..:::: کشف علت جدید نابینایی مرتبط با پیری ::::..

محققان انگلیسی از کشف علت جدید یکی از عوامل اصلی نابینایی مرتبط با سن خبر می‌دهند. محققان دانشگاه منچستر در تحقیقات خود دریافتند، دژنراسیون ماکولا مرتبط با سن (AMD) علت اصلی نابینایی در کشورهای غربی محسوب می‌شود که حدود 50 میلیون نفر را درگیر کرده است. پیش از این عنوان شده بود که اصلی‌ترین ژن‌هایی مرتبط با این مشکل، عامل مکمل اچ (CFH) نام دارند که اقدام به کدگذاری پروتئینی به نام فاکتور اچ (FH) می‌کنند. 
 
پروتئین فاکتور اچ مسئول حفاظت از چشم در برابر حملات از سوی بخشی از سیستم ایمنی به نام سیستم کمپلمان است؛ این پروتئین با چسبیدن به بافت، مانع از آسیب رساندن سیستم کمپلمان به چشم می‌شود. اما محققان دانشکده پزشکی و علوم انسانی دانشگاه منچستر در تحقیقات اخیر خود کشف کردند که پروتئین فاکتور اچ، تنظیم‌کننده اصلی ایمنی در پشت چشم نیست، بلکه پروتئین دیگری که از ژن عامل مکمل اچ (CFH) تولید می‌شود، این نقش را برعهده دارد که این پروتئین، فاکتور شبه اچ یک (FHL-1) نام دارد. 
 
پروتئین FHL-1 نسخه کوچکتر فاکتور اچ و حاوی تمام ترکیبات لازم برای تنظیم سیستم ایمنی است؛ بدلیل کوچکتر بودن این پروتئین در مقایسه با فاکتور اچ، می‌تواند براحتی در ساختارهای پشت چشم قرار گرفته و مانع از آسیب رساندن سیستم کمپلمان شود. مقادیر ناکافی FHL-1 در پشت چشم منجر به بروز التهاب و در نهایت به دژنراسیون ماکولا مرتبط با سن (AMD) می‌شود. نتایج این یافته در مجله Immunology منتشر شد.  

..:::: چرا زنان بیشتر از مردان نابینا می شوند؟ ::::..

بر اساس مطالعات صورت گرفته در دنیا حدود ۳۱۴ میلیون انسان در سراسر جهان با نقایص شدید بینایی زندگی می کنند که از این میان ۴۵ میلیون نفر به طور کامل نابینا هستند. تعداد ۱۴۵ میلیون مورد از این نقایص مربوط به عیوب انکساری (نزدیک بینی، دوربینی و آستیگماتیسم) است که در افراد معمولی با استفاده از عینک به راحتی برطرف می شود. آب مروارید (کاتاراکت) با شیوع ۹/۴۷ درصد همچنان به عنوان مهم ترین علت نابینایی در سراسر جهان محسوب می شود و پس از آن آب سیاه (گلوکوم) با شیوع ۳/۱۲ درصد، تحلیل ماکولا به علت کهولت سن با شیوع ۷/۸ درصد، کدورت قرنیه با شیوع ۱/۵ درصد، نابینایی در سنین کودکی با شیوع ۹/۳ درصد و تراخم با شیوع ۶/۳ درصد به ترتیب سایر علل نابینایی در جهان را شامل می شوند. طبق آمارهای جهانی، زنان نسبت به مردان درمعرض خطر بالاتری از ابتلا به نابینایی قرار دارند تا جایی که دو سوم (۶۴ درصد) از نابینایان سراسر جهان را زنان و دختران تشکیل می دهند. حالا چرا زنان بیشتر از مردان نابینا می شوند؟
در بسیاری از جوامع طول عمر زنان بیشتر از مردان است و در نتیجه در معرض خطر بالاتری از نظر بیماری های مرتبط با سن مانند گلوکوم (آب سیاه) و تحلیل ماکولا به علت کهولت سن (ARMD) قرار دارند. زنان و دختران بیشتر در معرض ابتلا به برخی بیماری ها از جمله کاتاراکت و تراخم قرار می گیرند. دختران و زنان دسترسی کمتری به خدمات و مراقبت های چشم پزشکی دارند؛ چرا که برخی خانواده ها ترجیح می دهند بودجه محدود خود را صرف سلامت فرزند پسر کنند تا دختر. زنان غالبا زمانی اقدام به درمان می کنند که بینایی خود را از دست داده اند. در این شرایط با محدودیت ها و موانع بیشتری برای درمان مواجه می شوند.
از آنجا که در اغلب موارد، منابع مالی در اختیار مرد خانوار است، تصمیم گیری در زمینه درمان و پیگیری بیماری های زنان از اولویت کم تری برخوردار است. همچنین با توجه به بالا بودن طول عمر زنان، زنان بیوه درصد قابل توجهی از جمعیت را در بر می گیرند. زنان بیوه برای درمان و مراقبت نیاز به اجازه و حمایت عضو دیگری از خانوار دارند از این رو دسترسی به خدمات برای این گروه مشکل تر خواهد بود. همچنین زنان بعضا برای رفت و آمدهای بیرون از خانه نیازمند همراه می باشند که این خود مانعی برای دسترسی به خدمات چشم پزشکی است.

..::::  نابینایی موقت باعث افزایش شنوایی می‌شود  ::::..

نتایج یک پژوهش حیوانی نشان داد نابینایی موقت منجر به افزایش شنوایی شده و می‌تواند به عنوان درمان برخی افراد ناشنوا کاربرد داشته باشد. پژوهش محققان دانشگاه جان هاپکینز و دانشگاه مریلند نشان داد که قرار دادن موشها در یک محیط تاریک برای یک هفته باعث تغییر در مغز آنها و تشدید حس شنوایی‌شان شد. تاثیر گفته شده،‌ پس از بازگرداندن این موجودات به روشنایی برای چند هفته ادامه داشت. به گفته کارشناسان، این نتیجه بسیار جالب بوده اما ایجاد تغییرات مغزی دائمی‌تر است که می‌تواند برای هر نوع درمان جدید از دست دادن شنوایی مهم باشد.
محققان به مقایسه شنوایی موشهایی که برای یک هفته در تاریکی مطلق قرار داشتند، با گروه شاهد که در روشنایی عادی بودند، پرداختند. موشهایی که در تاریکی مطلق قرار گرفته بودند توانستند صداهای آرامتر را شنیده و همچنین تغییراتی در ساختار قشر شنوایی مغز آنها بوجود آمد. یکی از تصورات این است که بخش مغزی مورد استفاده برای بینایی تغییر کاربری داشته و همچنین بخش مورد استفاده برای شنوایی ارتقا یابد. البته هنوز مشخص نیست که در صورت اعمال این آزمایش بر روی انسانها، همان تغییرات در بخشهای مشابه مغز آنها نیز صورت بگیرد یا این که بتوان از آن برای معکوس کردن زوال مرتبط با پیری استفاده کرد. نتایج این پژوهش در مجله Neuron منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  مصرف امگا ۳ خطر نابينايي در دوران سالخوردگي را كاهش مي دهد  ::::..

