دارو133- دارودرماني افسردگي در مبتلايان به صرع

افسردگي در مبتلايان به صرع به مراتب از بقيه افراد جامعه شايع‌تر است اما متاسفانه در بسياري از موارد به دليل گزارش نشدن علايم افسردگي از سوي بيمار، اين اختلال تشخيص داده نمي‌شود. دليل ديگر درمان نشدن افسردگي در مبتلايان به صرع، اعتقاد به تشنج‌زابودن داروهاي ضدافسردگي است. بسياري از ضدافسردگي‌ها آستانه تشنج را پايين مي‌آورند هر چند يافته‌ها حاکي است ضدافسردگي‌ها در دوز اندک حتي خاصيت ضدتشنج دارند. همچنين، شواهد نشان داده‌اند در صورت مصرف ضدافسردگي‌ها در محدوده دوزاژ درماني، خطر وقوع تشنج اندک است. زمان انتخاب داروي ضدافسردگي براي يک بيمار مبتلا به صرع پزشک درمانگر بايد از تداخلات ميان داروهاي ضدافسردگي و ضدتشنج به خوبي آگاه باشد. به‌طور کلي در اين گروه از بيماران مهارکننده‌هاي انتخابي بازجذب سروتونين، درمان خط اول هستند. افسردگي، شايع‌ترين اختلال همراه در مبتلايان به صرع است و در اين گروه از بيماران در مقايسه با مبتلايان به ساير بيماري‌هاي مزمن و اختلالات نورولوژيک شدت بيشتري دارد. در بيماران با تشنج‌هاي راجعه در مقايسه با جمعيت عادي جوامع، ميزان شيوع افسردگي20 تا 55 درصد بيشتر است. در بيماران با صرع کنترل‌شده، ميزان شيوع افسردگي 3 تا 9 درصد است. افسردگي درمان نشده ممکن است به خودکشي منجر شود. شيوع خودکشي در مبتلايان به صرع حدود 10 برابر ساير افراد جامعه است. تغيير در سطح سروتونين و نورآدرنالين، نقش کليدي در پاتولوژي افسردگي ماژور و صرع ايفا مي‌کند. در افسردگي ماژور، کتکولامين‌ها (دوپامين، نورآدرنالين و سروتونين) و نوروترانسميترها (گلوتامات و گاما آمينوبوتيريک‌اسيد) دخالت دارند. به‌طور مشابه، برهم خوردن تعادل ميان نوروترانسميترهاي اصلي و کتکولامين‌ها در ناحيه تمپورال باعث افزايش خطر تشنج در بيماران مستعد مي‌شود. به علاوه، کاهش عملکرد کتکولامين (سروتونرژيک و نورآدرنرژيک) باعث وخيم‌تر شدن شدت تشنج در برخي از حيوان‌هاي آزمايشگاهي شده است.

ادامه مطلب

ادامه نوشته

..::::  تشخیص بافت سرطانی مغز، با سم عقرب  ::::..

تحقیقات صورت گرفته توسط محققان دانشگاه آلاباما نشان می‌دهد، ترکیب مشتق از سم عقرب می‌تواند به تشخیص بافت‌های سالم از بافت تومور مغزی کمک کند. بافت سرطانی و سالم با چشمان غیرمسلح یکسان به نظر می‌رسند و متخصصان بدنبال ابداع روشی مؤثر برای ایجاد تمایز بین بافت سالم و سرطانی مغز هستند.
متخصصان مغز و اعصاب در بیمارستان کودکان سیاتل با هدف برجسته کردن سلول های سرطانی در هنگام عمل جراحی، از پروتئین سم عقرب استفاده کردند که با اتصال به تومورهای سرطانی، تمایزی بین سلول های سالم و درگیر ایجاد می‌کند. محققان با ایجاد ارتباط نسخه ترکیبی این پروتئین با یک مولکول که در نور نزدیک به مادون قرمز می درخشد، به روش احتمالی «رنگ کردن تومور» دست پیدا کرده اند.
در نخستین مرحله تست، این ترکیب به ورید دم یک موش با پیوند تومور سرطانی انسان تزریق شد و ظرف 15 تا 20 دقیقه بافت تومور به حالت درخشان،‌ روشن و کاملا متمایز از سایر بافت ها درآمد. «هرالد زونتیمر» متخصص عصب شناسی دانشگاه آلاباما تأکید می کند: پپتیدها تنها با اتصال به یک ترکیب خاص می توانند وارد مغز شوند و ترکیب پروتئین مشتق از سم عقرب با ید رادیواکتیو برای استفاده در بیماران تقریبا ایمن به نظر می رسد.
سم عقرب علاوه بر خاصیت اتصال به سلول های تومور، قادر به عبور از سد جریان خون مغز بوده و می تواند مانع از ورود اغلب ترکیبات به مغز شود. تحقیقات صورت گرفته بر روی حیوانات نشان می دهد، روش درخشان کردن بافت تومور سرطانی علاوه بر تومورهای مغزی بر روی سلول های سرطان پروستات، روده، پستان و سایر سرطان ها نیز کاربرد دارد. شرکت Blaze Bioscience‌ مجوز این فناوری را از مرکز تحقیقات سرطان «فرد هاچینسون» دریافت کرده و آزمایش بالینی این ترکیب بر روی انسان از سال 2013 میلادی آغاز می شود.

ادامه نوشته

..::::  درمان آلزایمر با مهار فعالیت گروهی از سلول‌های غیرعصبی  ::::..

بیش فعالی گروهی از سلول‌های غیرعصبی در سیستم اعصاب مرکزی به نام آستروسیت‌ها می‌تواند عاملی برای وقوع آلزایمر باشد. محققان طی یک پژوهش که نتایج آن در نشریه علوم اعصاب منتشر شده، نشان داده‌اند که بر اساس وجود شواهدی، بیش فعالی آستروسیت‌ها در مجاورت سلول‌های عصبی رو به زوال نقض مضری داشته و عاملی برای وقوع بیماری آلزایمر است.
نتایج حاصل از این تحقیق، ضمن بیان این که آستروسیت‌ها سلول‌های غیرعصبی فراوانی هستند که عملکردهای حیاتی را برای حفظ بافت عصبی سالم انجام می‌دهند، نشان می‌دهد: بسیاری از آنها تغییرات فیزیکی واضحی با عنوان بیش فعالی آستروسیتی از خود نشان می‌دهند که شکل ظاهری فعال شده آنها در مراحل بسیار اولیه بیماری آلزایمر این ایده را نمایان می‌کند که آنها منجر به بروز و یا نگهداری نشانگرهای عامل وقوع بیماری‌زایی آلزایمر مانند اختلال عملکرد سیناپسی، التهابات عصبی و تجمع پلاک آمیلوئید می‌شوند.
محققان با استفاده از یک مدل حیوانی نشان دادند که مهار فعالیت آستروسیتی می‌تواند فعالیت سلول‌های ایمنی مغزی که در بروز التهابات مغزی دخیلند را کاهش داده و متعاقباً باعث کم شدن سطوح آمیلوئید در رسوب‌های مرتبط با بیماری آلزایمر و دیگر بیماری‌های عصبی، بهبود عملکرد سیناپسی و حفظ عملکردهای شناختی شود. به گفته محققان، روش‌های مشابه بر پایه آستروسیت‌ها و هدف‌گیری آنها می‌تواند در درمان افراد مبتلا به آلزایمر و یا سایر بیماری‌های عصبی نظیر آن مؤثر باشد.

ادامه نوشته

..::::  احساس تنهایی خطر ابتلا به آلزایمر را دو برابر می کند  ::::..

خطر ابتلا به آلزایمر در افرادی که احساس تنهایی می کنند دو برابر بیشتر از دیگران است. این مطالعه ارتباط قابل توجهی میان احساس تنهایی و خطر ابتلا به این بیماری مخرب مغزی آشکار می کند. مطالعات قبلی نشان داده است انزوای اجتماعی یا نداشتن ارتباط شخصی با افزایش خطر ابتلا به زوال عقل ارتباط دارد. محققان در این مطالعه سلامت و رفاه بیش از دو هزار نفر را که هیچ نشانه ای از زوال عقل نداشتند برای مدت طولانی بررسی کردند که براساس آن از میان افرادی که تنها زندگی می کنند تقریبا از هر 10 نفر یک نفر پس از سه سال به زوال عقل مبتلا شد که این تعداد در میان افرادی که با دیگران زندگی می کردند یک نفر در هر 20 نفر بود. اما در میان افرادی که می گفتند احساس تنهایی می کنند میزان ابتلای آنها به زوال عقل بیش از دو برابر بود.
در این مطالعه که در مجله اینترنتی ˈ Neurology Neurosurgery and Psychiatryˈ منتشر شده ، آمده است،این امکان وجود دارد که احساس تنهایی خود علامت ابتلا به زوال عقل باشد که به نوبه خود مهارت های اجتماعی فرد را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.
همچنین احساس تنهایی نیزعلامت یک شخصیت آسیب پذیر است که برخی افراد را در معرض خطر بیشتر ابتلا به زوال عقل قرار می دهد. آلزایمر رایج ترین شکل زوال عقل است که تنها در کشور انگلیس بیش از 800 هزار نفر به آن مبتلا هستند و هر روز حدود 500 مورد تشخیص داده می شود.

ادامه نوشته

..::::  ضربان‌ساز مغز، امید تازه دانشمندان برای درمان آلزایمر  ::::..

محققان دانشگاه جان هاپکینز امیدوارند با استفاده از ضربان‌ساز قابل کاشت و تحریک الکتریکی مناطق خاصی از مغز، مانع از زوال حافظه در بیماران مبتلا به آلزایمر شوند. ضربان ساز (pacemaker) قابل کاشت در مغز در حال حاضر برای بیماران مبتلا به پارکینسون با هدف تقویت حافظه و پیشگیری از بروز زوال شناختی مورد استفاده قرار می گیرد.
تحریک عمیق مغزی از طریق ضربان ساز همچنین برای مبتلایان به صرع، اختلال وسواس و حتی برای درمان چاقی نیز استفاده می‌شود و محققان برای نخستین بار از این دستگاه برای بیماران مبتلا به آلزایمر استفاده کردند.
در هر یک از بیماری ها، الکترودها در مناطق مشخصی از مغز کاشته می شوند و برای مبتلایان به آلزایمر، ضربان‌ساز در مناطق درگیر یادگیری و حافظه کاشته شدند.
آزمایش بالینی ضربان ساز مغزی در سال 2010 میلادی بر روی چند بیمار مبتلا به آلزایمر در کانادا آغاز شد و ماه گذشته نیز محققان دانشگاه جان هاپکینز این دستگاه را در مغز ششمین بیمار مبتلا به آلزایمر متوسط کاشتند.
در بیماران مبتلا به آلزایمر، متابولیسم گلوکز در مناطق درگیر در در یادگیری و حافظه بطور چشمگیری کاهش می‌یابد، اما نتایج آزمایشات بالینی بر روی شش بیمار حاکی از افزایش نسبی مصرف گلوکز در اسکن PET بعنوان نشانه ای از افزایش فعالیت نورون های مغز در این مناطق است.
به گفته محققان، شوک های الکتریکی می توانند باعث تحریک شبکه های عصبی شوند و ضربان ساز قابل کاشت با فعال نگه داشتن نورون ها، مانع از بروز زوال شناختی در بیماران مبتلا به آلزایمر می شود. دور جدید آزمایشات بالینی ضربان ساز قابل کاشت مغزی بر روی گروه دیگری از بیماران مبتلا به آلزایمر بزودی آغاز می شود که می تواند نوید دهنده روش جدید درمان به جای شیوه متداول دارو درمانی باشد.

ادامه نوشته

..::::  داروهای ضد افسردگی‌ به بهبود بیماران سکته مغزی کمک می‌کند  ::::..

مطالعه‌ای جدید نشان می‌دهد که ضد افسردگی‌ها می‌تواند بهبود سلامتی مبتلایان به سکته مغزی را سرعت بخشد و باعث کاهش وابستگی، ناتوانی جسمی، افسردگی و اضطراب طی اولین سال پس از سکته مغزی می‌شود. پژوهش محققان این مرکز علمی حاکی از آن است که داروهای ضد افسردگی می‌تواند رشد سلول‌های عصبی جدید را افزایش داده یا سایر سلول‌ها را از آسیب رسیدن توسط سکته مغزی در امان دارد. طی این مطالعه، 52 پژوهش مرتبط با مصرف گروهی از ضد افسردگی‌ها موسوم به مهارکننده‌های باز جذب سروتونین (SSRIs) مورد بررسی قرار گرفت.
"گیلان مید"، سرپرست این پژوهش در این رابطه می‌گوید: " نتایج این مطالعه فراتحلیلی بسیار امیدوارکننده است. در حال حاضر ما به طور قطع نمی‌دانیم که چگونه ضد افسردگی‌ها باعث افزایش سرعت بهبودی پس از سکته مغزی می‌شود اما ممکن است به این خاطر باشد که آنها سلول‌های عصبی جدید را در مغز افزایش داده یا آنها را در برابر خطرات ناشی از سکته مغزی محافظت می‌کنند." وی می‌افزاید که این داروها با جلوگیری از بروز افسردگی، می‌تواند بیماران را از نظر فیزیکی فعال‌تر کند و باعث بهبود کامل آنها شود. بر اساس این گزارش، آزمایشات بالینی بیشتری برای درک دقیق چگونگی تاثیر ضد افسردگی‌ها در بهبود سلامتی بیماران مبتلا به سکته مغزی لازم است. این پژوهش درمجله "Cochrane Library" منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  امواج مغزی، رمز قواعد رفتاری انسان  ::::..

