..::::  مصرف اورليستــات در بيمــاران مبتلا به کبدچـرب غيــرالکلي  ::::..

تحقيقات تازه نشان مي‌دهد استفاده از داروي اورليستات همراه با برنامه‌هاي کاهش وزن، در مقايسه با برنامه کاهش وزن به تنهايي، به طور قابل‌توجهي بيماري کبد چرب غيرالکلي را کاهش مي‌دهد. هيچ درمان دارويي خاصي براي بيماران با بيماري کبد چرب غير الکي (NAFLD)، توصيه نمي‌شود، و تنها تعداد اندکي از رژيم‌هاي درماني طي کارآزمائي‌هاي باليني مورد بررسي قرار گرفته‌اند. اورليستات يک مهارکننده آنزيم ليپاز روده است که جريان ورود اسيدچرب آزاد به کبد را کاهش مي‌دهد و ‌سبب کاهش‌وزن شده و حساسيت به انسولين را بهبود مي‌بخشد.
محققان در يک کارآزمايي تصادفي دوسوکور عملکرد اورليستات را در 52 بيمار مبتلا به NAFLD (با متوسط سني 47 سال؛ و متوسط شاخص توده بدني ‌kg/m2‌33) که در برنامه کاهش وزن شرکت داشتند، با دارونما مورد مقايسه قرار دادند. تشخيص NAFLD بر اساس انجام بيوپسي پايه کبدي در 40 بيمار و انجام سونوگرافي در ديگران بود. بيماران به طور تصادفي براي دريافت اورليستات (120 ميلي‌گرم سه بار در روز) يا دريافت دارونما به مدت 6 ماه در دو گروه تقسيم شدند. در گروهي که اورليستات دريافت مي‌کردند، قندخون و ميزان انسولين به طور قابل‌توجهي (03/0>P) بالاتر و ميزان فيبروز کبدي در مرحله پيشرفته‌تري بود. بيماران هرماه تحت ارزيابي‌هاي بيومديکال و سونوگرافي قرار مي‌گرفتند و در 22 نفر از آنها در پايان مطالعه تحت بيوپسي مجدد کبدي قرار گرفتند. 44 بيمار مطالعه را کامل کردند (23 نفر آنها در گروه دارونما بودند). پيامدهاي مطالعه شامل تغييرات بيوشيميايي، تصويربرداري، بافت شناختي و تغييرات وزني بود.
شاخص توده بدني و ميزان آنزيم‌هاي کبدي از مقدار اوليه، در هر دو گروه به طور قابل‌توجهي کاهش پيدا کرده بود اما کاهش آنزيم‌هاي کبدي در گروهي که اورليستات دريافت کرده ‌بود در مقايسه با گروهي که دارونما مصرف کرده بودند، تقريبا دوبرابر بود (48
% در مقابل 26%). در گروهي که اورليستات مصرف کرده‌بودند، تنها يک مورد عود قابل‌توجه NAFLD براساس تشخيص سونوگرافي ديده شد (05/0>P). در ميان افرادي که تحت بيوپسي مجدد قرار گرفته بودند، وجود درجات متوسطي از استئاتوز که به معني بهبودي قابل‌توجه نسبت به ميزان اوليه بود، هيچ تفاوتي در دو گروه وجود نداشت. اگرچه اين مطالعه کوچک بود، اما مشخص کرد که در مقايسه با کاهش وزن به تنهايي، اورليستات به همراه برنامه‌ کاهش‌وزن، مي‌تواند به طور قابل‌توجهي NAFLD را کاهش دهد. براي اينکه مشخص شود که آيا آيا اورليستات مزاياي بافت‌شناختي ديگري هم دارد يا نه مطالعات بزرگ‌تري لازم است.

ادامه نوشته

..::::  مصرف ماهی طی بارداری  ::::..

برخي شواهد حاکي از آن هستند که مصرف ماهي طي بارداري يا در کودکان بزرگ‌تر باعث کاهش خطر آسم کودکي مي‌شود. با اين حال، زمان مناسب براي شروع ماهي در رژيم غذايي شيرخواران مشخص نيست. با توجه به اين که ماهي مي‌تواند بسيار آلرژن باشد، پاسخ به اين سوال اهميت زيادي دارد. اخيرا اطلاعات حاصل از يک مطالعه مبتني بر جمعيت در هلند مورد تحليل قرار گرفته تا تاثير زمان شروع ماهي بر خطر علايم شبيه آسم در کودکان پيش از سن مدرسه بررسي شود.
اين داده‌ها از يک مطالعه همگروهي آينده‌نگر از بدو تولد روي کودکان ساکن روتردام به دست آمدند. هنگامي که کودکان در سن 14-12 ماهگي قرار داشتند از والدين در مورد زمان شروع ماهي در رژيم غذايي کودکشان و نيز ميزان مصرف ماهي سوال شد. هنگامي که کودکان بين 48-36 ماهگي قرار داشتند، از والدين در مورد بروز علايم شبيه آسم در سال گذشته سوال گرديد.
کودکاني که ماهي براي آن‌ها بين سنين 12-6 ماهگي شروع شده بود، به احتمال کمتري در سن 48 ماهگي ويز داشتند (نسبت شانس 64/0). در مقايسه با اين گروه، خطر ويز در سن 4 سالگي در صورت عدم شروع ماهي تا سن يک سالگي (نسبت شانس 57/1) يا در صورت شروع بين 6-0 ماهگي (نسبت شانس 53/1) به صورت معني‌داري بيشتر بود. ميزان مصرف ماهي در سن 14 ماهگي ارتباطي با خطر ويز يا ساير علايم شبيه آسم نداشت.
شروع ماهي در رژيم غذايي شيرخواران بين 12-6 ماهگي با کاهش خطر ويز در سنين پيش از مدرسه همراه است. به نظر نمي‌رسد که ميزان مصرف ماهي تاثيري بر خطر علايم شبيه آسم در خردسالان داشته باشد. با توجه به اين که در صورت شروع ماهي بين 6-0 ماهگي يا پس از يک سالگي خطر ويز افزايش مي‌يابد، 12-6 ماهگي را مي‌توان يک «مهلت مواجهه» تلقي کرد که در صورت شروع ماهي طي اين دوره، خطر آسم قابل کاهش است. مطالعات قبلي اثرات محافظتي ماهي و اسيدهاي چرب موجود در آن را در برابر ايجاد آسم در کودکان در صورت مصرف طي بارداري نشان داده‌اند. در اين مطالعه هلندي شروع مصرف ماهي بين 12-6 ماهگي (ولي نه ديرتر از آن) با کاهش خطر ويز همراهي داشت. عدم مصرف ماهي تا 12 ماهگي يا شروع آن بين 6-0 ماهگي خطر ويز را افزايش مي‌داد. محدوديت‌هاي اين مطالعه عبارت بودند از: عيني نبودن يادآوري (اتکا به حافظه والدين)، عدم کمي‌سازي ميزان مصرف ماهي، و چالش‌هاي مربوط به شناسايي «علايم شبيه آسم». با اين حال اين مطالعه به تقويت اين ايده کمک مي‌کند که براي مداخلات محافظتي با هدف ايجاد تحمل ايمني، يک «مهلت مواجهه» وجود دارد.

ادامه نوشته

..::::  بهترین زمان اصلاح عادات خواب کودکان چه سنی است؟  ::::..

پژوهش‌های صورت گرفته توسط پژوهشگران کانادایی نشان می‌دهد، ژن‌ها نقش مهمی در کیفیت خواب شبانگاهی نوزادان و کودکان ایفا می‌کنند، اما می توان با روش هایی عادات ناصحیح خواب را اصلاح کرد. مشکلات خواب شبانگاهی نوزادان و کودکان یکی از جدی ترین مشکلات والدین محسوب می شود؛ علاوه بر نقش مهم ژنتیک بر کیفیت خواب، محققان تأکید می کنند که روش های مختلفی برای بهبود عادات خواب کودکان وجود دارد.
«اولین تاچت» نویسنده تحقیق و از روانشناسان دانشگاه لاوال در کبک کانادا تأکید می کند: ژنتیک بخشی از معادله ای است که مدت زمان خواب شبانگاهی را تعیین می کند و والدین نباید فکر کنند، کودکی که خواب کافی ندارد، به خواب بیشتری نیاز ندارد. به گفته محققان، سن 18 ماهگی بهترین زمان برای آغاز مداخلات والدین و پیاده سازی استراتژی های خواب کودکان محسوب می شود که به بهبود عادات ناصحیح خواب کمک شایانی می کند.
در این پژوهش کیفیت خواب یک هزار دوقلوی همسان مورد بررسی قرار گرفت و تنها پنج درصد از این کودکان به خواب کمتر از 10 ساعت در شب نیاز داشتند، اما سایر کودکان بنابه دلایل مختلف دارای خواب ناکافی بودند. در این مطالعه ژن های خاص مرتبط با خواب مورد بررسی قرار نگرفته و تنها الگوهای خواب ارزیابی شدند. در هفته ششم نوزادان دو تا سه بار در طول روز چرت می‌زنند، در شش ماهگی خواب نیمروزی به دو بار و در 18 ماهگی به یک بار کاهش پیدا می‌کند و این چرت های نیمروزی کودکان بطور معمول در سن پنج سالگی پایان می پذیرد. کودکانی که به دلایل مختلف از خواب ناکافی برخوردار باشند، تحریک پذیر و بدخو می شوند، اما کودکان با خواب کافی و مناسب، در طول شب از خواب نمی پرند. محققان پیشنهاد می‌کنند، از سن شش ماهگی در شرایطی که نوزاد بیدار بوده و تنها کمی خواب آلوده است، در بستر قرار داده شود؛ این وضعیت به نوزاد کمک می کند که به تنهایی به خواب برود و درصورت پریدن از خواب در هنگام شب، مجددا براحتی به خواب برود.

ادامه نوشته

..::::  باهوش‌ها، دنیا را چگونه می‌بینند؟  ::::..

پژوهش‌های صورت گرفته توسط پژوهشگران دانشگاه روچستر نشان می دهد، افراد با بهره هوشی (IQ)‌ بالاتر در مشاهده اشیاء بزرگتر و حرکات پس زمینه دچار ضعف هستند. افرادی که در آزمون های بهره هوشی نمرات بالاتری کسب می کنند، تنها باهوش محسوب نمی‌شوند، بلکه پردازش اطلاعات حسی آنها با افراد عادی نیز تفاوت دارد.
پژوهشگران دانشگاه روچستر با نمایش تصاویر ویدئویی ثابت و متحرک بر روی صفحه نمایش رایانه، قدرت ادراک بصری افراد باهوش و معمولی را مورد ارزیابی قرار دادند. نتایج بدست آمده نشان می دهد، افراد با بهره هوشی بالاتر در مشاهده اشیاء بزرگتر یا حرکات پس زمینه‌یی دچار ضعف بوده و اغلب این تصاویر را نادیده می‌گیرند، اما برعکس در مشاهده اشیاء کوچک و در حال حرکت از تمرکز بسیار بالاتری برخوردار هستند. توانایی تمرکز برای جلوگیری از حواس پرتی و تفاوت در ادراک بصری برای مشاهده حرکات اشیاء کوچک، علت عملکرد مغزی بهتر افراد باهوش را توضیح می‌دهد. نتایج این مطالعه در مجله Current Biology منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  ویتامینC عامل سل مقاوم در برابر دارو را ازبین می برد  ::::..

نتایج مطالعات جدید محققان آمریكایی نشان می دهد كه ویتامین Cمی تواند عامل ایجاد كننده بیماری سل مقاوم در برابر دارو را از بین ببرد. در این مطالعات كه در مقیاس آزمایشگاهی صورت گرفته است، ویتامین Cنقش یك 'عامل كاهنده' را بازی می كند و باعث تولید رادیكال های آزاد نابود كننده عامل بیماری سل می شود . در این آزمایش، ویتامین C حتی توانسته است نوعی عامل ایجاد كننده بیماری سل را كه در برابر آنتی بیوتیك های متعارف مقاوم است، از بین ببرد.
دكتر ویلیام جیكوبز استاد میكروبیولوژی و مصونیت شناسی در دانشكده پزشكی آلبرت آینشتین در دانشگاه یشیوا و سرپرست این گروه تحقیق تاكید می كند كه تاثیر این ویتامین در لوله های آزمایشگاهی نمایان شده است ولی هنوز تاثیر آن در بدن حیوان یا انسان مشخص نیست. بنابر تخمین ها ۶۵۰ هزار نفر در جهان به بیماری سل مقاوم در برابر داروها مبتلا هستند. محققان می گویند شاید بتوان از این ویتامین در كنار داروهای سل استفاده كرد و یا ممكن است در آینده دانشمندان داروهایی با استفاده از ویتامین Cبسازند كه كار آنها تولید شدید رادیكال های آزاد در بدن باشد. این ویتامین وظایف مهم زیادی مانند محافظت از سلول ها و سالم نگه داشتن آنها را در بدن ایفا می كند.

ادامه نوشته

..::::  عنصری كه افزایش آن در بدن مرگ را به همراه دارد  ::::..