نتايج يك مطالعه كه به تازگي انجام شده است، نشان مي دهد كه با مصرف غذاهاي سرشار از امگا ۳ مي توان از شبكيه چشم محافظت و از نابينايي در دوران سالخوردگي پيشگيري كرد. مصرف غذاهاي حاوي امگا ۳ ميزان سيالي بودن ديواره سلول هاي شبكيه چشم را افزايش مي دهد كه با افزايش ميزان سيالي بودن اين سلول ها مي توان با بيماري هاي چشمي مقابله كرد. محققان با انجام اين مطالعه متوجه شدند كه كارآيي سلول هاي شبكيه بر اساس ميزان سيالي بودن غشاي سلولي تنظيم مي شود. كاهش ميزان سيالي بودن غشا بر انتشار و چرخش پروتئين ها تاثير مي گذارد و مولكول هاي ديگر نيز در انتشار از غشا، دچار مشكل مي شوند.
به گفته محققان، در اين بين امگا ۳ موجود در روغن ماهي، به سيالي شدن هرچه بيشتر غشاي سلول هاي شبيكه كمك مي كند و بر اساس نتايج اين مطالعه مي توان با مصرف روغن ماهي از بيماري هاي چشمي و نابينايي در دوران سالخوردگي جلوگيري كرد. آنها خاطرنشان كردند: روغن امگا ۳ و همچنين روغن گياهي به افزايش قدرت بينايي كمك مي كند و خطر رتينوپاتي (اختلالاتي كه موجب آسيب به شبكيه چشم مي شود) و نابينايي را كاهش مي دهد.
روغن گردو، مغز گردو، روغن كلزا و ماهي هاي چرب (ماهي آزاد، ساردين، ماهي كولي، شاه ماهي، ماهي ماركو از جمله مواد غذايي هستند كه بيشترين ميزان امگا ۳ را در خود دارند.. نتايج اين مطالعه در نشريه Physiology and Pharmacology چاپ كانادا منتشر شده است. برای مشاهده متن کامل مقاله اینجا را کلیک نمایید.  

ادامه نوشته

..::::  درمان نابينايي در موش‌ها با استفاده از بُن‌ياخته‌ها  ::::..

دانشمندان مي‌گويند توانسته‌اند به کمک کشت سلول‌هاي بنيادي نابينايي تعدادي موش آزمايشگاهي را درمان کنند. در همين ارتباط خبرگزاري فرانسه از انجام آزمايشي جديد خبر داده که «پيشرفتي حائز اهميت در درمان اختلال شبکيه چشم» توصيف شده است.  بر اساس اين گزارش،‌ دانشمندان بريتانيايي با بهره‌گيري از سلول‌هاي بنيادي که از جنين موش‌ها گرفته شده بودند، موفق شدند محيطي را براي کشت سلول‌هاي دريافت کننده نور آماده کنند. به اين ترتيب، بُن‌ياخته‌ها پس از طي مرحله کشت به سلول‌هاي نارس دريافت کننده نور در شبکيه تبديل شدند. در مرحله بعد حدود ۲۰۰ هزار سلول گيرنده نور- که به شيوه بالا پرورش يافتند- به درون شبکيه موش‌هاي نابينا تزريق شدند، روشي که به زودي جواب داد و پژوهشگران جذب تدريجي اين ياخته‌هاي نورس را در ميان ديگر سلول‌هاي بافت فوق مشاهده کردند که در نتيجه موجب بازيابي بينايي موش‌ها شد. گروه پژوهشگران براي اطمينان از بازگشت قوه بينايي موش‌ها، اين جوندگان کوچک را در مارپيچ‌هايي آبي قرار داده و با بررسي واکنش آنها به نور، بينايي اين موجودات را مورد سنجش قرار دادند. شوراي تحقيقات پزشکي بريتانيا نيز بر پايه يافته‌هاي آزمايش ياد شده در بيانيه‌اي مطبوعاتي اعلام کرد که سلول‌هاي بنيادي «مي‌توانند در آينده به عنوان منبعي نامحدود براي درمان نارسايي‌هاي سلول‌هاي دريافت کننده نور و روشي براي درمان نابينايي در انسان‌ها در عمل‌هاي پيوند شبکيه به کار گرفته شوند.» از آنجايي که دانشمندان اميدوارند به زودي بتوان سلول‌هاي بنيادي را به عنوان جايگزين بافت‌هاي آسيبديده ناشي از بيماري يا حوادث مختلف کشت داد و پيوند زد، ميزان علاقه و سرمايه‌گذاري در اين بخش به ميزان قابل‌توجهي افزايش يافته است. اما به رغم افزايش اقبال به روش کشت بُن‌ياخته، موانع بزرگي همچنان بر سر راه استفاده عمده از شيوه ياد شده وجود دارد. يکي از اين موارد تبديل ماهيت سلول‌هاي بنيادي و هدايت آنها به پذيرش پرورش کنترل يافته و تبديل شدن به ياخته‌هاي ويژه بافت‌هاي مختلف است، شرايطي که در صورت عدم تحقق آن، سلول‌ها سرطاني شده و بي‌استفاده خواهند ماند.
رابين علي، يکي از محققان موسسه چشم پزشکي دانشگاه کالج لندن و بيمارستان تخصصي چشم «مورفيلدز»مي‌گويد: «در واقع اهميت آزمايش اخير در بازگشت بينايي به موش‌ها نيز از همين جهت بوده است.» اما پژوهش جديد از آن جهت متمايز از نمونه‌هاي مشابه پيش از خود است که تمامي سلول‌هاي پيوندي به کار گرفته شده در آن در محيط آزمايشگاه کشت داده شده و از ديگر حيوانات گرفته نشده است. در اين آزمايش از روشي جديد- که نخستين بار در کشور ژاپن ابداع شد- استفاده شد که شکل شبکيه را بازسازي مي‌کند. رابين علي توضيح مي‌دهد که «در سال‌هاي اخير، دانشمندان توانايي خوبي در کار با سلول‌هاي بنيادي و هدايت آنها به تبديل شدن به انواع مختلف بافت‌ها و ياخته‌هاي بزرگسالان کسب کرده‌اند.»

ادامه نوشته

..::::  گام بلند دانشمندان در درمان نابینایی با سلول‌های بنیادی  ::::..

