همایش772- هفتمین همایش سالانه انجمن نوروژنتیک ایران
برگزار کنندگان: انجمن نوروژنتیک ایران، دانشگاه علوم پزشکی یزد
زمان برگزاری: ۹ الی ۱۱ بهمن ۱۳۹۲
ارسال خلاصه مقالات: ۳۰ آبان ۱۳۹۲
مکان برگزاری: یزد، مرکز تحقیقاتی درمانی ناباروری یزد
برگزار کنندگان: انجمن نوروژنتیک ایران، دانشگاه علوم پزشکی یزد
زمان برگزاری: ۹ الی ۱۱ بهمن ۱۳۹۲
ارسال خلاصه مقالات: ۳۰ آبان ۱۳۹۲
مکان برگزاری: یزد، مرکز تحقیقاتی درمانی ناباروری یزد
دانشمندان مي گويند افسردگي مي تواند خطر ابتلا به بيماري پاركينسون را تا سه برابر افزايش دهد. نتايج تحقيقات دانشمندان تايواني نشان مي دهد افسردگي خطر ابتلا به پاركينسون را افزايش مي هد.
در اين پژوهش كه ۱۰ سال به طول انجاميد، پرونده پزشكي ۴ هزار و ۶۳۴ بيمار مبتلا به افسردگي و ۱۸ هزار و ۵۴۴ نفر انسان سالم مورد بررسي قرار گرفت.
تجزيه و تحليل نتايج به دست آمده نشان مي دهد ۱.۴۲ درصد از افراد مبتلا به افسردگي در سنين بالا دچار بيماري پاركينسون شدند؛ در حالي كه اين آمار در ميان شركت كنندگان سالم تنها ۰.۵۲ درصد بود. به گفته محققان، افراد مبتلا به افسردگي ۳.۲۴ برابر بيشتر از ديگران احتمال ابتلا به بيماري پاركينسون را دارند. با اين حال، دانشمندان هنوز نمي دانند كه آيا افسردگي علامت اوليه بيماري عصبي و يا دليل اين بيماري است.
پيش از اين نيز ارتباط افسردگي با طيف وسيعي از بيماري ها از جمله سرطان و سكته مغزي كشف شده بود. بيماري پاركينسون ، بيماري لرزش در وضعيت استراحت است كه شيوع آن بيشتر در سنين پيري است اما در جوانان هم ديده مي شود. اين بيماري بر اثر از بين رفتن سلول هاي ترشح كننده دوپامين (كه يك انتقال دهنده عصبي) است، رخ مي دهد. از علايم اين بيماري مي توان ارتعاش و لرزش دست و پا در حالت استراحت، كندي حركات، سختي و خشك شدن دست و پا و بدن و نداشتن تعادل را نام برد. اين يافته جديد در مجله آنلاين (Neurology) به چاپ رسيده است.
مطالعات اخير محققان بيمارستان هنري فورد ميشيگان نشان مي دهد كه تماس مكرر با آب آكواريوم منجر به بروز يك عفونت پوستي باكتريايي در افراد مي شود. اين عفونت پوستي مايكوباكتريوم مارينوم نام دارد كه عامل اصلي آن وجود آكواريوم در داخل منزل يا محل كار است. اطلاعات وسيعي در مورد اين بيماري در دسترس پزشكان نيست و اين موضوع براي اولين بار در نشست سالانه انجمن عفوني آمريكا كه چندي پيش در سان فرانسيسكو برگزار شد، مطرح شده است.
تشخيص اين بيماري عفوني بسيار مشكل است زيرا ضايعات پوستي معمولا بين دو تا چهارهفته نهفته هستند و علامت خاصي براي تشخيص و درمان وجود ندارد. اين امر باعث مي شود كه در چرخه درمان اختلال وارد شود و داروهاي ضدقارچ و ضدباكتري اثر لازم را نداشته باشند. در ضمن در دوراني كه بيماري نهفته است، بيمار درارتباط نزديك با آكواريوم قرار دارد و دربرخي موارد اقدام به تميزكردن آكواريم مي كند و عفونت شدت مي يابد.
مدير اين پروژه تحقيقاتي گفته است كه زماني بيماري به بدن وارد مي شود كه آب آكواريم با پوست افراد تماس پيدا مي كند و باكتري هاي عفوني از طريق زخم باز وارد بدن مي شوند.
معمولا افرادي كه در محل زندگي خود آكواريم دارند، از وجود اين عفونت بي اطلاع هستند و هيچ اطلاعاتي در مورد ارگانيسم هاي باكتريايي ندارند. اين باكتري زماني نظر پزشكان را به خود جلب كرد كه روي پوست برخي بيمارن بستري شده در بيمارستان هنري فورد، برجستگي هايي شبيه به حساسيت مشاهده كردند.
این سمینار در تاریخ ۷ آبان ۱۳۹۲ توسط شاخه خراسان جامعه جراحان ایران و دانشگاه علوم پزشکی مشهد همزمان با کنگره بین المللی جراحی خراسان در هتل پردیسان مشهد برگزار خواهد شد. مباحث این سمینار شامل سیستم تروما، حل مشکل مرحله به مرحله، تازه های برخورد با بیمار دچار شوک در اورژانس، تازه های درمان و مدیریت زخم در اورژانس، روشهای اندازه گیری و کنترل ICP در اورژانس، مديريت بحران درطب اورژانس، آرام بخشی و بی دردی در بیمار ترومایی، ارزیابی و مانیتورینگ بیمار ترومایی، ملاحظات قانونی درتروما و اورژانس، موارد خطا در تروما، خفگی وحلق آویز شدن، تصویربرداری در بیمار ترومایی می باشد.
این سمپوزیوم در تاریخ ۸ آبان ۱۳۹۲ توسط شاخه خراسان جامعه جراحان ایران و دانشگاه علوم پزشکی مشهد همزمان با کنگره بین المللی جراحی خراسان در هتل پردیسان مشهد برگزار خواهد شد. مباحث این سمپوزیوم شامل آناتومی جداره قفسه سینه، مکانیسم های شایع ترومای قفسه سینه، درمان آسیب های راههای هوایی ماژور، درمان تورارسکوپیک در توراکس تاخیری، درمان شکستگی های متعدد دنده می باشد.
این سمپوزیوم در تاریخ ۹ آبان ۱۳۹۲ توسط شاخه خراسان جامعه جراحان ایران و دانشگاه علوم پزشکی مشهد همزمان با کنگره بین المللی جراحی خراسان در هتل پردیسان مشهد برگزار خواهد شد. مباحث این سمپوزیوم شامل اتیولوژی فیستولهای تراشه، برخورد با بیماران اورژانس تنگی تراشه، عوارض جراحی تراشه، درمان جراحی فیستولهای تراشه و مری می باشد.
این سمپوزیوم در تاریخ ۱۰ آبان ۱۳۹۲ توسط شاخه خراسان جامعه جراحان ایران و دانشگاه علوم پزشکی مشهد همزمان با کنگره بین المللی جراحی خراسان در هتل پردیسان مشهد برگزار خواهد شد. مباحث این سمپوزیوم شامل ارزیابی حجم داخل عروقی، اهداف احیاء همودینامیک، هدف از احیاء در پروما، کریستالوئید یا کلوئید، افزاینده های حجم پلاسمایی جدید، AKI ساب کلینیکال چیست؟، دربیمار با ریسک AKI چه می کنید؟، مونیتورینگ ، اداره و درمان شوک، اقدامات در شوک راجعه، عدم ضرورت انجام سونوگرافی در برقراری CVC، اداره آنمی در بیماران تروما، آرام بخشی در بیماران ICU، اختلالات انعقادی در تروما، اداره فرایند انعقاد در تروما می باشد.
اطلاعات بیشتر
سایت همایش
سایت جامعه جراحان شاخه خراسان
برگزار کنندگان: دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، مرکز تحقیقات بیماری های عفونی و گرمسیری، وزارت بهداشت، سازمان غذا و دارو، اداره کل تجهیزات پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران
زمان برگزاری: ۱۷ الی ۱۸ آذر ۱۳۹۲
ارسال خلاصه مقالات: ۱ آبان ۱۳۹۲
مکان برگزاری: تهران، مرکز همایش های بین المللی رازی
پژوهش تازه اي كه توسط متخصصان انگليسي انجام شده، نشان مي دهد كه صداي هواپيماها احتمالا خطر سكته و بيماري هاي قلبي را تا ۲۰ درصد افزايش مي دهد. تايج اين پژوهش كه بر روي سه و نيم ميليون نفر از ساكنان مناطق اطراف فرودگاه بين المللي هيثرو واقع در غرب لندن انجام شده، در شماره اخير نشريه پزشكي انگليس منتشر شده است.
اين مطالعه نشان مي دهد كه خطر سكته و ابتلا به بيماري هاي قلبي در ميان كساني كه در مناطق اطراف فرودگاه زندگي مي كنند و بطور مداوم در معرض صداي هواپيماها قرار دارند، در مقايسه با افراد ديگر بين ۱۰ تا ۲۰ درصد بيشتر است. به نوشته نشريه پزشكي انگليس، انجام دهندگان اين پژوهش در عين حال با ديگر متخصصان موافق هستند كه صداي هواپيماها ممكن است تنها عامل نباشد و به همين دليل لازم است تحقيقات در اين زمينه همچنان ادامه يابد.
بر اساس يافته هاي اين پژوهش ترديد اندكي وجود دارد كه صداي هواپيماها بر روي بخشي از ساكنان مناطق اطراف فرودگاه اثرات منفي دارد و باعث ناآرامي، استرس و افزايش فشار خون مي شود. پژوهشگران معتقدند كه حتي ميزان اثرات صداي هواپيماها در روز و شب متفاوت است و در اين زمينه بايد تحقيقات بيشتري انجام شود.
منبع: ایرنا
مطالعات اخير محققان دانشگاه آرهوس دانمارك نشان مي دهد كه برخلاف تصور عموم، زندگي در مزرعه و محيط هاي كشاورزي در پيشگيري از آلرژي و تعديل و درمان آن موثر است. زماني كه بيماران مبتلا به انواع آلرژي در محيط هاي كشاورزي و مزارع زندگي مي كنند، علايم حساسيت و آلرژي آنان به ميزان قابل توجهي كاهش پيدا مي كند. سيستم ايمني افرادي كه در مزارع زندگي و فعاليت مي كنند، غالبا در معرض طيف گسترده اي از باكتري ها، قارچ ها، گرده ها و ساير مواد محرك قرار مي گيرد. تمام اين عوامل پاسخ بدن را تحريك مي كند و بدن را درمقابل حساسيت ايمن مي كند. بدن افرادي كه در باغ و مزارع زندگي مي كنند، در مقابل انواع عوامل تحريك كننده مصونيت پيدا مي كند.