وجود مقدار زیاد عنصر كادمیم در ادرار نشان دهنده خطر مرگ ناشی از بیماری‌های كبدی است. كادمیم ازطریق باتری ها ، آلودگی‌های صنعتی و همچنین دود ناشی از استعمال دخانیات وارد بدن می شود. كادمیم عنصر شیمیایی است كه در جدول تناوبی با نشان Cd و عدد اتمی ۴۸ قرار گرفته‌است. این عنصر كمیاب، نرم، با رنگ سفید مایل به آبی و سمی است . كادمیم در سنگ معدن روی وجود دارد و در باتری ها به مقدار زیادی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این عنصر سمی به واسطه دسترسی فرد به مواد درون باتری به بدن وی وارد می شود.علاوه براین استعمال دخانیات یكی از متداول‌ترین شیوه‌های قرارگیری در معرض كادمیم محسوب می‌شود.همچنین سوختن سوخت‌های فسیلی و زباله‌های شهری از دیگر منابع كادمیم است.
محققان دانشگاه جان هاپكینز می گویند كه وجود سطوح بالای كادمیم در ادرار نشان می‌دهد كه فرد برای مدت زمانی طولانی در معرض این فلز سنگین بوده است. براین اساس كادمیم به طور مستقیم به بیماری‌های كبدی منجر نمی‌شود اما مرگ و میر ناشی از بیماری‌های كبدی با سطح این ماده شیمیایی در بدن ارتباط دارد. محققان در این تحقیقات اطلاعات پزشكی ۱۲ هزار و ۷۰۰ نفر را در آمریكا بررسی كردند. به گفته آنها، وجود سطح بالای كادمیم در ادرار نشان دهنده افزایش ۵/۳ برابری خطر مرگ و میر ناشی‌ از بیماری‌های كبدی در افراد است.
همچنین براساس نتایج این تحقیقات، ارتباط بین سطح بالای كادمیم در ادرار و مرگ و میر ناشی از بیماری‌های كبدی در مردان شدیدتر از زنان است. دكتر«عمر حیدر» سرپرست محققان دربخش جراحی دانشكده پزشكی دانشگاه جان هاپكینز گفت: پیش از این مخاطرات ناشی از قرارگیری در معرض فلزهای سنگینی همچون جیوه و سرب برای سلامت فردی مشخص شده بود اما در مورد تاثیرات كادمیم بر بدن اطلاعات چندانی در دسترس نبود.

ادامه نوشته

..::::  دود سیگار اختلالات رفتاری در كودكان ایجاد می كند  ::::..

كشیدن سیگار در دوران بارداری مضرات زیادی برای جنین دارد اما دانشمندان كانادایی به تازگی به این نتیجه رسیده اند كه كشیدن سیگار در مقابل كودكان كم سال نیز تاثیرات روانی بر آنها می گذارد. محققان با مطالعه بر روی ۲۰۵۵ كودك، اثرات روانی دود ثانویه سیگار را بر آنها مورد بررسی قرار دادند. دود ثانویه به دودی كه از خود سیگار بلند می شود و نیز دودی كه هنگام كشیدن سیگار از دهان فرد سیگاری خارج می شود، گفته می شود و منظور از دود اولیه همان دودی است كه فرد سیگاری به دهان و ریه خود وارد می كند.
به گفته دانشمندان، استعمال سیگار به صورت غیرفعال (قرار گرفتن افراد غیرسیگاری در محیطی كه دود سیگار وجود دارد) از كشیدن آن به صورت فعال (خود فرد سیگاری باشد) ضرر بیشتری دارد. در این مطالعه والدین اطلاعاتی را در مورد عوارض سیگار در كودكانشان به محققان ارایه كردند و آنها نیز اختلالات رفتاری این كودكان را بررسی كردند.
نتایج این مطالعه نشان داد كودكانی كه به طور مداوم یا متناوب در معرض دود سیگار قرار دارند ، نسبت به دیگر كودكان پرخاشگرتر و غیراجتماعی ترهستند . همچنین تاثیر دود سیگار می تواند در دراز مدت اختلالات رفتاری از جمله رفتارهای تهاجمی را افزایش دهد. به گفته محققان، دود ثانویه سیگار در واقع خطرناك تر از دود مستقیمی است كه خود فرد سیگاری استنشاق می كند و متأسفانه ۴۰ درصد كودكان جهان در معرض آن قرار دارند.

ادامه نوشته

..::::  کلستريديوم ديفيسيل، نهمين علت مرگ گوارشي  ::::..

يک مطالعه جديد با بررسي داده‌هاي چند بانک اطلاعاتي بزرگ ملي در ايالات متحده، نشان داده است که کوليت کلستريديوم ديفيسيل در حال حاضر نهمين علت اصلي مرگ ناشي از بيماري‌هاي گوارشي و کبدي محسوب مي‌شود؛ و اين يعني که مرگ‌هاي ناشي از آن حتي از خونريزي گوارشي، هپاتيت C مزمن، پانکراتيت حاد، بيماري ديورتيکولي و کله‌سيستيت هم بيشتر هستند. بر اساس اين مطالعه تعداد مرگ‌هاي ناشي از عفونت کلستريديوم ديفيسيل از 2195 مورد در سال 2002 به 7251 مورد در سال 2009 افزايش يافته‌اند (افزايشي معادل 230%).
اهم يافته‌هاي حاصل از اين داده‌هاي مربوط به سال 2009 عبارتند از: علل اصلي مرگ گوارشي همچنان عبارتند از سرطان کولورکتال و پس از آن سرطان پانکراس. شايع‌ترين علت گوارشي ويزيت‌هاي سرپايي، درد شکم بوده است (9/15 ميليون ويزيت در سال). شايع‌ترين تشخيص گوارشي در ويزيت‌هاي سرپايي، ريفلاکس معده به مري بوده است (9/8 ميليون ويزيت در سال). شايع‌ترين علت گوارشي بستـــري بيماران، پانکراتيت حــاد بوده است. اين بررسي پيمايشي روي چند بانک اطلاعاتي، مروري آگاهي‌بخش دارد بر فراواني نسبي شکايت‌هاي گوارشي منجر به ويزيت سرپايي، بستري و مرگ در ايالات متحده.

ادامه نوشته

..::::  کولونوسکوپي واقعا از سرطان کولورکتال پيشگيري مي‌کند  ::::..

چندين مطالعه مشاهده‌اي نشان داده‌اند که غربالگري با کولونوسکوپي در کاهش بروز و مرگ‌ومير سرطان کولورکتال موثر است. با اين حال، هنوز به شواهد قاطع‌تري در اين زمينه نياز داريم. مطالعه مورد- شاهدي حاضر به بررسي اين نکته پرداخته که آيا غربالگري به وسيله کولونوسکوپي يا سيگموييدوسکوپي با کاهش خطر مراحل پيشرفته سرطان کولورکتال همراهي دارد يا خير؟ پژوهشگران با استفاده از داده‌هاي مربوط به 4 برنامه مراقبت سلامت در آمريکا، به ارزيابي خطر سرطان کولورکتال در 1012 بيمار داراي خطر متوسط اين سرطان که قبلا تحت غربالگري با کولونوسکوپي يا سيگموييدوسکوپي قرار گرفته بودند (با ميانگين سني 72 سال)، پرداختند: از اين تعداد 472 نفر به سرطان کولورکتال در مراحل پيشرفته مبتلا شده بودند و 538 نفر ديگر از نظر سن، جنس، برنامه مراقبت سلامت و مدت پوشش برنامه، با گروه اصلي (گروه مورد) جور شدند. اقدامات غربالگري بين 3 ماه تا 10 سال قبل از تشخيص سرطان انجام گرفته بود.
غربالگري با کولونوسکوپي با کاهش خطر مراحل پيشرفته سرطان کولورکتال به طور کلي (نسبت شانس تعديل‌شده 29/0)، در سمت چپ کولون (26/0) و در سمت راست کولون (36/0) همراهي داشت. سيگموييدوسکوپي نيز با کاهش خطر مراحل پيشرفته سرطان کولورکتال به طور کلي (50/0) و در سمت چپ کولون (26/0)- ولي نه در سمت راست کولون- همراه بود. در صورت کيفيت بالاي بررسي (يعني با آمادگي کافي و ورود کامل آندوسکوپ تا سکوم)، کولونوسکوپي با کاهش خطر مراحل پيشرفته سرطان کولورکتال به طور کلي (28/0) و در سمت چپ کولون (08/0)- ولي نه در سمت راست کولون- همراهي داشت. در صورت انجام کولونوسکوپي توسط فوق‌تخصص گوارش، اين نسبت‌هاي شانس عبارت بودند از: 26/0 به طور کلي، 17/0 براي کولون چپ و 35/0 براي کولون راست. اين يافته‌ها شواهد بيشتري را فراهم مي‌کنند مبني بر آن‌که غربالگري با کولونوسکوپي از سرطان کولورکتال در هر دو سمت کولون پيشگيري مي‌کند. عدم تاثير بررسي‌هاي باکيفيت احتمالا به اين خاطر است که شناسايي آدنوم‌ها در تعريف بررسي باکيفيت لحاظ نشده‌ است.

ادامه نوشته

..::::  تاثير داروهاي Z بـر بي‌خوابي در بزرگسالان  ::::..

خواب‌آورهاي غير بنزوديازپيني (شامل ازوپيکلون، زالپلون و زولپيدم) به داروهاي Z drugs) Z) شهرت دارند. اين داروها به صورت گسترده‌اي براي درمان بي‌خوابي تجويز مي‌شوند ولي اثربخشي آن‌ها مشخص نيست. به منظور بررسي عيني (پلي‌سومنوگرافي) و غير عيني (گزارش بيماران) اثربخشي داروهاي Z و ميزان پاسخ به دارونما، پژوهشگران يک فرابررسي روي 13 کارآزمايي تصادفي‌شده (منتشرشده يا نشده) با شاهد دارونما و با حمايت باليني شرکت‌هاي داروسازي (در مجموع شامل 65 مقايسه دارو با دارونما و روي 4378 فرد بزرگسال مبتلا به بي‌خوابي) انجام دادند. از اين ميان، زولپيدم در 8 مطالعه و ازوپيکلون و زالپلون هرکدام در 3 مطالعه مورد بررسي قرار گرفته بودند.
داده‌ها حاکي از پاسخ قابل ملاحظه به دارونما از منظر زمان نهفتگي خواب (مدت زمان لازم براي به خواب رفتن فرد) بودند. در مقايسه با دارونما، داروهاي Z باعث کاهش معني‌دار زمان نهفتگي خواب (22 دقيقه) در بررسي‌هاي عيني ولي کاهش غيرمعني‌دار آن (7 دقيقه) در بررسي‌هاي غيرعيني مي‌شدند. احتمال اثربخشي داروهاي Z در کاهش زمان نهفتگي خواب در مطالعات قديمي‌تر بيشتر بود؛ در اين مطالعات از دوزهاي بالاتر و دوره‌هاي طولاني‌تر درمان استفاده مي‌شد و نسبت بيشتري از بيماران را افراد جوان‌تر و مونث تشکيل مي‌دادند.
در اين فرابررسي داروهاي Z در بزرگسالان مبتلا به بي‌خوابي زمان نهفتگي خواب را «اندکي» کم مي‌کردند. اما پيش از تجويز داروهاي Z براي مبتلايان به بي‌خوابي، پزشکان بايد اين منفعت اندک را در مقابل عوارض جانبي اين داروها (از قبيل اختلال تعادل، از دست رفتن حافظه و مرگ‌ومير زودهنگام) بسنجند. سازمان نظارت بر غذا و داروي ايالات متحده (FDA) اخيرا اعلام کرده که از توليدکنندگان خواسته است تا در بروشورهاي زولپيدم استفاده از دوزهاي کمتر اين دارو را توصيه کنند.

ادامه نوشته

..::::  مقابله با فشار خون بالا با دستگاه گیره کاغذی  ::::..

محققان انگلیسی دستگاه کوچکی شبیه گیره کاغذ طراحی کرده اند که داخل ران بیمار کاشته شده و به کاهش فشار خون کمک می کند. باریک شدن سرخرگ ها باعث افزایش فشار خون و در نتیجه بالا رفتن فشار خون می شود؛ در کنار کاهش مصرف نمک و افزایش فعالیت بدنی، داروهای مختلفی برای کنترل فشار خون تجویز می شوند. اما برخی بیماران به فشار خون بالای مقاوم (به درمان های دارویی) مبتلا بوده و دست کم سه نوع داروی مختلف برای آنها بی تأثیر است.
در روش درمانی جدید که در کلینیک Barts Hypertension مورد آزمایش قرار گرفته است، بیماران می توانند از طریق یک ایمپلنت، فشار خون خود را کنترل کنند؛ در این روش نسبتا غیر تهاجمی که 40 دقیقه بطول می انجامد، ایمپلنتی شبیه گیره کاغذ در کشاله ران بیمار کاشته می شود. به گفته دکتر «مل لوبو» مدیر این کلینیک، بیماران دچار فشار خون بالای مقاوم (به درمان دارویی) همواره نگران بروز حملات قلبی یا سکته مغزی هستند و این مهم است که یک درمان جایگزین برای آنها تجویز شود.
در روش درمانی جدید با استفاده از بی حسی موضعی، لوله های نازک انعطاف پذیری درون شریان و ورید فمورال کشاله ران بیمار وارد می شوند. از طریق کاتتر، دستگاه فلزی کوچکی شبیه گیره کاغذ به نام ROX Coupler از دیواره ورید عبور کرده و دیواره عروق مجاور، مسیری بین دو رگ خونی ایجاد می کنند؛ این کار اجازه می دهد که خون از شریان بداخل ورید جریان پیدا کرده و فشار خون در عروق کاهش پیدا کند. این روش درمانی باعث کاهش 10 تا 20 درصدی فشار خون بیماران می شود.

ادامه نوشته

..::::  نابودی مقاوم‌ترین باکتری‌های زخم با درمانگر الکترونیکی حل‌شدنی  ::::..