دانشمندان برای اولین بار موفق شدند سلول‌های حسگر نور درون شبکیه را که از ابتدا در آزمایشگاه پرورش یافته بودند در چشم های موش های نابینا پیوند بزنند. دانشمندان دانشگاه کالج لندن اعلام کردند که سلول‌های پیوندی با موفقیت بالغ شده و با عصب‌های مسوول انتقال سیگنال‌های بینایی به مغز مرتبط شده‌اند. به باور محققان اگر بتوان این فرآیند را با سلول‌های بنیادی انسانی تکرار کرد، می‌توان بیشتر شکل‌های نابینایی را که از انحطاط این سلول‌های گیرنده نور در اثر پیری یا بیماریهایی مانند دیابت ناشی شده، درمان کرد. 
یک درمان تجربی سلول بنیادی دیگر که شامل پیوند سلولهای مسوول پشتیبانی و تغذیه گیرنده‌های نوری در چشم بوده، توانسته بینایی مردی را که در اثر انحطاط سلول های شبکیه نابینا شده بود، بازگرداند اما به گفته پرفسور رابین علی، سرپرست پژوهش در کالج لندن، این درمان تنها بر روی افراد دارای تعدادی سلول گیرنده نور سالم عمل می‌کند در حالی که درمان جدید حتی در مواردی که این سلولها کاملا از بین رفته‌اند نیز کار می‌کند.
این محققان با استفاده از یک فرآیند نسبتا جدید که به سلول های بنیادی جنینی اجازه خودسازماندهی به شکل ساختارهای شبکیه مانند در یک ذره سه بعدی ژله‌یی را داده، توانسته‌اند سلولهای گیرنده نور تولید کنند.
همچنین در یک دستاورد مهم برای درمان های انسانی، این دانشمندان مرحله بهینه‌ای در رشد سلول‌ها را که حدود 24 روز بوده، برای پیوند آنها در چشم موشها شناسایی کردند. در این مرحله، سلول‌های گیرنده نور هنوز نسبتا نابالغ هستند اما پس از کاشت، راه خود را برای ترمیم بخش‌های چشم پیدا کرده و در آن مناطق به طور کامل بالغ می‌شوند.
اگر سلول ها به طور کامل به شکل ساختارهای گیرنده نور بالغ موسوم به بخش های بیرونی رشد کنند، دیگر قادر به پیوند به این شیوه نخواهند بود.
به گفته محققان، آنها اکنون یک نقشه راه برای انجام این فرآیند با سلولهای بنیادی جنینی انسان دارند. آنها در حال حاضر پیش‌سازهایی برای سلول‌های گیرنده نور انسانی پرورش داده‌اند. چالش پیش روی این دانشمندان اکنون کارا کردن کافی این فرآیند برای پیوند است. در همین حین، محققان قصد دارند پیوندهای بیشتری انجام داده و قابلیت بینایی موش‌ها پس از این پیوند را نمایش دهند. با وجود رشد سلول‌های پیوندی و اتصال موفق آنها به عصب‌ها، هنوز تعداد کافی از این سلولها برای بازیابی بینایی موش‌ها پیوند نشده است.

ادامه نوشته

..::::  پیشگیری از نابینایی با قطره چشم کوسه  ::::..

قطره چشم تولید شده از ماده شیمیایی موجود در کبد کوسه می‌تواند از نابینایی مرتبط با افزایش سن پیشگیری کند. «اسکولامین» (squalamine) یک نوع آنتی بیوتیک آمینوایترول در کبد کوسه است که از ابتلای حیوان به عفونت پیشگیری می کند. درحالی که استفاده از «اسکولامین» در درمان سرطان در فاز اولیه تحقیق قرار دارد، آزمایشات بالینی استفاده از این ترکیب برای پیشگیری از نابینایی با پیشرفت های چشمگیری همراه بوده است.
رشد غیر طبیعی عروق خون یکی از عواملی است که به رشد تومورهای سرطانی کمک می کند؛ همچنین عروق خونی ناخواسته در پشت چشم یکی از دلایل اصلی نابینایی در دژنراسیون ماکولار وابسته به سن (AMD) است.
این بیماری پس از 50 سالگی آغاز و رشد ناخواسته عروق خونی بر روی ماکولا در پشت چشم باعث می‌شود که فرد در تشخیص چهره، خواندن یا دیدن تلویزیون با مشکل مواجه شود.
در حال حاضر بیماران نیازمند تزریق ماهانه درون چشم هستند، اما محققان امیدوارند که از ترکیب اسکولامین به صورت قطره چشمی برای استفاده روزانه توسط بیماران بهره ببرند. نسخه سنتز شده اسکولامین می تواند به عنوان روش درمانی برای AMD مورد استفاده قرار بگیرد؛ این ترکیب با مسدود کردن فاکتورهای رشد تولید شده توسط بدن از رشد غیر طبیعی عروق خونی جلوگیری می کند. استفاده از این ترکیب بر روی 250 بیمار با مشکل AMD نشان می دهد، رشد عروق ناخواسته تا یک سوم کاهش یافته است. شرکت داروسازی OHR Pharmaceutical‌ قصد دارد ترکیب اسکولامین استخراج شده از کبد کوسه را به صورت قطره چشمی تولید و تا یک تا دو سال آینده به بازار عرضه کند. نتایج تحقیق محققان دانشگاه ایندیانا در مجله Retina منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  جلوگیری از نابینایی با ریزربات‌های تزریقی  ::::..

ریزربات‌های مجهز به حسگر برای اندازه‌گیری میزان سطوح اکسیژن در شبکیه چشم به کار می‌روند. درست مانند سایر بخش‌های بدن، شبکیه چشم نیز برای بقا به اکسیژن نیاز دارد. در صورتی که این عضو، اکسیژن کافی دریافت نکند، ذخیره خونی آن محدود شده و این امر می‌تواند منجر به نابینایی شود؛ بنابراین، هر چه زودتر پزشکان از دریافت ناکافی اکسیژن توسط شبکیه آگاه شوند، شانس بهتری برای اقدام به موقع وجود دارد. پزشکان به زودی می‌توانند از ریزربات‌های قابل تزریق برای دریافت اطلاعات مورد نیازشان در این زمینه، استفاده کنند.
محققان دانشگاه ETH زوریخ به رهبری بردلی نلسون، پیشتر میکروربات‌هایی را برای کاربرد احتمالی در ارائه دارو یا برطرف‌کردن بافت بخیه درون چشم ابداع کرده بودند. طول این ابزار، یک میلی‌متر و عرض آن یک سوم میلی‌متر است و توسط میدان‌های مغناطیسی اعمال‌شده از خارج از خلال مایع زجاجیه در درون چشم هدایت می‌شود. به منظور تبدیل این ربات‌ها به حسگرهای اکسیژن، دانشمندان آن‌ها را با نانوکره‌هایی که از رنگ ساخته‌ شده‌اند، پوشاندند.
این رنگ که در دانشگاه گرانادای اسپانیا ساخته شده، هنگامی که در معرض یک پالس با طول موج نوری خاص قرار می‌گیرد، می‌درخشد. هر چه این درخشندگی زودتر غیب شود، میزان اکسیژن موجود در محیط پیرامون رنگ، بالاتر است. میکروربات‌های دارای پوشش رنگی در نمونه‌های آب با سطوح متغیر اکسیژن، آزمایش شده‌اند. برای استفاده آن‌ها در چشم، فناوری‌ جدید ابتدا باید به درون مایع زجاجیه تزریق شده و سپس به سمت سطح شبکیه هدایت شود. سپس یک پالس نوری اعمال می‌شود و مدت درخشندگی ربات به طریق میکروسکوپی از خلال مردمک مشاهده می‌شود. برای خارج‌کردن این ریزربات‌ها، یک بار دیگر سوزنی در درون چشم گذاشته می‌شود و ربات‌ها به لحاظ مغناطیسی به آن جذب می‌شوند. شیوه‌های دیگری نیز برای اندازه‌گیری سطوح اکسیژن درون چشم وجود دارند، اما ETH مدعی است که این روش‌ها به اندازه کافی حساس نیستند.

