..:::: يک داروي جديد در خط اول درمان سرطان کولورکتال ::::..

نتايج يک مطالعه جديد حاکي از آن است که افزودن اکساليپلاتين (oxaliplatin) به رژيم شيمي‌درماني که در حال حاضر در ترکيب با بواسيزوماب (آواستين) در درمان سرطان کولورکتال متاستاتيک مورد استفاده قرار مي‌گيرد، ميزان بقاي 5 ساله را 2 برابر مي‌کند. آخرين نتايج کارآزمايي TRIBE که در 34 مرکز انکولوژي در ايتاليا انجام شده، نشان مي‌دهند، ترکيب جديد شيمي‌درماني با نام FOLFOXIRI(ترکيبي از folinic acid/leucovorin, fluorouracil, oxaliplatin و irinotecan) نسبت به رژيم کموتراپي استاندارد FOLFIRI (ترکيبي از folinic acid/leucovorin, fluorouracil و irinotecan) ارجحيت دارد. لازم به ذکر است، هر دو اين رژيم‌هاي درماني با بواسيزوماب مورد استفاده قرار گرفته‌اند.
 
FOLFOXIRI ميزان بقاي بيماران را تا 4 ماه بيشتر کرده و درواقع، ميزان بقاي بيماران درمان شده را با رژيم FOLFIRI، 2 برابر کرده است. البته عوارض جانبي هم در اين گروه بيشتر ديده شد. FOLFOXIRIبروز بيشتري از اسهال، موکوزيت، نوروپاتي و نوتروپني در بيماران ايجاد کرد. بنابراين ممکن است براي همه بيماران مناسب نباشد. نکته اميدبخش آنکه، اکثر بيماران مي‌توانند عوارض آن را تحمل کنند. اين مطالعه به‌وضوح نشان داد، رژيم FOLFOXIRI به‌اضافه بواسيزوماب، گزينه ايمن و موثري در درمان اين دسته از بيماران است. 
 
اين موضوع را هم بايد در نظر داشت که 90 درصد بيماران مورد مطالعه، در زمان ورود به مطالعه بدون علامت بودند و از آنها نيز، افراد بالاي 75 سال نامزد درمان با اين رژيم درماني جديد نبودند. بنابراين اين رژيم درماني براي همه مناسب نيست، ولي اگر بيماران به درستي انتخاب شوند، يکي از رژيم‌هاي فعال است که ميزان بقاي 5 ساله را 25 درصد بيشتر مي‌کند. از 508 بيمار مبتلا به سرطان کولورکتال متاستاتيک که وارد طرح TRIBE شدند، 252 نفر در گروه FOLFOXIRI و بواسيزوماب و 256 نفر در گروه FOLFIRI و بواسيزوماب قرار گرفتند. 
 
هر دو گروه درماني تا 12 دوره براي بيماران انجام شد و در نهايت، درمان با فلوروراسيل، لوکوورين، همراه با بواسيزوماب ادامه داده شد. در حدود 80 درصد از بيماران کانديد رزکسوين جراحي نبودند، اما پس از کموتراپي، 15 درصد بيماران گروه FOLFOXIRI و 12 درصد FOLFIRI توانستند تحت رزکسيون راديکال قرار گيرند. ميانگين دوره پيگيري بيماران، 1/48 ماه بود که در اين مدت، 174 مورد مرگ در گروهFOLFOXIRI و 200 نفر در گروه FOLFIRI فوت کردند. ميانگين بقاي کلي بيماران به‌طور مشخصي در گروه FOLFOXIRI بهتر از گروه FOLFIRI گزارش شد (8/29 ماه در برابر 8/25 ماه).  

..:::: توجئو به بازار مي‌آيد ::::..

شرکت سانوفي اخيرا اعلام کرده است که سازمان غذا و داروي آمريکا انسولين تزريقي گلارژين 300 واحد بر ميلي‌ليتر و با نام تجاري توجئو(Toujeo) را به عنوان انسولين پايه طولاني‌اثر با الگوي مصرف يکبار در روز، براي بهبود کنترل قندخون در بزرگسالان مبتلا به ديابت نوع 1 و 2 مورد تاييد قرار داده است. انتظار مي‌رود که توجئو در آغاز 3ماهه دوم 2015 ميلادي وارد بازارهاي مصرف جهاني شود. پير چنسل، از شرکت سانوفي مي‌گويد: «ما افتخار مي‌کنيم که سابقه‌اي طولاني در کنترل ديابت و انسولين درماني داريم و بيش از يک دهه است که لانتوس براي کنترل ديابت در اختيار بيماران قرار دارد. به دنبال تاييد توجئو از سوي سازمان غذا و داروي آمريکا، گزينه درماني جديدي به مبتلايان به ديابت تقديم شد.»
 
اخذ تاييديه سازمان غذا و داروي آمريکا براي توجئو، بر اساس نتايج به‌دست آمده از مطالعات باليني اديشن(EDITION)، شامل چندين مطالعه چند مليتي فاز3 براي ارزيابي اثربخشي و ايمني اين دارو در بيش از 3هزار و 500 بزرگسال مبتلا به ديابت نوع1 يا 2 صورت گرفت. در مطالعات مذکور، توجئو با الگوي مصرف يکبار در روز با لانتوس يکبار در روز مقايسه شد. مطالعه از نوع تصادفي و با اطلاع بيمار و محقق از داروي مصرفي بود. اثربخشي توجئو پس از 26 هفته با لانتوس مقايسه شد. 6 ماه تمديد اين مطالعه، براي اطمينان از ايمني داروي جديد درنظر گرفته شده است. 
 
دکتر جان اندرسون،متخصص بيماري‌هاي داخلي و رئيس سابق انجمن ديابت آمريکا، مي‌گويد: «نزديک به 50 درصد از مبتلايان به ديابت با کنترل نامناسب بيماري خود روبرو هستند. با وجود اثبات اثربخشي انسولين، پايدار ماندن اثر آن در کنترل قندخون، براي بيماران و پزشکان هنوز يک معضل است. توجئو گزينه جديدي را در اختيار اين افراد قرار مي‌دهد که بيماري را بهتر کنترل کنند.» شايع ترين عوارض گزارش شده طي مطالعات اديشن عبارت بودند از نازوفارنژيت(12درصد) و عفونت مجاري فوقاني تنفسي(10درصد). تجويز توجئو در درمان کتواسيدوز ديابتي ممنوع است. 

..:::: آنتي‌بيوتيکي براي عفونت‌هاي مقاوم به درمان ::::..

