..:::: زنان مبتلا به زخم معده در برابر ام‌اس ایمن هستند ::::..

تحقیقات صورت گرفته توسط پژوهشگران استرالیایی نشان می‌دهد، زنانی که به عفونت هلیکوباکتر پیلوری مبتلا هستند، در مقایسه با سایر زنان در معرض خطر کمتری برای ابتلا به بیماری ام‌اس قرار دارند. محققان موسسه تحقیقات علوم اعصاب استرالیا در این پژوهش، نمونه‌های خونی و داده‌های بالینی 850 شخص مبتلا به ام‌اس را مورد بررسی قرار دادند. 
 
نتایج این تحقیق نشان می‌دهد، هلیکوباکتر پیلوری (باکتری عامل زخم معده) نقش حفاظتی در مقابل بیماری ام‌اس ایفا می‌کند؛ همچنین رویایی زودهنگام با عفونت‌ها می‌تواند سیستم ایمنی بدن را یاری کرده و خطر ابتلا به بیماری‌های خودایمن و آلرژی‌ها را در آینده کاهش دهد. محققان بر این باورند که نتایج این تحقیق می‌تواند به تولید داروهای جدید با مکانیسم مشابه هلیکوباکتر پیلوری برای مقابله با بیماری ام‌اس منجر شود. نتایج این پژوهش در مجله Neurology, Neurosurgery and Psychiatry منتشر شده است.  

..:::: افزایش هشت برابری حمله قلبی با عصبانیت شدید ::::..

مشاجرات خانوادگی، خشونت‌های جاده‌ای و مناقشات کاری برای افزایش فشار خون فرد و بروز عکس‌العمل‌های عصبی کافی هستند، اما پژوهش جدید در استرالیا حاکی از آن است که عصبانی شدن می‌تواند تا هشت برابر خطر حمله قلبی را افزایش دهد. عصبانیت‌هایی که طی آن فرد پنجه‌های خود را مشت کرده، بدن وی سفت شده و آماده انفجار است، می‌تواند خطر بیماری‌های قلبی را افزایش دهد. 
 
محققان دانشگاه سیدنی در استرالیا همچنین دریافتند، در افرادی که سطوح بالای اضطراب را تجربه می‌کنند، خطر حمله قلبی در ساعات پس از عصبانیت 9.5 برابر بیشتر است. آن‌ها در بررسی‌های خود نشان دادند، بیماران مشکوک به حمله قلبی که در بیمارستان بستری شده‌اند، اغلب پیش از حمله یک دوره عصبانیت یا اضطراب را پشت سر گذاشته بودند. به گفته محققان، دعواهای خانوادگی، جاده‌ای یا کاری همگی می‌توانند محرک باشند. 
 
یافته‌های آن‌ها به تائید پژوهش‌های قبلی و شواهد نقلی پرداخته که بر اساس آن‌ها، عصبانیت می‌تواند منجر به حمله یا سکته قلبی شود. این یافته‌ها می‌توانند راه را برای پزشکان به منظور ارائه تمرینات کاهش عصبانیت و سطوح تنش بیماران هموار کرده و خطر حمله قلبی را در آن‌ها کاهش دهند. به گفته محققان، افزایش خطر حمله قلبی پس از عصبانیت یا اضطراب شدید می‌تواند بیشتر به دلیل تندتر شدن ضربات قلب یا افزایش فشار خون باشد که رگ‌های خونی را تنگ‌تر کرده و منجر به بروز لخته خون و در نهایت حمله قلبی می‌شود. 
 
این پژوهش به بررسی بیماران مشکوک به حمله قلبی که بین سال‌های 2006 تا 2012 برای آنژیوپلاستی اولیه در بیمارستان سلطنتی ساحل شمالی سیدنی بستری شده بودند، پرداخت. این بیماران با آنژیوگرافی عروق کرونر مورد ارزیابی قرار گرفتند که یک آزمایش پرتو ایکس تخصصی برای بررسی مسدود شدن رگهای قلب است. در بخشی از این پژوهش، 313 بیمار که از یک رگ نیمه یا کاملا مسدود برخوردار بودند وارد مطالعه شدند. 
 
عصبانیت بیماران در 48 ساعت قبل از بروز علائم حمله قلبی توسط پرسش‌نامه‌هایی مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس عصبایت آن‌ها بر اساس یک مقیاس هفت امتیازی - شماره یک نشانگر «آرامش» و هفت نشانگر «عصبانیت شدید غیرقابل کنترل که با پرت کردن اجسام و آسیب رساندن به خود و دیگران همراه است» - سنجیده شد. آستانه عصبانیت در این پژوهش، عدد پنج در نظر گرفته شد که نشانگر عصبانیت شدید، سفت شدن بدن، مشت شدن دست‌ها و آماده انفجار بودن است. 
 
نتایج بدست آمده نشان داد، هفت نفر از 313 مورد که حمله قلبی در آن‌ها تائید شده بود، حداقل عصبانیت در سطح پنج را دو ساعت قبل از آغاز علائم حمله را تجربه کرده بودند. سطح عصبانیت چهار شامل عصبانیت نسبی که تنها در صدا تشخیص داده می‌شود، دو ساعت پیش از حمله قلبی در دو شرکت‌کننده و در سه شرکت‌کننده دیگر حدود چهار ساعت قبل از آن رخ داده بود. خطر رویداد حمله قلبی در دو ساعت پس از رسیدن به سطح عصبانیت پنج یا بالاتر تا هشت برابر بیشتر از سطوح عادی آن است. به توصیه محققان، میل به خشم و اضطراب باید در مدیریت یک فرد مبتلا به بیماری قلبی و یا برای جلوگیری از بیماری قلبی در دیگران ارزیابی شود.  

..:::: نقش جنسیت و شخصیت بر سلامت فرد ::::..

تحقیقات صورت گرفته توسط پژوهشگران آمریکایی نشان می‌دهد، جنسیت و شخصیت افراد نقش مهمی در مبارزه با بیماری‌های روحی و روانی ایفا می‌کنند. محققان دانشگاه واشنگتن در این پژوهش 2859 نفر شامل 1471 مرد و 1388 زن را مورد بررسی قرار داده و از افراد در مورد شادی و رضایت از زندگی، همچنین سلامت روحی و روانی سوالاتی پرسیدند. 
 