ادامه نوشته

..::::  بینایی بهتر فرزندان مادران نابینا نسبت به سایر کودکان  ::::..

پژوهش صورت گرفته توسط محققان انگلیسی نشان می دهد، فرزندانی که از مادران نابینا متولد می‌شوند، از دید بصری و حافظه بهتری به نسبت سایر همسالان خود برخوردار هستند. تحقیقات قلبی نشان می دهد، کودکان مبتلا به اوتیسم تماس چشمی کمتری با اطرافیان خود برقرار می کنند و کمتر به چهره افراد خیره می‌شوند؛ همچنین کودکان بی سرپرست در پرورشگاه ها نیز که از تماس چشمی یا تعاملات اجتماعی کمتری برخوردار هستند، با مشکلات تکاملی روبرو می شوند.
اما مطالعه صورت گرفته توسط محققان دانشگاه لندن به سرپرستی «آتسوشی سنجو» بر روی فرزندان دارای والدین نابینا نشان می دهد، ناتوانی این دسته از والدین در پاسخ دادن به تماس چشمی فرزندان، هیچ آسیبی به رشد و تکامل کودک وارد نکرده و برعکس این کودکان دارای دید بصری توسعه یافته تری هستند.
در این تحقیق دو گروه شامل پنج کودک دارای مادر نابینا و پدر نیمه بینا و 51 کودک با والدین بینا انتخاب شده و وضعیت تماس چشمی کودکان با والدین مورد ارزیابی قرار گرفت؛ این آزمایش در سنین 6 تا 10 ماهگی و بار دیگر در 12 تا 15 ماهگی تکرار شد و سپس وضعیت تکامل مغزی کودک در سن دو و چهار سالگی بررسی شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد، کودکان با مادر نابینا مانند یک کودک با والدین بینا قادر به دنبال کردن و نگاه کردن به چهره مادران خود هستند؛ همچنین دید بصری و حافظه این کودکان از سایر همسالان خود بهتر گزارش شده است. «سنجو» خاطر نشان می کند: کودکان با والدین نابینا از انعطاف پذیری بالایی برخوردار بوده و براحتی خود را با حالت های مختلف ارتباطی تطبیق می دهند؛ والدین این کودکان اگرچه قادر به نگاه کردن و برقراری تماس چشمی با فرزند خود نیستند، اما از طریق حس لامسه، صوت و گفتار به رشد و تکامل کودک خود کمک می کنند. این مطالعه اهمیت تعاملات اجتماعی کودک به ویژه با مادر را در مراحل مختلف رشد نشان می دهد. نتایج این مطالعه در مجله Proceedings of the Royal Society B منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  آلفا آیاماس، بازیابی بینایی  ::::..

در حالی كه آرگوس۲ نیازمند عینك، دوربین ویدیویی بیرونی و یك جعبه پردازنده جداگانه بود كه به كمرتان آویزان می‌شد، سیستم آلفا آیاماس نورهای ورودی به چشم را به كمك الكترودهای نصب شده در زیر شبكیه چشم بیمار دریافت می‌كند و سپس آنها را با میكروچیپ خود پردازش كرده و به صورت سیگنال‌هایی به مغز می‌فرستد. سپس مغز داده‌های دریافتی را همانند سیگنال‌های ارگانیكی كه از یك چشم طبیعی دریافت می‌شود، پردازش می‌كند و بیمار تصاویر را به صورت سیاه و سفید می‌بیند. تنها لازم است كه بیمار یك ابزار كوچك در پشت گوش خود داشته باشد تا میزان روشنایی تصاویر را تنظیم كرده و یك باتری جیبی همراه وی باشد تا به صورت بی‌سیم تمام انرژی سیستم تامین شود.
آلفا آیاماس كه به همت محققان دانشگاه توبینژن آلمان تولید شده، نسبت به آرگوس۲ مزیت‌های فراوانی دارد. از جمله این‌كه در آلفا آیاماس از ۱۵۰۰ الكترود استفاده شده در حالی كه آرگوس۲ تنها ۶۰ الكترود دارد. این باعث می‌شود كه رزولوشن و كیفیت تصاویر در این گجت جدید به شكل قابل توجهی افزایش یابد. به دلیل نصب این پروتز در پشت شبكیه، بیمار می‌تواند به شكل طبیعی چشمانش را حركت داده و اطراف را ببیند در حالی كه هنگام استفاده از آرگوس۲ لازم است كه كاربر برای دیدن اطراف، سرش را بچرخاند. علاوه بر این، آلفا آیاماس توانایی استفاده از قدرت پردازش طبیعی نورون‌های شبكیه چشم را هم دارد كه موجب پردازش حركات و تباین یا كنتراست هم می‌شود. لازم به ذكر است كه تاكنون هشت بیمار به وسیله این ایمپلنت، بینایی خود را به دست آورده‌اند.

ادامه نوشته

..::::  ساخت نمایشگر پوشیدنی برای کمک به نابینایان  ::::..

