..::::  عمر مبتلايان به سرطان كبد تا سه برابر افزايش مي‌يابد  ::::..

ويروسي كه تاكنون براي كنترل بيماري آبله به‌كار مي‌رفت، قابليت كاهش عوارض سرطان كبد و افزايش طول عمر مبتلايان به اين بيماري كشنده را دارد.  نمونه‌اي از اين ويروس كه با استفاده از مهندسي ژنتيك توليد شده و به نام جي‌ايكس ۵۹۴ مشهور است، مي‌تواند عوارض سرطان كبد را تا اندازه عوارض سرماخوردگي كاهش دهد و ميانگين عمر مبتلايان به اين بيماري را تا سه برابر افزايش دهد. در مطالعاتي كه توسط محققان دانشگاه ليدز انجام گرفت، ۳۰ نفر از مبتلايان به بيماري هپاتوسلولار (نوعي سرطان كبد) در قالب دو گروه مورد آزمايش قرار گرفتند و مقادير متفاوتي از ويروس اصلاح شده، در عرض يك ماه به طور مستقيم به كبد آن‌‌ها تزريق شد. گروه اول كه ميزان كمتري از ويروس را دريافت كرده‌ بودند، به طور متوسط ۷/۶ ماه و گروهي كه مقدار بيشتري از ويروس را دريافت كردند به طور متوسط ۱/۱۴ ماه به زندگي خود ادامه دادند.  دو نفر از بيماران كه مقادير بسيار زيادي از ويروس را دريافت كردند، پس از گذشت دوسال از درمان، هنوز هم به زندگي خود ادامه مي‌دهند. اين در حالي است كه بر اساس تحقيقات قبلي، موثرترين درمان اين بيماري كه سورافنيب نام دارد، طول عمر بيماران را حداكثر تا سه ماه افزايش مي‌دهد.
نكته جالب توجه اين است كه ويروس جي‌ايكس علاوه بر تومور سرطاني كبد، به هر تومور سرطاني ديگري كه خارج از كبد وجود دارد نيز حمله مي‌كند.  محققان بر اين باورند كه با تزريق مستقيم اين ويروس به جريان خون، مي توان انواع سرطان را درمان كرد.  تا كنون بيش از ۲۰۰ نفر از مبتلايان به انواع سرطان‌ها از جمله سرطان كليه و پوست، توسط اين ويروس درمان شدند ، اما بدن تمام آن‌ها نسبت به درمان عكس‌العمل مثبت نداشته و هنوز علت عدم تاثير اين ويروس در بدن برخي از بيماران مشخص نشده است. اين شيوه درماني جديد در مقايسه با شيمي‌درماني اثرات سوء كمتري براي بيماران دارد و عوارض جانبي آن نيز ناچيز است. در صورتي كه اثبات شود اين شيوه درماني در درازمدت موثر است، ظرف ۵ سال نمونه تجاري آن در اختيار بيماران قرار خواهد گرفت. گزارش كامل اين تحقيقات در شماره اخير نشريه نيچر مديسين (Nature Medicine) به چاپ رسيده است.

ادامه نوشته

..::::  اندازه گيري ضربان قلب با استفاده از حركات سر  ::::..

محققان دانشگاه ام‌آي‌تي الگوريتم نويني را ابداع كردند كه در آن با فيلمبرداري ديجيتالي از حركات سر انسان كه در اثر ضربان قلب و تغييرات شدت جريان خون ايجاد مي‌شود، مي‌توانند ضربان و نحوه عملكرد قلب را به‌دقت ارزيابي كنند. اين الگوريتم توانايي شناسايي پالس‌هاي الكتريكي ايجاد كننده ضربان قلب را دارد و دقت آن با دستگاه‌هاي الكتروكارديوگرام برابري مي‌كند. اين الگوريتم در ابتداي كار از يك شيوه استاندارد تشخيص چهره بهره مي‌برد تا تصوير سر را از ساير اندام‌ها متمايز كند؛ سپس بين ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نقطه را در اطراف دهان و بيني بيمار به‌طور اتفاقي انتخاب مي‌كند و حركات اين نقاط را در هر فريم از فيلم ديجيتال در قالب سيگنال‌ها بررسي مي‌كند؛ سپس تمام حركات ناشي از تنفس يا تغييرات ارادي سر را از هر فريم حذف مي‌كند. در پايان كار، سيگنال‌هاي به دست‌آمده را به گروه‌هاي مختلف تجزيه مي كند و منظم‌ترين سيگنال را كه با فركانس طبيعي پالس قلبي انسان انطباق دارد، انتخاب و آن را از ساير سيگنال‌ها تفكيك و تحليل مي‌كند.
از ديدگاه پزشكي، اين پروژه كاربردهايي بيش از اندازه‌گيري ضربان قلب خواهد داشت. با توجه به حساسيت پوست نوزادان و افراد سالخورده و احتمال آسيب‌ديدن آن در صورت استفاده از دستگاه الكتروكارديوگرام، اين شيوه نوين مي‌تواند براي بررسي عملكرد اين افراد مورد استفاده قرار گيرد. همچنين مي‌توان از آن براي اندازه‌گيري ميزان خون پمپ شده توسط قلب هر شخص نيز بهره گرفت.  در حال حاضر موسسه تحقيقات كوانتومي كمبريج (QRC Lab) با استفاده از اين الگوريتم در حال توسعه يك سيستم به‌منظور بررسي وضعيت سلامت قلبي نوزاداني است كه توسط آمبولانس بين بيمارستان‌ها جابه‌جا مي‌شوند. محققان معتقدند مي‌توان بسياري از فرآيندهاي بيولوژيكي بدن انسان را با استفاده از شيوه تصويربرداري ديجيتالي به سيگنال‌هاي ديجيتالي قابل تحليل، بدل كرد و هنوز اسرار زيادي در بدن انسان وجود دارد كه به‌واسطه تحليل داده‌هاي ديجيتالي با استفاده از الگوريتم‌ها مي‌توان به آن‌ها دست يافت.
 

ادامه نوشته

..::::  تسهیل فرایند یادگیری با مصرف روغن کریل  ::::..

محققان نروژی با استفاده از آزمون‌­های اجتناب از نور و شنای اجباری روی موش­ها اثر روغن کریل (KO) و مزایای آن را مطالعه کردند.  محققان دانشگاه برگن و شرکت زیست فناوری و ماهیگیری نروژ مشاهده کردند پس از 7 هفته مصرف، نه تنها روغن کریل اثرات ضدافسردگی بر موش­ها دارد، بلکه فرایند یادگیری آن­ها را به میزان قابل توجهی تسهیل می­‌کند. آن‌ها همچنین دریافتند: در بیان ژن عامل نوروتروفیک مشتق از مغز در کرتکس پیش پیشانی و هیپوکامپ تغییراتی پدیدار شده، از جمله mRNA مرتبط با عامل رشد عصب نوروتروفیک مشتق از مغز، پس از تکمیل در هیپوکامپ افزایش پیدا کرده بود. به نظر می‌رسد که روغن کریل این پتانسیل را دارد که برای کمک به بیماری­‌های افسرده کننده مورد مصرف قرار گیرد. ترکیب خاص اسیدهای چرب امگا 3 به صورت فسفولیپید در روغن کریل ممکن است مزیت دیگر این روغن در مقایسه با سایر منابع امگا 3 باشد.

ادامه نوشته

..::::  پیشگیری از نابینایی با قطره چشم کوسه  ::::..

قطره چشم تولید شده از ماده شیمیایی موجود در کبد کوسه می‌تواند از نابینایی مرتبط با افزایش سن پیشگیری کند. «اسکولامین» (squalamine) یک نوع آنتی بیوتیک آمینوایترول در کبد کوسه است که از ابتلای حیوان به عفونت پیشگیری می کند. درحالی که استفاده از «اسکولامین» در درمان سرطان در فاز اولیه تحقیق قرار دارد، آزمایشات بالینی استفاده از این ترکیب برای پیشگیری از نابینایی با پیشرفت های چشمگیری همراه بوده است.
رشد غیر طبیعی عروق خون یکی از عواملی است که به رشد تومورهای سرطانی کمک می کند؛ همچنین عروق خونی ناخواسته در پشت چشم یکی از دلایل اصلی نابینایی در دژنراسیون ماکولار وابسته به سن (AMD) است.
این بیماری پس از 50 سالگی آغاز و رشد ناخواسته عروق خونی بر روی ماکولا در پشت چشم باعث می‌شود که فرد در تشخیص چهره، خواندن یا دیدن تلویزیون با مشکل مواجه شود.
در حال حاضر بیماران نیازمند تزریق ماهانه درون چشم هستند، اما محققان امیدوارند که از ترکیب اسکولامین به صورت قطره چشمی برای استفاده روزانه توسط بیماران بهره ببرند. نسخه سنتز شده اسکولامین می تواند به عنوان روش درمانی برای AMD مورد استفاده قرار بگیرد؛ این ترکیب با مسدود کردن فاکتورهای رشد تولید شده توسط بدن از رشد غیر طبیعی عروق خونی جلوگیری می کند. استفاده از این ترکیب بر روی 250 بیمار با مشکل AMD نشان می دهد، رشد عروق ناخواسته تا یک سوم کاهش یافته است. شرکت داروسازی OHR Pharmaceutical‌ قصد دارد ترکیب اسکولامین استخراج شده از کبد کوسه را به صورت قطره چشمی تولید و تا یک تا دو سال آینده به بازار عرضه کند. نتایج تحقیق محققان دانشگاه ایندیانا در مجله Retina منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  موفقیت دانشمندان در ساخت واکسن الکتریکی ضد آسم  ::::..

نوعی واکسن که از نیروی الکتریسیته برای بازکردن راه به درون سلول‌های سیستم ایمنی استفاده می‌کند، می‌تواند درمان ‌آسم را دستخوش انقلاب کند. واکسن "فوق‌شارژشده" سیستم ایمنی را قادر می‌سازد بر آلرژی غبار کرم‌ ریز غلبه کند. این آلرژی یکی از عوامل اصلی بروز حملات اسم است. واکنش بیش از حد سیستم ایمنی به مدفوع حشرات ریز و ترشح هیستامین شیمیایی موجب بروز حملات آسم می‌شود. هجوم هیستامین منجر به ورم و تحریک مسیرهای هوایی می‌شود و مشکلات تنفسی و حملات آسم را به دنبال دارد.
واکسن کنونی علیه آسم نوعی ایمن‌درمانی است که در آن بیمار تزریق‌های چندگانه مقادیر کم پروتئین مضر غبار کرم ریز را دریافت می‌کند. ایده جدید این است که سیستم ایمنی به پروتئین عادت می‌کند، بنابراین دیگر واکنش بیش از حد نشان نمی‌دهد. 
این امر همچنین تولید سلول‌های کمکی را موجب می‌شود که واکنش بیش از حد را تعدیل می‌کنند؛ با این حال، این درمان زمانبر بوده و شامل 50 تا 80 تزریق طی پنج سال است. 
به عنوان یک جایگزین، دانشمندان واکسنی را ساخته‌اند که به جای داشتن پروتئین واقعی غبار کرم ریز، حاوی مقادیر بسیار کوچک دی ان ای این پروتئین است. این دی ان ای شامل دستورالعمل‌هایی برای "ساختن" پروتئین مزبور است. با تکنیک جدید، دی ان ای به درون بدن تزریق می‌شود و در آن‌جا سلول‌های ایمنی آن را جذب می‌کنند. این سلول‌ها سپس خود با استفاده از دستورالعمل‌های دی ان ای، این پروتئین را تولید می‌کنند. این موضوع به سیستم ایمنی امکان خوگرفتن به پروتئین و تولید سلول‌های کمکی را می‌دهد و همچنین منجر به محافظت از بدن در فقط یک تزریق به جای تعداد زیادی تزریق، می‌شود.
با این حال، تمامی سلول‌ها توسط یک لایه حفاظتی به نام «غشای پلاسما» پوشیده می‌شوند. واکسن‌های پیشین در تلاش برای نفوذ به این سپر بودند.
دانشمندان تایلندی درست پس از شلیک پالس‌های الکتریکی از خلال پوست، آلرژی‌های غبار کرم ریز را با واکسن دی ان ای به موش‌ها تزریق کردند. این پالس‌ها غشای بیرونی محافظتی را که سلول‌های سیستم ایمنی را مصون نگه می‌دارد، می‌شکنند. نتایج نشان داد که پس از یک تزریق الکتریکی، سطوح سلول‌های کمکی در مقایسه با واکسن معمولی، 40 برابر بیشتر بود. تیم علمی حاضر در این پروژه اطمینان دارد که این فناوری در خصوص انسان‌ها نیز کارآمد خواهد بود. جزئیات این تحقیق در Immunology Letters منتشر شد.

ادامه نوشته

..::::  چشم ها سخن مي گويند  ::::..

هنگام احساس لذت نقاط مختلف مغز تحريك مي شوند. محققان دانشگاه پنسيلوانيا به تازگي دريافته اند كه مي توان از طريق چشم، ميزان لذت احساس در مغز را اندازه گيري كرد و براي نيل به اين هدف، اقدام به ساخت يك دستگاه ساده چشم پزشكي كرده اند. مراحل اوليه اين بررسي به واكنش مغز به انواع خوراكي ها اختصاص داده شده است. مهمترين كاربرد اين روش در مورد بررسي علل چاقي و كنترل اشتهاي افراد است. در اين روش ميزان افرايش انتقال دهنده عصبي دوپامين در شبكيه، هنگام مشاهده خوراكي هاي خوشمزه و تحريك ناحيه مغزي اندازه گيري مي شود؛ اين كار با استفاده از چند الكترود كه روي پوست اطراف ناحيه چشم قرار داده مي شود صورت مي گيرد.
دوپامين به تركيبي گفته مي شود كه در بدن انسان قرار دارد و مهمترين وظيفه آن انتقال سيگنال هاي عصبي است. در ادامه تحقيقات آمده است كه مي توان اثرات متفاوتي را در ارتباط با دوپامين بررسي كرد. يكي ديگر از موارد بررسي شده در اين آزمايش، تاثير انتظار پاداش در فرد بر روي ميزان دوپامين بوده است.آگاهي از ميزان تحريك مغز با استفاده از عوامل مختلف، به كمك روش هاي تصويربرداري پيشرفته امكان پذير است. نتايج اين تحقيقات در شماره اخير نشريه Obesity به چاپ رسيده است.