در ادامه تحقيقات آمده است كه سيستم ايمني افرادي كه در محيط هاي غير شهري زندگي مي كنند بسيار قوي است و اين افراد كمتر دچار آلرژي و آسم مي شوند. محققان به افراد توصيه مي كنند كه براي جلوگيري از آلرژي و آسم، تعطيلات آخر هفته را در خارج از شهر و به خصوص در زمين هاي زراعي سپري كنند. نتايج كامل اين مطالعات در شماره اخير نشريه The Journal of Allergy and Clinical Immunology به چاپ رسيده است.
به گفته محققان طلاق علاوه بر مشكلات روحي، مشكلات جسمي فراواني را براي مردان به وجود مي آورد. محققان آمريكايي مي گويند مرداني كه ازدواجشان به جدايي ختم مي شود، بيش از ديگران در خطر مرگ زودرس، مصرف مواد مخدر و افسردگي قرار دارند و اغلب از حمايت هاي اجتماعي نيز بي بهره اند. محققان آمريكايي مي گويند مردان مطلقه و مجرد به دليل رفتار هاي پرخطر پس از جدايي، ۳۹ درصد بيشتر از مردان متاهل در معرض خطر خودكشي قرار دارند. دكتر دانيل فليكس از دانشگاه نبراسكا، محقق اين پروژه در اين مورد گفت: پزشكان بايد مشكلات سلامتي مرتبط با طلاق را در مردان شناسايي كنند. به گفته اين محقق بد خوابي، دردهاي شكمي مزمن، مصرف بيش از اندازه الكل و همچنين مشكلات اجتماعي در برخورد با رييس و همكاران از مشكلات مردان مطلقه است. به گفته محققان تصوير رايج در بسياري از فرهنگ ها و رسانه ها، مردان را افرادي محكم، مقاوم و انعطاف پذيرتر از زنان نشان مي دهد. اما در حقيقت مردان در برابر مشكلات روانشناختي و اتفاقات بد زندگي مثل طلاق، ورشكستگي، جنگ و از دست دادن عزيزان به شدت تحت تاثير قرار مي گيرند. نتايج اين تحقيق در نشريه (Mens Health) منتشر شده است.
آلمانیها شتابسنجی را ابداع کردهاند که امکان تشخیص زودهنگام ابتلای فرد به آلزایمر را فراهم میکند. در میان علائم رفتاری آلزایمر، یکی از مهمترین نشانهها، تغییر در ساختار زمانی است؛ یعنی میزان زمانی که طول میکشد بیمار فعالیتهایش را انجام دهد. دانشمندان آلمانی هماکنون شیوه شناسایی زودهنگامی را طراحی کردهاند که شامل متصلکردن شتابسنجها به بیماران با هدف ارزیابی حرکاتشان است. همکاری بین دانشگاه روستوک و «مرکز بیماریهای ناتوانی عصبی» آلمان، منجر به طراحی الگوریتمی برای شناسایی چنین تغییراتی در فعالیتهای روزانه در منزل شد.
به منظور آزمایش این سیستم، شتابسنجهای سهمحوره بر روی قوزکهای پاهای 46 نمونه تعبیه شد. فناوری مزبور توانست ابتلای آلزایمر را در 23 نفر تشخیص دهد و 23 نفر دیگر نیز جزء تیم کنترل سلامت بودند. الگوریتم جدید ارزیابی دادههای شتابدهنده را با 91 درصد دقت انجام داد و مشخص کرد که هر سوژهای به چه گروهی تعلق دارد. همچنین، بیماران میتوانند هنگام انجام فعالیتهای روزانهشان ارزیابی شوند و مجبور به انجام فعالیتهای خاص نشوند. میتوان از این شتابدهنده در گوشی هوشمند بیمار استفاده کرد. جزئیات این ابداع در Journal of Alzheimer’s Disease منتشر شد.
شرکت فعال در زمينه تحقيق و توسعه دارويي جانسن، از قبول درخواست مجوز بيولوژيک داروي جديد خود در اروپا و آمريکا خبر داد. داروي سيلتوکسيماب (siltuximab) در درمان مبتلايان به بيماري کاستلمن چندمرکزي که HIV منفي و HHV-8 منفي هستند کابرد خواهد داشت. بيماري کاستلمن چندمرکزي، يک بيماري نادر است که طي آن لنفوسيتها بيش از اندازه لازم توليد و باعث بزرگي غدد لنفاوي ميشوند. علايم اين بيماري نشانههاي تضعيف سيستم ايمني بدن هستند، بنابراين مبارزه عليه بيماريهاي مختلف دشوار خواهد بود. به اين معني که حتي يک عفونت ساده در اين بيماران ميتواند کشنده باشد. در حال حاضر هيچ دارويي در آمريکا و اروپا براي درمان اين اختلال خوني نادر مورد تاييد نيست.
سيلتوکسيماب با هدف قرار دادن اينترلوکين 6(که به نظر ميرسد در اين بيماري نقش اصلي را دارد) اثر ميکند و در گروه داروهاي اورفان FDA قرار گرفته است. در مطالعهاي به نسبت 2 به 1، 53بيمار تحت درمان با سيلتوکسيماب قرار گرفتند و 26 بيمار دارونما دريافت کردند. برخلاف بيماري کاستلمن تکمرکزي که محدود به يک منطقه است و تنها غدد لنفاوي يک منطقه درگير هستند، مبتلايان به بيماري کاستلمن چندمرکزي، بيش از يک گروه غدد لنفاوي درگير در مناطق مختلف دارند، بنابراين درمان اين بيماري به مراتب دشوارتر است. درمان در نوع تکمرکزي، جراحي و برداشتن غده لنفاوي آلوده است اما نوع چندمرکزي درمان پيچيدهاي دارد. در حال حاضر با ترکيب درماني کورتيکواستروييدها و شيميدرماني، تودههاي غدد لنفاوي درگير کاهش مييابد و بيماري فروکش ميکند. البته در اغلب موارد، بيماري مجددا برميگردد. بيماري کاستلمن چندمرکزي ممکن است بافت لنفوييد ارگانهاي داخلي را درگير کند و باعث بزرگي کبد، طحال و ساير ارگانها شود. شايعترين علايم اين بيماري عبارتند از تب، ضعف و بيحالي، تعريق شبانه، کاهش وزن، بياشتهايي، تهوع، استفراغ و تخريب عصبي که باعث بيحسي و ناتواني ميشود. عفونتها، نارسايي کليوي و بدخيميها (مانند لنفوم بدخيم و سارکوم کاپوسي) شايعترين علل مرگ در مبتلايان به بيماري کاستلمن چندمرکزي هستند. تشخيص بيماري از طريق بيوپسي است. سيلتوکسيماب، يک آنتيبادي مونوکلونال ضداينترلوکين 6 است که اينترلوکين 6 انساني را هدف قرار ميدهد و به آن متصل ميشود. اينترلوکين 6، يک سايتوکين با چند عملکرد است که توسط T سلها، Bسلها، مونوسيتها، فيبروبلاستها و سلولهاي اندوتليال ساخته ميشود. توليد بيش از حد يا نامتناسب اينترلوکين 6 توسط سلولهاي B فعالشده در غدد لنفاوي آلوده، علت بيماري شناخته شده است.
برگزار کننده: دانشگاه آزاد دامغان
زمان برگزاری: ۷ الی ۸ اسفند ۱۳۹۲
ارسال خلاصه مقالات: ۱۵ آذر ۱۳۹۲
مکان برگزاری: دامغان
نتايج تحقيقات دانشمندان دانشگاه شيكاگوي آمريكا نشان مي دهد كه ۶ تا ۸ ساعت خواب شبانه خطر ابتلا به مشكلات قلبي و سكته مغزي را تا حد زيادي كاهش مي دهد. محققان دريافتند افرادي كه كمتر از ۶ ساعت در شب مي خوابند، ۲ برابر بيشتر از افرادي كه بين ۶ تا ۸ ساعت مي خوابند، با احتمال حمله قلبي يا سكته مغزي روبه رو هستند. اين افراد همچنين دو سوم بيشتر از ديگران به نارسايي احتقاني قلب (ازدست دادن توانايي قلب براي پمپاژ خون به سراسر بدن) دچار مي شوند.
محققان خوابيدن بيش از ۸ ساعت در شب را نيز براي سلامت افراد مضر مي دانند و بر اين باورند كه خواب بيش از ۸ ساعت خطر ابتلا به آنژين صدري (ايجاد درد در قفسه سينه به دليل نرسيدن اكسيژن كافي به ماهيچه هاي قلبي) را ۲برابر مي كند و ۱۹ درصد احتمال ابتلا به بيماري عروق كرونر (گرفتگي عروق قلبي) را افزايش مي دهد.
دانشمندان اين نتايج را در مطالعه اي بر روي مدت زمان خواب ۶ هزار و ۵۳۸ نفر كه دستكم يك بار مشكل قلبي را تجربه كرده بودند، به دست آورده اند. شركت كنندگان كه همگي حدود ۶۰ سال سن داشتند، پرسشنامه اي را پركردند كه بررسي نتايج آن نشان داد اين افراد به طور متوسط كمتر از ۷ ساعت در شب مي خوابند. عوامل ديگري كه خطر بيماري هاي قلبي وعروقي را افزايش مي دهد نظير شاخص توده بدن، كلسترول خون بالا، سيگار كشيدن، فشار خون، آپنه خواب (توقف تنفس در هنگام خواب) و سابقه خانوادگي نيز در اين تحقيق بررسي شده است.
دانشمندان بر اين باورند كه الگوهاي خواب آشفته مي تواند اثرات گسترده اي بر سوخت و ساز، سيستم ايمني و تنظيم هورمون هاي بدن داشته باشد. خواب كم سطح هورمون استرس و كورتيزول، فشار خون، بيش فعالي سيستم عصبي سمپاتيك و التهاب بدن را افزايش مي دهد. اين نخستين باري است كه رابطه بين مدت زمان خواب در رابطه با پنج مشكل قلبي و عروقي مختلف كشف شده است و هنوز دليل اين ارتباط نامشخص است. اين يافته جديد محققان در مجله آنلاين (Clinical Cardiology) به چاپ رسيده است.
تحقیقات جدید محققان دانشگاه پوردوی آمریکا نشان میدهد: مصرف روزانه بادام برشته شده منجر به کاهش گرسنگی بدون افزایش وزن میشود. این تحقیق در زمینه تاثیر میان وعده بادام بر اشتها و وزن انجام شده است. شرکتکنندگان این تحقیق با خوردن سه قاشق غذاخوری بادام برشتهشده کم نمک میزان ویتامین E و چربی اشباع نشده (چربی خوب) رژیم غذایی خود را افزایش دادند. در حال حاضر مصرف میان وعده عمومیت یافته است و حداقل روزانه یک میان وعده سرو میشود. افزایش مقدار میان وعده موجب چاقی و کمبود مواد غذایی مغذی میشود و دقت در انتخاب میانوعده مناسب برای سلامتی مفید است و خطر افزایش وزن را کاهش میدهد.
