داستان3- مرد زندهاي که قلب نداشت
در شبي پاييزي و سرد، در حال ورود به پارکينگ بودم که پيجرم زنگ زد. آن موقع من فلوي آنکال کليه بودم، و اين صدا اگر چه آشنا بود ولي باز هم در من احساس بدي ايجاد مي کرد. شماره اي که بايد با آن تماس ميگرفتم ناآشنا بود: بخش جراحي. وقتي تماس گرفتم، متوجه شدم که يک مورد پيوند قلب با مشکل روبرو شده و ناتمام مانده است. بيمار دچار کاهش فشار خون و فزوني شديد(Over Load) مايع بود. تيم پيوند خواستار دياليز حين عمل بودند.
دقايقي بعد، پس از گذشتن از راهروهاي ناآشناي بخش جراحي، به اتاق عمل رسيدم. با بررسي دقيق پرونده بيمار، اطلاعات بيشتري دربارهاش به دست آوردم. مردي 47 ساله که کارديوميو پاتي اتساعي داشت. در بيش از دو ماهي که در بيمارستان بستري بود، به اينوتروپهاي وريدي وابسته بود و در فهرست انتظار دريافت پيوند قلب قرار داشت. صبح آن روز، يک قلب مناسب پيدا شده بود. دهنده، مردي 20 ساله بود که به علت ضربه مغزي ناشي از تصادف با يک موتور سيکلت، فوت کرده بود.