ذهن در محیط کثیف و شلوغ کار نمی‌کند

کار کردن در یک محیط راکد و به هم ریخته می‌تواند اثرات منفی طولانی مدتی بر سلامت ذهنی کارکنان داشته باشد. محققان دانشگاه ایالت فلوریدا آمریکا در مقاله جدیدی که در مجله Occupational and Environmental Medicine منتشر کرده‌اند میگویند، خستگی شغلی که شامل خستگی و فرسودگی فیزیکی، حسی یا ذهنی است می‌تواند منجر به اختلال در عملکرد ذهنی در بقیه عمر شود.
محققان می‌گویند کارکردن در یک محیط کثیف می‌تواند اثرات طولانی مدتی بر عملکردهای ذهنی بر جای بگذارد. آن‌ها بر این باورند که سلامت مغز در اثر کار کردن در یک محیط غیرمحرک و راکد به خطر می‌افتد. به این ترتیب هر دو این عوامل یعنی هم محیط کثیف و به هم ریخته و هم محیط‌های کاری بی‌هیجان و راکد می‌توانند نقش مهمی در به خطر انداختن سلامت مغز بازی کنند.
محققان در این مطالعه اطلاعات مربوط به چهار هزار و 963 فرد بزرگسال 32 تا 84 ساله را جمع‌آوری کردند. اطلاعات شغلی جمع‌آوری شده شامل وضعیت اشتغال، محل کار، پیچیدگی و دشواری شغلی، خطرات فیزیکی در محیط کار و شرایط محیط کار از جمله پاکیزگی محل بود. عملکرد ذهنی شرکت‌کنندگان با استفاده از آزمون BTACT مورد بررسی قرار گرفت که حافظه رویدادی، حافظه خود ادراکی و عملکردهای اجرایی را بررسی می‌کند.
محققان دریافتند مردان و زنانی که در محیط‌های کاری کثیف کار می‌کنند که در آن کارکنان در هنگام کار در معرض قارچ ها، حلال‌ها و دیگر مواد شیمیایی قرار می‌گیرند بیشتر از سایرین به اختلالات ذهنی دچار می‌شوند. این افراد حافظه رویدادی ضعیف‌تری دارند که شامل توانایی به خاطر آوردن رویدادها یعنی حوادث، زمان و مکان است. همچنین عملکرد ذهنی یعنی توانایی کنترل و استفاده از مهارت‌های ذهنی سطح بالاتر در این افراد ضعیف‌تر بود.
این مطالعه نشان داد کارکنانی که پیچیدگی شغلی بیشتری دارند و از فرصت آموزش مهارت‌های جدیدتر و تجربه چالش‌های جدید برخوردارند عملکرد ذهنی بهتری دارند. ارتباط بین این دو عامل در زنان قوی‌تر بود. همچنین افراد با مشاغل مهیج عملکرد ذهنی، حافظه رویدادی و حافظه خود ادراکی بهتری داشتند.

