مراقبت‌هاي غيردارويي در بيماران ديابتي

براساس کارآزمايي‌هاي باليني، تغذيه‌درماني طبي، هموگلوبين گليکوزيله (HbA1C) را در ديابت نوع يک حدود 1 و در ديابت نوع 2، 2-1 (بسته به طول مدت ابتلا به ديابت) کاهش مي‌دهد. بنابر نتايج فرابررسي‌ها در افراد غيرديابتي، تغذيه‌درماني کلسترول ليپوپروتئين کم‌‌چگال (LDL) را 25mg/dL-12 کاهش مي‌‌دهد؛ همچنين کارآزمايي‌هاي باليني حاکي از نقش اصلاح سبک‌ زندگي در درمان پرفشاري خون هستند.
افرادي که در وضعيت پيش ديابتي يا مبتلا به ديابت هستند، بايد مطابق نياز تحت تغذيه‌درماني مخصوص خود قرار گيرند؛ اين کار ترجيحا بايد به وسيله کارشناس رسمي تغذيه و آشنا به اجزاي تغذيه‌درماني در ديابت صورت پذيرد.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

کنترل قندخون

براي ارايه‌کنندگان مراقبت‌هاي سلامت و بيماران دو روش عمده براي ارزيابي اثربخشي درمان بر کنترل قندخون وجود دارد: اندازه‌گيري A1C و اندازه‌گيري گلوکز خون به‌وسيله خود بيمار(1) (SMBG). علاوه بر اين در سال‌هاي اخير روش‌هاي سنجش مداوم گلوکز در فضاي ميان‌بافتي به بازار آمده است....
بيماراني که روزانه چند بار انسولين تزريق مي‌کنند يا تحت درمان با پمپ انسولين هستند بايد روزانه 3 بار يا بيشتر SMBG انجام دهند. در بيماراني که تزريقات کمتري دارند، انسولين دريافت نمي‌کنند يا تحت درمان با رژيم غذايي به تنهايي هستند، اندازه‌گيري گلوکز خون توسط بيمار ممکن است در رسيدن به اهداف گلوکز خون مفيد باشد. اندازه‌گيري گلوکز خون توسط بيمار پس از غذا ممکن است در رسانيدن گلوکز پس از غذا به ميزان هدف مفيد باشد. در زمان تجويز SMBG اطمينان حاصل کنيد که بيمار راهنمايي‌‌هاي اوليه را دريافت کرده، پس از آن پيگيري روتين و ارزيابي بيمار صورت خواهد گرفت،و بيمار تکنيک SMBG و توانايي استفاده از اطلاعات براي تنظيم درمان را دارد.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

پيشگيري از ديابت نوع 2 و مراقبت از ديابت

بيماران دچار اختلال تحمل گلوکز (IGT) يا اختلال گلوکز ناشتا (IFG) بايد درباره کاهش وزن به ميزان 10-5 و نيز افزايش فعاليت بدني تا حداقل 150 دقيقه در هفته فعاليت متوسط مانند راه رفتن تحت مشاوره قرار گيرند. به نظر مي‌رسد که ويزيت‌هاي پيگيري براي کسب موفقيت حايز اهميت باشد. با توجه به صرفه‌جويي بالقوه در هزينه‌ها به واسطه پيشگيري از ديابت، چنين مشاوره‌هايي بايد به‌وسيله شرکت‌هاي بيمه تحت پوشش قرار گيرند. علاوه بر مشاوره براي سبک زندگي، ممکن است متفورمين در کساني که در معرض خطر بسيار بالايي هستند (IFG همراه با IGT به اضافه ساير عوامل خطرزا) و کساني که چاق و زير 60 سال هستند مدنظر قرار گيرد. پايش پيدايش و پيشرفت ديابت در کساني که در مرحله پيش‌ديابت هستند بايد هر ساله انجام گيرد.
کارآزمايي‌هاي تصادفي‌شده شاهد‌دار نشان داده‌اند که مي‌توان براي افرادي که در معرض خطر بالاي ايجاد ديابت هستند (افراد دچاراختلال گلوکز ناشتا اختلال، تحمل گلوکز يا هر دو) مداخلاتي انجام داد که به طور معني‌داري ميزان وقوع ديابت را کاهش دهند. اين مداخلات عبارت‌اند از: برنامه اصلاحات عمده در سبک زندگي که نشان داده شده است بسيار موثر هستند (تقريبا 58 کاهش پس از 3 سال) و استفاده از عوامل دارويي متفورمين، آکاربوز، ارليستات و روزيگليتازون که نشان داده شده است هر کدام از آنها ديابت محتمل را به درجات متفاوتي کاهش مي‌دهند. خلاصه‌اي از کارآزمايي‌هاي مرتبط با پيشگيري از ديابت در جدول1 نشان داده شده است. بر اساس نتايج کارآزمايي‌هاي باليني و خطرات شناخته شده پيشرفت مرحله پيش‌ديابت به ديابت، يک هيات اجماعي از انجمن ديابت آمريکا در سال 2007 نتيجه‌گيري کرد که افراد مبتلا به مرحله پيش‌ديابت ( IGT و/يا IFG) بايد در زمينه تغييرات شيوه زندگي با اهدافي مشابه با اهداف برنامه پيشگيري از ديابت (DPP) (10-5 کاهش وزن و فعاليت بدني متوسط به ميزان تقريبا 30 دقيقه در روز) تحت مشاوره قرار گيرند. با توجه به موضوع مشکل‌تر درمان دارويي براي پيشگيري از ديابت هيات براي پيشگيري از ديابت به اين نتيجه رسيد که متفورمين بايد تنها داروي مدنظر براي استفاده در پيشگيري از ديابت باشد.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