محققان دریافتند، مردان در برابر بیماری‌های تک علامتی نسبت به زنان، آسیب‌پذیری کمتری دارند و در برابر بیماری‌های چندعلامتی آسیب‌پذیرتر هستند؛ همچنین زنان با دو نوع شخصیت متمایز، نسبت به سایر زنان کمتر به بیماری‌های روانی مبتلا می‌شوند. «رابرت رزمن» نویسنده این تحقیق تأکید کرد، شخصیت و جنسیت نقش بسیاری در ابتلا به بیماری ایفا می‌کند. تعداد علائم بیماری در زنان نقش کمتری داشته و آسیب‌پذیری آنها را نیز کمتر می‌کند. زنانی که سازگاری بیشتری دارند، روابط اجتماعی بهتری داشته و در مقابله با بیماری‌های روحی، حمایت بیشتری می‌شوند؛ علاوه بر این، زنانی که وظیفه‌شناسی کمتری دارند، کنترل مناسبی بر روی احساسات خود دارند.  

..:::: حذف بدون درد خالکوبی با استفاده از کرم جدید ::::..

یک محقق کانادایی، کرمی را تولید کرده است که شیوه‌ای ایمن‌تر و ملایم‌تر برای برداشتن خالکوبی‌های ناخوشایند در مقایسه با روش‌های دیگر به شمار می‌آید. بسیاری از افرادی که خالکوبی می‌کنند، معمولا خیلی زود پشیمان می‌شوند، این در حالی است که برای برداشتن خالکوبی از روی بدن باید هزینه‌ هنگفتی را پرداخت کنند. «آلک فالکنهام»، دانشجوی دکترای پاتولوژی دانشگاه دالهاوسی کانادا، کرمی موسوم به «حذف بیوفسفونات لیپوزومی تاتو» (BLTR) را برای حذف بدون درد خالکوبی‌ها ارائه داده است. 
 
کرم جدید با الهام از عملکرد سیستم ایمنی و واکنش آن به جوهر خالکوبی، طراحی شده است. این واکنش شامل درشت‌خوارها (ماکروفاژها) و گلبول‌های سفیدی است که به منظور حفاظت از بافت اطراف عامل تهاجم، ماده خارجی را مصرف می‌کنند. درشت‌خوارها، مصرف‌کنندگان بزرگ سیستم ایمنی لقب گرفته‌اند و جوهر خالکوبی موجود در پوست را مصرف می‌کنند. 
 
در مورد خالکوبی‌ها، دو نوع درشت‌خوار وارد عمل می‌شوند؛ یکی از آن‌ها، بخشی از رنگدانه واردشده به پوست را به غدد لنفاوی برده و رنگدانه را از پوست حذف می‌کند. نوع دیگر درشت‌خوارها پس از مصرف رنگدانه‌ها، به عمق پوست می‌روند و در آنجا نوعی خالکوبی مرئی را شکل می‌دهند؛ با گذشت زمان، درشت‌خوارهایی که این خالکوبی‌ مرئی را در عمق پوست شکل‌ داده‌اند، با درشت‌خوارهای جدید جایگزین می‌شوند و این موضوع منجر به ناپدیدشدن خالکوبی می‌شود. 
 
کرم BLTR مبتنی بر درشت‌خوارهای حاوی رنگدانه است و دارای نوعی لیپوزوم تولیدشده توسط محققان است. لیپوزوم‌ها، کیسه‌های مصنوعی هستند که اغلب برای تحویل‌دادن مواد مغذی و داروها به بدن به کار می‌روند. زمانی که درشت‌خوارهای جدید، اقدام به برداشتن لیپوزوم موجود در کرم از سلول‌های آلوده به رنگدانه می‌کنند، رنگدانه‌ را هم با خود به غدد لنفاوی می‌برند و در نهایت، منجر به ناپدیدشدن خالکوبی می‌شوند. 
 
این موضوع همچنین موجب ارائه فرآیند حذف هدفمندتری می‌شود که طی آن، سلول‌های عاری از رنگدانه در اطراف خالکوبی، کمتر آسیب می‌بینند. استفاده از کرم دو بار در روز بمدت هفت روز، بهترین بازه زمانی برای حذف خالکوبی محسوب می‌شود؛ در آزمایش‌های صورت گرفته، کاهش قابل‌توجه میزان جوهر خالکوبی پوست در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. تیم علمی به دنبال انجام آزمایش‌های بیشتری برای ارزیابی عملکرد کرم BLTR هستند؛ هنوز زمان عرضه تجاری این محصول اعلام نشده است.  

..:::: ظهور نوعی باکتری‌ مضر با مصرف آنتی‌بیوتیک‌ ::::..

دانشمندان دانشگاه کارولینای شمالی و دانشگاه سن‌دیگو نشان داده‌اند، مصرف نوعی آنتی‌بیوتیک منجر به ظهور گونه‌ای باکتری جدید می‌شود. این کشف می‌تواند درک انسان از این موضوع را تغییر دهد که چرا باکتری‌ها، آنتی‌بیوتیک تولید می‌کنند. دانشمندان مدت‌ها بر این باور بوده‌اند باکتری‌ها برای کشتن باکتری‌های دیگر، آنتی‌بیوتیک تولید می‌کنند، با این حال، محققان در مطالعه جدید نشان داده‌اند، باکتری‌ها احتمالا به منظور تولید بیوفیلم‌ها و نه فقط کشتن باکتری‌های دیگر، این ماده را می‌سازند. 
 
بیوفیلم‌ها، باکتری‌هایی هستند که بر روی سطوح شکل می‌گیرند؛ پدیده‌ای که دندانپزشکان از آن به عنوان پلاک نام می‌برند. بیوفیلم‌ها می‌توانند از ریشه گیاهان در مقابل پاتوژن‌ها حفاظت کنند با این حال، آن‌ها ممکن است مضر هم باشند؛ به طور مثال، این مولفه‌ها می‌توانند بر روی کاتترها یا لوله‌های تغذیه بیماران جمع شده و منجر به ابتلای آن‌ها به بیماری شوند. بسیاری از باکتری‌ها ممکن است بیوفیلم‌ها را در واکنش به آنتی‌بیوتیک شکل دهند، زیرا بیوفیلم، موجب زنده‌ماندن آن‌ها از حمله آنتی‌بیوتیک می‌شود. دانشمندان آنتی‌بیوتیکی کشف کرده‌اند که به طور خاص شکل‌گیری بیوفیلم را فعال کرده و آن را به روشی انجام می‌دهد که هیچ ارتباطی با توانایی‌اش برای کشتن ندارد. 
 