تغییرات فعالیت الکتریکی مغز ممکن است زیر بنای فکر و حافظه و قواعد رفتاری انسان باشد. یکی از معماهای علوم اعصاب این است که مغز چگونه ادراک و حافظه را در سطح سلولی رمزگشایی می کند. برخی از شواهد نشان می دهد که فعالیت مجموعه ای از نورونها بازنمای هر قطعه اطلاعات است، ولی کسی نمی داند آن مجموعه چه شکلی دارد و چگونه شکل می گیرد. گروهی از محققان دانشگاه ام آی تی به سرپرستی پروفسور ارل میلر مجموعه ای از نورونها را که از طریق نوسانات همگام خود بازنمای قواعد خاص رفتاری انسان هستند مشخص ساخته اند.
بر اساس نتایج تحقیقات این گروه که در شمار 21 مجله نورون انتشار یافته است ممکن است تفکر آگاهانه ماهیتی ریتمیک داشته باشد. به نظر پروفسور میلر ما در قالب فعالیت مجموعه ای از نورونها فکر می کنیم و دائماً شکل بندی این مجموعه به تناسب فکرمان تغییر می کند. محققان دو نوع مجموعه نورون را در میمونها در حالی که به رنگ یا جهت اشیاء پاسخ می گفتند شناسایی کردند. در واقع آزمودنی توجه خود را از یک موضوع به موضوع دیگر تغییر می دهد و لازمه آن انعطاف پذیری شناختی است.
محققان امواج مغزی ناشی از فعالیت نقاط مختلف مغز را اندازه گیری کردند. این امواج توسط تغییر در فعالیت الکتریکی مجموعه نورونها ایجاد می‌شوند.
محققان دریافتند که وقتی حیوان به جهت اشیاء توجه می کند مجموعه ای از نورنها ارتعاش شدیدی پیدا می کنند که حاصل آن امواج بتا است. زمانی که حیوان به رنگ اشیاء پاسخ می دهد مجموعه دیگری از نورونها ارتعاش و امواج بتا تولید می کنند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که مغز چگونه می تواند از طریق مجموعه سازی نورونها به محرکهای فراوانی که در محیط وجود دارند پاسخ گوید.

ادامه نوشته

..::::  درمان سرطان مغز با شليك ليزر فوق سريع  ::::..

محققان دانشگاه تنسي يك فرآيند ليزري فوق سريع ايجاد كرده‌اند كه مي‌تواند به عنوان درمان غير تهاجمي براي سرطان بويژه در سرطانهاي مغزي مورد استفاده قرار بگيرد. اين فناوري در مركز كابردهاي ليزر دانشگاه تنسي ايجاد شده و به بررسي و تخريب تومورهاي سرطاني مي‌پردازد. اين شيوه از يك ليزر فمتوثانيه استفاده كرده كه بسيار پر سرعت بوده و در سرعت يك كوادريليوم ثانيه،‌ پالس ارسال مي‌كند. چنين سرعت بالايي، زوم كردن در يك منطقه خاص براي بررسي و نقشه‌برداري دقيق از يك تومور را ممكن مي‌سازد.
حتي مناطق داراي دسترسي مشكل نيز مي‌توانند با پالسهاي فوق كوتاه در دسترس قرار بگيرند كه همچنين استفاده از تابش شديد را ممكن مي‌سازد. هنگامي كه منطقه سرطاني به دقت شناسايي و هدف‌گيري شد،‌ تنها بايد شدت تابش ليزري بالا رفته تا تومور را بسوزاند. به همين دليل، اين ليزر از پتانسيل دقيق‌تري نسبت به شيوه‌هاي كنوني برخوردار بوده و در عوض جراحي‌هاي تهاجمي، به بيماران درمان سرپايي را ارائه مي‌كند.
اين فناوري جديد بخصوص براي درمان بيماران سرطان مغز مفيد بوده چرا كه مكانيسم تصويربرداري مي تواند با يك شيوه غيرتهاجمي در لايه‌هاي نازك استخوان مانند جمجمه نفوذ كند. به دليل دقت بالاي اين شيوه، ‌شانس كمتري در مورد خسارات جانبي بر بافت سالم مغزي وجود دارد. علاوه بر آن، اين فناوري بر محدوديتهاي درمان فتوديناميك و جراحي در مواردي كه برداشتن تمام بافت سرطاني ممكن نبوده، غلبه كرده است. اين محققان اكنون در حال كار بر روي تجاري‌سازي فناوري خود با كمك بنياد پژوهش دانشگاه تنسي هستند.

ادامه نوشته

..::::  ورزشهايي كه مغز آنها را دوست دارد  ::::..

تحقيقات نشان مي‌دهد: پينگ پنگ، بدمينتون، تکواندو و قايقراني سبب رشد مغز مي‌شوند. ورزش‌هايي مانند دويدن و شناکردن ورزش‌هاي هوازي بسيار عالي هستند. اين ورزش‌ها مي‌توانند سبب تقويت بدن، سوختن کالري و بالا بردن روحيه افراد شوند. بر اساس يافته‌هاي کلينيک مايو، هر ورزشي که باعث پمپاژ قلب شود، مي‌تواند خطر ابتلا به جنون را کاهش دهد، اما همه افراد نمي‌توانند شنا کنند، بنابراين کلينيک مايو ورزش‌هاي پينگ پنگ، بدمينتون، تکواندو و قايقراني را براي افزايش رشد مغز پيشنهاد مي‌كنند.
يافته‌هاي محققان كلينيك مايو نشان مي‌دهد: اين ورزش‌ها نياز به تمرکز و هماهنگي دقيق دست و چشم دارند که باعث تمرين هوازي بدن مي‌شوند. دکتر «رودولفو ساوياک»، متخصص مغز و اعصاب کلينيک مايو در روچستر با اشاره به تحقيق انجام شده در اين زمينه مي‌گويد: 30 دقيقه فعاليت هوازي از هر نوع در روز و پنج بار در هفته با کاهش خطر ابتلا به عملکرد ادراکي همراه است. بنابراين مهم است که فعاليتهاي بدني در برنامه روزانه داشته باشيم.

ادامه نوشته

..::::  ربات جراح‌ براي درآوردن تومورهاي مغزي  ::::..

يك تيم از محققان دانشگاه «مريلند» رباتي را طراحي كرده‌اند كه در زمينه جراحي مغز و اعصاب و خارج‌سازي تومورهاي درون جمجمه‌اي دستيار قابلي به شمار مي‌رود. اين ربات به اختصار MINIR ناميده مي‌شود. اين ربات مي‌تواند به كمك يك اسكنر MRI ميدان ديدي سه بعدي از موضع دقيق تومور فراهم آورد تا امكان ادامه جراحي با درجه اطمينان بسيار بالاتري به وجود آيد. با همکاري اين ربات خارج كردن تومورها بسيار دقيق‌تر و مطمئن‌تر انجام خواهد شد و از سوي ديگر ريسك بروز خطرهاي ناشي از جراحي به حداقل ممكن خود مي‌رسد. با پشت‌سر گذاشته شدن فاز اوليه، اميد مي‌رود كه اين ربات به اتاق‌هاي جراحي نزديك‌تر شود. انجمن بين‌المللي سلامت با اهداي 2 ميليون دلار به عمليات توسعه و طراحي، اين ربات کمک كرده تا هر چه سريع‌تر بتواند به جمع ربات‌هاي پزشكي قابل‌اعتماد در اتاق‌هاي عمل بپيوندد. طراحان اين ربات معتقدند، MINIR توانايي ايجاد يك انقلاب را در زمينه تشخيص و درمان تومورهاي مغزي و درون جمجمه‌اي دارد و مي‌تواند با بالابردن دقت جراحي، كيفيت زندگي بيماران مبتلا به تومورهاي مغزي را بهبود بخشد.

ادامه نوشته

..::::  موفقیت تازه دانشمندان با درمان آلزایمر موش‌ها  ::::..

بهره‌گیری از سلول‌های ایمنی مغز امید جدیدی در درمان بیماری آلزایمر ایجاد کرده است. مطالعات انجام شده در مدلی از موش‌های آزمایشگاهی نشان می‌دهد که سلول‌های ایمنی مغز به نام میکروگلیاها می‌توانند نقش مهمی در حفاظت از مغز در برابر بیماری آلزایمر داشته باشند. محققان اعلام کردند آزمایشات انجام شده درخصوص بیماری آلزایمر نشان داده است که رسوبات سمی پروتئینی چسبیده به مغز به نام بتا آمیلوئید باعث از دست رفتن حافظه در این بیماران می‌شود و مطالعات قبلی بر این باورند که میکروگلیاها در حذف این پروتئین از مغز و درمان این بیماری مؤثرند اما مطالعه اخیر نشان داده است که میکروگلیاها بدون در نظر گرفتن ظرفیت خود برای حذف رسوبات بتا آمیلوئیدی می‌توانند در بهبود آلزایمر مؤثر باشند.
نتایج حاصل از این تحقیق حاکی است اصلاح ژنتیکی موش‌های مبتلا به آلزایمر با استفاده از ایمونوگلوبولین داخل وریدی پلی کلونال انسان (IVIG)‌ می‌تواند فعالیت مضر میکروگلیاها را مهار کند و جای شگفتی است که این روش باعث ترویج بقای سلول‌های عصبی تازه متولد شده در هیپوکاپ مغز می‌شود که مکانیسم آن هنوز ناشناخته است، اما این تست اکنون در مرحله نهایی آزمایشات بالینی در انسان است. به گفته محققان ذخایر بتا آمیلوئیدی باعث شروع التهابات مغزی است که التهابات مغزی مضر با عملکرد طبیعی سلول‌های مغزی تداخل داشته و می‌توانند حتی آنها را از بین ببرند و این در حالی است که با توجه به این مطالعه متوقف کردن فعالیت میکروگلیاهای مضر حتی بدون حذف پروتئین‌های بتا آمیلوئیدی از مغز امکان‌پذیر است.

ادامه نوشته

..::::  واقعی‌ترین بازوی مصنوعی با قابلیت کنترل ذهن  ::::..

محققان دانشگاه فناوری چالمرز در سوئد اولین بازوی روباتیک کاشت کامل را با قابلیت کنترل ذهن ساخته‌اند که از اعصاب و بقایای ماهیچه‌های خود فرد برای تامین سطح کنترل ادراکی بیشتر از تصورات قبلی استفاده می‌کند. اجراهای اولیه این فناوری بر روی بیماران قرار است در زمستان سال جاری انجام شود. اندام پروتزی که با پالسهای الکتریکی در ماهیچه‌ها کنترل می‌شوند از دهه 1960 برای معلولان در دسترس بوده اما عملکرد آنها محدود و کنترلشان سخت است. همچنین بسیاری از معلولان شیوه استاندارد استفاده از سوکت‌های متصل برای اتصال اندام مصنوعی به بدن را ناراحت‌کننده توصیف کرده‌اند. محققان برای افزایش راحتی و درک‌پذیرتر کردن طراحی خود از فرآیند کاشت استخوانی(osseointegration) استفاده کردند. این فرآیند که ابتدا در دهه 1960 ساخته شده، شامل اتصال استخوان زنده به سطح یک کاشت مصنوعی بوده و برای پروتزهای گوش، چشم و بینی و همچنین پروتزهای اندام بزرگتر با موفقیت عمل کرده است.
در فناوری جدید این محققان، یک کاشت تیتانیومی بطور مستقیم در اسکلت فرد قرار داده شده که شامل الکترودهایی برای اتصال به اعصاب و ماهیچه‌های باقیمانده اندام معلول است. اجرای الکترودها به شیوه باعث افزایش چشمگیر در ثبات سیگنالی در مقایسه به شیوه‌های رایح کنترل پروتزها می‌شود که در آنها الکترود در سطح پوست قرار می‌گیرد.
پالسهای الکتریکی از اعصاب فرد با الکترودهای کاشتی دریافت شده و سپس به یک رابط عصبی منتقل می‌شوند و در عوض آنها را از میان کاشت تیتانیومی استخوانی ارسال می‌کنند. در نهایت، این پالسها با الگوریتم‌های پیچیده درون بازوی مصنوعی رمزگذاری شده و به کاربر امکان یک کنترل خوب بر حرکات پروتز را ارائه می‌کند.
این دست مصنوعی بسیار ماهرانه ساخته شده است. موتورهای درون هر انگشت می‌توانند بطور جداگانه و همزمان کنترل شوند که آزادی بیشتری را برای حرکات به فرد ارائه می‌کنند. این پروتز همچنین قادر به ارائه سطوحی از بازخورد در زمان تحریک مسیرهای عصبی به مغز کاربر است و بسیار شبیه به بازوی واقعی عمل می‌کند.