طبقه‌بندي و تشخيص ديابت

 در سال 2003 در مورد تشخيص اختلال گلوکز ناشتا(1) (IFG) اصلاحاتي به عمل آمد. طبقه‌بندي ديابت شامل 4 طبقه باليني است: ديابت نوع 1 (ناشي از تخريب سلول‌هاي بتا که معمولا منجر به کمبود مطلق انسولين مي‌شود) ديابت نوع 2 (از نقص پيشرونده ترشح انسولين در زمينه مقاومت به انسولين ناشي مي‌شود) ديگر انواع خاص ديابت به علل ديگر مثلا نقايص ژنتيک در کارکرد سلول‌هاي بتا، نقايص ژنتيک در عملکرد انسولين، بيماري بخش برون ريز پانکراس (نظير فيبروزسيستيک) و ناشي از دارو يا مواد شيميايي (نظير آنچه در درمان ايدز يا پس از پيوند اعضا رخ مي‌دهد) ديابت شيرين بارداري(2)(GDM) (ديابت تشخيص داده شده طي بارداري)
بعضي بيماران را نمي‌توان به طور مشخص در يکي از دو گروه ديابت نوع 1 يا نوع 2 طبقه‌بندي کرد. تظاهرات باليني و پيشرفت بيماري در دو نوع ديابت تا حد قابل توجهي متغير است. گهگاه بيماراني که ديابت نوع 2 دارند مي‌توانند با کتواسيدوز تظاهر يابند. به همين ترتيب در بيماران مبتلا به ديابت نوع 1 ممکن است بيماري ديرهنگام بروز يابد و به کندي (هر چند بي‌وقفه) پيشرفت کند باوجود اينکه خصوصيات يک بيماري خود ايمني را نشان مي‌دهند. چنين مشکلاتي ممکن است در تشخيص بيماري در کودکان، نوجوانان و بزرگسالان رخ دهد. تشخيص درست ممکن است با گذشت زمان روشن شود.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

مروري بر پيامدهاي آموزش مراقبت شخصي ديابت

شيوع ديابت در تمامي ‌کشورهاي دنيا رو به افزايش است. از طرفي ديگر ديابت به سبب ايجاد عوارض مزمن و افزايش خطر مرگ و مير در افراد مبتلا بسيار پرهزينه است، ولي شواهد به روشني نشان داده‌اند که کنترل متابوليک مناسب، به کاهش عوارض و مرگ و مير در ديابت منجر مي‌گردد. از طرفي ديگر کنترل متابوليک رابطه تنگاتنگي با ميزان مراقبت شخصي فرد مبتلا و حتي خانواده وي دارد. هدف از آموزش مراقبت شخصي ديابت، بالا بردن سطح آگاهي فرد مبتلاست که خود به ايجاد رفتار مناسب در جهت افزايش مراقبت شخصي و در نهايت کنترل مطلوب متابوليک و احساس رضايتمندي در وي منجر خواهد شد. اين فرآيند دردراز مدت مي‌تواند بروز عوارض حاد و مزمن ديابت را کاهش دهد. مقاله درپيش روي خوانندگان گرامي ‌مروري است بر اثرات آموزش بر جنبه‌هاي مختلف کنترل ديابت که به تفکيک براي ديابت نوع 1 و نوع 2 آورده شده است...