ادامه نوشته

تاثیر فضای سبز بر شکوفایی رشد ذهنی کودکان

تحقیقات جدید دانشمندان اسپانیایی نشان داده تماس با فضای سبز شهری به کودکان کمک می‌کند که رشد ذهنی خود را شکوفا کنند و اینکه بخشی از این تاثیر به دلیل اثر فضای سبز در کاهش آلودگی شهری است. محققان مرکز تحقیقات اپیدمولوژیک محیط‌زیست در بارسلون اسپانیا، تغییرات رخ داده در شاخص‌های ذهنی را در طول یک دوره سه ساله در بین 2593 کودک دبستانی هفت تا 10 ساله در شهر بارسلون اسپانیا مورد پایش قرار دادند. 
این تحقیق نشان داد که تماس با فضای سبز در محیط داخلی و اطراف مدرسه - که میزان آن از روی داده‌های ماهواره‌ای تعیین شده بود- با افزایش توانایی‌های ذهنی در کودکان ارتباط دارد. این توانایی‌ها کارکردهای حافظه‌ای و حافظه کاری برتر نامیده می‌شوند. در این تحقیق کاهش بی توجهی از دیگر فواید حضور در فضاهای سبز برای کودکان معرفی شده است. محققان می‌گویند این نتایج مستقل از استعداد، برنامه‌های آموزشی و دخالت والدین بوده است.
نتایج نشان داد یک چهارم افزایش فضای سبز اطراف مدارس، با پنج درصد افزایش حافظه کارکردی، شش درصد افزایش کارکردی برتر و یک درصد کاهش بی‌توجهی در کودکان همراه است. یک مدلسازی رایانه‌ای نشان داد عنصر کربن که یکی از آلودگی‌های متداول در محیط‌های شهری است می‌تواند مسئول 20 تا 65 درصد از همبستگی میان فضای سبز مدارس و رشد ذهنی کودکان باشد.
محققان می‌گویند طبیعت نقش اساسی و حیاتی و غیرقبل جایگزینی در رشد ذهنی دارد. محیط‌های طبیعی از جمله فضاهای سبز فرصت‌های بی‌نظیری برای تحرک، خلاقیت، مدیریت و کنترل و قوی کردن احساس نسبت به خود را برای کودکان فراهم می‌کند و احساساتی همچون حس شگفتی را در آنها تقویت می‌کند. این فضاها همچنین بر وضعیت فیزیکی کودکان تاثیر گذاشته که به طور مثبت بر جنبه‌های مختلف رشد ذهنی موثر است. این تحقیق در مجله مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم آمریکا منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  تمرکز ذهن، موقعیت و حالت ژن را تغییر می دهد  ::::..

مطالعات اخیر محققان دانشگاه ویسکانسین آمریکا برای اولین بارثابت کرد که تمرکز ذهن، باعث تغییر موقعیت و حالت ژن می شود. این تحقیقات نشان می دهد که تمرکز مکرر منجر به تغییرات مولکولی خاصی در بدن فرد می شود. در این آزمایش دو گروه مختلف مورد بررسی قرار گرفتند؛ گروه اول به مدت هشت ساعت آموزش تمرکز ذهن گرفتند و گروه دوم این مدت را بدون تمرکز اما در یک محیط آرام نگهداری شدند. نتایج آزمایش تفاوت های بنیادی را در آرایه های ژنتیکی این دو گروه نشان داد. مهمترین تفاوت بین دو گروه، کاهش میزان ژن های التهابی در گروه اول بود. کاهش میزان ژن های التهابی، باعث بازیابی سریع از موقعیت های استرس زا می شود. مدیر این پروژه تحقیقاتی بر این باور است که این روش در تولید داروهای جدید ضد التهاب و ضد درد موثر است. فعالیت های مرتبط با مغز و اثربخشی مثبت آن بر روی سلامت فیزیکی، توسط انجمن قلب آمریکا تایید شده است. در ادامه تحقیقات آمده است که تمرکز حواس، منجر به تغییرات اپی ژنیک ژنوم می شود . نتایج این تحقیقات در شماره اخیر نشریه Psychoneuroendocrinology منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  آزمایش موفقیت‌آمیز نخستین پای مصنوعی قابل کنترل با قدرت ذهنی  ::::..