ادامه نوشته

..::::  در کما چه بر سر مغز می‌آید؟  ::::..

محققان فرانسوی موفق به آشکارسازی رمز و راز فعالیت مغز انسان در شرایط کما شده‌اند که این دستاورد می‌تواند به پزشکان برای درک بهتر این پدیده و تصمیم‌گیری در خصوص وضعیت بیمار کمک کند. مطالعه صورت گرفته توسط پژوهشگران مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه نشان می‌دهد که بیماران در حالت کما، سازماندهی مجدد در بخش «هاب» مغزی را تجربه می‌کنند که توضیح رفتار این بخش می تواند کلیدی برای درک هوشیاری انسان باشد. «سوفی آکارد» از نویسندگان این تحقیق و محقق مرکز ملی تحقیقات علمی گرونوبل تأکید می‌کند: آگاهی و هوشیاری به محل آناتومیکال هاب‌ها در شبکه مغزی انسان بستگی دارد.
در این مطالعه تصاویر MRI مغزی 17 بیمار در حالت کما و 20 داوطلب سالم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. محققان 417 منطقه مغز را برای تعیین جریان خون، به عنوان نشانه ای از فعالیت مغز بررسی کرده و سپس افزایش و کاهش جریان خون را در نقاط متمایز مورد مقایسه قرار دادند.
بر خلاف افراد سالم، بیماران در حالت کما دارای هاب های تیره پر ترافیکی بوده و از تعداد پایین تر هاب در منطقه precuneus بعنوان منطقه مسؤول حافظه و آگاهی برخوردار هستند.
«اولاف اسپورنز» عصب‌شناس دانشگاه ایندیانا تأکید می‌کند: این مطالعه تفاوت موجود بین مغز افراد سالم و افرادی که هوشیاری خود را از دست داده‌اند را مشخص می‌کند. الگوهای ترافیک در این گروه مجددا سازمان‌دهی شده و شاید تغییر مسیر همین الگوها زمینه از دست دادن هوشیاری و ورود به مرحله کما باشد. این مطالعه و تحقیقات آتی در خصوص پدیده کما می‌تواند به پزشکان برای تصمیم‌گیری درباره وضعیت بیمار و بررسی دقیق‌تر احتمال خروج از این حالت کمک کند. نتایج این پژوهش در مجموعه مقالات آکادمی علوم منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  ترمیم بافت‌های عصبی آسیب‌دیده با بیومواد جدید  ::::..

محققان نشان دادند که بیومواد جدید، رشد و ترمیم بافت‌های عصبی را پس از صدمات مغزی تقویت می‌کند. محققان با انجام یک مطالعه روی سازگاری بیومواد یا ماده‌های زیستی پلیمری در مغز و بررسی اثرات آن بر رشد مجدد و ترمیم بافت‌های عصبی در مناطق آسیب دیده یا دارای جراحت مغزی دریافتند که این نوع ایمپلنت ساخته شده از مواد مصنوعی زیست سازگار قادر به ترمیم بافت مغز آسیب دیده ناشی از تروما، سکته‌های مغزی و سایر بیماری‌های عصبی است. این محققان اظهار کردند: سازه‌های مصنوعی مورد استفاده در این مطالعه با مواد پلیمری متخلخل و زیست سازگار به نام آکریلات کوپلیمر ساخته شده است.
نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد: در فاز اول این پروژه، ساختارها در شرایط آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفته است و سپس با گذاشتن آنها در بافت‌های عصبی دو منطقه از مغز موش‌های بالغ شامل قشر کورتکس (مخ) و منطقه ساب ونتریکولار که مهم‌ترین منبع تولید سلول‌های عصبی بزرگسالان است، صورت گرفته است. به گفته محققان، زیست سازگاری بالای این مواد امکانات جدیدی را درخصوص اثربخشی این ساختارها در مغز برای توسعه استراتژی‌های احیا کننده سیستم عصبی مرکزی فراهم خواهد کرد.

ادامه نوشته

..::::  پي‌بردن به محتواي روياها  ::::..

متخصصان اعصاب در ژاپن موفق شده‌اند در جريان پژوهشي با بررسي فعاليت مغزي داوطلبان توسط دستگاه ام‌آرآي هنگام خواب، محتواي رؤياهاي آنها را مشخص کنند. تيم پژوهشي ژاپني به سرپرستي يوکياسو کاميتاني از موسسه پژوهشي علوم مغز و اعصاب (ATR) در کيوتو توانسته است ‌با کمک دستگاه عکس‌برداري مغناطيسي و همين‌طور نوار مغز، فعاليت مغزي داوطلبان را هنگام خواب زير نظر گرفته و ثبت کند. پژوهشگران داوطلبان را تنها مدت کوتاهي پس از اينکه خوابشان مي‌برد، دوباره بيدار مي‌کردند و از آنها مي‌خواستند تا رؤياهايشان را بازگو کنند، به‌ويژه زماني که پژوهشگران متوجه طرح جلب‌توجه‌کننده‌اي در موج‌هاي مغزي آنها مي‌شدند. سپس داوطلبان مي‌بايست دوباره سعي مي‌کردند بخوابند. اين روال در جلسه هايي به مدت ۳ ساعت انجام مي‌شد. همين‌طور براي 7 تا 10 بار در روزهاي متفاوت تکرار مي‌شده است. در جريان جلسه هاي 3 ساعته داوطلبان بايد حدود 10 بار در يک ساعت بيدار مي‌شدند. نتايجي که اين متخصصان اعصاب ژاپني در جريان پژوهش‌هاي خود به دست آورده‌اند اين احتمال را تقويت مي‌کند که خواب ديدن و پيام‌هاي عصبي بينايي، در کورتکس بينايي به طور مشابه پردازش مي‌شوند. حال يوکياسو کاميتاني و همکارانش قصد دارند در گام بعدي با بررسي حرکات سريع چشم هنگام خواب، اطلاعات مشابهي براي بازسازي رؤياها بدست آورند.

ادامه نوشته

همایش560- سومین کنگره سردرد

برگزار کننده: انجمن مغز و اعصاب ایران
زمان برگزاری: ۷ الی ۸ دی ۱۳۹۱
مکان برگزاری: تهران، بیمارستان سینا

سایت همایش

ادامه نوشته

..::::  بازسازی ستون فقرات با سلول های بینی سگ  ::::..

محققان با استفاده از سلول های بینی سگ توانستند سلول های عصبی نخاع را ترمیم کنند. محققان دانشگاه کمبریج توانستند نخاع یک سگ را که بر اثر تصادف فلج شده بود با استفاده از سلول های بینی آن ترمیم کنند. در حدود ده سال است که دانشمندان از کارکرد سلول های بینی به عنوان یک بستر مناسب برای رشد فیبرهای عصبی اطلاع دارند. اما تاکنون کسی نتوانسته بود از این سلول ها برای درمان مناسب آسیب های وارده به سلول های نخاع استفاده کند.
محققان برای انجام این کار، به صورت ماهانه سلول های بویایی چندین سگ را به همراه مایع خاصی به درون قسمت آسیب دیده نخاع تزریق کردند. پیش از هر تزریق عملکردهای عصبی سگ مصدوم مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و در جریان این معاینات بهبودهای چشمگیری در آن مشاهده شد. به گفته محققان، نتایج به دست آمده هنوز قابل استفاده برای انسان نیستند و ترمیم بافت عصبی نخاع سگ مصدوم، در قالب ایجاد پیوندهای عصبی در فواصل کوتاه انجام شده است. بنابر این روش مذکور می تواند حرکات محدودی را در بیماران مبتلا به مصدومیت نخاعی ایجاد کند و هنوز امکان ترمیم کامل بافت نخاع وجود ندارد.

ادامه نوشته

..::::  مبتلايان به آلرژي كمتر در معرض تومور مغزي قرار دارند  ::::..

پژوهشگران در تحقيقات اخير خود دريافتند: ميان آلرژي و خطر ابتلا به نوعي سرطان مغز رابطه مستقيم وجود دارد. اين مطالعات حاكي از آن است كه اين رابطه در زنان قوي‌تر است، اگرچه خطر ابتلا به تومور مغزي در مردان با انواع خاص آلرژي نيز كمتر است. تومورهاي مغزي موسوم به glioma داراي پتانسل لازم جهت سركوب سيستم ايمني را دارا هستند. دانشمندان در اين پژوهش توانستند نمونه‌هاي ذخيره شده خون بيماراني را كه دهه‌ها قبل از تشخيص ابتلا به تومور مزبور از آن‌ها گرفته شده بود، تحليل كنند. آن‌ها از نمونه خون‌هاي بانك جانوس سرم (Janus Serum) در نروژ استفاده كردند كه داراي نمونه‌خون‌هاي گردآوري شده از شهروندان طي سنجش‌هاي پزشكي سالانه‌ يا اهداكنندگان خون در 40 سال گذشته است.
اين محققان از نمونه‌هاي خون بين سال‌هاي 1974 و 2007 متعلق به 594 نفر مبتلا به glioma كه 347 نفر از آن‌ها به glioblastoma نيز مبتلا بودند، استفاده كردند. آن‌ها دريافتند كه زنان و مرداني كه نمونه‌هاي خونشان حاوي آنتي‌بادي‌هاي مرتبط با آلرژي بودند در مقايسه با افراد فاقد هر گونه آلرژي، در 20 سال پس از دادن خون تقريباً 50 درصد كمتر در معرض ابتلا به چنين توموري بودند.
همچنين مشخص شد كه زنان با نمونه خون داراي آنتي‌بادي‌هاي آلرژي، 50 درصد كمتر در معرض ابتلا به معمول‌ترين تومورهاي مغزي يعني glioblastoma بودند. اين اثر براي مردان گزارش نشد.
جوديت شوارتزباوم، پژوهشگر دانشگاه اوهايو بر اين باور است كه هر چه بازه زماني ابتلا به آلرژي قبل از تشخيص تومورglioma طولاني‌تر باشد، امكان سركوب آلرژي‌ها توسط اين اين تومور كمتر است و اين امر كاهش ريسك گسترش تومور را به دنبال دارد. وي مدعي است كه سطوح بالاتر آنتي‌بادي‌هاي در حال گردش در بدن افراد مبتلا به آلرژي‌ها ممكن است محرك سيستم ايمني بدن آن‌ها باشد و در واقع غياب آلرژي بزرگترين پارامتر خطر براي ابتلا به اين نوع تومور مغزي است. مطالعات قبلي بر مبناي گزارشات خود بيماران مبتلا به اين نوع سرطان مغز در خصوص آلرژي آن‌ها بودند و هيچ يك از آن‌ها به نمونه‌هاي خون متعلق به 20 سال قبل از تشخيص سرطان دسترسي نداشتند. نتايج اين پژوهش در مجله National Cancer Institute انتشار يافت.

ادامه نوشته

..::::  درمان سکته مغزی با به‌کارگیری جلبک‌های دریایی  ::::..

محققان دریافتند که استفاده از یک محصول تولید شده در جلبک‌های دریایی به بهبود سکته‌های مغزی کمک می‌کند. تایج یک تحقیق توسط محققان دانشگاه ویلمینگتون در کارولینای شمالی نشان می‌دهد که استفاده از ترکیب بروه توکسین – 2 (Brevetoxin-2) که به‌طور طبیعی در جلبک‌های دریایی تولید می‌شود توانست موجب رشد و افزایش انعطاف‌پذیری سلول‌های عصبی کشت داده شده موش‌های آزمایشگاهی شود. نتایج حاصل از این تحقیق، افزایش جوانه‌های عصبی و شکل‌گیری سیناپس جدید بین سلول‌های عصبی را در سلول‌های عصبی این موش‌های مورد مطالعه نشان می‌دهد.
محققان با اشاره به نتایج این تحقیق اظهار کردند: این یافته با تقویت پلاستیسیتی (انعطاف‌پذیری) ظرفیت مغز و افزایش یادگیری و حافظه، درمان بالقوه دارویی جدیدی را برای کمک به بهبود عملکرد مغز پس از وقوع سکته مغزی یا دیگر آسیب‌های مغزی فراهم می‌کند. به گفته محققان بروه توکسین یکی از هزاران موجودات اقیانوسی کشت داده شده در دانشگاه ویلمینگتون توسط تیم محققان این مطالعه بوده است. یافته‌های این تحقیق در نشریه آنلاین «مجموعه مقالات ملی علوم» منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  منطقه معنی‌شناسی مغز شناسایی شد  ::::..