ادامه نوشته

..::::  بقاياي به جا مانده از دود سيگار آسيب جدي به دي.ان.اي مي زند  ::::..

دود دسته سوم سيگار در واقع بقاياي سمي برجاي مانده از دود سيگار است كه پس از ناپديد شدن دود سيگار بر روي تمامي سطوح باقي مي ماند. نتيجه يك تحقيق كه توسط محققان آزمايشگاه ملي لورانس بركلي در دانشگاه كاليفرنيا انجام شده است ، نشان داد كه اين بقاياي سمي با گذشت زمان مضرتر نيز مي شود. لارا گوندل يكي از محققان اين آزمايشگاه گفت: اين اولين مطالعه اي است كه نشان مي دهد دود دسته سوم سيگار به اين اندازه مضر و جهش زا است. به گفته محققان، برخي از مولفه هاي شيميايي موجود در دود دسته سوم سيگار از جمله قويترين مواد سرطانزاي موجود است.
نتايج اين مطالعه نشان مي دهد زماني كه سطوح با فرش و غيره پوشيده مي شود خطر ناشي از بقاياي دود سيگار براي سلامتي به ويژه براي كودكان جدي ترمي شود.
محققان با انجام يك سري آزمايش ها متوجه شدند كه دود دسته سوم سيگار موجب شكسته شدن رشته هاي دي.ان.اي و آسيب طولاني مدت به دي.ان.اي شده و موجب جهش ژنتيكي مي شود. تا پيش از اين مطالعه، سميت دود دسته سوم سيگار به خوبي معلوم نشده بود. مردم از طريق تنفس، خوردن و يا تماس هاي پوستي در معرض دود دسته سوم سيگار قرار مي گيرند. محققان دود دسته سوم سيگار را بسيار موذي مي دانند چرا كه رها شدن از آنها بسيار دشوار است. پيش از اين مطالعات نشان داده بود كه حتي پس از گذشت دو ماه از خروج فرد سيگاري از خانه هنوز مي توان آثار بقاياي دود سيگار را در گرد و غبار و سطوح خانه مشاهده كرد. روش هاي متعارف پاكيزگي خانه مانند استفاده از جارو برقي، پاك كردن و تهويه مطبوع تاثيري در كاهش ميزان اين ذرات ندارد.
اين مطالعه نشان داد كه براي كاهش ميزان بوي ناشي از دود سيگار مي توان كارهايي راانجام داد اما از بين بردن كامل آثار اين دود بسيار دشوار است اما بهترين راه حل استفاده از مواد جايگزين مانند تعويض فرش و رنگ زدن مجدد است. محققان در اين مطالعه براي تهيه نمونه ، نوارهاي كاغذي را در اتاق افراد سيگاري قرار دادند. در اين مطالعه محققان دو نمونه حاد و مزمن را مورد بررسي قرار دادند. نمونه حاد به نمونه اي گفته مي شد كه براي ۲۰ دقيقه در معرص دود پنج سيگار قرار مي گرفت. و نمونه هاي مزمن براي ۲۵۸ ساعت در طول ۱۹۶ روز در معرض دود سيگار قرار مي گرفتند. در طول اين مدت، اتاق ها نيز حدود ۳۵ ساعت تهويه مي شدند. محققان پي بردند كه در نمونه هاي مزمن سطوح آسيب دي.ان.اي بيشتر بود. اين مطالعه نشان داد كه ۴/۰ درصد از تغييرات ايجاد شده در سلول هاي انساني در اولين ساعت قرار گرفتن در معرض دود سيگار اعمال مي شود كه اين ميزان در طول سه ساعت ۱۰ برابر افزايش مي يابد. يافته هاي اين مطالعه در مجله Mutagenesis منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  ضريب هوشي مهمترين معيار تشخيص سلامت جسمي  ::::..

قطر رگ‌هاي خوني شبكيه واقع در قسمت پشت چشم مي‌تواند شاخصي براي ارزيابي وضعيت سلامت مغز باشد و مي توان با استفاده از آن سال‌ها قبل از بروز بيماري‌هايي همچون زوال عقل، احتمال وقوع بيماري را پيش بيني كرد. بر اساس اين تحقيق، افرادي كه در آزمون‌هاي هوش امتياز كمتري را كسب مي‌كنند، بيش از سايرين در معرض ابتلا به انواع بيماري و كوتاهي عمر قرار دارند. اين واقعيت نظريه جديدي را مطرح كرده است كه طرفداران آن معتقدند رابطه مستقيمي بين سلامت مغز و سلامت جسمي افراد وجود دارد. 
دانشمندان به‌منظور بررسي رابطه بالقوه بين ضريب هوشي و ميزان سلامت مغز، از فناوري‌هاي مورد استفاده در حوزه چشم‌پزشكي بهره گرفتند؛ چرا كه يكي از مهم‌ترين فاكتورهاي سلامتي مغز، خون رساني مناسب به آن است كه توسط مويرگ‌ها انجام مي‌شود.  دانشمندان با استفاده از تكنيك‌هاي عكسبرداري ديجيتال از شبكيه مي توانند وضعيت مويرگ‌هاي مغز و سلامتي آنان را پيش‌بيني كنند. مويرگ‌هاي شبكيه چشم از نظر ساختار، عملكرد و حتي اندازه، شباهت زيادي به مويرگ‌هاي مغز دارند. 
در اين تحقيق بيش از ۱۰۰۰ داوطلب كه همگي متولد سال‌هاي ۱۹۷۲ و ۱۹۷۳ بودند، مورد آزمون قرار گرفتند و نتايج جالبي به دست آمد. بر اساس نتايج اين تحقيق، افراد ۳۸ ساله كه قطر مويرگ‌هاي شبكيه آن‌ها بيشتر بود كمترين ضريب هوشي را داشتند. اين افراد در عملكردهاي متعدد ديگري از جمله درك كلامي، استدلال ادراكي و حافظه نيز عملكرد ضعيف‌تري نسبت به سايرين داشتند.  اين تحقيق قادر به شناسايي مكانيزم‌هاي موثر بر عملكرد مغز نيست. اما دانشمندان معتقدند با كنترل نحوه خون رساني به مغز و عملكرد مويرگ‌هاي آن مي‌توان عملكردهاي ذهني و حتي ضريب هوشي افراد را بهبود بخشيد. گزارش كامل اين تحقيقات در شماره اخير نشريه علم روانشناسي (Psychological Science) به چاپ رسيده است.

ادامه نوشته

..::::  آزمايش بــارکد مغنــاطيسي بــراي تشخيص سل  ::::..

تشخيص بيماران مبتلا به سل همواره معضل بزرگي براي پزشکان به حساب مي‌آمده است، چراکه کشت اين باکتري روندي زمان‌بر است. به‌همين دليل يک روش تشخيصي که نياز به انجام کشت ميکروبي نداشته باشد، مي‌تواند کمک بسيار بزرگي در روند تشخيص اين بيماري باشد. پژوهشگران دانشگاه‌ هاروارد به تازگي روشي به‌عنوان بارکدگذاري مغناطيسي ابداع کرده‌اند که اقدام به شناسايي توالي اسيدهاي نوکلئيک در ژن باسيل سل مي‌کند. اين روش که بر پايه واکنش زنجيره پلي‌مراز طراحي شده است باعث به دام افتادن توالي‌هاي ژني برروي نانو پروب‌هاي مغناطيسي مي‌شود. به اين ترتيب، ژن‌هاي مزبور نشان‌دار مي‌شود و امکان شناسايي آنها با رزونانس مغناطيسي هسته‌اي وجود دارد.
تمام اجزاء مورد نياز براي اين آزمايش بر روي يک کارتريج کوچک و مايع سوار مي‌شوند. کل زمان مورد نياز براي تشخيص باسيل سل با اين روش حدود 5/2 ساعت تخمين‌زده مي‌شود. دقت تشخيصي آن در يک مطالعه باليني برروي بيماران مبتلا به سل به اثبات رسيده است. با توجه به هزينه اندک اين روش تشخيصي و نيز سرعت بالاي آن، پژوهشگران معتقدند در آينده‌اي نه چندان دور اين روش جايگزين روش‌هاي فعلي در تشخيص بيماري سل مي‌شود.

ادامه نوشته

..:::: پیشگویی وقوع دمانس با اندازه گیری سطح لپتین  ::::..

 فرضيه‌هاي مختلفي در مورد ارتباط لپتين و چاقي با دمانس وجود دارد. برخي معتقدند بين سطح لپتين و عملکرد شناختي يک ارتباط مستقيم وجود دارد، درحالي‌که برخي ديگر معتقدند به علت وجود مقاومت نسبت به لپتين در افراد چاق، سطح بالاي لپتين الزاما باعث محافظت عصبي نمي‌شود.
در يک پژوهش جديد، پژوهشگران دانشگاه UCLF 579 زن مسن با ميانگين سن 6/82 سال را مورد بررسي قرار دادند. در اين مطالعه ارتباط سطح لپتين خون با عملکرد شناختي افراد مورد ارزيابي قرار گرفت. شواهد حاصل از اين مشاهده نشان دادند بين سطح لپتين خون و عملکرد شناختي ارتباط وجود دارد. در زماني که شاخص توده بدني (BMI) آنها کمتر از 25 بود، هريک انحراف معيار کاهش در لگاريتم سطح لپتين با 32% کاهش در شانس ابتلا به دمانس يا اختلال خفيف عملکرد شناختي همراه بود.
چنين ارتباطي در زنان چاق يا دچار افزايش وزن مشاهده نشد. شاخص‌هاي جسماني (شامل وزن) در اين مطالعه ارتباط مستقيمي با شانس ابتلا به دمانس يا اختلال خفيف عملکرد شناختي نشان ندادند. پژوهشگران نتيجه‌گيري کردند از لپتين مي‌توان براي پيشگيري وقوع دمانس در زناني که مبتلا به افزايش وزن نيستند استفاده کرد.

ادامه نوشته

..::::  مردان، زنان را به یائسگی می‌کشند  ::::..

تحقیقات جدید نشان می‌دهد مردان عامل بروز یائسگی در زنان بزرگسال هستند. ترجیح زنان‌ جوان‌تر از سوی مردان موجب توقف باروری در زنان مسن‌تر می‌شود. به گفته راما سینگ یکی از دانشمندان حاضر در این مطالعه، گزینش جنسی مردان عاملی اصل انتخاب جنسی در میان انسان‌هاست، اما چنانچه هیچ ترجیحی علیه زنان مسن‌تر وجود نمی‌داشت، آن‌ها می‌توانستند تمامی زندگی‌شان مانند مردان تولیدمثل کنند. راما سینگ، ژنتیک‌دان تکاملی در دانشگاه مک‌مستر این تحقیق را با همکاری ریچارد مورتون و جاناتان استون انجام داد. آن‌ها از شبیه‌سازی‌های رایانه‌یی برای مدلبندی ریاضیاتی این موضوع بهره برده‌اند که چگونه ژن‌ها طی زمان در میان زوج‌های جفت‌گیری‌کننده و دیگران در یک جمعیت تغییر می‌کنند. این مطالعه نشان داد که ترجیح جفت‌گیری در نرها برای ماده‌های جوان‌تر، انتخاب ماده‌های مسن‌تر را مهار کرده و به طور کلی، زنان مسن تمایل دارند به نفع زنان جوان‌ مورد بی‌توجهی قرار گیرند. این زنان جوان‌تر از لحاظ نظری دارای ژن‌های بهتری هستند و به دلیل سن و انرژی‌شان بیشتر می‌توانند تولیدمثل کنند و نسل مردان را تداوم ببخشند. جزئیات این مطالعه در مجله PLoS Computational Biology قابل‌ مشاهده است.

ادامه نوشته

..::::  خلاصی زنان از جای زخم سزارین با مشعل جوشکاری  ::::..

زنانی که تحت عمل سزارین قرار می‌گیرند، به زودی می‌توانند با یک نسخه پزشکی جدید که شامل استفاده از وسیله ای مشابه مشعل جوشکاری است برای همیشه با زخم و آثار بخیه ناشی از این عمل خداحافظی کنند. شرکت IonMed یک شیوه فارغ از بخیه و گیره برای جوشکاری زخم‌های ناشی از عمل جراحی ایجاد کرده که پیوندهای تمیزتری برجای خواهد گذشت. به گفته سازندگان، مادرانی که تحت عمل سزارین قرار می‌گیرند می‌توانند در میان اولین افرادی باشند که از این مزیت بهره خواهند برد. این درمان از ماه پائیز آغاز خواهد شد. امید است که شیوه جدید بستن زخم ها همچنین برای قربانیان سوختگی و بیماران جراحی‌های زیبایی سودمند باشد.
دستگاه «جوشکاری‌ زیستی» مبتنی بر پلاسماست که یک گاز باردار رایج در صاعقه‌ها و همچنین در نور شدید تولید شده توسط مشعل های جوشکاری است. پلاسمای مورد استفاده در این دستگاه بسیار خنک‌تر بوده و به بافت‌ها آسیب نمی‌زند. دمای آن حدود 40 درجه سانتیگراد است که به اندازه کافی برای ایجاد سوزش در پوست بدون احساس درد کافی است. اگرچه هنگامی که این گاز از میان یک دستگاه خودکار مانند عبور می‌کند، شعله پر قدرتی را تولید می کند که غشای نازک از یک ماده خاص مبتنی بر یک نوع قند طبیعی را روی زخم جوش داده و آنرا می بندد.
امید است که در نهایت این غشای نازک کنار گذاشته شده و تنها از خود پلاسمای قدرتمند برای بستن زخم ها استفاده شود.
بنا بر اعلام شرکت سازنده، تنها سه تا چهار دقیقه طول می‌کشد تا با این شیوه زخم سزارین بسته شود و خراش آن هم حداقل است.
گفته می‌شود که این گاز رشد رگ های خونی را تحریک کرده و از ارائه منبع کافی خون به این محدوده اطمینان حاصل می‌کند. این شیوه ضد باکتری است؛ بنابراین خطر عفونی شدن زخم ها را کاهش می‌دهد.
اگرچه بسیاری از زخم های ناشی از عمل سزارین که با بخیه یا گیره بسته می‌شوند، بخوبی ترمیم می‌یابند، اما پژوهش اخیر نشان داده که 44 درصد زنان تا شش ماه بعد جای زخم قرمز رنگ را دارند. این دستگاه برای تائید استفاده در اروپا مدارکی را ارائه کرده است. فرآیند تائید آن چند ماهی طول خواهد کشید و تا پاییز برای استفاده بیماران عرضه خواهد شد.