محققان آمریکایی نخستین پای مصنوعی با قابلیت کنترل توسط قدرت ذهن را بر روی یک بیمار معلول با موفقیت مورد آزمایش قرار دادند. در فناوری مشابه تاکنون چند نمونه دست مصنوعی با قابلیت کنترل توسط ذهن طراحی شده‌اند، اما این پا نخستین نمونه پای بیونیک با قابلیت کنترل توسط ذهن محسوب می‌شود. این بیمار 32 ساله چهار سال قبل در اثر یک تصادف رانندگی پای راست خود را از قسمت زانو از دست داد، اما اکنون با استفاده از نخستین پای مصنوعی با قابلیت کنترل توسط قدرت ذهن می‌تواند حرکات مختلف مانند بالا رفتن از پله‌ها را براحتی انجام دهد.
پای مصنوعی اقدام به رمزگشایی و تبدیل سیگنال‌های الکتریکی ارسالی از بخش سالم عضلات پا به قسمت رباتیک می‌کند؛ با استفاده از موتوری که در بخش زانو تعبیه شده است، انجام حرکات مختلفی مانند بالا رفتن از پله‌ها برای فرد معلول فراهم می‌شود. در افراد سالم، همزمان با فکر کردن فرد برای حرکت دادن پا، سیگنالی از مغز به نخاع ارسال شده و از طریق اعصاب به عضلات پا فرستاده می‌شوند؛ اما زمانی که فرد دچار معلولیت می‌شود، سیگنال‌های عصبی که به زانو ارسال می‌شوند، قادر به رساندن پیام حرکتی به عضلات پا نیستند.
محققان موسسه توانبخشی شیکاگو (RIC)‌ برای حل این مشکل با انجام عمل جراحی، مسیر سیگنال‌های عصبی را بازیابی کردند و در این حالت سیگنال‌ها به عضلات سالم و آسیب ندیده بالای زانو ارسال می‌شوند. با کاشت الکترودهایی بر روی پا، امکان تشخیص سیگنال‌های عصبی برای عضلات زانو فراهم می‌شود و با کمک یک برنامه رایانه‌ای، سیگنال‌ها رمزگشایی شده و به انجام حرکات مختلف تفسیر می‌شود. حسگرهای مکانیکی بر روی پای رباتیک با جمع‌آوری داده‌ها به کنترل انجام حرکات کمک می‌کنند. از این طریق انجام حرکات مختلفی مانند بالا یا پایین رفتن از پله‌ها، تغییر وضعیت از نشستن تا ایستادن و راه رفتن بدون وقفه امکانپذیر شده و تعامل فرد معلول با محیط بهبود پیدا می‌کند.
با کمک حسگرهای مکانیکی، تفسیر سیگنال‌ها به حرکت با 12.9 درصد خطا همراه است، اما با استفاده از اطلاعات الکتروده میزان خطا به 1.8 درصد کاهش پیدا می‌کند که خطر افتادن فرد معلول را به حداقل می‌رساند. محققان RIC بدنبال توسعه پای رباتیک کوچکتر، سبکتر و در عین حال قوی‌تر هستند که از نرخ پایین خطا برخوردار باشد؛ برای توسعه این فناوری بودجه هشت میلیون دلاری از سوی ارتش آمریکا در اختیار محققان قرار داده شده است. نتایج این دستاورد در مجله Medicine منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  دانشمندان می‌توانند حروف نقش بسته در ذهن انسان را تشخیص دهند  ::::..

 اگر فردی حرفی از حروف الفبا را مدنظر داشته باشد مسلما شما نمی‌توانید با یک حدس دقیق آن حرف را درست تشخیص دهید، اما دانشمندان می‌توانند حروف نقش بسته در ذهن انسان را شناسایی کنند. اگر شما در دانشگاه رادبود هلند باشید نیازی به حدس زدن آن حرف از طریق علم روانشناسی نیست، چراکه دانشمندان این دانشگاه می‌توانند به کمک MIR ، یک مدل ریاضی و از طریق یک تست مغزی به شما بگویند دقیقا چه حرفی در ذهن شما نقش بسته است.
این تیم تحقیقاتی که توسط دکتر مارسل ون جرون رهبری می‌شود در حال حاضر در تلاش است تا دستگاه MRI قوی‌تری بسازد که در 1500 بار اسکن مغزی فقط یک بار حرف مد نظر فرد را اشتباه بگوید. اگرچه آنها تصمیم دارند تا بتوانند از طریق این تست مغزی تصاویر موجود در ذهن افراد را نیز تشخیص دهند. دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا، پیش از این آزمایش مشابهی را در این زمینه انجام دادند که در آن با خواندن ذهن افراد تصاویر موجود در ذهن شرکت کنندگان در این تحقیق را البته به کمک علم روانشناسی می‌خواندند.

ادامه نوشته

..::::  تلاش دانشمندان براي پاك كردن خاطرات تلخ از ذهن انسان  ::::..