دانشمندان مداری را طراحی کرده‌اند که گامی مهم برای ساخت نوعی سیستم الکترونیکی قابل حمل به شمار می‌آید و به عنوان ابزار electroceutical درمانگر عمل می‌کند و سپس ناپدید می‌شود. نوعی ابزار ایده‌آل قابل کنترل از راه دور در درون زخم شروع به انتشار گرمای کشنده باتری می‌کند. این شیوه نوعی حرارت درمانی است که برای نابودی حتی مقاوم‌ترین میکروب‌ها نیز به کار می‌رود. سیستم گرمایش الکترونیکی حل می‌شود و اجزای زیست‌سازگارش به بخشی از بدن فرد زخمی تبدیل می‌شوند. تحقق چنین آرزویی با مدار طراحی‌شده جدید، دور از دسترس نیست.
دانشمندان هم‌اکنون در حال آزمایش مدار الکترونیکی طراحی‌شده در بدن حیوانات هستند. نقش‌هایی که برای این مدار در نظر گرفته شده‌اند، شامل تحریک عصب و رشد استخوان، کمک به التیام زخم‌ها، تحویل دارو و عمل‌کردن به عنوان آنتی‌بیوتیک‌ است. در هر حالت، این ابزار فقط در چهارچوب زمانی فرایند التیام زخم عمل می‌کند.
سیستم ابداعی توسط جان روجرز، مهندس مکانیک دانشگاه ایلینویس و همکارانش طراحی شده است. مدار جدید، بر روی ابریشم فوق نازک قرار گرفته و به فرکانس‌های رادیویی واکنش نشان می‌دهند. تیم طراح خازن‌ها، هادی‌ها و مقاوم‌های سیستم ابداعی را با استفاده از مواد قابل حل در آب و زیست‌سازگار ساخته است. این مواد شامل نانوغشاهایی هستند که به عنوان نیمه رسانا عمل می‌کنند؛ شامل منیزیم، که نقش مهمی را در سیستم‌های زیستی ایفا می‌کند، دی‌اکسید سیلیکون یا اکسید منیزیم به عنوان عایق و همچنین ابریشم برای لایه‌ای که مدار بر روی آن قرار داده می‌شود. روجرز و همکارانش در حال آزمایش این ابزار و قابلیت درمان حرارتی آن در موش‌ها هستند و نتایج تاکنون رضایتبخش بوده‌ است. جزئیات این ابداع در Advanced Materials منتشر شد.

ادامه نوشته

..::::  مغز انسان،‌ نقاش شد  ::::..

محققان دانشگاه گراتس اتریش سیستم رایانه ای توسعه داده اند که امکان خلق آثار هنری با کمک قدرت ذهن را فراهم می کند. شاید نقاشی خلق شده در نگاه اول یک تصویر نیمه انتزاعی از گل و توده های ابر به نظر برسد، اما در حقیقت این نقاشی توسط یک زن معلول و با استفاده از قدرت ذهن کشیده شده است. «هایدی فوتسنر» مبتلا به بیماری موتور نورون های حرکتی (ALS) است که قصد دارد با استفاده از رایانه کنترل مغزی جدید، آثار هنری متعددی خلق کند.
محققان با آگاهی از عملکرد پالس های الکتریکی مغزی که در هنگام فکر کردن ایجاد می شوند، برنامه رایانه ای ویژه ای توسعه دادند که قدرت ذهن را به تصاویر الکترونیکی ترجمه می کند. رایانه با استفاده از امواج مغزی فرد معلول، کنترل پالت رنگ، کشیدن اشکال و حرکت قلم مو را برای خلق آثار هنری دیجیتال انجام می دهد. این سیستم علاوه بر کمک به مبتلایان بیماری های مغزی پیشرفته، به بیماران دچار عارضه قفل شدگی که با وجود عدم تحرک اندام‌ها، بیدار و هوشیار هستند، برای برقراری ارتباط مجدد با محیط اطراف کمک می کند. محققان دانشگاه تکنولوژی گراتس با پیوستن به یک کنسرسیوم اروپایی، بدنبال توسعه دستگاه جدیدی هستند که بطور مستقیم بداخل مغز کاشته شده و امکان ترجمه مستقیم افکار فرد توسط سیستم رایانه ای را فراهم می کند.

ادامه نوشته

..::::  بهره‌گيري از سونوگرافي براي تشخيص پنوموني در کودکان  ::::..

پژوهشگران دانشگاه آلبرت انيشتين در نيويورک در يک ابتکار جديد از سونوگرافي براي تشخيص پنوموني در کودکان استفاده کرده‌‌اند. در اين مطالعه که برروي 200 کودک و نوجوان با ميانگين سني 3 سال انجام شده، دقت تشخيص سونوگرافي با گرافي ساده قفسه‌سينه به عنوان استاندارد طلايي مورد مقايسه قرار گرفته است. در اين مطالعه 18% از بيماران مورد مطالعه در گرافي ساده قفسه‌سينه شواهد پنوموني را نشان دادند. حساسيت سونوگرافي 86%، ويژگي آن 89%، نسبت احتمال مثبت 8/7 و نسبت احتمال منفي 2/0 گزارش شد. سونوگرافي در اين موارد پنوموني را به صورت وجود تراکم در بافت ريوي به همــراه وجود برونگوگرام هوايي (air bronchogram) تشخيص مي‌داد. در مواردي که قطر ضايعه در گرافي ساده قفسه‌سينه بالاتر از يک سانتي‌متر بود، دقت تشخيصي سونوگرافي نيز بالاتر بود، به‌طوري‌که در اين موارد حساسيتي برابر با 86%، ويژگي معادل 97%، نسبت احتمال منفي 1/0 و نسبت احتمال مثبت 2/28 داشت. اين مطالعه نشان مي‌دهد مي‌توان از سونوگرافي در تشخيص پنوموني در بيماران خردسال استفاده کرد. علاوه بر بالا بودن دقت تشخيصي، اين روش مزاياي عمده‌اي همچون عدم نياز به پرتوتابي را در بر دارد.

ادامه نوشته

..::::  افتراق سرطان‌ها از بيماري‌هاي خوش‌خيم معده با آزمايش تنفسي  ::::..

نمونه برداري و ارزيابي بافت شناسي به عنوان روش استاندارد طلايي براي تشخيص سرطان معده شناخته شده است اما همواره به يک روش غيرتهاجمي براي شناسايي افراد پرخطر براي سرطان معده و آنهايي که بيشترين نفع را از انجام اندوسکوپي و نمونه برداري مي‌برند، وجود داشته است. به تازگي روشي بر اساس نانومواد ايجاد شده است که تنها با يک آزمون تنفسي قادر به افتراق سرطان‌ها از ضايعات خوش‌خيم معده است. اين پژوهشگران در مطالعه خود از 130 بيمار مبتلا به مشکلات و بيماري‌هاي معده‌اي بهره گرفتند. 37 بيمار مبتلا به سرطان معده، 32 بيمار مبتلا به زخم معده و 61 بيمار مبتلا به التهاب يا ديگر اختلالات خوش‌خيم معده بودند. گازهاي تنفسي اين بيماران همچون يک آزمون تنفسي ساده جمع‌آوري گرديد و توسط يک تحليل‌گر که بر پايه نانومواد ساخته شده تجزيه‌ و تحليل گرديد. پنج گاز تنفسي به عنوان دقيق‌ترين گازهاي افتراق دهنده سرطان معده از ضايعات خوش‌خيم مشخص گرديدند که عبارتند از 2- پروپن نيتريل، 2- بوتوکسي اتانول فورفورال، 6 متيل- 5 هپتن-2- يک، و ايزوپروپن). در نهايت مشخص گرديد آزمون تنفسي با شناخت اين پنج گاز مي‌تواند با حساسيت 89 و ويژگي 90% سرطان‌هاي معده را از ديگر ضايعات معده افتراق دهد. اگرچه نتايج مقدماني اين مطالعه بسيار موفقيت‌آميز بوده، اما هنوز براي استفاده از اين کيت و آزمون تنفسي به مطالعه در سطح وسيعتر و تعداد بيشتر بيماران نياز است.

ادامه نوشته

..::::  تشخيص سکته مغزي با بررسي ويديويي چشم‌ها  ::::..

يکي از مهمترين مشکلات باليني پيش روي متخصصين مغز و اعصاب، افتراق سکته مغزي از علل خوش‌خيــم و محيطي در مبتلايان به سندرم‌هاي حاد دهليــزي گوش است. استفاده از آزمون تکانه سـر (Head Impulse test)، نيستـــاگمــوس و آزمـــايش افسکيـــو (Test- Ofskew) براي افتراق سکته‌هاي مغزي از سندرم حاد دهليزي گوش به مراتب حساس‌تر و ارزان‌تر از MRI است. پژوهشگران دانشگاه جانزهاپکينز آمريکا، به منظور استانداردسازي و کمي‌کردن آزمون تکانه‌سر و بررسي نيستاگموس روشي جديد به نام اکولوگرافي ويديويي کمّي (Quantitative Video-Oculography) را ابداع و در 12 بيمار مبتلا به سرگيجه يا نيستاگموس حاد مورد آزمايش قرار دارند. تمام اين بيماران توسط MRI هم به عنوان استاندارد طلايي و روش تشخيصي مرجع مورد بررسي قرار گرفتند. ميانگين سني بيماران 61 سال و 10 نفر از آنها مرد بودند. اين مطالعه نشان داد آزمون تکانه سر، بررسي نيستاگموس و آزمايش افسکيو اگر با اکولوگرافي ويديويي، کمّي شوند براي افتراق سکته مغزي از علل خوش‌خيم و محيطي سرگيجه حاد، همچون سندرم حاد دهليزي گوش، دقت 100% دارند. با اين وجود هنوز به بررسي اين روش در نمونه‌هاي بيشتري از بيماران براي اثبات موثر بودن و کارآمدي در مرحله باليني نياز است.

ادامه نوشته

..::::  شناسايي مقاومت سلول‌هاي سرطاني به داروهاي شيمي‌درماني از طريق ايمپديمتري  ::::..

سلول‌‌هاي سرطاني مقاوم به داروهاي شيمي‌درماني از نظر ويژگي‌هاي دي‌الکتريکي با سلول‌هاي سرطاني غير مقاوم تفاوت‌هاي قابل‌توجهي دارند. پژوهشگران سوئيسي در يک مطالعه جديد مشخص کردند اين تفاوت‌هاي دي‌الکتريکي حداقل تا حدودي به علت بيشتر بودن اکتين F در درون اين سلول‌هاست که باعث قوي‌تر بودن ساختار اين سلول‌ها مي‌شود. به همين دليل اين پژوهشگران اين فرضيه را مورد آزمايش قرار دارند که آيا با استفاده از روش سختي‌نگاري مي‌توان سلول‌هاي مقاوم به داروهاي شيمي‌درماني را از سلول‌هاي سرطاني غيرمقاوم افتراق ‌داد.
نتايج اين مطالعه نشان داد نوعي ارتباط کمي بين ميزان سختي سلولي و غلظت داروهاي شيمي‌درماني در درون سلول‌هاي سرطاني وجود دارد. در واقع با افزايش سختي سلولي در تصويربرداري سختي‌نگاري، غلظت داروهاي شيمي‌درماني در درون سلول‌هاي سرطاني کاهش پيدا مي‌کند. به همين دليل اين پژوهشگران پيشنهاد کردند از سختي‌نگاري مي‌توان براي ارزيابي نيمه‌ کمّي مقاومت سلول‌هاي سرطاني به داروهاي شيمي‌درماني با قراردادن تنها تعدادي ميکروالکترود در اطراف تومور استفاده کرد. اين روش با توجه به غيرتهاجمي بودن مي‌تواند در تعديل دوز داروهاي شيمي‌درماني در هر بيمار براساس ميزان مقاومت سلول‌هاي توموري هر بيمار کمک بسزايي نمايد.

ادامه نوشته

..::::  لباسی که با نخستین علائم عفونت سوختگی‌ها، می‌درخشد  ::::..

نمونه اولیه لباسی که توسط شیمی‌دانان دانشگاه باس در بریتانیا طراحی شده، با درخشش تحت نور فرابنفش، پزشکان را از نخستین علائم عفونت ناشی از سوختگی، آگاه می‌کند. سوختگی‌های جدی می‌توانند به عفونت و سندروم شوک سمی (TSS) مرگبار منجر شوند. هنگام بروز عفونت زخم ناشی از سوختگی، درمان سریع آن به منظور اجتناب یا به حداقل‌رساندن انتقال به حالت TSS حیاتی است. برای انجام این کار، درآوردن لباس‌های فرد سوخته برای بررسی عفونت دردآور بوده، فرایند التیام را کند می‌کند و شانس به جا گذاشتن بخیه را افزایش می‌دهد.
عفونتی که به TSS ختم می‌شود، یکی از خطرناک‌ترین پیچیدگی‌های مرتبط با سوختگی‌های جدی و تشخیص اولیه آن حیاتی است. در صورتی که کودکی با سوختگی نسبتا کوچک، که TSS را شکل می‌دهد، به حال خود رها شود، ممکن است ظرف اندک ساعاتی جان خود را از دست دهد. تنها علامت بالینی در مراحل اولیه عفونت ممکن است تب شدید باشد که لزوما علامتی برای TSS نیست. هنگامی که قربانی سوختگی دچار تب می‌شود، با آگاهی از امکان خطر TSS، پزشک باید عفونت را بررسی کند. این امر مستلزم درآوردن دردآور لباس برای جمع‌آوری نمونه‌هایی جهت تحلیل است که در حال حاضر 24 تا 48 ساعت زمان می‌برد و تاخیری ناخوشانید و طولانی را در درمان عفونت تهدیدآمیز موجب می‌شود.
لباس جدید تولید شده دانشمندان دانشگاه باس با همکاری پزشکان بیمارستان فرنچای در بریستول، شامل نانوکپسول‌های متشکل از حباب‌های لیپید تثبیت‌شده اسید چرب است که با حضور سم باکتریایی می‌ترکند.
محتوای رنگ فلورسنت و درخشان این حباب‌ها که می‌تواند حاوی آنتی‌بیوتیک نیز باشد، فقط در واکنش به عفونت باکتر‌یایی آزاد می‌شود. این رنگ هنگامی که در معرض نور فرابنفش قرار می‌گیرد، می‌درخشد و علامتی آشکار و زودهنگام را از وجود عفونت زخم سوختگی ارائه می‌دهد. نمونه اولیه این لباس بر روی نمونه‌های پوستی در آزمایشگاه آزمایش شده‌اند و دانشمندان هم‌اکنون در حال ارتقای دوام و ماندگاری آن هستند. محققان امیدوارند آزمایش‌های ایمنی روی داوطلبان سالم انسانی را ظرف چهار سال آینده آغاز کنند.