ادامه نوشته

..::::  تکنیک جدید تصویربرداری مغزی برای تشخیص پارکینسون  ::::..

تکنیک جدید تصویر برداری مغزی DTI از قدرت تشخیص بالایی برای شناسایی مبتلایان در مراحل مختلف بیماری پارکینسون برخوردار است. با استفاده از تکنیک تصویربرداری تانسور انتشاری (DTI) امکان تشخیص زودهنگام بیماران مبتلا به درجات مختلف بیماری پارکینسون و اتخاذ تدابیر درمانی مناسب فراهم می شود. محققان دانشگاه فلوریدا روش تصویربرداری DTI را در یک دوره سه ساله بر روی 72 بیمار مبتلا به پارکینسون مورد آزمایش قرار داده اند که امکان جداسازی بیماران به گروه های مختلف (با درجات متفاوت بیماری) را با دقت بسیار بالا فراهم می کند. دیگر روش های تصویربرداری مغزی مانند مایع مغزی نخاعی یا نشانگر خون قادر به تمایز قائل شدن بین درجات مختلف بیماری پارکینسون با دقت روش تصویربرداری DTI نیستند. نتیجه این مطالعه در مجله Movement Disorders منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  داروی پوکی استخوان رشد تومورهای مقاوم سرطان سینه را متوقف می‌کند  ::::..

محققان موسسه سرطان دوک آمریکا با آزمایش بر بافت انسانی دریافتند که داروی مورد استفاده در درمان پوکی استخوان، رشد سلول‌های سرطان سینه را حتی در مواردی که سلول‌ها به درمان‌های امروزی مقاومت نشان داده‌اند، متوقف می‌کند. داروی "bazedoxifene" نه تنها از تجدید نیرو کردن سلول‌های سرطانی توسط استروژن جلوگیری می‌کند، بلکه گیرنده‌های استروژن را به‌منظور تخریب، سست و ضعیف می‌کند. دکتر "دونالد مک دونل" رییس دانشکده داروسازی و زیست شناسی سرطان دانشگاه دوک در این باره می‌گوید: ما دریافتیم که "bazedoxifene" به گیرنده‌های استروژن متصل شده و فعالیت آن را مختل می‌کند اما نکته جلب توجه اینجا است که این دارو می‌تواند پس از فعالیت این گیرنده را نیز نابود کند.
"bazedoxifene" قرصی است که مانند "تاموکسیفن"_ به‌طور گسترده برای درمان سرطان‌های سینه وابسته به استروژن استفاده می‌شود_ به رده‌ای از داروها موسوم به (SERMs) تعلق دارد که در بعضی از بافت‌ها می‌توانند رفتاری مانند استروژن داشته باشند، درحالیکه به طور بسیار کارآمدی فعالیت استروژن را در سایر بافت‌ها مختل می‌کند اما برخلاف تاموکسیفن، خصوصیت‌هایی را نیز از گروهی دیگر از داروها موسوم به (SERDs) دارد که این اجازه را به این دارو می‌دهد تا گیرنده استروژن را منظور تخریب مورد هدف قرار دهد.
به گفته دکتر "سوزان واردل" سرپرست این پژوهش، از آنجایی‌که این دارو به منظور تخریب، گیرنده استروژن را مورد هدف قرار می‌دهد احتمال بسیار اندکی برای این وجود دارد که سلول‌های سرطانی مکانیزم مقاومی را در برابر آن پیش بگیرند چراکه در حقیقت خودِ هدف از میان خواهد رفت.
بسیاری از محققان بر این باورند که اگر سلول‌های سرطانی سینه به تاموکسیفن مقاوم شدند، دیگر به تمام داروهایی که گیرنده استروژن را هدف قرار می‌دهند نیز مقاوم می‌شوند، اما این کشف نشان داده است که حتی پس از مقاوم شدن سلول‌ها به تاموکسیفن، هنوز گیرنده استروژن هدف خوبی برای مقابله است. این پژوهش طی نشست سالیانه انجمن غدد مترشحه داخلی در آمریکا مطرح شد.

ادامه نوشته

..::::  افزایش خطر بیماری‌های قلبی با مصرف زیاد مسکن‌ها  ::::..

نتایج پژوهش‌های جدید محققان نشان داده است که مصرف زیاد دو مسکن معمولی ایبوپروفن و دیکلوفناک می‌تواند خطر مشکلات قلبی را در افراد افزایش دهد. براساس مطالعات جدید، افرادی که این نوع مسکن‌ها را که در گروه داروهای ضدالتهابی غیراستروئیدی جای دارند به میزان زیاد و برای مدت طولانی مصرف ‌می‌کنند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی قرار دارند.
در این مطالعه گروهی از پژوهشگران دانشگاه آکسفورد گزارش‌های پزشکی مربوط به 353 هزار بیمار را از 639 آزمایش بالینی جداگانه به‌منظور ارزیابی تأثیر داروهای ضدالتهابی غیراستروئیدی بررسی کردند. نتایج این بررسی نشان داد مصرف روزانه 2400 میلی‌گرم ایبوپروفن یا 150 میلی‌گرم دیکلوفناک، خطر حمله قلبی، سکته و مرگ را در یک سوم افراد افزایش می‌دهد. پژوهشگران خاطرنشان می‌کنند که این داروها حتی می‌توانند خطر بیشتری برای افراد سیگاری یا دارای اضافه وزن داشته باشند. این پژوهش در مجله The Lancet چاپ شده است.

ادامه نوشته

..::::  نانوچسب‌، جایگزین آمپول می شود  ::::..

یک نانوچسب با قابلیت ارائه ارزانتر و موثرتر واکسن‌ها توسط دانشمندان دانشگاه کوئینزلند در نشستی در ادینبورگ ارائه شده است. به گفته مخترعان، استفاده از چسب به جای سوزن می‌تواند فرآیند جلوگیری از بیماریها را در سراسر جهان تغییر دهد. به گفته محققان، این شیوه جدید امید به تولید واکسن‌های قابل مصرف برای بیماریهایی مانند مالاریا را ارائه کرده است. کارشناسان پزشکی دیگر از این طرح استقبال کردند اما هشدار دادند که ممکن است برای برخی از بیماران مناسب نباشد.
نانوچسب بر برخی از مضرات واکسن های ارائه شده از طریق سرنگ مانند ترس از سوزن و احتمال آلودگی آن غلبه کرده اما دلایل دیگری نیز وجود دارد که تحول‌آفرین بودن آنرا نشان می‌دهد. 
هزاران برآمدگی ریز درون این چسب به آزادسازی واکسن می‌پردازند که به شکل خشک بر روی پوست اعمال می‌شود. به گفته محققان، این برآمدگیها با سیستم ایمنی بدن کار می‌کنند. واکسن این سلول ها را که تنها به اندازه یک تار مو از سطح پوست فاصله دارند هدف قرار می‌دهند. این نقاط در زمان تزریق واکسن با سرنگ مورد توجه قرار نمی‌گیرند.
این واکسن در آزمایشات برای ارائه واکسن آنفلوانزا استفاده شد. محققان متوجه شدند که واکنش‌های ایمنی برای واکسن ارائه شده با نانوچسب کاملا با شیوه سنتی سرنگ متفاوت است. همچنین میزان واکسن مورد نیاز برای عملکرد موثر کمتر از میزان مورد استفاده در شیوه سنتی است. از دیگر کاستی‌های واکسن‌های سنتی این است که به دلیل مایع بودن آنها، باید در زمان انتقال از آزمایشگاه به کلینیک در یخچال نگهداری شوند. واکسن‌های نانوچسب می‌توانند در دمای 23 درجه سانتیگراد برای یک سال نگهداری شوند. آزمایشات میدانی این نانوچسب به زودی در پاپوا گینه نو آغاز خواهد شد.

ادامه نوشته

..::::  استرس باعث چاقی و کاهش ایمنی بدن می‌شود  ::::..

نتایج پژوهش محققان نشان داد که استرس در بزرگسالان باعث چاقی، اضافه وزن و کاهش سطح ایمنی بدن می‌شود. محققان ژاپنی در تازه‌ترین تحقیق خود بر روی 5000 نفر از افرادی که به طور مداوم تحت استرس‌های روحی و روانی محیط کار و زندگی قرار داشتند، دریافتند میزان هورمون کورتیزول این افراد نسبت به افراد عادی بالاتر است. براساس نتایج این پژوهش، افزایش سطح هورمون کورتیزول در افراد مورد مطالعه موجب افزایش سطح گلوکز خون شده که به دنبال آن ولع خوردن کربوهیدرات‌ها و مواد شیرین در اشخاص بالارفته و همین امر موجب افزایش غیرعادی وزن و چاقی در آنها می‌شود. این پژوهش می‌افزاید: افزایش هورمون کورتیزول همچنین موجب کاهش سطح ایمنی بدن و سلول‌های دفاعی شده که این مسئله به بروز بیشتر بیماری در افراد پراسترس می‌انجامد. محققان ژاپنی همچنین استرس را عامل افزایش خطر ابتلا به یبوست‌های طولانی مدت، بیماری‌های قلبی و عروقی و مشکلات پوستی، بی‌خوابی و ناباروری در مردان می‌دانند.

ادامه نوشته

..::::  تعیین دقیق روند بیماری "ام اس" با ابداع روش جدید ام آر آی مغناطیسی  ::::..

محققان دانشگاه بریتیش کلمبیا کانادا روش جدید تصویربرداری تشدید مغناطیسی (MRI) را طراحی کرده‌اند که نشانه‌های بارز بیماری مالتیپل اسکلروزیس (MS) را با جزییات دقیقی که پیش از این بی‌سابقه بوده، شناسایی می‌کند. این روش ابزار بسیار قدرتمندی را برای ارزیابی درمان‌های جدید در اختیار محققان قرار می‌دهد. طی این روش به جای اندازه موج‌ها، فرکانس امواج الکترومغنایس که توسط اسکن‌های (MRI) جمع‌آوری شده مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد.
بیماری MS زمانی رخ می‌دهد که سلول‌های ایمنی شخص، غلاف محافظ موسوم به میلین که فیبرهای عصبی را احاطه کره، مورد حمله قرار می‌دهد. این آسیب‌رسانی به غلاف میلین مانع انتقال سیگنال‌های الکتریکی بین نورون‌ها می‌شود و در نتیجه طیف وسیعی از علائمی نظیر ضعف، از دست دادن بینایی، لرزش، سرگیجه و خستگی مفرط پدیدار خواهد شد.
در این پژوهش، محققان فرکانس اسکن‌های مغزی (MRI) که طی شش ماه، ماهانه یک بار از 20 بیمار مبتلا به ام اس به دست آمده بود را تحلیل کردند. زمانی که شکاف‌های میلین موسوم به ضایعه در اسکن‌های مرسوم (MRI) آشکار شدند، محققان به تصاویر مبتنی بر فرکانس بیماران مراجعه کردند.آن‌ها با مشاهده مکان دقیق این ضایعات که شامل آسیب بافتی بود، حداقل دو ماه پیش از پدیداری هرگونه نشانی از آسیب، متوجه تغییرات فرکانس شده بودند. به گفته محققان می‌توان با استفاده از این روش سودمندی درمان‌ها را در کاهش یا توقف روند آسیب به میلین تعیین کرد. این پژوهش در مجله انجمن عصب‌شناسی آمریکا تحت عنوان "Neurology" منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  بررسی سه‌بعدی ساختار پوست با استفاده از نانوسوزن  ::::..

محققان نشان دادند که با استفاده از یک نانوسوزن و نصب آن بر روی میکروسکوپ نیروی اتمی می‌توان سلول‌های پوست را به‌ صورت سه بعدی تصویربرداری کرد. میکروسکوپ نیروی اتمی یا AFM دستگاهی است که می‌توان با استفاده از آن سطح تصویربرداری کرد، این دستگاه دارای قدرت تفکیک بالایی بوده به‌ طوری که قدرت تفکیک آن 1000 مرتبه کمتر از حد پراش نور است، بنابراین می‌توان از اجسام نانومقیاس تصویربرداری کرد. در این دستگاه یک نوک روی سطح حرکت کرده و اطلاعات را جمع‌آوری می‌کند.  تا کنون از AFM برای بررسی سطح کورنوسایت‌ها استفاده می‌شده است؛ کورنوسایت‌ها سلول‌های اصلی بخش خارجی پوست هستند. اخیرا پژوهشگران نشان دادند که می‌توان از نانوسوزن‌ برای بررسی سلول‌های پوست استفاده کرد. نتایج این پژوهش می‌تواند مسیرهای تازه‌ای به سوی تحقیقات پوست باز کند.
این نانوسوزن می‌تواند سلول‌های پوست را از طریق توموگرافی مکانیکی پیمایش کند؛ با این کار می‌توان تصویری از سطح سلول ایجاد کرد و اطلاعات مفیدی درباره تغییرات ساختاری و زیست مکانیکی سلول جمع‌آوری کرد. این تغییرات در اثر کهولت سن، بیماری‌های پوستی و فاکتورهای محیطی ایجاد می‌شود.
سرگئی گوردیف، یکی از محققان این پروژه می‌گوید: با استفاده از AFM که دارای نوک تیزی است، می‌توان سطح نمونه را پیمایش کرد و مورد مطالعه قرار داد. مکانیسم این روش همانند راه رفتن افراد نابینا است که با استفاده از یک عصا و زدن آن روی زمین اطلاعاتی درباره سطح پیش روی خود به‌ دست می‌آورند. تا کنون ما از این روش برای بررسی سطح مواد و تعیین خواص سطحی مواد استفاده می‌کردیم. با ساخت این نانوسوزن و قرار دادن آن روی میکروسکوپ نیروی اتمی ما موفق شدیم این روش تصویربرداری را وارد بُعد سوم کنیم. ما مطمئن هستیم که این روش کاربردهای متعددی در زیست‌شناسی، نانو پزشکی و علم مواد پیدا خواهد کرد.
با این روش می‌توان ساختار لایه فوقانی پوست را مطالعه کرد. هرچند این لایه 0.01 تا 0.02 میلیمتر ضخامت دارد، با این حال نقش مهمی در امر حفاظت و دور کردن میکروب‌ها از بدن دارد. محققان روی سلول‌های پوست چند داوطلب مطالعه کردند و تفاوت‌های ساختاری و درونی بسیاری میان این نمونه‌ها مشاهده کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که ساختار کورنوسایت‌ها نسبتا نرم‌تر از ساختار سخت داخلی است. این پروژه در دانشگاه باث انجام شده و نتایج آن در نشریه Journal of Investigative Dermatology به چاپ رسیده است.