يك گروه از محققان بين المللي موفق شدند براي اولين بار در مغز موش خاطرات كاذب ايجاد كنند. اين دانشمندان درپي آن هستند تا توانايي پاك كردن خاطرات تلخ از ذهن انسان را به دست آورند. محققان مي گويند: حافظه انسان به دنبال بعضي اتفاقات و تجربيات، تغييرشكل يافته و اتفاق به وقوع پيوسته را به گونه اي ديگر به ياد مي آورد. همچنين ممكن است اتفاقاتي را به خاطر آورد كه هرگز اتفاق نيافتاده اند. در بعضي پرونده هاي قضايي، متهمان توسط شاهدان عيني ماجرا مقصر شناخته مي شوند درحالي كه آزمايش دي ان اي آن ها را از ارتكاب جرم تبرئه مي كند. اين مساله نشان مي دهد حافظه شاهدان عيني نادرست بوده است.
به گفته دانشمندان، از هر۲۵۰ نفر متهمي كه در آمريكا بر اساس آزمايش دي ان اي بي گناه شناخته مي شوند، ۳ تا ۴ نفر در ابتدا توسط شاهدين عيني متهم شناخته شده اند و اين نشان از حافظه معيوب آن ها دارد. دكتر سوسومو تونوگاوا، يكي از محققان اين پروژه كه استاد زيست شناسي و عصب شناسي موسسه تكنولوژي ماساچوست آمريكا است در اين باره مي گويد: آزمايش انجام شده بر روي موش ها اولين مدل حيواني است كه در آن شكل گيري خاطرات درست و نادرست در سطح سلولي بررسي شده است و اثري كه هر اتفاق مي تواند بر مغز بگذارد مورد مطالعه قرار مي گيرد.
اين دانشمندان توانستند در حافظه موش هاي تغيير ژنتيكي با دستكاري سلول هاي مغزي هيپوكامپ كه نقش اساسي را در حافظه ايفا مي كند، ايجاد كنند و همين امر سبب شد تا خاطرات نادرستي در ذهن اين جانواران ايجاد شد. محققان اين سلول ها را طوري برنامه ريزي كردند كه به پالس هاي نور پاسخ مي دهند تا بتوان آن ها را دست كاري كرد.
در اين تحقيق ابتدا موش ها را در جعبه A كه محيط بي خطري بود، قرار دادند. سپس آن ها را به محيطي كاملا متفاوت با قبلي به نام جعبه B منتقل كردند و بر روي سلول هاي هيپوكامپ اين موش ها، پالس هاي نور تابيدند. همچنين همزمان با يك شوك ضعيف الكتريكي بر روي پاي اين موش ها بين اين تجربه ناخوشايند و خاطرات فعال جعبه A ارتباط برقرار كردند. آن ها مشاهده كردند كه با قرار دادن دوباره موش ها در جعبه A اين حيوانات حالتي سراسيمه و آشفته دارند. علاوه بر اين، هنگامي كه اين موش ها در يك محيط كاملا جديد قرار داده شدند، دانشمندان توانستند سلول هاي هيپوكامپ همراه با حافظه كاذب ناخوشايند از جعبه A نقش دارند را مجددا فعال كنند. دكتر تونوگاوا كه برنده جايزه نوبل نيز هست در ادامه مي افزايد: انسان ها نيز مانند موش ها بسيار تخيل پرداز اند و مي توانند يك تجربه ناخوشايند را به ديگري متصل كرده و باعث ايجاد حافظه كاذب شوند. به گفته اين محقق حافظه انسان بسيار فعال و پويا است و مي تواند هر بار با يادآوري يك خاطره آن را تغيير دهد. اين محقق همچنين افزود: گام بعدي اين پژوهش بر روي مكانيسم هاي حافظه براي پاك كردن خاطرات بد، تمركز خواهد كرد.  نتايج اين تحقيق در مجله Science منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  واقعی‌ترین بازوی مصنوعی با قابلیت کنترل ذهن  ::::..