ادامه نوشته

..::::  پروتئینی که گیرنده‌های یتیم مغز را تحریک می‌کند  ::::..

محققان دانشگاه اموری، پروتئینی را شناسایی کرده‌اند که یک جفت "گیرنده‌های یتیم" در مغز را تحریک می‌کند. آن‌ها معمای زیستی را حل کرده‌اند که به درمان‌های آتی برای بیماری‌های عصبی خواهد انجامید. ژنوم انسانی پر از یتیم است: پروتئین‌هایی که به نظر می‌رسد براساس شباهت توالی‌هایشان به دیگر پروتیئن‌ها، به یک هورمون یا ماده شیمیایی مغزی متصل و به آن واکنش نشان می‌دهند. با این حال، دانشمندان هنوز شریک شیمیایی هر یتیمی را نمی‌شناسند.
یتیم‌هایی که به GPCRها (گیرنده‌های جفت‌شده با پروتئین G) شباهت دارند، در حال حاضر حدود 100 عدد هستند. این GPCRها اهداف بسیاری از داروها هستند و در بینایی، بویایی و واکنش‌های سلول‌های مغزی به میزبانی از هورمون‌ها و فرستنده‌های عصبی دخیل هستند. یک یتیم GPCR که GPR37 نام دارد، توجه دانشمندان را به خود جلب کرده، زیرا با شکل موروثی از بیماری پارکینسون مرتبط است. این یتیم در عصب‌های تولیدکننده دوپامین که در پارکینسون نابود می‌شوند، فراوان است، اما شریک شیمیایی‌اش یا ligand یافت نشده است. سلول‌ها معمولا GPCRها را از سطحشان هنگامی که با شریک شیمیایی‌شان مواجه می‌شوند، حذف می‌کنند.
دانشمندان دریافتند که سلول‌های تولیدکننده GPR37 و همچنین خویشاوند نزدیک GPR37L1 به پروتئینی به نام prosaposin واکنش نشان می‌دهد. این پروتئین در دهه 1990 در دانشگاه کالیفرنیا کشف شد. این پروتئین یک عامل رشد سلول‌های مغزی است و از آن‌ها در مقابل فشار محافظت می‌کند. در مدل‌های حیوانی، prosaposin پتانسیل لازم برای درمان شرایطی مانند سکته مغزی، درد پارکینسون و نوروپاتیک را نشان داده است. یک بخش مصنوعی prosaposin به نام prosaptide در مطالعات بالینی آزمایش شده، اما به سرعت در بدن شکسته می‌شود و این امر برای یافتن گیرنده مهم بود. دانشمندان هم‌اکنون، در حال جستجوی دیگر ترکیبات هستند که GPR37 را نیز فعال کنند. این‌ها می‌توانند در بدن در مقایسه با پروتئین‌های مورد مطالعه پیشین، پایدارتر و داروهای بالقوه بهتری باشند. پزشکان موارد جدیدی از نقص ژنتیکی در prosaposin را گزارش کرده‌اند که به تحلیل عصبی شدید منجر خواهد شد. جزئیات این تحقیق در Proceedings of the National Academy of Sciences منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  خطر مرگ زودهنگام ساکنان کدام طبقات برج‌ها را بیشتر تهدید می‌کند؟  ::::..

نتایج یک پژوهش نشان می‌دهد: افرادی که در طبقات پایین‌تر از طبقه هشت ساختمان‌های بلند اقامت دارند، 22 درصد بیشتر در معرض خطر مرگ زودهنگام قرار دارند. محققان دانشگاه برن سوئیس با هدف بررسی تأثیر سکونت در طبقات بالاتر، وضعیت سلامت 1.5 میلیون نفر از ساکنان برج ها و ساختمان های مسکونی را در سال های 2000 و 2008 میلادی مورد مطالعه قرار دادند. بررسی 142 هزار مورد مرگ ساکنان برج‌های مسکونی نشان می‌دهد، نسبت مرگ ساکنان طبقات پایین 22 درصد بیشتر از طبقات بالاتر از طبقه هشتم است.
بر اساس این مطالعه، خطر مرگ ناشی از بیماری‌های ریوی و مشکلات قلبی در بین ساکنان طبقات بالاتر به ترتیب 40 و 35 درصد از ساکنان طبقات پایین‌تر است. طبق نتایج این تحقیق، هرچه افراد در طبقات بالاتری سکونت داشته باشند، کیفیت زندگی آنها بهبود پیدا می کند؛ بدین معنی که وضعیت محل سکونت تأثیر مستقیمی برسلامت افراد داشته و زندگی در طبقات بالاتر می تواند کلید طول عمر و زندگی سالمتر باشد.
به گفته پژوهشگران دانشگاه برن، خطر مرگ در ساکنان طبقات پایین‌تر ساختمان در اثر ابتلا به بیماری‌های قلبی و سرطان ریه به ترتیب 35 و 22 درصد افزایش می‌یابد؛ تنها تفاوت به آمار مرگ و میر ناشی از سقوط از ساختمان به قصد خودکشی اختصاص دارد؛ خطر مرگ ساکنان طبقات پایین‌تر با خودکشی، 60 درصد کمتر از ساکنان طبقات بالاتر است.
اگرچه ساکنان طبقات پایین بدلیل استفاده بیشتر از پله ها از تناسب اندام و عملکرد بهتر قلب برخوردار هستند، اما آلودگی هوا و آلودگی صوتی سلامت آنها را بشدت تهدید می کند و مشکلات قلبی- ریوی اصلی ترین علت مرگ و میر ساکنان این طبقات عنوان شده است. محققان تأکید می کنند که این بررسی بر روی ساکنان یکی از کشورهای ثروتمند جهان صورت گرفته و برای ساکنان کشورهای دیگر احتمالا نتایج نسبتا متفاوتی خواهد داشت؛ بطور مثال تحقیقات صورت گرفته در اسپانیا نشان می دهد، ساکنان طبقات بالاتر در معرض خطر ابتلا به تب یونجه قرار دارند. گرده گل ها هنگام صبح پخش شده و با گرم شدن هوا به جو بالاتر حرکت می کنند؛ در هنگام عصر و با خنک شدن هوا گرده ها پایین آمده و از طریق پنجره های باز وارد طبقات بالاتر برج ها و ساختمان های مسکونی می شوند که باعث افزایش ابتلا به تب یونجه می شود. نتایج این پژوهش در مجله Epidemiology منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  پشه مالاریا عاشق بوی عرق پای انسان است  ::::..

پشه آنوفل حامل انگل مالاریا بیش از پشه‌هایی که ناقل این بیماری نیستند، جذب بوی بدن انسان می‌شود و بوی عرق پا بیشتر از بوی سایر اعضا اشتهای پشه‌های ناقل بیماری را برای گزیدن تحریک می‌کند. به گفته پژوهشگران دانشکده بهداشت و طب حاره‌ای که نتایج این تحقیق را در نشریه کلیک پلوس وان منتشر کرده‌اند پشه‌های ناقل انگل مالاریا سه برابر بیشتر از پشه‌های فاقد انگل، جذب بوی بدن انسان می‌شوند. دانشمندان معتقدند انگل مالاریا حس بویایی پشه را تقویت و گزش پشه را کنترل می‌کند.
برای انجام دادن این تحقیق، دانشمندان پشه مالاریا (آنوفل گامبیا) را به کشنده‌ترین نوع مالاریا (پلاسمودیوم فالسی‌پارم) آلوده کردند. در محفظه‌ای که این پشه‌ها قرار داشتند جوراب‌های نایلونی قرار دادند که افراد داوطلب بیست ساعت پوشیده بودند. دکتر لوگان می‌گوید: این روش مطمئنی برای تولید بوی بدن است که می‌تواند ماه‌ها جذابیت خود را حفظ کند! عین همین آزمایش با پشه‌هایی که ناقل مالاریا نبودند تکرار شد. مقایسه دو آزمایش نشان داد که پشه‌های ناقل انگل مالاریا سه برابر بیشتر از پشه‌های سالم جذب بوی جوراب‌ها می‌شدند.
محققان معتقدند انگل مالاریا حس بویایی پشه آنوفل را تحریک می‌کند. لوگان می‌گوید: ما فکر می کنیم که انگل حس بویایی پشه را افزایش می‌دهد. فعلا نظریه ما این است که تغییری در دستگاه بویایی پشه ایجاد می‌شود که سریع‌تر می‌تواند ما انسان‌ها را پیدا کند. وقتی که پشه انسان‌ها را راحت‌تر پیدا کند شانس انگل برای اینکه به جریان خون انسان راه پیدا کند بیشتر می‌شود و در واقع شانس بقا و احتمال گسترش آن افزایش پیدا می‌کند.
دانشمندان اکنون پژوهشی سه ساله را شروع کرده‌اند تا شناخت بیشتری از این ویژگی انگل پیدا کنند. اگر دانشمندان متوجه شوند که پشه‌های آلوده چطور به بوی بدن انسان حساسیت بیشتری پیدا می‌کنند به مبارزه با بیماری کمک می‌کند. لوگان می‌گوید: اگر بفهمیم انگل چگونه بویایی پشه را دستکاری می‌کند شاید بتوانیم چیزهای دیگری پیدا کنیم که برای این پشه‌ها جذاب باشد و به این تریتب با روش‌های موثری پشه‌های آلوده را به دام بیندازیم. بنابر آمار سازمان جهانی بهداشت در سال ۲۰۱۰ حدود ۲۱۹ میلیون نفر در دنیا مبتلا به مالاریا شده‌اند و ۶۶۰ هزار نفر بر اثر این بیماری مرده‌اند.

ادامه نوشته

..::::  جلوگیری از نابینایی با ریزربات‌های تزریقی  ::::..

ریزربات‌های مجهز به حسگر برای اندازه‌گیری میزان سطوح اکسیژن در شبکیه چشم به کار می‌روند. درست مانند سایر بخش‌های بدن، شبکیه چشم نیز برای بقا به اکسیژن نیاز دارد. در صورتی که این عضو، اکسیژن کافی دریافت نکند، ذخیره خونی آن محدود شده و این امر می‌تواند منجر به نابینایی شود؛ بنابراین، هر چه زودتر پزشکان از دریافت ناکافی اکسیژن توسط شبکیه آگاه شوند، شانس بهتری برای اقدام به موقع وجود دارد. پزشکان به زودی می‌توانند از ریزربات‌های قابل تزریق برای دریافت اطلاعات مورد نیازشان در این زمینه، استفاده کنند.
محققان دانشگاه ETH زوریخ به رهبری بردلی نلسون، پیشتر میکروربات‌هایی را برای کاربرد احتمالی در ارائه دارو یا برطرف‌کردن بافت بخیه درون چشم ابداع کرده بودند. طول این ابزار، یک میلی‌متر و عرض آن یک سوم میلی‌متر است و توسط میدان‌های مغناطیسی اعمال‌شده از خارج از خلال مایع زجاجیه در درون چشم هدایت می‌شود. به منظور تبدیل این ربات‌ها به حسگرهای اکسیژن، دانشمندان آن‌ها را با نانوکره‌هایی که از رنگ ساخته‌ شده‌اند، پوشاندند.
این رنگ که در دانشگاه گرانادای اسپانیا ساخته شده، هنگامی که در معرض یک پالس با طول موج نوری خاص قرار می‌گیرد، می‌درخشد. هر چه این درخشندگی زودتر غیب شود، میزان اکسیژن موجود در محیط پیرامون رنگ، بالاتر است. میکروربات‌های دارای پوشش رنگی در نمونه‌های آب با سطوح متغیر اکسیژن، آزمایش شده‌اند. برای استفاده آن‌ها در چشم، فناوری‌ جدید ابتدا باید به درون مایع زجاجیه تزریق شده و سپس به سمت سطح شبکیه هدایت شود. سپس یک پالس نوری اعمال می‌شود و مدت درخشندگی ربات به طریق میکروسکوپی از خلال مردمک مشاهده می‌شود. برای خارج‌کردن این ریزربات‌ها، یک بار دیگر سوزنی در درون چشم گذاشته می‌شود و ربات‌ها به لحاظ مغناطیسی به آن جذب می‌شوند. شیوه‌های دیگری نیز برای اندازه‌گیری سطوح اکسیژن درون چشم وجود دارند، اما ETH مدعی است که این روش‌ها به اندازه کافی حساس نیستند.

ادامه نوشته

..::::  کشف مکانیزم جدید برای درمان سرطان تخمدان با نانوذرات طلا  ::::..

محققان کلینیک مایو، مکانیسم چگونگی کارآمدکردن نانوذرات طلا علیه سلول‌های سرطان تخمدان را شناسایی کردند. نانوذرات طلای باردار مثبت، معمولا برای سلول‌ها سمی هستند، اما سلول‌های سرطانی از مسموم‌شدن توسط آن‌ها، اجتناب می‌کنند. مطالعه جدید مکانیسم نوینی را شناسایی می‌کند که با جلوگیری از مرگ سلول یا آپوپتوز(که هنگام برخورد با نانوذرات باردار رخ می‌دهد) از سلول‌های سرطانی تخمدان محافظت می‌کند. با اعمال بارهای یونی مثبت بر روی سطح سلول، نانوذرات به عنوان نابودگر سلول‌های توموری عمل کرده در حالی که سلول‌های سالم را به حال خود رها می‌کنند.
این نانوذرات با افزایش سطوح یون کلسیم سلولی، سلول‌های سرطانی را می‌کشند، اما محققان دریافتند یک پروتئین نظارتی اساسا با انتقال کلسیم به درون میتوکندری، از افزایش کلسیم جلوگیری کرده و مرگ سلول را معکوس می‌کند. سلول‌های سرطانی این منتقل‌کننده را به وفور دارا هستند و از مسموم‌شدن توسط نانوذرات، مصون می‌مانند.
دانشمندان همچنین پی بردند چنانچه مانع از انتقال کلسیم به درون میتوکندری شوند، فشار سلولی به انداره کافی افزایش می‌یابد و این امر نانوذرات طلا را در نابودی سلول‌های سرطانی، کارآمدتر می‌کند. به گفته این محققان، درک چگونگی عملکرد مکانیسم انتقال میتوکندری به طراحی درمان‌های هدفمند علیه سرطان، کمک می‌کند. آن‌ها از توسعه‌دهندگان نانوذرات طلا خواستند که این دانش را در فرایند طراحی مشخصه‌های نانوذرات برای استفاده در درمان، وارد کنند. جزئیات این تحقیق در Journal of Biological Chemistry منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  آزمایش ژنتیک جدید برای بیماران سرطانی  ::::..