سازمان غذا و داروي آمريکا ترکيب جديد آنتي‌باکتريال، سفتازيديم-آويباکتام، با نام تجاري آويکاز (Avycaz) را براي درمان بزرگسالان مبتلا به عفونت‌هاي عارضه دار داخلي شکمي در ترکيب با مترونيدازول و نيز عفونت‌هاي عارضه دار مجاري ادراري شامل عفونت‌هاي کليه(پيلونفريت)، که گزينه‌هاي درماني براي آنان محدود است، مورد تاييد قرار داده است. آويکتاز حاوي 2 داروي سفتازيديم (يک آنتي‌باکتريال سفالوسپوريني مورد تاييد سازمان غذا و دارو) و آويباکتام (براي غلبه بر مقاومت‌هاي باکتريايي) است.دکتر ادوارد کوکس، سرپرست اداره داروهاي آنتي‌بيوتيکي مرکز ارزيابي و تحقيقات داروهاي آنتي‌ميکروبيال سازمان غذا و داروي آمريکا، مي‌گويد: «وجود آويکاز در بازار دارويي براي بيماراني که گزينه‌هاي درماني موجود محدودند يا آلترناتيو ديگري براي درمان بيمار وجود ندارد، ضروري است.»  

 

..:::: تاييد ليلتا در پيشگيري از بارداري ::::..

شرکت دارويي اکتاويس اخيرا اعلام کرده است که سازمان غذا و داروي آمريکا سيستم آزادسازي داخل رحمي لوونورژسترل با نام تجاري ليلتا (Liletta) را براي استفاده 3 ساله در پيشگيري از بارداري مورد تاييد قرار داده است. ليلتا، توسط متخصص در داخل رحم گذاشته مي‌شود و با آزادسازي مستمر لوونورژسترل(يک پروژستين)، از بارداري ممانعت مي‌کند. اکتاويس و مديسن360، با الحاق قراداد همکاري اين امکان را فراهم ساخته‌اند که زنان، صرفنظر از سطح درآمد و پوشش بيمه‌اي خود، به اين داروي جديد و موثر در پيشگيري از بارداري دسترسي داشته باشند. دکتر ديويد نيکولسون، مدير اکتاويس، مي‌گويد: «ما متعهد به توليد آلترناتيوهاي متنوعي براي پيشگيري از بارداري هستيم. به دنبال اخذ تاييديه سازمان غذا و داروي آمريکا براي محصول جديد ليلتا، مفتخريم که سيستم داخل رحمي درخشاني با اثربخشي و ايمني مطمئن 3 ساله در اختيار زنان قرار داده‌ايم. ليلتا صرفنظر از وضعيت اقتصادي-اجتماعي در دسترس زنان خواهد بود.»تاييديه ليلتا براساس بزرگ‌ترين مطالعه انجام شده روي آي‌يودي‌هاي هورموني، با نام اکسس (ACCESS IUS) در آمريکا و با شرکت يک‌هزار و751 زن استفاده‌کننده از ليلتا به دست آمد. ليلتا براي طيف وسيعي از زنان موثر بود. ميزان موفقيت آن طي 3 سال مصرف، 45/99 درصد تخمين زده شد. ليلتا، يک سيستم پلاستيکي و انعطاف‌پذير T شکل با اندازه 32 ميلي‌متر در 32 ميلي‌متر است. اين محصول با آزادسازي آهسته لوونورژسترل، با ميزان آزادسازي آغازين 18/6 ميکروگرم در روز و متوسط ميزان آزادسازي 15/6 ميکروگرم در روز، طي مدت 3 سال موثر است. به طور کلي، ليلتا را مي‌توان در صورت اطمينان از باردار نبودن زن، در هر زمان و صرفنظر از سابقه بارداري، در داخل رحم وي قرار داد و در صورت تمايل، هر زمان آن را خارج کرد. مطالعه چندمرکزي و با آگاهي بيمار و محققان نسبت به مصرف دارو، اثربخشي ليلتا در پيشگيري از بارداري را مستقل از شاخص توده بدني و سوابق بارداري زنان ثابت کرد. مطالعه مذکور هنوز ادامه دارد و قرار است اثربخشي آن در سال 4، 5 و 6 مصرف نيز بررسي شود. طيف سني زنان شرکت‌کننده در اين مطالعه 16 تا 45 سال و شاخص توده بدني آنان 8/15 کيلوگرم بر متر مربع تا 6/61 کيلوگرم بر متر مربع بود. در حدود 58درصد از زنان شرکت‌کننده، سابقه زايمان نداشتند و اين بزرگ‌ترين مطالعه انجام شده روي پيشگيري از بارداري در زنان بدون سابقه زايمان نيز هست. 97درصد از زنان طي 3 ماه پس از بيرون آوردن ليلتا، عادات ماهانه طبيعي را تجربه کردند. 

..:::: شنیدن کلمات خشن سبب بروز بیماری‌های التهابی می‌شود ::::..

پژوهشگران آمریکایی در تحقیقات خود دریافته‌اند، طرد شدن اجتماعی و شنیدن کلمات خشن و بی‌رحمانه می‌تواند سبب بروز بیماری‌های التهابی شود. محققان دانشگاه کالیفرنیا در لس‌آنجلس تأثیرات شنیدن کلمات تند و خشن را بر روی سلامت جسمی و روحی افراد مورد بررسی قرار دادند. 
 
در این پژوهش از 124 داوطلب خواسته شد که در مقابل هیاتی از ناظران سخنرانی کنند و رفتارهای محرک روانی را در مقابل آنها از خود بروز دهند؛ تحلیل بزاق این افراد نشان داد، میزان دو نشانگر التهابی در ناظران با مشاهده این رفتارها افزایش پیدا کرد.  
 
سپس یک چهارم از داوطلبان بازی‌های رایانه‌ای انجام دادند و به سایر داوطلبان اجازه بازی کردن داده نشد؛ اسکن‌های مغزی نشان داد، با این اقدام فعالیت دو منطقه مغزی مرتبط با طرد شدن اجتماعی افزایش پیدا کرد. شرکت‌کنندگانی که فعالیت مغزی آنها در این دو منطقه بیشتر بود، واکنش‌های التهابی بالاتری داشتند. درک بهتر نقش مغز در حالات مرتبط با بیماری‌های التهابی مانند آسم، آرتریت، افسردگی و بیماری‌های قلبی و عروقی می‌تواند به تولید داروهای جدید برای درمان منجر شود.  

 

..:::: اثر آلومینیوم بر کاهش تعداد اسپرم ::::..