محققان دانشگاه فناوری چالمرز در سوئد اولین بازوی روباتیک کاشت کامل را با قابلیت کنترل ذهن ساخته‌اند که از اعصاب و بقایای ماهیچه‌های خود فرد برای تامین سطح کنترل ادراکی بیشتر از تصورات قبلی استفاده می‌کند. اجراهای اولیه این فناوری بر روی بیماران قرار است در زمستان سال جاری انجام شود. اندام پروتزی که با پالسهای الکتریکی در ماهیچه‌ها کنترل می‌شوند از دهه 1960 برای معلولان در دسترس بوده اما عملکرد آنها محدود و کنترلشان سخت است. همچنین بسیاری از معلولان شیوه استاندارد استفاده از سوکت‌های متصل برای اتصال اندام مصنوعی به بدن را ناراحت‌کننده توصیف کرده‌اند. محققان برای افزایش راحتی و درک‌پذیرتر کردن طراحی خود از فرآیند کاشت استخوانی(osseointegration) استفاده کردند. این فرآیند که ابتدا در دهه 1960 ساخته شده، شامل اتصال استخوان زنده به سطح یک کاشت مصنوعی بوده و برای پروتزهای گوش، چشم و بینی و همچنین پروتزهای اندام بزرگتر با موفقیت عمل کرده است.
در فناوری جدید این محققان، یک کاشت تیتانیومی بطور مستقیم در اسکلت فرد قرار داده شده که شامل الکترودهایی برای اتصال به اعصاب و ماهیچه‌های باقیمانده اندام معلول است. اجرای الکترودها به شیوه باعث افزایش چشمگیر در ثبات سیگنالی در مقایسه به شیوه‌های رایح کنترل پروتزها می‌شود که در آنها الکترود در سطح پوست قرار می‌گیرد.
پالسهای الکتریکی از اعصاب فرد با الکترودهای کاشتی دریافت شده و سپس به یک رابط عصبی منتقل می‌شوند و در عوض آنها را از میان کاشت تیتانیومی استخوانی ارسال می‌کنند. در نهایت، این پالسها با الگوریتم‌های پیچیده درون بازوی مصنوعی رمزگذاری شده و به کاربر امکان یک کنترل خوب بر حرکات پروتز را ارائه می‌کند.
این دست مصنوعی بسیار ماهرانه ساخته شده است. موتورهای درون هر انگشت می‌توانند بطور جداگانه و همزمان کنترل شوند که آزادی بیشتری را برای حرکات به فرد ارائه می‌کنند. این پروتز همچنین قادر به ارائه سطوحی از بازخورد در زمان تحریک مسیرهای عصبی به مغز کاربر است و بسیار شبیه به بازوی واقعی عمل می‌کند.

ادامه نوشته

اطلاع رسانی541- کارگاه ارتقای سلامت روان با خلاق سازی ذهن

این کارگاه در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۹۱ توسط دانشگاه علوم پزشکی مشهد در محل دانشکده پزشکی مشهد برگزار خواهد شد. مباحث این کارگاه شامل تعریف سلامت روان وعناصرآن، فرایندتعاملی عناصرسلامت روان، خلاق سازی ذهن و شخصیت، کاربرد زبان بدنی خلاقیت در درمانهای روانپزشکی می باشد.

اطلاعات بیشتر

..::::  مردمک، دريچه‌اي رو به ذهن  ::::..

«چشم‌ها، پنجره‌اي به روح يا حداقل به ذهن افراد هستند.» اين نتايج مطالعه‌اي است كه به تازگي در حيطه علوم روان‌شناسي به چاپ رسيده است. در واقع اندازه‌گيري قطر مردمك چشم كه در پاسخ به نور اندازه‌اش تغيير مي‌كند، مي‌تواند نشان ‌دهد فرد به چه چيزي توجه نشان مي‌دهد و به اين ترتيب پاپيلومتري در سايكولوژي اجتماعي مورد استفاده قرار مي‌گيرد. همان‌طور كه اندازه مردمك در پاسخ به نور تغيير مي‌كند، مشابه آن نيز در پاسخ به محرك‌هاي سايكولوژيكال رخ مي‌دهد. وقتي فردي چيزي را مي‌بيند كه مي‌خواهد به آن توجه بيشتري نشان ‌دهد، مردمك گشاد مي‌شود. مشخص نيست چرا اين اتفاق مي‌افتد اما يك ايده آن است كه بزرگ‌شدن حوزه ديد به نفع اكتشاف بصري عمل مي‌كند. به گزارش سپید، در هر صورت دانشمندان روان‌شناختي مي‌توانند از اين حقيقت استفاده كنند كه پهن‌بودن مردمك چشم افراد وقتي رخ مي‌دهد كه آنها به چيزي علاقه نشان مي‌دهند و اندازه‌گيري قطر مردمك مي‌تواند در مطالعه‌هاي مختلف مفيد باشد.