محققان دانشگاه الینوی در شیکاگو مجموعه‌ای ویژه از ماژول‌های بدن انسان را طراحی کرده‌اند که به کاربران امکان درک حسی افزوده را می‌دهد. این طرح می‌تواند به نابینایان در تردد ایمن یا حتی ارائه ایمنی بیشتر به دوچرخه‌سواران یا رانندگان در ترافیک کمک کند. فناوری ارائه شده همچنین به کاربر امکان می‌دهد که با چشمان بسته رفت و آمد کند. سیستم جدید که SpiderSense نام دارد، یک نمایشگر پوشیدنی است که انعکاس‌های مافوق صوت را از اشیا دریافت می‌کند.
مبتکران این تکنولوژی مدعی‌اند ابزار جدید قادر به فرافکنی محیط نزدیک بر روی پوست است و بنابراین این ماده پوشیدنی به کاربر امکان هوشیاری مسیری اضافی از اشیا پیرامون را می‌دهد. دانشمندان این پروژه سناریویی را طراحی کرده‌اند که در آن جاهای مختلف بدن و نه فقط دستان با مبدل‌هایی مجهز شده‌اند. این مبدل‌ها اطلاعات در خصوص محیط شخص را به حس‌های لمسی بازپخش می‌کند. به گفته محققان، گیرنده‌های حسی که سطح پوست را می‌پوشانند، فرصت‌هایی را برای انتقال هشدارها و پیغام‌ها ارائه می‌دهند.
هنگامی که سیستم مافوق صوت کشف می‌کند که فردی در حال نزدیک شدن به میکروفون است، بازوها فشار افزایش‌یافته‌ای را بر روی بدن اعمال می‌کنند. ماژول‌های این تکنولوژی در سراسر لباس توزیع شده‌اند تا پوشش مافوق صوتی 360 درجه‌ای را تا آن‌جا که ممکن است، ارائه دهند. ماژول‌های سیستم مزبور می‌توانند محیط را اسکن کنند و از طریق «جعبه کنترلر» کنترل می‌شوند. این باکس حامل منبع برق، ابزار الکترونیکی و منطق سیستم است. این ماژول‌ها توسط ده کابل‌ پین روبان (pin ribbon cable) به هم متصل شده‌اند. دانشمندان مدعی‌اند که در آینده ارتباط بلوتوثی بی‌سیم جایگزین این کابل‌ها خواهد شد. آزمایشات از موفقیت این فناوری در محیط بیرون حکایت دارند اما نتایج آزمایشات درون ساختمان رضایت‌بخش نبوده است زیرا ماژول‌های حسگر کاربر را با بازخورد لمسی بمباران می‌کنند. تیم طراح در نظر دارد که حسگرهای بیشتری را به سیستم بیافزاید.

ادامه نوشته

..::::  ابداع فناوری که به نابینایان امکان دید می دهد  ::::..

دانشمندان چشم بیونیکی ابداع کرده اند که با استفاده از آن نابینایان می توانند ببینند . این فناوری در سال 2011 برای استفاده در اروپا تاییدیه گرفته است. این فناوری به نام Argus II در نوع خود اولین است و در سال 2011 برای استفاده در اروپا تاییدیه گرفته است ولی برای کاربرد آن در آمریکا نیازبه تاییدییه سازمان غذا و داروی آمریکا ( FDA ) است. Argus II نتیجه 20 سال تحقیق علمی در خصوص اندام ظریف و عمدتا پیچیده چشم است.
بیشترین کارآیی این فناوری برای بیمارانی خواهد بود که به شکل ارثی نابینایی دارند . در حال حاضر حدود 3000 نفر در آمریکا به یک بیماری چشمی که باعث از بین رفتن شبکیه می شود، مبتلا هستند. این فناوری از دو قسمت پیوند پروتز Argus II در داخل چشم و یک عینک تشکیل شده است. با جایگزینی یک سری الکترودها در داخل چشم ، پروتز Argus II نارسایی شبکیه را در انتقال اطلاعات در مورد نور و تاریکی جبران می کند و این اطلاعات را فورا به مغز منتقل می کند. قسمت دیگر Argus II از یک عینک تشکیل شده است.
این عینک دارای دوربین هایی است که اطلاعات اشیای مقابل افراد را به رایانه کوچکی که بر روی عینک تعبیه شده است، منتقل می کند. اطلاعات به صورت بی سیم به پروتزی که در چشم کار گذاشته شده ، منتقل می شود و مغز با ارسال یک سری پالس های الکتریکی، به بیمار این امکان را می دهد که در نهایت نور، تاریکی و اشکال را ببیند.
دکتر ˈمارک هومایونˈ از دانشکده پزشکی کک ˈیو.اس.سیˈ در مورد این فناوری گفت: اگر به ابداع این نوع فناوری برای سایر بخش های بدن ادامه دهیم و زبان جدید الکتریکی پالس ها به مغز و به چشم ها را بفهمیم ، می توانیم از آن برای سایر بخش های بدن نیز استفاده کنیم و بدین ترتیب جهان و نحوه ارتباطمان با آن تغییر می کند. با این وجود محققان می گویند که برخی کاربران
Argus II می توانند حروفی به بلندی چند اینچ را تشخیص دهند. به گفته محققان اتکای این دستگاه به یک رایانه خارجی عامل مهمی برای موفقیت ها و کارآیی آتی آن به شمار می رود. به گفته آنها درآینده بیمارانی که زمانی نابینا بودند با استفاده از این وسیله می توانند رنگ های مختلف را تشخیص دهند.

ادامه نوشته

..::::  تحول در درمان نابینایی با لنز تماسی مملو از سلول‌های بنیادی  ::::..

دانشمندان دانشگاه شفیلد نوعی لنز تماسی جدید پر شده از سلولهای بنیادی را تولید کرده‌اند که می‌تواند بطور طبیعی اختلال بینایی را ترمیم کند. دانشمندان امیدوارند که این کاشت زیست تجزیه‌پذیر پر شده از سلولهای بنیادی که قابل تکثیر است، بتواند به التیام طبیعی چشم کمک کند. سلولهای بنیادی اجزای اصلی رشد بافت هستند که می توانند به تمام انواع مختلف سلولهای بدن تبدیل شوند. محققان اکنون امیدوارند که این شیوه بتواند به میلیونها انسان در سراسر جهان برای حفظ و ترمیم اختلال بینایی کمک کند. این فناوری برای درمان آسیبهای قرنیه یا همان لایه شفاف جلوی چشم طراحی شده که یکی از اصلی‌ترین مسبب‌های نابینایی در جهان است.
با این کاشت جدید، محققان با تقلید از ویژگیهای ساختاری چشم توانسته‌اند یک شیوه جدید برای تولید غشاهای باریک و بسیار ظریف برای کمک به پیوند سلولهای بنیادی به چشم ایجاد کنند.
آنها با استفاده از مجموعه‌ای از شیوه‌های پیچیده توانستند یک صفحه ماده زیست‌تجزیه‌پذیر تولید کنند که می‌تواند روی قرنیه قرار گیرد. این صفحه مملو از سلولهای بنیادی بوده که قادر به تکثیر هستند و به بدن اجازه می‌دهند تا بطور طبیعی چشم را ترمیم کند.
درمان‌های استاندارد برای نابینایی قرنیه شامل کاشتهای قرنیه یا پیوند سلولهای بنیادی به چشم با استفاده از غشای انسانی اهدایی به عنوان ناقل موقت این سلولها به چشم هستند. اما برای برخی از بیماران این درمان پس از چند سال با شکست روبرو شده چرا که چشم‌های ترمیم یافته این سلول‌های بنیادی را که برای ترمیم قرنیه ضروری هستند، نگه نمی‌دارد.
یکی از ویژگی‌های اساسی این صفحه جدید آن است که حاوی بسته‌های کوچک حاوی سلولهای بنیادی بوده که آنها را درون چشم نگه داشته و کنار هم قرار می‌دهد.
به گفته محققان، ماده واقع در مرکز این صفحه از حلقه اطراف نازکتر بوده؛ از این رو با سرعت بیشتری تجزیه شده و به سلولهای بنیادی برای گسترش در سطح چشم و ترمیم قرنیه کمک خواهد کرد. بدون این ترمیم دائمی، بافت سفید و ضخیم زخم بر روی قرنیه شکل گرفته و باعث نابینایی جزئی یا کامل در بیمار می‌شود. به گفته دانشمندان یکی دیگر از مزایای این صفحه آن است که تجزیه‌پذیر بوده و ماده سازنده آن با ماده مورد استفاده در سازه‌های چشمی مشابه است؛ از این رو مشکل رد سیستم ایمنی وجود نخواهد داشت. آزمایشات نشان داده که غشاها از رشد سلول حمایت می‌کنند. در نتیجه انتظار می‌رود که کارآزمایی‌های بالینی در آینده نزدیک در هند آغاز شود چرا که این محققان با پژوهشگران موسسه چشم پراساد در حیدرآباد هند در حال همکاری هستند. این پژوهش در مجله Acta Biomaterialia منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  درمان نابینایی با کشف جدید دانشمندان در سلول‌های چشمی  ::::..