تحقیقات صورت گرفته توسط پژوهشگران انگلیس و فرانسه نشان می‌دهد، قرارگرفتن در معرض آلومینیوم می‌تواند عامل مهمی در کاهش تعداد اسپرم و درنتیجه کاهش قدرت باروری مردان باشد. طی چند دهه‌ی اخیر قدرت باروری مردان کاهش یافته است و پژوهش‌های اخیر نشان می‌دهد که این مسأله با عوامل زیست ‌محیطی که عامل اختلال در غدد درون‌ریز می‌شوند، مرتبط هستند. محققان دانشگاه‌های لیون فرانسه و کیل انگلیس با استفاده از یک رنگ‌آمیزی خاص آلومینیومی در زیر میکروسکوپ فلورسنس، وجود آلومینیوم در اسپرم را نشان دادند. 
 
نتایج بدست آمده نشان می‌دهد، هرچه میزان آلومینیوم بیشتر باشد، تعداد اسپرم کمتر می‌شود. به گفته محققان، قرار گرفتن انسان در معرض آلومینیوم به ‌میزان قابل‌توجهی افزایش یافته است و شناسایی آلومینیوم در اسپرم حاکی از نقش آن در تغییرات قدرت باروری مردان است. مقدار متوسط آلومینیوم در اسپرم 62 نمونه مورد بررسی درحد 339 واحد در میلیارد‌ (ppb) بود؛ همچنین مقدار آلومینیوم در اسپرم چند اهداکننده بیش ‌از 500‌ واحد در میلیارد‌ بود. نسبت معکوسی بین مقدار آلومینیوم در اسپرم و تعداد اسپرم پیدا ‌شد؛ در این حالت آلومینیوم بیشتر منجر به کاهش تعداد اسپرم می‌شود.  

 

..:::: این پروتئین فرمانده 35 میلیون ضربان قلب در برابر مرگ است ::::..

دانشمندان آمریکایی پروتئینی را در بدن شناسایی کرده‌اند که نقش مهمی در حفظ ضربان منظم قلب ایفا می‌کند. قلب به طور متوسط سالانه 35 میلیون بار ضربان دارد و در طول عمر فرد 2.5 میلیارد بار می‌زند؛ این ضربان‌ها باید به طور دقیق درجه‌بندی شوند و حتی انحراف کوچک از چنین ریتمی می‌تواند موجب مرگ ناگهانی فرد شود. 
 
محققان برای دهه‌ها به دنبال پاسخ به این پرسش بوده‌اند که قلب چگونه حتی با داشتن بخش‌های متحرک فراوان، ریتم خود را حفظ می‌کند. به تازگی محققان مدرسه پزشکی دانشگاه مریلند، موفق به شناسایی پروتئینی شده‌اند که در این روند، نقش کلیدی ایفا می‌کند. این نخستین‌باری است که چنین مکانیسمی توصیف شده و این کشف می‌تواند به دانشمندان در درمان مشکلات قلبی که سالانه میلیون‌ها نفر را به کام مرگ می‌برد، کمک کند. 
 
بر اساس یافته‌های حاصله، مولفه‌ای به نام پروتئین C به فیبرهای عضلات قلب امکان می‌دهد در توازنی کامل فعالیت داشته باشند. دانشمندان سال‌هاست می‌دانند که کلسیم به عنوان محرکی برای ضربان قلب عمل می‌کند و پروتئین‌هایی را فعال می‌کند که موجب انقباض سارکومرها می‌شوند؛ سارکومرها، پروتئین‌هایی هستند که سلول‌های ماهیچه قلب را تشکیل می‌دهند. محققان دریافتند مولکول‌های کلسیم به طور مساوی در طول هر یک از سارکومرها توزیع نشده‌اند، با این حال سارکومرها به طور منسجم و یکپارچه منقبض می‌شوند. 
 
دانشمندان از مدت‌ها پیش می‌دانستند پروتئین C در تمامی سلول‌های عضلات قلب وجود دارد، اما تا پیش از این عملکرد آن ناشناخته بود. آن‌ها با استفاده از مدل حیوانات، فیزیولوژی سارکومرها را بررسی و آزادسازی کلسیم و واکنش مکانیکی فیبرهای عضلات قلب را ارزیابی کردند. در نهایت، مشخص شد پروتئین C بخش‌های خاصی از سارکومرها را به کلسیم حساس می‌کند و بنابراین، بخش میانه ساکورمرها درست مانند انتهاهای آن‌ها و علی‌رغم داشتن کلسیم بسیار کمتر، منقبض می‌شود. به عبارت دیگر، پروتئین C بخش سارکومرها را قادر به منقبض‌شدن به صورت هماهنگ و متوازن می‌کند. 
 به گفته دانشمندان حاضر در این تحقیق، کلسیم مانند شمع در یک اتومبیل عمل می‌کند و پروتئین C مانند رینگ‌هایی است که کارآیی حرکت پیستون‌ها را افزایش می‌دهند. پروتئین C نقش مهمی را در بروز بسیاری از بیماری‌های قلبی ایفا می‌کند. در بدترین حالت، نارسایی در این پروتئین، منجر به آریتمی قلبی (غیرطبیعی بودن ریتم قلب) می‌شود که در آن، قلب توانایی‌اش برای پمپاژ کردن خون را از دست می‌دهد و این موضوع منجر به مرگ ناگهانی فرد می‌شود. این عارضه تنها در آمریکا منجر به مرگ سالانه 300 هزار نفر می‌شود. دانشمندان دانشگاه مریلند معتقدند، با اصلاح فعالیت پروتئین C از طریق دارو می‌توان بر این عارضه اثر گذاشت. جزئیات این دستاورد علمی در مجله Science Advances ارائه شد.  

 

..:::: کشف پروتئین مرتبط با پیشرفت آسم ::::..

محققان آمریکایی وجود نوعی پروتئین خاص را با بروز آسم در کودکان مرتبط دانسته‌اند و شناسایی این پروتئین می‌تواند به ابداع روش‌های درمانی جدید برای جلوگیری از پیشرفت آسم کمک کند. آسم بیماری عفونی مزمنی است که بیش از 300 میلیون نفر در جهان به آن مبتلا هستند و تاکنون درمان کاملا موثری برای آن پیدا نشده است. درمان‌های امروزی تنها برای کاهش علائم، تعداد و شدت حملات آسم کارآیی دارد و به همین علت، درک مکانیسم‌های مولکولی که باعث گسترش این بیماری می‌شود، از اهمیت بسزایی برخوردار است. 
 
محققان دانشکده پزشکی ویسکانسین در تحقیقات خود دریافتند، حتی در غیاب عفونت ویروسی، پروتئینی موسوم به CCL28 می‌تواند در بروز بیماری آسم نقش مهمی ایفا کند. با به کار بردن خصوصیات ساختاری منحصر به فرد پروتئین CCL28 می‌توان مهارکننده‌های این پروتئین را تولید و درمان‌های جدیدی را برای مقابله با این بیماری بویژه آسم کودکان ارائه کرد. نتایج این تحقیق در مجله Biological Chemistry منتشر شده است.  