محققان انگلیسی آزمایش ژنتیک منحصر به فردی را توسعه داده‌اند که جهش ژنتیکی و احتمال توسعه بیماری در بین سایر اعضای خانواده بیمار سرطانی را مشخص می کند. افرادی که در بستگان درجه یک خود سابقه ابتلا به بیماری سرطان دارند، احتمالا داری ژن سرکش این بیماری هستند که خطر ابتلای آنها به این بیماری مهلک را بشدت افزایش می دهد. محققان موسسه تحقیقات سرطان انگلیس با همکاری شرکت تحقیقات ژنتیک Illumina‌ آمریکا آزمایش ژنتیک جدیدی را توسعه داده اند که به تشخیص افراد در معرض خطر ابتلا به سرطان وراثتی ناشی از ناقل بودن ژن جهش یافته کمک می کند.
آزمایش ژنتیک جدید بر روی گروهی از بیماران سرطانی در انگلیس انجام شده و جهش های مرتبط با سرطان در 97 ژن مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش به بیمار و در برخی موارد به اعضای خانواده وی کمک می کند که جهش ژنی که آنها را از لحاظ ژنتیکی مستعد ابتلا به بیماری سرطان می کند، شناسایی کنند. با توجه به نتایج بدست آمده و با کمک برنامه درمانی اختصاصی، بیمار تحت نظارت مستمر قرار گرفته و با دادن دارو روند توسعه بیماری سرطان متوقف می شود.

ادامه نوشته

..::::  آزمايش بازدم، شيوه تشخيص بيماري‌ها در آينده  ::::..

 دانشمندان سوئيسي در صددند با بالا بردن دقت روش‌هاي تجزيه و تحليل، از بازدم انسان براي تشخيص بيماري‌هاي او استفاده کنند. آنها موفق شده‌اند نشان دهند که نفس هر انسان مانند «اثر انگشت» او منحصر به فرد است. کارشناسان مؤسسه تکنولوژي زوريخ (ETH) و بيمارستان دانشگاه زوريخ سوئيس در تلاشند با استفاده از روش‌هاي تحليلي شفافيت بالا و راهکارهاي دقيق اندازه‌گيري، از تجزيه و تحليل ترکيبات شيميايي موجود در بازدم انسان براي تشخيص بيماري‌هاي او استفاده کنند. تيم تحقيقات به سرپرستي رناتو زنوبي، پروفسور آزمايشگاه شيمي آلي دانشگاه زوريخ قصد دارد با مطالعه ترکيبات موجود در تنفس و بوي بازدم انسان به تشخيص بيماري‌هاي او برسد.
اين تيم نفس ۱۱ نفر را مورد بررسي قرار داد. محققان به اين نتيجه رسيدند که نفس هر کدام از آزمايش‌شوندگان، به عبارت ديگر ترکيبات شيميايي موجود در بازدم هر کدام از آنها متمايمز از ديگران بود. به بيان دقيق‌تر هر انساني داراي «اثر نفس» يا Breath – Print است. طي اندازه‌گيري‌هايي که در طول ۱۱ روز به طور مرتب انجام شد اين تيم توانست نشان دهد که الگوي نفس هر انسان ثابت باقي مي‌ماند. دستيار ارشد تيم زنوبي مي‌گويد: «ما گاهي در طول روز شاهد نوسان‌هايي (در ترکيبات بازدم آزمايش‌شوندگان) بوديم، با اين حال الگوي فردي (نفس آنها) از آن اندازه از پايداري برخوردار بود که براي مصارف پزشکي لازم است.» اگر غير از اين بود و نوسان‌هاي موجود در ترکيبات نفس آزمايش‌شوندگان بيش از اندازه بود، استفاده از بازدم براي تشخيص بيماري ممکن نمي‌شد. در اين آزمايش از اسپکترومتر يا طيف‌نماهاي معمول استفاده شد. از آزمايش‌شوندگان خواسته شد تا در قسمت دهاني لوله دستگاه آناليز فوت کنند. با اين روش محققان به وجود حدود ۱۰۰ ترکيب شيميايي در بازدم پي بردند. دانشمندان در حال حاضر در حال مطالعه بر روي اين ترکيبات، مولکول‌هاي موجود در آنها و رابطه آنها با بيماري‌ها هستند. قدم بعدي پژوهشگران تيم تحقيقاتي سوئيس اين است که نه تنها الگوي نفس هر فرد را بررسي کنند بلکه تشخيص دهند کدام يک از اين الگوها نشان‌گر بيماري‌هايي خاص است. استفاده از بازدم براي تشخيص بيماري‌ها دو مزيت دارد. نخست اين که آزمايش بازدم نسبت به آزمايش خون و ادرار بسيار سريع‌تر به نتيجه مي‌رسد. مزيت دوم اين است که فوت کردن در دستگاه آناليز تنفس مطلوب‌تر از فرو کردن آمپول به بدن براي برداشتن نمونه خون يا آزمايش ادرار است. دست‌اندرکاران تيم تحقيقاتي زوريخ مي‌گويند، در صورتي که تحقيقات آنها به ثمر بنشيند در آينده مي‌توان با استفاده از آزمايش‌هاي مرتب بازدم افراد به پيش‌آگهي از بيماري‌هاي آنها رسيد. براي رسيدن به اين منظور بايد حساسيت ابزارهاي لازم براي اين کار را افزايش داد. بايد بازدهي ابزارهاي اندازه‌گيري (طيف‌سنج‌ها) را به شکل محسوسي بالا برد تا جايي که بتوان از آنها به راحتي مثلا در مطب پزشکان استفاده کرد.

ادامه نوشته

..::::  خطر ابتلا به بيماري‌هاي کليوي با چربي شکم  ::::..

بر اساس نتايج يک تحقيق منتشر شده در آمريکا، داشتن اضافه وزن در ناحيه شکم خطر ابتلا به بيماري‌هاي کليوي را افزايش مي‌دهد. خطر وجود اضافه وزن در ناحيه شکم به جاي ذخيره آن در ناحيه لگن و ران در افزايش احتمال ابتلا به بيماري‌هاي قلب و عروق قبلا براي پزشکان شناخته شده بود. اما تحقيق اخير که نتايج آن در نشريه انجمن آمريکايي کليه‌شناسي منتشر شد، علايم مشکلات کليوي را در افرادي که اضافه وزن در ناحيه شکم دارند، نشان داده است. متخصصان در بريتانيا نيز مي‌گويند مردم بايد از کليه‌هاي خود مراقبت بيشتري بکنند. در اين تحقيق که توسط يک گروه پژوهشگر در مرکز پزشکي دانشگاه خرونينگن هلند انجام شد، بيش از ۳۰۰ نفر را که از وزن مناسب برخوردار بوده يا اضافه وزن داشتند، مورد مطالعه قرار داده و مشاهده شد که حمل چربي اضافه بدن در ناحيه شکم، کارايي کليه‌ها را کم مي‌کند و با کاهش جريان خون در کليه‌ها سبب مي‌شود فشار خون در کليه‌ها بالا برود. سرپرست گروه محققان گفته در ميان افرادي که در ناحيه شکم اضافه وزن دارند، حتي آنهايي که فشار خون طبيعي دارند، فشار خون در کليه‌ها بيشتر از حد طبيعي است.

ادامه نوشته

..::::  تغييرات بد ژنتيکي با تنبيه کودک  ::::..

بدرفتاري با کودکان مي‌تواند باعث تغييرات اپي‌ژنتيکي در آنها شود. به عبارت ديگر، تنبيه و سوء رفتار با کودک مي‌تواند بر قابليت پاسخ‌گويي او به شرايط استرس‌زا تأثير منفي گذاشته و او را مستعد ابتلا به بيماري رواني سازد. بدرفتاري و تنبيه کودکان اغلب به رنجي منجر خواهد شد که تمامي زندگي آنها را تحت تأثير قرار داده و آنها را در معرض افسردگي و اضطراب دائم قرار خواهد داد. مجله علمي «ماکس پلانک ريسرچ» در نخستين شماره خود در سال ۲۰۱۳ ميلادي نوشته است که بدرفتاري با کودکان مي‌تواند با ايجاد تغييرات اپي‌ژنتيکي آنها را به بيماران رواني واقعي تبديل سازد. هر چه شدت تنبيه و سوء رفتار با کودک بيشتر باشد، ريسک اختلالات بلندمدت سيستم مقابله با استرس نيز بيشتر مي‌شود. در حقيقت بدرفتاري با کودک بر ژن FKBP5 تأثير مي‌گذارد. FKBP5 ژني است که روي حلقه فيدبک هورموني در مغز قرار دارد و پاسخ‌ به استرس را کنترل مي کند. دانشمندان مرکز روان‌درماني مؤسسه ماکس پلانک در مونيخ دريافته‌اند که تجارب ناراحت‌کننده و ضربات روحي مي‌تواند باعث تغييرات اپي‌ژنتيکي در FKBP5 شود. در اين شرايط يک «گروه متيل» از اين ژن جدا مي‌شود. همين تغيير باعث افزايش فاحش فعاليت ژن شده و مي‌تواند سيستم هورموني پاسخ به شرايط استرس‌زا را براي هميشه دچار اختلال ساخته و فرد را به بيماري رواني مبتلا سازد. تغييرات اپي‌ژنتيکي در مولکول «دي ان اي» بر اثر بدرفتاري در دوران کودکي ايجاد مي‌شود و سوء رفتار در بزرگسالان چنين تغييراتي را ايجاد نمي‌کند.

ادامه نوشته

..::::  پیش‌بینی ابتلا به افسردگی پس از زایمان با آزمایش خون  ::::..

یک آزمایش خون ساده بزودی می‌تواند امکان ابتلای زنان باردار به افسردگی پس از زایمان را نشان دهد. این آزمایش که دو ژن نشانگر آغاز این شرایط در دی‌ان‌ای را نشان داده، در کارآزمایی‌های اولیه توسط روانپزشکان تا 85 درصد دقیق بوده است. محققان دانشگاه جان هاپکینز امیدوارند بتوانند طی دو سال آینده بسته جدیدی را آماده کنند که به ارائه هشدارهای اولیه در مورد غم و اندوه ناتوان‌کننده، تحریک پذیری، از دست دادن اشتها و احساس بی‌ارزشی که یکی از هر پنج مادر جدید در هفته‌های بعد از زایمان آنرا تجربه کرده، خواهد پرداخت. این افراد سپس می‌توانند از درمانهایی برای کاهش شدت شرایط یا حتی اجتناب از ابتلا به آنها استفاده کنند.
افسردگی پس از زایمان در برخی موارد می تواند بیش از یک سال بطول انجامیده و کودکان برخی از مبتلایان ممکن است در معرض ابتلا به بیماریهای ذهنی و دیگر مشکلات قرار بگیرند. در برخی از موارد شدت‌یافته، این زنان خود یا کودکانشان را کشته‌اند. آزمایش خون 52 زن باردار توانست تا 85 درصد بدرستی احتمال ابتلا به افسردگی پس از زایمان را پیش‌بینی کند. در نظر گرفتن اطلاعات دیگر این آزمایشها توانست میزان صحت آنها در پیش‌بینی این شرایط را تا 96 درصد در گروهی از این زنان بالا ببرد. تمام افرادی که در این آزمایش شرکت کرده بودند، افسردگی یا دوقطبی داشتند از این رو بیشتر از میانگین افراد در معرض خطر ابتلا به افسردگی پس زایمان قرار داشتند.
تصور می‌شود زنانی که از این دو ژن برخوردارند در معرض تاثیرات هورمونهای بارداری بر روی مغز قرار داشته باشند که این امر می‌تواند آنها را در برابر تنش و عدم توانایی در انطباق با نیازهای مادری آسیب‌پذیر سازد. با این آزمایش، زنان باردار می‌توانند زودتر از امکان ابتلا به این شرایط آگاهی یافته و حمایت عملی بیشتر یا شیوه‌های مدیریت تنش را دریافت کنند. افسردگی پس از زایمان بیشتر در زنان دارای تاریخچه افسردگی و افرادی که از حمایت برخوردار نبوده و فرزندشان به مراقبت بیشتر نیاز دارند، رایج است. همچنین آن دسته از افرادی که قرار است فرزند پسر بدنیا بیاورند نیز ممکن است به افسردگی دچار شوند چرا که فرزندان پسر، سخت‌تر تلقی می‌شوند. این شرایط مانند افسردگی عادی با ترکیبی از مشاوره و دارو درمان می‌شود. این پژوهش در مجله Molecular Psychiatry منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  احتمال مرگ ناگهانی نوزادانی که همراه والدین خود می‌خوابند  ::::..