محققان دانشگاه ساوث‌همپتون در کشف جدیدی که می‌تواند امید دوباره‌ای برای مبتلایان به فقدان بینایی در اثر رتینیت پیگمانتر یا انحطاط ماکولا باشد، دریافته‌اند که سلولهای قرنیه ممکن است بتوانند جای سلولهای تخریب شده شبکیه را گرفته و از نابینایی جلوگیری کند. این محققان به بررسی سلولهای استروما لیمبال قرنیه در لمب قرنیه که یک ناحیه ضخیم در جلوی چشم بوده، پرداختند.
محل سکونت برجسته این سلولها باعث دسترسی آسان به آنها برای جراحی بوده و همچنین ضخامت آن احتمال آسیب‌رسانی به بینایی فرد را در زمان استخراج این سلولها کاهش می‌دهد. محققان دریافتند که این سلولها از ویژگی‌های مشابه سلولهای بنیادی برخوردارند، بدین معنی که می‌توان آنها را به شکلهای سلولی دیگر تبدیل کرد. سلولهای قرنیه در زمان پرورش در ظرف آزمایشگاهی توانستند برخی از ویژگی‌های سلولهای شبکیه را بدست بیاورند.
از لحاظ نظری این کشف می‌تواند به این معنی باشد که این سلولها را شاید در آینده بتوان از لمب قرنیه استخراج و به شکل سلولهای شبیه به شبکیه پرورش داد. این محصول نهایی را سپس می‌توان در شبکیه چشم پیوند زد که در آنجا جایگزین سلولهای بدون کارآیی را خواهند گرفت. همچنین به گفته دانشمندان، امکان رد شدن این پیوند از سوی بدن غیرمحتمل است چرا که از بدن خود بیمار استخراج شده‌اند.

ادامه نوشته

..::::  ساخت حسگر مسیریاب نابینایان با الهام از سبیل موش  ::::..

دانشمندان مؤسسه علمی وایزمن در تلاش برای کمک به نابینایان در مسیریابی ایمن‌تر و موثرتر از یک منبع غیرمنتظره یعنی سبیل‌های موش الهام گرفته‌اند. این محققان از داوطلبان خواسته بودند تا چشم‌بند بسته و از یک سبیل پلاستیکی منعطف 30 سانتی‌متری بر روی انگشت اشاره که در پایه آن حسگرهای نیرو و موقعیت قرار گرفته بود، برای مسیریابی استفاده کنند. در دنیای موشها، حرکت سبیل‌ها شامل عقب و جلو بردن آنها در حدود هشت بار در یک ثانیه برای موقعیت یابی اجسام در محیط اطرافشان است. این نتایج که در مجله Neuroscience منتشر شده، می‌تواند به درک بهتر از فرآیند حس و ساخت دستگاه‌های کوچک قابل پوشش بر روی دست منجر شود که ورودی‌های ویدیویی را به تحریک مکانیکی تبدیل کرده و به نابینایان یک کمک حسی شهودی ارائه می‌کنند.
در آزمایشات انجام شده، این حسگرها برای نظارت بر حرکات در زمان حرکت سبیل‌ها توسط داوطلبان در اطراف برای شناسایی اجسام استفاده شدند. سپس دو قطب در فاصله یک دست از هر طرف داوطلبان نشسته قرار داده شد که یکی از آنها کمی عقب‌تر و دیگری کمی جلوتر بود. از این داوطلبان خواسته شد تا تنها با استفاده از سبیل‌ها جایگاه قطب عقب‌تر را مشخص کنند. در ادامه این جایجایی بین قطب‌های عقب و جلو کاهش یافته تا جایی که دیگر افراد قادر به تشخیص قطب جلو از قطب عقب نبودند.
در اولین روز آزمایش، افراد توانستند با این حس جدید بخوبی سازگار شده و قطب عقب‌تر را در فاصله هشت سانتی‌متری شناسایی کنند. بررسی داده‌ها نشان داده که داوطلبان این کار را با تشخیص اطلاعات مکانی از زمان‌بندی حسی کرده بودند. در این حالت، آنها دستان خود را با هم و به صورت باز در اطراف حرکت داده و قطب عقب‌تر را به دلیل این که سبیل روی دست آنها، آن را سریع‌تر شناسایی کرده بود، پیدا کنند. با تکرار آزمایش در روز بعد محققان دریافتند که این مهارت در داوطلبان پیشرفت چشمگیری داشته و میانگین آستانه حسی تا سه سانتی‌متر کاهش یافت و برخی می‌توانستند جابجایی در حد یک سانتیمتر را نیز احساس کنند. این پژوهش نشان داده که تنها تغییر حرکات فیزیکی بدون تغییر مرتبط در حساسیت حسهای انسان می‌تواند برای بهتر شدن ادراک کافی باشد.

ادامه نوشته

..::::  درمان نابينايي با سلول‌هاي بنيادي پوست  ::::..