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

فیلم8- پاراسنتز

Paracentesis

Abdominal paracentesis is performed as a diagnostic procedure to establish the etiology of new-onset ascites or to rule out spontaneous bacterial peritonitis in patients with preexisting ascites. Large-volume paracentesis is performed in hemodynamically stable patients with tense or refractory ascites to alleviate discomfort or respiratory compromise. Contraindications Many patients undergoing paracentesis will have baseline coagulopathy or thrombocytopenia. However, the incidence of clinically significant bleeding during paracentesis is extremely low, and routine use of fresh-frozen plasma or platelet concentrates is not recommended. Paracentesis should be avoided in patients with disseminated intravascular coagulation

دانلود با فرمت Windows Media Player
دانلود فایل PDF

هيپرکلسترولمي و درمان آن

يکي از عمده‌ترين علل آترواسکلروز هيپرکلسترولمي است. آترواسکلروز علل متعددي دارد ولي هيپرکلسترومي عاملي است که اجازه مي‌دهد ديگر عوامل خطرزا عمل کنند. ميزان بروز بيماري کرونري قلب در مناطقي که سطح کلسترول پلاسماي مردم پايين است، کم است. در انگلستان، بيماري کرونري قلب علت عمده مرگ‌ومير است و يک بررسي پيمايشي جديد توسط وزارت بهداشت انگلستان نشان داد که ميانگين سطح کلسترول پلاسما در انگلستان mmol/L 9/5 (227mg/dL)* است که بسيار بيش از mmol/L 4 است که در مناطق روستايي چين و ژاپن ديده مي‌شود که در آنجا بيماري قلبي شايع نيست. مطالعات بسياري که پيش و پس از به بازار آمدن استاتين‌ها انجام گرفته است نشان مي‌دهد که کاهش شيوع هيپرکلسترولمي راه مهمي براي کاهش خطر کرونري است...

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

آلرژي غذايي: تشخيص و درمان

پزشکان خانواده در تشخيص آلرژي‌هاي غذايي وابسته به IgE نقش تعيين کننده‌اي دارند اما در تغيير روند ارزيابي علايمي که در بيمار به غلط به ‌آلرژي نسبت داده مي‌شوند نيز موثر هستند. اگر چه هر غذايي آلرژي‌زاي بالقوه محسوب مي شود، بيش از 90 واکنش‌هاي سيستميک حاد به غذا در کودکان ناشي از تخم‌مرغ، شير، سويا، حبوبات يا خشکبار و در بزرگسالان ناشي از ميگو و خرچنگ، خشکبار يا ماهي است. نشانگان آلرژي خوراکي شايع‌تر است تا واکنش‌هاي آنافيلاکتيک به غذا اما اين علايم گذرا و محدود به دهان و گلو هستند. آزمون‌هاي سوزني پوست(skin-prick) و راديوآلرگوسوربنت(radioallergosorbent) از نظر غذاهاي خاص حساسيت 85 و ويژگي60-30 دارند. آزمون داخل جلدي موارد مثبت کاذب و خطر عوارض جانبي بيشتري دارد، بنابراين نبايد براي ارزيابي اوليه از آنها استفاده کرد. آزمون چالش غذايي دوسوکور و با شاهد دارونما همچنان اختصاصي‌ترين آزمون براي تاييد تشخيص است. درمان پس از تشخيص کامل، با اجتناب‌ از غذاهاي ايجادکننده آلرژي ميسر مي‌شود. بيماران دچار واکنش‌هاي آنافيلاکتيک به تزريق اورژانس اپي‌نفرين نياز دارند.در اين بيماران بايد توصيه کرد و آموزش داد که خودِ فرد به دنبال تماس با آلرژي‌زا و آغاز علايم، تزريق را براي خود انجام دهد. از آنتي‌هيستامين‌ها مي‌توان در واکنش‌هاي جزيي‌تر استفاده کرد...