محققان دانشگاه ماستریخت هلند برای اولین بار موفق به تطبیق الگوهای فعالیت مغزی با معنی حروف خاص شده‌اند. ین دستاورد یک گام رو به جلو در تلاشهای دانشمندان برای خوانش تفکر افراد از روی فعالیت مغزی آنها بوده و می‌تواند به پزشکان در شناسایی هشیاری افراد مبتلا به آسیب مغزی کمک کند. در حال حاضر دستگاههایی وجود دارند که می‌توانند مغز انسان را برای تشخیص حروفی که در لحظه می‌شنود استراق سمع کند اما این دستاورد جدید ورای بازنمایی مغز از کلمات بوده و قصد دارد فعالیت معانی پایه آنها را شناسایی کند.
طبق فرضیه این محققان، جایی در مغز، بازنمودهای نوشتاری و گفتاری از لغت قرار دارد و معنی آنها پردازش می‌شود. آنها برای شکار این منطقه از یک اسکنر تصویرسازی تشدید مغناطیسی کارکردی(اف‌ام‌آرآی) برای بررسی فعالیت مغزی چهار داوطلب دو زبانه در زمان گوش سپردن به نام چهار حیوان گاو نر، اسب، کوسه و اردک به زبان انگلیسی استفاده کردند. محققان در این پژوهش الگوهای فعالیت مغزی را در قشر تمپورال قدامی چپ که در برخی از وظایف معنایی دخیل بوده، مورد نظارت قرار داده و از یک الگوریتم برای شناسایی کلمه شنیده شده توسط این داوطلبان بر اساس الگوی فعالیت مغزی استفاده کردند.
آنها در نهایت تعجب دریافتند که لغت‌ها با معانی مشابه در زبان‌های مختلف باعث فعالیت یک بخش از نورونهای خاص در مغز می‌شوند.
محققان پیش‌بینی کرده‌اند که با ارتقای بیشتر فناوری تصویربرداری مغز می‌توان تعداد واژگان بیشتری را تنها از روی فعالیت مغزی شناسایی کرد. این در حالیست که این الگوهای مغزی در هر فرد منحصربفرد بوده و مانند چهره افراد که از اجزای مشابه برخوردارند، جزئیات است که باعث تفاوت آنها می‌شود. برای خوانش مغز یک انسان، دستگاه ابتدا باید بازنمایی خاص هر فرد را از هر واژه آموزش ببیند.

ادامه نوشته

..::::  آزمایش موفقیت‌آمیز بازتوانی حرکتی با سلول‌های بنیادی درمانی بر روی سگ‌های فلج  ::::

محققان دانشگاه کمبریج موفق به درمان سگ‌های دچار آسیب نخاعی با روش سلول بنیادی درمانی شدند. یوانات دچار آسیب نخاعی قادر به استفاده از پاهای عقب خود نیستند. محققان دانشگاه کمبریج در این طرح که نخستین نمونه آزمایش بر روی حیوانات غیر آزمایشگاهی دچار آسیب واقعی نخاعی محسوب می‌شود، با تزریق سلول‌های بنیادی گرفته شده از مخاط بینی، توان حرکتی پاهای عقب سگ های تحت آزمایش را بازگرداندند. در این آزمایش 34 سگ حضور داشتند که محققان پیوند سلولی را بر روی 23 سگ انجام دادند.
سلول‌های بویایی از مخاط بینی سگ برداشته و در محیط آزمایشگاهی بمدت چند هفته کشت داده شدند؛ سپس این سلول ها به ناحیه دچار آسیب نخاعی حیوان پیوند زده شدند. نتایج بدست آمده نشان می‌دهد، تعداد زیادی از سگ های دریافت کننده پیوند سلولی توان حرکتی خود را بر روی تردمیل و با کمک هارنس (بند محافظ) بدست آوردند.
پروفسور «رابین فرانکلین» سرپرست تیم تحقیقاتی از موسسه سلول های بنیادی کمبریج تأکید می کند: پیوند این نوع سلول ها به بخش آسیب دیده نخاعی منجر به بازیابی توان حرکتی حیوانات شده است.
«فرانکلین» خاطر نشان می‌کند: امیدواریم که این روش بتواند به بازیابی بخشی از توان حرکتی بیماران دچار آسیب نخاعی نیز کمک کند، اما انجام این روش بر روی انسان به آزمایشات بسیار بیشتری نیاز دارد. نتایج این آزمایش در مجله عصب شناسی Brain‌ منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  انقلاب نانوفناوری در توقف بیماری ام‌اس در موش‌ها  ::::..

در یک دستاورد بزرگ برای فناوری نانو و بیماری ام‌اس، محققان دانشگاه نورث‌وسترن موفق به ساخت یک نانوذره تجزیه‌پذیر شده‌اند که یک خودروی عالی برای انتقال مخفیانه پادتن برای تحریک سیستم ایمنی و توقف حملات آن به میلین و یک مدل ام‌اس عودکننده فروکش کننده در موش‌ها بوده است. ین نانوفناوری جدید همچنین در طیف گسترده‌ای از بیماری‌های مرتبط با ایمنی از جمله دیابت نوع یک، حساسیتهای غذایی و هوایی مانند آسم قابل اجرا است.
در بیماری ام‌اس، سیستم ایمنی بدن به غشای میلین که سلول‌های عصبی مغز، نخاع و عصب بینایی را مورد پوشش قرار می‌دهد، حمله کرده و هنگامی که این پوشش تخریب می‌شود، علائم الکتریکی به طور کارآمد منتقل نشده و منجر به علائمی از بی‌حسی ملایم عضلات گرفته تا فلج یا کوری می‌شود. حدود 80 درصد از بیماران ام‌اس با نوع عود‌کننده فروکش کننده تشخیص داده شده‌اند.
این نانوفناوری جدید کل سیستم ایمنی بدن را مانند درمان‌های کنونی ام‌اس سرکوب نمی‌کند بلکه در عوض هنگامی که این نانوذرات به پادتن‌های میلین متصل شده و درون بدن موشها تزریق شدند، سیستم ایمنی به حالت عادی اولیه بازمی گردد.
در بیماری‌هایی مانند ام‌اس، سیستم ایمنی بدن میلین را به عنوان یک مهاجم خارجی شناخته و به آن حمله می‌کند. این نانوذره که از پلیمر PLG ساخته و توسط سازمان غذا و داروی آمریکا تائید شده، توسط لونی شی، استاد مهندسی و شیمی دانشکده مهندسی و علوم پایه مک‌کومیک دانشگاه نورث‌وسترن تولید شده است. این شیوه مشابه یکی از شیوه‌های مورد استفاده در کارآزمایی‌های انسانی اولیه و ثانویه کنونی است که در آن از سلولهای سفید خون خود بیمار برای انتقال پادتن استفاده می‌شود. این راه بسیار هزینه‌بر و پرزحمت است. شیوه جدید این دانشمندان نشان داده که این نانوذرات می‌توانند با تاثیر مشابه سلولهای سفید خون به عنوان خودروهای ناقل پادتن عمل کنند. این نانوذرات از پلیمر PLG ساخته شده‌اند که شامل اسید لاکتیک و اسید گلیکولیک هستند و هر دو متابولیت‌های طبیعی در بدن انسان به شمار می روند. جزئیات این پژوهش در مجله Nature Biotechnology منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  مصرف ویتامین D خطر تولد کودکان مبتلا به ام اس را کاهش می‌دهد  ::::..

مصرف مکمل‌های ویتامین D در دوران بارداری می‌تواند خطر وقوع مالتیپل اسکلروزیس (ام اس) را در کودکانی که مادرانشان در مناطق سردسیر با تابش نور خورشید اندک زندگی می‌کنند، کاهش دهد. محققان دانشگاه کویین ماری انگلستان به سرپرستی دکتر "اِسریرام راماپوگالان" طی پژوهشی که در نوع خود وسیع‌ترین تحقیق به شمار می‌رود، دریافتند که کودکان متولد فصل بهار (ماه‌های آوریل و می)، پنج الی 10 درصد خطر بالاتری برای ابتلا به ام اس دارند و این در حالی است که کودکان متولد پاییز ( ماه‌های نوامبر و اکتبر) پنج الی 10 درصد در خطر کمتری برای ابتلا به این بیماری قرار دارند.
بر اساس این گزارش، حدود 90 درصد از زنان و به ویژه زنان باردار در ماه‌های زمستانی دچار کمبود ویتامین D هستند. به گفته سرپرست این پژوهش مصرف 1000 IU(واحد بین المللی) از ویتامین D خطر کمبود این ویتامین را از زنان باردار دور می‌کند و متقابلا نیز می‌تواند باعث کاهش وقوع "ام اس" شود. ویتامین D در دوران بارداری بر وضعیت ایمنی جنین تاثیر می‌گذارد و در نتیجه رخداد "ام اس" را دوران آتی زندگی نوزادان کنترل می‌کند. این پژوهش در مجله " Neurology, Neurosurgery and Psychiatry" منتشر شده است

ادامه نوشته

همایش551- دومین سمپوزیوم نوروسونولوژی و همودینامیک مغزی ایران

برگزار کننده: انجمن مغز و اعصاب ایران
زمان برگزاری: ۳ الی ۴ اسفند ۱۳۹۱
ارسال مقالات: ۱۵/۱۱/۱۳۹۱
محل برگزاری: تهران، بیمارستان فیروزگر

سایت همایش

..::::  موسیقی مغز ساخته شد  ::::..

پژوهشگران چینی با ترکیب داده‌های دریافتی از ضربان‌های الکتریکی واندازه‌گیری جریان خون در مغز، موفق به ابداع روشی برای تبدیل امواج مغزی به موسیقی شدند. تیم تحقیقاتی دانشگاه فناوری و علوم الکترونیک چین به سرپرستی «جینگ هو» از دو روش برای تبدیل امواج مغزی به موسیقی استفاده کرده اند.
در روش نخست، با استفاده از دستگاه الکتروانسفالوگرافی (EEG)‌، فعالیت الکتریکی در پوست سر ضبط شده و محققان با کمک یک برنامه نرم افزاری خاص، سیگنال های الکتریکی را به نت های موسیقی تبدیل کردند.
دامنه یا ارتفاع امواج مغزی، تعیین کننده زیر و بم و طول امواج نیز تعیین کننده طول نت ها بودند،اما موسیقی تهیه شده با این روش چندان خوشایند و گوش نواز نبود.
در روش دوم با استفاده از دستگاه تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی (fMRI)، سطح اکسیژن خون بصورت نیمه آنی بر روی دو داوطلب 14 و 31 ساله اندازه گیری شد که امکان مشخص کردن بخش های بدون اکسیژن مغز را برای محققان فراهم کرد. سپس محققان با ترکیب داده های دریافتی اسکن مغزی fMRI‌ و دستگاه EEG‌ موسیقی جدیدی ساختند که از نظر کارشناسان موسیقی بهتر از موسیقی ساخته شده با روش EEG بود. محققان امیدوارند که در آینده موسیقی مغز بتواند برای کنترل امواج مغزی مورد استفاده قرار گرفته و در شرایطی مانند اضطراب و افسردگی کارآیی داشته باشد. نتایج مطالعه محققان چینی در مجله PLoS ONE‌ منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  نازک‌ترین الکترود کربنی جهان برای برقراری ارتباط با مغز تولید شد  ::::..

محققان دانشگاه پیتزبورگ دست به ساخت الکترود فوق نازک از فیبر کربن زده‌اند که می‌توان فعالیت نورون‌ها را در حیوانات زنده ثبت کند. اتصال مغز انسان به رایانه یکی از چالش‌های علم مواد و همچنین زیست‌شناسی است؛ این که چه رابطی، از ظرافت کافی برای جلوگیری از آسیب‌رسانی به بافت‌های عصبی و همچنین ثبات لازم برای دهه‌های متمادی برخوردار است. دستاورد جدید دانشمندان، رابط عصبی کوچک از یک فیبر کربن بوده که با مواد شیمیایی برای افزایش مقاومت آن در برابر پروتئین‌های درون مغز پوشش یافته است.
قطر این الکترود ریزرشته جدید که برای ثبت علائم از یک نورون طراحی شده، تنها هفت میکرومتر است که نازکترین الکترود تولید شده تاکنون محسوب شده و 100 بار نازکتر از الکترودهای رایج در پژوهش‌های مغز حیوانات است.
محققان به الکترودهای طولانی مدت برای ارتقای رابط‌های مغز به دستگاه نیاز دارند. این سیتسم‌ها در مطالعات مقدماتی به افراد فلج در کنترل اندام رباتیک یا یک ماوس رایانه کمک کرده‌اند. با استفاده از این الکترودها برای ثبت فعالیت سلولهای مغزی، دانشمندان این علائم را به عنوان نشانگر حرکت سبیل یک موش یا تلاش یک فلج چهار اندام برای حرکت دستانش کد گذاری کرده‌اند. الکترودهای رایج پس از چند سال به دلیل ساختار مجدد بافتهای بریده شده در اطراف آنها از کار می‌افتند. برای ارتقای عملکرد این الکترودها، محققان سر آنها را با پلیمر پوشش داده‌اند که به آن در ثبت یک نشانه الکتریکی کمک می‌کند. نتایج این پژوهش در مجله Nature Materials منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  احتمال ابتلا به پارکینسون پس از ضربه سر  ::::..