این تحقیق شامل 137 شرکتکننده در معرض خطر دیابت نوع 2 بود که به پنج گروه تقسیم شدند. گروه کنترل هیچگونه آجیلی مصرف نمیکردند. گروه صبحانه و ناهار که 5/1 اونس بادام و گروه میان وعده صبح و بعدازظهر ما بین وعدههای غذایی بادام استفاده میکردند. این گروهها رژیم غذایی و فعالیت ورزشی خاصی نداشتند. با وجود اینکه مصرفکنندگان بادام، روزانه از طریق بادام 250 کالری اضافه دریافت کرده بودند، بعد از چهار هفته وزن آنان افزایش نیافته بود.
نتایج این تحقیق نشان میدهد در مصرف تنقلات باید روشی عاقلانه اتخاذ کرد که این روش به غذاهای مصرفی در میانوعدهها بستگی دارد. تاثیرات مثبت مصرف روزانه بادام در شرکتکنندگان منجر به کنترل گرسنگی، اشتها، میزان ویتامین E و چربیهای اشباعنشده بدون تاثیر بر وزن بدن شد و بادام انتخابی هوشمندانه در کمک به وزن سالم است. نتایج این تحقیق در نشریه اروپایی تغذیه بالینی منتشرشده است.
محققان دانشگاه دوک مدعی کشف ارتباط میان ادرار بیمار با جهشهای ژنتیکی خاصی شدند که عامل بیماری ارثی و تحلیلبرنده رتینیت پیگمانتر بوده و منجر به آسیب شدید به بینایی و اغلب نابینایی میشود. محققان پیش از این ژنوم یک خانواده را تعیین توالی کرده و دریافته بودند که کودکان مبتلا به رتینیت پیگمانتر از دو نسخه یک جهش در ژن DHDDS خود برخوردارند که سازنده آنزیمهای تولید کننده ترکیبات آلی دولیکولها هستند. در انسانها دولیکول-19 که حاوی 19 واحد ایزوپرن بوده، فراوانترین گونه است. جهش ژن DHDDS که در سال 2011 کشف شد، جدیدترین ضمیمه به بیش از 60 جهش ژنتیکی دخیل در رتینیت پیگمانتر است.
محققان از پژوهشهای قبلی خود در بررسی نمونههای ادرار بیماران کلیوی دریافته بودند که میتوان دولیکول را از طریق کروماتوگرافی مایع و طیف سنجی جرمی شناسایی کنند. آنها با استفاده از این روشها به بررسی نمونه خون و ادرار شش عضو از این خانواده پرداخته و دریافتند که سه خواهر و برادر این خانواده مبتلا به رتینیت پیگمانتر بجای دولیکول-19 از دولیکول-18 به عنوان گونه غالب برخوردار بودند. والدین که هر کدام یک نسخه از ژن جهش یافته را داشتند، از سطوح متوسط دولیکول-19 و سطوح بالاتر دولیکول-18 برخوردار بودند. محققان بر این باورند که بررسی دولیکول میتواند بطور موثر در تشخیص رتینیت پیگمانتر ایجاد شده در اثر جهش ژن DHDDS از نمونههای دیگر کمک کند. این پژوهش در مجله Lipid Research منتشر شده است.
يک شرکت فعال در زمينه توليد محصولات درماني بر پايه RNA اعلام کرده درنظر دارد درخواست ثبت داروي جديد خود را در نيمه اول سال 2014 ميلادي به FDA ارائه کند. اين درخواست براي ثبت داروي اتپليرسن (Eteplirsen) در درمان ديستروفي عضلاني دوشن است. همچنين، اين شرکت پس از پايان مطالعه فاز 2 خود در 3 ماهه سوم سال ميلادي جاري، جلسهاي را با FDA برگزار خواهد کرد. ديستروفي عضلاني دوشن، يک اختلال دژنراتيو عصبي-عضلاني نادر وابسته به کروموزوم X است که طي آن عضلات شديدا تحليل ميروند. طي اين بيماري، ضعف پيشرونده عضلاني از اندامهاي تحتاني به سمت بازوها، گردن و ساير مناطق گسترش مييابد. مشکلات تنفسي ناشي از اختلال عملکرد عضلات تنفسي، ادامه زندگي بدون حمايت ونتيلاتور را ناممکن ميکند. درنهايت بيمار به دليل مشکلات قلبي-تنفسي جان خود را از دست ميدهد.
يک شرکت دارويي خبر از انتشار نتايج به دست آمده از 3 مطالعه فاز 3 روي داروي وريدي در دست تحقيق ضدپلاکت با نام کانگرلور(cangrelor) داده است. در اين مطالعات کانگرلور وريدي با کلوپيدوگرل خوراکي يا دارونما در پيشگيري از عوارض ترومبوتيک در طول و پس از مداخله کرونري از راه پوست مقايسه شد. نتايج اخير، اطلاعات منتشر شده در آوريل 2013 را تاييد کرده است. نتايج اخير در نشست سالانه انجمن متخصصان قلب اروپا ارائه شده و در نشريه لانست به چاپ رسيد. شواهد به دست آمده از 25 هزار بيمار تحت مداخله کرونري از راه پوست نشان داد کانگرلور به ميزان قابلتوجهي خطر مرگ، انفارکتوس قلبي، ترومبوز استنت و رواسکولاريزاسيون ايسکميک را در 48 ساعت بعدي تا 19درصد کاهش ميدهد. نتايج به دست آمده در تمام گروههاي بيماران صرفنظر از سن، وضعيت جغرافيايي، تشخيص کنوني بيماري و انتخاب آنتيکوآگولانت در طول مداخله -از جمله 5 هزار بيمار تحت درمان با بيواليرودين (Bivalirudin) -مشابه بوده است. تعداد موارد گزارششده تنگي نفس در بيماران تحت درمان با کانگرلور بيش از بيماران تحت درمان با کلوپيدوگرل بود. کانگرلور، يک داروي در دست تحقيق است که تاکنون به هيچ يک از بازارهاي دارويي عرضه نشده است. اين داروي ضدپلاکت کوچک مولکول وريدي، براي پيشگيري از تجمع پلاکتي و متعاقب آن ترومبوز در حال ساخت است.
شرکت داروسازي تاکدا اخيرا اعلام کرده سازمان غذا و داروي آمريکا روند تاييد داروي تحقيقاتي جديد اين شرکت با نام ودوليزوماب (vedolizumab) در درمان بزرگسالان مبتلا به کوليت اوسراتيو با شدت متوسط تا شديد را تسهيل کرده است. درخواست ثبت اين دارو در گروه داروهاي بيولوژيک، در ژوئن 2013 براي درمان کوليت اولسراتيو يا بيماري کرون با شدت متوسط تا شديد پذيرفته شده بود. از شرايط مذکور در تسهيل تاييد داروهايي استفاده ميشود که براي درمان يک بيماري کشنده تجويز ميشوند و در صورت تاييد، ايمني و اثربخشي درماني را در بيماران افزايش ميدهند. به گفته «کارن لاش»، سرپرست بخش مديکال شرکت تاکدا، گزينههاي درماني جديد براي کنترل کوليت اولسراتيو لازم هستند و در صورت تاييد داروي مذکور گزينه درماني تازهاي براي کمک به مبتلايان به کوليت اولسراتيو و بيماري کرون در اختيار متخصصان قرار خواهد گرفت. بيماري کرون و کوليت اولسراتيو شايعترين بيماريهاي التهابي روده هستند؛ هر دو دردناک و ناتوانکنندهاند و گاهي به عوارض کشنده ميانجامند. اين درخواست تاييد بر پايه 4 مطالعه باليني روي ودوليزوماب با شرکت 2700 بيمار در بيش از 40کشور صورت گرفته است. اين بزرگترين مطالعه باليني فاز 3 است که تاکنون روي بيماري کوليت اولسراتيو و کرون انجام ميشود.
برگزار کنندگان: دفتر دانش آموختگان دانشگاه علوم پزشکی تهران، بنیاد جهانی پروفسور دکتر علیرضا یلدا
زمان برگزاری: ۴ الی ۷ آبان ۱۳۹۲
مکان برگزاری: تهران، تالار امام مجتمع بیمارستانی امام خمینی
برگزار کننده: انجمن متخصصین مغز و اعصاب ایران
زمان برگزاری: ۲۰ الی ۲۳ خرداد ۱۳۹۳
ارسال خلاصه مقالات: ۲۵ بهمن ۱۳۹۲
مکان برگزاری: تهران، هتل المپیک
بر اساس پژوهشی که توسط انجمن سرطان آمریکا منتشر شده است، بزرگسالان با حداقل 150 دقیقه فعالیت با شدت متوسط یا 75 دقیقه فعالیت با شدت شدید در هر هفته، که ترجیحا در طول هفته به صورت متناوب انجام میشود، میتوانند به کاهش خطر ابتلا به سرطان پستان کمک کنند. یک مطالعه بزرگ که نتایج آن اخیرا در مجله «اپیدمیولوژی سرطان، شاخصهای زیستی و پیشگیری» منتشر شده است، پیاده روی با کاهش خطر ابتلا به سرطان پستان در زنانی که به سن یائسگی رسیدهاند در ارتباط بود.
این یافتهها از شواهد ارتباط ورزش منظم با کاهش خطر ابتلا به سرطان پستان خبر می دهد. علاوه بر این، نقش ورزش با فعالیت هر دو گیرنده استروژن سرطان، گیرنده استروژن مثبت و منفی، در ارتباط بود. محققان میگویند: در نزدیک به نیمی از زنان در این مطالعه، راه رفتن تنها فعالیتهای تفریحی آنان بود و از این تعداد، آنهایی که 7 ساعت یا بیشتر در هفته راه میرفتند به میزان 14 درصد کمتر، در مقایسه با همتایان که تنها 3 ساعت یا کمتر از یک هفته راه میرفتهاند، به سرطان پستان مبتلا شدهاند.
به گفته این محققان، یافتهها همچنین نشان میدهد زنانی که فعالیتهایی مانند راه رفتن یا ورزشهایی دیگر با شدت بیشتر انجام دادهاند، در مقایسه با زنانی که حداقل فعالیت را داشتهاند، 25 درصد کمتر در معرض خطر ابتلا به سرطان پستان قرار دارند. فعالیتهایی با شدت متوسط در سطح پیادهروی سریع، شنا و ورزشهای هوازی مانند ایروبیک موجب فعالیت شدید سیستم قلبی عروقی، کاهش میزان کلسترول و کاهش خطر ابتلا به سرطان میشود.