محققان آمريكايي با استفاده از سلول‌هاي بنيادي پوست موفق به بهبود بينايي در موش‌هاي كور شدند كه به گفته آنها، اين دستاورد مي‌تواند براي درمان بيماران مبتلا به دژنراسیون ماکولا مورد استفاده قرار گيرد. دژنراسيون ماكولا شايع‌ترين علت كوري در افراد مسن محسوب مي‌شود كه در آن، قسمت حساس به نور شبكيه (ماكولا يا لكه زرد) تخريب مي شود. يافته جديد محققان مركز پزشكي دانشگاه كلمبيا نشان مي‌دهد، سلول هاي بنيادي قلب و نخاع القا شده از سلول‌هاي پوست افراد بالغ با خواص جنيني مي‌توانند در آينده نزديك براي بهبود و بازگرداندن بينايي در بيماران مبتلا به دژنراسيون ماكولا مورد استفاده قرار گيرند. اين سلول‌هاي پر توان القايي (iPSC) مانند سلول‌هاي بنيادي جنيني قابليت تبديل شدن به انواع مختلف سلول را دارند.
دكتر «استفان سانگ» سرپرست تيم تحقيقاتي تأكيد مي‌كند: در حوزه بيماري‌هاي چشم بزودي قادر خواهيم بود با استفاده از سلول‌هاي پوست خود بيمار براي جايگزيني سلول‌هاي تخريب شده شبكيه استفاده كنيم. «سانگ» خاطرنشان مي‌كند: اغلب گفته مي‌شود كه كاربرد پيوند سلول هاي بنيادي قلب و نخاع القا شده در آينده بسيار دور محقق مي‌شود، اما يافته جديد ما نشان مي‌دهد كه مي‌توان در آينده نزديك از اين روش درماني براي بازيابي بينايي مبتلايان به دژنراسيون ماكولا بهره برد. هيچ يك از اين سلول‌ها به انسان پيوند زده نشده‌اند، اما بسياري از متخصصان چشم پزشكي معتقدند كه با توجه به اين كه چشم بخش قابل پيوند و در دسترس سيستم عصبي مركزي است، مي تواند گزينه ايده‌ آلي براي پيوند سلول‌هاي بنيادي القايي باشد. نتايج يافته جديد محققان بصورت آنلاين در مجله Molecular Medicine منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  كشف جهش ژني عامل نابينايي مادرزادي در نوزادان  ::::..

بروز نوعي نابينايي ارثي به رخداد يك جهش ژنتيكي نسبت داده شده است. محققان كانادايي مدعي‌اند كه اين كشف مي‌تواند رويكرد درماني نويني را پيش روي دانشمندان قرار دهد. دانشمندان دانشگاه مك گيل مونترال موفق به شناسايي نوعي ژن موسوم به NMNAT1 شدند كه عامل نابينايي مادرزاد لبر (LCA) است. دكتر روبرت كونكوپ، رهبر تيم تحقيقاتي بر اين باور است كه وي و همكارانش به يافتن صد درصدي ژن‌هاي عامل LCA نزديك شده‌اند. اين امر مسير درمان اين بيماري را هموار مي‌كند.
در اين تحقيق دانشمندان ژنوم‌هاي 60 نوزاد مبتلا به LCA با عامل ناشناخته را تحليل كردند و متوجه يك جهش روي ژن NMNAT1 شدند كه در سلول‌هاي انسان يافت مي‌شود. اين ژن كوآنزيمي تحت عنوان NAD توليد مي‌كند كه در بروز صدها عكس‌العمل دخيل است. در آزمايش‌هاي انجام شده روي حيوانات، استفاده از اين آنزيم به عنوان دارو بسياري از عصب‌ها را نجات داد. يافته‌هاي جديد حاكي از آن است كه ژن NMNAT1 براي حفاظت از سلول‌هاي گيرنده نوري قرنيه در مقابل تحليل و انحطاط در پاسخ به آسيب يا استرس عمل مي‌كند.
به گزارش ایسنا، بيماري موروثي چشم تحت عنوان «نابينايي مادرزادي لبر» اغلب نخستين علائم خود را در بدو تولد يا در ماه‌هاي بعد بروز مي‌دهد. اين عارضه بر يك نفر از هر 80 هزار نوزاد متولد شده اثر مي‌گذارد و در حال حاضر حدود يك هزار كانادايي از آن رنج مي‌برند. بيماري مزبور 15 سال قبل غيرقابل درمان تصور مي‌شد اما اين امر در حال حاضر در مورد زيرنوع‌هاي آن صادق نيست. اين تحقيق توسط بنياد مبارزه با نابينايي كانادا، موسسه‌هاي كانادايي پژوهش‌هاي سلامت و چندين سازمان ديگر پشتيباني شد و جزئيات آن در مجله Nature Genetics انتشار يافت.

ادامه نوشته

..::::  موفقيت دانشمندان در درمان نابينايي با پيوند سلولهاي گيرنده نور  ::::..

محققان انگليسي با پيوند سلولهاي گيرنده نور به شبكيه چشم موش‌هاي كور، موفق به درمان نابينايي آنها شدند. محققان موسسه چشم پزشكي كالج لندن در اين تحقيق سلول‌هاي گيرنده نور (فتورسپتور) را از موش‌هاي سالم استخراج كرده و به شبكيه موش‌هاي شب كور پيوند زدند. دو نوع گيرنده نوري ميله‌اي و مخروطي در چشم وجود دارد كه سلول هاي پيوندي از نوع سلول‌هاي نابالغ ميله‌اي شكل‌اند كه مسؤول قدرت بينايي در نور كم بويژه ديد شب هستند. در تحقيقات قبلي مشخص شده بود كه پيوند سلولهاي مخروطي به چشم بسيار دشوار است. پس از گذشت چهار تا شش هفته، از هر شش سلول پيوندي يك سلول قادر به برقراري ارتباط براي انتقال اطلاعات بصري به مغز بود.
محققان ديد موش‌هاي تحت درمان با سلول هاي پيوندي را در يك ماز آبي پر پيچ و خم مورد بررسي قرار دادند. موش‌هاي تحت درمان قادر به ديدن نشانه‌هاي بصري براي كشف پلت فرم پنهان در ماز بودند و بوسيله آن مي‌توانستند از آب خارج شوند، اما موش‌هاي فاقد سلول پيوندي با پيمودن مسير طولاني و از روي شانس، سكوي خروجي را پيدا مي كردند. آزمون ماز نشان داد بخش قابل توجهي از بينايي موش‌ها پس از پيوند سلول‌هاي گيرنده نوري، بازسازي مي‌شود.
به گزارش ایسنا،
پروفسور «رابين علي» سرپرست تيم تحقيقاتي در بيمارستان چشم پزشكي مورفيلد اعلام كرد: براي نخستين بار توانستيم اثربخشي پيوند سلولهاي گيرنده نوري به شبكيه چشم را در بهبود بينايي نشان دهيم و اميدواريم كه بتوانيم اين روش درماني را با استفاده از گيرنده‌هاي نوري مشتق شده از سلولهاي بنيادي جنيني بر روي انسان مورد آزمايش قرار دهيم. با وجود كسب نتايج اميدوار كننده، محققان اعلام كرده‌اند كه براي ايجاد يك روش موثر درمان انواع دژنرسانسهاى ارثى شبکيه، تحقيقات بيشتري بايد صورت گيرد. از دست دادن سلول هاي گيرنده نوري (فتورسپتور) علت اصلي نابينايي در بسياري از بيماري‌هاي چشم از جمله دژنراسيون ماكولاd سالمندان (AMD)، رتينيت پيگمنتوزا و نابينايي مرتبط با ديابت است.