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

درمان ترکيبي پرفشاري خون

درمان ترکيبي پرفشاري خون با داروهاي مجزا يا يک قرص ترکيبي با دوز ثابت به پايين آوردن سريع‌تر فشار خون، دستيابي به فشار خون هدف و کاهش عوارض جانبي منجر مي‌شود. داروهاي ضد فشار خون از دسته‌هاي متفاوت ممکن است عوارض جانبي ناشي از يکديگر را خنثي کنند، براي مثال ديورتيک‌ها ادم ناشي از درمان با مسدودکننده‌هاي کانال کلسيم را کاهش مي‌دهند. بيشتر بيماران مبتلا به پرفشاري خون به بيش از يک داروي ضد فشار خون نياز دارند، به ويژه اگر به بيماري همراه مبتلا باشند. هر چند راهکارهاي کميته مشترک ملي(1) (JNC) توصيه مي‌کند در بيشتر بيماران مبتلا به پرفشاري خون ديورتيک‌ها به عنوان خط اول درمان تجويز شوند وجود «انديکاسيون‌هاي الزام‌آور» ممکن است تجويز داروهاي ضد فشار خون با منافع ويژه در زمينه پيشگيري اوليه يا ثانويه را ضروري سازد. توصيه‌هاي خاص عبارتند از درمان با مهارکننده‌هاي آنزيم مبدل آنژيوتانسين، مسدودکننده‌هاي گيرنده آنژيوتانسين، ديورتيک‌ها، مسدودکننده‌هاي بتا يا آنتاگونيست‌هاي آلدوسترون براي بيماران مبتلا به پرفشاري خون و نارسايي قلب. براي بيماران مبتلا به پرفشاري خون و ديابت، داروهاي توصيه شده عبارتند از ديورتيک‌ها، مسدودکننده‌هاي بتا، مهارکننده‌هاي آنزيم مبدل آنژيوتانسين، مسدودکننده‌هاي گيرنده آنژيوتانسين و يا مسدودکننده‌هاي کانال کلسيم. درمان توصيه شده براي بيماران مبتلا به پرفشاري خون و افزايش خطر بيماري کرونري عبارت است از ديورتيک، مسدودکننده‌هاي بتا، مهارکننده‌هاي آنزيم مبدل آنژيوتانسين و يا مسدودکننده کانال کلسيم. راهکارهاي کميته مشترک ملي توصيه مي‌کند در بيماران مبتلا به پرفشاري خون پس از انفارکتوس ميوکارد، مسدودکننده‌هاي بتا، مهارکننده‌هاي آنزيم مبدل آنژيوتانسين و آنتاگونيست‌هاي آلدوسترون تجويز شود؛ در بيماران دچار پر فشاري خون و بيماري مزمن کليه مهارکننده‌هاي آنزيم مبدل آنژيو تانسين و مسدودکننده‌هاي گيرنده آنژيوتانسين و در بيماران مبتلا به پر فشاري خون به منظور پيشگيري از سکته مغزي مکرر ديورتيک‌ها و مهارکننده‌هاي آنزيم مبدل آنژيوتانسين تجويز شود....

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

غربالگري و مراقبت پيشگيري در سالمندان

تصميم‌ها و توصيه‌هاي مراقبت سلامت پيشگيرانه با افزايش سن جمعيت، پيچيده‌تر مي‌شود. علل بارز مرگ در ميان افراد سالمند (يعني بيماري‌هاي قلبي، سرطان‌هاي بدخيم، بيماري‌هاي عروقي مغز و بيماري‌هاي مزمن دستگاه تنفسي تحتاني) بازتابي از علل ريشه‌اي مرگ در ميان افراد در تمام سنين (يعني مصرف سيگار، رژيم غذايي نامناسب و عدم فعاليت فيزيکي) است. بسياري از جنبه‌هاي مرگ در سالمندان با تغيير رفتار، قابل تعديل است. بيماران 65 سال به بالا بايد از نظر قطع مصرف سيگار، رژيم غذايي غني از چربي‌هاي سالم، ورزش‌هاي هوازي و تمرين‌هاي کششي مورد مشاوره قرار گيرند. ساير انواع مراقبت‌هاي پيشگيري شامل آسپيرين درماني، تنظيم چربي و تجويز واکسن‌هاي کزاز و ديفتري، پنوموکوک و آنفلوآنزا هستند. اگر چه سرطان، دومين علت شايع مرگ در بيماران 65 سال به بالا است، غربالگري سرطان نقش سودمندي در ميزان بقاي آنها ندارد مگر آنکه اميد به زندگي مورد انتظار براي بيمار بيش از 5 سال باشد. بنابراين هنگام غربالگري سرطان در بيماران سالمند بهتر است که اميد به زندگي، ميزان داشتن کارکرد و ناتواني‌هاي همراه آن بازبيني شوند. غربالگري‌هاي توصيه شده ديگر عبارتند از: آنوريسم آئورت شکمي در مردان 75-65 سال، سرطان پستان در زنان 40 سال به بالا که اميد به زندگي بيش از 5 سال دارند و سرطان کولورکتال در مردان و زنان 50 سال به بالا که اميد به زندگي بيش از 5 سال دارند....