تحقیقات دانشگاهی در لندن حاکی از آن است که آنتی اکسیدان موجود در گریپ فروت و سایر مرکبات از تشکیل کیست در کلیهها جلوگیری میکند. براساس نتایج این تحقیقات که در مجله بریتانیایی فارموکولوژی به چاپ رسیده، مادهای به نام نارنژنین که در گریپ فروت و سایر مرکبات وجود دارد، قادر است تشکیل کیست در کلیه را متوقف سازد.
محققان ابراز امیدواری کردند که به کمک این پژوهش راهی برای درمان نوعی بیماری کلیوی به نام پلی کیستیک بیابند. این بیماری ژنتیکی و نادر باعث ایجاد کیستهای متعدد در بدن به خصوص در کلیه میشود. تشکیل کیست در کلیه باعث بروز نارسایی کلیه و در نهایت از کار افتادن آن میشود. دکتر رابین ویلیامز از اساتید دانشگاه رویال هالووی در لندن اظهار کرد: به کمک این پژوهش گام بزرگی در جهت درمان بیماری پلی کیستیک برداشته شده است.
در جریان این پژوهش، محققان با افزودن ماده نارنژنین به زنجیرهای از سلولهای کلیه که در آن کیست رشد کرده بود، به قدرت پیشگیری این ماده پی بردند. این ماده به کمک کاهش سطح پروتئین موسوم به PKD2 در سلولهای کلیه رشد کیست را متوقف میسازد. به گفته محققان برای دستیابی به درمان قطعی برای بیماری پلی کیستیک احتیاج به انجام مطالعات و آزمایشات تکمیلی بر روی عملکرد پروتئین PKD2 و ماده نارنژنین در سطح مولکولی است.
کرهییها موفق به تولید بنزین از نوعی باکتری به نام E. coli شدند. افراد معدودی که غذای آلوده با باکتری E. coli را خوردهاند و از مسمومیت غذایی رنج بردهاند میتوانند تصور کنند که این باکتری دارای کابردهای مفید نیز هست. مهندسان کرهیی شیوهای برای تولید بنزین (گازولین) از این میکروب یافتهاند که بر تعداد فزاینده سوختهای زیستی میافزاید. دانشمندان بر این باورند که ترکیب شیمیایی بنزین کامل ساده بوده و از تقربیا هیدروکربنهای با عوامل افزودنی و ترکیبکننده ساخته شده است.
دغدغههای مداوم در خصوص محیط و سوختهای فسیلی محدود بر نیاز به توسعه سوختهای زیستی پایدار از طیفی از منابع پایدار متمرکز شدهاند. گرچه دانشمندان با موفقیت و با استفاده از شیوههای میکروبی، دیزل تولید کردهاند، شانس زیادی در تولید بنزین موردنیاز بسیاری از اشکال حملونقل نداشتهاند.
محققان پیشتر زنجیرههای طولانی از آلکانها را برای تولید دیزل ایجاد کردهاند اما در تلاش برای تکثیر هیدروکربنهای با زنجیره کوتاهی بودهاند که میتوان از آنها برای تولید مادهای شبیه بنزین استفاده کرد. آنها این عمل را با استفاده از مهندسی متابولیک برای تولید مشتقات اسید چرب کوتاهی انجام دادهاند که امکان بیوسنتز آلکانهای با زنجیره کوتاه را فراهم میکند. این امر منجر به تولید بنزین، استرهای چرب و همچنین الکلها با افزودن آنزیمهای اضافی شده است. با این حال، تیمی از مهندسان کره جنوبی برای نخستین بار موفق به تولید بنزین تشکیلشده از E. coli شدهاند.
کشف آنها میتواند به آشپزی با محصول مشتقشده از E. coli یعنی روغن سبزیجات و حتی استفاده از آن در مواد آرایشی بیانجامد. این تکنیک هنوز در بدو تولد و در مقیاس کوچک بوده و دانشمندان با این شیوه توانستهاند 580 میلیگرم گازولین را در هر لیتر تولید کنند. با انجام پالایشهایی در فرایند تولید، تکنیک جدید میتواند به شیوهای عملی و انعطافپذیر تبدیل شود.
پیشتر، محققان سایتی طراحی کرده بودند که زمان مرگ والدین فرد را پیشبینی میکرد، اکنون محققان مدعیاند ساعتی ابداع کردهاند که نه تنها زمان مرگ را پیشبینی میکند، بلکه شمارش معکوس آن را نیز آغاز میکند. کاربران یک پرسشنامه در مورد تاریخچه پزشکی خود پر کرده و سن خود را از نتایج کلی به دست آمده برای دستیابی به امتیاز مرگشان کم میکنند. این امتیاز وارد ساعت «Tikker» شده و شمارش معکوس آغاز میشود.
ساعت Tikker که عنوان ساعت مرگ را نیز گرفته، توسط فردریک کولتینگ، مخترع سوئدی ساخته شده که دور از ناخوشایند بودن آن، دستاورد خود را «ساعت شادی» نامیده و مدعی است که آنرا برای کمک به مردم در کسب بیشترین لذت از زندگی و عزیز داشتن زمان باقیمانده طراحی کرده است. کولتینگ این ایده را در زمان فوت پدربزرگش به دست آورد. کاربران برای به کار انداختن Tikker باید با وارد کردن اطلاعاتی در مورد تاریخچه پزشکی خود یک پرسشنامه را پر کنند. همچنین از آنها در مورد عادات سیگار کشیدن یا نوشیدن مشروبات الکلی سوال پرسیده شده و تاریخچه وجود سرطان، دیابت یا هر گونه بیماری دیگر در خانواده پیگیری میشود.
از دیگر سوالات این پرسشنامه در مورد میزان ورزش افراد و همچنین وزن آنها است. سپس سن افراد از نتایج به دست آمده کم می شود تا نرخ مرگ به دست بیاید و در ساعت Tikker زمان باقیمانده از زندگی آنها شمارش معکوس را آغاز کند. ردیف بالای نمایشگر دیجیتال ساعت به نمایش سالها، ماهها و روزها می پردازد در حالی که ردیف دوم، ساعت ها، دقایق و ثانیهها را میشمرد. ردیف سوم نیز نمایشگر ساعت محلی است. تیم طراح، این ساعت را در سایت کیکاستارتر معرفی کرده و امیدوارند بتوانند 25 هزار دلار سرمایه جمعآوری کنند. هزینه این ساعت 59 دلار بوده و قرار است از آوریل 2014 فروش آن آغاز شود.
داروهاي خوابآور معمولا بيضرر نيستند. گمان ميرود که آنها اعتياد آورند و استفاده از آنها همراه با عوارض جانبي شديدي است. حال دانشمندان به دنبال کشف موادي هستند که کمترين تاثير را روي عصبهاي مغزي ميگذارند. باوجود اينکه داروهاي بنزوديازپين هنوز در بازار به فروش ميروند، در اين ميان داروهاي بهتري وارد بازار شدهاند. مواردي چون Zolpidem و Zopliclon نيز بر فرستندههاي «گابا» تاثير ميگذارند، اما تنها به يک گروه خاصي از آنها. همين امر باعث ميشود که اين مواد عوارض جانبي زيادي نداشته باشند. اما در کل، داروهاي خوابآور هميشه همراه با عوارض جانبي هستند. بيماران در فرداي روز مصرف، احساس خستگي ميکنند و قادر به تمرکز حواس و براي مثال رانندگي نيستند. حتي اگر کسي بيشتر از ? هفته از چنين موادي استفاده کند، اين خطر را دارد که ديگر بدون اين داروها خواب نداشته باشد. نهايتا خيلي از داروهاي خوابآور اثر خود را پس از مرور زمان از دست ميدهند. بر جديدترين کشف دانشمندان، استفاده از گيرنده عصبي Orexin ميتواند کمترين عوارض جانبي را داشته باشد. جيسن اوسلانر ميگويد: «ميزان Orexin در روز افزايش مييابد، تا اينکه انسان بتواند بيدار بماند و در شب کاهش مييابد، تا اينکه او بتواند بخوابد.» پژوهشگران قصد دارند دارويي توليد کنند که از توليد Orexin در شب جلوگيري کند. در نهايت به گفته پژوهشگران، داروهاي خوابآور يک راه حل دائمي نيستند و بيمار را شفا نميبخشند. اين داروها دليل پيدايش بيخوابي را از بين نميبرند، بلکه تنها ناراحتي ناشي از آن را به طور موقت بر طرف ميکنند.
يک گروه بين رشتهاي از دانشمندان، مهندسين، و پزشکان اعلام کردند که وارد فاز اول کارآزمايي باليني يک واکسن کاشتني براي درمان ملانوما شدهاند. بيشتر واکسنهاي درمان سرطان که امروزه وجود دارند، نياز به اين دارند که در ابتدا پزشکان سلولهاي ايمني را از بدن فرد بيمار خارج کنند، سپس آنها را دوباره برنامهريزي کرده و مجددا آنها را به بدن بيمار معرفي نمايند. اما روش جديد که نخستينبار براي حذف تومورها در موش مورد آزمايش قرار گرفته، از يک اسفنج شبيه ديسک کوچک در حدود اندازه يک ناخن انگشت استفاده ميکند که از پليمرهاي تاييد شده بوسيله اداره کل غذا و داروي ايالات متحده ساخته شده است. اين اسفنج زير پوست کاشته شده و طوري طراحي شده تا سلولهاي ايمني بيمار را گرفته و دوباره برنامهريزي کند و به آنها دستور ميدهد تا در تمام بدن گشته و هرکجا که سلولهاي سرطاني را ديدند، آنها را نابود کنند. اين تکنولوژي ابتدا براي هدف قرار دادن سلولهاي سرطاني ملانوما طراحي شده، اما اين قابليت را دارد تا براي درمان همه انواع سرطان مورد استفاده قرار گيرد. در آزمايش اين واکسن روي موشها، 50 درصد موشها با دو دوز درمان با واکسن کاملا عقبنشيني بيماري را تجربه کردند.
