها دارای پشت، پاها و دستان قوی‌تری در میانسالی خواهند بود و بنابراین تعادل بهتری خواهند داشت.

یافته‌های پیشین نشان می‌دهد هر چه نتایج این آزمایشات در میانسالی بهتر باشد، شانس بیشتری برای اجتناب از کاهش عملکرد جسمانی در کهنسالی وجود دارد. با افزایش 10 نمره‌ای بهره هوشی، دانشمندان افزایش 0.5 کیلوگرمی در نیروی بخش پایینی پشت، افزایش یک سانتی‌متری در پرش ارتفاع (نشانه قدرت عضله ران)، افزایش 0.7 کیلوگرمی قدرت گرفتن دست، 3.7 درصد تعادل بهتر و 1.1 درصد بلندشدن از صندلی بیشتری را در 30 ثانیه مشاهده کردند.

توضیح ساده برای ارتباط بین هوش بالا و فعالیت جسمانی در میانسالی می‌تواند این باشد که با نمره هوش بالاتر، درک و تفسیر اطلاعات سلامتی آسان‌تر بوده و بنابراین افراد دارای سبک زندگی سالم‌تری هستند و در نتیجه به طور مثال، به طور منظم‌تری ورزش می‌کنند. جزئیات این یافته‌ها در مجله Aging and Health ارائه شد.

ادامه نوشته

..:::: تأثیر معکوس تنش در بهره هوشی مردان و زنان ::::..

نتایج یک مطالعه جدید نشان می‌دهد، کارهای پر تنش مانند سخنرانی در جمع باعث کاهش هوش اجتماعی- احساسی مردان و برعکس، افزایش هوش زنان می‌شود. محققان دانشکده بین‌المللی مطالعات پیشرفته (SISSA) با همکاری محققان ‌دانشگاه فرایبورگ و بخش علوم اعصاب شناختی دانشگاه وین تأثیر شرایط پر تنش بر میزان بهره‌هوشی (IQ) اجتماع مردان و زنان را مورد مطالعه قرار دادند. به گفته «کلاوس لام» یکی از نویسندگان مطالعه و از محققان دانشگاه وین، فرضیه مطرح شده بر این اساس بود که افراد با میزان تنش بالا تمایل به رفتار خودخواهانه دارند و دیدگاه خود محور باعث کاهش بار عاطفی- شناختی فرد می‌شود.
تنش با کاهش هوش اجتماعی- احساسی و توانایی همدردی البته فقط در مردان همراه است. پژوهشگران این فرضیه را از طریق حضور داوطلبان در سخنرانی‌های عمومی یا هنگام انجام محاسبات ذهنی مورد بررسی قرار دادند؛ سپس از داوطلبان خواسته شد تا حرکات خاصی را تقلید کرده یا احساسات دیگران را تشخیص دهند. نتایج بدست آمده نشان می‌دهد، تنش باعث تضعیف کارآیی و عملکرد مردان در زمان تقلید حرکات خاص یا تشخیص احساسات دیگران می‌شود، درحالیکه هوش احساسی و شناختی زنان با افزایش چشمگیری مواجه می‌شود. نتایج این پژوهش در مجله Psychoneuroendocrinology منتشر شده است.

..::::  ژن‌های اسکیزوفرنی، احتمال کاهش بهره هوشی را بالا می‌برند  ::::..

تحقیقی جدید نشان می‌دهد افرادی که در مقایسه با دیگران در معرض خطر ابتلای ژنتیکی به اسکیزوفرنی هستند، احتمال کاهش بهره هوشی طی زمان نیز برای آنان بیشتر است. دانشمندان دانشگاه ادینبورگ انگلستان می‌گویند که این نتایج می‌تواند زمینه تحقیقات مرتبط با چگونگی تاثیر ژن‌های متفاوت اسکیزوفرنی بر عملکرد مغز را طی گذشت زمان مهیا کند. به منظور این پژوهش، محققان امتیازات بهره هوشی بیش از هزار شهروند ادینبورگی را که در سال1947، 11ساله بوده و تحت تست‌های سنجش عملکردهای کلی شناختی قرار گرفته بودند، مورد بررسی قرار دادند. سپس 59 سال بعد نیز این داده‌ها را دوباره مقایسه کردند.
دانشمندان طی این تحقیق توانستند احتمال ژنتیکی ابتلا به اسکیزوفرنی همه این افراد را محاسبه و آنها را به دو گروه پر خطر و کم خطر تقسیم کنند؛ با وجود حامل بودن ژن اسکیزوفرنی، هیچ یک از افراد گروه این بیماری را بروز ندادند. سپس امتیازات (IQ) افراد پرخطر و کم خطر را مقایسه کردند.
محققان متوجه شدند که در سن 11 سالگی تفاوتی در
(IQ) افراد مشاهده نشد اما افراد پرخطر با افزایش سن تا 70 سالگی دچار کاهش (IQ) شده‌اند.
پژوهشگران درباره نتایج به دست آمده چنین می‌گویند: "حفظ مهارت‌های فکری در سنین پیری امر مهمی برای زندگی راحت و مستقل تلقی می‌شود. زمانی که بنا به دست طبیعت، ژن‌های اسکیزوفرنی در بدن شخصی به وجود می‌آید، اینجاست که خطر اندک اما قابل شناسایی بدتر شدن عملکردهای شناختی با افزایش سن پیش می‌آید." بیماری اسکیزوفرنی با عدم توانایی درک یا بیان واقعیت همراه است. این بیماری دارای عوارضی همچون عدم ارتباط منطقی در رفتار و گفتار، انزوا، گوشه نشینی بیش از حد و توهم و هذیان است. این پژوهش در مجله "Biological Psychiatry" منتشر شده است. 

ادامه نوشته