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

خونريزي و کبودي: اقدامات تشخيصي

اغلب از پزشکان مراقبت‌هاي اوليه درباره کبود شدن آسان، خونريزي بيش از حد يا خطر خونريزي پيش از جراحي سوال مي‌شود. يک تاريخچه کامل، شامل سابقه خانوادگي هدايت کننده اقدامات مناسب تشخيص خواهد بود و يک معاينه فيزيکي ممکن است سر نخ‌هايي براي تشخيص ارايه دهد. يک سيستم نمره‌دهي خونريزي استاندارد شده مي‌تواند به پزشکان در سازمان‌دهي کردن سابقه خونريزي بيمار و نيز چشم‌پوشي نکردن از شايع‌‌ترين اختلال خونريزي دهنده ارثي يعني بيماري فون‌ويلبراند کمک کند. در موارد مشکوک به اختلالات خونريزي دهنده، بررسي‌هاي آزمايشگاهي اوليه بايد شامل شمارش کامل سلول‌هاي خوني همراه با شمارش پلاکت‌ها، گستره خون محيطي، زمان پروترومبين و زمان ترومبوپلاستين نسبي باشد. آزمون‌هاي تخصصي‌تر ولي نسبتا ساده‌اي همچون تحليل‌گر کارکرد پلاکتي 100، آزمون‌هاي مخلوط کردن و سنجش‌هاي مهارکننده‌ها نيز ممکن است کمک کننده باشند. اين آزمون‌ها مي‌توانند به تشخيص اختلالات کارکرد پلاکت‌، اختلالات کمي پلاکت، کمبود فاکتورها و مهارکننده‌هاي فاکتور کمک نمايد.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

تشخيص و درمان هيپوکلسمي

هيپوکلسمي اختلال بيوشيميايي بالقوه کشنده‌اي است که احتمال خطاهاي جدي در تشخيص و درمان آن وجود دارد. هيپوکلسمي هم در مراقبت‌هاي اوليه و هم در مراقبت‌هاي ثانويه ديده مي‌شود؛ شيوع اين مشکل در کل بيماران بستري 18 است و شيوع آن در بيماران بستري در بخش مراقبت‌هاي ويژه به 85 مي‌رسد. شايع‌ترين علت هيپوکلسمي در مراقبت‌هاي اوليه، کمبود ويتامين D‌ است که بسته به خصوصيات دموگرافي جمعيت ممکن است شيوعي تا 50 داشته باشد. هيپوکلسمي مي‌تواند بدون علامت باشد و در آزمايش‌ها خود را نشان دهد يا به صورت يک اختلال متابوليک تهديدکننده‌ بروز نمايد. هيپوکلسمي حاد مي‌تواند به علايم شديدي منجر گردد که مستلزم بستري سريع در بيمارستان و اصلاح باشند. در مقابل، هنگامي که هيپوکلسمي به کندي ايجاد مي‌شود بيماران به طور شگفت‌آوري بي‌علامت هستند. اين مقاله به پزشکان کمک مي‌کند تا تشخيص و درمان مبتلايان به هيپوکلسمي را بهينه سازند. از آنجا که هيپوکلسمي اغلب به صورت اورژانس بروز مي‌نمايد و علايم با تجويز کلسيم رفع مي‌گردند، مبناي شواهد مربوط به درمان هيپوکلسمي حاد اغلب تجربي است نه کارآزمايي‌هاي شاهددار.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