دانشمندان در تشخيص بيماري پارکينسون در مراحل اوليه، گامي به جلو برداشتهاند. آنها ميگويند دستخط کسي که در مراحل ابتدايي ابتلا به اين بيماري قرار دارد کليدي براي تشخيص بيماري محسوب ميشود. اين روش همان، آناليز دستخط است. آزمونشوندگاني که در اين پروژه علمي با او همکاري کردند بايد اسم خود و چند سطر از يک آدرس را روي کاغذي مينوشتند. زير دست آنها نرمافزاري قرار داشت که قادر به افتراق و تميز دست خط فرد سالم با دست خط فرد بيمار بود. خانم روزنبلوم ميگويد: «ما فهميدهايم که بيماران مبتلا به پارکينسون به مدتزمان بيشتري براي نوشتن نياز دارند و فشاري که دستشان روي کاغذ وارد ميکند نيز کمتر از افراد سالم است.» اين استاد دانشگاه ابراز اميدواري ميکند که با تشخيص زودرس بيماري بتوان در درمان هم موفقتر بود. او در مورد راههاي درمان اضافه ميکند: «اين راه ميتواند دارودرماني يا از آن مهمتر حرکتدرماني باشد. براي نمونه در دانشگاه فني عينکي ابداع شده که بيماران پارکينسوني با استفاده از آن بهتر ميتوانند ببينند.» تشخيص زودهنگام پارکينسون موفقيتي در مبارزه با اين بيماري محسوب ميشود؛ چرا که با تشخيص پيشرس ميتوان احساس ناامني بيمار را کاهش داد. تبادلات عصبي بين مغز و دست اين امکان را پديد ميآورد که بتوان با روشي ساده مانند سنجش دستخط در مراحل اوليه هم به وجود پارکينسون، آلزايمر و افسردگي پي برد.
براي نخستينبار به همت پژوهشگران آمريکايي و همکارانشان، ارتباط ژنتيکي خاص با خطر لوکمي دوران کودکي شناخته شد. نتايج اين تحقيق در شماره اخير نشريه Nature Genetics منتشر شده است. در خوشبينانهترين حالت، اين کشف پنجره جديدي به سوي علل ارثي لوکمي کودکي گشوده و ميتوان با استفاده از آن خانوادههاي در معرض خطر را مورد آزمايش قرار داد تا بتوان از انتقال آن ميان نسلهاي بعدي جلوگيري به عمل آورد. موتاسيون مذکور براي اولينبار در ميان خانوادهاي کشف شد که افراد زيادي از اين خانواده در نسلهاي مختلف مبتلا به لوکمي لنفوبلاستيک حاد کودکي شده بودند. اين موتاسيون ژني روي ژن PAX5 قرار گرفته که نقش کليدي در ايجاد بعضي سرطانهاي سلول B دارند. اين ژن که از آن به عنوان master gene نيز نام ميبرند، فعاليت بسياري از ژنهاي ديگر را تنظيم ميکند و براي حفظ هويت و عملکرد سلولهاي B ضروري هستند. در تمامي افراد مورد مطالعه، يک يا دو کپي از ژن PAX5 ناپديد شده بود و تنها يک نسخه موتاسيون يافته باقي مانده بود. البته محققان معتقدند که عوامل ژنتيکي ديگري نيز در اين ميان نقش دارند تا يک فرد به ALL مبتلا شود و تلاش ميکنند تا آنها را نيز بيابند. محقق ارشد اين مطالعه اميدوار است که مطالعات پيش رو همچنين مشخص کنند که چند درصد از بيماران مبتلا به ALL کودکي داراي موتاسيون در ژن مذکور هستند. مسلما با درک بهتر از عناصر ژنتيکي دخيل در ايجاد سرطان يا تحريک رشد آن، ميتوان درمان هدف را با دقت بيشتري انجام داد و همچنين از رشد و گسترش سرطان در همان مراحل اوليه جلوگيري کرد.
پژوهشگران بيش از پيش قادر به پاسخگويي به ابهامات در رابطه با بيماري ايدز هستند. هم اکنون محققان ميکوشند از مهار صرف اين بيماري به سوي درمان کامل آن گذر کنند. بيماراني که مبتلا به ويروس «اچ آي وي» هستند. براي مقابله با اين بيماري از داروهاي «ضد رترو ويروسي» استفاده ميکنند. درست است که اين داروها شفابخش نيستند، اما داروهاي «ضد رترو ويروسي» شامل موادي هستند که تاثير آن، سبب آهسته کردن سرعت تکثير و توليد ويروس«اچ آي وي» در بدن ميشود. بيماراني که استفاده از اين داروها را قطع ميکنند، معمولا با بازگشت ويروس «اچ آي وي» مواجه ميشوند. اين نحوهي درمان تاکنون بالاترين سطح توانايي پزشکان در رابطه با بيماري ايدز بوده است. اما اکنون محققان قصد دارند که ديگر تنها بيماري ايدز را مهار نکنند، بلکه آن را به طور کامل درمان کنند.
يک مورد از اين بيماري به محققان درباره درمان آن اميد بخشيد. اين نمونه مربوط به کودکي بود که بعدها به نام «کودک ميسيسيپي» معروف شد. در مارس سال جاري، کودکي که در رحم مادرش ويروس ايدز را گرفته بود، پس از به کارگيري گسترده از قرصهاي «ضد رترو ويروسي» بدن اين کودک توانست بر ويروس «اچ آي وي» غلبه کند. پزشکان به آن نوزاد در طول 30 ساعت پس از به دنيا آمدنش داروهاي ايدز دادند و بدين ترتيب از تشکيل «ذخيره پنهان» ويروس ايدز در بدن او جلوگيري کردند. باقيماندههاي کمي از «دي. ان. اي.» اين ويروس ميتوانند درميان مواد ژنتيکي بدن انسان پنهان شوند. اين مواد، ديگر در طول عمر انسان توسط سيستم دفاعي بدن قابل يافتن و مقابله نخواهند بود. همين امر باعث ميشود اين سلولها تا آخر عمر بيمار در بدنش بمانند. به اين سلولها «resting memory cells» گفته ميشود، زيرا آنها هيچگاه نميميرند. حال اين «ذخيره پنهان» و جلوگيري از تشکيل آن، هسته اصلي تحقيقات بينالمللي براي درمان کامل بيماري ايدز شده است. تنها راه جلوگيري از اين ذخيره پنهان آن است که درمان بيمار به سرعت و همهجانبه انجام شود. محققان فرانسوي تخمين زدهاند که ۱۵ درصد بيماران ايدزي، اگر خيلي زود درمان خود را آغاز کنند، نهايتا قادر به کنترل ويروس ايدز هستند و ديگر احتياج به داروهاي قوي ندارند. محققان کوشش ميکنند با روشهاي جديد از ذخيرهي «دي. ان. اي.» ويروس ايدز در ۸۵ درصد بيماران ديگر جلوگيري کنند. آنها براي انجام اين کار تحقيقهاي بسياري را آغاز کردهاند: آزمايش درمانهاي متفاوت، از جمله استفاده از داورهاي سرطاني و همچنين درمان ژنتيکي و استفاده از موادي که به تنظيم سيستم دفاعي بدن کمک ميکنند. به نظر دانشمندان مشکل بزرگي که هماکنون در زمينه مقابله با بيماري وجود دارد استفاده آزمايشي از داروهاي ايدز است. بهکارگيري آزمايشي اين داروها از تشخيص درست بيماري ايدز جلوگيري ميکند.
سازمان غذا و داروي آمريکا اخيرا آفاتينيب (afatinib)، با نام تجاري ژيلوتريف (Gilotrif) را براي درمان مبتلايان به مرحله پيشرفته (متاستاتيک) بدخيمي ريه غيرسلول کوچک که تومورهاي آنها موتاسيونهاي ژني انواع خاصي از گيرنده فاکتور رشد اپيدرمال را بروز دادهاند، مورد تاييد قرار داده است. در حدود 85درصد از بدخيميهاي ريه، سرطان ريه غيرسلول کوچک است. موتاسيونهاي ژن گيرنده فاکتور رشد اپيدرمال، در حدود 10 درصد از موارد بدخيمي ريه غيرسلول کوچک مشاهده ميشود. آفاتينيب، يک مهارکننده تيروزين کيناز است که پروتئينهاي موثر در تکامل سلولهاي سرطاني را بلوک ميکند. در ماه مي سال ميلادي جاري،FDA ارلوتينيب(erlotinib) با نام تجاري تارسوا(Tarceva)را به عنوان خط اول درمان مبتلايان به بدخيمي ريه غيرسلول کوچک مورد تاييد قرار داده بود. اثربخشي و ايمني ژيلوتريف در يک مطالعه باليني روي 345 بيمار با سرطان ريه غيرسلول کوچک با موتاسيونهاي EGFR مورد بررسي قرار گرفت. شرکتکنندگان به طور کاملا تصادفي تحت درمان با ژيلوتريف يا 6 دوره شيميدرماني با سيس پلاتين و پمترکسد(pemetrexed) قرار گرفتند.
يک عارضه شايع بيماري مزمن کليوي، بهخصوص در بيماران دياليزي، کمخوني فقرآهن تشخيص داده نشده و درمان نشده است. علتهاي اصلي بيماري مزمن کليوي در اين گروه از بيماران عبارتند از کاهش دريافت آهن، اختلال در جذب رودهاي آهن موجود در رژيم غذايي، خونريزي، التهاب مزمن و افزايش نياز بدن به آهن طي درمان با داروهاي محرک اريتروپويزيس. دريافت مکملهاي وريدي آهن باعث بهبود محدوديت اريتروپويزيس ناشي از کمبود آهن و پاسخدهي بهتر به داروهاي محرک اريتروپويزيس ميشود و به طور همزمان خطرات درمان با داروهاي محرک اريتروپويزيس را کاهش ميدهد. دستورالعمل باليني براي درمان کمخوني ناشي از بيماري مزمن کليوي عبارت است از تجويز آهن وريدي.
سازمان بهداشت جهاني، در تعريف آنمي به هموگلوبين کمتر از 13 گرم در دسيليتر در مردان و هموگلوبين کمتر از 12 گرم در دسيليتر در زنان اشاره کرده است. در آمريکا، کمبود آهن شايعترين علت آنمي است. کمبود آهن در گلبولهاي قرمز باعث کاهش اکسيژنرساني بافتي، افزايش برونده قلبي و در صورت درمان نشدن، گشادي و هايپرتروفي بطن ميشود. علتهاي اصلي کمبود آهن، افزايش ميزان آهن مورد نياز بدن، از دست رفتن آهن و اغلب در مورد بيماري مزمن کليوي، کاهش ذخاير آهن، کاهش جذب آهن يا بلوک آهن در نتيجه روندهاي التهابي است. آنمي بيماري مزمن کليوي ممکن است به دليل ناکفايتي توليد اريتروپويتين توسط کليه بيمار، کم شدن طول عمر گلبول قرمز، کمبود آهن و ويتامينها، خونريزي، هايپرپاراتيروييدي و التهاب مزمن باشد. همچنين کمبود آهن ممکن است در بيماران همودياليزي دريافتکننده داروهاي محرک اريتروپويزيس، باعث افزايش نياز به آهن شود.