محققان با استفاده از تصویربرداری طیف‌سنجی جرمی دریافته‌اند، باکتری Bacillus cereus (نوعی باکتری موجود در خاک و دستگاه گوارش) در رویارویی با آنتی‌بیوتیک thiocillin، بیوفیلم تولید می‌کند. آنتی‌بیوتیک thiocillin متعلق به گروه آنتی‌بیوتیک‌های پپتید تیازولیل (thiazolyl peptide) است. بر اساس یافته‌های بدست‌آمده، آنتی‌بیوتیک‌ها می‌توانند به طور همزمان و مستقل موجب شکل‌گیری بیوفیلم خطرناک در باکتری‌های دیگر شوند و این موضوع دارای مضامینی مهم برای سلامت انسان خواهد بود. جزئیات این دستاورد علمی در مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم منتشر شده است. 

..:::: اثرات مضر نور خورشید تا ساعاتی پس از تاریک شدن هوا ::::..

تحقیقات صورت گرفته توسط پژوهشگران آمریکایی نشان می‌دهد، اثرات مضر نور خورشید تا ساعاتی پس از غروب خورشید و تاریک شدن هوا همچنان ادامه دارد. محققان دانشکده پزشکی دانشگاه ییل در این پژوهش، سلول‌های ملانوسیت انسان و موش‌ها را در معرض نور حاصل از لامپ فرابنفش قرار دادند؛ ملانوسیت‌ها سلول‌های تولیدکننده ملانین یا رنگدانه در پوست هستند. در گذشته، محققان اعتقاد داشتند که ملانین با جلوگیری از آسیب حاصل از نور فرابنفش، از پوست محافظت می‌کند، اما پژوهش جدید نشان داد که ملانین با آسیب سلول‌های پوستی در ارتباط است. 
 
نتایج بدست آمده نشان می‌دهد، قرار گرفتن در معرض نور فرابنفش باعث نوع خاصی از آسیب دی‌ان‌ای موسوم به دیمر پیریمیدین سیکلوبوتان (CPD) می‌شود. این آسیب عامل اصلی ابتلا به سرطان پوست محسوب می‌شود؛ در این حالت، دو حرف دی‌ان‌ای با هم ترکیب شده و از خوانده شدن اطلاعات موجود بر روی دی‌ان‌ای جلوگیری می‌شود. 
 
«داگلاس براش» یکی از محققان این پژوهش تأکید کرد: ملانین موجود در پوست بزرگسالان اثر حفاظتی در برابر CPD دارد و در نقش یک سپر حفاظتی عمل می کند؛ اما قرار گرفتن طولانی‌مدت در معرض نور فرابنفش مانع از بازسازی دی‌ان‌ای بصورت طبیعی می‌شود. به گفته محققان، نیمی از آسیب‌های وارده شده به دی‌ان‌ای در زمان تاریکی هوا و پس از قرار گرفتن در معرض نور فرابنفش روی می‌دهند. نتایج این پژوهش در مجله Science منتشر شده است. 

..:::: تشخیص زودهنگام آلزایمر و پارکینسون با آزمایش پوست ::::..

محققان مکزیکی آزمایش پوستی را ابداع کرده‌اند که ممکن است بتواند دانش بهتری در مورد بیماری‌های آلزایمر و پارکینسون ارائه کند. تحقیقات محققان دانشگاه سن‌لوئیس پوتوسی نشان داد که بیوپسی‌های پوستی می‌توانند برای شناسایی سطوح افزایش‌یافته پروتئین‌های غیر عادی که در دو بیماری آلزایمر و پارینسون متداول هستند، بکار گرفته شوند. 
 
به گفته محققان، تاکنون تأیید پاتولوژی بدون بیوپسی مغزی ممکن نبود، از این رو بیماری‌ اغلب تا پس از پیشرفت، ناشناخته می‌ماندند. دانشمندان این فرضیه را مطرح کردند که از آنجایی که پوست در جنین از منشا مشابهی با بافت مغز برخوردار است، ممکن است بتواند همان پروتئین‌های غیرعادی را نیز نشان بدهد. آزمایش جدید به ارائه یک نشانگر زیستی بالقوه می‌پردازد که ممکن است بتواند به پزشکان در شناسایی و تشخیص زودهنگام این بیماری‌ها کمک کند. 
 
محققان برای این تحقیق، از پوست 20 بیمار مبتلا به آلزایمر، 16 مبتلا به پارکینسون و همچنین 17 مبتلا به زوال عقل که با بیماری‌های دیگر ایجاد شده بود، نمونه‌برداری کرده و آن‌ها را با پوست 12 فرد سالم در گروه سنی مشابه مقایسه کردند. محققان این نمونه‌های پوستی را برای تشخیص وجود انواع خاص پروتئین‌های تغییریافته در آن‌ها که می‌تواند نشانه ابتلای فرد به آلزایمر یا پارکینسون باشد، آزمایش کردند. این بیماران در مقایسه با مبتلایان به زوال عقلی ناشی از بیماری‌ها دیگر و همچنین افراد سالم، از هفت برابر سطوح بالاتر پروتئین تائو برخوردار بودند. مبتلایان به پارکینسون همچنین نسبت به سایر گروهها از هشت برابر سطوح بالاتر پروتئین Alpha-synuclein برخوردار بودند. 
 
بیماری آلزایمر به عنوان ششمین عامل مرگ‌ومیر در آمریکا شناخته شده و 5.4 میلیون نفر در این کشور اکنون به این بیماری مبتلا هستند. بیماری پارکینسون نیز یک میلیون آمریکایی را مبتلا کرده و حداقل 60 هزار مورد جدید در سال به آن اضافه می‌شود. 
 