ادامه نوشته

..::::  اميد تازه در درمان ملانوم پيشرفته  ::::..

داروي جديد دابرافنيب (dabrafenib) با نام تجاري تافينلار (Tafinlar) و ترامتينيب (trametinib) با نام تجاري مکينيست (Mekinist) براي درمان مبتلايان به ملانوم متاستاتيک يا غيرقابل جراحي مورد تاييد قرار گرفته‌اند. ملانوم علت اصلي مرگ ناشي از يک بيماري پوستي است. انجمن ملي سرطان آمريکا تخمين زده در اين کشور تا پايان سال 2013 ميلادي براي 76 هزار نفر تشخيص ملانوم گذاشته خواهد شد و 9هزار و 500 نفر در نتيجه ابتلا به اين بيماري جان خود را از دست خواهند داد. تافينلار براي درمان ملانوم در بيماراني مورد تاييد قرار گرفته که تومور آنها موتاسيون ژن BRAF V600E را نشان مي‌دهد. مکينيست نيز براي درمان بيماراني توصيه مي‌شود که تومور آنها موتاسيون‌هاي ژني BRAF V600E يا V600K را داشته است. حدود نيمي از موارد ملانوم، موتاسيون ژن BRAF را دارند.
لازم به ذکر است 2 داروي مذکور هر کدام به‌تنهايي و نه به صورت دارويي ترکيبي مورد تاييد FDA قرار گرفته‌اند. توليد 2 داروي تافينلار و مکينيست، حاصل شناخت مسير بيولوژي بيماري است. تافينلار و مکينيست، سومين و چهارمين داروهاي مورد تاييد FDA براي درمان ملانوماي متاستاتيک در 2 سال اخير هستند. ومورافنيب (vemurafenib) با نام تجاري زلبوراف(Zelboraf) و ايپيليموماب (ipilimumab) با نام تجاري يرووي (Yervoy) در سال 2011 ميلادي براي درمان ملانوم متاستاتيک يا غيرقابل جراحي مورد تاييد قرار گرفته بودند. تافينلار روي 250 بيمار مبتلا به ملانوم متاستاتيک يا غيرقابل برداشتن با جراحي که موتاسيون ژن BRAF V600E در آنها مثبت بود مورد مطالعه قرار گرفت.
بيماران به‌طور کاملا تصادفي تحت درمان با تافينلار يا داروي رايج شيمي‌درماني- داکاربازين- قرار گرفتند. دريافت‌کنندگان تافينلار در مقايسه با بيماران تحت درمان با داکاربازين با تاخير 2 ماهه در رشد تومور روبرو شدند. درمان با داربرافنيب ممکن است عوارضي نظير افزايش خطر ابتلا به کارسينوم سلول شاخي پوست، تب همراه با افت فشارخون، لرز، دهيدراتاسيون، نارسايي کليوي و بالا رفتن سطح قندخون را همراه داشته باشد، اما شايع‌ترين عوارض گزارش‌شده در بيماران تحت درمان با تافينلار در مطالعه اخير عبارت بودند از ‌هايپرکراتوز، سردرد، تب، دردمفصل، تومورهاي پوستي خوش‌خيم، ريزش مو و نشانگان دست-پا. مکينيست نيز در مطالعه‌اي با شرکت 322 بيمار مبتلا به ملانوم متاستاتيک يا غيرقابل جراحي، با موتاسيون ژن BRAF V600E or V600K بررسي شد. ميزان تاخير در رشد تومور در دريافت‌کنندگان اين دارو در مقايسه با بيماران تحت‌درمان با شيمي‌درماني رايج، بيش از 3ماه بود.

ادامه نوشته

..::::  دارويي جديد در درمان قارچ ناخن  ::::..

شرکت داروسازي والانت ( Valeant Pharmaceuticals) اعلام کرده پاسخ کامل FDA به درخواست ثبت داروي جديد خود، افيناکونازول (efinaconazole) را دريافت کرده است. البته در پاسخ FDA به هيچ موردي درباره اثربخشي و ايمني دارو اشاره نشده است. شرکت والانت اميد دارد بتواند هر چه زودتر افيناکونازول را به عنوان دارويي جديد در درمان انيکومايکوزيس به بازار عرضه کند.

ادامه نوشته

..::::  تنش چگونه باعث سفید شدن مو می‌شود؟  ::::..

دانشمندان ژاپنی دریافته‌اند که تنش می‌تواند موی انسان را خاکستری کند. با افزایش فشار، سلول‌های بنیادی پرکننده رنگ مو آسیب دیده و باعث بیرنگ شدن مو می‌شوند. این درحالیست که به گفته دانشمندان دانشگاه کانازاوا، این نشانه بسیار واضح پیری از مزیت‌های نیز برخوردار بوده که شامل کاهش خطر ابتلا به سرطان است. محققان در زمان بررسی تاثیر تابش و دیگر مواد شیمیایی بر روی موی موش دریافتند که پوشش آنها زودتر خاکستری شد. این امر به آن دلیل است که سلول‌های بنیادی درون فولیکول‌های موی آنها مجبور به بلوغ شده و تولید ملانین را که مسئول رنگ دادن به مو و پوست است، کاهش می‌دهند.
به گفته دانشمندان، توقف تکثیر این سلول‌های بنیادی که دی‌ان‌ای آنها آسیب دیده می‌تواند مفید باشد که از جمله مزیتهای آن توقف ایجاد تومور است. این محققان پیش از این سلولهای بنیادی درون فولیکول‌های مو را کشف کرده و نشان داده بودند که فرسایش آنها در فرآیند پیری باعث خاکستری شدن مو می‌شود. این یافته‌ها نظریه‌های کنونی در مورد تلاش بدن برای محافظت از خود در زمان آسیب‌های ژنتیکی در اثر تابش یا دیگر مواد سمی را مورد چالش قرار داده است. دانشمندان بر این تصور بودند که سلول‌ها زمانی که دی‌ان‌ای آنها در اثر خودکشی سلولی آسیب می‌بیند، از بین می‌روند. این امر رشد سلول‌های آسیب دیده به شکل تومور را متوقف می‌کند. اما این یافته‌ها نشان داده که بدن راه‌های دیگری برای محافظت از خود دارد. انسانها بطور مداوم در برابر طیف گسترده‌ای از مواد سمی از مواد شیمیایی خانگی و صنعتی گرفته تا تابش‌های فرابنفش خورشید و پرتوهای ایکس قرار دارند که می‌تواند به دی‌ان‌ای آنها آسیب برساند.
به گفته محققان، این یافته‌ها نشان داده که خاکستری شدن مو در اثر پیری می‌تواند در نتیجه انباشته شدن آسیب دی‌ان‌ای باشد. این دانشمندان قصد دارند پژوهشهای بیشتری را برای اثبات این نظریه و نمایش اینکه آیا این نتایج در مورد گونه‌های دیگر سلولهای بنیادی صادق است یا خیر، انجام دهند. این پژوهش در مجله Cell منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  پروتئین بدن مارماهی ژاپنی، راهی برای ارزیابی شرایط کبد انسان  ::::..

دانشمندان دریافتند پروتئینی که امکان می‌دهد مارماهی ژاپنی Anguilla japonica در تاریکی به شکل سبز درخشان ظاهر شود، به پزشکان در ارزیابی عملکرد کبد انسان کمک می‌کند. تیمی از «موسسه علوم مغزی Riken» در ژاپن به رهبری دکتر آتسوشی میاواکی و آکیکو کوماگای، نام این پروتئین را UnaG نهاده‌اند که نشان‌دهنده «پروتئین سبز Unagi» است.
اولین پروتئین فلورسنت شناخته‌شده در مهره‌داران یافت می‌شود و فقط هنگامی درخشان است که با بیلی‌روبین طبیعی موجود در عضلات این نوع مارماهی ترکیب شود. در انسان‌ها شکستن هموگلوبین خون بیلی‌ر‌وبین را تولید می‌کند و چنانچه در نتیجه نارسایی کبد، مقدار بیش از اندازه آن در جریان خون موجود باشد، می‌تواند سمی بوده و منجر به شرایطی مانند یرقان شود. از اندازه سطوح بیلی‌روبین در خون برای ارزیابی شرایط کبد و همچنین شناسایی نبود گلبول‌های قرمز خون به دلیل کم‌خونی استفاده می‌شود.
به‌منظور طراحی شیوه‌ای بسیار حساس، دقیق و سریع آزمایش بیلی‌ر‌وبین در نمونه‌ موردی‌های خون، دانشمندان با ژن درخشان UnaG مطالعه خود را آغاز کردند. با بررسی فرایندی که این ژن توسط پروتئین فعال شده است، آن‌ها سیستمی را ایجاد کردند که در آن UnaG به هر بیلی‌روبین موجود در نمونه‌موردی متصل می‌شود و منجر به درخشش آن می‌شود. محققان حاضر در این پروژه امیدوارند با کامل‌شدن این سیستم، بتوان کاربرد وسیعی به ویژه در کشوهای درحال توسعه برای آن طراحی کرد. آن‌ها همچنین امیدوارند که این ارزش جدید برای Anguilla japoni، تلاش‌های حفاظتی برای ممانعت از انقراض آن را به دنبال داشته باشد. جزئیات این مقاله علمی در مجله Cell ارائه شده است.

ادامه نوشته

..::::  کشف لایه ششم قرنیه چشم انسان  ::::..

در کتاب های پزشکی پنج لایه قرنیه چشم انسان تشریح شده است، اما این اطلاعات با کشف یک لایه جدید توسط دانشمندان، نیاز به بازنویسی مجدد دارد. پروفسور «هارمیندر دوآ» از محققان دانشگاه ناتینگهام موفق به کشف لایه ششم در قرنیه چشم انسان شده است. این لایه جدید به نام محققی که آن را کشف کرده است، به لایه «دوآ» (Dua) نامگذاری شده است. لایه دوآ بسیار نازک و حدود 15 میکرون است که از دانه شن نیز کوچکتر است و بخش کوچکی از قرنیه را تشکیل می‌دهد. این لایه از طریق میکروسکوپ الکترونی پس از تزریق حباب های ریز هوا به قرنیه اهدایی برای جداسازی لایه های آن کشف شد.
پروفسور «دوآ» تأکید می کند: این لایه جدید و متمایز در عمق بافت قرنیه کشف شده است و با کمک این لایه می توان اعمال جراحی چشم را با ایمنی بیشتر و راحتی بیماران انجام داد. از دیدگاه بالینی بسیاری از بیماری هایی که پشت قرنیه چشم را تحت تأثیر قرار می دهند، ناشی از پارگی این لایه جدید است و جراحان چشم می توانند با تزریق حباب در اطراف لایه دوآ، قدرت قرنیه چشم را اندازه گیری کنند. نتایج کشف لایه ششم قرنیه در مجله Ophthalmology‌ منتشر شده است.

منبع: ایسنا

ادامه نوشته

..::::  نانوحسگرهایی برای تشخیص دیابت از طریق تنفس  ::::..