..:::: سیگار خطر افسردگی را افزایش می‌دهد ::::..

تحقیقات صورت گرفته توسط پژوهشگران محققان نیوزلندی نشان می‌دهد، سیگار کشیدن خطر ابتلا به افسردگی را تشدید می‌کند. محققان دانشگاه اوتاگو در تحقیقات خود دریافته‌اند، افراد سیگاری و وابسته به نیکوتین بیش از افراد غیرسیگاری در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند. در این پژوهش، از 1000 شرکت‌کننده درباره عادات سیگار کشیدن و علائم افسردگی در سنین 18، 21 و 25 سالگی سوال شد. دکتر «دیوید فرگوسن» محقق اصلی این پژوهش تأکید کرد: یافته‌های ما نشان می‌دهد که یک رابطه علی و معلولی بین استعمال سیگار و ابتلا به افسردگی وجود دارد و مصرف بیشتر سیگار به طور مستقیم باعث افزایش و تشدید علائم افسردگی می‌شود. نتایج این پژوهش در مجله psychology منتشر شده است.  

 

..:::: درمان سریعتر زخمها با بانداژ پوست ماهی ::::..

محققان دانشکده پزشکی دانشگاه جیاتوئونگ شانگهای در چین با آزمایش مواد مختلف زیستی به منظور ارزیابی تاثیر آن‌ها در درمان زخم‌ها دریافتند که پوست ماهی یکی از سریعترین و موثرترین التیام‌دهندگان است. محققان از پروتئین فلس‌ ماهی تیلاپیا برای درمان زخم موش‌ها استفاده کردند. 
 دلیل التیام‌بخش بودن پوست ماهی بویژه فلس تیلاپیا، غنی بودن آن‌ها از کلاژن است؛ این پروتئین ساختاری به شکل‌گیری سلول‌های جدید کمک کرده و زخم‌ها را از عوامل بیماری‌زای خارجی محفوظ می‌دارد. اگرچه سایر حیوانات مانند گاوها و خوک‌ها نیز از مقادیر زیاد کلاژن برخوردارند، با خطر عفونت نیز همراه هستند. اما ماهی‌ها با خود ناخالصی‌های آسیب‌رساننده به پستانداران را نداشته و از این رو، انتخاب ایمن‌تری هستند؛ همچنین سیستم ایمنی بدن موش‌های آزمایشگاهی هیچ مشکلی با پذیرش کلاژن ماهی نداشت. 
 
محققان برای آزمایش این نظریه، نانوفیبرهای تیلاپیا را با قدرت و انعطاف‌پذیری بالا تولید کردند تا به پوست متحرک، متصل مانده و در دماهای مختلف نیز شکل خود را حفظ کند؛ موش‌هایی که این کلاژن را دریافت کرده بودند، بسیار سریعتر درمان شدند. اگرچه هنوز به آزمایشات و کارآزمایی‌های بیشتری نیاز است، اما محققان امیدوارند در نهایت بتوانند کلاژن ماهی را به محصولات مصرفی پزشکی ارزان‌قیمت بیفزایند.  

..:::: طراحی بازوبند هشداردهنده تب ::::..

مهندسان دانشگاه توکیو بازوبندی طراحی کرده‌اند که در صورت تب کردن کاربر، هشدار می‌دهد. این دستگاه خود نیرودهنده با تغییر درجه حرارت بدن به بیش از میانگین 37 درجه سانتیگراد یا یک درجه زیر آن هشدار صوتی می‌دهد. 
 
این فناوری «هشدار تب» شامل یک پنل هورشیدی سیلیکونی منعطف و یک حسگر گرمایی است که می‌تواند دماهای بین 36.5 و 38.5 درجه سانتیگراد را شناسایی کند. این بازوبند همچنین شامل یک بلندگوی پیزوالکتریک و یک مدار تغذیه نیروی ارگانیک است. این بازوبند فناوری پیشرفته در نشست بین‌المللی مدارهای حالت جامد موسسه مهندسان برق و الکترونیک (IEEE) در سان‌فرانسیسکو ارائه شد. 
 
فناوری هشدار تب با طول 30 سانتیمتر و عرض 18 سانتیمتر توسط گروه تحقیقاتی دانشگاه توکیو به رهبری پرفسور «تاکایاسو ساکورای» و پرفسور «تاکائو سومیا» ساخته شده است. به گفته محققان، این فناوری می‌تواند میزان اطلاعات قابل دسترسی برای تیم پزشکی در موسسات بهداشت‌درمان را افزایش دهد.  

..:::: شکلات ضدپیری که چروک‌های پوست را کاهش می‌دهد ::::..

محققان دانشگاه کمبریج شکلات ضد پیری جدیدی تولید کرده‌اند که ظهور چروک و افتادگی پوست را به تعویق می‌اندازد. به ادعای سازندگان، شکلات «Esthechoc» باعث ارتقای سطوح آنتی‌اکسیدان و افزایش گردش خون به منظور جلوگیری از پیدایش چروک و جوان و نرم نگهداشتن پوست می‌شود. تنها یک تکه کوچک 7.5 گرمی از این شکلات ضد پیری حاوی مقادیر مشابه آنتی‌اکسیدان آستاکسانتین در یک فیله ماهی سالمون آلاسکایی و همچنین سطوح معادل پلی‌فنول‌های کاکائوی رادیکال‌ آزاد در 100 گرم شکلات تلخ است. 
 
سازندگان این شکلات، برای این باورند که محصول آن‌ها می‌تواند پوست زیرین یک فرد 50-60 ساله را به اندازه یک انسان 20-30 ساله تغییر دهد. آزمایشات نشان داد که بعد از چهار هفته استفاده روزانه از شکلات ضد پیری، التهاب کمتری در خون داوطلبان مشاهده شد و همچنین عرضه خون به بافت پوست آن‌ها افزایش یافت. 
 
دکتر «ایوان پتیائف» محقق سابق دانشگاه کمبریج و موسس شرکت زیست‌فناوری Lycotec اظهار کرد: ما از آنتی‌اکسیدان‌های مشابه نمونه‌هایی که باعث درخشان ماندن ماهی قرمز و صورتی بودن فلامینگوها می‌شود، استفاده کرده‌ایم. به گفته سازندگان، از آنجایی که هر تکه از شکلات Esthechoc حاوی 38 کیلوکالری است، مصرف آن برای دیابتی‌ها نیز بی‌ضرر است؛ اگرچه واکنش کارشناسان بهداشتی با این محصول محتاطانه بوده است. 
 