ادامه نوشته

..::::  سلول‌هاي بنيادين سربلند در درمان نابينايان  ::::..

محققان دانشگاه UCLA در اولين مطالعه انجام شده توانستند نشان دهند که سلول‌هاي بنيادين جنيني انسان مي‌توانند باعث درمان يکي از بيماري‌ها شوند. درواقع آنها توانستند سلول‌هاي رتينال را از سلول‌هاي بنيادي جنيني بگيرند و به چشم دو بيمار که از کوري پيشرفته عذاب مي‌کشيدند، تزريق کنند. به اين ترتيب اين درمان توانست زندگي آنها را تغيير دهد. محققان اين مطالعه گزارش مي‌دهند که حال عمومي بيماران دريافت‌کننده سلول‌هاي جنيني خوب است و علايمي از آثار جانبي درمان نشان نداده و حتي پيشرفت‌هاي کمي نيز در ديد خود گزارش مي‌کنند. به اين ترتيب 24 بيمار ديگر نيز در انتظار دريافت درمان مشابه قرار گرفته‌اند. به گزارش سپید، اين نتايج اوليه که نشان از نقطه‌عطفي مهم در زمينه تحقيقات سلول‌هاي بنيادي جنيني روي انسان است به دنبال تاييد دولت آمريکا در استفاده از سلول‌هاي جنيني براي بيماران مبتلا به صدمه هاي طناب نخاعي انجام شده است. پژوهشگران معتقدند اين تحقيق، در را روي استراتژي‌هاي مختلف در اين زمينه مي‌گشايد و اميدهاي زيادي را براي بيماران نابينا برمي‌انگيزد.

ادامه نوشته

..::::  امید تازه ای برای جلوگیری از نابینایی با استفاده از سلول های بنیادی  ::::..

دو زن نابینا با بیماری انحطاط ماکولای چشم اولین کسانی هستند که سلولهای شبکیه چشم رشد یافته از سلول های بنیادی جنینی انسان را دریافت کردند. به گزارش بنیان یکی از بیماران مبتلا به انحطاط ماکولای خشک بود که یکی ازعلل کوری در کشورهای توسعه یافته می باشد. دیگری مبتلا به بیماری Stargardt بود که منجر به انحطاط  ماکولا درافراد جوان می شود. هر دو بیماری غیرقابل درمان و پیشرونده می باشند. سلولهای جدید پیوند شده در حال رشد در چشم هستند و در حالی که هر دو بیماربطور دائمی دید مرکزی خود را از دست داده بودند، به نظر می رسد کمی بهتر شده اند.
دکتر Steven D. Schwartz رئیس بخش شبکیه در موسسه چشم  ژول استین لس آنجلس می گوید: "آنها میزانی ازبهبود را در بینایی محیطی دراطراف نقطه کور مرکزی نشان دادند. شوارتز هشدار می دهد که درمان با سلول های بنیادی به عنوان راهی برای جلوگیری از نابینایی در افراد مبتلا به انحطاط ماکولا، در مراحل اولیه توسعه است، و این درمانی برای کوری نمی باشد. "قبل از درمان ، یکی از بیماران تنها می توانست حرکت دست را ببیند و نمی توانست هیچ یک از حروف را در جدول چشم را بخواند.پس از یک ماه او توانست پنج حرف را بخواند و رنگ را تشخیص دهد. او کنتراست بهتری در چشم عمل شده داشت ولی هیچ بهبودی در چشم درمان نشده  مشاهده نشد. " شوارتزمی گوید: آنها فقط دو مورد اول از 24 نفر مورد مطالعه هستند. و این فقط مرحله اول مطالعه است که برای سنجش ایمنی ونه  اثربخشی این روش طراحی شده است.

ادامه نوشته

..::::  انگور از نابينايي در دوران پيري جلوگيري مي‌كند  ::::..

گروهي از متخصصان چشم پزشكي در آمريكا اظهار داشتند خوردن انگور در طول عمر از بروز نابينايي دوران پيري جلوگيري مي‌كند. افراد سالخورده مستعد ابتلا به نوعي بيماري چشمي موسوم به تحليل نقطه ماكولار چشم ناشي از افزايش سن هستند كه از عوامل مهم نابينايي در اين گروه سني است. دكتر سيلويا فين‌من، متخصص اصلي اين مطالعه در دانشگاه فوردهام نيويورك دراين ‌باره خاطرنشان ساخت: افرادي كه در طول عمر خود به خوردن انگور عادت دارند در سالهاي پيري، كمتر در معرض نابينايي ناشي از تحليل نقطه ماكولار چشم قرار مي‌گيرند.
به گزارش خبرگزاري يونايتدپرس، فين‌من تصريح كرد: نابينايي ناشي از افزايش سن، حاصل آسيب اكسيديته به بافت چشم است كه به مرور زمان و با بالا رفتن سن بروز مي‌كند. يك رژيم غذايي غني از آنتي‌اكسيدان‌هاي طبيعي در طول عمر مانند آنتي‌اكسيدانهاي موجود در انگور به طور مستقيم براي سلولهاي رنگدانه‌اي اپي‌تليوم شبكيه و در نتيجه براي سلامت و بهبود عملكرد شبكيه چشم موثر و سودمند است. به گفته متخصصان تغذيه، انگور درعين حال ميوه‌اي ضدعفوني كننده است و براي درمان بيماري‌هايي چون يبوست، عوارض روماتيسم، كم‌ خوني و پيشگيري از سرطان بسيار مفيد است. اين ميوه همچنين سرشار از پتاسيم است كه براي برطرف كردن ضعف بدن بسيار مفيد است و مصرف آن براي افراد مبتلا به ناراحتي‌هاي قلب و اعصاب توصيه مي‌شود. به گزارش ایسنا،انگور براي حفظ سلامت قلب، ريه و كليه‌ها موثر و به دليل داشتن املاح و مواد سلولزي، ملين و مدر است و موجب كاهش اوره خون مي‌شود. دانه‌هاي خشك انگور صفرا و بلغم را دفع و به رفع حالت‌ خستگي كمك مي‌كنند. جزئيات اين مطالعه در نشريه بيولوژي و طب راديكال آزاد ارائه شده است.

ادامه نوشته