محققان مؤسسه علوم و فناوری پیشرفته کره جنوبی (KAIST) جهت حداکثر کردن پاسخ نوع خاصی از حسگرهای ترکیبات آلی فرار (VOCs)، روی روشی برای اصلاح ساختارهای یک‌بعدی (نانوالیاف اکسید قلع) تمرکز کرده‌اند. دوو کیم و همکارانش از مؤسسه علوم و فناوری پیشرفته کره جنوبی (KAIST) جهت حداکثر کردن پاسخ نوع خاصی از حسگرهای ترکیبات آلی فرار (VOCs)، روی روشی برای اصلاح ساختارهای یک‌بعدی (نانوالیاف اکسید قلع) تمرکز کرده‌اند. آنها نشان داده‌اند که در صورت بهینه کردن مورفولوژی و میکروساختار اکسید قلع، این حسگرهای مقاومت شیمیایی، بعنوان حسگرهای VOCs می‌توانند غلظت‌های بسیار کمی از استون را شناسایی کنند.
بازدم انسان حاوی تعدادی ترکیبات آلی فرار است. تشخیص دقیق نوعی خاصی از VOC (به عنوان مثال یک نشانگرزیستی یک بیماری خاص) در بازدم، اطلاعات مفیدی برای تشخیص بیماری‌های مختلف ارائه می‌دهد. برای مثال، استون، H2S، آمونیاک و تولوئن به ترتیب نشانه‌هایی از وجود دیابت، بوی بد دهان، اختلال در عملکرد کلیه و سرطان ریه است. هنگامی که حسگرهای مقاومت شیمیایی در معرض اکسیداسیون یا احیاء گازهای ردیابی‌شونده قرار می‌گیرند، مقاومت حسگر به‌صورت تابعی از دما تغییر می‌کند. تغییر مقاومت حسگر در اثر تغییر غلظت گاز ردیابی‌شونده نیز اتفاق می‌افتد. چالش‌برانگیزترین موضوع در زمینه استفاده از حسگرهای مقاومت شیمیایی در تشخیص بیماری‌ها، گزینش‌پذیری آنها نسبت به یک گاز خاص است. کیم توضیح داد: «این ابداع نشان‌دهنده راندمان بالای نانوالیاف متخلخل SnO2 شامل چندین لوله نازک هم محور است. این آرایش منحصر به‌فرد، با نسبت سطح به حجم بالا و ساختار داخلی متخلخل، می‌تواند چندین لایه حس‌کننده را در یک لیف در دسترس، بطور موثر و سریع به وجود آورد.»
حسگرهای فوق‌سریع استون، برای تشخیص دیابت، با استفاده از نانوالیاف دیواره نازک آرایش یافته SnO2 که با نانوذرات پلاتین عامل‌دار شده‌اند. این حسگر، استون را با دقت حدود 0.1 ppm (هشت برابر کمتر از حد دقت مورد نیاز برای تشخیص دیابت) شناسایی می‌کند. این نتیجه بهترین عملکرد را میان حسگرهای SnO2 که تاکنون گزارش شده است، دارد. کیم اضافه کرد: «نتایج ما، چشم‌انداز مثبتی در استفاده از این ماده در حسگرهای بازدمی برای تشخیص دیابت پدیدار ساخته است. همچنین ما توانستیم با رسوب نانوذرات پلاتین بر روی سطح لوله‌های هم محور و بسیارنازک SnO2، زمان پاسخ‌دهی را به مقدار آشکاری تا کمتر از 20 ثانیه کاهش دهیم.» این پژوهشگران الیاف جدار نازک SnO2 (که از نانولوله‌های چین‌دار SnO2 ساخته شده‌اند) را با استفاده از الکتروریسندگی و جدایش کنترل شده میان فازهای غنی از ماده اولیه و غنی از پلیمر تولید کردند. هنگامی که محلول‌هایی با ثابت دی الکتریک بالا و حاوی پلیمر، تحت ده‌ها هزار ولت، از یک سوزن باریک تزریق می‌شوند، جت مایع بر روی صفحه‌ای کشیده شده و به شکل الیاف پلیمری جامد درمی‌آیند. در این مورد خاص، این پژوهشگران به پدیده جالبی با عنوان جدایش میکرو فاز بین پلیمرها و سایر مواد محلول پی برده‌اند.
از ویژگی‌های اصلی پدیده جدایش میکروفاز، امکان تولید الیاف با شکل نامنظم مانند نوع گره خورده و توخالی است که این مساله در کاربردهای خاص مانند زمانی که مساحت سطح زیادی مورد نیاز است، مفید است. چراکه به عنوان مثال، رفتار جدایش فاز بین پیش ماده قلع و پلیمر می‌تواند تخلخل الیاف SnO2 را در حین عملیات حرارتی، در زمانی که پلیمر می‌سوزد و حفره‌های خالی بین کریستال‌های SnO2 باقی می‌گذارد، افزایش دهد. این پژوهشگران جزئیات نتایج کار تحقیقاتی خود را در مجله‌ی Advanced Functional Materials منتشر کرده‌اند.

ادامه نوشته

..::::  ام‌آرآی تشخیص تاثیرات شیمی درمانی بر سلامت قلب کودک را سرعت می‌بخشد  ::::..

محققان کانادایی دریافتند که اسکن‌ها ( MRI تصویربرداری تشدید مغناطیسی) می‌تواند تغییرات اولیه را در قلب کودکانی که تحت شیمی درمانی قرار دارند شناسایی کند.دشیمی درمانی با آنتراسیکلین یکی از موثرترین روش‌های درمانی برای بسیاری از سرطان‌هایی نظیر لوسمی، لنفوم هوچکین، سینه، ریه و تخمدان است. با این وجود این روش درمانی می‌تواند منجر به آسیب‌های بازگشت‌ناپذیر قلبی شود که ممکن است تا سال‌ها پس از درمان آشکار نشود. توانایی تشخیص این آسیب در مراحل ابتدایی می‌تواند انجام درمان‌های پیشگیرانه را در این بیماران و به ویژه در کودکان رقم زند.
محققان دانشگاه آلبرتا از گروهی کودک و بزرگسال 7 تا 19 ساله که با درمان‌های آنتراسیکلین بهبود یافته بودند، اسکن‌های (MRI) گرفتند. آن‌ها دریافتند که می‌توان با استفاده از نوعی روش (MRI) موسوم به T1 تغییرات ماهیچه‌های قلبی مرتبط با تشکیل فیبروز را حتی در کودکانی که عملکرد قلبی‌شان عادی بود، نشان داد. محققان می‌گویند که در بازماندگان سرطان کودکان، تغییرات MRI با دوزهای آنتراسیکلین مورد استفاده، مرتبط است. علاوه بر این، تغییرات MRI با نازک شدن دیواره قلب و کاهش ظرفیت اKجام ورزش در ارتباط است. با شناسایی اولیه چنین تغییراتی می‌توان درمان‌های موفقیت‌آمیزی را نیز انتظار داشت. این پژوهش در مجله "Cardiovascular Magnetic Resonance" منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  آرتریت روماتوئید در کمین زنان سیگاری  ::::..

محققان تاثير شدت سيگارکشيدن، طول مدت سيگاري بودن و ترک آن‌ را روي 34101 زن 89-54 ساله سوئدي که 219 نفر از آنها به آرتريت روماتوييد مبتلا بودند مورد بررسي قرار دادند. نتايج نشان داد که احتمال ابتلا به آرتريت روماتوييد به‌طور قابل‌توجهي با شدت سيگارکشيدن ارتباط دارد. اين ارتباط به شرح زير است: يک تا 7 سيگار در روز در مقابل عدم سيگار کشيدن (خطر نسبي: 31/2)، طول مدت سيگار کشيدن يک تا 25 سال در مقابل عدم سيگارکشيدن، (خطر نسبي: 60/1). اين خطر حتي 15 سال بعد از ترک سيگار در مقابل عدم مصرف سيگار همچنان بالا بود (خطر نسبي 99/1). البته درزناني که 15 سال پيش سيگار را ترک کرده بودند در مقابل زناني که يک سال پيش سيگار را ترک کرده بودند، ميزان خطر کمتر بود. مطالعات نشان مي‌دهد که حتي سيگار کشيدن به تعداد حتي اندک نيز با افزايش خطر آرتريت روماتوييد همراه است. افزايش واضح ابتلا به آرتريت‌روماتوييد حتي در ميان کساني که قبلا سيگار مي‌کشيدند عامل موثري در تشويق زنان براي سيگار نکشيدن است.

ادامه نوشته

..::::  مادران افسرده، کودکان اوتیسمی  ::::..

نتايج يک مطالعه نشان مي‌دهد استفاده از داروهاي ضدافسردگي- از جمله مهارکننده‌هاي انتخابي بازجذب سروتونين (SSRIs)‌ و مهارکننده‌هاي غيرانتخابي برداشت مونوآمين‌ها (MRIs)- در دوران بارداري با افزايش خطر اوتيسم بدون ‌بروز اختلالات شناختي در نوزادان همراه است. اين محققان گروهي از زنان باردار را که از داروهاي ضدافسردگي استفاده مي‌کردند شناسايي کرده و نوزادان آنها را از نظر اوتيسم تحت پيگيري قرار دادند. 1700 کودک مبتلا به اوتيسم با 17000 گروه شاهد مورد مقايسه قرار گرفتند. بعد از تعديل عوامل مخدوش‌کننده بالقوه، مشخص شد که مصرف اين داروها در دوران بارداري با افزايش دو يا سه برابري اوتيسم بدون ناتواني شناختي همراه است.

ادامه نوشته

..::::  درمان پرخطر در سرطان پستان  ::::..

يک کارآزمايي کنترل‌شده نشان مي‌دهد دو داروي تاموکسيفن و رالوکسيفن در مقايسه با دارونما، شيوع سرطان پستان غيرمهاجم اوليه را تقريباً تا 50% کاهش مي‌دهند. در اين بررسي مشخص شد که اين‌ داروها شيوع سرطان مهاجم را عمدتاً با کاهش سرطان از نوع گيرنده مثبت استروژن، در 1000 زني که به مدت 5 سال تحت درمان بودند، 9%-7% کاهش مي‌دهند. بايد توجه داشت که سرطان‌ و مرگ‌ومير به تمامي علل با تاموکسيفن و رالوکسيفن کاهش پيدا نمي‌کنند. اين دو دارو مي‌توانند حوادث ترومبوآمبولي را افزايش داده و تاموکسيفن نيز با افزايش ميزان سرطان اندومتر و کاتاراکت همراه است. در سال 2002 مرکز خدمات پيشگيرانه ايالات متحده (USPSTF) توصيه به عدم استفاده روتين از اين داروها در زنان گروه کم‌خطر و باخطر متوسط نموده است.

ادامه نوشته

..::::  مادران کوچک امروز، زنان چاق فردا  ::::..

زناني که در سن پايين و در دوران نوجواني باردار مي‌شوند بيشتر دچار چاقي و اضافه وزن خواهند شد. محققان با بررسي زنان 59-20 ساله که حداقل يک بار زايمان کرده بودند، دريافتند مادراني که سن آنها در زمان تولد اولين نوزادشان بسيار کم بوده‌است به‌طور قابل‌توجهي در معرض اضافه وزن و چاقي در آينده هستند. در اين ميان جوان‌ترين مادران بيشترين گروه در معرض خطر هستند که اين مي‌تواند ما را با يکي از ناتوان‌کننده‌ترين مسائل مربوط به سلامت در دراز‌مدت مواجه کند.

ادامه نوشته

..::::  احتمال افزایش سایر سرطان ها در افراد مبتلا به سرطان پوست غيرملانوما  ::::..

طبق مطالعات تازه، مردان و زناني که سابقه خانوادگي سرطان پوست غيرملانوما (NMSC) دارند، در معرض خطر ابتلا به ساير سرطان‌ها هستند. محققان در اين مطالعه 153576 مرد و زن سفيدپوست را از نظر ابتلا به NMSC و بدخيمي‌هاي ديگر تحت پيگيري قرار دادند. بعد از پيگيري 833496 و 2116178 نفر/ سال به‌ترتيب در مردان و زنان، اين محققان دريافتند، غير از NMSC، 29447 مورد از انواع ديگر سرطان در اين افراد رخ داد. وجود سابقه NMSC با افزايش خطر سرطان‌ اوليه غيرملانوما در مردان (خطر نسبي، 11/1) و زنان (20/1) همراه بود. در مردان با سابقه NMSC خطر ملانوما (99/1) بيشتر بود، درحاليکه زنان مبتلا به NMSC بيشتر در معرض خطر افزايش سرطان پستان (19/1)، سرطان ريه (32/1) و ملانوما (58/2) بودند. اين مطالعه آينده‌نگر نشان مي‌دهد خطر بدخيمي‌هاي ثانويه خصوصاً سرطان‌هاي پستان و ريه در زنان و ملانوما در مردان، بيشتر است.

ادامه نوشته

..::::  مصرف چه میزان نوشیدنی شیرین احتمال ابتلا به دیابت نوع 2 را افزایش می‌دهد؟  ::::..

تحقیق جدید نشان می‌دهد نوجوانانی که روزانه بیش از یک قوطی (375 گرم) نوشیدنی شیرین مصرف می‌کنند در معرض خطر ابتلا به دیابت نوع 2 و بیماری‌های قلبی و عروقی یا سکته مغزی قرار دارند. محققان این مرکز علمی با مطالعه بر روی هزار و 400 نوجوان 14 تا 17 ساله دریافته‌اند نوجوانانی که صرف نظر از چاقی‌شان روزانه حدود یک قوطی نوشیدنی شیرین مصرف می‌کنند، سطوح پایینی از کلسترول خوب و میزان بالایی از تریگلیسیرید بد در خون خود دارند.
بر اساس مجموعه‌ای از عوامل مرتبط با دیابت نوع دو و بیماری‌های قلبی و عروقی شامل وزن، فشار خون و سطوح کلسترول، چنین نوجوانانی در معرض خطر بالای ابتلا به بیماری‌های قلبی _متابولیک قرار دارند. دکتر"جینا آمبروسینی" سرپرست تیم تحقیقاتی درباره نتایج این پژوهش گفت: در حال حاضر ثابت شده که مصرف زیاد نوشیدنی‌های شیرین خطر چاقی را در افراد افزایش می‌دهد؛ آنچه که در این پژوهش مهم است بالا رفتن خطر بیماری‌های دیابت نوع دو و قلبی عروقی در بین مصرف کنندگان افراطی نوشیدنی‌های شیرین حتی در افراد جوانی است که دچار اضافه وزن نیستند. این پژوهش در مجله "American Journal of Clinical Nutrition" منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  کشف یک پروتئین مؤثر در حافظه بلند مدت  ::::..

دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا توانسته‌اند اطلاعات بیشتری در مورد نقش یک پروتئین مهم مغزی کشف کنند که در تبدیل یادگیری به حافظه بلندمدت قابل استفاده است. محققان در این پژوهش که در مجله Nature Neuroscience منتشر شده، اظهار کرده‌اند که تحقیقات بیشتر در مورد نقش پروتئین آرک(Arc) می‌تواند به شناسایی راههای جدید برای مبارزه با بیماریهای عصبی کمک کند. بر اساس این پژوهش، این پروتئین ممکن است یکی از عوامل اوتیسم باشد. پژوهشهای اخیر نشان‌دهنده کمبود پروتئین آرک در بیماران آلزایمر بوده است.
پیش از این دانشمندان می‌دانستند که این پروتئین نقش مهمی در حافظه طولانی مدت دارد و پژوهشهای بیشتر نشان داد که آرک مانند یک رگلاتور اصلی نورونها در جریان فرآیند شکل‌گیری حافظه بلندمدت عمل می‌کند. بر اساس این پژوهش، در زمان شکل‌گیری حافظه، ژنهای خاص باید در زمانهای ویژه خاموش و روشن شوند تا پروتئین‌هایی را که به نورونها برای شکل دادن به خاطرات جدید کمک می کنند، تولید کنند. این محققان دریافتند که پروتئین آرک این فرآیند را از درون هسته هدایت می‌کند.
بر اساس این پژوهش، اختلالات در تولید و انتقال این پروتئین می‌تواند در اوتیسم نقشی حیاتی ایفا کند. برای مثال اختلال ژنتیکی سندرم ایکس شکننده که یکی از دلایل رایج معلولیت‌های ذهنی و اوتیسم بوده، بطور مستقیم بر تولید آرک در نورونها تاثیر می‌گذارد. دانشمندان امیدوارند که پژوهشهای بیشتر در مورد نقش این پروتئین در سلامت انسان و بیماری ها بتواند یک بینش دقیق‌تر در مورد این اختلالات ارائه کرده و زمینه را برای استراتژی‌های درمانی جدید در مبارزه با اختلالات آماده کند.