به گفته دانشمندان، بررسی‌های بیشتری برای تائید این نتایج باید انجام شود، اما یافته‌ها بسیار جالب هستند، زیرا محققان می‌توانند از بیوپسی‌های پوستی بیماران زنده برای بررسی و یادگیری بیشتر در مورد این بیماری‌ها استفاده کنند. همچنین از رویکرد جدید می‌توان برای سایر بیماری‌های مخرب نورونی بهره برد. این کشف در شصت و هفتمین نشست سالانه آکادمی علوم اعصاب آمریکا در واشنگتن ارائه شده است.  

..:::: تشخیص اچ‌آی‌وی در 15 دقیقه با یک خراش انگشت ::::..

محققان دانشگاه کلمبیا ابزار جانبی گوشی هوشمندی ارائه داده‌اند که می‌تواند ویروس اچ‌آی‌وی را با یک خراش انگشت شناسایی کرده و نتایج حاصله را ظرف 15 دقیقه ارائه دهد. این ابزار تشخیصی در یک آزمایش بالینی کوچک در رواندا، نتایج امیدوارکننده‌ای را نشان داده است؛ در این آزمایش، 96 بیمار از سه کلینیک بهداشتی به مدت دو هفته شرکت داشتند. 
 
محققان مدعی‌اند که ابزار مزبور به خوبی ابزارهای تجاری و تشخیصی کنونی عمل کرده و دقت انجام آزمایشات آن تایید شده است. این دستاورد می‌تواند در مناطقی مانند آفریقا و کشورهای در حال توسعه به شناسایی زودهنگام ویروس اچ‌آی‌وی کمک کرده و در کند کردن روند شیوع ایدز کارآمد باشد. 
 ابزار جدید با قیمت 34 دلار، علاوه بر تشخیص ایدز، می‌تواند بیماری سفلیس را نیز تشخیص دهد. این موفقیت راه را برای پیشرفت‌های دیگر در حوزه ابزار الکترونیکی مصرفی باز می‌کند که این ابزارها باید مبتنی بر آزمایش‌های تشخیصی باشند. دانشمندان امیدوارند که این ابزار جانبی گوشی هوشمند بتواند در نهایت، تایید نهایی را از سازمان بهداشت جهانی (WHO) دریافت کند.  

..:::: فلوراید موجود در آب افسردگی می‌آورد ::::..

دانشمندان دانشگاه کنت هشدار داده‌اند، فلوراید موجود در آب آشامیدنی می‌تواند منجر به افسردگی و چاقی شده و از این رو مقامات باید از افزودن مقادیر زیاد آن به آب برای جلوگیری از خرابی دندان جلوگیری کنند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که افزودن بیش از حد فلوراید به آب می‌تواند با افزایش 30 درصدی نرخ ابتلا به کم‌کاری تیروئید در انگلیس مرتبط باشد. این امر می‌تواند به این معنی باشد که حدود 15 هزار نفر بیهوده به بیماری‌های تیروئید مبتلا می‌شوند که می‌تواند منجر به بروز افسردگی، چاقی، خستگی و درد عضلانی در فرد شود. فلوراید یک ماده معدنی طبیعی است که در آب، برخی غذاهای خاص مانند چای و ماهی وجود دارد. خاصیت اصلی این ماده کمک به کاهش خطر خرابی دندان‌ها است؛ از این رو این ماده به بسیاری از خمیردندان‌ها و در برخی مناطق، به آب آشامیدنی افزوده می‌شود. 
 
کم‌کاری تیروئید از تولید هورمون‌های حیاتی توسط غده تیروئید در گردن جلوگیری می‌کند که نتیجه آن، افسردگی، چاقی و خستگی در مبتلایان است. این بیماری در زنان 15 برابر بیشتر از مردان رخ می‌دهد. در انگلیس حدود 10 درصد از جمععیت که معادل شش میلیون نفر است، در مناطق دارای آب حاوی فلوراید طبیعی یا مصنوعی زندگی می‌کنند. 
 
دانشمندان با استفاده از داده‌های بدست آمده توسط بازرسی آب آشامیدنی، به بررسی سطوح فلوراید در منابع آبی در سال 2012 پرداخته و نتایج را با شیوع کم‌کاری تیروئید در سطح ملی که توسط پزشکان طی 7935 جراحی از تعداد کلی 8020 شناسایی شده بود، ترکیب کردند. آن‌ها همچنین بررسی دیگری را با مقایسه دو ناحیه مسکونی وست میدلندز و منچستر بزرگ انجام دادند که در منطقه اول، آب آشامیدنی با فلوراید و در منطقه دوم بدون فلوراید ارائه می‌شد‌. 
 
محققان سپس با مدنظر قرار دادن عواملی مانند جنسیت زنانه و سن بالا که هر دو با خطر بیشتر ابتلا به کم‌کاری تیروئید مرتبط هستند، دریافتند که بین سطوح این بیماری و میزان فلوراید در آب آشامیدنی ارتباط وجود دارد. در مناطقی که سطوح فلوراید بیشتر از 0.7 میلی‌گرم در لیتر بود، نرخ کم‌کاری تیروئید بیشتر از مناطق با سطح کمتر فلوراید بود. نتایج این تحقیقات در مجله Epidemiology and Community Health منتشر شده است. 

..:::: تشخیص ابتلا به سرطان با یک قرص ::::..

دانشمندان دانشگاه استنفورد از دارویی رونمایی کرده‌اند که امید است بتواند راه را برای آزمایشات ساده خون بجای نمونه‌برداری‌های دردناک در تشخیص سرطان هموار کند. این محققان از مدتها پیش به دنبال تولید قرصی بودند که سلول‌های سرطانی را وادار به انتشار پروتئین‌های خاص در خون کند. در حالت نظری، این پروتئین‌ها توسط یک آزمایش خون ساده و سریع قابل شناسایی بودند؛ محققان امیدوارند این دارو به اندازه‌ای حساس باشد که حتی بر روی سلول‌های سرطانی ابتدایی نیز عمل کند. 
 دو سال پیش، محققان نتایج اولیه تحقیقات خود را در کنگره تصویربرداری مولکولی جهان ارائه کردند؛ محققان در آن زمان اعلام کردند: ما الگوی مدیریت سرطان جدیدی را در نظر داریم که شامل تشخیص تومورها توسط یک روش ابتدایی مبتنی بر خون، موقعیت‌یابی تومور توسط تصویربرداری ژنتیک مولکولی و در آخر درمان این تومورها است. دانشمندان از وجود این سلول‌های منحصربفرد آگاه بودند، اما حجم آن‌ها بقدری کوچک است که شناسایی آن‌ها را بسیار دشوار می‌کرد. 
 