نوزادانی که در تختخواب با والدینشان می‌خوابند، در قیاس با نوزادانی که جداگانه می‌خوابند، بیشتر احتمال دارد که به دلیل سندروم مرگ ناگهانی SIDS جان خود را از دست دهند. مطالعه جدید نشان می‌دهند حتی چنانچه والدین دیگر توصیه‌های لازمی که خطر مرگ را کاهش می‌دهند را رعایت کنند، این احتمال باز هم در سطح بالایی است. در پژوهش انجام شده، خطر SIDS در میان کم‌سن‌ترین نوزادان بیشتر بود. همچنین در میان نوزادانی که کمتر از سه ماه سن داشتند، آن‌هایی که با والدینشان خوابیدند، پنج برابر بیشتر از نوزادانی که جداگانه و در همان اتاق می‌خوابیدند، در معرض خطر سندروم ناگهانی مرگ نوزاد بودند. این امر در صورتی که نوزادان شیر مادر می‌خوردند یا مادرانشان الکلی یا سیگاری نبودند، باز هم صادق بود؛ همچنین در میان نوزادانی که بین 3 ماه و یک سال سن داشتند، این خطر تا سه برابر افزایش یافت.
این پژوهش که در مدرسه بهداشت و پزشکی گرمسیری لندن انجام شد، داده‌های خود را از پنج مطالعه پیشین گرفته بود. محققان هزار و 500 نمونه SIDS و چهار هزار و 700 نوزادی که نمرده بودند، اما با موردهای SIDS مطابقت داشتند، را مطالعه کردند. خطر افزایش‌یافته سندروم مرگ ناگهانی نوزاد مرتبط با شراکت رختخواب، در صورتی که مادر یا پدر سیگاری بودند یا این که مادر در 24 ساعت قبل بیش از دو بار الکل نوشیده بود، افزایش می‌یافت. محققان مدعی‌اند حدود 88 درصد مر‌گ‌های به هنگام شراکت تختخواب در صورتی که تختخواب مشترک نمی‌بود، رخ نمی‌دادند؛ هنوز دقیقا مشخص نیست که در حالت SIDS چه رخ می‌دهد. محققان بر این باورند که در تعدادی از موارد مزبور، بخشی از مغز نوزاد که تنفس را کنترل می‌کند، به درستی عمل نمی‌کند؛ در صورتی که نوزادی دارای این مولفه خطر باشد، در محیطی باشد که اکسیژن کافی وجود ندارد، ممکن است بمیرد.

ادامه نوشته

..::::  بیش‌فعالی کودکان با بروز چاقی در بزرگسالی مرتبط است  ::::..

نتایج پژوهش سی و سه ساله مرکز پزشکی مطالعه کودکان "NYU Langone" در آمریکا نشان می­‌دهد مردانی که در کودکی به بیماری اختلال کم توجهی بیش فعالی موسوم به (ADHD) مبتلا شد‌ه‌­اند، دو برابر بیش از سایرین در معرض خطر چاقی بزرگسالی قرار دارند. محققان این پژوهش می­‌گویند حتی با در نظر گرفتن نقش سایر عوامل دخیل در چاقی مانند وضعیت اجتماعی اقتصادی، بیماریADHD به طور قابل توجهی با بروز چاقی و افزایش شاخص توده بدنی (BMI) مرتبط است. بر اساس توضیح مرکز کنترل و پیشگیری بیماری­ها، (ADHD) از شایعترین اختلالات عصبی رفتاری است که معمولا در کودکی تشخیص داده می­شود و اثر آن تا بزرگسالی بر جای می­‌ماند.
افراد مبتلا به این بیماری معمولا دچار مشکلات توجهی، کنترل رفتارهای تکانشی و همچنین بیش فعالی هستند. درصد شیوع این بیماری در سراسر جهان پنج بوده و احتمال ابتلا مردان بیشتر از زنان گزارش شده است. به گفته دکتر "کسلانوس" از سرپرستان این تحقیق، نتایج به دست آمده نگران‌کننده است. عدم کنترل رفتار تکانشی و مهارت­‌های ضعیف برنامه ریزی علائمی است که معمولا با انتخاب غذاهای اشتباه و عادات غلط غذایی مرتبط است. وی در ادامه می­‌گوید: کودکان مبتلا به (ADHD) باید تا نوجوانی و بزرگسالی از نظر عادات سالم غذایی و عدم ابتلا به چاقی مورد بررسی قرار گیرند. این پژوهش در مجله "Pediatrics" به طور آنلاین منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  ساخت چشم مرکب مصنوعی به اندازه چشم مگس میوه  ::::..

تیمی از محققان اروپایی مدرسه پلی‌تکنیک فدرال لوازان در سوئیس، یک چشم مرکب مصنوعی طراحی کرده‌اند که با چشمان حشراتی مانند مگس میوه قابل مقایسه است. بینایی انسان از طریق دو چشم تک عدسی حاصل می‌شود که در تمییزدادن اشیا به خوبی عمل می‌کنند. با این حال، بسیاری از حیوانات به چشمان مرکب متکی‌اند که در آن هر چشم دارای عدسی‌های چندگانه است. چنین چشمانی شفافیت چشمان تک‌عدسی را ندارند، اما میدان دید بزرگ‌تر و زمان‌های واکنش سریع به حرکت را ارائه می‌دهند.
دانشمندان در تلاش برای تکثیر زمان‌های واکنش سریع مگس‌های میوه و دیگر حشرات و همچنین توانایی آن‌ها برای دیدن بخش اعظمی از جهان پیرامونشان بدون چرخاندن سر، چشمان مرکب مصنوعی را خلق کردند. تیم سوئیسی پیشرفت قابل توجهی را برای خلق چشمانی با اندازه مناسب و با طراحی دقیق برداشته است. در حشرات، سطح چشم از موزائیکی از واحدهای نوری بسیار کوچک موسوم به ommatidia تشکیل شده است.
برای خلق یک چشم مصنوعی ریز، محققان ommatidia مگس‌های میوه و دیگر گونه‌های بندپایان را تکثیر کردند. نسخه حاصل شامل سه لایه است: لایه‌ بیرونی از عدسی‌ها، لایه میانی از حسگرهای سبک، و برد مدار لایه میانی مرتجع. نتیجه حاصل یک چشم ترکیبی مصنوعی با میدان دید 180 درجه بوده که به اندازه‌ای کوچک است که می‌توان آن را بر روی یک نیکل قرار داد. دانشمندان این چشم را CurvACE نامیدند. چشم جدید با 150 فریم در هر ثانیه عمل می‌کند و قادر به عملکرد در محیط‌های دارای نور پایین و نور بالاست. گام بعدی تعبیه این چشم در ربات‌های پرنده ریز است.
فناوری ارائه‌شده دارای کاربردهای دیگری از جمله در لباس‌های هوشمند است است که برای ارتقا آرامش فرد، به هنگام حرکت وی، تغییر می‌کنند. کاربرد بالقوه دیگر این فناوری، در حسگرهای امنیتی یا حتی به عنوان ابزاری در ارائه تشخیص بافت برای پوست مصنوعی گزارش شده است. جزئیات این تحقیق در Proceedings of the National Academy of Sciences منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  دارويي جديد در درمان ديابت نوع 2  ::::..

سازمان غذا و داروي آمريکا به تازگي قرص کاناگليفلوزين (canagliflozin) با نام تجاري اينووکانا (Invokana) را به عنوان درمان همراه با رژيم غذايي ديابتي و ورزش براي کنترل هر چه بهتر ديابت نوع 2 در بزرگسالان مورد تاييد قرار داده است. ديابت نوع 2 از جمله شايع‌ترين انواع ديابت است که حدود 24 ميليون نفر از مردم ايالات متحده را مبتلا کرده و بيش از 90 درصد از موارد ابتلا به ديابت در اين کشور را شامل مي‌شود. بالا بودن قند خون در درازمدت باعث افزايش خطر بروز عوارض کشنده ديابت نظير بيماري قلبي، کوري و تخريب عصبي و کليوي مي‌شود.
اينووکانا اولين داروي مورد تاييد FDA براي درمان ديابت متعلق به گروه مهارکننده‌هاي سديم-گلوکز کوترانسپورتر2 محسوب مي‌شود. اينووکانا با بلوک بازجذب گلوکز در کليه‌ها باعث افزايش ترشح آن مي‌شود. اثربخشي و ايمني اينووکانا در 9 مطالعه باليني روي بيش از 10 هزار بيمار مبتلا به ديابت نوع2 مورد بررسي قرار گرفت. نتايج بهبود قابل‌توجهي در سطح هموگلوبين A1C (شاخص وضعيت کنترل قندخون) و نيز ميزان قندخون ناشتا را نشان داده‌اند. در مطالعات متعدد اينووکانا به صورت منوتراپي و در ترکيب با ساير داروهاي ضدديابت از جمله مت فورمين، سولفونيل اوره، پيوگليتازون و انسولين مورد بررسي قرار گرفته است. اينووکانا نبايد براي درمان مبتلايان به ديابت نوع 1، بيماراني که ميزان بالاي کتون در خون يا ادرار آنها مشاهده شده است (کتواسيدوز ديابتي) و نيز در بيماراني که نارسايي شديد کليوي دارند يا تحت دياليز قرار مي‌گيرند تجويز شود.
سازمان غذا و داروي آمريکا 5 مطالعه پس از ورود دارو به بازار مصرف براي اينووکانا شامل يک مطالعه روي اثر آن بر وضعيت قلبي-عروقي بيماران، يک مطالعه درمورد فارماکوويژيلنس آن براي کنترل بدخيمي‌ها، موارد شديد پانکراتيت، حساسيت به نور، مشکلات کبدي و اثرات آن در دوران بارداري، يک مطالعه روي ايمني وضعيت استخوان‌ها و دو مطالعه روي اثربخشي و ايمني آن در گروه کودکان درخواست کرده است. شايع‌ترين عوارض ناشي از مصرف اينووکانا عبارتند از عفونت قارچي واژن (ولوو واژينيت کانديديايي) و عفونت ادراري. از آنجا که اينووکانا بر توليد ادرار موثر است، ممکن است باعث کاهش حجم داخل عروقي و در نتيجه افت فشارخون وضعيتي شود. علايمي نظير افت لحظه‌اي هوشياري و منگي به‌خصوص در 3 ماهه اول شروع مصرف اين دارو شايع هستند.

ادامه نوشته

..::::  ضدالتهابي جديد براي جراحي کاتاراکت  ::::..

به تازگي تجويز پرولنزا (Prolensa) که عبارت از محلول چشمي 07/0 درصد برومفناک است (يک ضدالتهاب غيراستروييدي يکبار در روز مورد استفاده براي درمان التهاب و کاهش درد چشمي پس از جراحي کاتاراکت) مورد تاييد FDA قرار گرفته است. پرولنزا در بطري‌هاي کوچک 6/1 و 3 ميلي‌ليتري در بازار مصرف عرضه خواهد شد. پرولنزا محلولي سريع و موثر در از بين بردن التهاب و درد است. جالب آنکه اين محلول نيازي به تکان دادن قبل از مصرف براي يکسان‌سازي دوز دارو در هر قطره ندارد. اثربخشي پرولنزا در دو مطالعه باليني روي بيماراني که تحت جراحي کاتاراکت قرار گرفته بودند بررسي شد. قطره دارو يا دارونما يک روز قبل از جراحي تا 14 روز پس از آن روزانه در چشم بيماران تحت مطالعه ريخته شد. در بيماران تحت درمان با اين دارو پس از 15 روز مصرف، التهاب به ميزان قابل‌توجهي برطرف شد. در بيماران تحت درمان با پرولنزا احساس جسم خارجي در چشم و ترس از نور به مراتب کمتر از بيماران دريافت‌کننده دارونما بود. قرمزي چشم نيز در اين گروه کمتر گزارش شد.

ادامه نوشته

..::::  نسل بعدي قرص‌هاي ضدبارداري  ::::..

شرکت داروسازي تووا، خبر از تاييد قرص‌هاي کوارتت (Quartette) حاوي لوونورژسترل/اتينيل استراديول و اتينيل استراديول براي پيشگيري از بارداري داده است. کوارتت نسل جديدي از داروهاي خوراکي جلوگيري از بارداري مورد تاييد FDA است و با هدف به حداقل رساندن خونريزي در فواصل دوره‌هاي خونريزي ماهانه توليد شده است. خونريزي در فواصل ميان دوره‌هاي طبيعي خونريزي ماهانه ممکن است به دنبال مصرف هر نوع قرص پيشگيري از بارداري، به خصوص در ماه‌هاي اوليه شروع دارو، اتفاق بيفتد و يکي از دلايل بي‌ميلي زنان به ادامه استفاده از اين روش پيشگيري از بارداري است. استروژن موجود در کوارتت در زمان‌هاي مشخص آزاد مي‌شود و سالانه 4 دوره خونريزي سبک ماهانه ايجاد مي‌کند. خونريزي ميان دوره‌اي به دنبال استفاده از کوارتت اندک است. در نتيجه احتمال قطع مصرف اين دارو به مراتب کمتر از ساير داروهاي پيشگيري از بارداري است. در مطالعه فاز 3 ارائه شده به FDA براي تاييد اين دارو که با شرکت بيش از 3 هزار زن انجام شد، اثربخشي آن در پيشگيري از بارداري تا 97درصد موفق گزارش شد. يافته‌هاي بعدي نشان دادند که شايع‌ترين عوارض ناشي از مصرف کوارتت عبارتند از سردرد، خونريزي از واژن، تهوع و استفراغ، آکنه، ديس منوره، افزايش وزن، تغييرات خلق، حملات هراس، درد پستان و حملات ميگرن.

ادامه نوشته

..::::  ضدآلرژي جديد به بازار مي‌آيد  ::::..

شرکت تريس فارما اخيرا اعلام کرده است که FDA درخواست تاييد داروي جديد اين شرکت با نام کاربينال-اي آر (Karbinal ER‌) که سوسپانسيون خوراکي آهسته‌رهش 4 ميلي‌گرم در 5 ميلي‌ليتر کاربينوکسامين مالئات است را پذيرفته است. اين دارو، اولين داروي مهارکننده گيرنده هيستامين آهسته‌رهش است که براي درمان رينيت آلرژيک فصلي در کودکان بزرگ‌تر از 2 سال مورد تاييد قرار گرفته است. کاربينال-اي آر هر 12 ساعت يکبار مصرف مي‌شود؛ در نتيجه دارويي مطلوب براي آن دسته از مبتلايان به آلرژي است که به نسل دوم آنتي‌هيستامين‌ها پاسخ درماني خوبي نداده‌اند و از آنتي‌هيستامين‌هاي نسل اول رضايت ندارند. پيش‌بيني مي‌شود که اين دارو تا قبل از فصل پاييز امسال به بازار مصرف ارائه شود. براساس نظر پزشکان، در حدود 30درصد از بيماران مبتلا به آلرژي از داروهاي آنتي‌هيستاميني که اثر خواب‌آوري ندارند، پاسخ درماني مورد انتظار را نمي‌گيرند. کاربينوکسامين يک آنتي‌هيستامين با عارضه جانبي خواب‌آوري خفيف است که اثربخشي و ايمني مورد قبولي دارد.