«نوید ستار» استاد پزشکی متابولیک دانشگاه گلاسکو اظهار کرد که کارآزمایی‌های بالینی بیشتری برای تائید ادعای عجیب این شرکت مورد نیاز است. ستار افزود: ممکن است دلایل زیستی وجود داشته باشد که بر اساس آنها، برخی ترکیبات بتوانند برای فرآیندهای مرتبط با پیری و بیماری سودمند باشند، اما از سوی دیگر، خوردن بیش از حد شکلات به معنی کالری بیشتر و در نتیجه چاقی است، از این رو تاثیر خالص آن‌ها کاملا روشن نشده است. به گفته وی، این مواد غذایی باید با کارآزمایی‌های برای دستیابی به اعتبار واقعی همراه باشند. چنین کارآزمایی‌هایی برای شکلات مذکور وجود نداشته، از این رو چنین ادعاهایی بی‌اساس هستند. کارشناسان مواد غذایی کالج دانشگاهی لندن نیز هشدار دادند که کارآزمایی‌های پیشین نشان داده که آستاکسانتین‌ها عملکرد بهتری در زمان اعمال مستقیم به پوست بجای هضم شدن دارند. 

..:::: اپيوئيدي جديد براي کنتـرل دردهاي مزمن شديد ::::..

داروسازي اندو، اخيرا اعلام کرده است که سازمان غذا و داروي آمريکا درخواست ثبت داروي جديد بلبوکا (Belbuca) را که بوپرنورفين دهاني در دست توليد براي مديريت درد شديد نيازمند مصرف طولاني‌مدت اپيوئيد و ساير گزينه‌هاي موجود کنترل درد براي کنترل آن ناکافي هستند، مورد تاييد قرار داده است. نتايج بررسي اين محصول جديد، در اکتبر 2015 ميلادي منتشر خواهد شد. 
 
دکتر راجيو د سيلوا، مدير شرکت اندو، مي‌گويد: «بلبوکا، گزينه منحصربه‌فردي در کنترل درد مزمن است. بي‌ترديد شرکت ما همکاري نزديک خود را با سازمان غذا و داروي آمريکا تا تاييد شدن نهايي اين محصول ادامه خواهد داد.» بوپرنورفين در رده 3 طبقه بندي داروهاي با پتانسيل سوء مصرف قرار دارد. اثربخشي و ايمني بلبوکا، در 2مطالعه باليني فاز3 بررسي شد. هر دو اين مطالعات از نوع تصادفي ، دوسوکور و با استفاده از دارونما بودند و بيماراني که از درد مزمن کمري رنج مي‌بردند، در آنها شرکت کردند. در يکي از اين مطالعات، (BUP-308)، بيماران سابقه مصرف هيچ‌گونه اپيوئيد نداشتند. در هر 2مطالعه، هدف اصلي کاهش درد در هفته 12 مصرف دارو در مقايسه با ميزان درد پايه بوده است. در تمامي مطالعات بلبوکا از سوي بيماران به خوبي تحمل شد و ميزان شکايت بيماران از عوارض ناشي از مصرف اپيوئيدها در آنها اندک بود.  

..:::: درماني جديد براي وريدهاي واريسي ::::..

سازمان غذا و داروي آمريکا اعالم کرد، سيستم دريچه وناسيل (VenaSeal) را ساخت شرکت Covidien LLC است، مورد تاييد خود قرار داده است. اين سيستم به صورت دائمي وريدهاي واريسي را به وسيله يک عامل چسبناک مي بندد و مختومه مي کند. وريدهاي واريسي اغلب علامتي ندارند، اما بعضي بيماران دچار دردهاي خفيف تا متوسط، لخته هاي خوني، زخمهاي پوستي يا ديگر مشکلات مي شوند. در اين موارد، درمان شامل پوشيدن جورابهاي واريسي يا روشهاي جراحي براي خارج کردن يا بستن وريدهاي واريسي است، اما سيستم وناسيل گزينه درماني ديگري را پيش روي بيماران قرار مي دهد.  
 
از آنجا که اين سيستم از برنامه گرمايي يا برش استفاده نمي کند، اين روش در کلينيک نيز قابل انجام بوده و به بيماران اجازه مي دهد هرچه سريعتر و با کبودي کمتر، به فعاليتهاي روزمره خود بازگردند. سيستم وناسيل براي بيماراني انديکاسيون تجويز دارد که دچار وريدهاي واريسي سطحي علامتدار در ساق پا هستند. در کيت استريل اين سيستم، از ماده چسبنده ان بوتيل - 2–سيانوآکريلات با فرمولاسيون مخصوص، کاتتر، گايدواير و سرنگ استفاده شده است.  
 
اين وسيله بايد به عنوان يک سيستم مورد استفاده قرار گرفته و از روشهايي ديگري که از دارو، ليزر، امواج راديويي يا ايجاد برش روي پوست براي بستن يا درآوردن وريدها استفاده مي کنند، متفاوت است. در اين سيستم، پزشک يا فرد آموزش ديده، کاتتر را از طريق پوست به درون وريدهاي آسيب ديده وارد کرده و ماده چسبنده وناسيل را درون آن تزريق مي کند. اين ماده، مايع شفافي است که درون ماده جامد پليمريزه مي شود. پزشک با کمک تصويربرداري اولتراسوند، جايگيري صحيح کاتتر را در حين عمل پايش کرده و آن را تحت نظر دارد. 3 کارآزمايي باليني با حمايت مالي شرکت سازنده انجام شده تا کارآيي و ايمني آن مورد بررسي قرار گيرد. نتايج همه اين مطالعات رضايتبخش بوده اند. سيستم وناسيل نبايد در بيماراني مورد استفاده قرار گيرد که افزايش حساسيت شناخته شده به چسب وناسيل دارند، دچار التهاب شديد وريدها، در اثر لخته شدن خون يا عفونت حاد عمومي بدن شده اند. عوارض جانبي ديده شده در کارآزمايي هاي باليني که عموما مربوط به درمان وريدهاي واريسي است، عبارتند از: فلبيت و پارستزي در ناحيه درمان شده.  

..:::: دارويي جديد براي بدخيمي کولورکتال ::::..