رویکرد محققان استنفورد شامل ارائه دارویی حاوی قطعه‌های کروی دی‌ان‌ای به افراد است که وارد سلول‌های تومور می‌شوند. این دی‌ان‌ای موسوم به «ریزحلقه‌ها» (minicircles) باعث ترشح یک پروتئین خاص از سلول‌های سرطانی به درون خون می‌شوند؛ این پروتئین‌ها سپس توسط سرم و تصویربرداری غیر تهاجمی برای تمایز دادن سلول‌های سرطانی از سالم قابل سنجش هستند. چنین آزمایشی از توانایی شناسایی سلول‌های سرطانی منتشر شده توسط تومورها در خون در آینده برخوردار است. این پژوهش قرار است در مجله مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم منتشر شود.

..:::: کمبودهاي غذايي زنان مبتلا به ام‌اس ::::..

نتايج يک مطالعه جديد از محققان دانشگاه جان هاپکينز نشان مي‌دهد، خانم‌هاي مبتلا به مالتيپل اسکلروزيس(MS)، در مقايسه با افراد سالم، ممکن است مواد غذايي ضدالتهابي و آنتي‌اکسيداني کمتري را از جمله مواد غذايي حاوي فولات، ويتامين E و منيزيم در رژيم غذايي روزانه خود گنجانده باشند. محققان معتقدند، يافته‌هاي جديد آنان کارايي مهمي براي خانم‌ها دارد، يعني مواد غذايي ضدالتهابي و داراي آنتي‌اکسيدان مي‌تواند خطر بيماري عصبي را مانند MS کاهش داده يا باعث کاهش پيشرفت بين افرادي شود که به اين بيماري مبتلا هستند.
 
براساس گفته‌هاي دکتر کاسارد و همکارانش، شيوع بيماري MS در سال‌هاي اخير منجر به ارائه نظريه‌اي شد مبني بر اينکه مواد غذايي ضدالتهابي نقش مهمي در بهبود شرايط دارند. براي اين مطالعه، پژوهشگران، 57 نفر از خانم‌هاي داراي سنين 18 تا 60 سال و داراي شاخص توده بدني 30 و کمتر را براي تاثير مکمل‌هاي ويتامين D در اين مطالعه به کار گرفتند. 27 نفر از اين افراد داراي بيماري MS و 37 نفر ديگر سالم بودند.
 
محققان دريافتند که به‌طور متوسط، زنان مبتلا به MS سطوح پايين‌تري از پنج ماده مغذي ضدالتهاب و آنتي‌اکسيدان، يعني مواد غذايي حاوي فولات، ويتامينE، منيزيم، لوتئين، zeaxanthin و کورستين، در مقايسه با افراد سالم مصرف مي‌کنند. زنان مبتلا به MS روزانه به‌طور متوسط 244 ميکروگرم محصولات غذايي داراي فولات مصرف مي‌کردند، در حالي که، مصرف متوسط محصولات غذايي داراي فولات رژيم غذايي براي افراد سالم 321 ميکروگرم بود. مصرف روزانه توصيه شده فولات در رژيم غذايي براي بزرگسالان 400 ميکروگرم است. 
 
متوسط مصرف منيزيم در روز براي خانم‌هاي مبتلا بهMS، 254 ميلي‌گرم بود، در حالي که در گروه سالم مصرف متوسط منيزيم روزانه 321 ميلي‌گرم بود. در مقايسه با گروه شاهد، زنان مبتلا به MS همچنين مقدار کالري خود درصد کمتري از چربي را دريافت مي‌کردند. 

..:::: نانوپوششي با خاصيت آنتي‌باکتريال و ضد خوردگي ::::..

استريل بودن و ايجاد شرايط بهداشتي، موضوع بسيار مهم در بيمارستان‌ها، آشپزخانه‌ها، سيستم‌هاي تهويه و کولرهاست. بسياري از شرکت‌هاي توليدکننده و بسته‌بندي‌کننده مواد غذايي به دنبال پاکيزه نگهداشتن محيط کاري خود هستند. باکتري‌ها و قارچ‌ها از جمله عوامل تهديدکننده سلامت انسان هستند. محققان مؤسسه لايبنيتز موفق به ارائه پوششي شدند که در مقابل خوردگي مقاوم بوده و خاصيت آنتي‌باکتريال دارد. در اين پوشش از نانوذرات نقره و مس استفاده شده است که خاصيت ميکروب‌کشي دارند. اين پوشش کامپوزيتي قابليت استفاده در منسوجات و سطوح مختلف را داراست.
 
کارستن بيکر ويلينگر از محققان اين پروژه مي‌گويد: «اين فناوري جديد به گونه‌اي طراحي شده که مي‌تواند مانع از تجمع ميکروب‌ها و قارچ‌ها روي سطوح مختلف شود.» نانوذرات مس‌ و نقره موجود در اين پوشش به آرامي وارد محيط مي‌شود. به دليل ابعاد نانومتري اين فلزات، مساحت سطحي آنها بالاست و در نتيجه اثربخشي بالايي دارند. از آنجايي که مصرف يون‌هاي موجود در اين پوشش بسيار کم است، اثر ضدميکروبي آن تا چندين سال ادامه خواهد داشت. 
 
سطح اين پوشش داراي خاصيت ضدچسبندگي است، بنابراين ميکروب‌ها، خواه مرده خواه زنده، نمي‌توانند به اين سطح بچسبند. با اين ويژگي، امکان تشکيل فيلم‌هاي زيستي روي اين سطح به حداقل مي‌رسد. اين گروه تحقيقاتي با استفاده از استاندارد ASTM E2 180 موفق به اثبات خاصيت ضدميکروبي و عدم امکان تشکيل فيلم زيستي روي اين سطح شدند. اين پوشش را مي‌توان روي سطوح مختلف نظير پلاستيک، سراميک يا فلزات قرار داد. براي اعمال اين پوشش مي‌توان از روش‌هايي نظير اسپري، غوطه‌وري و پخت گرمايي استفاده کرد. مؤسسه لايبنيتز به دنبال ارائه مواد جديد براي استفاده در حوزه‌هاي مختلف است. اين مجموعه با 195 کارمند در سه حوزه نانوکامپوزيت، مواد زيستي و مواد بين‌سطحي فعاليت دارد. اين مؤسسه نتايج دستاوردهاي خود را در نمايشگاه نانوتک ژاپن 2015 براي علاقه‌مند عرضه کرد. 