فشارخون شريان ريوي، بيماري مزمن اما جدياي است که به آن مختصرا «فشارخون ريوي» گفته ميشود. اين بيماري در تعريف عبارت است از فشارخون شريان ريوي بيشتر از 25 ميليمتر جيوه در حالت استراحت، فشار وج ريوي کمتر از 15 ميليمتر جيوه و برونده قلبي طبيعي. شيوع و بروز فشارخون شريان ريوي حدود 15 مورد در هر يک ميليون نفر و 4/2 مورد از هر يک ميليون نفر جمعيت در سال است. داروهاي مسبب فشارخون شريان ريوي عبارتند از آنورکسي ژنيکها (مانند آمينورکس، فنفلورامين)، آمفتامينها و داروهاي سروتونرژيک (مهارکنندههاي انتخابي بازجذب سروتونين، پرگولايد).
فشارخون شريان ريوي، بيماري مزمني است که با مرگومير همراه است. اين بيماري در نتيجه برهم خوردن تعادل ميان مدياتورهاي متسعکننده و تنگکننده عروق ايجاد ميشود. درمانهاي فشارخون شريان ريوي عبارتند از بلوککنندههاي کانال کلسيم، آنتاگونيستهاي گيرنده اندوتلين، مهارکنندههاي فسفودي استراز و آنالوگهاي پروستاسيکلين. ابتلا به فشارخون شريان ريوي متاثر از چند عامل است که در مجموع به افزايش مقاومت عروق ريوي در نتيجه تنگ شدن عروق، مسدود شدن، التهاب يا ترومبوز منتهي ميشود. اندوتليال مختل باعث توليد گشادکنندههاي عروقي (مانند اکسيدنيتريک، پروستاسايکلينها، پپتيدهاي رودهاي وازواکتيو) و موادي مانند ترومبوکسان A2 و اندوتلين ميشود. اين مواد در پارانشيم ريوي تغييرات دائم ايجاد ميکنند. افزايش مقاومت عروق ريوي باعث هيپرتروفي و گشادي بطن راست و در مراحل بعدي، نارسايي بطن راست و مرگ ميشود. تظاهرات باليني فشارخون شريان ريوي عبارتند از تنگينفس پيشرونده، ضعف، درد قفسهسينه و سنکوپ. ادم اندام تحتاني و محدوديت در انجام فعاليتهاي بدني نيز در مراحل پيشرفته بيماري مشاهده ميشوند. بهطور معمول تشخيص بيماري پس از 2 سال از شروع علايم (حدود 37 سالگي) گذاشته ميشود.
برگزار کنندگان: انجمن دکترای علوم آزمایشگاهی تشخیص طبی ایران، آزمایشگاه مرجع سلامت، انجمن متخصصین علوم آزمایشگاهی بالینی ایران
زمان برگزاری: ۲۸ الی ۳۱ فروردین ۱۳۹۳
ارسال خلاصه مقالات: ۳۰ دی ۱۳۹۲
مکان برگزاری: تهران، مرکز همایش های رازی
به گفته محققان، عوارض و آسیبهای زیاد خوابیدن میتواند بسیار بیشتر از کم خوابیدن باشد. مطالعات انجام شده نشان میدهد زیاد خوابیدن و کم خوابیدن با بیماریهای مزمنی مثل بیماریهای قلبی و دیابت مرتبط است. به گفته رئیس آکادمی آمریکایی طب خواب، خوابیدن طولانیمدت لزوما به این معنی نیست که شما خوب می خوابید. بلکه به این نکته باید توجه کرد که کیفیت و کمیت خواب روی سلامت بسیار تاثیرگذار است. اینکه چه موقع و چگونه میخوابید به اندازه، نوع تغذیه و ورزش شما اهمیت دارد. بزرگسالان برای اینکه از اثرات خواب در سلامتی خود بهره بگیرند باید 7 تا 9 ساعت خواب شبانه داشته باشند.
برای انجام این تحقیق که در مجله " خواب" به چاپ رسیده است، محققان وضعیت خواب 54 هزار آمریکایی 45 سال و بالاتر را مورد بررسی قرار دادند. حدود یک سوم این افراد کم خواب بودند یعنی کمتر از 6 ساعت در شب می خوابیدند، 4 درصد پر خواب بودند و بیشتر از10 ساعت خواب شبانه داشتند و 64 درصد به طور استاندارد یعنی 7 تا 9 ساعت میخوابیدند.
در مقایسه با افرادی که خواب نرمال داشتند کم خوابها بیشتر مبتلا به بیماریهای قلبی، سکته، دیابت، چاقی و پریشانیهای ذهنی مداوم بودند. همین مشکلات در مورد افرادی که بیش از اندازه میخوابیدند نیز صدق میکند اما با شدت بیشتر. جانت کروفت از مرکز پیشگیری و کنترل بیماریهای آمریکا و مشاور در این تحقیق میگوید: یکی از مسائلی که در ارتباط خواب ناسالم و بیماریهای مزمن باید به آن توجه ویژه داشت چاقی و تنشها ذهنی مکرر است که به واسطه آن به پزشکان توصیه میشود علاوه بر بررسی مشکلات خواب در افراد مبتلا به بیماریهای مزمن به وزن و مسائل ذهنی و روانی آنها نیز توجه شود.
بیماریهای خواب مثل آپنه و بیخوابی در افرادی که بیماریهای مزمن دارند به طور مکرر اتفاق میافتد و مانع از خواب عمیق و خوب میشود. توصیه میشود اگر صبح با خستگی از خواب بیدار میشوید با یک پزشک مشورت کنید تا مشکل را پیدا کند. اگر پزشک تشخیص داد شما بیماری خواب دارید درمان آن به طور قابل توجهی میتواند کیفیت زندگی شما را بهبود ببخشد.
محققین نشان دادند که در افراد مبتلا به دیابت، احتمال اریتمی قلبی هم افزایش می یابد که می تواند به دلیل اتصال پروتئین کیناز II وابسته به کلسیم/کالمودولین به N-استیل گلوکز آمین باشد که منجر به افزایش سمیت گلوکز می شود. محققین برای اولین بار مسیر بیولوژیکی را کشف کرده اند که زمانی که سطوح قند خون به صورت غیر طبیعی بالاست فعال است و موجب ضربان غیر طبیعی قلب می شود. شرایطی که تحت عنوان آریتمی قلبی شناخته می شود و با نارسایی قلبی و مرگ ناگهانی قلبی مرتبط است.
این مطالعه نشان می دهد که دیابت یک خطر مشخص و مستقل برای بیماری قلبی است. این مطالعه می تواند استراتژی های درمانی را برای حفظ سلامت قلبی افراد مبتلا به دیابت ارائه دهد. اگرچه بیماری های قلبی امری رایج در میان جمعیت های امروزی است اما در افراد مبتلا به دیابت این احتمال چهار برابر افزایش می یابد. مطالعه نشان می دهد که 65 درصد مبتلایان به دیابت به دلیل بیماری های قلبی یا حمله قلبی می میرند.
از مطالعات متوالی صورت گرفته محققین دریافتند که در افراد با سطوح قند خون متوسط به بالا، یک مولکول قند N- استیل گلوکزآمین در ماهیچه های قلبی به جایگاه خاصی در پروتئین کیناز II وابسته به کلسیم/کالمودولین متصل می شود. پروتئین کیناز II وابسته به کلسیم/کالمودولین نقش مهمی در تنظیم سطوح طبیعی کلسیم، فعالیت پمپی و الکتریکی قلب ایفا می کند. اتصال مذکور موجب اختلال در مسیر سیگنالینگ مرتبط با کلسیم می شود. می توان با مهار کردن پروتئین کیناز II وابسته به کلسیم/کالمودولین یا جلوگیری از اتصال آن به N- استیل گلوکزآمین، آریتمی قلبی را مهار کرد. از آن جایی که N- استیل گلوکزآمین از گلوکز ساخته می شود و به عنوان یک سنسور تغذیه ای عمده در تنظیم اکثر فعالیت های سلولی عمل می کند، بنابراین به نظر می رسد چسبیدن این قند به پروتئین ها می تواند منجر به یک مکانیزم مولکولی ایجاد سمیت گلوکزی در دیابت شود.
شیوه جدید دانشمندان دانشگاه پرینستون و دانشگاه میشیگان از رایانه و نه تیغ جراحی برای جداسازی و شناسایی ژنهای مشتقشده از انواع خاص سلولی بهره میگیرد. درک چگونگی عملکرد ژنها در بافتهای خاص برای مقابله با بیماریهای انسانی از قبیل بیماریهای قلبی، نارسایی کلیه و سرطان حیاتی است. با این حال ایزولهکردن انواع سلولها در این نوع مطالعه برای اکثر بافتها غیرممکن است. این شیوه که "کالبدشکافی نانوسیلیکونی" نام گرفته، مطالعه نظاممند ژنهای دخیل در بیماریها را ممکن میکند.
تیم تحقیقاتی از این روش برای شناسایی موفقیتآمیز ژنهای بیانشده در سلولهای موسوم به podocytes که در بیمایهای کلیوی عملکرد نادرستی دارند، استفاده کرد. محققان نشان دادند الگوهای خاصی از فعالیت این ژنها با شدت نارسایی کلیه در بیماران همبسته بود. این مدل رایانهمحور به طور قابلتوجهی دقیقتر از مدلهای آزمایشی بر روی موشها و شناسایی ژنهای podocytes بود.
با استفاده از این تکنیک، محققان هماکنون میتوانند ژنهای خاص بخشی از یک بافت کلی مانند بخش بیوپسی کلیه را با هدف علائم ویژه مرتبط با انواع خاصی از سلول بررسی کنند. با ارزیابی الگوهای بیان ژن تحت شرایط مختلف در این سلولها، یک رایانه میتواند از تکنیکهای یادگیری-ماشین برای تعیین نوع سلولهای حاضر استفاده کند. این سیستم سپس تشخیص میدهد چه ژنهایی در نوعی از سلول مطلوب بیان شدهاند. این اطلاعات برای تعریفکردن بیومارکرهای بیماری و انتخاب اهداف دارویی بالقوه ارزشمند است.
با اعمال شیوه جدید به نمونههای بیوپسی کلیه، محققان دست کم 136 ژن بیانشده را در podocytes کشف کردند. دو مورد از این ژنها میتوانستند عامل بیماری باشد. نویسندگان این مقاله همچنین نشان دادند کالبدشکافی نانو سیلیکونی را میتوان برای استفاده در سلولها به جز سلولهای کلیه به کار برد؛ بنابراین شیوه جدید برای مطالعه طیفی از بیماریها کارآمد است. این تکنیک محاسباتی بسیار دقیقتر از روش معمولی است که شامل ایزولهکردن انواع خاص سلول در موشهاست. دقت شیوه ارائهشده 65 درصد در مقابل 23 درصد برای شیوه موش گزارش شده است. جزئیات این مطالعه در مجله Genome Research منتشر شد.