ادامه نوشته

..::::  احتياط در تجويز داروهاي روان‌پزشکي در کودکان  ::::..

تحقيقات اخير نشان داده‌اند که فرزندخوانده‌ها 7/2 تا 5/4 برابر فرزندان واقعي خانواده‌هاي آمريکايي داروهاي روان‌پزشکي دريافت مي‌کنند و نيز دوز مصرفي اين داروها در فرزند خوانده‌ها به مراتب بيشتر است. براي بسياري از اين کودکان 5 يا حتي تعداد بيشتري دارو به‌طور همزمان تجويز مي‌شود که ممکن است عوارض جدي شديدي نظير ديابت و تمايل به خودکشي به دنبال داشته باشد. در برخي از مناطق اين کشور، ميزان تجويز داروهاي روان‌پزشکي براي فرزندخوانده‌هاي يک ساله از ارقام ذکر شده فزوني مي‌گيرد. بسياري از داروهاي روان‌پزشکي براي تجويز در کودکان مورد تاييد قرار نگرفته‌اند و در مورد ايمني مصرف آنها در اين گروه سني ترديد وجود دارد. برخي از آنها بر دستگاه عصبي مرکزي کودک اثر گذاشته و ممکن است باعث تغييرات شناختي و رفتاري شوند. داروهاي روان‌پزشکي براي درمان افسردگي، اضطراب و ساير مشکلات روان‌پزشکي کودکان تجويز مي‌شوند و هنوز عوارض مصرف درازمدت اين داروها در کودکان چندان شناخته شده نيستند.

ادامه نوشته

..::::  پودر توبرامايسين در عفونت ريوي فيبروز کيستيک  ::::..

پودر استنشاقي توبرامايسين با نام تجاري توبي پودهالر (TOBI Podhaler) از سوي سازمان غذا و داروي آمريکا براي درمان آن گروه از مبتلايان به فيبروز کيستيک که دچار عفونت با سودوموناس آئروژينوزا شده‌اند مورد تاييد قرار گرفته است. فيبروز کيستيک يک بيماري ژنتيکي است که بيش از 30 هزار کودک و بزرگسال را در ايالات متحده مبتلا کرده است. در بيماري فيبروز کيستيک، مخاط ضخيم و چسبنده‌اي در ريه‌ها و مجاري هوايي توليد مي‌شود. توليد زياد مخاط شرايط را براي رشد باکتري‌هايي نظير سودوموناس آئروژينوزا آسان کرده و در نتيجه عفونت مزمن ريه رخ مي‌دهد. چنين عفونت‌هايي در درازمدت باعث تخريب شديد ريه مي‌شود. توبي پودهالر وسيله‌اي حاوي پودر خشک توبرامايسين (يک آنتي‌بيوتيک مورد استفاده در درمان عفونت سودوموناس آئروژينوزايي) است. اين پودر دوبار در روز براي مدت 28 روز مصرف مي‌شود. اين فراورده، نخستين آنتي‌بيوتيک به شکل پودر خشک است که از راه تنفسي تجويز مي‌شود.

ادامه نوشته

..::::  آزمايش خون براي تشخيص سرطان پروستات  ::::..

گروهي از محققان گفته‌اند که مردان بايد بين سنين ۴۵ تا ۴۹ سالگي از امکان آزمايش براي سرطان پروستات برخوردار باشند. گروهي از محققان سوئدي که نتيجه تحقيقات خود را در يک نشريه تخصصي پزشکي در بريتانيا منتشر کرده‌اند، معتقدند که آزمايش خون بين سنين ۴۵ تا ۴۹ سالگي نزديک به نيمي از سرطان‌هاي پروستات را در مرحله ابتدايي تشخيص خواهد داد. با اين حال، برخي متخصصان مي‌گويند که آزمايش PSA براي يافتن مقادير بالاي يک آنتي‌ژن ويژه پروستات در خون که مي‌تواند نشانه سرطان باشد، آزمايش چندان قابل اعتمادي نيست. آنها در مرحله اول تحقيق خود نمونه‌هاي خون ۲۱ هزار و ۲۷۷ مرد سوئدي 52-27 ساله را که بين سال‌هاي ۱۹۷۴ و ۱۹۸۴ از آنها اخذ شده بود مورد آزمايش PSA قرار دادند. محققان در مرحله دوم تحقيق متوجه اين واقعيت شدند که بين PSA بالا در خون و سرطان پروستات رابطه مستقيم وجود دارد. آنها به اين نتيجه رسيدند که آزمايش زودهنگام (قبل از ۴۵ سالگي) بسياري از سرطان‌ها را نمايان نمي‌کند و آزمايش ديرهنگام (پس از ۵۰ سالگي) هم عملا براي مقابله با سرطاني که شکل گرفته فايده‌اي ندارد.

ادامه نوشته

..::::  آلودگي هوا و سرطان‌هاي دوران كودكي  ::::..

براساس گزارش نشست سالانه انجمن تحقيقات سرطان آمريكا، جنين در رحم مادر نيز تحت‌تاثير آلاينده‌هاي منتشر شده از خودروها قرار مي‌گيرد. بر اين اساس مادراني كه در دوران بارداري بيشتر در ترافيك مي‌مانند و در معرض آلاينده‌هاي هوا قرار دارند، احتمال اينكه فرزندانشان در آينده به سرطان‌هاي مانند لوكمي‌لنفوبلاستيك حاد و نوعي از سرطان چشم (رتينوبلاستوما) مبتلا شوند، بيشتر است. در اين مطالعه، محققان حدود 4 هزار كودك متولد شده بين سال‌هاي 1998 و 2007 را كه به سرطان مبتلا شده بودند، مورد بررسي قرار دارند. سپس با در نظر گرفتن ميزان مواجهه مادران آنها در دوران بارداري همچنين تماس خود كودكان در سال اول زندگي با آلاينده‌ها، احتمال ابتلا را به انواع سرطان دوران كودكي ارزيابي كردند. در نهايت مشخص شد به ازاي افزايش هر 53 ذره در ميليارد از مونواكسيدكربن، خطر بروز سرطان نيز افزايش مي‌يابد. به طوري كه خطر رتينوبلاستوما تا 14 درصد و خطر سرطان اعضاي ديگر مانند تخمدان‌ها تا 17 درصد بيشتر خواهد شد.

ادامه نوشته

..::::  افزايش خطر بيماري قلبي با آلودگي هوا  ::::..

نتايج يك مطالعه جديد كه در كنگرهEuroPRrevent 2013 در شهر رم ايتاليا ارائه شد، حاكي از آن است افرادي كه در يك دوره زماني طولاني در معرض ذرات زير ناشي از آلودگي هوا (در اثر دود خوردوها) قرار مي‌گيرند، بيشتر به بيماري آترواسكلروز مبتلا مي‌شوند. البته اين براي بار نخست نيست كه ارتباط ترافيك جاده‌اي و بيماري قلبي مشخص مي‌شود. در سال 2012 نيز يك مطالعه در دانمارك نشان داده بود كه آلودگي صوتي ناشي از ترافيک خود منجر به افزايش خطر بيماري قلبي مي‌شود. هدف از مطالعه جديد نيز آن است که آيا افزايش خطر بيماري قلبي در اثر ترافيك ناشي از ذرات معلق آن است يا آلودگي صوتي يا هر دو. در اين مطالعه حدود 5 هزار نفر شركت ‌ داشتند و تمام عوامل مرتبط با بيماري قلبي در آنها سنجيده شد. نتايج حاكي از آن بودند كه افزايش تماس با آلاينده‌هاي ناشي از ترافيك با افزايش سطح كلسيفيكاسيون آئورت مرتبط است. در اين ميان هر دو نوع آلودگي صوتي و ذرات معلق سهيم هستند، به‌طوريکه هر دو باعث مشكلات بيولوژيكي و به هم خوردن تعادل سيستم عصبي اتونوم مي‌شوند.

ادامه نوشته

..::::  چرا ختنه‌شدن خطر HIV را كم مي كند؟  ::::..

كارآزمايي‌هاي باليني نشان مي‌دهند كه ختنه شدن مي‌توان ميزان عفونت HIV را كاهش دهد، اما تا اين اواخر دانشمندان دليل آن را دقيقا نمي‌دانستند. اكنون نتايج مطالعه‌اي منتشر شده كه محققان در آن توضيح مي‌دهند شايد تغييرات در جمعيت باكتري‌هايي كه روي يا اطراف آلت تناسلي زندگي مي‌كنند، مسوول آن باشد. با كمك يك تكنولوژي جديد كه امكان بررسي ژن‌هاي ارگانيسم‌ها را سريع‌تر كرده، پژوهشگران به آناليز ژنتيكي ميكروبي پاتوژن‌هاي آلت تناسلي ميان گروهي از مردان اوگاندايي، قبل و بعد از ختنه شدن پرداختند. در نهايت مشخص شد 12 ماه بعد از انجام ختنه باكتري‌هاي اطراف آلت تناسلي آنها به طور معني‌داري كمتر شده بودند (81 درصد كمتر). محققان به اين نتيجه رسيدند كه شايد همين امر دليل اصلي ابتلاي كمتر آنها به عفونت HIV باشد. مطالعات پيشين حاكي از كاهش 50 درصدي خطر انتقال HIV ميان مردان با انجام ختنه بوده است، به اين ترتيب ختنه به روشي مهم در كاهش ابتلا به ‌HIV معرفي شده است.

ادامه نوشته

..::::  کشف داروهاي جديد بر اساس تجربيات دنياي وحش  ::::..

ميمون‌ها، پروانه‌ها و زنبورها براي مقابله با انگل‌ها از مواد گياهي استفاده مي‌کنند و آنها را براي مداواي فرزندان خود هم به کار مي‌برند. دانشمندان اميدوارند بتوانند بر اساس تجربيات دنياي وحش، داروهاي جديدي کشف کنند. بيست و پنج سال پيش در جنگل‌هاي تانزانيا ميشائيل هوفمن و همکارانش رفتار اعجاب‌انگيز شامپانزه‌ا‌ي ماده را مشاهده کردند که ظاهرا از ناراحتي معده رنج مي‌برد. اين شامپانزه به سمت بوته‌‌اي رفت، چندين شاخه از آن را چيد و پس از جدا کردن پوسته و برگ گياه، به جويدن شاخه مشغول شد. بچه او هم خواست اين گياه را امتحان کند، اما پس از گذاشتن تکه‌اي در دهان، فورا آن را تف کرد زيرا شاخه‌ اين گياه به شدت تلخ است. شامپانزه‌ها معمولا علاقه‌اي به اين گياه نشان نمي‌دهند. در اين مورد نيز شانپانزه‌ ماده مي‌خواست از آن تنها به عنوان دارو استفاده کند. پس از مشاهده اين صحنه پژوهشگران شيوه‌هايي را که حيوانات براي مداواي خود به کار مي‌برند، دقيق‌تر بررسي کردند و متوجه شدند که نه تنها شامپانزه‌ها بلکه حشرات و کرم‌ها نيز براي حفاظت خود در برابر انگل و بيماري روش‌هاي مختص به خود را دارند. تيمي پژوهشي از دانشگاه «اموري (Emory)» در آتلانتا در مجله‌ علمي «Science» مجموعه‌اي از مشاهدات علمي را در اين زمينه منتشر کرده‌ است. اين مشاهدات نشان مي‌دهند که حيوانات شيوه‌هاي اعجاب‌انگيزي براي مقابله با بيماري، نه تنها براي خود بلکه براي فرزندانشان و همينطور ديگر اعضاي گروه به کار مي‌برند. حيوانات در کنار خوردن گياهان دارويي، از روش‌هاي شگفت‌انگيز ديگري نيز براي محافظت خود در قبال بيماري‌ها استفاده مي‌کنند. به طور مثال نوعي مگس براي محافظت از تخم‌هاي خود در برابر انگل، آنها را در باقي‌مانده غذا و ميوه‌هايي قرار مي‌دهد که در آنها الکل زيادي وجود دارد. ميزان الکل بالا به لارو اين مگس آسيبي نمي‌رساند و انگل‌ها را دور نگاه مي‌دارد. در آمريکاي شمالي نيز نوعي پروانه وجود دارد که معمولا روي انواع مختلف گل «خرگ» تخم‌گذاري مي‌کند. اما در صورتي که ماده‌ اين پروانه مورد هجوم انگل‌ها قرار گرفته باشد، تخم‌هاي خود را تنها بر روي نوعي گياه خاص مي‌گذارد. اين نوع گياه ميزان بالايي چربي گياهي دارد که جلوي رشد انگل ها را مي‌گيرد. زنبورهاي عسل هم براي دور نگاه داشتن قارچ و ميکروب در کندوهاي خود از صمغ درخت استفاده مي‌کنند. پديده‌ عجيب ديگري نيز در مکزيک مشاهده شده است. در آنجا گنجشک‌ها ته‌سيگار جمع‌آوري مي‌کنند و آنها را براي راندن کنه‌سانان در لانه خود قرار مي‌دهند. پژوهشگران در مقاله مربوط به اين موضوع در مجله «Science» به اهميت بررسي بيشتر در مورد شيوه‌هاي مورد استفاده‌ حيوانات براي مقابله با بيماري تاکيد کرده‌اند. زيرا گياهاني که حيوانات از آنها به عنوان دارو استفاده مي‌کنند، مي‌توانند منبع خوبي براي کشف داروهاي جديد باشند.

ادامه نوشته

فهرست برترین وبلاگ های پزشکی ایران بر اساس الکسا

ادامه نوشته

..::::  اندازه‌گیری ضربان قلب از روی صورت  ::::..