نشانگان روده تحريک‌پذير

نشانگان روده تحريک‌پذير(1) (IBS) که با درد يا ناراحتي شکمي عود کننده و مزمن و تغيير اجابت مزاج مشخص مي‌شود، يکي از شايع‌ترين نشانگان‌هايي است که متخصصان گوارش يا پزشکان مراقبت‌هاي اوليه مشاهده مي‌کنند و شيوع آن در سطح جهان
15-10 است. از آنجا که علل عضوي روشني وجود ندارد، IBS به عنوان اختلال کارکردي شناخته مي‌شود و بر اساس معيار تشخيصي مبتني بر علايمي به نام «معيار رُم» (Rome) تعريف مي‌شود (جدول1). IBS يکي از چند اختلال گوارشي کارکردي (از جمله سوءهاضمه(2) کارکردي) است. اختلالات گوارشي کارکردي ديگر نيز همانند اختلالات ديگر درد همچون فيبروميالژي، درد مزمن لگن و سيستيت بينابيني در بيماران مبتلا به IBS فراوان ديده مي‌شوند. بيماري‌هاي رواني همزمان نيز شايع هستند که عمده‌ترين آنها عبارتند از اضطراب، جسماني‌سازي (somatization) و ترس‌ از علايم (مثلا «من نگران هستم که اگر صبح اجابت مزاج کامل نداشته باشم در طول روز با ناراحتي شديد روبه‌رو شوم»)؛ اين موارد به اختلال در کيفيت زندگي و استفاده زياده از حد از خدمات سلامت مرتبط با IBS مي‌انجامد.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

درمان هيپرگليسمي در ديابت نوع 2

همه‌گيري ديابت نوع 2 در نيمه دوم قرن بيستم و اوايل قرن بيست ‌و يکم و آگاهي از اين مطلب که دستيابي به اهداف خاص در کنترل قندخون مي‌تواند به طور قابل توجهي موربيديته را کاهش دهد، درمان موثر هيپرگليسمي را تبديل به يک اولويت مهم کرده است. هر چند که درمان هيپرگليسمي (اختلال متابوليک شاخص در ديابت نوع 2) به صورت تاريخي نقش محوري در درمان ديابت داشته است، درمان ساير اختلالات همراه مانند ديس‌ليپيدمي، پرفشاري خون، افزايش انعقاد‌پذيري، چاقي و مقاومت به انسولين نيز از محورهاي عمده پژوهشي و درماني بوده‌اند. معلوم شده است که حفظ سطح گلوکز خون در حدود نزديک به دامنه غيرديابتي در حد امکان، تاثير مفيد قابل توجهي بر روي عوارض مختص ديابت شامل رتينوپاتي، نفروپاتي و نوروپاتي در ديابت نوع يک دارد و در ديابت نوع 2 نيز راهبردهاي درماني شديدتر مي‌توانند عوارض را به همين ترتيب کاهش دهند. همين طور نشان داده شده است که درمان شديد قندخون که منجر به سطوح پايين‌تر هموگلوبين A1C مي‌شود، تاثير مفيدي بر عوارض قلبي-عروقي ديابت نوع يکدارد؛ البته تاثير درمان شديد ديابت نوع 2 بر بيماري‌هاي قلبي-‌عروقي هنوز به طور فعالي در دست بررسي است. برخي درمان‌هاي با هدف کاهش سطح گلوکز، فوايد اضافي در زمينه عوامل خطرزاي قلبي عروقي دارند در حالي که ساير روش‌ها گلوکز را بدون فوايد بيشتر کاهش مي‌دهند.

PDF مقاله            HTML مقاله

ادامه نوشته

مکمل‌هاي غذايي در استئوآرتريت

تعداد زيادي از مکمل‌هاي غذايي در بيماران مبتلا به استئوآرتريت رواج يافته و حدود يک سوم اين بيماران از يک مکمل به قصد درمان بيماري خود استفاده کرده‌اند. مکمل‌هاي حاوي گلوکوزامين شايع‌ترين فرآورده‌هاي مورد مصرف در استئوآرتريت هستند. اغلب تحقيقات نشان مي‌دهند که گلوکوزامين سولفات مي‌تواند سبب بهبود درد ناشي از استئوآرتريت و همچنين کاهش پيشرفت بيماري در بيماران مبتلا به استئوآرتريت زانو شود، هرچند شواهد موجود کاملا قابل استناد نيست. همچنين به نظر مي‌رسد که کندرويتين سولفات علايم استئوآرتريت را کاهش مي‌دهد و اغلب در ترکيب با گلوکوزامين تجويز مي شود اما شواهد قابل اعتمادي وجود ندارد که نشان دهد درمان ترکيبي از درمان با هر يک از داروها به تنهايي اثربخش‌تر است. اس-آدنوزيل متيونين ممکن است درد را کاهش دهد اما هزينه بالا و عدم اطمينان از کيفيت مناسب فرآورده، مصرف آن را محدود مي‌کند. چندين مکمل ديگر براي درمان استئوآرتريت مورد توجه قرار گرفته‌اند نظير متيل سولفونيل متان، هارپاگوفيتوم پروکومبنس (پنجه شيطان)، کورکوما لونگا (زردچوبه) و زنجيبر آفيسينيال (زنجبيل)، اما درباره بي‌خطري و اثربخشي آن در درازمدت شواهد قابل اعتمادي در دست نيست.