ادامه نوشته

..::::  گام محققان در ترمیم استخوان‌ها با ژل تزریقی سلول بنیادی مغناطیسی  ::::..

محققان دانشگاه کیل، ژل قابل تزریق حاوی سلول‌های بنیادی مغناطیسی تولید کرده‌اند که می‌تواند برای ترمیم استخوانهای شکسته و غضروف‌های آسیب‌دیده مورد استفاده قرار گیرد. این محققان دریافتند که با اتصال ذرات مغناطیسی کوچک به سطوح سلول‌های بنیادی می‌توانند شرایطی را که منجر به رشد غضروف‌ها و استخوان‌های جدید در کودکان شده، بازسازی کنند. هنگامی که یک نوار زخم‌بندی مغناطیسی اطراف محل آسیب‌دیده پیچیده می شود، این ذرات واکنش نشان داده و تاثیر تمرینی را که استخوان را به رشد متراکمتر تشویق کرده، شبیه‌سازی می‌کنند.
دانشمندان این پژوهش در حال حاضر از این شیوه برای ترمیم استخوانهای آسیب‌دیده در موشها و جوجه‌ها استفاده کرده‌اند اما در حال آماده‌سازی برای آغاز کارآزمایی‌های بالینی بر روی انسانها در سال جاری هستند. این محققان با همکاری دانشمندان دانشگاهای ساوث‌هامپتون و نورث‌هامپتون توانسته‌اند این شیوه را ایجاد کنند که به بیماران اجازه داده با دریافت یک تزریق ساده به ترمیم آسیب‌هایشان بپردازند.
سلولهای بنیادی مورد استفاده در این درمان را می‌توان از خود بیمار بدست آورد و سپس آنها را در یک ژل مایع که با تغییرات دمایی درون بدن جامد شده، معلق نگه می‌دارند. این ژل جامد یک چارچوب جدید را برای سلولهای بنیادی به منظور پرورش بر روی آنها ایجاد می‌کند. سیگنالهای زیستی درون ژلها موسوم به فاکتورهای رشد نیز به هدایت سلولها برای تبدیل به غضروف کمک می‌کنند. این محققان همچنین نانوذرات مغناطیسی تولید کرده‌اند که می‌توانند به کانالهای روی سطح بیرونی سلولهای بنیادی بچسبند. معمولا این کانالها در واکنش به کشش ایجاد شده در اثر ورزش باز شده و سلولها را تشویق به رشد می‌کنند که یک فرآیند مهم در کمک به رشد ضخیمتر و محکمتر استخوانها به شمار می‌رود. با اتصال ذرات مغناطیسی و اعمال یک میدان مغناطیسی، دانشمندان دریافتند که می‌توانند این فرآیند را تقلید کنند. این امر بدان معنی است که محققان می‌توانند اثر ورزش را بر روی استخوان در حال رشد بدون نیاز به حرکت بیمار شبیه‌سازی کنند. محققان امیدوارند بتوانند کارآزمایی‌های بالینی بر روی انسان را تا پنج سال آینده سال آینده آغاز کنند.

ادامه نوشته

..::::  درمان سردرد کلاستر با تحريک گانگليون اسفنوپالاتين  ::::..

درد و علائم خودکار سردرد کلاستر از تحريک رفلکس‌هاي پاراسمپاتيک از عصب تري‌ژمينال که با واسطه گانگليون اسفنوپالاتين منتقل مي‌شوند؛ ناشي مي‌گردند. در يک پژوهش جديد، پژوهشگران بلژيکي يک محرک عصبي قابل کارگذاري را براي تحريک گانگيون اسفنوپالاتين به کار بردند. ويژگي اين محرک عصبي اين است که بيمار مي‌تواند هر زمان که دچار حمله سردرد مي‌شود آن را فعال نمايد و به عبارت ديگر کنترل آن به عهده بيمار است. در اين پژوهش 32 بيمار مبتلا به سردرد کلاستر مقاوم به درمان طبي وارد شدند و 28 بيمار مطالعه را به پايان رساندند. تسکين درد در 1/67% از بيماران حاصل شد که نسبت به گروه شاهد (4/7%) به طور معني‌داري بيشتر بود. در هفت بيمار تسکين درد در بيش از 50% از حملات ديده شد، در دو بيمار بيش از 50% کاهش در تعداد حملات سردرد مشاهده شد و دو بيمار هم کاهش شدت حملات و هم کاهش دفعات حملات را تجربه کردند. اکثر بيماران از دست رفتن خفيف و گذراي حس در محدوده عصب دهي توسط عصب ماگزيلاري را تجربه کردند که در 65% موارد ظرف 3 ماه برطرف گرديد. اين پژوهشگران از تحريک عصبي تحت کنترل بيمار به عنوان يک روش کارآمد براي درمان سردردهاي کلاستر معرفي کردند که از نظر عوارض جانبي نيز خطرات قابل‌توجهي را براي بيماران در بر ندارد.

ادامه نوشته

..::::  واکنش زنجيره پلي‌مراز کايمري براي تشخيص هانتينگتون  ::::..

تشخيص بيماري هانتينگتون نيازمند شمارش دقيق تعداد تکرارهاي CAG در ژن هانتينگتون است. در حال حاضر، زماني که يک نمونه آزمايشگاهي از نظر آلل هانتيگتون طبيعي و هموزيگويس به نظر مي‌رسد، بايد آزمايشات بيشتر جهت تاييد تعداد تکرار توالي‌هاي مزبور در درون ژن صورت گيرد. اگر نمونه در اين بررسي‌ها نيز هموزيگويس به نظر برسد، آزمايش ساترن بلات براي رد احتمال وجود يک ژن گسترش پيدا کرده و تشخيص داده نشده، لازم مي‌شود.
در يک اقدام تازه، پژوهشگران دانشگاه يوتا از ايالات متحده اقدام به ابداع يک روش کايمري از واکنش زنجيره پلي‌مراز کرده‌اند که شناسايي ژن‌هاي بيمارگونه هانتينگتون را تسهيل مي‌کند. اين روش در واقع تنها آلل‌هاي بسيار توسعه پيدا کرده از ژن‌ هانتينگتون را شناسايي مي‌کند و بنابراين نياز به انجام ساترن بلات را کاهش مي‌دهد. اين پژوهشگران 246 نمونه را با روش جديد خود آزمودند و نشان دادند که روش واکنش زنجيره پلي‌مراز کايمري مطابقت 100% با روش‌هاي پرهزينه و زمان‌بر قبلي در تعيين و تشخيص ژن‌ هانتينگتون دارد. اين روش مي‌تواند آلل‌هايي که داراي بيش از 150 تکرار CAG هستند را شناسايي کند. با توجه به دقت بالا و هزينه اندک اين روش نسبت به روش‌هاي پيشين، اميد مي‌رود که در آينده اين روش جايگزيني روش‌هاي پيشين شدن و نياز به روندهاي پرهزينه‌اي مثل ساترن بلات را کاهش دهد.

ادامه نوشته

..::::  استفاده از اولتراسوند براي هدايت نمونه‌برداري از توده‌هاي ريوي و مدياستن فوقاني  ::::..

نمونه‌برداري با هدايت تصويربرداري از توده‌هاي ريوي و مدياستن فوقاني معمولا با هدايت CT و در برخي موارد با فلوروسکوپي صورت مي‌گيرد. اگرچه از اولتراسوند براي هدايت توراکوسنتز و کارگذاري لوله قفسه‌سينه استفاده شده، اما استفاده از آن در نمونه‌برداري از توده‌هاي ريوي و مدياستن فوقاني چندان رايج نيست. در يک گزارش جديد، پژوهشگران بخش راديولوژي مداخله‌اي از دانشگاه کيس‌وسترن در کليولند تعدادي از بيماران خود را گزارش کرده‌اند که با هدايت اولتراسوند تحت نمونه‌برداري از توده‌هاي ريوي و مدياستن فوقاني قرار گرفته‌اند. در اين مطالعه نشان داده شد در صورت طراحي دقيق روش اجراي نمونه برداري، راديولوژيست مداخله‌اي مي‌تواند به آساني از هدايت اولتراسوند براي نمونه‌برداري استفاده کند. اين پژوهشگران نمونه‌هايي از تشخيص سرطان ريه و تير توده‌هاي عفوني مدياستن و ريه را ارائه داده‌اند که به دنبال نمونه‌برداري با هدايت سونوگرافي به تشخيص رسيده‌اند.
در اين گزارش ذکر شده است، مرور تصاوير CT قبلي بيمار و يا MRI مي‌تواند به راديولوژيست در حين انجام نمونه‌برداري با هدايت اولتراسوند کمک کند، اما اولتراسوند به تنهايي اطلاعات لازم براي جهت‌دهي به نمونه‌برداري را فراهم مي‌کند. با توجه به اينکه سونوگرافي امکان تصويربرداري در جهات و مقاطع مختلف را فراهم مي‌کند و از طرف ديگر فاقد تشعشع‌هاي يونيزان است، احتمالا استفاده از آن در نمونه‌برداري‌هاي قفسه‌سينه گسترش پيدا خواهد کرد.

ادامه نوشته

..::::  آيا استاتين‌ها خطر ديابت را زياد مي‌کنند؟  ::::..

يک مطالعه جديد پيشنهاد مي‌کند که استاتين‌ها شايد خطر ابتلا به ديابت را بيشتر کنند. اين خطر ميان افراد مصرف کننده آتورواستاتين، روزوواستاتين و سيمواستاتين بيشتر ديده شده است. با بررسي تقريبا 50 هزار نفر کانادايي، محققان دريافتند که ميزان ابتلا به ديابت ميان افراد مصرف کننده استاتين‌ها به‌طور کلي کم است، هرچند آتورواستاتين مي‌تواند خطر ابتلا به ديابت را تا 22 درصد بيشتر کند. روزوواستاتين اين خطر را تا 10 درصد بيشتر مي‌کند، در حالي‌که پراواستاتين اثر مطلوبي روي ديابت دارد. نتايج حاضر که در BMJ به چاپ رسيده، پزشکان را تشويق مي‌کند تا مزايا و معايب احتمالي تجويز اين داروها را براي بيماران خود بسنجند. البته اين مساله بدين معنا نيست که بيماران مصرف دسته دارويي استاتين‌ها را متوقف کنند، بلکه تنها ارتباطي ميان مصرف استاتين و خطر بيشتر ديابت يافت شده که يک ارتباط علت و معلولي را ثابت نمي‌کند و قابل تعميم دادن به کل نيست.

ادامه نوشته

..::::  کمبود يد در مادران باردار، کودکان‌کم‌‌هوش به بارمي‌آورد  ::::..

براساس نتايج مطالعه جديدي که در لنست به چاپ رسيده، کمبود يد در دوران بارداري مي‌تواند تاثير منفي روي بهره هوشي و رشد منتال کودکان داشته باشد. البته تاثير منفي کمبود يد روي رشد مغزي موضوع شناخته شده‌اي است، اما مطالعات اندکي اثرات کمبود کم تا متوسط يد را در دوران بارداري روي رشد منتال نوزاد مورد بررسي قرار داده‌اند.
اين تيم تحقيقاتي از انگلستان، با استفاده از داده‌هاي مطالعه ALSPAC (کودکان دهه 90) به اين نتيجه رسيده‌اند. در مطالعه مذکور 14 هزار مادر باردار در سال‌هاي 1991 و 1992 شرکت داشته‌اند که سلامت و رشد نوزادان آنها تاکنون مورد پايش قرار داشته است. پژوهشگران غلظت يد را در نمونه ادرار گرفته شده از بيش از هزار زن باردار را که در تريمستر اول گرفته شده بود، اندازه گرفتند. پس از مرور دستورالعمل‌هاي سازمان جهاني بهداشت در مورد مقادير توصيه شده يد در دوران بارداري، آنها زنان را به دو گروه تقسيم کردند: گروهي که نسبت يد به کراتين ادرار آنها کمتر از 150 ميکروگرم در گرم (به عنوان کمبود يد) و گروه بعدي که اين نسبت بيش از 150 ميکروگرم در گرم (به عنوان يد کافي) بود. بيش از دو سوم زنان در گروه کمبود يد جاي گرفتند. رشد شناختي کودکان اين زنان با اندازه‌گيري IQ در سن 8 سالگي و مهارت‌هاي خواندن در سن 9 سالگي مورد ارزيابي قرار گرفت. پس از کنترل عوامل خارجي ديگر مانند سطح تحصيلات و شير مادر خوردن، محققان دريافتند که نوزادان زنان در گروه کمبود يد، بسيار بيشتر احتمال داشت که نمره هوش کلامي، درک مطلب و دقت خواندن کمتري داشته باشند. نتايج اين مطالعه توسط يکي از محققين آن اينگونه بيان مي‌شود: «زنان باردار و کساني که براي بچه‌دار شدن برنامه‌ريزي مي‌کنند، بايد مطمئن باشند که يد کافي در غذاي مصرفي خود دريافت مي‌کنند. يد در مواد غذايي مانند شير، لبنيات و ماهي يافت مي‌شود. زناني که از خوردن اين مواد امتناع مي‌کنند، بايد به دنبال منابع جايگزين يد باشند. البته بايد توجه داشت که مصرف زياد يد هم مي‌تواند تاثيرات منفي ديگري داشته باشد.»
Alex Stagnaro-Green از دانشگاه واشنگتن در اظهارنظري معتقد است: «اين مساله بايد مدنظر سياست‌گذاران بهداشت در سطح جامعه قرار داشته باشد. تمامي رژيم غذايي مادران در دوران بارداري بايد پايش شود و آنها به‌طور مرتب از اين نظر تحت نظر قرار گيرند. از سوي ديگر ويتامين‌هاي دريافتي زنان باردار و آنها که خود به کودکانشان شير مي‌دهند بايد حاوي يد باشد.» مطالعه مشابهي نيز در همين ماه در نشريه Clinical Endocrinology & Metabolism به چاپ رسيد که پيشنهاد مي‌کند کمبود يد در حد کم نيز مي‌تواند رشد نورولوژيکال کودکان را تحت تاثير قرار دهد. کودکاني که در دوران جنيني مقدار کافي يد دريافت نمي‌کنند، نمره‌هاي پايين‌تري در آزمون‌‌هاي هوشي در سن 9 سالگي داشته‌اند.