ادامه نوشته

..::::  استرس مزمن ذهن را تخريب مي‌كند   ::::..

يك آزمايش جديد تاييد كرد استرس مداوم و مزمن نه تنها قدرت تفكر انسان را دچار اختلال مي‌كند بلكه هم چنين موجب نقص و ناتواني در حافظه مي‌شود. در اين آزمايش يك مكانيسم نوروني (سلول مغزي) شناسايي شده است كه استرس را به طور مستقيم با نقص حافظه و اختلال در قدرت تفكر مرتبط مي‌كند. به گفته متخصصان دانشگاه نيويورك، هورمون‌هاي استرس روي ناحيه prefrontal كورتكس مغز (PEC) تاثير مي‌گذارند. اين ناحيه از مغز در واقع عملكردهاي اجرايي سطح بالا نظير كارايي حافظه و تصميم گيري را كنترل مي‌كند. اين متخصصان بررسي كردند كه استرس مداوم تاثير منفي روي فعاليت‌هاي اين ناحيه از قشر خاكستري مغز بر جاي مي‌گذارد. جزئيات اين آزمايشات در مجله نورون منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  دانشمندان در مسیر خواندن ذهن  ::::..

جهان علم به سرعت پيشرفت مي‌كند. در شهريور امسال خبر هيجان‌انگيزي شنيديم. خبر اين بود كه دانشمندان با استفاده ازMRI يا‌ ام.آر‏.‌آي عملكردي موفق شدند براي مشاهده مستقيم تصاويري كه ما در مغزمان درك مي‌كنيم راهي پيدا كنند. آنها به تعدادي از داوطلبان آزمايش، فيلم‌هايي نشان دادند و سپس با تحليل فعاليت مغزي آنها با ‌ام.آر.‌آي عملكردي توانستند تصاويري را بازسازي كنند كه مغز آنها در حال ادراك آن بود. به عبارت ديگر اين پژوهشگران راهي براي مشاهده تصاوير جهان دروني ما پيدا كرده بودند. اين دستاورد، پيشرفتي انقلابي قلمداد شد و بازتاب زيادي در رسانه‌ها پيدا كرد، چرا كه در صورت تكامل مي‌توانست ما را اميدوار كند شايد روزي بتوانيم روياها يا آنچه را كه در حال تصورش هستيم، به بقيه نشان دهيم.
اما پيش خودتان فكر و قضاوت كنيد كه نمايش دادن فيلم‌هاي صامت از روياها و تصورات‌مان چه سودي دارد؟! آيا بهتر نيست كه بتوانيم صداي نهان مغزمان را هم به سمع ديگران برسانيم؟ چه مي‌شد اگر مي‌توانستيم صداي تفكرمان را هم با ديگران به اشتراك بگذاريم؟ آيا مي‌شود چنين فناوري‌اي ايجاد كرد و به افراد ناتوان از تكلم، كمك كرد كه از تنهايي به درآيند؟ بله، درست حدس زديد. هفته پيش خبري منتشر شد كه بيانگر برداشتن گامي موثر در راه رسيدن به چنين هدف بلندپروازانه‌اي است. به صورت مختصر و مفيد، گوش بعد از جمع‌آوري و تبديل امواج صوتي به پيام‌هاي عصبي، اين پيام‌ها را به قسمتي از مغز كه در زير لاله گوش است و قسمت گيجگاهي نام دارد، مي‌فرستد. نواحي خاصي از مغز، اين امواج را دريافت مي‌كنند، يك پردازش ابتدايي روي آن انجام مي‌دهند و سپس نتايج پردازش ابتدايي را براي درك و فهم در سطحي بالاتر به مناطقي در جوار خود مي‌فرستند. دانشمندان دانشگاه بركلي و سانفرانسيسكو به سرپرستي «برايان پَسلي»، با بررسي فعاليت الكتريكي همين مناطق مغز، موفق شدند مدلي براي بازسازي صوتي ادراك حسي مغزي ما