تماس با آفت‌کش‌ها، افرادی که دچار ترومای سر شده‌اند را تا 3 برابر بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماری پارکینسون قرار می‌دهد. محققان امریکایی با بررسی هرگونه آسیب به سر و از دست دادن هوشیاری به مدت بیش از 5 دقیقه در 357 فرد مبتلا به بیماری پارکینسون و 754 فرد غیر مبتلا که همگی در یک منطقه کشاورزی زندگی می‌کردند، نشان دادند زندگی یا کار در نزدیکی مکان‌هایی که در آنها از پاراکوات یا علف‌کش‌ها استفاده می‌شود پس از وارد شدن ضربه به مغز خطر بروز بیماری پارکینسون را تا سه برابر بیشتر می‌کند.
براساس این گزارش، محققان با مشاهده بیشتر داده‌ها افزودند: افراد مبتلا به بیماری پارکینسون نسبت به افراد غیر مبتلا در این آزمایش تقریبا دو ضربه مغزی را با از دست دادن هوشیاری به مدت بیش از 5 دقیقه تجربه کرده بودند. از طرفی نتایج دیگر این مطالعه افزود: افراد مبتلا به این بیماری همچنین تا 36 درصد بیشتر از بقیه در معرض آفت‌کش‌ها قرار گرفته بودند. نتایج حاصل از این مطالعه حاکی است به نظر می‌رسد از لحاظ فیزیولوژیکی، ضربه به سر میزان آسیب‌پذیری سلول‌های مغزی نسبت به حمله آفت‌کش‌ها را بیشتر کرده و متعاقبا می‌تواند خطر ابتلا به بیماری پارکینسون را افزایش دهد.
به گفته محققان در حالی که هر یک از این دو عامل شامل ضربه مغزی و تماس با پاراکوات که جهت کنترل علف‌های هرز در محصولات بکار گرفته می‌شود خطر ابتلا به پارکینسون را افزایش می‌دهد، ترکیب این دو عامل با افزایش خطر بیشتری در بروز این بیماری همراه است. یافته‌های این تحقیق در نشریه پزشکی آکادمی نورولوژی آمریکا منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  تماس یک بیمار با پزشکان پس از 12 سال زندگی نباتی  ::::..

اسکن‌های تصویرسازی تشدید مغناطیسی کارکردی(اف‌ام‌آرآی) توانسته است به پزشکان در برقراری ارتباط با یک بیمار کانادایی که در اثر تصادف برای 12 سال در حالت نباتی به زندگی خود ادامه می‌دهد، کمک کند. اسکات روتلی 39 ساله در این ارتباط به پزشکان از نبود درد در بدن خود سخن گفته که اولین ارتباط یک بیمار خاموش مبتلا به آسیب‌های شدید مغزی در پاسخگویی مستقیم در مورد وضعیت و درمان وی به شمار می‌رود. آدریان اوون، دانشمند اعصاب انگلیسی در گفتگو با شبکه خبری بی‌بی‌سی اظهار کرد: اسکات توانسته یک ذهن هوشیار متفکر را به نمایش بگذارد. ما مغز وی را چندین بار اسکن کردیم و الگوهای فعالیت مغزی وی نشان دهنده پاسخگویی وی به سوال‌های ما بود. به اعتقاد ما اسکات می‌داند که چه کسی بوده و کجاست.
اوون سرپرستی تیمی را در موسسه مغز و ذهن دانشگاه اونتاریوی غربی برعهده داشته که از اسکن‌های ام‌آر‌آی برای اندازه‌گیری واکنشهای روتلی استفاده می‌کند. آزمایشات قدیمی نشان از این داشتند که روتلی در یک وضعیت نباتی به سر می‌برد و از هیچ فعالیت مغزی مناسبی برخوردار نیست. اوون و پزشکان دیگر این وضعیت جدید را بدین معنی می‌دانند که کتابهای پزشکی با پیش رو آمدن ارزیابی بیماران دارای آسیب‌های شدید مغزی باید دوباره‌نویسی شوند. نورولوژیست پیشین روتلی برای یک دهه گفته بود که تمام نتایج آزمایشات انجام شده از اسکن‌های مغزی روتلی نشان‌دهنده عدم تجربه هیچ گونه فعالیت ذهنی بوده است. به گفته اوون، این نتایج می‌تواند به مراقبتهای پیشرفته‌تر از بیماران برای آن دسته از افرادی که از آسیبهای مغزی شدید رنج می‌برند منجر شود و یک بهبود عمده در رسیدگی روزانه به بیماران از جمله وظایف معمولی مانند غذا دادن یا حمام کردن به شمار خواهد رفت. همچنین از آنجایی که اسکنهای اف‌ام‌آرآی از تابش استفاده نکرده و کاربرد آنها توسط متخصصان آموزش دیده‌ بسیار آسان است، پزشکان می توانند از آنها برای برقراری ارتباط منظم با بیماران استفاده کنند.

ادامه نوشته

عوارض عصبي CABG

امروزه بيماراني که براي جراحي‌هاي برقراري مجدد مسير عروق کرونر (coronary revascularization) ارجاع مي‌شوند، نسبت به گذشته سن بيشتري دارند و لذا احتمالا به بيماري شديدتري در عروق خارج قلبي خود مبتلا هستند. علي‌رغم اين مشکلات، در سال‌هاي اخير ميزان مرگ‌ومير پيوند باي‌پس عروق کرونر (CABG) در صورتي که با جراحي ديگري همزمان نباشد، دايما در حال کاهش بوده است. با وجود اين، عوارض عصبي از جمله سکته مغزي و افت شناختي همچنان يک نگراني مهم براي اين بيماران سالمند محسوب مي‌شوند.
تاکنون درک ناکامل از پاتوفيزيولوژي اين عوارض مانع تدوين راهبردهايي براي کاهش بروز حوادث عصبي پس از عمل شده است. تا حدي به دليل اين تصور که عوارض عصبي اختصاصا به استفاده از باي‌پس قلبي- ريوي خارج بدني ارتباط دارند، تکنيک‌هايي براي انجام CABG بدون باي‌پس قلبي- ريوي (موسوم به جراحي بدون پمپ [off- pump] در مقابل جراحي با پمپ [on- pump]) ابداع شدند. با اين حال، کارآزمايي‌هاي آينده‌نگر بزرگ در سال‌هاي اخير براي مقايسه ميزان عوارض عصبي جراحي‌هاي متعارف با پمپ با جراحي‌هاي بدون پمپ، کاهش معني‌دار خطر در صورت جراحي بدون پمپ را نشان نداده‌اند. در نتيجه، تلاش‌ها براي کاهش بروز آسيب‌هاي عصبي پس از عمل، به جاي متغيرهاي مرتبط با خود جراحي بيشتر بر عوامل خطر مرتبط با بيمار (از قبيل ميزان آترواسکلروز آئورت، شريان‌هاي کاروتيد و مغز) متمرکز شده‌اند. اگرچه امروزه مراکز جراحي بيشتري قبل و حول‌وحوش عمل به غربالگري بيماران داراي خطر افزايش‌يافته سکته مغزي و تعديل تکنيک‌هاي جراحي بر اساس يافته اين غربالگري‌ها مي‌پردازند، اين رويکرد هنوز به صورت استاندارد مراقبت درنيامده است. بنابراين عجيب نيست که ميزان عوارض عصبي بين مراکز مختلف تا اين حد تفاوت دارد. در اين مقاله مروري، در مورد پاتوفيزيولوژي سکته مغزي و افت شناختي به عنوان دو پيامد پس از CABGهاي امروزي بحث مي‌شود و سپس راهبردهاي نوظهور براي کاهش ميزان چنين پيامدهايي ذکر مي‌گردند.

PDF متن کامل مقاله               HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

ارزیابی و تشخیص موارد مشکوک به زوال عقل

با افزايش نسبت افراد بالاي 65 سال در جهان، شيوع زوال عقل (دمانس) نيز افزايش خواهد يافت. عوامل خطر زوال عقل عبارتند از: سن، سابقه خانوادگي زوال عقل، ژنوتيپ آپوليپوپروتئين E4، بيماري قلبي- عروقي همراه، مصرف طولاني‌مدت آنتي‌کولينرژيک‌ها و سطح پايين‌تر تحصيلات. در ارزيابي موارد مشکوک به زوال عقل از شرح حال، معاينه فيزيکي، ارزيابي کارکردي، آزمون‌هاي شناختي، مطالعات آزمايشگاهي و بررسي‌هاي تصويربرداري استفاده مي‌شود. در شرايط شلوغ سرپايي، استفاده از رويکرد مبتني بر دو ويزيت براي پزشکان مراقبت‌هاي اوليه اقدامي هزينه- اثربخش است. در ويزيت اول پزشک بايد از يک آزمون غربالگري مثل آزمون روان بودن گفتار(1)، ابزار مختصر ارزيابي شناختي(2) يا Sweet-16 استفاده کند. ميزان حساسيت و اختصاصي بودن اين آزمون‌ها براي شناسايي زوال عقل بالاست و حتي در عرض 60 ثانيه هم قابل انجام هستند. اگر نتيجه آزمون غربالگري غيرطبيعي باشد يا شک باليني به ساير بيماري‌ها وجود داشته باشد، آزمون‌هاي آزمايشگاهي و تصويربرداري مناسب بايد درخواست شوند و بيمار بايد براي انجام آزمون‌هاي شناختي بيشتر مجددا مراجعه کند. در ويزيت دوم بايد اين آزمون‌ها (در صورت عدم انجام در ويزيت اول) انجام گيرند: ارزيابي مختصر وضعيت ذهني(3)، مقياس افسردگي سالمندان(4) و آزمون‌هاي روان بودن گفتار و کشيدن ساعت(5).

PDF متن کامل مقاله               HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

تاییدیه142- فیکومپا

سازمان غذا و داروی آمریکا به تازگی قرص های پرامپانل با نام تجاری فیکومپا را برای تشنج های پارشیال در بیماران مبتلا به صرع که بیش از 12 سال سن دارند مورد تایید قرار داده است. تشنج های پارشیال، شایع ترین نوع تشنج در مبتلایان به صرع هستند. برخی از مبتلایان به صرع با استفاده از درمان موجود موفق به کنترل مطلوب تشنج ها نمی شوند. نتایج حاصل از 3 مطالعه بالینی بهبود چشمگیری در کنترل تشنج بیماران دریافت کننده فیکومپا در مقایسه با مصرف کنندگان دارونما نشان داده است. شایع ترین عوارض گزارش شده توسط بیماران تحت درمان با فیکومپا در این مطالعات عبارت بودند از گیجی، خواب آلودگی، ضعف، تحریک پذیری، عفونت های مجاری تنفسی فوقانی، افزایش وزن، سرگیجه، آتاکسی، لنگش، عدم تعادل، اضطراب، تاری دید، دیس آرتری، بی حالی، حالت تهاجمی و پرخوابی. در برگه اطلاعات دارویی مربوط به فیکومپا، در مورد خطر جدی مشکلات عصبی روانی نظیر تحریک پذیری، تهاجم، خشم، اضطراب، پارانویا، خلق یوفوریک، بی قراری و تغییر وضعیت روانی هشدار داده شده است. برخی از این مشکلات تا به حدی جدی گزارش شده اند که تهدید کننده حیات بوده اند. در تعداد بسیار محدودی، از بیماران هم رفتارهای خشونت آمیز گزارش شده است. بنابراین به خانواده بیمار توصیه کنید در صورت مشاهده هرگونه تغییر رفتار با پزشک تماس بگیرند و اگر افزایش دوز دارو ضروری است، مانیتورینگ دقیق بیمار فراموش نشود.

ادامه نوشته

..::::  كشف گونه جديد سلول‌هاي بنيادي مسؤول تفكر عالي  ::::..