محققان آمریکایی طی پژوهشی دریافتند که سلولهای قلبی در حال مرگ را میتوان با اکسیژنرسانی احیا کرد. طی حمله قلبی جریان خون غنی از اکسیژن به قسمتی از قلب مختل میشود و در نتیجه عضلات قلبی به حالت مرگ میرود. نرسیدن اکسیژن و سایر مواد مغذی به این سلولها، باعث ادامه یافتن روند مرگ سلولی شده که با گذشت زمان منجر به بروز کاهش پیشرونده عملکرد قلب و نارسایی احتقانی قلب _طی این حالت، قلب مقداری از ظرفیت پمپ کردن کامل خود را از دست میدهد_ میشود. دکتر "پریانا کاپوسامی" از دانشکده پزشکی گیسل دارتموث با آزمایش بر مدلهای حیوانی دریافت که سلولهای درحال مرگ قلبی هنوز میزان کافی از اکسیژن را برای متابولیسم دارند و اکسیژن رسانی کوتاه مدت به این سلولها آنها را زنده و احیا میکند.
طی این پژوهش، محققان متوجه نقش فاکتور رونویسی موسوم به "p53" شدند که چرخه سلولی و مرگ برنامه ریزی شده سلول را کنترل میکند. نتیجه شگفتآور این بود که اکسیژن رسانی عملکرد "p53" را از یک پروتئین مرگآور به افزایش رونویسی از ژنهایی ترغیب میکند که موجب احیای سلولهای در حال مرگ میشود. دکتر "پریانا کاپوسامی" در این باره میگوید: تنفس کنترل شده میتواند اکسیژن بافت را افزایش داده و با تمرین روزانه میتوان سرکوب شدن پیشرفت این بیماری را مشاهده کرد. این پژوهش در مجله "EMBO Molecular Medicine" منتشر شده است.
موضوع: آنومالی های تکاملی و اکتسابی کولورکتال در کودکان
برگزار کنندگان: انجمن جراحان کودکان ایران، مرکز تحقیقات جراحی کودکان شهیدبهشتی
زمان برگزاری: ۲۰ الی ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۳
ارسال خلاصه مقالات: ۱۱/۱۲/۱۳۹۲
مکان برگزاری: تهران
مطالعه جدید نشان میدهد افراد متاهلی که مبتلا به سرطان هستند، در مقایسه با افراد مجرد، مدت طولانیتری زندگی میکنند. تحقیقات محققان «موسسه سرطان دانا-فاربر» و بریگهام و بیمارستان زنان امریکا همچنین نشان میدهد سرطان افراد متاهل در مراحل زودتری تشخیص داده میشود. افزون بر این، این افراد همچنین اغلب فرایند درمانی موفقیتآمیزتری دارند و درمان مناسبتری را نیز دریافت میکنند.
دادههای جدید نشان میدهد ازدواج میتواند اثر سلامتی مهمی بر بیماران مبتلا به سرطان داشته باشد و این موضوع در میان تمامی موارد مطالعهشده صدق کرد. محققان معتقدند حمایت اجتماعی از سوی همسران منجر به پیشرفت بقای قابلتوجهی در میان افراد بیمار میشود. همسران اغلب بیماران را در ویزیتها همراهی میکنند و اطمینان حاصل میکنند که همسرشان توصیهها را به خوبی درک کرده و تمامی درمانها را به طور کامل از سر میگذراند. با استفاده از «برنامه نظارت، نتایج پایانی و اپیدمولوژی» موسسه ملی سرطان امریکا، دانشمندان 734 هزار و 889 نفر مبتلا به سرطان بین سالهای 2004 و 2008 را تحلیل کردند. آن ها بر 10 عامل اصلی مرگهای سرطانی یعنی ریه، کلورکتال، سینه، پانکراس، پروستات، کبد/مجرای صفرا، لنفوم غیرهوچکین، سر و گردن، تخمدان و سرطان متمرکز شدند.
پژوهشگران همچنین این دادهها را با تعدادی از مولفههای اثرگذار شامل سن، جنسیت، نژاد، نوع سکونت، تحصیلات و درآمد خانگی مطابقت دادند. تحلیل آنها نشان میدهد در مقایسه با بیماران متاهل، بیماران سرطانی مجرد شامل افراد بیوه و همسر از دست داده، 17 درصد بیشتر احتمال داشت به سرطان متاستاز مبتلا باشند و همچنین 53 درصد کمتر احتمال داشت که درمان مناسب را دریافت کنند. جزئیات این مطالعه در مجله Journal of Clinical Oncology منتشر شد.
دانشمندان موفق شدند با استفاده از تحریک عصب واگ به بهبود عملکرد اندام حرکتی پس از حملات قلبی کمک مؤثری کنند. محققین دانشگاه تگزاس قدمی به سمت پیشرفت درمانی جدید جهت کمک به بهبود عملکرد اندام خرکتی بعد از حمله قلبی برداشتند. در مطالعه ای دانشمندان بهبود کامل توانایی اندام حرکتی در حیواناتی که عامل محرک عصب واگ رادریافت کرده بودند، گزارش کردند. به گفته دکتر Khodaparast حمله قلبییکی از علل عمده ایجاد ناتوانی در انسان می باشد. در هر 40 ثانیه در آمریکا یک حمله قلبی رخ می دهد. محرک عصب واگ (VNS) روشی مورد تأیید FDA برای درمان بیماری های متنوع مانند افسردگی و صرع می باشد. این روش شامل ارسال یک پالس الکتریکی ملایم از طریق عصب واگ می باشد. عصب واگ اطلاعات مربوط به وضعیت بدن را به مغز مخابره می کند. دکتر Khodaparast و همکارانش از تحریک عصب واگ دقیقأ برای ایجاد توانبخشی حرکتی در رت ها استفاده کردند. هر یک از حیوانات قبلأ حمله قلبی را که تواناییشان را در انجام اعمال حرکتی دست،تخریب کرده بود تجربه کرده بودند. تحریک عصب واگ موجب ترشح ترکیبات شیمیایی به نام نوروترانسمیتر مانند استیل کولین و نوراپی نفرین در مغز می شود که یادگیری و حافظه را افزایش می دهد. این روش درمانی به همراه آموزش های توانبخشی فرآیند بهبود بیماری را تسریع می کند.
بیش از 70 درصد بیماران با حمله قلبی اختلال دراز مدتی را درعمکرد دست ها بعد از توانبخشی سنتی نشان می دهد. برای سال های زیادی برای بیماران با حمله قلبی داروهای متنوعی با عوارض جانبی گسترده ای در مغز تجویز می شد. این اثرات در مغز برای مدت زمان طولانی خواهد ماند. در برخی بیماران این عوارض جانبی مهمتر از مزایای درمان می باشد. اما در روش استفاده از VNS از روش طبیعی مغز برای تغییر جریان عصبی و فراهم آوردن اثرات طولانی مدت استفاده می شود. شواهد محکمی وجود دارد که VNS می تواند با خیال راحت در بیماران با حمله قلبی بدلیل استفاده گسترده آن در درمان سایر بیماری های نورولوژیکی استفاده شود. این روش همچنین در درمان بیماری وزوز گوش در یک مطالعه بالینی نیز مورد استفاده قرار گرفته است.
پژوهش جدید محققان ژاپنی و آمریکایی نشان میدهد: چاقی در بیماران مبتلا به بیماری مزمن کلیه، باعث افزایش خطر ابتلا به نارسایی کلیوی میشود. چاقی فرآیند سلولی مهمی را که مانع از آسیب سلولهای کلیوی میشود، سرکوب میکند. دکتر "کوزوکه یاماهارا" از دانشگاه علوم پزشکی شیگا، کاهش عملکرد فرآیندی موسوم به "اتوفاژی" را در این چرخه مهم دانستهاند. اتوفاژی، فرآیند تخریب درونسلولی است که طی آن پروتئینهای آسیب دیده و سایر ترکیبات سلولهای معیوب را از بین میبرد؛ ناکارآمدی این چرخه در افراد چاق، امری شایع است.
طی این پژوهش محققان متوجه شدند که سرکوبگر قوی اتوفاژی موسوم به "mTOR" در کلیه موشهای چاق دچار بیش فعالی است و درمان با مهارکننده "mTOR" باعث بهبود عدم کارآمدی اتوفاژی میشود. نتایج نشان میدهد که اصلاح این فرآیند میتواند سلامت کلیه افراد چاق را تضمین کند. محققان اظهار کردهاند که نتایج این تحقیق میتواند مکانیزم پاتوژنی مهم مرتبط با آسیبهای سلولهای کلیوی را فراهم بیاورد. این پژوهش در مجله انجمن نفرولوژی آمریکا تحت عنوان "JASN" منتشر شده است.
محققین با ساخت غشاهای سلولی مصنوعی سعی دارند تا به فهم بهتر عملکردهای غشای سلولی طبیعی برسند و به این منظور با استفاده یک دستگاه میکروسیال موفق به ساخت وزیکول هایی با دولایه غشایی شده اند. غشاهای دربرگیرنده و داخلی سلول در بسیاری از عملکردهای سلول دخالت دارند. آن ها عملکردهای متابولیکی متنوع سلولی را جدا می کنند، مواد ژنتیکی را بخش بندی می کنند و با فعالیت های بیوشیمیایی سلولی جداگانه فرایند تکامل را هدایت می کنند. هم چنین این غشاها بزرگترین و پیچیده ترین ساختارهایی هستند که سلول سنتز می کند. شناخت و درک ده ها عملکرد بیوشیمیایی مختلف غشاهای سلولی نیاز به داشتن توانایی ساخت مدل های سینتتیک این ساختارهای چندلایه پیچیده دارد.
دکتر Paegel می گوید: ساختن لایه به لایه غشاها به ما اجازه می دهد سلول های سینتتیک با پیجیدگی های غشایی دلخواهمان در مقیاس مولکولی و فوق مولکولی بسازیم، ما اینک قادر هستیم ترکیب مولکولی لایه های داخلی و خارجی غشای دو لایه سلولی را کنترل کنیم، حتی می توانیم غشاهای چند لایه ای بسازیم که پوشش هسته سلولی را شبیه سازی می کنند.
محققین یک دستگاه میکروسیالی طراحی کرده اند که شامل یکسری فنجان های میکروسکوپی است که هر کدام یک قطره آب را درون حمامی از روغن و چربی گیر می اندازد، مولکول هایی که غشای سلولی را تشکیل می دهند. این قطرات به دام افتاده آماده هستند تا به عنوان پایه یکسری لایه های لیپیدی عمل کنند. قطرات آب پوشیده با روغن برای اولین بار در آب فرو برده می شوند. به نحوی که در محل ارتباط آب/روغن قطره های به دام افتاده برخورد می کنند. دومین لایه لیپیدی قطرات را می پوشاند و آن ها را به وز یکول های تک لایه تبدیل می کند و سپس لایه نهایی چربی روی قطرات به دام افتاده ر سوب می کند و ایجاد وزیکول های دولایه را می کند.