داروسازي «تايهو»،اخيرا اعلام کرده است که درخواست ثبت داروي جديد مربوط به TAS-102 حاوي تري‌فلوريدين (Trifluridine) و تيپيراسيل هيدروکلرايد (Tipiracil Hydrochloride) براي بررسي از سوي سازمان غذا و داروي آمريکا پذيرفته شده است. TAS-102، يک ترکيب خوراکي تحقيقاتي ضدسرطان براي درمان بدخيمي متاستاتيک راجعه کولون است. در صورت تاييد اين دارو از سوي سازمان غذا و داروي آمريکا، گزينه درماني تازه‌اي در اختيار مبتلايان به اين نوع بدخيمي کشنده قرار خواهد گرفت. سازمان مذکور تاريخ اعلام نظر قطعي خود را در مورد اين دارو 19 دسامبر 2015 ميلادي تعيين کرده است.نتايج مطالعه فاز3 روي TAS-102، در 800 بيمار مبتلا به بدخيمي متاستاتيک راجعه کولون که بدخيمي آنها پس از دريافت درمان استاندارد اين بيماري عود کرده بود، به‌دست آمده است. براساس مطالعه ريکورس (RECOURSE)، اين دارو توانسته است شانس بقاي مبتلايان را در مقايسه با دارونما به ميزان معناداري افزايش دهد. ايمني و تحمل‌پذير TAS-102 نيز در مطالعات مطلوب بود. تري فلوريدين يک آنالوگ نوکلئوزيدي آنتي‌نئوپلاستيک است که عملکرد DNA سلولي را تحت تاثير قرار مي‌دهد و تيپيراسيل، يک مهارکننده آنزيم تيميدين فسفوريلاز است. بدخيمي کولورکتال، در جايگاه سوم شايع‌ترين سرطان‌هاي جهان قرار دارد. در سال 2014 ميلادي، براي 136830 بيمار تشخيص بدخيمي کولورکتال گذاشته شد و 50310 بيمار در نتيجه آن جان خود را از دست داده‌اند. 

..:::: دستورالعمل جـديـد درمــان سرطان پستان ::::..

محققان «کارآزمايي باليني سرکوب عملکرد تخمدان» (SOFT) (Suppression of Ovarian Function Trial) و همچنين برخي از متخصصان حاضر در «همايش سرطان پستان سن‌آنتونيو» (SABCS)، معتقدند، يافته‌هاي حاصل از اين کارآزمايي سبب تغيير شيوه‌ درمان کمکي در مراحل اوليه‌ سرطان پستان پيش از يائسگي خواهد شد. 
 
در حالي که تاموکسيفن (Tamoxifen) مدت‌ها به عنوان درمان انتخابي سرطان پستان پيش از يائسگي قرار داشت، اطلاعات جديد حاکي از آن است که سرکوب عملکرد تخمدان به همراه درمان هورموني (Endocrine therapy)، فوايد قابل‌توجهي براي برخي از اين بيماران به همراه دارد. طبق گفته‌ دکتر هوپ روگو از دانشگاه سان‌فرانسيسکو کاليفرنيا در جلسه‌ مباحثه همايش سرطان پستان، نتايج اين کارآزمايي منجر به دستورالعمل درماني جديدي براي درمان کمکي سرطان پستانِ پيش از يائسگي در زناني که تست هورمون- گيرنده‌شان مثبت است، شده است. او سپس دو رويکرد درماني کلي را ترسيم کرد: «دسته‌اي از زنان غيريائسه که شيمي‌درماني نکرده‌اند و تومورهاي کوچک‌تري دارند، سرطان به گره‌هاي لنفاوي‌شان منتشر نشده و به طور کلي در مراحل اوليه بيماري قرار دارند، با تاموکسيفن به تنهايي به خوبي درمان مي‌شوند.»
 
وي در ادامه افزود: «سرکوب تخمدان در زنان کمتر از 35 سال که در معرض خطر بالا قرار دارند، سبب کاهش قابل‌توجهي در ميزان عود سرطان پستان مي‌شود. اين کاهش، هنگامي که سرکوب تخمدان به رژيم اگزمستن (Exemestene)، در مقايسه با تاموکسيفن اضافه شود، به طور معناداري بيشتر است.» وي اظهار داشت: «البته بايد در هنگام تصميم‌گيري به ويژگي‌هاي متفاوت مربوط به سميت اين دو دارو توجه کرد.» دکتر روگو در مورد دسته‌ باقي‌مانده‌ زنان، يعني آنهايي که در معرض خطر ميانه قرار دارند، براي مثال افرادي که تومورهايشان کوچک است، اما سرطان به گره‌هاي لنفاوي‌شان انتشار پيدا کرده يا با وجود داشتن تومورهاي بزرگ، مراحل ابتدايي سرطان را سپري مي‌کنند، گفت: «در برخي از اين بيماران معقولانه اين است که از سرکوب تخمدان به همراه درمان هورموني و در عده‌اي ديگر از اين بيماران از تاموکسيفن به تنهايي استفاده شود.»
 
دکتر پرودنس فرانسيس، از مرکز سرطان پيتر مک‌کالوم در ملبورن استراليا آخرين يافته‌هاي حاصل از SOFT را در همايش سرطان پستان سن‌آنتونيوارائه داد. اين يافته‌هاي جديد، اطلاعات قبلي را که شامل تحليل مشترک نتايج SOFT و کارآزمايي بررسي اثر تاموکسيفن و اگزمستن (TEXT) بود، تکميل مي‌کنند.محققان SOFT ليستي از 3066 زن مبتلا به سرطان پستان پيش از يائسگي تهيه کرده و به طور تصادفي آنها را در سه گروه قرار دادند. گروهي از آنها را به مدت 5 سال تنها تحت درمان تاموکسيفن، گروه ديگر را در کنار رژيم تاموکسيفن، تحت سرکوب تخمدان و گروه آخر را در کنار رژيم اگزمستن (Aromasin) تحت سرکوب تخمدان قرار دادند. لازم به ذکر است که قريب به نيمي از اين بيماران پس از عمل جراحي، تحت شيمي‌درماني قرار گرفته بودند. ميانه‌ مدت پيگيري بيماران، 6/5 سال بود و نقطه پاياني اوليه تحقيق، پس از رهايي بيماران از بيماري در نظر گرفته شد. در اکثر اين بيماران، سرکوب تخمدان از طريق تزريق ماهانه‌ تريپتورلين (Triptorelin) انجام شد، اما برخي از اين بيماران روش‌هاي دائمي‌ همچون جراحي (برداشتن هر دو تخمدان) و اشعه‌دهي به تخمدان‌ها را انتخاب کردند. روي هم‌رفته، تفاوت معناداري در عود سرطان پستان بين سه گروه مختلف درماني وجود نداشت، اگرچه تفاوت بزرگي در برخي از زيرگروه‌هاي بيماران ديده شد. 
 