ابداع كنند. دانشمندان نياز داشتند كه به امواج الكتريكي اين قسمت مغز يعني شكنج گيجگاهي فوقاني و مياني، بدون تداخل با امواج ساير قسمت‌هاي مغز، دسترسي داشته باشند. براي اين كار چاره‌اي جز نصب الكترود در اين مناطق نبود و از آنجا كه هيچ آدمي، داوطلب چنين جراحي و كاري نمي‌شود، دانشمندان از ۱۵ بيماري كه قبلا براي كنترل تشنج و تومور مغزي، الكترود نصب كرده بودند، استفاده كردند. آنها صداهايي كه اغلب به صورت كلمات منفرد و گاه به صورت جملات كوتاه بود براي اين داوطلبان پخش كردند و امواج ناشي از فعاليت سلول‌هاي مغزي آنها را در قشر شنوايي مغز ضبط كردند.
كار برجسته «پسلي» و اعضاي گروه، ايجاد يك مدل كامپيوتري بود كه به صورت الگوريتمي، از روي بررسي فعاليت مغز، متعاقب شنيدن صدا مي‌توانست ياد بگيرد كه صدا را با فعاليت الكتريكي مغز تطبيق دهد و بعدا به صورت معكوس بتواند فعاليت الكتريكي را به صدا ترجمه كند و اين يعني يك استراق سمع مغزي!
وقتي يك موسيقيدان شاهد فيلم نواخته شدن پيانو از تلويزيوني باشد كه صدايش خاموش است، مي‌تواند با ديدن اينكه نوازنده دست‌هايش را روي كدام كليدها مي‌گذارد و فهميدن نتي كه مي‌نوازد، موسيقي را در ذهنش بازسازي كند و بدون شنيدن واقعي موسيقي، آن را در ذهنش مجسم كند. كاري را كه دانشمندان در تحقيق تازه‌شان كرده‌اند، مي‌توان به همين مطلب تشبيه كرد. فناوري جديد در صورت تكميل مي‌تواند فناوري تشخيص صدا را ارتقا دهد و به بيماراني كه قادر به صحبت كردن نيستند و مثلا دچار سندرم قفل‌شدگي يا locked-in هستند، كمك كند.
محدوديت عمده روش جديد، نيازمند به الكترودي است كه بايد روي مغز كار گذاشته شود و از آنجا كه اين كار نيازمند جراحي است، فعلا فرد سالمي پيدا نمي‌شود كه تن به اين كار بدهد بنابراين كاربردهاي جاه‌طلبانه‌اي مثل تله‌پاتي يا مغزخواني، دور از دسترسي به نظر مي‌رسند.
پيش از اين دانشمندان ديگري هم تلاش‌هايي براي ياري‌رساني به بيماران فاقد توانايي تكلم، انجام داده بودند. مثلا «فرانك گوينتر» از دانشگاه بوستون سعي كرده بود سيگنال‌هايي را كه كنترل شكل دهان و لب و حنجره را بر عهده دارند، به صدا تبديل كند. او اين كار را با قرار دادن الكترود در كورتكس حركتي توليد صدا در يك بيمار فلج انجام داده بود، ولي اين كار فقط مي‌توانست صداهاي ساده توليد كند ولي كلمات و جملات پيچيده‌تر را توليد نمي‌كرد. دانشمند ديگري هم سعي كرده بود ارتباط با بيماران در وضعيت نباتي را از طريق پايش فعاليت مغز آنها با ‌ام.آر.‌آي عملكردي ممكن كند. دستاوردهاي اين تحقيق تازه فعلا فقط مي‌توانند امواج الكتريكي قشر شنوايي مغز را ترجمه كنند و قادر به صوتي كردن تفكر ما نيستند. بنابراين نبايد فعلا از آن به ذهن‌خوان تعبير كرد. گرچه شايد در روزهاي پيش رو در رسانه‌ها به كرات با تسامح اين تحقيق تازه را با چنين نسبتي معرفي كنند.

ادامه نوشته