..:::: تاييد اولين ابزار براي آميلوئيدوز ناشي از دياليز ::::..

سازمان غذا و داروي آمريکا به تازگي اولين دستگاه براي درمان آميلوئيدوز ناشي از دياليز (يک عارضه دياليز در مبتلايان به نارسايي کليوي) را مورد تاييد قرار داده است. آميلوئيدوز ناشي از دياليز، يک بيماري مزمن، اما نادر است که در نتيجه توليد پروتئيني با نام بتا2-ميکروگلوبولين در خون ايجاد مي‌شود. اين عارضه اغلب در افراد بالاي 60 سال که بيش از 5 سال تحت دياليز قرار داشته‌اند، ايجاد مي‌شود. در صورتي که پروتئين مذکور به استخوان‌ها راه يابد، باعث علائم دردناک و سفتي مفاصل و نيز کيست‌هاي استخواني مي‌شود. ابزار تاييد شده جديد، پروتئين مذکور را از جريان خون جدا مي‌کند. اين وسيله در مطالعات باليني روي بيش از 100 بيمار آزموده شده است. شايع‌ترين عوارض گزارش شده در مطالعات از سوي مصرف‌کنندگان اين ابزار عبارت بودند از فشارخون بالاي گذرا و افت گلبول‌هاي قرمز. سازمان غذا و داروي آمريکا از توليدکننده اين دستگاه درخواست کرده است که مطالعه پس از ورود به بازار آن را که مربوط به فوايد، خطرات و عوارض جانبي آن در ميان بيماران اين کشور مي‌شود، به سازمان ارائه دهد. 

 

..:::: کاهش عوارض داروي NSAIDs با نانوکپسوله کردن ::::..

فناوري کپسوله کردن داروي ضدالتهاب غيراستروئيدي شرکت نانوسفير هلث ساينس (NanoSphere Health Sciences) توسط دفتر ثبت اختراع آمريکا پذيرفته شده ‌است. اين شرکت با استفاده از نانوحامل‌هاي کروي موفق به کاهش عوارض جانبي اين دارو شده ‌است. نانوسفير هلث ساينس اعلام کرد، دفتر ثبت اختراعات آمريکا، فناوري رهاسازي دارويي مبتني بر نانوکره اين شرکت را موسوم بهNanoSphereTM ثبت کرده است. اين فناوري، اولين داروي کپسوله شده غيراستروئيدي ضدالتهاب است. کپسوله کردن موجب شده تا در اين دارو، عوارض جانبي داروي ضدالتهاب نظير خارش و خونريزي معده به حداقل برسد. اين فرمولاسيون جديد موجب شده تا اثربخشي درماني دارو افزايش يافته و ايمني آن بهبود يابد، همچنين اثرگذاري دارو به‌صورت درازمدت خواهد بود. اين دارو قابل جذب از طريق دهان، بيني و پوست است. نانوژل‌هاي سيال مانع از بروز سوزش در دستگاه گوارش مي‌شوند. 
 
زماني که اين دارو بلعيده مي‌شود، به دليل ساختار فسفوليپيدي آن، از آسيب ديدن دستگاه گوارش به‌وسيله دارو جلوگيري مي‌شود. به محض وارد شدن به سيستم گوارش، اين دارو به سرعت خود را به سيستم گردش خون رسانده و از اين مسير به محل التهاب مي‌رسد و موجب تسکين درد مي‌شود.
 
ريچارد کوفمن، از مديران اين شرکت، مي‌گويد: «ما با افتخار اعلام مي‌کنيم که پتنت اين فناوري جديد از سوي دفتر ثبت اختراع اروپا پذيرفته شده و مالکيت فکري اين فناوري به‌صورت انحصاري در اختيار ما خواهد بود. اين فناوري جديد ايمني بالايي داشته و از پتانسيل‌هاي بالايي براي توسعه برخوردار است.» داروهاي ضدالتهاب غيراستروئيدي، معمولا مشکلات زيادي براي سيستم گوارشي ايجاد مي‌کنند که زخم معده، خونريزي معده و آسيب‌هاي کليوي از جمله اين مشکلات است، به همين دليل استفاده از اين دارو محدود شده ‌است. 30 تا 40 درصد از بيماراني که از اين داروها استفاده مي‌کنند، قادر به تحمل آن نيستند. اين نوع داروها در چربي حل شده‌اند و از قابليت انحلال کمي در آب برخوردار هستند، بنابراين جذب آنها در دستگاه گوارش به سختي اتفاق مي‌افتد و همين موضوع موجب بروز مشکلات گوارشي مي‌شود. روش جديد کپسوله کردن موجب شده تا بتوان از غلظت بالاتر اين دارو براي افزايش 2 تا 10 برابري فعاليت آن استفاده کرد. با اين حال ايمني اين سيستم دارويي بالاتر از داروهاي رايج است. 

 

..:::: تاييد اولين داروي با مشابهت زيستي ::::..