دکتر فرانسيس، ارائه دهنده‌ آخرين نتايج حاصل از SOFT در همايش سرطان پستان سن آنتونيو، بيان کرد: «قابل‌توجه‌ترين اثر در زنان جوان‌تر (کمتر از 35 سال سن) که قريب به 94 درصد از افراد اين زيرگروهِ 350 نفره (5/11 درصد کل جمعيت) تحت شيمي‌درماني قرار گرفته‌ بودند، مشاهده شد.» وي افزود: «در گروه زنان کمتر از 35 سال، بعد از درمان به مدت 5 سال، نرخ رهايي از سرطان پستان در افرادي که تنها تاموکسيفن دريافت کرده بودند، 7/66 درصد، افرادي که به همراه دريافت تاموکسيفن تحت سرکوب تخمدان قرار گرفته بودند، 9/78 درصد و افرادي که به همراه دريافت اگزمستن تحت سرکوب تخمدان قرار گرفته بودند، 4/83 درصد بود.» دکتر فرانسيس اين نتايج را به شکل ديگري نيز بيان کرد: «از هر سه نفري که تحت درمان با تاموکسيفن قرار داشت، يک نفر پس از 5 سال دچار عود سرطان پستان شد که اين آمار براي افراد تحت درمان ترکيبي با اگزمستن و سرکوب تخمدان، به يک نفر از هر شش نفر کاهش پيدا کرد.»
 
همچنين در زيرگروه ديگري شامل 1084 زن که پس از شيمي‌درماني عملکرد تخمدان‌هايشان متوقف نشده بود، نتايج قابل‌توجهي به دست آمد. دکتر فرانسيس راجع به اين زيرگروه که ميانهي سنشان 40 سال بود، اظهار داشت: «در اين زيرگروه، بعد از درمان به مدت 5 سال، نرخ رهايي از سرطان پستان در افرادي که تنها تاموکسيفن دريافت کرده بودند، 78 درصد، در افرادي که به همراه دريافت تاموکسيفن تحت سرکوب تخمدان قرار گرفته بودند، 5/82 درصد و افرادي که به همراه دريافت اگزمستن، تحت سرکوب تخمدان قرار گرفته بودند 7/85 درصد بود.» دکتر فرانسيس اين نتايج را هم به شکل ديگري بيان کرد: «درمان ترکيبي با تاموکسيفن و سرکوب تخمدان نسبت به استفاده از تاموکسيفن به تنهايي، سبب کاهش 22 درصدي در ميزان خطر نسبي عود سرطان شد، در حالي‌که اين عدد براي درمان ترکيبي با اگزمستن و سرکوب تخمدان حاکي از 35 درصد کاهش است.»
 
وي افزود: «ميزان بهبودي مطلق، به ترتيب براي اين دو درمان، 5/4 و 7/7 درصد بود. اين امر به اين معني است که در مقايسه با استفاده از تاموکسيفن به تنهايي، استفاده از درمان ترکيبي اگزمستن و سرکوب تخمدان سبب مي‌شود از هر 100 نفر، 7 يا 8 نفر پس از درمان به مدت 5 سال کمتر دچار عود سرطان شوند.» دکتر فرانسيس اضافه کرد: «در مقابل، در زيرگروهي از زنان شامل 949 نفر که شيمي‌درماني نشده بودند، درمان ترکيبي سرکوب تخمدان، به علاوه درمان هورموني، نسبت به دريافت تنهاي تاموکسيفن سودي در بر نداشت. ميانه‌ سن اين زنان 46 سال و به سن يائسگي طبيعي نزديک‌تر بودند.» 
 
وي همچنين تاکيد کرد، براي آن دسته از زنان جواني که مبتلا به سرطان پستانِ حساس به هورمون هستند، سرکوب تخمدان را توصيه مي‌کند. دکتر فرانسيس افزود: «در آن دسته از زناني که يائسه نيستند و مبتلا به سرطان پستان حساس به هورمون بوده و ريسک بالاي عود سرطان در آنها شيمي درماني را حتمي مي‌کند، پزشکان به جاي تاموکسيفن افزودن يک مهار کننده آروماتاز را به رژيم سرکوب تخمدان مطرح مي‌کنند.» اگرچه اين درمان مکمل ميزان سميت بيشتري را نيز متوجه بيمار مي‌کند.افزودن رژيم سرکوب تخمدان به هورمون‌درماني منجر به افزايش عوارض جانبي همچون علائم شبه‌يائسگي (گرگرفتگي و عرق‌کردن)، مشکلات عملکرد جنسي (کاهش ميل جنسي، خشکي واژن) و افسردگي (گزارش شده در 50 درصد موارد) مي‌شود. محققان همچنين متذکر شدند، اگزمستن نسبت به تاموکسيفن پس از اضافه شدن به رژيم سرکوب تخمدان منجر به عوارض جانبي بيشتري، از جمله مشکلات اسکلتي- عضلاني و کاهش تراکم استخواني مي‌شود. 

..:::: تاييد دو آنتي‌بيوتيک جديد براي عفونت‌هاي پوستي ::::..

کميته سازمان پزشکي اروپا براي محصولات دارويي مورد استفاده انسان (CHMP)، تاييديه دو آنتي‌بيوتيک جديد را براي درمان عفونت حاد باکتريال پوست و ساختارهاي آن در بزرگسالان صادر کرد. اين دو داروي جديد، اوريتاوانسين (با نام تجاري اورباکتيو و ساخت شرکت Medicines Co) و تديزوليد فسفات (با نام تجاري Sivextro و ساخت شرکت Cubist Pharmaceuticals) هستند. آنتي‌بيوتيک اوريتاوانسين (به‌صورت پودرهاي با غلظت 400 ميلي‌گرمي قابل تزريق) اين توانايي را دارد که با تنها يک تزريق وريدي، عفونت حاد باکتريال پوست و ساختارهاي آن را به‌طور موثري درمان کند. 
 
در دو کارآزمايي محوري به نام‌هاي SOLO1 و SOLO2، اوريتاوانسين در مقايسه با ونکومايسين، در پاسخ‌هاي باليني اوليه (توقف گسترش يا کاهش در اندازه ضايعه) و ميزان درمان باليني کمتر نبوده است. شايع‌ترين عوارض جانبي مشاهده شده با اين آنتي‌بيوتيک که نوعي آنتي‌باکتريال گليکوپپتيد است، عبارتند از تهوع، واکنش‌هاي افزايش حساسيت، واکنش در محل تزريق و سردرد. 
 