مطالعات پیش گامانه نزدیک به 2300 بیمار دیابتی بسیار چاق به وسیله محققین صورت گرفت و آن ها ژن های مرتبط با عملکرد کبد ناسالم را شناسایی کردند. به نظر می رسد این اولین مطالعه ای است که در این مقیاس در مورد ارتباط ژنوم با بیماران چاق دیابتی صورت می گیرد. آنالیزهای گسترده ژنومی که جایگاه های مرتبط با سطوح کلی بیلی روبین، استئاتوزیز، و فیبروز خفیف را در بیماری کبد چرب غیر الکلی شناسایی می کند، به بررسی این مطلب می پردازد که چگونه عوامل ژنومی روی تکوین بیماری کبد چرب غیر الکلی اثر می گذارند. این عوامل ژنتیکی می توانند به ما در شناسایی بیمارانی که بیشتر در خطر ابتلا به اشکال مختلف بیماری کبد چرب هستند، کمک کنند و این که کدام بیماران احتمال بیشتری وجود دارد که به اشکال حاد تر کبد چرب غیر الکلی مانند steatohepatitis مبتلا شوند.
کبد چرب غیرالکلی به دلیل انباشته شدن چربی اضافی در سلول های کبدی است و به دلیل الکل ایجاد نمی شود و یکی از عمومی ترین دلایل بیماری های کبدی مزمن است. بیماری steatohepatitis نیز یک التهاب کبدی است و آسیب کبدی در این بیماری نیز به دلیل انباشته شدن چربی در کبد است و به دلیل الکل نمی باشد. نتایج این مطالعه مدارکی دال بر وجود جایگاه های ژنتیکی جدیدرا نشان داد که ممکن است در مکانیزم های زیستی کبد چرب غیر الکلی و steatohepatitis نقش داشته باشند. هم چنین این مطالعه ژن هایی را مورد مطالعه قرارداد که به شناسایی بیمارانی که احتمال ابتلا به بیماری کبدی در آن ها بالاست،کمک خواهد کرد .
برگزار کنندگان: دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مرکز تحقیقات نوزادان مشهد
زمان برگزاری: ۱۳ الی ۱۵ اسفند ۱۳۹۲
ارسال خلاصه مقالات: ۱ بهمن ۱۳۹۲
مکان برگزاری: مشهد، تالار شهید هاشمی نژاد بیمارستان امام رضا (ع)
نتایج یک مطالعه جدید نشان میدهد، بوی بدن زنان در مقطع نزدیک به تخمک گذاری برای تخمین زدن سطوح تستوسترون کافی است. تستوسترون نقش اساسی در رفتار افراد ایفا کرده و به نوعی با واکنشهای خشونت آمیز یا رقابتی در ارتباط است؛ محققان دانشگاه ایالتی فلوریدا نقش این هورمون در رفتارهای زنان را مورد بررسی قرار دادهاند.
در این مطالعه سطوح تستوسترون زنان حاضر در مطالعه قبل و بعد از قرار گرفتن در معرض بوی لباس یک زن 18 تا 21 ساله اندازهگیری شد. این لباس در دوره اوج باروری در روزهای 13، 14 و 15 پس از عادت ماهیانه و دوره کم باروری شامل روزهای 20، 21 و 22 پس از عادت ماهیانه پوشیده شده بود. برای صحت نتایج از افراد خواسته شد که در طول آزمایش از هیچ نوع صابون یا شامپوی معطر، عطر و دئودرانت، سیگار، غذاهای معطر مانند سیر یا مارچوبه استفاده نکنند.
سطوح تستوسترون در زنانی که در معرض بوی زنان در اوج دوره باروری قرار گرفتند، بسیار بالاتر بوده و برعکس بوی زنان در دوره کم باروری باعث کاهش قابل توجه سطوح تستوسترون گروه مقابل شد. «جان ماز» نویسنده ارشد این تحقیق تأکید میکند: زنانی که در معرض بوی ساطع شده در فاز نزدیک به تخمکگذاری قرار میگیرند، رفتارهای خصمانه یا رقابتی از خود بروز می دهند. نتایج این پژوهش در مجله Evolution and Human Behavior منتشر شده است.
محققان ژاپنی موفق به شناسایی دکمه تنظیم مجدد ساعت بدن شده اند که می تواند به حل مشکل افراد دارای مشاغل شیفتی یا مسافران در پروازهای طولانی کمک کند. ساعت های مختلفی درون بدن وجود دارند و ساعت اصلی تنظیمات بدن در مغز قرار دارد که عملکرد بدن برای خواب شبانگاهی را تنظیم می کند. ساعت بدن در مغز با طلوع و غروب خورشید تنظیم می شود، اما عملکرد این ساعت در افراد شاغل در پست های شیفتی مانند پرستاران و پزشکان یا کسانی که در پروازهای طولانی به نقاط مختلف جهان با تغییر ساعت مواجه می شوند، دچار اختلال می شود. ساعت بدن اگرچه با نور خورشید تنظیم میشود، اما روند تطبیق یافتن بدن با ساعت جدید در هنگام سفر یا مشاغل شیفتی بسیار کند است.
محققان دانشگاه کیوتو موفق به شناسایی دکمه باز تنظیم ساعت بدن درون مغز شده اند که تطبیق پذیری با شرایط جدید را در مدت یک روز فراهم می کند. این منطقه در مغز یک گروه متشکل از 10 هزار سلول مغزی است که در تعامل پیوسته با یکدیگر، کنترل زمان را برعهده دارند. تداخل در عملکرد این سلول ها با کمک گیرنده های وازوپرسین (vasopressin) بعنوان گوش های سلول مغزی که اجازه تماس پیوسته با سلول های مجاور را فراهم می کند، به تنظیم مجدد ساعت بدن در زمان بسیار سریع تر منجر می شود.
موش های دستکاری ژنتیکی فاقد گیرنده های وازوپرسین، در شرایطی که زمان هشت ساعت عقب تر برده می شود، قادر به باز تنظیم ساعت بدن ظرف تنها یک روز هستند که این باز تنظیم در موش های عادی ظرف شش روز انجام می شود. نتایج بدست آمده نشان می دهد که سیگنال دهی وازوپرسین یک هدف درمانی ممکن برای افراد دچار اختلال ریتم ساعت بدن از جمله کارمندان مشاغل شیفتی است. نتایج این مطالعه در مجله Science منتشر شده است.
تحقيقات جديد محققان اسكاتلندي نشان مي دهد افرادي كه كمربند تنگ مي پوشند بيشتر از ديگران در معرض خطر ابتلا به سرطان گلو و دستگاه گوارش قرار دارند. محققان دانشگاه هاي گلاسكو و استراتكلايد و بيمارستان عمومي جنوب اسكاتلند گفتند : استفاده از كمربند تنگ خطر ابتلا به سرطان گلو و دستگاه گوارش را افزايش مي دهد. اين خطر در افرادي كه اضافه وزن دارند بيشتر از ديگران است.
محققان اسكاتلندي بر اين باورند كه يك كمربند تنگ سبب مي شود اسيد معده به مري آسيب وارد كند. در نتيجه خطر ابتلا به سرطان مري افزايش مي يابد. در اين تحقيق از ۲۴ داوطلب كه هيچ سابقه ريفلاكس اسيد معده نداشتند، خواسته شد دستگاهي را كه اطلاعات را قبل و بعد از غذاخوردن داوطلبان ضبط مي كند، ببلعند. سپس ميزان ريفلاكس اسيد معده داوطلبان پيش از پوشيدن كمربند تنگ و پس از آن اندازه گيري شد.
نتايج نشان داد زماني كه شركت كنندگان كمربند تنگ مي پوشند از ريفلاكس اسيد معده بيشتري رنج مي برند. اين يافته به خصوص در افرادي كه اضافه وزن دارند بيشتر خود را نشان مي دهد. به گفته محققان كمربند تنگ به معده فشار وارد مي كند و سبب سوزش سر معده مي شود. اين عارضه در دراز مدت احتمال ابتلا به سرطان مري را افزايش مي دهد.
مطالعه ای جدیدا صورت گرفته که پتانسیل درمان های جایگزینی با پایه سلول های بنیادی را برای مهار مرحله آخر بیماری کلیوی بررسی می کند. این کار شامل طراحی یک نوع جدید از نانوذره های مغناطیسی برای نشان دار کردن سلول های بنیادی برای پی گیری های in vivo است. ریفلاکس نفروپاتی شرایطی است که در آن کلیه ها آسیب دیده هستند و یا در تمام طول مدت به دلیل جریان رو به عقب ادرار به کلیه زخم شده اند. این وضعیت ممکن است منجر به نارسایی کلیه در کودکان و بزرگسالان شود. هدف بلندمدت این پروژه طراحی یک درمان با مبنای سلول های بنیادی برای جایگزینی نفرون های از دست رفته از طریق ریفلاکس نفروپاتی است که در نهایت از بیماری های مزمن کلیه جلوگیری می کند.
طی مرحله اولیه(17 ماه نخست) هدف تکوین یک روش غیرتهاجمی برای مونیتور کردن سلول های بنیادی بلافاصله بعد از پیوند آن ها بود. نشان دار کردن سلول ها با استفاده از نانوذره های مغناطیسی و استفاده از MRI دارای مزیت هایی نسبت به سایر تکنیک هاست زیرا سیگنال های مغناطیسی با افزایش عمق بافت کاهش نمی یابند.
از طرف دیگر، اغلب نانوذره های مغناطیسی امروزی درون محیط سلولی سریعا تخریب می شوند. محققین این پروژه از نانوذره هایی استفاده کردند که دارای یک پوشش محافظ بود و نشان داد که این نانوذره های مغناطیسی در مقایسه با نمونه های تجاری به راحتی درون سلول های بنیادی حفظ می شوند. این نانوذره های مغناطیسی بنیادی کلیوی هیچ گونه سمیت سلولی در غلظت 30 پیکوگرم به ازای 100000 سلول ندارند.
سلول های بنیادی جنینی نشان دار با نانوذره های مغناطیسی سطوح مشابه ای از مارکرهای پرتوانی بیان می کنند، هم چنین مارکرهای مشتقات سه لایه جنینی را نیز بیان می کنند. این سلول های بنیادی نشان دار با نانوذره های مغناطیسی می توانند متحمل تمایز استخوانی یا چربی شوند. و این نشان می دهد که ایجاد نانوذره های مغناطیسی هیچ اثر معکوسی روی پرتوانی و توان تمایزی سلول های بنیادی نداشته است.