در روزهاي اخير، اولين داروي با مشابهت زيستي (Biosimilar) براي مصرف در آمريکا، از سوي سازمان غذا و داروي آمريکا مورد تاييد قرار گرفت. اين تاييد، حرکتي به نفع دسترسي بيشتر و قابل خريد بودن داروهاي بيولوژيک در اين کشور است. اين دارو با نام زارکسيو (Zarxio)، تاييدشده‌اي از شکل اوليه دارو با نام نوپوژن (Neupogen) است که در 1991 وارد بازار شد. زارکسيو و نوپوژن با افزايش شمار سلول‌هاي خوني و غلبه بر عفونت‌ها، به بيماران سرطاني کمک مي‌کند. همانطور که مي‌دانيد، مبتلايان به سرطان اغلب به دليل خود بدخيمي يا درمان‌هاي ضدسرطان، کاهش تعداد گلبول‌هاي سفيدخوني را تجربه مي‌کنند. داروهاي بيولوژيک، داروهاي جديد مشتق از موجودات زنده‌اند که در درمان انواع مختلف بدخيمي‌ها، آرتريت روماتوئيد و پسوريازيس مطرح شده‌اند، اما داروهاي بيولوژيک بسيار گران‌قيمت‌اند. براي غلبه بر مشکل هزينه، توليد داروهاي با مشابهت زيستي در پيش گرفته شده است، يعني محصولاتي که از لحاظ اثرگذاري و نيز ايمني بسيار شبيه به داروهاي بيولوژيک از پيش موجود هستند. البته توجه به اين نکته نيز ضروري است که داروهاي با مشابهت زيستي، داروهاي ژنريک نيستند و بي‌شک توليد آنها هم به‌آساني ساخت داروهاي ژنريک نخواهد بود. زارکسيو داروي با فرمولاسيون تزريقي است که از 2009 ميلادي در اتحاديه اروپا موجود بوده است؛ اما سازمان غذا و داروي آمريکا در آن زمان روندي براي تاييد داروهاي با مشابهت زيستي تعريف نکرده بود. 

..:::: ليفيتگراست براي درمان خشکي چشم ::::..

درخواست ثبت مولکول دارويي جديد مربوط به ترکيب تحقيقاتي ليفيتگراست (Lifitegrast)، براي درمان علايم و نشانه‌هاي خشکي چشم در بزرگسالان، به سازمان غذا و داروي آمريکا ارائه شده است. فيليپ جي ويکرز، سرپرست بخش تحقيق و توسعه شرکت دارويي شاير، مي‌گويد: «ليفيتگراست اين پتانسيل را دارد که به‌عنوان اولين درمان براي علايم و نيز نشانه‌هاي بيماري خشکي چشم مورد تاييد قرار گيرد. قبول درخواست ثبت اين محصول از سوي سازمان غذا و دارو، قدم بزرگي در عرصه ورود داروهاي تحقيقاتي و نوآورانه به بازار مصرفي داروهاي چشمي است.» ارائه اين درخواست ثبت مولکول دارويي جديد، براساس شواهد به‌دست آمده از مجموع 4 مطالعه باليني با شرکت بيش از 1800 بيمار استوار است. اين مطالعات شامل يک مطالعه فاز2 و 2 مطالعه فاز3 روي اثربخشي و ايمني ليفيتگراست و يک مطالعه درازمدت فاز3 روي ايمني دارو است. ليفيتگراست يک مهارکننده اينتگرين کوچک مولکول است که به اينتگرين LFA1 (آنتي‌ژن مرتبط با عملکرد لنفوسيت)، يعني پروتئين موجود بر سطح سلول‌هاي لوکوسيت متصل شده است و از تداخل LFA1 با ليگاند ICAM1 جلوگيري مي‌کند. ICAM1 (مولکول چسبندگي داخل سلولي1)، در بيماري خشکي چشم در بافت‌هاي قرنيه و ملتحمه بيش از حد معمول بروز مي‌کند. تداخل LFA-1/ICAM-1، منجر به تشکيل سيناپس‌هاي ايميونولوژيک و در نتيجه، فعال‌سازي و مهاجرت سلول‌هاي T به بافت‌هاي هدف مي‌شود. 

..:::: طبقه‌بندي خطر سرطان سرويکس با تست RNA ::::..

نتايج يک مطالعه جديد حاکي از آن است که انجام يک تست با استفاده از mRNA براي تعيين چندين گونه خطرناک پاپيلوماويروس انساني پرخطر براي طبقه‌بندي خطر سرطان سرويکس در ميان زناني که نتايج تست پاپ اسمير آنها غيرمعمول است، قابل اعتماد و موثر است. نتايج مطالعه CLEAR، قبلا سازمان غذا و دارو را متقاعد کرده بود، آزمايش ژنوتيپ Aptima را با نام هولوژيک (Hologic) در اکتبر 2012 مورد تاييد خود قرار دهد. 
 
درحال‌حاضر، آزمون HPV پرخطر به‌طور همزمان با تست پاپ به‌صورت روتين در غربالگري سرطان سرويکس و درمان زنان مبتلا به سلول‌هاي آتيپيکال اسکوآموس، در شرايطي که نتايج تست پاپ نامشخص است، توصيه مي‌شود. اين آناليز جديد، زناني را مورد بررسي قرار مي‌دهد که تست Aptima مثبت داشته و بايد براي طبقه‌بندي بيشتر ‌با استفاده از تست خاص ژنوتايپ HPV 16 18/45 ارجاع داده شوند. 
 
در اين مطالعه، 912 زن مبتلا به سلول‌هاي آتيپيکال اسکوآموس که در پاپ‌اسمير اهميت نامشخصي داشتند، وارد شده و تست AHPV-GT براي افرادي انجام شد که از نظر HPV پرخطر مثبت بودند. از اين تعداد، 9/97 درصد تشخيص دقيق با تست AHPV-GT دريافت کردند. در کل مطالعه کوهورت، 8/38 درصد از نظر HPV پرخطر مثبت بودند. اين ميزان، با افزايش سن، کاهش مي‌يافت، به‌طوري‌که از 57 درصد در گروه سني 21 تا 29 سال، به 7/16 درصد در گروه سني 40 سال و بيشتر رسيد. 

..:::: دارويي جديد براي درمان مالتيپل ميلوما ::::..