تديزوليد فسفات، به‌صورت قرص‌هاي 200 ميلي‌گرمي و پودرهاي قابل تزريق، نوعي «آنتي‌بيوتيک اکسازوليدينون جديد است. اين داروي جديد در مقابل پاتوژن‌هاي گرم مثبت مهم که عوامل اصلي در بروز عفونت حاد باکتريال پوست و ساختارهاي آن هستند، مانند استاف اورئوس مقاوم در برابر متي‌سيلين، همچنين استرپتوکوک پاتوژن فعال هستند. شايع‌ترين عوارض جانبي مشاهده شده با اين دارو عبارتند از، تهوع، سردرد، اسهال و استفراغ. 
 
کميته سازمان پزشکي اروپا براي محصولات دارويي مورد استفاده انسان در بررسي‌هاي خود به اين نتيجه رسيده که منافع درماني اين دو دارو بر مضرات آن برتري قابل قبولي دارد و مي‌تواند از اين پس در بازار دارويي اجازه ورود پيدا کرده و تجويز شود. طرح مراقبت‌هاي دارويي براي هر دو اين داروها به عنوان بخشي از مجوز بازاريابي مورد اجرا قرار مي‌گيرد. اداره غذا و داروي آمريکا در آگوست 2014، اوريتاوانسين و در ژوئن 2014 تديزوليد را براي درمان عفونت حاد باکتريال پوست و ساختارهاي آن مورد تاييد خود قرار داده بود. 

..:::: اميد تازه براي درمان ديابت ::::..

با وجود پيشرفت‌هايي که در درمان ديابت به وجود آمده، از جمله پمپ انسولين و نيز توليد چهار نوع انسولين مختلف، هنوز مبتلايان به ديابت نوع اول بايد خود ميزان انسوليني را که هر روز لازم دارند، تنظيم کنند. يعني ممکن است، فرد مبتلا به ديابت نوع اول مجبور باشد تا ده بار در روز قند خون خود را اندازه گرفته و انسولين مورد نياز خود را محاسبه کند. اين مراقبت دائم از قند خون و انسولين کاري دشوار است. اشتباه محاسبه يا تغيير تغذيه يا فعاليت فرد يا عوامل ديگر ممکن است باعث افزايش يا کاهش بيش از حد قند خون شوند که عوارض خود را به دنبال مي‌آورد. متيو وبر يکي از پژوهشگران اين تحقيق، مي گويد: «در حال حاضر هيچ انسوليني که خود را با ميزان قند خون تنظيم کند و از نظر باليني هم تاييد شده باشد، وجود ندارد.» براي حل اين مشکل، محققان دانشگاه يوتا نوعي انسولين «هوشمند» توليد کرده‌اند، به نام Ins-PBA-F که دوامي طولاني در خون دارد و وقتي قند خون بالا برود، فعال مي‌شود. آزمايش اين انسولين هوشمند در موش‌هاي ديابتي نشان داد، يک‌بار تزريق انسولين هوشمند به اين موش‌ها، حداقل چهارده ساعت دوام دارد و در اين مدت انسولين هوشمند بارها به‌طور خودکار براي پايين آوردن قند خون فعال مي‌شود. علاوه بر اين انسولين هوشمند در مقايسه با انسولين طولاني‌اثر، سريع‌تر و بهتر قند خون را پايين مي‌آورد. در واقع تزريق انسولين هوشمند به موش‌ها نشان داد، سرعت و نحوه عمل آن در پايين آوردن بدون خطر قند خون، تفاوتي با موش‌هاي سالم ندارد.
 
تا به حال براي توليد انسولين‌هاي «هوشمند»، از نوعي ژل يا پوشش پروتئيني استفاده مي‌شده تا مولکول انسولين را در بر بگيرد و مانع از تاثير آن در زماني شود که قند خون پايين است. اين پوشش خود مشکلاتي ايجاد مي‌کرد و باعث واکنش ناخواسته سيستم ايمني بدن به آن مي‌شد، اما Ins-PBA-F در واقع با ايجاد تغيير شيميايي در انسولين طبيعي توليد شده است. از اين نظر محققان فکر مي‌کنند مصرف طولاني‌مدت اين انسولين بي‌خطر باشد چون از انسولين طبيعي مشتق شده است. دکتر چو مي‌گويد: « Ins-PBA-Fکاملا شايسته نام هوشمند است، چون خودش به گلوکز واکنش نشان مي‌دهد. اين اولين دارو در اين رده است. به نظر مي‌رسد انسولين ما بهتر از هر چيز ديگري که در حال حاضر براي درمان ديابت وجود دارد، کارآمدي دارد.» مرحله اول آزمايش اين انسولين هوشمند روي انسان، در دو تا 5 سال آينده مي‌تواند آغاز شود. 

..:::: خطر بيشتر تنگي آئورت در افراد با LDL بالاي ژنتيکي ::::..

نتايج يک مطالعه جديد حاکي از آن است که افراد با زمينه ژنتيکي سطوح بالاي کلسترول LDL، در معرض خطر بيشتر براي کلسيفيکاسيون دريچه آئورت و تنگي آئورت هستند. محققان در اين طرح با وزن‌دهي به نمره خطر ژنتيکي براي ليپيدها، که يکي از آنها با پلي‌مورفيسم‌هاي تک نوکلئوتيدي چندگانه مرتبط با کلسترول LDL، کلسترول HDL و تري‌گليسيريد همراه است، دريافتند يک افزايش ژنتيکي در کلسترول LDL با حضور کلسيفيکاسيون دريچه آئورت و بروز تنگي آئورت همراهي دارد. در اين مطالعه مشخص شد، ارتباطي ميان بيماري دريچه آئورت و زمينه ژنتيکي کلسترول غيرطبيعي HDL يا تري‌گليسيريد وجود ندارد و تنها متهم اصلي در اين زمينه، LDL است. از مدت‌ها قبل، مطالعات اپيدميولوژي نشان داده بودند که ارتباط‌هاي فراواني ميان کلسترول LDL و بيماري دريچه آئورت وجود دارد، به‌طوري‌که کلسترول LDL بالا خطر بيماري دريچه آئورت را بيشتر مي‌کند. همين موضوع باعث شد تعدادي کارآزمايي باليني تصادفي شده انجام شود تا با کاهش اين کلسترول با کمک استاتين‌ها، خصوصا در افراد مبتلا به بيماري پيشرفته دريچه‌اي، صحت اين موضوع را دريابند. البته هيچ‌يک از اين مطالعات نقش کاهش کلسترول را در کند کردن پيشرفت بيماري دريچه آئورت تاييد نکردند. پس از آن، محققان به فکر افتادند که نقش ژن‌ها را در اين زمينه مورد مطالعه قرار دهند. درنهايت، دريافتند که ژن‌هاي مشترکي ميان کلسترول LDL بالا و خطر کلسيفيکاسيون دريچه آئورت وجود دارد و استنوز بعدي آئورت وجود دارد.