گونه جديد سلول بنيادي كه به تازگي كشف شده مي‌تواند كليد اساسي بهتر فكر كردن در انسان‌ها باشد. محققان موسسه تحقيقاتي اسكريپس آمريكا موفق به شناسايي خانواده‌اي از سلولهاي بنيادي شده‌اند كه احتمالا نورون‌هاي مسوول تفكر انتزاعي و خلاقيت را توليد مي‌كنند. اين سلولها در موشهاي جنيني يافت شده و در لايه‌هاي بالاتر قشر مغزي شكل مي‌گيرند. همين منطقه مغزي در انسانها اجازه تفكر انتزاعي، برنامه‌ريزي براي آينده و حل مشكلات را مي‌دهد.
پيش از اين تصور مي‌شد كه تمام نورونهاي قشري در لايه‌هاي بالا و پايين از يك نوع سلول بنيادي موسوم به سلولهاي گليال شعاعي ايجاد مي‌شوند.اما تحقيقات جديد نشان داده كه نورون‌هاي لايه بالايي از يك جمعيت خاص سلولهاي بنيادي توليد مي‌شوند. قشر مغزي در پستانداران به شكل لايه‌هاي پيازي شكل با ضخامت‌هاي گوناگون است. لايه نازكتر دروني ميزبان نورونهايي است كه به ساقه مغزي و نخاع براي تنظيم عملكردهاي اساسي مانند تنفس و حركت متصل مي‌شود. لايه‌هاي ضخيمتر بالايي كه به سطح خارجي مغز نزديكترند از نورون‌هايي برخوردارند كه اطلاعات حسهاي مختلف را با هم ادغام كرده و در ميان دو نيمه مغز اتصال ايجاد مي‌كنند. عملكردهاي تفكر عالي در لايه‌هاي بالايي قرار دارد كه به لحاظ تكاملي بخشهاي جديدتر مغز هستند. رشد سلولهاي بنيادي در آزمايشگاه مي‌تواند مسير را براي درمانهاي جديدتر اختلالات مغزي مانند اسكيزوفرني و اوتيسم هموار كند. اين پژوهش در مجله ساينس منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  ميگرن تاثيري در كاهش مهارت فكري ندارد  ::::..

میگرن با کاهش در مهارت تفکر مرتبط نیست و هیچ تفاوتی بین افراد با سردردهای دردناک یا بدون آن در درازمدت وجود ندارد. بر اساس اين تحقيق، اگر چه سردردهای میگرنی رایج و اغلب ناتوان‌کننده هستند، اما این نوع سردرد با کاهش در مهارت‌های فکر کردن مرتبط نیست. «پاملا ریست»، محقق بخش طب پیشگیرانه در برینگهام و بیمارستان زنان در بوستون و نويسنده اصلي اين تحقيق با اشاره به يافته‌هاي حاصل از پژوهش انجام شده مي‌گويد: مطالعات قبلی در رابطه با میگرن و مهارتهای شناختی در مغز کوچک بود و قادر به شناسایی ارتباط میان این دو نبود. تحقيق ما به اندازه کافی بزرگ است و نشان مي‌دهد که میگرن در حالی که دردناک است، به شدت با زوال شناختی در ارتباط نیست.
در این تحقيق، محققان اطلاعات قبلی جمع‌آوری شده حدود 40 هزار زن با سن 45 سال و بالاتر را مورد بررسی قرار دادند. آنها همچنین اطلاعات جدیدی که از بیش از شش هزار و 300 زن در مورد وضعیت میگرنشان جمع آوری کرده بودند را تجزیه و تحلیل كردند. بر اساس این اطلاعات، زنان به چهار گروه بدون سابقه میگرن، میگرن با اورا (aura) كه معمولا به عنوان یک اختلال بینایی شناخته می‌شود، میگرن بدون اورا و سابقه میگرن تقسیم شدند. هر دو سال تا مدت شش سال زنان تحت آزمایشهای مهارتهای شناختی و یا مهارتهای تفکری قرار گرفتند. «ریست» در مورد نتايج اين تحقيق مي‌‌گويد: در مقایسه با زنان بدون سابقه میگرن، کسانی که میگرن با اورا یا بدون آن را تجربه کرده بودند، تفاوت قابل توجهی در نرخ زوال شناختی دیده نشد. این یک یافته بسيار مهم برای هر دو گروه پزشکان و بیماران است. بیماران مبتلا به میگرن و پزشکان معالج آنها باید اطمینان داشته باشند که میگرن عواقب طولانی مدت روی عملکرد شناختی ندارد. محققان اين پژوهش مي‌گويند: تحقیقات بیشتری به منظور بررسی تاثیر میگرن بر مغز و بهبود راهبردهای درمان، مورد نیاز است. این پژوهش در مجله «BMJ» منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  تصویر اسکن مغز یک عاشق  ::::..

پزشکان با استفاده از فناوری اسکن مغز تصاویر باورنکردنی از رخدادهای مغز هنگام عاشق شدن ارائه کردند تا مشخص شود که چرا افرادی که عاشق می شوند گاهی غیر منطقی و حتی مضحک می شوند. پزشکان با انجام اسکنهای مغزی متوجه تغییرات شیمیایی شده اند که در زمان عاشق شدن افراد در بخشهای مختلف مغز رخ می دهد و مهم تر از همه در چنین شرایطی برخی از بخشهای مختلف مغزی خاموش می شوند. از سوی دیگر این اسکنهای مغزی نشان داده است که عاشق شدن به گونه ای می تواند انسانها را عصبی و ناپایدار کند. پزشکان و متخصصان این تحقیق ابراز امیدواری کردند که این تحقیقات روزی نشان می دهد که چرا تعدادی از ما در مواردی که به احساسات و عاطفه مربوط می شود پا را از حد فراتر می گذاریم.
بخشی از مغز که از آن با عنوان " لوب پیشانی یا قدامی " یاد می شود و برای قضاوت کردن حائز اهمیت است هنگام عاشق شدن از کار می افتد. تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRI) قطع این فعالیت را تنها زمانی که فرد عاشق بوده نشان می دهد. این امر موجب شده که فرد از تمام انتقادها و یا تردیدها نسبت به کسی که دوست دارد، چشم پوشی کند. سمیر ذکی استاد زیبایی شناسی - عصبی در دانشگاه کالج لندن اظهار داشت: وقتی به کسی که دوستش دارید نگاه می کنید، بخشهایی از مغزتان فعال می شوند، اما یک بخش بزرگ در مغز که نقش قضاوت را برعهده دارد از کار افتاده و غیر فعال می شود. وی اعتقاد دارد که مغز ممکن است برای اهداف زیست شناختی عالی تر چنین واکنشی نشان دهد. افرادی که عاشق هستند هنوز هم می توانند در زندگی خود تصمیمهای مهم اتخاذ کنند برای مثال درباره یک تجارت مهم یا موضوعات غیر احساسی تصمیم گیری کنند و این نوع سلامت عقلی ممکن است شرایطی را ایجاد کند که دوستانشان برای متقاعد کردن آنها در ترک این احساس در روابط غیرعاقلانه با چالش رو به رو شوند.
 
اسکنهای مغزی همچنین نشان می دهد که بخشهایی از مغز که احساس را کنترل می کنند و بخش دیگری که درگیر احساسات منفی است نیز غیر فعال می شود به همین دلیل افرادی که عاشق هستند با رضایت کامل زندگی می کنند و همواره احساس شادی کرده و زمانی که عاشق هستند از این که اتفاق بدی رخ دهد هیچ واهمه ای ندارد. مطالعات نشان می دهد که دوپامین شیمی مغز هنگامی که فرد عاشق است در سطح بالاتری قرار دارد. دوپامین کلید تجارب لذت و درد است که با لذت، اعتقاد و رضایت ارتباط دارد و ممکن است یک تغییر ناگهانی در سطح این ماده شیمیایی موجب شود که دست کشیدن از عشق دشوار شود.
آزمایشها نشان می دهد که استفاده از داروهای شبه افیونی چون کوکائین در افزایش سطح دوپامین مغز تأثیری مشابه عاشق شدن دارد.یکی از عوارض جانبی افزایش دوپامین کاهش یک ماده شیمیایی دیگر به نام سروتونین است، هورمون کلیدی که حالات و اشتهای ما را تنظیم می کند. کاهش سطح سروتونین در افرادی که دچار اختلال وسواس فکری عملی هستند نیز توضیح دهنده این است که چرا عشق می تواند ما را مضطرب و عصبی کند. در رابطه با تغییرات شیمیایی در زمان عاشق شدن تغییرات مرتبط با آدرنالین بارزترین تغییر است. این هورمون علتی برای سرعت ضربان قلب، عرق کردن کف دست، خشک شدن دهان هنگام دیدن کسی است که دوستش داریم. همین هورمون در زمانی که ما وحشت زده می شویم نیز ترشح می شود. روانشناسان هنوز تلاش می کنند به درک این مسئله برسند که چرا یک فرد به طور مخاطره آمیزی نگران شده و همه چیز خود را به خاطر عشق به خطر می اندازد.
ادامه نوشته

..::::  ترس از ریاضی، شبکه‌های درد مغز را روشن می‌کند  ::::..

پژوهش‌های جدید نشان داده که نگرانی در مورد یک امتحان ریاضی به معنی کامل کلمه دردناک است و انتظار برای حل مسائل ریاضی باعث روشن شدن شبکه‌های درد در مغز افراد دارای سطوح بالای تنش ریاضی می‌شود. تیمی از محققان دانشگاه شیکاگو به شناسایی 14 فرد دچار تنش ریاضی بالا و 14 فرد با تنش ریاضی پایین بر اساس ارزیابی آنها از احساس اضطراب در زمان مواجهه با موقعیت‌های مرتبط با ریاضی مانند ورود به یک کلاس ریاضی یا نیاز به گذراندن تعداد خاصی از واحدهای ریاضی برای فارغ‌التحصیلی پرداختند. سپس به این شرکت‌کنندگان یک مجموعه از مسائل لغتی و ریاضی را ارائه کرده و فعالیت عصبی آنها را با یک دستگاه تصویرسازی تشدید مغناطیسی کارکردی سنجیدند. پیش از هر مسأله یک دایره زرد یا مربع آبی به نشانه آغاز یک مسأله ریاضی یا لغت بر روی نمایشگر نمایان می‌شد.
اسکن‌های مغزی در گروه اول در زمان مشاهده نشانه آغاز مسأله ریاضی، هجوم فعالیت را در بخش‌های مغزی مرتبط با احساس درد از جمله شعاع خلفی اینسولا و اواسط قشر سینگولیت نشان دادند. محققان دریافتند که هر چه سطح این تنش بالاتر باشد، فعالیت عصبی بیشتر در مغز این افراد افزایش نشان می‌دهد. این در حالیست که چنین الگویی در مغز افراد دارای تنش پایین‌تر دیده نشد. محققان پیش از این دریافته بودند که رویدادهای تنش‌زای روانشناسی از جمله برهم زدن‌های احساسی و طرد اجتماعی می‌تواند منجر به احساس فیزیکی درد شود.
پژوهش جدید هم نشان داده که تنها در انتظار یک رویداد تنش‌زا بودن نیز می‌تواند باعث درد واقعی شود. به گفته پژوهشگران، خود ریاضی دردناک نبوده، بلکه انتظار برای آن دردآور است. نتایج این پژوهش در مجله PLoS ONE منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  خطر کوچک شدن مغز پيامد افسردگي و استرس  ::::..

استرس و افسردگي به آرامي سبب کوچک شدن مغز و تخريب روحي و رواني مي‌شوند. در حال حاضر محققان کشف کرده‌اند يکي از دلايل اين اتفاق تغيير ژنتيکي است که حاصل از دست دادن اتصالات مغز در انسان و افسردگي در مدل‌هاي حيواني است. اين يافته‌ها که در نشريه طبيعت پزشکي منتشر شد، نشان مي‌دهد: تغيير ژنتيکي شناخته شده به عنوان يک فاکتور نسخه‌برداري، ژن‌هاي مختلفي که براي شکل‌گيري اتصالات سيناپسي ميان سلول‌هاي مغز لازم است را از بين مي‌برد که اين امر به نوبه خود مي‌تواند سبب از دست رفتن توده مغز شود.
محقق ارشد اين مطالعه «رونالد دومان»، استاد روانپزشکي و نوروبيولوژي و فارماکولوژي دانشگاه ييل مي‌گويد: ما مي‌خواستيم اين ايده که استرس باعث از دست رفتن سيناپس‌هاي مغز(اتصالات سلول‌هاي عصبي) مي‌شود را در انسان امتحان کنيم. وي مي‌افزايد: ما نشان مي‌دهيم مدارهايي که به طور معمول در احساسات و همچنين در شناخت نقش دارند با فعال بودن اين فاکتورهاي نسخه برداري دچار اختلال مي‌شوند. اين تيم تحقيقاتي بافت مغزي بيماران افسرده و غيرافسرده اهدا شده از بانک مغز را مورد تجزيه و تحليل قرار داد و به دنبال الگوهاي مختلف فعال‌سازي ژن بود. مغز بيماران افسرده سطوح پايين‌تر از ژن‌هايي را نشان داد که براي عملکرد و ساختار سيناپس مغز مورد نياز است.

ادامه نوشته

..::::  اضافه کاری مغز برای بازیابی بویایی پس از سرماخوردگی  ::::..