ادامه نوشته

..::::  ويتامين سي قاتل باکتري سل  ::::..

براساس يک کشف شگفت‌انگيز محققان در کالج آلبرت انيشتين دانشگاه Yeshiva، ويتامين سي مي‌تواند باکتري توبرکلوزيس مقاوم به دارو را از بين ببرد و تخريب کند. نتايج اين تحقيق که در نشريه Nature Communications به چاپ رسيده، نشان مي‌دهد که افزودن ويتامين سي به داروهاي موجود ضد TB، طول دوره درمان اين بيماري را کوتاه مي‌کند. به اين ترتيب توجه‌ها به حوزه جديدي از طراحي داروها معطوف شده است. اين کشف زماني به دست آمد که محققان در تلاش بودند بفهمند چگونه باکتري TB به ايزونيازيد مقاوم مي‌شود. در اين ميان ويتامين سي باعث ارتقاي واکنش فنتون مي‌شود؛ واکنشي که باعث واکنش آهن با ديگر ملکول‌ها مي‌شود تا گونه‌هاي واکنشي اکسيژن ساخته شده و باکتري TB تخريب شود. محقق ارشد اين مطالعه مي‌گويد: «ما هنوز مطمئن نيستيم که ويتامين سي همين اثر را در بدن انسان هم داشته باشد، اما حالا يک مبنا و اساس منطقي داريم تا اين موضوع را در کارآزمايي‌هاي باليني دنبال کنيم. ويتامين سي ماده‌اي است ارزان، به‌طور گسترده در دسترس و با کاربردي ايمن. دست‌کم، اين کار به ما نشان داد که مکانيسم جديدي وجود دارد که مي‌تواند عليه سل مبارزه کند و آن را از پا درآورد.»

ادامه نوشته

..::::  افزايش خطر سرطان حنجره با ترش‌کردن  ::::..

نتايج يک مطالعه جديد حاکي از آن است که سوزش سردل متناوب و مزمن خطر بروز سرطان‌هاي حلق و طناب صوتي را ميان افرادي که نه الکل مي‌نوشند و نه سيگار مي‌کشند، افزايش مي‌دهد. اين مطالعه که در نشريه Cancer Epidemiology, Biomarkers & Prevention به چاپ رسيده، همچنين نشان مي‌دهد که استفاده از آنتي‌اسيدها اثر محافظتي دربرابر اين سرطان‌ها دارند، در حالي‌که داروهاي تجويزي اين اثر را ندارند. مطالعه مذکور که به‌صورت مبتني بر جمعيت انجام شده، قويا پيشنهاد مي‌کند که ريفلاکس معده که باعث سوزش سردل متناوب مي‌شود، يک عامل خطر مستقل براي سرطان فارنکس و لارنکس است. در اين مطالعه 631 بيمار و 1234 نفر کنترل که از نظر سن و جنس تطابق داده شده بودند، مورد بررسي قرار گرفتند. براساس نتايج به دست آمده، داشتن سابقه ترش کردن متناوب با افزايش 78 درصدي ابتلا به سرطان‌هاي فارنکس و لارنکس ميان افرادي بود که نه سابقه نوشيدن الکل و نه سابقه سيگار کشيدن داشتند. از سوي ديگر، در ميان افرادي که سوزش سردل متناوب داشتند، افرادي که آنتي‌اسيد مصرف مي‌کردند، 41 درصد کمتر احتمال داشت که دچار سرطان‌ شوند، در حالي‌که داروهاي تجويزي و خانگي چنين اثري را از خود نشان نمي‌دادند. اثر محافظتي آنتي‌اسيدها صرف‌نظر از خصوصياتي مانند وضعيت نوشيدن و مصرف دخانيات، وضعيت HPV-16 و محل تومور بود.

ادامه نوشته

..::::  تشخيص بيماري کاوازاکي با آزمايش ادرار  ::::..

بيماري کاوازاکي يک واسکوليت سيستميک با علت ناشناخته است که هنوز روش تشخيص قطعي براي آن شناخته نشده است. به تازگي پژوهشگران موسسه دانافاربر در ايالات ماساچوست آمريکا با استفاده از اسپکترومتري اقدام به اندازه‌گيري سطح بيش از 200 پروتئين در ادرار مبتلايان به بيماري کاوازاکي و مقايسه آن با افراد گروه شاهد نموده‌اند. در پي اين پژوهش، پژوهشگران دريافتند سطح ادراري در پروتئين به نام‌هاي فيلامين C و مپرين A در بيماران مبتلا به بيماري کاوازاکي به طور معني‌داري افزايش پيدا مي‌کند.
استفاده از اين دو شاخص تشخيصي در 107 بيمار مبتلا به بيماري کاوازاکي در يک مطالعه مورد - شاهدي نشان داد سطح زير منحني ROC معادل 98% است که نشان از دقت تشخيصي بالاي اين روش در شناسايي بيماري مزبور دارد. علاوه بر اين، پژوهشگران توانستند پروتئين مپرين A را از عروق کرونر موش‌هاي آزمايشگاهي مبتلا به سندرم کاوازاکي نيز جدا کنند. به همين دليل به نظر مي‌رسد از ترکيب دو شاخص ادراري مپرين A و فيلامين C بتوان براي تشخيص بيماري کاوازاکي در کودکان مشکوک به اين بيماري استفاده کرد.

ادامه نوشته

..::::  درمان قطعي ديابت نوع يک در مدل موشي  ::::..

محققان استراليايي يک پروتئين مربوط به دستگاه ايمني را کشف کرده‌اند که اين پتانسيل را دارد تا پيشرفت ديابت نوع 1 را در مراحل اوليه و قبل از آنکه سلول‌هاي توليدکننده انسولين تخريب شوند، متوقف يا برگشت‌پذير کند. اين کشف پيامدهاي گسترده‌تري دارد، زيرا اين پروتئين مسوول محافظت از بدن در برابر پاسخ‌هاي ايمني گسترده است و مي‌تواند براي درمان يا حتي پيشگيري از ديگر اختلالات ايمني مانند مالتيپل اسکلروزيس يا آرتريت روماتوييد نيز مورد استفاده قرار گيرد. پروتئين مذکور که CD52 نام گرفته، مسوول ساپرس کردن سيستم ايمني است. محققان در اين بررسي دريافتند که در مدل پره‌کلينيکال ديابت نوع يک، برداشتن سلول‌هاي ايمني توليدکننده CD52 باعث پيشرفت سريع ديابت خواهد شد. بنابراين وجود اين سلول‌ها براي پيشگيري از ابتلا به بيماري‌هاي اتوايميون ضروري است و اين پروتئين پتانسيل بزرگي به عنوان عامل درماني دارد.

ادامه نوشته

..::::  تعيين ميزان اکسيژن‌رساني به جنين از طريق MRI  ::::..

پژوهشگران دانمارکي با استفاده از MRI اقدام به تعيين ميزان اکسيژن‌رساني به جنين انسان کرده‌اند. در اين مطالعه، از متغير (BOLD (Blood oxygenahori LeveL Dependent که از روي تصاوير MRI محاسبه مي‌شود، استفاده شد. هشت خانم باردار سالم در هفته‌هاي 34-28 بارداري انتخاب شوند. با استفاده از ماسک اکسيژن در مادر، هيپراکسي القاء شد. متغير BOIL در دو حالت پايه و هيپراکسي در جنين خانم‌ها تعيين گرديد. در طول مدت هيپراکسي، متغير BOLD در برخي از اندام‌هاي جنين افزايش پيدا مي‌کند. کبد، طحال، کليه و جفت از جمله اندام‌هايي هستند که بيشترين تغييرات را نشان مي‌دهند. با اين وجود، متغير مزبور در مغز جنين به دنبال تغيير سطح اکسيژن‌رساني ثابت باقي‌ماند. پژوهشگران معتقدند از پايش تغييرات متغير BOLD مي‌توان براي ارزيابي ميزان اکسيژن‌رساني به جنين بدون خطر پرتوتابي به نوزاد به صورت غيرتهاجمي استفاده کرد.

ادامه نوشته

..::::  تشخيص فاشئيت پلانتار با سونوالاستوگرافي  ::::..

پژوهشگران ايتاليايي در يک مطالعه جديد به بررسي دقت تشخيص سونوالاستوگرافي در تشخيص بيماري فاشئيت پلانتار پرداخته‌اند. در اين مطالعه که بر روي 80 بيمار، متشکل از 43 مرد و 37 زن، و 50 فرد داوطلب بدون علامت انجام شده، سونوگرافي معمولي با سونوالاستوگرافي مورد مقايسه قرار گرفته است. تصاوير سونوالاستوگرافي به صورت نيمه‌ کمي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. در اين مطالعه مشخص شد فاشياي پلانتار در بيماران مبتلا به فاشئيت پلانتار الاستيسيته کمتري دارد. دقت تشخيص در مورد سونوگرافي معمولي 90% محاسبه شد، در حالي که اين رقم در مورد سونوالاستوگرافي 4/95 درصد بود و تفاوت اين دو رقم از نظر آماري معني‌دار بود. پژوهشگران نتيجه‌گيري کردند سونوالاستوگرافي براي تشخيص فاشئيت پلانتار نسبت به سونوگرافي معمولي برتري دارد و مي‌تواند در مواردي که سونوگرافي معمولي تشخيص نبوده و يا علي‌رغم شک قوي باليني، سونوگرافي منفي است، از سونوالاستوگرافي استفاده کرد.

ادامه نوشته

..::::  تپش نامنظم قلب زوال عقلی را سرعت می‌بخشد  ::::..

پژوهش دانشمندان دانشگاه آلاباما نشان داده که یک نوع تپش قلب نامنظم موسوم به فیبریلاسیون دهلیزی با زوال سریعتر عقلی مرتبط است. فیبریلاسیون دهلیزی یک نوع تپش قلب نامنظم بوده که می‌تواند منجر به لخته شدن خون، سکته، نارسایی قلب و دیگر بیماریهای مرتبط با این اندام شود. این پژوهش که بر روی بیش از 5000 فرد بالای 65 سال انجام شده، نشان داده که افراد مبتلا به این نوع تپش نامنظم زودتر از افراد دیگر به زوال عقلی دچار می‌شوند. دلیل این ارتباط هنوز مشخص نبوده و این یافته‌ها بدین معنی نیست که همه افراد دچار فیبریلاسیون دهلیزی به زوال سریعتر عقلی مبتلا خواهند شد. اما این پژوهش نشان داده که افراد مورد بررسی دو سال زودتر از افراد بدون این شرایط قلبی به زوال عقلی دچار می‌شوند. در افراد دارای این بیماری قلبی، احتراق ناقص سیگنالهای الکتریکی باعث ضربان غیرعادی قلب می‌شود. مرکز کنترل و غلبه بر بیماری آمریکا تخمین زده که 2.66 میلیون آمریکایی در سال 2010 به این بیماری دچار بوده‌اند که تا سال 2050 به 12 میلیون تن افزایش پیدا خواهد کرد.
محققان در این پژوهش از داده‌های بررسی بزرگ سلامت قلب و عروق که در دهه 1990 انجام شده بود، استفاده کردند. سلامت قلب شرکت‌کنندگان در این پژوهش سنجیده شد و در یک دوره هفت ساله در هر سال دو نوع آزمایش روانی از آنها به عمل آمد. در این پژوهش افرادی که سکته قلبی داشته یا پیش از آن با فیبریلاسیون دهلیزی تشخیص داده شده بودند، کنار گذاشته شدند. افرادی در سن 80 سالگی به فیبریلاسیون دهلیزی مبتلا شده بودند، در امتیازات خود طی پنج سال بعدی حدود 10 امتیاز کاهش نشان داده بودند . این در حالیست که افراد بدون این بیماری طی همین دوره زمانی حدود شش امتیاز کاهش داشتند.
اگرچه هنوز ارتباطی بین این دو بیماری مشخص نشده اما پزشکانی که با آنها سروکار داشته‌اند این رابطه را منطقی می‌دانند. برای مثال زوال عقلی و فیبریلاسیون دهلیزی هر دو از فاکتور خطرهای مشترک برخوردارند. به گفته محقق خدمات آریتمی قلب در بیمارستان عمومی ماساچوست، فرد دچار فشار خون بالا و دیابت بطور خودکار در معرض خطر بالاتری برای ابتلا به فیبریلاسیون دهلیزی و زوال عقلی قرار دارد. یکی از دلایل امتیازات پایین‌تر این افراد در آزمونها می‌تواند این واقعیت باشد که تپش نامنظم قلب ممکن است منجر به مشکلات مزمن جریان خون و کاهش میزان اکسیژن و مواد مغذی منتقل شده به مغز شود. افراد دچاراین بیماری بیشتر مستعد شکل‌گیری لخته‌های خونی در دهلیزها هستند. ورود یک لخته خونی به مغز می‌تواند منجر به سکته و آسیب مغزی شود. اما افراد همچنین می‌توانند به سکته‌های کوچک ساکت دچار شده که از آنها بی‌اطلاع هستند. محققان اکنون قصد دارند این ارتباط را با استفاده از فناوری تصویربرداری از مغز برای یادگیری بیشتر در مورد اتفاقات درون مغز افراد دچار فیبریلاسیون دهلیزی و دلیل ابتلای آنها به زوال عقلی سریعتر بررسی کنند. این پژوهش در مجله Neurology منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  پا، سکونتگاه 180 گونه قارچ مختلف  ::::..