PDF مقاله            HTML مقاله

ادامه نوشته

کاهش عوارض دارويي در سالمندان

عوارض ناخواسته دارويي در سالمندان، به ويژه در آنهايي که 5 دارو يا بيشتر مصرف مي‌کنند، شايع است، اما اين حوادث قابل پيش‌بيني و اغلب قابل پيش‌گيري‌ هستند. در يک رويکرد منطقي به تجويز دارو براي سالمندان، تغييرات فيزيولوژيک پيري و شناخت ما از فارماکولوژي داروها با هم ادغام مي‌شوند. تمرکز روي پيامدهاي مشخص، از قبيل تشخيص فوري عوارض ناخواسته دارويي، به پزشک خانواده کمک مي‌کند تا داروها را با احتياط و اطمينان تجويز نمايد. پزشکان بايد راه‌هايي پيدا کنند که از طريق آنها رژيم‌هاي دارويي را کارآمدتر نمايند. از جمله اين راه‌ها مرور دوره‌اي داروها و مقايسه آنها با معيارهاي بيرز (Beers) و پرهيز از تجويزهاي جديد به منظور خنثي کردن عوارض ناخواسته دارويي است. استفاده از هشدارهاي رايانه‌اي و اتخاذ يک رويکرد چند جانبه مي‌تواند اين حوادث را کاهش دهد.
 سهم بيماران سالمند از عوارض ناخواسته و غيرمنتظره ناشي از داروها به طور نامتناسبي بالاتر از ساير گروه‌هاي سني است. سقوط، شکستگي‌هاي لگن، هذيان و کهير در رأس فهرست حوادث سوء دارويي قابل‌پيشگيري قرار دارند. تقريبا از هر 3 فرد سالمندي که 5 دارو يا بيشتر مصرف مي‌کنند 1 نفر دچار يک عارضه ناخواسته دارويي در سال مي‌شود و حدود دوسوم اين بيماران به مراقبت پزشکي نياز پيدا مي‌کنند. حدود 95 از اين حوادث قابل پيش‌بيني و حدود 28‌ آنها قابل پيش‌گيري هستند.

PDF مقاله            HTML مقاله

ادامه نوشته

پريکارديت حاد

هر چند پريکارديت حاد اغلب با عفونت ويروسي همراه است، ممکن است در اثر بسياري از بيماري‌ها، داروها، اقدامات تهاجمي روي قلب و قفسه صدري و تروماي قفسه سينه ايجاد شود. تشخيص پريکارديت حاد پس از رد ساير تشخيص‌ها مطرح مي‌شود. شرح حال درد قفسه سينه با شروع ناگهاني، وجود صداي سايش پريکارد و تغييرات الکتروکارديوگرافي مانند افت قطعه PR و بالا رفتن قطعه ST با تقعر به سمت بالا، مطرح کننده پريکارديت حاد است. هر چند صداي سايش پريکارد براي پريکارديت بسيار اختصاصي است، در بيشتر موارد وجود ندارد يا گذرا است. سمع مراحل انتهايي بازدم در حالي که بيمار نشسته و کمي به جلو خم شده است احتمال کشف اين يافته فيزيکي را افزايش مي‌دهد. براي بيشتر بيماران به منظور تاييد تشخيص و کنار گذاشتن تامپوناد، انجام اکوکارديوگرافي توصيه مي‌شود. درمان سرپايي در برخي بيماران انتخابي مبتلا به پريکارديت حاد امکان‌پذير است. عوارض پريکارديت حاد عبارتند از: تجمع مايع در پريکارد همراه با تامپوناد، عود و پريکارديت مزمن فشارنده. اضافه کردن کلشي سين به درمان رايج با داروهاي ضدالتهاب غيراستروييدي در پريکارديت حاد ويروسي، ممکن است به تسريع در رفع علايم و کاهش ميزان عود منجر شود.

PDF مقاله            HTML مقاله

ادامه نوشته