نتايج تحقيقات پژوهشگران نشان مي‌دهد مغز براي بازيابي بويايي پس از سرماخوردگي نيازمند اضافه‌كاري است. تحقیقات قبلی بر روی حیوانات حاکی از مقاومت سیستم بویایی در برابر تغییرات ادراکی پس از بروز یک وقفه چند روزه در حس بویایی است، اما پژوهش صورت گرفته توسط محققان نورث وسترن بر روی انسان نشان می دهد، پس از مسدود شدن مسیر بینی در اثر ابتلا به سرما خوردگی یا آلرژی، فعالیت مغز در مناطق فعال در حس بویایی افزایش پیدا می‌کند. تغییر در فعالیت مغز یک فرایند حیاتی برای بازیابی و احیای الگوی طبیعی تنفس پس از یک وقفه چند روزه محسوب می‌شود. «کنگ نای وو» نویسنده ارشد این تحقیق تأکید مي‌کند: زمانی که سوراخ‌های بینی مسدود می‌شوند، مغز به منظور تنظیم اطلاعات سیستم بویایی و تلاش برای بازیابی هرچه سریع‌تر حس بویایی اقدام به اضافه کاری می‌کند.
در این تحقیق 14 داوطلب به مدت یک هفته در یک اتاق مخصوص با میزان بوی کم مستقر شدند؛ پس از سپری شدن این مدت محققان شاهد افزایش فعالیت در بخش کورتکس مداری پیشانی و کاهش فعالیت در قشر پریفورم به عنوان دو منطقه مربوط به حس بویایی بودند. به گفته محققان این تغییرات در مغز، تلاش برای بازیابی حس بویایی پس از هفت روز حضور در یک محیط فاقد بو است. روند احیا و بازسازی حس بویایی بسیار سریع‌تر از سایر حس‌ها مانند بینایی است که این مسأله به دلیل شیوع بالای آلرژی یا عفونت های ویروسی است که سیستم بویایی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. نتایج این مطالعه در مجله Nature Neuroscience منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  سلول‌هاي بنيادي، نويدبخش درمان آلزايمر  ::::..

براي نخستين‌بار محققان توانستند نشان دهند سلول‌هاي بنيادي اثر قابل‌توجهي در بازگرداندن حافظه در حيوانات مبتلا به آلزايمر دارند. اين تحقيق به وسيله تيمي از دانشگاه كاليفرنياي Irvine و انستيتو سلول بنيادي انجام شده است. در اين تحقيق سعي شده نقص‌هاي شناختي را كه در مدل‌هاي حيواني بيماري آلزايمر ديده مي‌شود، بهبود بخشند. در اين آزمايش سلول‌هاي بنيادي انساني در دو طرف مغز تزريق و پس از اتمام آزمايش، ميزان نقص‌ها دوباره بررسي شد. پس از يك ماه ديده شد عملكرد موش‌هاي دريافت‌كننده درمان نسبت به گروه بدون درمان مشابه موش‌هاي سالم بود. به عبارت ديگر، حافظه گروه درمان افزايش يافته بود. در واقع سلول‌هاي بنيادي توانسته بودند آثار بد پلاك‌هاي پروتئيني بتا-آميلوييد و الياف رشته‌اي-‌ عصبي را بهبود بخشند. اين پلاك‌ها مانند يك عايق باعث قطع اتصال بين نورون‌ها مي‌شوند. طبق بررسي‌ محققان، موش‌هايي كه سلول‌هاي بنيادي دريافت كرده بودند، 75 درصد افزايش در تعداد سيناپس‌هايشان نشان داده بودند و به نظر مي‌رسد علت اصلي بهبود علايم آنها نيز همين باشد. اين تيم تحقيقاتي كاملا اميدوارند سلول‌هاي بنيادي به همان شيوه كار در حيوانات، بيماري آلزايمر را نيز در انسان بهبود بخشند.

ادامه نوشته

..::::  ترومبکتومي به روش جديد  ::::..

به ياري وسيله جديدي که توسط Cambell ابداع شده، مي‌توان اميدوار بود افراد کمتري در اثر سکته مغزي جان خود را از دست دهند. اين وسيله که ReCover thrombectomy نام دارد، اکنون اجازه استفاده را در اتحاديه اروپا به دست آورده و اميد مي‌رود در 3 ماهه اول سال 2013 وارد بازار شود. اين وسيله که يک بازياب لخته بر پايه Stent است و به صورت يکپارچه از مش نيتينول پوشيده شده، به منظور پيشگيري از قطعه‌قطعه شدن لخته يا امبوليسم آن طراحي شده و به اين ترتيب خطر سکته مغزي دوم را طي پروسيجر ترومبکتومي کاهش مي‌دهد. طراحي اين وسيله به گونه‌اي است که با محافظتي که مستقيما در طراحي استنت بازيابي ايجاد کرده، مي‌تواند تعداد وسايلي را که حين انجام ترومبکتومي لازم است، کاهش دهد. قرار است اين هفته ReCover در جلسه ساليانه جراحي مداخله‌اي مغز و اعصاب در سن‌ديگوي آمريکا معرفي شود. شرکت کمبل روي نمونه محصولاتي کار مي‌کند که براي درمان استروک ايسکميک استفاده مي‌شوند.

ادامه نوشته

..::::  پروب جديد براي يافتن تومورهاي مغز  ::::..

انجام جراحي براي خارج کردن تومور مغزي نياز به آن دارد که جراح در خط بسيار ظريفي حرکت کند. اگر تومور کاملا خارج نشود، امکان رشد دوباره آن وجود دارد و اگر هم همراه آن قسمت‌هايي از بافت سالم درآورده شود، مي‌تواند باعث ايجاد صدمات پايدار مغزي در بيمار شود. تومورهاي اوليه مغز شبيه بافت مغز به نظر مي‌رسند، اما اگر آنها را زير نوع‌ خاصي از نور ببينيم، تفاوت بسياري دارند. روش‌هاي کنوني تفريق بافت سالم از سرطاني نيز اين قابليت را ندارند که بافت‌ها را به طور کامل از هم مجزا کنند، به همين دليل محققان به اين فکر افتادند از پروبي استفاده کنند که نور بنفش-آبي و سفيد را به طور همزمان ترکيب کرده تا غلظت PplX و 4 بيومارکر توموري ديگر را آناليز کند؛ يعني محصولات شکست PplX، اشباع اکسيژن، غلظت هموگلوبين و نامنظمي سايز و شکل سلول. پروب ميزان نور برگشتي را پس از برخورد به تومور مي‌خواند، داده‌ها را به کامپيوتر مي‌فرستد، آن را از يک الگوريتم مي‌گذراند و پاسخ روشني به اين سوال مي‌دهد که آيا بافت سرطاني است يا نه. نکته مهم اينکه اين پروب تومورهاي با درجه پايين را هم مي‌خواند و به اين ترتيب کمک بزرگي به جراح حين عمل جراحي مي‌کند. محققان اين مطالعه در حال بررسي اين پروتکل براي تومورهاي ريه هم هستند، زيرا به نظر مي‌رسد پروب مذکور اين قابليت را دارد که براي ديگر انواع تومور هم استفاده شود.

ادامه نوشته

..::::  شناسايي ذره ريز پروتئين كه انسان را باهوش مي‌كند  ::::..

دانشمندان موفق به شناسايي ذره كوچكي درون يك پروتئين شده‌اند كه به انسان اجازه داده تا باهوش‌ترين موجود روي سياره زمين باشد. اين ذره كليد درك چرايي بزرگتر و پيچيده‌تر بودن مغز انسان نسبت به حيوانات ديگر است. همچنين اين ذره كوچك مي‌تواند چگونگي تكامل سريع و چشمگير ظرفیت روانی بي‌نظير مغز را توضيح دهد كه تاكنون دانشمندان را بخود مشغول داشته است. مغز انسان از ظرفيت سه برابر بزرگتر از مغز ميمونهاي بزرگ برخوردار است كه نزديكترين خويشاوندان انسان محسوب مي‌شوند. مهمتر اينكه نسبت آن به اندازه بدن بسيار بزرگتر بوده و از قشر مخ بسيار بزرگتري برخوردار است كه به كنترل فرآيندهاي بالاتر فكري با تمركز نوروني بيشتر مي‌پردازد.
پژوهش جديد دانشمندان دانشگاه كلورادو نشان داده كه آنچه كه باعث اين گسترش تكاملي مغز شده، يك واحد خاص درون پروتئين موسوم به يك دامنه پروتئين بوده كه در انسان نسبت به گونه‌هاي ديگر از فراواني بيشتري برخوردار است. پروتئين كشف شده DUF1220 نام داشته كه در انسان بيش از 270 نسخه از آن درون دي‌ان‌اي قرار گرفته و بيشتر از ميزان يافت شده در تمام موجودات است. هرچه يك گونه حيواني به انسان نزديكتر باشد، تعداد نسخه‌هاي DUF1220 در آنها بيشتر مي‌شود. شامپانزه‌ها بعد از انسان با 125 نسخه، بالاترين رتبه را دارند. گوريلها با 99 نسخه، بوزينه دم كوتاه با 30 و موش با تنها يك DUF1220 در مراتب بعدي قرار دارند.
دانشمندان دريافته‌اند كه هر چه تعداد اين ذرات بيشتر باشد، مغز نيز بزرگتر است. اين محققان همچنين خردسري را به اختلالات مغزي نيز مرتبط كرده‌اند. آنها تعداد كمتر اين ذره با اختلال خردسرى مرتبط دانسته‌اند كه در آن مغز بسيار كوچك است. همچنين تعداد بيشتر DUF1220 با بزرگ سرى مرتبط است كه در آن مغز بسيار بزرگتر از حد عادي است. دانشمندان توالي‌هاي ژنوم انسانها و ديگر حيوانات را با هم و همچنين دي‌ان‌اي افراد مبتلا به خرد سري و بزرگ سري را با افراد سالم مقايسه كردند. طبق اين پژوهش كه نتايج آن در مجله «Human Genetics» منتشر شده، اندازه مغز ارتباط زيادي به ميزان دامنه پروتئين دارد. اين كشف مي‌تواند درهاي جديد زيادي را در مطالعه مغز گشوده و ابزار جديدي را براي تشخيص بيماريهاي مرتبط با اندازه مغز ارائه كند.

ادامه نوشته

..::::  شناسايي سن دقيق انسان با اسكن مغزي ممكن شد  ::::..

دانشمندان دانشگاه كاليفرنيا موفق به شناسايي يك ساعت رشد درون مغز انسان شده‌اند كه با دقت تا يك سال تفاوت مي‌تواند سن فرد را نشان دهد. به گفته اين دانشمندان، اين كشف مي‌تواند از كاربردهاي زيادي در پزشكي برخوردار بوده و بينش جديدي را در مورد چگونگي تغيير مغز در طول زمان ارائه كند. محققان با استفاده از ام‌آرآي به اسكن مغز 885 انسان از سه تا 20 سال پرداختند. اين اسكنهاي مغزي براي شناسايي 231 نشانگر زيستي آناتومي مغز مورد استفاده قرار گرفتند كه در زمان تركيب شدن مي‌تواند سن فرد را با دقت تا 92 درصد نشان دهند.
به گفته محققان اين عملكرد ماوراي سنجش‌هاي ديگر بيولوژيكي است. در حالي كه سنجشهاي ديگر در گذشته از تك تك نشانگرهاي زيستي مشابه استفاده مي‌كردند، كليد اين معما، شناسايي راهي براي تركيب اين نشانگرها براي ثبت طبيعت چند بعدي آناتومي مغز و الگوهای خاص تغيير رشد با بالا رفتن سن بود. به گفته دانشمندان، اين حقيقت كه آنها موفق به كشف مجموعه‌اي از سنجش‌هاي مغزي شده‌اند كه به طور دقيق مي‌تواند سن تقویمی فرد را تشخيص دهد، بدين معني است كه رشد مغزي يا حداقل جنبه‌هاي آناتوميك آن بسيار بيشتر آنچه تاكنون تصور مي‌شدف تحت كنترل است. نظم در این بلوغ متریک در ميان كودكان داراي رشد معمولي نشان داده كه ممكن است به شناسايي ناهنجاری‌ها نيز كمك كند. هنوز معلوم نيست كه چگونه اين تغييرات آناتوميك به لحاظ رفتار انساني با بلوغ مرتبط بوده كه لزوما با سن تقويمي بازتاب پيدا مي‌كند. محققان اميدوارند كه اين پژوهش بتواند در درك مكانيزم‌هاي زمينه اختلالاتي مانند كم‌توجهي بيش‌فعالي و اوتيسم كمك كند.

ادامه نوشته

اطلاع رسانی604- سمینار جنبه های خاص سر درد

این سمینار در تاریخ ۴ الی ۵ بهمن ۱۳۹۱ توسط دانشگاه علوم پزشکی مازندران در ستاد مرکزی دانشگاه برگزار خواهد شد. مباحث این سمینار شامل رویکرد به سر درد های حاد، رویکرد به میگرن و انواع آن، سردرد ناشی از ضایعات فضاگیر مغز، سردرد های سینوزیتی، آرتریت ژانت سل، سردردهای ناشی از بیماریهای چشمی، سردرد ناشی از مصرف بیش از حد دارو، نورالژی تری ژمینال، افزایش فشار داخل مغز ایدیو پاتیک، سردرد تنشی و جنبه های روانپزشکی سردرد می باشد.