سازمان غذا و داروي آمريکا اعلام کرد، استفاده از داروي خوراکي لناليدومايد (lenalidomide) را در درمان بيماران مبتلا به مالتيپل ميلوما که بيماري آنها به تازگي تشخيص داده شده، در ترکيب با دگزامتازون، تاييد کرده است. تاييد اين دارو براساس نتايج چندين فاز 3 مطالعاتي صادر شده که در آنها ترکيب دارويي لناليدومايد و دگزامتازون را در مقايسه با درمان استاندارد کنوني، يعني ملفالان، پردنيزون و تاليدومايد (MPT)، مقايسه کرده‌اند. يکي از اين مطالعات، کارآزمايي FIRST يا (MM-020/IFM 07-01) است. نتايج اين کارآزمايي در دسامبر 2013 در نشست سالانه انجمن آمريکايي هماتولوژي ارايه شد. در اين مطالعه، هزار و 623 بيمار که به تازگي مالتيپل ميلوما در آنها تشخيص گذاشته شده بود، به‌طور تصادفي به دو گروه دريافت‌کننده لناليدومايد، همراه با دگزامتازون با دوز کم که به‌طور مداوم داده مي‌شد، در 18 دوره به مدت 18 ماه يا درمان تقسيم شدند. نتايج نهايي حاکي از آن بودند که بيماران دريافت کننده درمان مداوم با لناليدومايد / دگزامتازون، با کاهش 28 درصدي خطر پيشرفت بيماري مواجه شدند. ميانه بقاي بدون پيشرفت بيماري نيز در اين دسته از بيماران، 5/25 ماه گزارش شد. در مقابل، گروه MPT، ميانه بقاي بدون پيشرفت بيماري‌اي معادل 2/21 ماه داشتند. همچنين، بيماران گروه لناليدومايد / دگزامتازون، در مقايسه با MPT، 25درصد کاهش در ميزان مرگ و مير داشتند. ميانه بقاي کلي بيماران در گروه لناليدومايد / دگزامتازون 9/58 ماه و در گروه MPT، 5/48 ماه بود.
 
عوارض جانبي با درجه 3 يا 4 که مکررا در گروه درماني لناليدومايد / دگزامتازون گزارش مي‌شد، عبارت بودند از: نوتروپني (8/27 درصد)، آنمي (2/18 درصد)، ترومبوسيتوپني (3/8 درصد)، پنوموني (3/11 درصد)، آستني (7/7 درصد)، خستگي (3/7 درصد)، درد پشت (7درصد)، هيپوکالمي (6/6درصد)، راش (3/7 درصد)، کاتاراکت (8/5 درصد)، تنگي نفس (6/5 درصد)، ترومبوز وريد عمقي (6/5 درصد)، و هيپرگليسمي (3/5 درصد). لناليدومايد در حال حاضر براي استفاده در 3 وضعيت مورد تاييد قرار گرفته است. در دسامبر 2005، اين دارو براي نخستين‌بار جهت درمان بيماران مبتلا به آنمي وابسته به تزريق، به دليل خطر کم يا متوسط بروز سندرم‌هاي ميلوديسپلاستيک، مرتبط با اختلال حذف 5q سيتوژنتيک با يا بدون ديگر اختلالات سيتوژنتيک، مورد تاييد قرار گرفت. در سال 2006، لناليدومايد براي تجويز در بيماراني مورد تاييد قرار گرفت که مبتلا به مالتيپل ميلوما بوده و قبلا يک نوبت درمان گرفته بودند. در نهايت، در ژوئن 2013، سازمان غذا و داروي آمريکا آن را براي درمان لنفوم سلول منتل، در بيماراني که بيماري آنها پس از دو دوره درمان قبلي (بايد يکي از اين درمان‌ها با بورتزومبيب (bortezomib) بوده باشد)، عود کرده يا پيشرفت کرده بود. 

..:::: تست ادراري براي تشخيص سرطان عودکننده مثانه ::::..

نتايج يک مطالعه جديد حاکي از آن است که يک تست ادرار غيرتهاجمي (با نام Cell Detect) مي‌تواند براي تشخيص عود سرطان مثانه مورد استفاده قرار گيرد. حساسيت و اختصاصيت اين تست براي تشخيص تومورهاي پيشرفته و مراحل اوليه مثانه به ترتيب، 4/84 و 7/82 درصد گزارش شده است. محققان نتايج اين تست را بسيار اميدوارکننده خوانده‌اند. 
 
به‌نظر مي‌رسد دقت اين تست جديد برتمامي تست‌هاي غيرتهاجمي دردسترس برتري دارد و مي‌تواند جايگزين مناسبي براي بعضي يا همه سيستوسکوپي‌هايي باشد که در بررسي و پيگيري سرطان مثانه به کار مي‌روند. همين‌طور، بيماران نيز تغييرات مثبتي را در مديريت بيماري‌شان حس خواهند کرد. در يک کارآزمايي باليني کورشده که در 9 مرکز پزشکي انجام شده، محققان نمونه‌هاي ادراري 217 فرد (96 بيمار مبتلا به سرطان مثانه و 121 فرد سالم) را مورد ارزيابي قرار دادند. نتايج نمونه‌هاي ادرار که با استفاده از تست Cell Detect آزمايش شده بودند با نتايج حاصل از بيوپسي يا سيستوسکوپي مقايسه شدند. 
 
نتايج نهايي تاکيد کردند که تست ادراري مذکور توانسته بود سلول‌هاي سرطاني را با حساسيت بالايي در بيماراني که سابقه سرطان مثانه داشتند، تشخيص دهد. ارزش اخباري منفي اين تست 5/98 درصد گزارش شد. اين مطالعه، همچنين نشان داد، حساسيت تست‌هاي غيرتهاجمي ديگر براي تشخيص سرطان مثانه کمتر از تست Cell Detect بوده، به‌طوري‌که حساسيت BTA stat، 8/68 درصد، urine cytology، 50درصد، NMP22 BladderChek، 4/47درصد بوده است. کمپاني مبدع اين تست قصد دارد، نتايج به‌دست‌آمده را براي سازمان‌هاي نظارتي در اروپا و سازمان غذا و داروي آمريکا فرستاده و تاييديه اين سازمان‌ها را نيز اخذ کند. 
 
پزشکان معتقدند، هميشه نياز به يک تست باليني بوده که حداقل بتواند در 80 درصد از بيماران مبتلا به سرطان مثانه که سرطانشان عود مي‌کند، آن را به درستي تشخيص دهد، زيرا در حال حاضر، تست‌هاي دردسترس از نظر باليني نتايج کمتر از حد مطلوب داشته، تهاجمي بوده يا گرانقيمت هستند. گفتني است، 50 تا 80 درصد بيماران مبتلا به سرطان مثانه، دچار عود بيماري مي‌شوند که بيشترين ميزان عود در ميان انواع مختلف سرطان است. گايدلاين‌ها توصيه مي‌کنند، بيماران در طول 2 سال پس از درمان، چندين‌بار تحت تست‌هاي تشخيصي مختلف قرار گرفته و پس از آن، سالانه تحت انجام يک تست براي پايش عود بيماري باشند.