محققان شرکت فوجیتسو ژاپن فناوری جدیدی را توسعه داده‌اند که امکان اندازه‌گیری لحظه ای ضربان قلب افراد را با آنالیز تغییرات رنگ صورت فراهم می‌کند. میزان نور جذب شده توسط پوست با شدت جریان خون در بدن مرتبط است که این مسأله باعث تغییر رنگ پوست می‌شود. اصلی‌ترین بخش عملکرد این فناوری، تشخیص تغییرات لحظه‌ای در شدت نور جذب شده توسط صورت است؛ سیستم می تواند در کمتر از پنج ثانیه تعداد ضربان قلب را محاسبه کند. کاربردر مقابل یک صفحه نمایش مجهز به دوربین قرار گرفته و تغییرات رنگ صورت مورد بررسی قرار می‌گیرد و بطور همزمان طول موج ضربان قلب بر روی نمایشگر نشان داده می‌شود. فوجیتسو قصد دارد این فناوری را تا پایان سال جاری میلادی بر روی محصولات مختلف از جمله تلفن همراه و رایانه عرضه کند.

ادامه نوشته

..::::  ابداع ایمپلنت ژله‌ای برای ترمیم عصب‌های مغز  ::::..

تیمی از دانشمندان نوعی ایمپلنت ژله‌ای خلق کرده‌اند که به ترمیم عصب‌های آسیب‌دیده مغز تا حد زیادی کمک می‌کند. هنگامی که یک عصب در سیستم عصبی پاره یا دچار آسیب جدی می‌شود، احیای آن زمان طولانی می‌برد. بر اساس مکان آسیب‌دیدگی، این عارضه می‌تواند موجب بی‌حسی یا فلج‌شدن برای چند سال یا حتی مابقی عمر شود.
ایمپلنت ابداعی در واقع، یک تیوپ انعطاف‌پذیر زیست‌تخریب‌پذیر است که در اطراف دو انتهای بریدگی عصب قرار داده می‌شود. این تیوب که سطح درونی‌اش با ژل پوشیده شده، برای هم‌خط سازی و پیونددادن دو انتهای عصب عمل می‌کند. ماده مزبور که «ژل احیای هدایت‌کننده» (GRG) نام گرفته، رشد فیبرهای عصبی جدید را با سه جزء کلیدی خود یعنی آنتی‌اکسیدان‌ها، پپتید‌های لامینین مصنوعی (ترکیبات آمینو اسید) و اسید هیالورونیک پشتیبانی می‌کند. آنتی‌اکسیدان‌ها به جلوگیری از التهاب کمک می‌کنند، پپتید‌ها نوعی مسیر هدایت‌کننده را برای رشد فیبرهای عصبی در راستای گسست بین دو انتهای بریده شده، ارائه می‌دهند؛ اسید هیالورونیک نیز که نوعا در جنین انسان یافت می‌شود، مانع از خشک‌ شدن آیتم‌های حاضر در این فرایند می‌شود.
مطابق گزارشات منتشره، با استفاده از این ایمپلنت، عصب‌ها سریع‌تر و آسان‌تر التیام می‌یابند. سیستم ایمپلنت/ژل بر روی حیوانات آزمایشگاهی موفق عمل کرده و گفته می‌شود ظرف چند سال‌ آینده آزمایشات بالینی آن بر روی انسان آغاز خواهد شد. می‌توان از این ایمپلنت در حوزه سلول‌درمانی به عنوان ابزاری برای حفظ سلول‌ها در پیوند نیز استفاده کرد.

ادامه نوشته

..::::  درمان آسیب حاد ریه با گلوله جادویی نانودارو  ::::..

محققان دانشگاه کوئینز بلفاست یک نانوداروی «گلوله جادویی» را طراحی کرده اند که می‌تواند اولین درمان موثر برای آسیب‌دیدگی حاد ریه باشد. عوامل اصلی این بیماری تصادفات جاده‌ای و عفونت بوده و بسیاری از مبتلایان به آن در اثر نارسایی ریه می‌میرند. بیماران مبتلا به آسیب‌های حاد ریه اغلب نیازمند دستگاه کمک تنفس بوده و در حال حاضر درمان موثری برای این بیماری وجود ندارد اما در یک همکاری مشترک بین دانشکده داروسازی و مرکز عفونت و ایمنی دانشگاه کوئینز، دانشمندان توانسته‌اند داروی جدیدی را تولید کنند که می‌تواند مدیریت بالینی بیماران را در بخشهای آی‌سی‌یو متحول کند.
داروی جدید این محققان نانوذره‌ای به اندازه یک میلیاردم متر است. بیمار می تواند آنرا تنفس کند تا دارو بطور مستفیم وارد ریه شده و عفونت را از بین ببرد. درمانهای کنونی قادر به هدف قرار دادن مستقیم عفونت نبوده و عوارض جانبی ناخوشایندی دارند. این نانودارو از سطحی برخوردار است که به آن اجازه شناسایی و اتصال به سلولهای ایمنی موسوم به ماکروفاژها در ریه را می‌دهد. این اتصال، عفونت را کاهش داده و از پتانسیل جلوگیری از تاثیرات آسیب‌رسان برخوردار است. این پروژه در حال تولید نانوداروی جدید برای ارزیابی بالینی در سه سال آینده است. به گفته محققان، این درمان در صورت موفقیت می‌تواند برای اختلالات رایج ریوی دیگر مانند بیماری مزمن انسدادی ریه و فیبروز کیستیک کاربرد داشته باشد.

ادامه نوشته

..::::  دستاورد ژنتیکی دانشمندان برای درمان لکه‌های مادرزادی  ::::..

لکه‌های مادرزادی ناخوشایندی که هزاران نوزاد در سراسر جهان را بطور سالانه تحت‌تاثیر قرار داده، می‌تواند با دستاورد جدید دانشمندان ریشه کن شود. دانشمندان مؤسسه کندی کریگر آمریکا موفق به شناسایی یک جهش ژنتیکی شده‌اند که مسؤول خال مادرزادی مالفورماسیون مویرگی است و مدعی هستند که این کشف یک تغییر دهنده بزرگ بوده و می‌تواند به درمان‌های پیشگیری کننده جدید منجر شود. این شرایط باعث ایجاد لکه‌های قرمز یا بنفش در بدن کودکان شده که بیشتر در گردن و صورت شایع هستند. این لکه‌ها با رشد غیرعادی رگهای خونی در پوست ایجاد می‌شوند و ممکن است با گذشت سالها به لکه‌های تیره‌تر تبدیل شوند.
به گفته محققان این شرایط به دلیل یک جهش ژنتیکی پس از حاملگی ایجاد می‌شود. اگرچه می‌توان با لیزر درمانی این لکه‌ها را کمرنگ کرد اما درمان‌پذیر نیستند. این جهش ژنتیکی همچنین مسئول سندرم استورج-وبر بوده که یک اختلال نادر در چشمها و مغز است. یافته‌های محققان نشان داده که هیچ کدام از دو شرایط ارثی نیستند. محققان آرایش ژنتیکی نمونه‌های پوست سه فرد مبتلا به سندرم استورج-وبر را بررسی کرده و موفق به شناسایی یک جهش ژنتیکی در یکی از بافتهای بیمار شدند. در پی این کشف، محققان اکنون قصد دارند جست‌وجو برای داروهایی که مانع از این جهش می شوند را برای جلوگیری از این شرایط آغاز کنند. دانشمندان همچنین موفق به کشف ارتباط بین این ژن و تومور تیره رنگ ملانوم که در چشم ایجاد می‌شود، شده‌اند که این موضوع، امیدها را برای یک شیوه درمان جدید افزایش داده است. این پژوهش در مجله New England Journal of Medicine منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  تراشه‌ای که برای مغز پیام سیری می‌فرستد  ::::..

محققان انگلیسی به رهبری کریس تومازو، نوعی الکترود ضربت (cuff) عصبی را طراحی کرده‌اند که خوشه‌ای ازعصب واگ پی‌ریزی کننده روده را هدف قرار می‌دهد. این کنترلر می‌تواند شرایط معده را بخواند و با تحریک مناسب، سیگنال‌های سیری را در اختیار مغز قرار دهد. «واگ» صرفا یک عصب نیست بلکه شبکه‌ای کامل است و گفته می‌شود حدود 80 تا 90 درصد رشته‌های عصبی آن، عصب‌هایی حسی هستند که وضعیت احشایی را به مغز مخابره می‌کنند. برش این عصب با استفاده از عمل جراحی عارضه جانبی ناخوشایند کمبود ویتامین B-12 را به دنبال دارد، زیرا واگ سلول‌های جداری معده را برای ترشح مولفه‌هایی که به جذب این ویتامین کمک می‌کنند، تحریک می‌کند.
«تومازو» در حرفه خود یک پیشگام در استفاده از ابزار آنالوگ با نیروی پایین برای حس و کنترل کردن به شمار می‌آید. وی و تیم علمی‌اش در این حوزه از پیشینه خوبی برخوردارند و پیشتر محرک‌های عصبی واگ را برای درمان بیماری صرع و همچنین یک تراشه آنالوگ کارآمد را برای کنترل آن‌ها طراحی کرده‌اند. تراشه جدید، وسیله کارآمدی برای درمان بیمارانی است که روش‌های دیگر در مورد آن‌ها ناکارآمد بوده است.

ادامه نوشته

..::::  حس لامسه پوست مصنوعی، قوی‌تر از پوست طبیعی می‌شود  ::::..

محققان دانشگاه استنفورد حسگر فشاری طراحی کرده اند که عملکردی مشابه پوست واقعی داشته و می تواند برای ایجاد حس لامسه در پروتز های مصنوعی یا دستگاه های مانیتورینگ قلب نیز مورد استفاده قرار بگیرد. تیم تحقیقاتی دانشگاه استنفورد در سال 2010 میلادی خبر توسعه حسگر فشار بسیار حساس ساخته شده از لاستیک فوق نازک را منتشر کردند که این دستگاه فاقد ترانزیستور انعطاف پذیر بعنوان یک نیمه هادی برای انتقال سیگنال از حسگر بود. اما دستگاه جدید ترانزیستور ساخته شده از یک پلیمر نیمه هادی انعطاف پذیر است که فشار را به جریان الکتریکی تبدیل می کند. به گفته دکتر «ژنان بائو» از اساتید مهندسی شیمی و سرپرست تیم تحقیقاتی دانشگاه استنفورد، حساسیت این پوست به فشار بیش از پوست انسان است که می تواند میزان فشاری صدها برابر کمتر از یک لمس ملایم (کمتر از 10 کیلوپاسکال) را احساس کند.
یکی از کاربردهای عملی پوست مصنوعی، مانیتورینگ قلب است؛ این حسگر فشار فوق باریک به انرژی بسیار کمی نیاز دارد و می تواند برای توسعه یک ابزار نظارتی پوشیدنی برای بیماران قلبی مورد استفاده قرار بگیرد. همچنین می توان از پوست مصنوعی برای ساخت پروتزهای دارای حس لامسه نیز استفاده کرد؛ گرچه محققان تاکنون موفق به برقراری ارتباط بین حسگر فشار با مغز نشده اند. محققان موسسه تکنولوژی جورجیا (GT) به تازگی حسگر فشار انعطاف پذیری از مواد پیزوالکتریک طراحی کرده اند، اما «بائو» تأکید می کند که حسگر فشار دانشگاه استنفورد در مقایسه با تمام نمونه های تولید شده از قدرت تشخیص فشار بالاتری برخوردار است. نتایج این دستاورد در مجله Nature Communications منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  واکسن ضد کوکائین یک گام به تولید نزدیک‌تر شد  ::::..

واکسن ضد کوکائین که این ماده را پیش از دستیابی به سلول‌های مغز مانند بازی پک‌من می‌خورد، یک گام دیگر به واقعیت نزدیک شد. واکسن جدید دانشکده پزشکی ویل کورنل که می‌تواند به درمان معتادان به کوکائین کمک کند، آزمایشات خود را با موفقیت بر روی پستانداران نخستین پایه انجام داده و بزودی کارآزمایی‌های انسانی آن آغاز خواهد شد. این واکسن با جلوگیری از دستیابی ترکیب فعال به مغز پیش از نشئگی ناشی از دوپامین عمل می‌کند. به گفته محققان، این واکسن مانند بازی پک‌من، کوکائین موجود در خون را پیش از دستیابی به مغز می‌خورد. این پژوهش که در مجله Neuropsychopharmacology منتشر شده با استفاده از یک شیوه رادیولوژی به نمایش چگونگی جلوگیری این واکسن ضد کوکائین از انتشار این ماده در مغز پرداخته است. محققان انتظار دارند که آزمایشات انسانی این واکسن طی یک سال آینده آغاز شود.
کوکائین که یک داروی ریز مولکولی است، با ایجاد حس لذت از طریق انسداد بازیافت دوپامین در دو بخش مغزی پوتامن در جلو مغز و هسته دمی در مرکز مغز کار می‌کند. وقتی دوپامین در پایانه‌های عصبها انباشته می شود، فرد با جریان عظیم این ماده مواجه می‌شود که حس سرخوشی را برای وی ایجاد می‌کند. این واکسن جدید ویروس سرماخوردگی را با ذره‌ای که ساختار کوکائین را تقلید کرده، ترکیب کرده است. هنگامی که این دارو به بیمار تزریق می‌شود، سیستم ایمنی ویروس سرماخوردگی را دیده و یک واکنش علیه ویروس و ذره کوکائین همراه آن انجام می‌دهد. این پژوهش ابتدا بر روی موشها انجام شده بود اما اخیرا بر روی پستانداران نخستین نیز اجرا شده که بیشتر به انسان شبیه هستند. این محققان هنوز نمی‌دانند که چند وقت یکبار باید این واکسن به بدن تزریق شود تا تاثیر ضد کوکائین را در بدن وی حفظ کند اما یک دوز این واکسن تا 13 هفته در موش و هفت هفته در بدن نخستین‌ پستانداران دوام آورده بود.

ادامه نوشته