اطلاعات بیشتر

..::::  طراحي دستگاهي براي كاهش سردردهاي ميگرني  ::::..

محققان دستگاه كوچكي طراحي كرده اند كه مي تواند به كاهش و درمان سردردهاي ميگرني كمك كند. دستگاه GammaCore در ابعاد يك ريش تراش برقي طراحي شده و با دو باتري كار مي كند و با توليد سيگنال هاي الكتريكي به كاهش حملات ميگرن و سردردهاي خوشه‌يي كمك مي كند. اين دستگاه در سمت راست گردن بر روي پوست بالاي نبض شريان كاروتيد به مدت 90 ثانيه قرار داده مي شود و يك ژل رسانا بر روي دو بخش مرتبط با پوست، ميزان اثربخشي دستگاه را افزايش مي دهد.
دستگاه GammaCore در آمريكا و اروپا از جمله بر روي 50 بيمار در بيمارستان سلطنتي لندن و دوبلين مورد آزمايش قرار گرفته و نتايج آزمايش حاكي از عملكرد مثبت آن مانند داروهاي متداول سردرد بدون داشتن عوارض جانبي است، به طوري كه ميزان حملات سردرد در نيمي از بيماران تا حدود 50 درصد كاهش را نشان مي دهد. اين دستگاه همچنين بر روي بيماراني كه پاسخي به داروهاي متداول نشان نمي دهند نيز موثر گزارش شده است و مي تواند شدت حملات ميگرن را كاهش داده و حتي از بروز حملات نيز پيشگيري كند. استفاده از اين دستگاه توسط متخصصان و براي استفاده خانگي با تجويز پزشك متخصص امكان پذير است.
حملات ميگرن به طور متوسط يكبار در طول ماه ايجاد مي شود و زنان بيش از مردان دچار اين نوع سردردها مي شوند. علت دقيقي براي بروز حملات ميگرن تاكنون كشف نشده است، اما كاهش سطح ماده شيميايي سروتونين يكي از دلايل احتمالي سردرد عنوان مي شود. سردردهاي خوشه اي از شيوع كمتري به نسبت ميگرن برخوردار است و بيشتر مردان را درگير مي كند و در ناحيه شقيقه يا يكي از چشم ها احساس مي شود.

ادامه نوشته

..::::  رمزگشايي از كدهاي مغزي مرتبط با تلفظ حروف صدا دار  ::::..

محققان موفق به شناسايي كدهاي مغزي مرتبط با تلفظ حروف صدا دار شده اند كه مي تواند در آينده به طراحي دستگاه هايي براي كمك به صحبت كردن افراد لال منجر شود. در حالي كه محققان به تازگي موفق به رمزگشايي از كد مورد استفاده توسط نورون ها در شبكيه چشم براي ارسال داده هاي بصري به مغز و طراحي دستگاهي براي ترميم بينايي موش هاي كور شده اند، گروه ديگري از عصب شناسان از مشخص شدن كد مغزي براي تلفظ حروف صدادار خبر مي دهند. تيم تحقيقاتي دانشگاه UCLA آمريكا و همكارانشان در اين مطالعه 11 بيمار مبتلا به صرع را مورد بررسي قرار دادند؛ در اين گروه از بيماران براي تعيين منشأ بروز تشنج، الكترودهايي در مغز كاشته شده است. فعاليت عصبي بيماران مصروع در زمان تلفظ يكي از حروف صدا دار يا هجاي كلمات حاوي اين حروف بدقت مورد ارزيابي قرار گرفت.
بررسي ها نشان مي دهد، دو منطقه از مغز با شيوه هاي متفاوت درگير تلفظ حروف صدا دار هستند. نورون ها در چين بالاي گيجگاهي (superior temporal gyrus) به هر پنج حرف صدا دار پاسخ مي دهند و ظاهرا اين كار با موقعيت زبان داخل دهان درارتباط است.
در مقابل نورون ها در منطقه لوب فرونتال مياني (medial frontal lobe) مسوول پاسخ به يك يا دو حرف صدا دار خاص هستند و عملكرد عمومي و اختصاصي اين دو بخش مغز امكان اداي حروف صدا دار را فراهم مي كند.
دكتر ايزاك فريد، متخصص جراحي مغز و اعصاب دانشگاه UCLA تأكيد مي كند: با كشف كدهاي عصبي دخيل در صحبت كردن، نحوه فعاليت سلول هاي مغزي در هنگام گفتار شناسايي مي شود و مي توان به ابداع روش هاي جديد براي كمك به افراد ناتوان در صحبت كردن از جمله ساخت دستگاه هاي عصبي مصنوعي يا دستگاه رابط مغزي براي رمزگشايي از الگوهاي عصبي اميدوار بود.

ادامه نوشته

..::::  استاتين‌ها در خدمت بيماران MS  ::::..

محققان تازگي به اين نتيجه رسيده‌اند که دوزهاي بالاي سيمواستاتين به طور موثر و قابل‌توجهي آتروفي مغز را کاهش مي‌دهند و پيشرفت ناتواني اين بيماران را براي مدت 2 سال در بيماران مبتلا به مالتيپل اسکلروزيس پيشرونده ثانويه آهسته مي‌کنند. در اين تحقيق که به صورت کارآزمايي باليني انجام شده، 140 بيمار روزانه 80 ميلي‌گرم سيمواستاتين دريافت کردند که در مقايسه با بيماران مصرف‌کننده پلاسبو، نرخ سالانه از دست دادن حجم مغز آنها کمتر بود. همچنين در بيماران دريافت‌کننده سيمواستاتين پيشرفت ناتواني کاهش چشمگيري داشت. از سوي ديگر تفاوت‌ها ميان اين دو گروه‌ درماني در پيامدهاي خاص عملکردي مانند توانايي راه رفتن و مهارت دست به تفاوت معني‌دار نرسيد. محقق ارشد اين مطالعه که در انگلستان انجام شده، مي‌گويد با وجود دوز بالاي سيمواستاتين، اثرات جانبي ميان 2 گروه مشابه بود و مواردي از سميت جدي عضلاني ديده نشد و درمان به خوبي تحمل شد. امروزه استاتين‌ها با داشتن خاصيت ضدالتهابي، جدا از اثرات کاهش‌دهنده کلسترول، توجه محققان را به طور جدي به عنوان يک گزينه درماني مناسب براي درمان مالتيپل اسکلروزيس جلب کرده است

ادامه نوشته

همایش538- چهارمین کنگره ملی ضایعات نخاعی

برگزار کنندگان: مرکز تحقیقات ضایعات مغزی و نخاعی (پژوهشکده علوم اعصاب) دانشگاه علوم پزشکی تهران، مرکز حمایت از معلولین ضایعه نخاعی ایران 
زمان برگزاری: ۲۵ الی ۲۷ بهمن ۱۳۹۱
ارسال خلاصه مقالات: ۳۰/۸/۱۳۹۱
مکان برگزاری: تهران، مرکز همایش های رازی

سایت همایش

ادامه نوشته

..::::  ورزش منظم در سنین بالا از کوچک شدن بافت مغزی جلوگیری می‌کند  ::::..

انجام فعالیتهای ورزشی به صورت منظم در سنین بالا می‌تواند از آتروفی و کوچک شدن بافت مغز جلوگیری کند. محققان دانشگاه ادینبورگ در اسکاتلند با بررسی پرونده‌های پزشکی و اسکن مغز 638 نفر از افرادی که در سال 1936 در اسکاتلند متولد شده بودند، طی یک دوره 3 ساله دریافتند افرادی که در فعالیتهای فیزیکی و ورزشی بیشتری شرکت می‌کردند نسبت به سایرین کمتر دچار کوچک شدن مغز و سایر نشانه‌های پیری در مغز شده‌اند.
محققان با مشاهده اسکن مغز این افراد تحت هدایت ام. آر.آی و بررسی جزئیات عادات ورزشی این افراد از جمله حرکات مرتبط با کارهای لازم خانواده و یا انجام فعالیتهای ورزشی سنگین و شرکت در ورزش‌های رقابتی به صورت چندین بار در هفته و همچنین مشارکت آن‌ها در فعالیتهای اجتماعی و روانی تحریک کننده مغز افزودند: افراد شرکت کننده در فعالیتهای جسمانی بیشتر، نسبت به کسانی‌که به ندرت ورزش می‌کردند کمتر دچار آتروفی و کوچک شدن بافت مغز شدند. نتایج دیگر این تحقیق نشان داد: با توجه به اسکن‌های مغزی این افراد، هیچ مزیت قابل ملاحظه‌ای در اندازه مغز افراد در صورت شرکت در فعالیتهای ذهنی و اجتماعی محرک مغز در طول این چارچوب زمانی مطالعه دیده نشده است.
به گفته محققان، ورزش کردن مداوم و منظم در سنین بالا نسبت به انجام فعالیتهای روانی ذهنی و اجتماعی ‌بهتر می‌تواند به طور بالقوه از مغز در برابر تحلیل و انحطاط سلولهای مغزی محافظت کند. یافته‌های این تحقیق در نشریه پزشکی آکادمی نورولوژی آمریکا منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  کنترل فعالیت مغز در صفحه تلفن همراه با سربند بی‌سیم  ::::..

محققان کانادایی سربندی طراحی کرده‌اند که امکان نظارت بر فعالیت مغزی را بر روی تلفن همراه یا تبلت فراهم می‌کند. این گجت یک دستگاه الکتروانسفالوگرافی (EEG) پوشیدنی بسیار سبک است که امکان نظارت بر فعالیت سیستم عصبی را بصورت لحظه‌ای برای کاربر فراهم می‌کند. نظارت بر امواج مغزی می‌تواند برای آرامش، حفظ تمرکز، ایجاد اعتماد به نفس و کنترل حالت روانی فرد مفید بوده و یک روش آموزشی ساده برای رسیدن و حفظ حالت مطلوب ذهنی باشد.
سربند Muse بصورت بی‌سیم با دستگاه‌های مختلف مانند تبلت یا تلفن همراه هوشمند ارتباط برقرار کرده و کاربر می‌تواند از طریق یک برنامه نرم‌افزاری، فعالیت مغزی خود را نظارت کند. این سربند مجهز به چهار حسگر یکپارچه است که دو حسگر در بخش جلوی پیشانی و دو حسگر نیز در پشت دو گوش قرار می‌گیرند؛ خروجی امواج مغزی توسط حسگرها دریافت شده و داده‌های دریافتی بصورت همزمان بر روی تلفن همراه کاربر نشان داده می‌شود. این برنامه نرم افزاری همچنین شامل تمرینات مختلف مغزی است که در زمان استفاده از سربند انجام می شود. سربند نظارت بر امواج مغزی توسط محققان شرکت InteraXon‌ طراحی شده و این شرکت بدنبال جذب سرمایه برای تولید سری اول این محصول با قیمت 135 دلار است.

ادامه نوشته

..::::  موفقیت دانشمندان در درمان آسیب مغزی تروماتیک با نانوذرات  ::::..

دانشمندان توانسته‌اند با استفاده از روشی بالقوه، آسیب مغزی تروماتیک (TBI) را در محیط آزمایشگاهی و بر روی موش‌ها با موفقیت درمان کنند. دکتر "توماس کنت"، "جیمز تور" و همکارانشان می‌گویند که «TBI» حتی اگر به صورت خفیف مانند بیهوشی مقطعی به هنگام صدمه مغزی باشد، ذخیره اکسیژن خون به مغز را قطع می‌کند، در این حالت مغز دچار نیاز شدید به اکسیژن می‌شود و پیرو آن پیامدهای مزمن و جدی رخ خواهد داد. این کاهش خون‌رسانی به مغز باعث ایجاد رادیکال‌های آزاد می‌شود که می‌تواند سلول‌های مغزی را از بین ببرد.
علی‌رغم تلاش‌های بسیار محققان، تاکنون هیچ روش درمانی موثری برای درمان «TBI» حاصل نشده است. در نتیجه، این امر انگیزه محققان را در ایجاد روشی جدید بر اساس نانو ذرات بر انگیخت. محققان طی تست‌های آزمایشگاهی بر نانوذراتی موسوم به PEG-HCC ها به موفقیت‌هایی دست پیدا کردند. نانوذرات ذکر شده در موش‌های آزمایشگاهی مانند آنتی اکسیدان عمل کردند؛ به طوری که پس از انجام عمل احیا به دنبال «TBI»، جریان خون به مغز را سریعا به حالت اول بازگرداند. به گفته محققان، این یافته برای بهبود بیمارانی که طی مراقبت‌های احیا تحت شرایط بالینی مربوطه به سر می‌برند، از اهمیت عمده‌ای برخوردار است. نتایج این دستاورد علمی در مجله "ACS Nano" منتشر شده است.

ادامه نوشته