پاشنه و انگشتان پا بیشترین انواع قارچ را در خود جای داده‌اند. پژوهشگران دریافتند که حدود 40 گونه قارچ مختلف روی ناخن‌های پا، 60 گونه بین انگشتان و 80 گونه در انتهای پاشنه‌ی پا به طور متراکم قرار گرفته‌اند. برای قارچ‌های شکارچیِ جا، پاها مکان‌های بسیار خوبی به شمار می‌روند. پژوهشگران در مجله‌ی‌ Nature گزارش کردند که بیش از 80 گونه‌ی مختلف از قارچ‌ها، پاهای انسان را به عنوان محل زندگی خود انتخاب می‌کنند. جولی سگر (Julie Segre)، متخصص ژنتیک و یکی از اعضای این گروه از مؤسسه‌ی ملی تحقیقات ژنوم انسانی (National Human Genome Research Institute) در مریلند می‌گوید که این موجودات زنده‌ی کوچک نشان داده‌اند که در سرتاسر پوست انسان قرار دارند اما تنها پاها می‌توانند چنین تنوع گروهی از مهاجران را با خود حمل کنند.
این مطالعه نخستین سرشماری از تعداد قارچ‌های موجود روی پوست است. با کمک شناسایی تفاوت‌های بین قارچ‌های سالم و ناسالم می‌توان روزی به درمان‌هایی برای پاهای ورزشکاران یا عفونت‌های ناخن دست یافت. مارتین بلسر (Martin Blaser) پزشک و میکروبیولوژیستی از دانشکده‌ پزشکی نیویورک می‌گوید: «این مطالعه توجه مردم را به خود جلب کرده است. چرا که پژوهشگران عموماً روی هم‌نشینان باکتریایی ما متمرکز شده‌اند نه هم‌نشینان قارچی.» هایدی کنگ (Heidi Kong) متخصص پوستی از مرکز ملی سرطان در مریلند و عضوی از این گروه بیان می‌کند که برخلاف باکتری‌ها، رشد قارچ‌ها در محیط آزمایشگاه دشوار است. کشت قارچ از یک ناخن عفونی ممکن است هفته‌ها به طول انجامد. کنگ، سگر و همکاران آن‌ها به جای افزایش میکروب‌های مختلف پوست از طریق رشد آن در آزمایشگاه، به سراغ دی‌ان‌ای قارچی رفته‌اند.
به نوشته تارنمای انجمن فیزیک، این گروه از 13 قسمت پوست (به‌علاوه ناخن‌های پا) 10 داوطلب سالم با کمک سنبه جراحی نمونه‌گیری به عمل آوردند و دی‌ان‌ای موجود در آن‌ها را مورد تجزیه‌و‌تحلیل قرار دادند تا گونه‌های قارچی را که در آن‌جا زندگی می‌کنند، پیدا کنند. این پژوهشگران با استفاده از برچسب‌های مولکولی که تنها به دی‌ان‌ای قارچی می‌چسبند، توانستند نمونه‌ی مورد نظر خود را از میان مواد ژنتیکی سایر موجودات زنده نظیر باکتری‌ها، ویروس‌ها و غیره جدا کنند.
در همه‌ نواحی به جز پاها یک گونه‌ی قارچی به نام مالاسزیا (Malassezia) تمایل دارد بر گونه‌های مختلف دیگری که در نواحی نظیر پیشانی، چین پشت گوش یا ساعد هستند، غالب شود. با این وجود پاها بیشترین تنوع قارچی را دربردارند. پژوهشگران دریافتند که حدود 40 گونه قارچ مختلف روی ناخن‌های پا، 60 گونه بین انگشتان و 80 گونه در انتهای پاشنه‌ پا به طور متراکم قرار گرفته‌اند. پاشنه‌ها و پاها ممکن است میزبان چنین اجتماع عظیمی از قارچ‌ها باشند زیرا پاها از سایر قسمت‌های بدن سردتر هستند و قارچ‌ها نیز گرما را دوست ندارند. قارچ‌ها هم‌چنین با سطوح قارچ‌پسندی مانند جوراب‌های عرقی و کف اتاق‌های رختکن مالش پیدا می‌کنند. کنگ بیان می‌کند که زمانی که مردم از نتایج این گروه خبردار می‌شوند، می‌گویند که اوه، من باید دوش بگیرم! اما در حقیقت این موجودات زنده می‌توانند در جهت حفاظت از ما مفید واقع شوند. سرج می‌گوید: «فرشی از قارچ‌های سالم احتمالاً از چسبیدن قارچ‌های خطرناک به پا پیشگیری می‌کند.»

ادامه نوشته

..::::  آزمایش خون جدید برای تشخیص سندرم داون جنین  ::::..

محققان آزمایش خون جدیدی را توسعه داده اند که در مقایسه با روش های استاندارد غربالگری از دقت بالاتری برای تشخیص اختلالات جنین برخوردار است. روش های استاندارد غربالگری برای تشخیص اختلالات جنین از جمله سندرم داون بکار می رود، اما درصد خطای این روش نیاز به انجام روش های تهاجمی دیگر را افزایش می دهد. آزمایش خون جدید در سال 2011 میلادی توسعه داده شده است، اما بصورت گسترده مورد استفاده قرار نمی گیرد؛ این آزمایش با بررسی DNA‌ جنین در خون مادر، اختلالات جنینی را با درصد خطای پایین تشخیص می دهد.
محققان در مطالعه جدیدی بر روی یک هزار زن باردار در انگلیس، اثربخشی «تست DNA‌ سلول آزاد» را مورد ارزیابی مجدد قرار دادند. این آزمایش در هفته دهم بارداری انجام شد و زنان بار دیگر در هفته دوازدهم تحت آنالیز هورمونی و سونوگرافی بعنوان روش های استاندارد غربالگری برای تشخیص اختلالات جنینی قرار گرفته و نتایج هر دو روش مقایسه شدند.
نتایج این مطالعه نشان می دهد، «تست DNA‌ سلول آزاد» و روش های غربالگری استاندارد قادر به تشخیص همه موارد سندرم داون، سندرم ادوارد (Trisomy18) و سندرم پاتائو (Trisomy13) هستند. اما تفاوت اصلی این دو روش، درصد پایین تر خطای آزمایش خون جدید است؛ درصد خطای روش های استاندارد غربالگری 3.4 و تست DNA حدود 0.1 درصد اعلام شده است. دکتر «میسلن باوئر» مدیر مرکز ژنتیک و متابولیسم بیمارستان کودکان میامی تأکید می کند: باوجود درصد خطای کمتر تست DNA نمی توان این آزمایش را جایگزین روش های استاندارد غربالگری برای تشخیص آنیوپلوییدی کرد و باید از هر دو روش بصورت ترکیبی استفاده کرد. نتایج مطالعه جدید در مجله Ultrasound & Gynecology‌ منتشر شده است.

ادامه نوشته

..:::  ساخت حسگری برای تشخیص سرطان پوست  ::::..

محققان سوئیسی موفق به ارائه روش تشخیصی جدیدی برای شناسایی آر.ان‌.ای سلول سرطانی پوست شدند. تومور سیاه پوست یکی از خطرناک‌ترین سرطان‌های پوست محسوب می‌شود. در 50 درصد موارد، یک ژن جهش یافته مسؤول بروز این بیماری است. از آنجاییکه شانس و مدت زنده ماندن بیمارانی که دچار این جهش ژنی شدند، می‌تواند با استعمال یک داروی جدید به شدت افزایش یابد، به همین دلیل یافتن راهی برای شناسایی زودهنگام این جهش بسیار مهم است. برای حل این مشکل یک تیم تحقیقاتی از دانشگاه بازل با همکاری محققانی از موسسه تحقیقات سرطان لودوینگ روش جدیدی ارائه کرده‌اند.
در کشور سوئیس هر ساله در حدود 2100 نفر به تومور سیاه پوست مبتلا می‌شوند که یکی از تومورهای بسیار رایج محسوب می‌شود. اگر تشخیص این بیماری در مراحل اولیه صورت گیرد، فرآیند بهبود بسیار تسریع می‌شود؛ اما با گذشت زمان از آغاز تشکیل تومور شانس زنده‌ ماندن به شدت کاهش می‌یابد. در سال‌های اخیر داروهای متعددی برای درمان این بیماری ارائه شده است، این داروها روی جهش‌های ژنتیکی که موجب رشد بسیار سریع بافت می‌شود، اثر می‌گذارند. درمورد این تومور سیاه، ژنی موسوم به براف اهمیت زیادی دارد. این ژن مسؤول رشد کنترل نشده سلول‌ها است. از آنجایی که تنها 50 درصد از بیماران مبتلا به تومور سیاه پوست دچار این جهش ژنی می‌شوند، باید بیمارانی را که به این روش درمانی جدید پاسخ می‌دهند، شناسایی کرد. از آنجایی که این دارو دارای عوارض نامطلوبی است، نباید آن را برای همه بیماران تجویز کرد.
برای حل این مشکل، محققان سوئیسی روش تشخیصی جدیدی ارائه کردند که براساس آران‌ای کار می‌کند. در این روش از حسگرهای نانومکانیکی برای شناسایی آران‌ای سلول سرطانی استفاده می‌شود. این حسگر نانومکانیکی نوعی تیرک (کانتالیور) کوچک میکروسکوپی است. با استفاده از این حسگر می‌توان سلول‌های سالم را از سلول‌های بیمار تفکیک کرد. این روش بسیار حساس است، در حالی که نه به تکثیر دی‌.ان‌.ای و نه به برچسب‌زنی آن نیاز است. در این روش به نوک تیرک مولکول‌هایی متصل می‌شوند و سپس سطح مورد نظر پیمایش می‌شود. نوک تیرک آغشته به دی‌ان‌ای است که می‌تواند به آر‌.ان‌.ای سلول جهش یافته بچسبد. با اتصال دی‌.ان‌.ای به آر.ان‌.ای، تیرک دچار تغییر می‌شود که این تغییر روی لیزر تابیده شده روی آن اثر می گذارد. برهمکنش مولکولی باید در فاصله بسیار اندک از سطح صورت گیرد. این گروه، نتایج یافته‌های خود را در نشریه «Nature Nanotechnology» به چاپ رساندند.

ادامه نوشته

..::::  استرس مادر، حتي پيش از لقاح، ممکن است بر مرگ و مير نوزادش اثر بگذارد  ::::..

يک بررسي جديد نشان مي‌دهد احتمال زنده ماندن نوزاد مادراني که در ماه‌هاي پيش از باردار شدن دچار حادثه استرس‌زايي شده‌اند، در سال اول زندگي کمتر است. به گزارش لايوساينس، گرچه در اين بررسي خطر مرگ نوزادان در سال اول زندگي در مجموع پايين بود، اما احتمال مرگ و ميز نوزاداني که مادرانشان پيش از لقاح دچار استرس شده بودند، نسبت به نوزادان مادراني که پيش از لقاح استرسي نداشتند، 53 درصد بيشتر بود.
به گفته اين پژوهشگران، با توجه به اين يافته‌ها دوره زماني پيش از لقاح زمان حساسي است که مي‌تواند بر خطر مرگ و مير نوزادان تاثير بگذارد. در اين بررسي پژوهشگران دانشگاه اينديانا در آمريکا و انستيتوي کارولينسکا در سوئد، سوابق بيش از 3 ميليون تولد در فاصله سال‌هاي 1973 تا 2008 را بررسي كردند. شمار مرگ و مير نوزادان در اين مدت 9398 مورد بود. حدود 21 هزار نفر از اين کودکان از مادراني متولد شده بودند که 6 ماه قبل از لقاح با يک حادثه استرس‌زا در زندگي - که اين پژوهشگران آن را مرگ يکي از اعضاي نزديک خانواده تعريف کرده بودند- مواجه شده بودند. 93 کودک از اين گروه مادران در دوران نوزادي مرده بودند. ويتني ويت، متخصص اپيدميولوژي در دانشگاه ويسکانسين در مديسون که در اين تحقيق شرکت داشته است، مي‌گويد: «ما بيشتر توجه‌مان را به دوران بارداري معطوف مي‌کنيم، اما دوره پيش از لقاح نيز واقعا مهم است. ما تازه داريم درمي‌يابيم که چگونه قرار گرفتن در معرض عوامل متفاوت در طول اين دوره ممکن است بر بارداري تاثير بگذارد.»
استرس پيش از لقاح با افزايش خطر تولد نوزاد زودرس و کم وزن – دو عامل شناخته شده مرگ و مير نوزادان- نيز همراه بود. پژوهشگران در بررسي خود رابطه‌اي ميان استرس مادر در دوران بارداري (که اين بار هم مرگ يکي از اعضاي نزديک خانواده تعريف شده بود) و مرگ و مير نوزادان نيافتند. رابطه ميان استرس پيش از لقاح و خطر مرگ نوزاد حتي پس از آنکه دانشمندان عوامل موثر ديگر مانند سيگار کشيدن مادر در دوران بارداري يا تولد نوزاد نارس يا کم وزن را در نظر مي‌گرفتند، به قوت خود باقي بود. در آمريکا از هزار نوزاد متولدشده، 6 تا 7 نوزاد در سال اول زندگي مي‌ميرند. اختلال‌هاي مادرزادي و «نشانگان مرگ ناگهاني نوزاد» علل اصلي اين مرگ و مير هستند. بررسي‌هاي قبلي نشان داده‌اند استرس مادر در دوران پيش از لقاح، سيستم‌هاي بدني مسوول فراهم‌کردن پيام‌هاي هورموني و تغذيه براي جنين را تغيير مي‌دهد و اين تغيير ممکن‌است بر مراحل اوليه بارداري هنگامي که اندام‌ها شروع به شکل‌گيري مي‌کنند، تاثير بگذارد.

ادامه نوشته